عطیه عوفی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
'''عَطِیَّة بن سَعد بن جُناده عَوفی''' از [[تابعان]] و از | '''عَطِیَّة بن سَعد بن جُناده عَوفی''' از [[تابعین|تابعان]] و از شیعیان [[علی بن ابیطالب|حضرت علی(ع)]] در [[کوفه]] بود. از وی بهعنوان مفسر، محدث و فقیه [[شیعه]] یاد شده و کتابی در [[تفسیر قرآن]] دارد. عطیه در زمان [[خلافت]] امام علی(ع) به دنیا آمد و در سال ۱۱۱ قمری در کوفه وفات یافت. وی در [[قیام مختار]] و قیام عبدالرحمن بن محمد بن اشعث بر ضد [[حجاج بن یوسف]] شرکت داشت. حجاج او را بهدلیل خودداری از ناسزاگویی به حضرت علی (ع) تازیانه زد. همراهی عطیه با [[جابر بن عبدالله انصاری]] در زیارت روز [[اربعین]] [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام حسین(ع)]] مشهور است. | ||
==نسب، تولد، نام و کنیه== | ==نسب، تولد، نام و کنیه== | ||
عطیه از طایفه بکالی، تیرهای از قبیله بنیعوف بن امرؤالقیس است. پدرش، سعد بن جناده از قبیله بنیعوف<ref>سمعانی، الأنساب، ۱۳۸۲ق، ج۹، ص۴۰۵</ref> و از صحابه [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|رسول خدا (ص)]]<ref>أسد الغابة، ج۲، ص۱۸۹</ref> و مادرش کنیزی از اهالی روم بود<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۳۰۵</ref>. | |||
عطیه | درباره تاریخ تولد عطیه خبر دقیقی در دست نیست، اما برخی تولد وی را بین سالهای ۳۶ تا ۴۰ق تخمین زدهاند؛ چرا که در زمان خلافت امام علی(ع) در [[کوفه]] متولد شد<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۳۰۵</ref>. پدرش وی را نزد امام علی (ع) برد تا او را نامگذاری کند، امام او را در آغوش گرفت و گفت «هذا عَطیّةُ الله» (این موهبت و هدیه خدا است). بدین جهت وی را عطیه نامیدند<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۳۰۵</ref>. کنیه وی نیز ابوالحسن است<ref>تاریخ الطبری، ج۱۱، ص۶۴۰</ref> او را با لقبهای عوفی، جدلی، قیسی و کوفی میشناسند<ref>زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۴، ص۲۳۷</ref>. | ||
== مقام علمی == | |||
عطیه از تابعان محسوب شده و [[محمد بن علی (باقر العلوم)|امام محمد باقر(ع)]] را نیز درک کرده است<ref>رجال شیخ طوسی، ص۵۱؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳؛ سفینة البحار، ج۶، ص۲۹۶</ref>ابنسعد از علمای [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] وی را ثقه و فردی صالح دانسته است<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۳۰۵</ref>[[ترمذی]] نیز از او حدیث نقل کرده و احادیث وی را حَسَن دانسته است<ref>مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱۳، پاورقی، ص۱۶</ref>از او بهعنوان محدّث<ref>ابنحزم، جمهرة أنساب العرب، ۱۴۰۳ق، متن، ص۳۰۹</ref> مفسر قرآن<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳</ref> و فقیه شیعه در زمان حجاج بن یوسف ثقفی<ref>أنساب الأشراف، ج۱۳، ص۲۶۸؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۷، ص۴۲۴</ref> یاد شده است. | |||
==مقام علمی== | |||
