|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{جعبه اطلاعات شخصیت | | {{جعبه اطلاعات شهر |
| | عنوان = حسین بن مالک بن جامع قمی حمیری | | | عنوان = استان آذربایجان شرقی |
| | تصویر = احمد بن علی بن حسین بن رنجویه.jpg | | | تصویر = |
| | نام = جعفر بن عبدالله بن جعفر بن حسین بن مالک بن جامع قمی حمیری | | | نام = استان آذربایجان شرقی |
| | نامهای دیگر = | | | کشور = ایران |
| | سال تولد =
| | | تاریخ تأسیس = |
| | تاریخ تولد =
| | | استان = آذربایجان شرقی |
| | محل تولد = [[قم]]
| | | تعداد جمعیت = ۴۰۴۰۴۰۰ نفر |
| | سال درگذشت =
| | | پراکندگی دینی = {{فهرست جعبه افقی |[[مذهب شیعه|شیعه]] |[[اهل سنت و جماعت|سنی]] اقلیتهای مذهبی }} |
| | تاریخ درگذشت = حدود 320ق. | | | ویژگی خاص = |
| | محل درگذشت =
| |
| | استادان = | |
| | شاگردان = | |
| | دین = [[اسلام]] | |
| | مذهب = [[مذهب شیعه|شیعه]] | |
| | آثار =
| |
| | فعالیتها = [[محدّث|محدث شیعی]] | |
| | وبگاه = | |
| }} | | }} |
| '''جعفر بن عبدالله بن جعفر بن حسین بن مالک بن جامع قمی حمیری'''، یکی از [[محدّث|محدثین شیعه]] محسوب میگردد. از جمله بزرگان معاصر او [[محمد بن موسی بن متوکل]] و [[شیخ صدوق|علی بن حسین بن بابویه]] هستند که مشترکاً نزد پدرش شاگردی نمودهاند. اصالتاً عرب [[یمن|یمنی]] و از قبیله «حمیر»(بر وزن منبر) است که در [[کوفه]] سکونت داشتند، اما نیاکان او در قم مسکن گزیدند. وی خود در [[قم]] پرورش یافت. | | '''استان آذربایجان شرقی'''، در گوشه شمال غربی فلات ایران قرار گرفته است. حدود شمالی این استان را رود ارس با جمهوریهای آذربایجان، ارمنستان و ایالت خودمختار نخجوان مشخص میکند. رود قطـور و آبهای دریاچة ارومیه حدود غربی با استان آذربایجان غربی است و در جنوب کشیدگی رشته کوهها، درهها، جلگهها و دشتها موجب پیوستگی توپوگرافیک استان با آذربایجان غربی و زنجان شده است. در شرق نیز دره و رودخانه دره رود، کوههای سبلان، چهلمند و گردنه صائین این خطه را از استان اردبیل جدا میکند. |
| | ریشهی نام این استان را در واژهی آذر یا همان آتش دانستهاند که تحمل زمستانهای طاقتفرسای منطقه بیحضورش ناممکن است. |
| | سرزمینی که به پایمردیهای مبارزانی چون ستارخان و باقرخان، به تدبیر زنان هنرمند، به طبیعت استوار و باصلابت و به خوردنیهای خوشمزه و رنگارنگ شناخته شده است. |
|
| |
|
| == معرفی اجمالی == | | == معرفی استان == |
| جعفر بن عبدالله بن جعفر بن حسین بن مالک بن جامع قمی حمیری، [[محدّث|محدث شیعی]]. در باره تاریخ تولد و وفات او گزارشی نرسیده است. برادرش «محمد» حدود 304هجری وفات یافت. همچنین از معاصران او محمد بن موسی بن متوکل و علی بن حسین بن بابویه هستند که مشترکاً نزد پدرش شاگردی نمودهاند. بنابراین میتوان وفات او را در دهههای نخست سده چهارم حدود 320 هجری تخمین زد. وی اصالتاً عرب یمنی و از قبیله «حمیر»(بر وزن منبر) است که در [[کوفه]] سکونت داشتند، اما نیاکان او همراه با ورود سلسله جلیلالقدر [[اشعری]] به [[قم]]، به این شهر آمدند و در قم مسکن گزیدند. وی خود در قم پرورش یافت و احتمالاً در همین شهر زندگی را به سر آورده است. پدرش از چهرههای برجسته قم و نماینده سفیر دوم [[محمدبن عثمان عمری]] بود که در سال297 هجری وارد کوفه شد و برای اهل آنجا نقل [[حدیث]] کرد و کتابهای زیادی تصنیف نمود. به گفته [[نجاشی]] وی برادرانی به نامهای «حسین»، «احمد» و «محمد» داشته که هرکدام با [[امام مهدی|امام عصر(عج)]] مکاتبه داشتند. خود او نیز در عصر [[غیبت صغری]] میزیسته و با [[امام مهدی|امام دوازدهم]] مکاتباتی انجام داده است. اکنون از مکاتبات او چیزی در منابع ذکر نشده، چنانکه از احادیث او اثری در منابع به چشم نمیخورد. بنابراین شناسایی اساتید و شاگردان او با توجه به اینکه نام آنها در کتب رجالی نیز نیامده، ممکن نیست. وی ظاهراً دارای اثر تألیفی نبوده است.
