کاربر:Hoosinrasooli/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
# https://fa.wikivahdat.com/w/index.php?title=%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%A2%D8%B4%D9%88%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%A8&
{{جعبه اطلاعات حزب
# https://fa.wikivahdat.com/w/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%A8%D9%86_%D8%AD%D9%86%D9%81%DB%8C%D9%87&action=edit
| عنوان = جریان سنی التیار السلفی کویت(جنبش سلفی در کویت)
# https://fa.wikivahdat.com/w/index.php?title=%D8%B9%D8%A8%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%A8%D9%86_%D8%B2&action=edit
| تصویر = سلفی در کویت.jpg
# https://fa.wikivahdat.com/w/index.php?title=%D8%B4%D8%B9%D8%A8_%D8%A7%D8%A8%DB%8C_%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%A8&action=edit
| نام = جریان سنی التیار السلفی کویت
# https://fa.wikivahdat.com/w/index.php?title=%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%B1%D8%B6%DB%8C&action=edit
| تاریخ تأسیس = 1920 م
# https://fa.wikivahdat.com/w/index.php?title=%D8%B1%D8%B6%D8%A7%D8%AE%D8%A7%D9%86&action=edit
| مؤسس =
 
| رهبران = عبدالله خلف الدحیان و شیخ عبدالعزیز الرشید
{{جعبه اطلاعات شخصیت
| اهداف =  
| عنوان = احمد بن محمد بن طرخان کندی جرجرایی
| تصویر = احمد بن علی بن حسین بن رنجویه.jpg
| نام = احمد بن محمد بن طرخان کندی جرجرایی
| نام‌های دیگر =
| سال تولد =
| تاریخ تولد =
| محل تولد =
| سال درگذشت =
| تاریخ درگذشت =
| محل درگذشت =  
| استادان = اسحاق بن عبدون
| شاگردان = [[شیخ مفید|محمد بن محمد بن نعمان]] ([[شیخ مفید]])
| دین = [[اسلام]]
| مذهب = [[مذهب شیعه|شیعه]]
| آثار = ایمان ابی طالب (علیه السلام)
| فعالیت‌ها =
| وبگاه =  
}}
}}
'''احمد بن محمد بن طرخان کندی جرجرایی'''، (000 – حدود 399ق) ابوالحسین. در باره تاریخ ولادت و وفات او گزارشی در منابع نیامده است. محل تولد او در ناحیه پایین ‏دست نهروان بین واسط و [[بغداد]] بوده است. به گفته [[نجاشی]] شخصی معروف به «ابن ابی‌‏العباس»، وی را به دلیل این‌که از [[علویان]] بود، به قتل رسانده است، اما تاریخ این حادثه روشن نیست. وی در بغداد نزد اساتید متعددی [[علوم حدیث]] را فرا گرفت، اما اکنون از استادان او تنها «اسحاق بن عبدون» را می‏‌شناسیم که خود از «محمد بن عبدالله بن سلیمان حضرمی» روایت دارد.
'''جریان سنی التیار السلفی کویت'''، کویت به لیبرال‌ترین کشور در میان کشورهای شیخ‌نشین شهره است؛ کشوری با حاکمانی اهل‌مدارا و اهل‌تعامل، و سیستم حکومتی نیمه‌دموکراتیک که مردم مشارکتی جدی در سرنوشت خود دارند. جامعۀ کویت از آزادی، تسامح و فضای باز قابل‌توجهی برخوردار بوده و است. کویت برخلاف عربستان و بحرین که پیدایش آنها مرهون شمشیر وهابی است، با روشی صلح‌آمیز پایه‌گذاری شد و حاکمان کویت این کشور را همواره با تدبیر و مدارا و مشاوره با مردم، اداره کرده‌اند.
شکل‌گیری متفاوت و مسالمت‌آمیز کویت، خصوصیات شخصی حاکمان آل‌صباح، وجود تهدیدهای داخلی و خارجی، و همچنین ترکیب جمعیتی این کشور، همگی در پیدایش چنین سیاست متفاوتی نقش داشته‌اند. به نظر می‌رسد کشوری با این اوصاف، بستر مناسبی برای رشد وهابی گری نباشد. این در حالی است که امروزه وهابی های کویت، جایگاه ویژه‌ای در فعالیت‌های تروریستی این جریان در عرصۀ بین‌المللی دارند. سلفی‌ها از بیشترین آزادی در این شیخ‌نشین بهره می‌برند و در کنار عربستان از اصلی‌ترین حامیان مالی جریان تروریست های مسلح محسوب می‌شوند. در این مقاله، به بررسی پیدایش و علل گسترش جریان وهابی در کویت، چگونگی سیاسی شدن سلفی‌ها که در شکل سنتی خود کاری با سیاست ندارند، تبدیل شدن آنها به جریان معارض جدید، تمایل آنان به کسب قدرت بیشتر، و همچنین راهکار پیش‌روی کویت برای مقابله با خطر آنان پرداخته می‌شود