عطیه از تابعان محسوب شده و [[امام محمد باقر(ع)]] را نیز درک کرده است<ref>رجال شیخ طوسی، ص۵۱؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳؛ سفینة البحار، ج۶، ص۲۹۶</ref>ابنسعد از علمای [[اهل سنت]] وی را ثقه و فردی صالح دانسته است<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۳۰۵</ref>[[ترمذی]] نیز از او حدیث نقل کرده و احادیث وی را حَسَن دانسته است<ref>مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱۳، پاورقی، ص۱۶</ref>از او بهعنوان محدّث<ref>ابنحزم، جمهرة أنساب العرب، ۱۴۰۳ق، متن، ص۳۰۹</ref> مفسر قرآن<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳</ref> و فقیه شیعه در زمان حجاج بن یوسف ثقفی<ref>أنساب الأشراف، ج۱۳، ص۲۶۸؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۷، ص۴۲۴</ref> یاد شده است. | |||
او از [[عبدالله ابن عباس|عبدالله بن عباس]]<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۷، ص۴۲۴</ref>ابوسعید خدری<ref>مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱۳، ص۱۶</ref>عبدالله بن عمر<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۷، ص۴۲۴؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۹۵؛ عمدة عیون صحاح الأخبار، ص۲۳۳</ref> و جابر بن عبدالله انصاری حدیث نقل کردهاست. | او از [[عبدالله ابن عباس|عبدالله بن عباس]]<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۷، ص۴۲۴</ref>ابوسعید خدری<ref>مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱۳، ص۱۶</ref>عبدالله بن عمر<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۷، ص۴۲۴؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۹۵؛ عمدة عیون صحاح الأخبار، ص۲۳۳</ref> و جابر بن عبدالله انصاری حدیث نقل کردهاست. | ||
خط ۳۸: | خط ۳۵: | ||
تفسیر قرآن: عطیه پنج جلد تفسیر قرآن نگاشت<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳</ref>. او میگوید: من سه دوره تفسیر کامل قرآن را نزد [[ابنعباس]] آموختم و [[قرآن]] را نیز هفتاد بار در کنارش خواندم<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳</ref>. | تفسیر قرآن: عطیه پنج جلد تفسیر قرآن نگاشت<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳</ref>. او میگوید: من سه دوره تفسیر کامل قرآن را نزد [[ابنعباس]] آموختم و [[قرآن]] را نیز هفتاد بار در کنارش خواندم<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳</ref>. | ||
خطبه فدک: عطیه خطبه فدکیه [[حضرت زهرا(س)]] که در [[مسجدالنبی]] ایراد شد را برای عبدالله محض، نوه [[ | خطبه فدک: عطیه خطبه فدکیه [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|حضرت زهرا (س)]] که در [[مسجد النبى|مسجدالنبی]] ایراد شد را برای عبدالله محض، نوه [[حسن بن علی (مجتبی)|امام حسن مجتبی (ع)]] نقل کرد<ref>سفینة البحار، ج۶، ص۲۹۶</ref>. | ||
عطیه | == زیارت امام حسین(ع) == | ||
عطیه و جابر بن عبدالله انصاری اولین زائران [[اربعین|اربعین امام حسین]] (ع) در [[کربلا]] بود. شهرت وی نیز به همین دلیل است. بنابر نقل عطیه، وی بههمراه جابر برای زیارت قبر امام حسین (ع) رفت و هنگامی که به کربلا رسیدند، جابر به [[فرات]] نزدیک شد، [[غسل]] کرد و با آداب خاصی به زیارت امام حسین(ع) رفت<ref>طبری آملی، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ۱۳۸۳ق، ج۲، ص۷۵؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۸، ص۱۹۶</ref> | |||