| | استان آذربايجان شرقی به لحاظ طبيعی و تاريخی از مناطق پررونق و با اهميت ايران بوده و همواره از نظر سياسي، فرهنگي و اقتصادي نقش موثر و ارزشمندي را در ايران ايفا كرده است. شرايط آب و هوايی و فراوانی آب؛ آذربايجان شرقی را به منطقه ای مناسب و مستعد برای كشاورزی و زراعت تبديل كرده و روحيه خستگي ناپذير و پرتلاش مردم؛ صنعت و بازرگاني اين خطه را رونق داده است. وضعيت خاص زمين شناسی و توپوگرافی منطقه؛ باعث به وجود آمدن کوهستان های آتشفشانی سهند و سبلان، غارها، دره ها، دشت ها و گردنه های متعدد شده كه هر يك با چشم اندازهای زيبا و ارتفاعاتی چون کيامکی و بزغوش جاذب دوست داران و علاقه مندان طبيعت است. سابقه کهن فرهنگی و تاريخی استان آذربايجان شرقي؛ سبب به وجود آمدن آثار تاريخي از باستان تا معاصر در تمام دسته بندي هاي تاريخي، معماري، فرهنگي و اجتماعي شده و در مجموع اين منطقه را به يكي از ديدني ترين استان هاي ايران تبديل نموده است. آذربايجان شرقي در زمينه هاي بازرگاني، كشاورزي، صنعتي و دام داري از رونق بالايي برخوردار بوده و از نظر جاذبه هاي اجتماعي چون: جلوه هاي زندگي عشايري، جشن ها و آيين هاي محلي، غذاها و آداب و رسوم سنتي، جاذبه هاي فرهنگي چون: موسيقي خاص و منحصر به فرد، صنايع دستي هنرمندانه و كم نظير و لباس هاي محلي بسيار زيبا، ديدني و جذاب است. شهر تبريز كه يكي از مهم ترين و با اهميت ترين شهرهاي ايران در همه زمينه هاست. به عنوان مركز اين استان؛ اهميت آن را چندين برابر نموده و جاذبه هاي گردشگري زيادي را در خود جاي داده است. استان آذربایجان شرقی دارای ۱۸ شهرستان اصلی با نامهای اهر، آذرشهر، اسکو، بستان آباد، بناب، جلفا، سراب، چاراویماق، عجب شیر، شبستر، کلیبر، مراغه، مرند، ملکان، میانه، ورزقان، هریس، هشترود می باشد. |
| | |
| == منابع ==
| |
| # رجال نجاشی، ص354 شماره 949، وص219 شماره 573؛
| |
| # خلاصه الاقوال، ص92 شماره 23.
| |
| | |
| [[رده:عالمان]]
| |
| [[رده:عالمان شیعه]]
| |
| [[رده:محدثان شیعه]]
| |
| | |
| {{جعبه اطلاعات شخصیت
| |
| | عنوان = عبدالله بن مغیره بجلی کوفی
| |
| | تصویر = احمد بن علی بن حسین بن رنجویه.jpg
| |
| | نام = جعفر بن علی بن حسن بن علی بن عبدالله بن مغیره بجلی کوفی
| |
| | نامهای دیگر =
| |
| | سال تولد =
| |
| | تاریخ تولد = حدود 275ق.