== معرفی اجمالی ==
== پیدایش وهابی‌گری در کویت ==
احمد بن محمد بن طرخان کندی جرجرایی، ابوالحسین. نویسنده و [[محدّث|محدث]] [[مذهب شیعه|شیعی]] در اواخر سده چهارم هجری. در باره اصالت خانوادگی او این اندازه روشن است که جد او «طرخان کندی» از رؤسای اقوام عرب بوده و چون ملزم به پرداخت مالیات نبود «طرخان» لقب گرفت. اما از این مطلب هیچ‏‌گاه نمی‌‏توان استفاده نمود که وی دارای ریشه و اصالت عربی است، زیرا «طرخان» واژه‏ای فارسی است و به رئیس قبیله‌‏ای اطلاق می‏‌گردد که پنج‏ هزار انسان زیر دست او باشند، در مقابل کلمه «بطریق» که واژه‏ای رومی است و به کسی گفته می‌‏شود که ده‏ هزار انسان زیر دست خود داشته باشد، چنان‌که «قومس» نیز به کسی گفته می‌‏شود که دویست نفر را در اختیار داشته باشد. این موضوع، با توجه به این‌که نام او در [[منابع رجالی]] به صورت «ابوالحسن احمد بن محمد جرجانی» نیز آمده است، احتمال غیر عربی‏ بودن وی را بیشتر تقویت می‏‌کند. در باره تاریخ ولادت و وفات او گزارشی در منابع نیامده است. از نسبت «جرجرایی»(بر وزن قه‌قرایی) استفاده می‌‏شود که محل تولد او در ناحیه پایین ‏دست نهروان بین واسط و [[بغداد]] بوده است. به گفته [[نجاشی]] شخصی معروف به «ابن ابی‌‏العباس»، وی را به دلیل این‌که از [[علویان]] بود، به قتل رسانده است، اما تاریخ این حادثه روشن نیست. بنابراین در باره ولادت و وفات او زمان دقیقی نمی‌‏توان ارائه داد، ولی با توجه به این‌که وی از اساتید «[[شیخ مفید]]»(م413ق) بوده است می‏‌بایست وفات او تقریباً در اواخر سده چهارم روی داده باشد. وی ظاهراً دوران کودکی را در زادگاهش سپری کرد و پس از آن برای کسب علوم و معارف دینی به بغداد آمد و آن‌جا را مسکن دائمی خود قرار داد.
پیدایش وهابی گری در کویت به اوایل سال 1920م باز می‌گردد. در آن دوره، برخی مشایخ مانند عبدالله خلف الدحیان و شیخ عبدالعزیز الرشید نزد علمای سعودی تحصیل می‌کردند و پس از بازگشت از آنجا، در کویت به ترویج مکتب وهابی پرداختند. از آن زمان به بعد، ارتباط محکم و عمیقی بین آنها و علمای سعودی برقرار شد که همچنان نیز ادامه دارد<ref>دمنهوری، رجب، «الحالة السلفیة في الکویت»، صحیفة لُجینیات الإلکترونیة، آدرس: http://lojainiat.net/main/Content</ref>. چند عامل در گسترش جریان سلفی در کویت دخیل بود که در ادامه به بررسیِ آنها خواهیم پرداخت:
* اول: ترویج گستردۀ تفکر وهابی در کویت که با حضور و فعالیت شیخ عبدالرحمن عبدالخالق، شخصیت مشهور وهابی، و بازگشت کویتی‌های فارغ‌التحصیلِ مراکز دینیِ سعودی، به وقوع پیوست. عبدالرحمن عبدالخالق شخصیت اصلیِ جریان وهابی در کویت بود<ref>آقامحمدی، مرتضی، محاصرۀ مسجدالحرام؛ ترجمۀ کتاب‌های «حصر مکة»، «أيام مع جهيمان» و «حتی لا يعود جهيمان»، ص420</ref>.
* دوم: تمرکز وهابی‌ها بر مبارزه با بدعت‌ها و خرافات در ابتدای امر، و همچنین اجتناب آنان از سیاست، به گسترش این تفکر در شرایطی‌که کویتی‌ها از شرکت در تجمعات و گروه‌های سیاسی ابا داشتند<ref>دمنهوری، رجب، «الحالة السلفیة في الکویت»، صحیفة لُجینیات الإلکترونیة، آدرس: http://lojainiat.net/main/Content</ref>، کمک کرد. به‌طور خاص، بعد از شکست 1976م، فعالیت حرکت‌های غیراسلامی و لیبرال به مقبولیت بیشتر تفکر سلفی انجامید<ref>مدیرس، فلاح عبدالله، الجماعة السلفیة في الکویت.</ref>.
* سوم: آمدن بدوی‌های<ref>قبایل صحراگردی که بین عربستان و کویت در تردد بودند و با عنوان «بدو» شناخته می‌شوند</ref>. سعودی به کویت نیز موجب تقویت و گسترش تفکر وهابی شد. بدوی‌های سعودی در دهه‌های 1960 و 1980م، از عربستان سعودی وارد کویت شدند و تابعیت کویتی دریافت کردند<ref>Longva, A, “Nationalism in Pre-Modern Guise: The Discourse on Hadhar and Badu in Kuwait”, International Journal of Middle East Studies MES, p.171.</ref>. این مهاجرت گروهی، بر اساس سیاست اتخاذشده از سوی حاکمان کویت برای افزایش جمعیت و نیز تأمین نیروی کارِ<ref>دولت نیروی کار موردنیاز خود را از کشورهای عربی و غیرعربی تأمین می‌کرد. در این میان، نگرانی آنها بیشتر از مهاجران عرب بود؛ چراکه آنها، هم عرب‌زبان بودند و هم مسلمان، و بیم آن می‌رفت که افکار خود را در کویت ترویج و اشاعه دهند. به‌عنوان نمونه، در سال 1960 عبدالرحمن دوسری، از علمای دینی کویت، نامه‌ای به بن‌باز فرستاد. وی درباره لشکر خطرناک معلمان خارجی هشدار می‌دهد و درخواست می‌کند که در استفاده از مدرسان مصری، به قدر نیاز اکتفا گردد و از رفتن طلاب به جمهوری مصر جلوگیری شود؛ چراکه خیر فرستادن آنها به آمریکا بیشتر، و شر آن کمتر از رفتن به مصر است. (نقیدان‌، منصور، الجماعة السلفیة المحتسبة؛ دراسة في فکر المحتلین للمسجد الحرام، ص105).