== در قیام مختار == | |||
عطیه در [[قیام مختار]] حضور یافت و بهدستور مختار تحت فرماندهی ابوعبدالله جدلی برای نجات [[بنی هاشم|بنیهاشم]] و [[محمد بن حنفیه]] از دست [[عبدالله بن زبیر]] عازم [[مکه]] شد. هنگامی که به نزدیکی مکه رسیدند، ابوعبدالله جدلی هشتصد نفر از نیرومندان سپاه خود را با فرماندهی عطیه به شهر فرستاد. این گروه وارد مکه شده و چنان تکبیر گفتند که ابنزبیر صدای آن را شنید و گریخت و وارد دارالندوه شد. برخی گفتهاند ابنزیبر از ترس به پردههای کعبه پناه برد و گفت: «من پناهنده به خدایم.» | |||
بنابر نقل عطیه، آنان نزد [[عبدالله ابن عباس|ابنعباس]] و محمد بن حنفیه رفتند که با یاران خود در خانههایی زندانی بودند و اطراف آن خانهها تا سر دیوارها هیزم چیده شده بود، بهطوری که اگر آن را آتش میزدند همه در آن میسوختند. پس از نجات آنها، از ابنعباس و محمد بن حنفیه درخواست کردند اجازه کشتن عبدالله بن زبیر را صادر کنند، اما آنان برای حفظ حرمت کعبه، با چنین کاری مخالفت کردند<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۷۵</ref> | |||
== در قیام ابناشعث == | |||
عطیه در قیام عبدالرحمن بن محمد اشعث بر ضد حجاج بن یوسف شرکت کرد و پس از شکست ابناشعث به فارس گریخت. حجاج به محمد بن قاسم ثقفی نامه نوشت تا عطیه را احضار کرده و از وی بخواهد حضرت علی(ع) را لعن کند و اگر از این کار خودداری کند، چهارصد ضربه شلاق به وی زده و سر و صورتش را بتراشد. وی پس از احضار از این کار خودداری کرده و چهارصد تازیانه خورد و محمد بن قاسم موی سر و صورتش را تراشید<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۳۰۵؛ تاریخ الطبری، ج۱۱، ص۶۴۱</ref> | عطیه در قیام عبدالرحمن بن محمد اشعث بر ضد حجاج بن یوسف شرکت کرد و پس از شکست ابناشعث به فارس گریخت. حجاج به محمد بن قاسم ثقفی نامه نوشت تا عطیه را احضار کرده و از وی بخواهد حضرت علی(ع) را لعن کند و اگر از این کار خودداری کند، چهارصد ضربه شلاق به وی زده و سر و صورتش را بتراشد. وی پس از احضار از این کار خودداری کرده و چهارصد تازیانه خورد و محمد بن قاسم موی سر و صورتش را تراشید<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۳۰۵؛ تاریخ الطبری، ج۱۱، ص۶۴۱</ref> | ||
===اندیشه و | ===اندیشه و فعالیتهای سیاسی=== | ||
عطیه | عطیه گذشته از این که فردی عالم و محدثی ژرفنگر و مفسری عالی مقام بود، فردی فعال در زمینه مسائل اجتماعی و سیاسی نیز بوده است که قرائن و شواهد، این بُعد از زندگی او را روشن میکند: | ||
عطیه احادیثی را نقل کرده که بُعد سیاسی آنها بسیار قوی است؛ مانند [[حدیث ثقلین]]، حدیث ائمه اثناعشر، حدیث سفینه [[حضرت نوح|نوح]] و تفسیر آیه {انما یرد الله لیذهب عنکم الرجس}، حدیث غدیر، منزلت، و سدّ ابواب مسجد غیر از باب علی (ع) و حدیث اعطای [[فدک]] به [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|فاطمه (س)]] توسط [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم (ص)]] و احادیث بسیار دیگر. | |||
همراه جابر در آن موقعیت بسیار حسّاس و خطرناک، برای زیارت امام حسین (ع) حرکت میکند؛ زیرا بعد از شهادت امام حسین (ع)، [[یزید]] خود را پیروز میدان میدانست و کسی را مانع ظلم و جنایتش نمی دید و تلاش میکرد تا با خاموش کردن صدای هر مخالفی، قیام عاشورا را موضوعی تحریف شده و قیام علیه حکومت مشروعه خود معرفی کند. لذا حرکت جابر و عطیه برای رفتن به زیارت امام حسین و یارانش از مدینه به کوفه و برگزاری عزاداری در کنار آن قبر مقدس، مهر تأییدی بر پیروزی واقعی قیام آن حضرت بود. تاریخ هیچ گاه جریان مبارزه سیاسی او را در ماجرای دستگیری اش به دستور حجّاج بن یوسف فراموش نمیکند. در منابع تاریخی چنین آمده است: | |||
در کوفه قیامهای متعددی شکل گرفت که یکی از آنها قیام عبدالرحمن بن محمد اشعث بود. این نهضت از [[خراسان]] آغاز شد و عده ای از بزرگان و دانشمندان و قاریان[[عراق]] مانند سعید بن جبیر و ابراهیم نخعی و عطیه عوفی هم در رکاب عبدالرحمن بودند<ref>[https://hawzah.net/fa/Magazine/View/6444/8160/107519/%D8%B9%D8%B7%DB%8C%D9%87%D8%8C-%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%86-%D8%B2%D8%A7%D8%A6%D8%B1-%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B9%DB%8C%D9%86#_edn5 اولین زائر کربلا]</ref>. | |||
== وفات == | |||
عطیه پس از امتناع از ناسزا گفتن به حضرت علی(ع) و تحمل تازیانه به [[خراسان]] رفت. پس از به حکوت رسیدن عمر بن هیبره در عراق، عطیه به وی نامهای نوشت و از وی خواست تا به کوفه برگردد، او نیز موافقت کرد. وی در کوفه بود تا آنکه در سال ۱۱۱ق درگذشت<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۳۰۵</ref> برخی به اشتباه سال وفات وی را ۱۲۷ق ذکر کردهاند<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۷، ص۴۲۴</ref>. | عطیه پس از امتناع از ناسزا گفتن به حضرت علی(ع) و تحمل تازیانه به [[خراسان]] رفت. پس از به حکوت رسیدن عمر بن هیبره در عراق، عطیه به وی نامهای نوشت و از وی خواست تا به کوفه برگردد، او نیز موافقت کرد. وی در کوفه بود تا آنکه در سال ۱۱۱ق درگذشت<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۳۰۵</ref> برخی به اشتباه سال وفات وی را ۱۲۷ق ذکر کردهاند<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۷، ص۴۲۴</ref>. | ||
==تبار و فرزندان== | == تبار و فرزندان == | ||
عطیه فرزندانی به نامهای علی، از اصحاب [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق (ع)]]<ref>عاملی، إستقصاء الاعتبار فی شرح الإستبصار، ۱۴۱۹ق، ج۴، ص۴۰۳؛ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، الخاتمة ج۸، ص۲۲۵</ref> حسن، حسین<ref>سمعانی، الأنساب، ۱۳۸۲ق، ج۹، ص۴۰۵</ref> و عبدالله<ref>أنساب الأشراف، ج۲، ص۱۱۳ (چاپ زکار، ج۲، ص۳۵۷)</ref>داشته است. | |||
عطیه فرزندانی به نامهای علی، از اصحاب [[امام صادق(ع)]]<ref>عاملی، إستقصاء الاعتبار فی شرح الإستبصار، ۱۴۱۹ق، ج۴، ص۴۰۳؛ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، الخاتمة ج۸، ص۲۲۵</ref> | |||