</ref> قابل‌اعتماد بود<ref>[8]. Longva, A, “Neither Autocracy nor Democracy but Ethnocracy: Citizens, Expatriates and the Socio-Political System in Kuwait”, Monarchies and Nations: Globalization and Identity in the Arab states of the Gulf, p.14.</ref> که در این راستا، قبایل بدوی گزینۀ مناسبی به نظر می‌رسیدند<ref>. Ghabra, Shafeeq, “Kuwait and the Dynamics of Socio-Economic Change”, The Middle East Journal, 51, p.358-372.</ref>.  پس از انقلاب اسلامی ایران، به‌ویژه در دوران حمله عراق به ایران، تبلیغات زیادی علیه ایران و شیعیان وجود داشت و برای جلوگیری از تهدید ش<ref>. Ghabra, Shafeeq, “Kuwait and the Dynamics of Socio-Economic Change”, The Middle East Journal, 51, p.358-372.</ref> همچنین نکتۀ بعدی این بود که در مقابلِ گروه‌های اپوزیسیون، اعم از قومی-عربی‌ها و تاجران لیبرال، گروهی شکل بگیرد که حامیِ آل‌صباح باشد؛ از‌این‌رو بدوی‌ها همگن‌ترین گروه در پیوستن به جامعۀ کویت، و همچنین مطیعِ خواسته‌های آل‌صباح بودند. حیات قبایل بدوی، بر اساس سنت‌ها و ارزش‌های محافظه‌کارانه در امور سیاسی و اجتماعی بود و آنها در مقابلِ حاکم، مطیع و کر و کور بودند<ref>Behbehani, Bodour, Surviving the Arab Spring The Gulf Cooperation Council and the Case Study of Kuwait, p.191.</ref>. به‌علاوه، برخی معتقدند که شیعیان بیش از 50 درصدِ جمعیت کویت را تشکیل می‌دادند که سیاست دولت کویت در اعطای تابعیت به بدوی‌های عربستان در دهه‌های 1960م و 1970م، باعث کاهش درصد جمعیتیِ شیعیان به 35 درصد شد<ref>Alhabib, Mohammad Ebraheem, The Shia Migration from Southwestern Iran to Kuwait: Push-Pull Factors during the Late Nineteenth and Early Twentieth Centuries, p.46.</ref>. یعه، سیاست تقویت جریان سلفی در دستورِ‌کار قرار گرفت. در آن زمان، تبلیغاتی وجود داشت مبنی بر اینکه سلفی‌ها بهترین گزینه برای مقابله با خطر تشیع هستند<ref>توهمات ناشی از تبلیغات سوء علیه انقلاب ایران، کشورهای عربیِ منطقه را بر آن داشت تا در مقابلِ آنچه هجمۀ ایرانِ شیعی برای بلعیدن کشورهای مسلمان می‌نامیدند، اقدام کنند. جنگ عراق و ایران نیز بر شدت این تبلیغات افزود. در این فضا، چنین القا شد که آنچه می‌تواند در مقابلِ این تهدید، از اسلام (اهل‌سنت) دفاع کند، جریان سلفی است. به‌عنوان نمونه، محمد ابراهیم شقره، عالمی سلفی که در اردن علیه شیعه فعالیت می‌کرد، ملک حسین را متقاعد کرد که سلفی‌ها ضدشیعه هستند و حکومت می‌تواند از گفتمان سلفی برای مقابله با نفوذ ایران استفاده کند و بدین‌سان سلفی‌ها نظر ملک حسین را جلب کردند و مجال فعالیت یافتند. آنان پادشاه را راضی کردند تا البانی، رهبر برجستۀ سلفیت، که مدت‌ها در تبعید بود، به کشور بازگردد. (آقامحمدی، مرتضی، «رژیم اردن و سلفی‌های جهادیِ آن در سوریه»، سایت مؤسسۀ مطالعات راهبردی اسلام معاصر، 8/2/1396ش، آدرس: http://maraminstitute.com)</ref>. عربستان نیز از این تصمیم حمایت می‌کرد؛ چراکه به نفوذ بیشترِ این کشور در کویت کمک می‌کرد<ref>سلفی‌ها تعلق خاطر زیادی به عربستان دارند و مجرای اعمال نفوذ عربستان در کویت هستند. به‌عنوان نمونه، عبدالله النفیسی در مصاحبه‌ای، دربارۀ پیش‌بینیِ شرایط 2025م می‌گوید که در آن زمان، شیخ‌نشین‌های کوچک مانند کویت، قطر و امارات از بین می‌روند و فقط سه کشور عربستان، یمن و عمان در این منطقه باقی خواهد ماند؛ ازاین‌رو، به‌نفعِ کویت است که به خاک عربستان ملحق شود. (النفیسی، عبدالله، «عبد الله النفیسي: یکشف تصوره المخیف؟ لن یبقى في الخلیج العربي سنة 2025 سوى السعودیة و الیمن و عمان»، سایت یوتیوب، 16 ژوئن 2018م، آدرس:
https://www.youtube.com/watch?v=olmyJ8A9LaY)
</ref>.
البته باید توجه داشت که جریان سلفی در میان طبقۀ شهریِ کویت نفوذ چندانی نداشت و گسترش آن در خارج از شهر و نزد بدوی‌ها بود<ref>. دمنهوری، رجب، «الحالة السلفیة في الکویت»، صحیفة لُجینیات الإلکترونیة، آدرس:
http://lojainiat.net/main/Content
</ref>؛ بنابراین، اگر آن مهاجرت‌های گسترده صورت نمی‌گرفت، سلفیت نمی‌توانست توفیق امروز خود را در میان طبقۀ شهریِ مرفه و نسبتاً آزادِ کویت کسب نماید. در پایان سال‌های دهۀ 1970م، سلفی‌ها در جامعۀ کویت، به‌ویژه در میان خانواده‌های تاجران، برای خود پیروانی به دست آوردند<ref>Freer, Courtney, “The rise of pragmatic Islamism in Kuwait's post-Arab Spring opposition movement”, Rethinking Political Islam Series, p.6.</ref>. در دهۀ 1980م، جریان سلفی در سازمان‌های کارگری و اتحادیه‌های دانشجویی پایه‌گذاری شد و در سطح سازمانی به‌طور بی‌سابقه‌ای توسعه یافت<ref>همان</ref>. همۀ اینها پس از آن رخ‌ داد که بدوی‌های وهابیِ سعودی تابعیت کویتی دریافت نمودند و با سکونت در حاشیۀ شهرها و اختلاط با جامعۀ شهری و همچنین کسب تحصیلات عالی، در ساختار جامعه و بخش‌های مختلف اداری و اقتصادی نفوذ کردند


== اساتید ==
== جنبش‌ها، جناح‌ها و احزاب سیاسی در قانون اساسی کویت ==
وی در بغداد نزد اساتید متعددی [[علوم حدیث]] را فرا گرفت، اما اکنون از استادان او تنها «اسحاق بن عبدون» را می‏‌شناسیم که خود از «محمد بن عبدالله بن سلیمان حضرمی» روایت دارد.  
اگرچه قانون اساسی کشور کویت اجازه تأسیس احزاب سیاسی را نمی دهد، اما رهبران بسیاری از نیروهای سیاسی محلی که جهت گیری ها و جریانات فکری و عقیدتی مختلف را بیان می کنند، معتقدند که حتی اگر قانون اساسی این احزاب را تایید نمی کرد، منع نمی کرد. برخی می گویند که تفاهم نامه قانون اساسی تلویحاً برای چنین جناح های سیاسی مشخص شده است.


== شاگردان ==
علیرغم غیرقانونی بودن احزاب سیاسی؛ در تاریخ نظام سیاسی کویت -تاکنون- ثبت نشده است که بنیانگذاران آن احضار یا تحقیق و تفحص نشده باشند و جلسات آنها از نزدیک یا دور تحت تأثیر قرار نگیرد. عرصه سیاسی کویت شاهد ظهور جناح‌های متعددی است که رنگ‌های مختلف طیف سیاسی را به نمایش می‌گذارند و شروع به پرداختن به رویدادهای محلی، منطقه‌ای و بین‌المللی کرده و مواضع خود را در قبال این تحولات و رویدادها بیان می‌کنند.
از شاگردان او «[[شیخ مفید|محمد بن محمد بن نعمان]]» معروف به «[[شیخ مفید]]»(م413ق) است که در [[کتاب أمالی]] خود، چند حدیث از او نقل کرده است. از شاگردی «شیخ مفید» نزد او بر می‌‏آید که وی از چهره‌‏های علمی در بغداد بوده و احتمالاً بزرگان دیگری نیز در مجلس درس او شرکت داشتند که نام و نشان آن‌ها بر ما مخفی مانده است. از معاصران یا شاگردان دیگر او «[[نجاشی|ابوالعباس نجاشی]]»(م450ق) است که وی را از دوستان خود معرفی نموده و بر درستی [[حدیث|احادیث]] او تأکید کرده است. هم‌چنین از شاگردان با واسطه او «[[شیخ طوسی]]»(م460ق) است که در بعضی از منابع حدیثی گاهی احادیث او به‏ طور مستقیم از وی نقل می‌‏شود.  


== آثار ==
== نقاط قوت و ضعف ==
از تألیفات او کتاب «ایمان ابی طالب (علیه السلام)» معرفی شده است.
برجسته ترین نقاط قوت، محبوبیت زیاد جنبش سلفی، به ویژه در مناطق بیرونی که حضور قبایل متمرکز است، و در دسترس بودن بودجه کلان از سوی کمیته های خیریه است.
در مورد ضعف‌هایی که جریان سلفی از آن رنج می‌برد، خلاصه آن‌ها نبود تجربه سیاسی کافی در مقایسه با نهضت مشروطیت اسلامی است، زیرا جریان سلفی پیش از این تمایلی به ورود به فعالیت‌های سیاسی نداشت، بلکه فعالیت آن در ابتدا متمرکز بود. بر آگاهی دینی و تلاش های هدایتی مطابق با اصول و اعتقادات آن.