حسن بن عطیه نیز فرزندی به نام حسین داشته که کنیه وی اباعبدالله بوده است<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۷، ص۲۳۹</ref> حسین در زمان خلافت هارون الرشید منصب قضاوت را بر عهده داشت<ref>أنساب الأشراف، ج۱۳، ص۲۶۹</ref>. تبار عطیه با لقب عوفی شناخته میشوند<ref>سمعانی، الأنساب، ۱۳۸۲ق، ج۹، ص۴۰۴</ref>. | حسن بن عطیه نیز فرزندی به نام حسین داشته که کنیه وی اباعبدالله بوده است<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۷، ص۲۳۹</ref> حسین در زمان خلافت [[هارون الرشید]] منصب قضاوت را بر عهده داشت<ref>أنساب الأشراف، ج۱۳، ص۲۶۹</ref>. تبار عطیه با لقب عوفی شناخته میشوند<ref>سمعانی، الأنساب، ۱۳۸۲ق، ج۹، ص۴۰۴</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:تابعین]] | |||
[[رده: | |||
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۵۶
عطیه عوفی | |
---|---|
نام کامل | عَطِیَّة بن سَعد بن جُناده عَوفی |
نامهای دیگر | عوفی،جدلی، قیسی و کوفی |
اطلاعات شخصی | |
محل تولد | کوفه، عراق |
محل درگذشت | کوفه |
دین | اسلام، شیعه |
استادان | عبدالله ابن عباس،ابوسعید خدری،عبدالله بن عمر و جابر بن عبدالله انصاری |
شاگردان | پسرش حسن،ابان بن تغلب،حجّاج بن أرطاة، قرّة بن خالد، زکریا بن أبیزائده، محمد بن جحاده، مسعر بن کدام و فضیل بن مرزوق |
فعالیتها | حضور در جنگها و بیشتر قیامهای پس از عاشورا |
عَطِیَّة بن سَعد بن جُناده عَوفی از تابعان و از شیعیان حضرت علی(ع) در کوفه بود. از وی بهعنوان مفسر، محدث و فقیه شیعه یاد شده و کتابی در تفسیر قرآن دارد. عطیه در زمان خلافت امام علی(ع) به دنیا آمد و در سال ۱۱۱ قمری در کوفه وفات یافت. وی در قیام مختار و قیام عبدالرحمن بن محمد بن اشعث بر ضد حجاج بن یوسف شرکت داشت. حجاج او را بهدلیل خودداری از ناسزاگویی به حضرت علی (ع) تازیانه زد. همراهی عطیه با جابر بن عبدالله انصاری در زیارت روز اربعین امام حسین(ع) مشهور است.
نسب، تولد، نام و کنیه
عطیه از طایفه بکالی، تیرهای از قبیله بنیعوف بن امرؤالقیس است. پدرش، سعد بن جناده از قبیله بنیعوف[۱] و از صحابه رسول خدا (ص)[۲] و مادرش کنیزی از اهالی روم بود[۳].
درباره تاریخ تولد عطیه خبر دقیقی در دست نیست، اما برخی تولد وی را بین سالهای ۳۶ تا ۴۰ق تخمین زدهاند؛ چرا که در زمان خلافت امام علی(ع) در کوفه متولد شد[۴]. پدرش وی را نزد امام علی (ع) برد تا او را نامگذاری کند، امام او را در آغوش گرفت و گفت «هذا عَطیّةُ الله» (این موهبت و هدیه خدا است). بدین جهت وی را عطیه نامیدند[۵]. کنیه وی نیز ابوالحسن است[۶] او را با لقبهای عوفی، جدلی، قیسی و کوفی میشناسند[۷].
مقام علمی
عطیه از تابعان محسوب شده و امام محمد باقر(ع) را نیز درک کرده است[۸]ابنسعد از علمای اهلسنت وی را ثقه و فردی صالح دانسته است[۹]ترمذی نیز از او حدیث نقل کرده و احادیث وی را حَسَن دانسته است[۱۰]از او بهعنوان محدّث[۱۱] مفسر قرآن[۱۲] و فقیه شیعه در زمان حجاج بن یوسف ثقفی[۱۳] یاد شده است.
او از عبدالله بن عباس[۱۴]ابوسعید خدری[۱۵]عبدالله بن عمر[۱۶] و جابر بن عبدالله انصاری حدیث نقل کردهاست.
از او نیز پسرش حسن، ابان بن تغلب، حجّاج بن أرطاة، قرّة بن خالد، زکریا بن أبیزائده، محمد بن جحاده، مسعر بن کدام، فضیل بن مرزوق، و عدهای دیگر حدیث نقل کردهاند[۱۷].
آثار
تفسیر قرآن: عطیه پنج جلد تفسیر قرآن نگاشت[۱۸]. او میگوید: من سه دوره تفسیر کامل قرآن را نزد ابنعباس آموختم و قرآن را نیز هفتاد بار در کنارش خواندم[۱۹].