== منابع ==
== آینده جنبش سلفی در کویت ==
# رجال نجاشی، ص87 شماره 210؛
این جنبش با ویژگی هایی مشخص می شود که آن را از سایر جنبش های اسلامی سلفی مشابه در داخل و یا خارج از منطقه عرب متمایز می کند.
# وسایل الشیعه(اسلامیه)، ج8ص607 حدیث7؛
این امر با ایده شروع حضور در انتخابات مجلس و عدم کناره گیری از واقعیت سیاسی، عبور از حضور پررنگ در سطوح فکری و فرهنگی از طریق شرکت در سایت ها و فعالیت های خدماتی، در اشکال و انواع مختلف، به طور کامل آغاز می شود. هماهنگی بدون ناهماهنگی و تضاد با سایر جریان های فکری و به طور کلی با حضور رسانه ای.
# مستدرک الوسایل، ج9ص132 حدیث 10460؛
اما از سوی دیگر متوجه می‌شویم که علی‌رغم شرکت سلفی‌ها در حیات سیاسی و انتخابات شورای ملی از سال 1360 تا کنون و موفقیت آنان در دستیابی به موقعیت‌های پیشرفته در سطح قوای مقننه و مجریه، در آنچه تحولی زودهنگام تلقی می‌شود. در موقعیت سلفی ها نسبت به همین روند در کشورهای دیگر; علیرغم همه اینها، هنوز بسیاری از مشکلات و مسائل حل نشده وجود دارد که جنبش سلفی نتوانسته آنها را حل کند، از جمله: موضع خود در مورد حقوق سیاسی زنان، اسلامی کردن قوانین و به ویژه درخواست برای اصلاح اصل 2 قانون اساسی.
# تهذیب المقال، ج3ص398 شماره 208؛
# طبقات اعلام الشیعه، ج1ص40؛
# تاج العروس، زبیدی، ذیل ماده طرخان.


[[رده:عالمان]]
== پانویس ==
[[رده:عالمان شیعه]]
{{پانویس}}
[[رده:محدثان شیعه]]


{{جعبه اطلاعات شخصیت
| عنوان =
| تصویر = احمد بن علی بن حسین بن رنجویه.jpg
| نام =
| نام‌های دیگر =
| سال تولد =
| تاریخ تولد =
| محل تولد =
| سال درگذشت =
| تاریخ درگذشت =
| محل درگذشت =
| استادان =
| شاگردان =
| دین = [[اسلام]]
| مذهب = [[مذهب شیعه|شیعه]]
| آثار =
| فعالیت‌ها =
| وبگاه =
}}
احمد بن محمد بن عبدالله بن زیاد بغدادی، (259 – 350ق) ابوسهل قطان. ادیب، شاعر و محدث اخباری. وی در اصل ایرانی و اهل «متوث»(به فتح میم و تشدید تاء) شهركی بین قرقوب و یكی از روستاهای اهواز است. در سال 259هجری در متوث دیده به جهان گشود و در روز شنبه هفتم شعبان 350هجری در بغداد درگذشت و فردای آن روز به خاك سپرده شد. وی تحصیلات مقدماتی را نزد پدرش در بصره فرا گرفت و سپس وارد بغداد شد و در محله «دار القطن» واقع در غرب بغداد مسكن گرفت. از لقب «قطان» بر می‏آید كه وی از راه پنبه‏زنی هزینه زندگی را تأمین می‏كرد و سكونت او در «دار القطن بغداد» نیز به همین دلیل بوده است. وی در بغداد درس اساتید متعددی را درك نمود و از آنان احادیث فراوانی شنید تا اینكه خود به مقام استادی رسید و یكی از اركان علم حدیث در بغداد به شمار آمد. وی با اینكه «اخباری» بود اما به گفته «خطیب بغدادی»(م463ق) گرایش شیعی داشت. از نظر اعتقادی وی به گروه «مجبره»(كه اختیاری برای انسان قائل نیستند) نزدیك بود و با رأی معتزله كه انسان را تماماً مختار می‏دانند، به شدت مخالفت می‏ورزیده و حتی آنان را كافر می‏دانسته است. وی در بغداد اساتید زیادی دیده كه از جمله آنها «محمد بن عبیدالله منادی»، «حسن بن مكرم»، «یحیی بن ابی‏طالب»، «محمد بن عیسی بن حیان»، «علی بن ابراهیم واسطی» و بسیاری دیگر هستند. از استادان ادبی او نیز می‏توان «ابوالعباس احمد بن یحیی بن سیار شیبانی» معروف به «ثعلب نحوی»(م291ق) و «ابوالعباس مبرد»(م285ق) را نام برد. شاگردان او «ابوالحسن بن رزقویه»، «علی بن احمد رزاز»، «ابوالحسن بن حمانی مقرئ»، «ابوالحسن دارقطنی» و «ابوعلی بن شاذان» هستند. اخبار و گزارش‏های او در منابع، قابل استناد و دارای اهمیت است. گفته می‏شود كه وی با اینكه فردی شوخ‏طبع بود و مزاح‏های او بعضاً باعث اجتناب شاگردانش از وی می‏شده، اما دائماً در حال تهجد و عبادت شبانه بود. تلاوت قرآنش چندان زیبا بود كه گویا معانی قرآن از آن خارج می‏شود. از تألیفات او هیچ گزارشی ذكر نشده است.
== منابع ==
== منابع ==
(تاریخ بغداد، ج5ص249 شماره 2719؛ الانساب، سمعانی، ج5ص193، ذیل متوثی؛ معجم البلدان، ج5ص53، ذیل كلمه متوث؛ طبقات اعلام الشیعه، ج1ص50)
* [https://studies.aljazeera.net/ar/reports/2012/05/201252912302826133.html#anc2 التيار السلفي في دولة الكويت: الواقع والمستقبل]studies.aljazeera.net، تاریخ درج مطلب 29 مايو 2012، اخذ شده در تاریخ 1403/4/09.
 
[[رده:عالمان]]
[[رده:عالمان شیعه]]
[[رده:محدثان شیعه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۱۷

جریان سنی التیار السلفی کویت(جنبش سلفی در کویت)
سلفی در کویت.jpg
نام حزبجریان سنی التیار السلفی کویت
تاریخ تأسیس1920 م، ۱۲۹۸ ش‌، ۱۳۳۸ ق
رهبرانعبدالله خلف الدحیان و شیخ عبدالعزیز الرشید

جریان سنی التیار السلفی کویت، کویت به لیبرال‌ترین کشور در میان کشورهای شیخ‌نشین شهره است؛ کشوری با حاکمانی اهل‌مدارا و اهل‌تعامل، و سیستم حکومتی نیمه‌دموکراتیک که مردم مشارکتی جدی در سرنوشت خود دارند. جامعۀ کویت از آزادی، تسامح و فضای باز قابل‌توجهی برخوردار بوده و است. کویت برخلاف عربستان و بحرین که پیدایش آنها مرهون شمشیر وهابی است، با روشی صلح‌آمیز پایه‌گذاری شد و حاکمان کویت این کشور را همواره با تدبیر و مدارا و مشاوره با مردم، اداره کرده‌اند. شکل‌گیری متفاوت و مسالمت‌آمیز کویت، خصوصیات شخصی حاکمان آل‌صباح، وجود تهدیدهای داخلی و خارجی، و همچنین ترکیب جمعیتی این کشور، همگی در پیدایش چنین سیاست متفاوتی نقش داشته‌اند. به نظر می‌رسد کشوری با این اوصاف، بستر مناسبی برای رشد وهابی گری نباشد. این در حالی است که امروزه وهابی های کویت، جایگاه ویژه‌ای در فعالیت‌های تروریستی این جریان در عرصۀ بین‌المللی دارند. سلفی‌ها از بیشترین آزادی در این شیخ‌نشین بهره می‌برند و در کنار عربستان از اصلی‌ترین حامیان مالی جریان تروریست های مسلح محسوب می‌شوند. در این مقاله، به بررسی پیدایش و علل گسترش جریان وهابی در کویت، چگونگی سیاسی شدن سلفی‌ها که در شکل سنتی خود کاری با سیاست ندارند، تبدیل شدن آنها به جریان معارض جدید، تمایل آنان به کسب قدرت بیشتر، و همچنین راهکار پیش‌روی کویت برای مقابله با خطر آنان پرداخته می‌شود

پیدایش وهابی‌گری در کویت

پیدایش وهابی گری در کویت به اوایل سال 1920م باز می‌گردد. در آن دوره، برخی مشایخ مانند عبدالله خلف الدحیان و شیخ عبدالعزیز الرشید نزد علمای سعودی تحصیل می‌کردند و پس از بازگشت از آنجا، در کویت به ترویج مکتب وهابی پرداختند. از آن زمان به بعد، ارتباط محکم و عمیقی بین آنها و علمای سعودی برقرار شد که همچنان نیز ادامه دارد[۱]. چند عامل در گسترش جریان سلفی در کویت دخیل بود که در ادامه به بررسیِ آنها خواهیم پرداخت:

  • اول: ترویج گستردۀ تفکر وهابی در کویت که با حضور و فعالیت شیخ عبدالرحمن عبدالخالق، شخصیت مشهور وهابی، و بازگشت کویتی‌های فارغ‌التحصیلِ مراکز دینیِ سعودی، به وقوع پیوست. عبدالرحمن عبدالخالق شخصیت اصلیِ جریان وهابی در کویت بود[۲].
  • دوم: تمرکز وهابی‌ها بر مبارزه با بدعت‌ها و خرافات در ابتدای امر، و همچنین اجتناب آنان از سیاست، به گسترش این تفکر در شرایطی‌که کویتی‌ها از شرکت در تجمعات و گروه‌های سیاسی ابا داشتند[۳]، کمک کرد. به‌طور خاص، بعد از شکست 1976م، فعالیت حرکت‌های غیراسلامی و لیبرال به مقبولیت بیشتر تفکر سلفی انجامید[۴].
  • سوم: آمدن بدوی‌های[۵]. سعودی به کویت نیز موجب تقویت و گسترش تفکر وهابی شد. بدوی‌های سعودی در دهه‌های 1960 و 1980م، از عربستان سعودی وارد کویت شدند و تابعیت کویتی دریافت کردند[۶]. این مهاجرت گروهی، بر اساس سیاست اتخاذشده از سوی حاکمان کویت برای افزایش جمعیت و نیز تأمین نیروی کارِ[۷] قابل‌اعتماد بود[۸] که در این راستا، قبایل بدوی گزینۀ مناسبی به نظر می‌رسیدند[۹]. پس از انقلاب اسلامی ایران، به‌ویژه در دوران حمله عراق به ایران، تبلیغات زیادی علیه ایران و شیعیان وجود داشت و برای جلوگیری از تهدید ش[۱۰] همچنین نکتۀ بعدی این بود که در مقابلِ گروه‌های اپوزیسیون، اعم از قومی-عربی‌ها و تاجران لیبرال، گروهی شکل بگیرد که حامیِ آل‌صباح باشد؛ از‌این‌رو بدوی‌ها همگن‌ترین گروه در پیوستن به جامعۀ کویت، و همچنین مطیعِ خواسته‌های آل‌صباح بودند. حیات قبایل بدوی، بر اساس سنت‌ها و ارزش‌های محافظه‌کارانه در امور سیاسی و اجتماعی بود و آنها در مقابلِ حاکم، مطیع و کر و کور بودند[۱۱]. به‌علاوه، برخی معتقدند که شیعیان بیش از 50 درصدِ جمعیت کویت را تشکیل می‌دادند که سیاست دولت کویت در اعطای تابعیت به بدوی‌های عربستان در دهه‌های 1960م و 1970م، باعث کاهش درصد جمعیتیِ شیعیان به 35 درصد شد[۱۲]. یعه، سیاست تقویت جریان سلفی در دستورِ‌کار قرار گرفت. در آن زمان، تبلیغاتی وجود داشت مبنی بر اینکه سلفی‌ها بهترین گزینه برای مقابله با خطر تشیع هستند[۱۳]. عربستان نیز از این تصمیم حمایت می‌کرد؛ چراکه به نفوذ بیشترِ این کشور در کویت کمک می‌کرد[۱۴].