خطبه فدک: عطیه خطبه فدکیه حضرت زهرا (س) که در مسجدالنبی ایراد شد را برای عبدالله محض، نوه امام حسن مجتبی (ع) نقل کرد[۲۰].
زیارت امام حسین(ع)
عطیه و جابر بن عبدالله انصاری اولین زائران اربعین امام حسین (ع) در کربلا بود. شهرت وی نیز به همین دلیل است. بنابر نقل عطیه، وی بههمراه جابر برای زیارت قبر امام حسین (ع) رفت و هنگامی که به کربلا رسیدند، جابر به فرات نزدیک شد، غسل کرد و با آداب خاصی به زیارت امام حسین(ع) رفت[۲۱]
در قیام مختار
عطیه در قیام مختار حضور یافت و بهدستور مختار تحت فرماندهی ابوعبدالله جدلی برای نجات بنیهاشم و محمد بن حنفیه از دست عبدالله بن زبیر عازم مکه شد. هنگامی که به نزدیکی مکه رسیدند، ابوعبدالله جدلی هشتصد نفر از نیرومندان سپاه خود را با فرماندهی عطیه به شهر فرستاد. این گروه وارد مکه شده و چنان تکبیر گفتند که ابنزبیر صدای آن را شنید و گریخت و وارد دارالندوه شد. برخی گفتهاند ابنزیبر از ترس به پردههای کعبه پناه برد و گفت: «من پناهنده به خدایم.»
بنابر نقل عطیه، آنان نزد ابنعباس و محمد بن حنفیه رفتند که با یاران خود در خانههایی زندانی بودند و اطراف آن خانهها تا سر دیوارها هیزم چیده شده بود، بهطوری که اگر آن را آتش میزدند همه در آن میسوختند. پس از نجات آنها، از ابنعباس و محمد بن حنفیه درخواست کردند اجازه کشتن عبدالله بن زبیر را صادر کنند، اما آنان برای حفظ حرمت کعبه، با چنین کاری مخالفت کردند[۲۲]
در قیام ابناشعث
عطیه در قیام عبدالرحمن بن محمد اشعث بر ضد حجاج بن یوسف شرکت کرد و پس از شکست ابناشعث به فارس گریخت. حجاج به محمد بن قاسم ثقفی نامه نوشت تا عطیه را احضار کرده و از وی بخواهد حضرت علی(ع) را لعن کند و اگر از این کار خودداری کند، چهارصد ضربه شلاق به وی زده و سر و صورتش را بتراشد. وی پس از احضار از این کار خودداری کرده و چهارصد تازیانه خورد و محمد بن قاسم موی سر و صورتش را تراشید[۲۳]
اندیشه و فعالیتهای سیاسی
عطیه گذشته از این که فردی عالم و محدثی ژرفنگر و مفسری عالی مقام بود، فردی فعال در زمینه مسائل اجتماعی و سیاسی نیز بوده است که قرائن و شواهد، این بُعد از زندگی او را روشن میکند:
عطیه احادیثی را نقل کرده که بُعد سیاسی آنها بسیار قوی است؛ مانند حدیث ثقلین، حدیث ائمه اثناعشر، حدیث سفینه نوح و تفسیر آیه {انما یرد الله لیذهب عنکم الرجس}، حدیث غدیر، منزلت، و سدّ ابواب مسجد غیر از باب علی (ع) و حدیث اعطای فدک به فاطمه (س) توسط پیامبر اکرم (ص) و احادیث بسیار دیگر. همراه جابر در آن موقعیت بسیار حسّاس و خطرناک، برای زیارت امام حسین (ع) حرکت میکند؛ زیرا بعد از شهادت امام حسین (ع)، یزید خود را پیروز میدان میدانست و کسی را مانع ظلم و جنایتش نمی دید و تلاش میکرد تا با خاموش کردن صدای هر مخالفی، قیام عاشورا را موضوعی تحریف شده و قیام علیه حکومت مشروعه خود معرفی کند. لذا حرکت جابر و عطیه برای رفتن به زیارت امام حسین و یارانش از مدینه به کوفه و برگزاری عزاداری در کنار آن قبر مقدس، مهر تأییدی بر پیروزی واقعی قیام آن حضرت بود. تاریخ هیچ گاه جریان مبارزه سیاسی او را در ماجرای دستگیری اش به دستور حجّاج بن یوسف فراموش نمیکند. در منابع تاریخی چنین آمده است: در کوفه قیامهای متعددی شکل گرفت که یکی از آنها قیام عبدالرحمن بن محمد اشعث بود. این نهضت از خراسان آغاز شد و عده ای از بزرگان و دانشمندان و قاریانعراق مانند سعید بن جبیر و ابراهیم نخعی و عطیه عوفی هم در رکاب عبدالرحمن بودند[۲۴].