البته باید توجه داشت که جریان سلفی در میان طبقۀ شهریِ کویت نفوذ چندانی نداشت و گسترش آن در خارج از شهر و نزد بدوی‌ها بود[۱۵]؛ بنابراین، اگر آن مهاجرت‌های گسترده صورت نمی‌گرفت، سلفیت نمی‌توانست توفیق امروز خود را در میان طبقۀ شهریِ مرفه و نسبتاً آزادِ کویت کسب نماید. در پایان سال‌های دهۀ 1970م، سلفی‌ها در جامعۀ کویت، به‌ویژه در میان خانواده‌های تاجران، برای خود پیروانی به دست آوردند[۱۶]. در دهۀ 1980م، جریان سلفی در سازمان‌های کارگری و اتحادیه‌های دانشجویی پایه‌گذاری شد و در سطح سازمانی به‌طور بی‌سابقه‌ای توسعه یافت[۱۷]. همۀ اینها پس از آن رخ‌ داد که بدوی‌های وهابیِ سعودی تابعیت کویتی دریافت نمودند و با سکونت در حاشیۀ شهرها و اختلاط با جامعۀ شهری و همچنین کسب تحصیلات عالی، در ساختار جامعه و بخش‌های مختلف اداری و اقتصادی نفوذ کردند

جنبش‌ها، جناح‌ها و احزاب سیاسی در قانون اساسی کویت

اگرچه قانون اساسی کشور کویت اجازه تأسیس احزاب سیاسی را نمی دهد، اما رهبران بسیاری از نیروهای سیاسی محلی که جهت گیری ها و جریانات فکری و عقیدتی مختلف را بیان می کنند، معتقدند که حتی اگر قانون اساسی این احزاب را تایید نمی کرد، منع نمی کرد. برخی می گویند که تفاهم نامه قانون اساسی تلویحاً برای چنین جناح های سیاسی مشخص شده است.

علیرغم غیرقانونی بودن احزاب سیاسی؛ در تاریخ نظام سیاسی کویت -تاکنون- ثبت نشده است که بنیانگذاران آن احضار یا تحقیق و تفحص نشده باشند و جلسات آنها از نزدیک یا دور تحت تأثیر قرار نگیرد. عرصه سیاسی کویت شاهد ظهور جناح‌های متعددی است که رنگ‌های مختلف طیف سیاسی را به نمایش می‌گذارند و شروع به پرداختن به رویدادهای محلی، منطقه‌ای و بین‌المللی کرده و مواضع خود را در قبال این تحولات و رویدادها بیان می‌کنند.

نقاط قوت و ضعف

برجسته ترین نقاط قوت، محبوبیت زیاد جنبش سلفی، به ویژه در مناطق بیرونی که حضور قبایل متمرکز است، و در دسترس بودن بودجه کلان از سوی کمیته های خیریه است. در مورد ضعف‌هایی که جریان سلفی از آن رنج می‌برد، خلاصه آن‌ها نبود تجربه سیاسی کافی در مقایسه با نهضت مشروطیت اسلامی است، زیرا جریان سلفی پیش از این تمایلی به ورود به فعالیت‌های سیاسی نداشت، بلکه فعالیت آن در ابتدا متمرکز بود. بر آگاهی دینی و تلاش های هدایتی مطابق با اصول و اعتقادات آن.

آینده جنبش سلفی در کویت

این جنبش با ویژگی هایی مشخص می شود که آن را از سایر جنبش های اسلامی سلفی مشابه در داخل و یا خارج از منطقه عرب متمایز می کند. این امر با ایده شروع حضور در انتخابات مجلس و عدم کناره گیری از واقعیت سیاسی، عبور از حضور پررنگ در سطوح فکری و فرهنگی از طریق شرکت در سایت ها و فعالیت های خدماتی، در اشکال و انواع مختلف، به طور کامل آغاز می شود. هماهنگی بدون ناهماهنگی و تضاد با سایر جریان های فکری و به طور کلی با حضور رسانه ای. اما از سوی دیگر متوجه می‌شویم که علی‌رغم شرکت سلفی‌ها در حیات سیاسی و انتخابات شورای ملی از سال 1360 تا کنون و موفقیت آنان در دستیابی به موقعیت‌های پیشرفته در سطح قوای مقننه و مجریه، در آنچه تحولی زودهنگام تلقی می‌شود. در موقعیت سلفی ها نسبت به همین روند در کشورهای دیگر; علیرغم همه اینها، هنوز بسیاری از مشکلات و مسائل حل نشده وجود دارد که جنبش سلفی نتوانسته آنها را حل کند، از جمله: موضع خود در مورد حقوق سیاسی زنان، اسلامی کردن قوانین و به ویژه درخواست برای اصلاح اصل 2 قانون اساسی.

پانویس

  1. دمنهوری، رجب، «الحالة السلفیة في الکویت»، صحیفة لُجینیات الإلکترونیة، آدرس: http://lojainiat.net/main/Content
  2. آقامحمدی، مرتضی، محاصرۀ مسجدالحرام؛ ترجمۀ کتاب‌های «حصر مکة»، «أيام مع جهيمان» و «حتی لا يعود جهيمان»، ص420
  3. دمنهوری، رجب، «الحالة السلفیة في الکویت»، صحیفة لُجینیات الإلکترونیة، آدرس: http://lojainiat.net/main/Content
  4. مدیرس، فلاح عبدالله، الجماعة السلفیة في الکویت.
  5. قبایل صحراگردی که بین عربستان و کویت در تردد بودند و با عنوان «بدو» شناخته می‌شوند
  6. Longva, A, “Nationalism in Pre-Modern Guise: The Discourse on Hadhar and Badu in Kuwait”, International Journal of Middle East Studies MES, p.171.
  7. دولت نیروی کار موردنیاز خود را از کشورهای عربی و غیرعربی تأمین می‌کرد. در این میان، نگرانی آنها بیشتر از مهاجران عرب بود؛ چراکه آنها، هم عرب‌زبان بودند و هم مسلمان، و بیم آن می‌رفت که افکار خود را در کویت ترویج و اشاعه دهند. به‌عنوان نمونه، در سال 1960 عبدالرحمن دوسری، از علمای دینی کویت، نامه‌ای به بن‌باز فرستاد. وی درباره لشکر خطرناک معلمان خارجی هشدار می‌دهد و درخواست می‌کند که در استفاده از مدرسان مصری، به قدر نیاز اکتفا گردد و از رفتن طلاب به جمهوری مصر جلوگیری شود؛ چراکه خیر فرستادن آنها به آمریکا بیشتر، و شر آن کمتر از رفتن به مصر است. (نقیدان‌، منصور، الجماعة السلفیة المحتسبة؛ دراسة في فکر المحتلین للمسجد الحرام، ص105).
  8. [8]. Longva, A, “Neither Autocracy nor Democracy but Ethnocracy: Citizens, Expatriates and the Socio-Political System in Kuwait”, Monarchies and Nations: Globalization and Identity in the Arab states of the Gulf, p.14.
  9. . Ghabra, Shafeeq, “Kuwait and the Dynamics of Socio-Economic Change”, The Middle East Journal, 51, p.358-372.
  10. . Ghabra, Shafeeq, “Kuwait and the Dynamics of Socio-Economic Change”, The Middle East Journal, 51, p.358-372.
  11. Behbehani, Bodour, Surviving the Arab Spring The Gulf Cooperation Council and the Case Study of Kuwait, p.191.
  12. Alhabib, Mohammad Ebraheem, The Shia Migration from Southwestern Iran to Kuwait: Push-Pull Factors during the Late Nineteenth and Early Twentieth Centuries, p.46.
  13. توهمات ناشی از تبلیغات سوء علیه انقلاب ایران، کشورهای عربیِ منطقه را بر آن داشت تا در مقابلِ آنچه هجمۀ ایرانِ شیعی برای بلعیدن کشورهای مسلمان می‌نامیدند، اقدام کنند. جنگ عراق و ایران نیز بر شدت این تبلیغات افزود. در این فضا، چنین القا شد که آنچه می‌تواند در مقابلِ این تهدید، از اسلام (اهل‌سنت) دفاع کند، جریان سلفی است. به‌عنوان نمونه، محمد ابراهیم شقره، عالمی سلفی که در اردن علیه شیعه فعالیت می‌کرد، ملک حسین را متقاعد کرد که سلفی‌ها ضدشیعه هستند و حکومت می‌تواند از گفتمان سلفی برای مقابله با نفوذ ایران استفاده کند و بدین‌سان سلفی‌ها نظر ملک حسین را جلب کردند و مجال فعالیت یافتند. آنان پادشاه را راضی کردند تا البانی، رهبر برجستۀ سلفیت، که مدت‌ها در تبعید بود، به کشور بازگردد. (آقامحمدی، مرتضی، «رژیم اردن و سلفی‌های جهادیِ آن در سوریه»، سایت مؤسسۀ مطالعات راهبردی اسلام معاصر، 8/2/1396ش، آدرس: http://maraminstitute.com)
  14. سلفی‌ها تعلق خاطر زیادی به عربستان دارند و مجرای اعمال نفوذ عربستان در کویت هستند. به‌عنوان نمونه، عبدالله النفیسی در مصاحبه‌ای، دربارۀ پیش‌بینیِ شرایط 2025م می‌گوید که در آن زمان، شیخ‌نشین‌های کوچک مانند کویت، قطر و امارات از بین می‌روند و فقط سه کشور عربستان، یمن و عمان در این منطقه باقی خواهد ماند؛ ازاین‌رو، به‌نفعِ کویت است که به خاک عربستان ملحق شود. (النفیسی، عبدالله، «عبد الله النفیسي: یکشف تصوره المخیف؟ لن یبقى في الخلیج العربي سنة 2025 سوى السعودیة و الیمن و عمان»، سایت یوتیوب، 16 ژوئن 2018م، آدرس: https://www.youtube.com/watch?v=olmyJ8A9LaY)
  15. . دمنهوری، رجب، «الحالة السلفیة في الکویت»، صحیفة لُجینیات الإلکترونیة، آدرس: http://lojainiat.net/main/Content
  16. Freer, Courtney, “The rise of pragmatic Islamism in Kuwait's post-Arab Spring opposition movement”, Rethinking Political Islam Series, p.6.
  17. همان

منابع