وفات
عطیه پس از امتناع از ناسزا گفتن به حضرت علی(ع) و تحمل تازیانه به خراسان رفت. پس از به حکوت رسیدن عمر بن هیبره در عراق، عطیه به وی نامهای نوشت و از وی خواست تا به کوفه برگردد، او نیز موافقت کرد. وی در کوفه بود تا آنکه در سال ۱۱۱ق درگذشت[۲۵] برخی به اشتباه سال وفات وی را ۱۲۷ق ذکر کردهاند[۲۶].
تبار و فرزندان
عطیه فرزندانی به نامهای علی، از اصحاب امام صادق (ع)[۲۷] حسن، حسین[۲۸] و عبدالله[۲۹]داشته است.
حسن بن عطیه نیز فرزندی به نام حسین داشته که کنیه وی اباعبدالله بوده است[۳۰] حسین در زمان خلافت هارون الرشید منصب قضاوت را بر عهده داشت[۳۱]. تبار عطیه با لقب عوفی شناخته میشوند[۳۲].
پانویس
- ↑ سمعانی، الأنساب، ۱۳۸۲ق، ج۹، ص۴۰۵
- ↑ أسد الغابة، ج۲، ص۱۸۹
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۳۰۵
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۳۰۵
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۳۰۵
- ↑ تاریخ الطبری، ج۱۱، ص۶۴۰
- ↑ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۴، ص۲۳۷
- ↑ رجال شیخ طوسی، ص۵۱؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳؛ سفینة البحار، ج۶، ص۲۹۶
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۳۰۵
- ↑ مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱۳، پاورقی، ص۱۶
- ↑ ابنحزم، جمهرة أنساب العرب، ۱۴۰۳ق، متن، ص۳۰۹
- ↑ تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳
- ↑ أنساب الأشراف، ج۱۳، ص۲۶۸؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۷، ص۴۲۴
- ↑ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۷، ص۴۲۴
- ↑ مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱۳، ص۱۶
- ↑ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۷، ص۴۲۴؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۹۵؛ عمدة عیون صحاح الأخبار، ص۲۳۳
- ↑ مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱۳، ص۱۶
- ↑ تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳
- ↑ تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳
- ↑ سفینة البحار، ج۶، ص۲۹۶
- ↑ طبری آملی، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ۱۳۸۳ق، ج۲، ص۷۵؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۸، ص۱۹۶
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۷۵
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۳۰۵؛ تاریخ الطبری، ج۱۱، ص۶۴۱
- ↑ اولین زائر کربلا
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۳۰۵
- ↑ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۷، ص۴۲۴
- ↑ عاملی، إستقصاء الاعتبار فی شرح الإستبصار، ۱۴۱۹ق، ج۴، ص۴۰۳؛ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، الخاتمة ج۸، ص۲۲۵
- ↑ سمعانی، الأنساب، ۱۳۸۲ق، ج۹، ص۴۰۵
- ↑ أنساب الأشراف، ج۲، ص۱۱۳ (چاپ زکار، ج۲، ص۳۵۷)
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۷، ص۲۳۹
- ↑ أنساب الأشراف، ج۱۳، ص۲۶۹
- ↑ سمعانی، الأنساب، ۱۳۸۲ق، ج۹، ص۴۰۴