| |
| | محل تولد = [[کوفه]]
| |
| | سال درگذشت =
| |
| | تاریخ درگذشت = حدود 355ق.
| |
| | محل درگذشت =
| |
| | استادان = حسن بن علی کوفی
| |
| | شاگردان = [[شیخ صدوق|محمد بن بابویه]]([[شیخ صدوق]])
| |
| | دین = [[اسلام]]
| |
| | مذهب = [[مذهب شیعه|شیعه]]
| |
| | آثار =
| |
| | فعالیتها = [[فقیه]]، [[محدّث|محدث]]
| |
| | وبگاه =
| |
| }}
| |
| '''جعفر بن علی بن حسن بن علی بن عبدالله بن مغیره بجلی کوفی'''، [[فقیه|از فقها]] و [[محدّث|محدثین]] مورد اعتماد [[مذهب شیعه|شیعه است.]] [[شیخ صدوق]] در کوفه از وی استماع حدیث کرده است. وی در یک خانواده علمی و مذهبی در کوفه دیده به جهان گشود. پدرش «علی» از راویان حدیث و استاد [[علی بن بابویه قمی]] بوده است.
| |
| | |
| == زندگینامه ==
| |
| جعفر بن علی بن حسن بن علی بن عبدالله بن مغیره بجلی کوفی، فقیه و محدث مورد اعتماد شیعی. تاریخ تولد و وفات او در هیچیک از منابع ذکر نشده است. برخی از صاحبنظران بزرگ([[وحید بهبهانی]] در تعلیقه) احتمال داده است که صاحب شرح حال با «جعفر بن محمد کوفی» متحد است. در این صورت وی میبایست جزء آن دسته از راویانی بوده باشد که در عصر بعد از [[ائمه]](یعنی بعد از 255هجری) زندگی میکرده، زیرا [[شیخ طوسی|طوسی]] در [[رجال]] خود نام او را در ردیف این دسته از راویان ذکر کرده است. بنابراین تولد او با توجه به اینکه وی استاد «شیخ صدوق» بوده و طبعاً بخش زیادی از سده چهارم را درک کرده است، میبایست در اواسط نیمه دوم سده سوم حدود 275 هجری اتفاق افتاده باشد. در باره وفات او تنها میدانیم که وی از معاصران پدر شیخ صدوق یعنی «علی بن بابویه» بوده و هر دو نزد پدر صاحب شرح حال حدیث شنیدهاند. همچنین با توجه به اینکه شیخ صدوق در کوفه از وی استماع حدیث کرده و مسافرت شیخ صدوق به کوفه در سال 354 هجری در راه بازگشت از سفر [[حج]] به وقوع پیوست، میتوان دریافت که وی حداقل تا این تاریخ حیات داشته است. وی در یک خانواده علمی و مذهبی در کوفه دیده به جهان گشود. پدرش «علی» از راویان [[حدیث]] و استاد «علی بن بابویه قمی» بوده است. جد او «حسن» از عالمان حدیث بود و در پرورش علمی او نقش بسزایی داشته است. وی روایات خود را از همین جدش نقل میکند. جد اعلای او [[عبدالله بن مغیره]] نیز از عالمان سرشناس [[مذهب شیعه|شیعی]] و در آغاز از [[صحابه|اصحاب]] [[موسی بن جعفر|امام هفتم]] شیعیان بوده است اما با دیدن کرامتی از [[امام علی بن موسی الرضا|امام هشتم(علیه السلام)]]، به [[امامت]] آن حضرت [[ایمان]] آورد و جزء اصحاب [[امام رضا علیهالسلام|امام رضا(علیه السلام)]] درآمد. از شاگردان او تنها [[شیخ صدوق|محمد بن بابویه]] ملقب به [[شیخ صدوق]] را میشناسیم که در معرفی او به آیندگان و ذکر روایات او دخالت کامل داشته است. از او احادیث فراوانی در کتابهای شیخ صدوق نقل شده که برخی از آنها در پاورقی ذکر شده است. وی در تمام این موارد، از جد خود نقل حدیث کرده است مگر در یک مورد([[خصال صدوق]]، ص501 حدیث3) که از پدرش روایت نموده است. بنابراین تنها استاد شناخته شده او جد او [[حسن بن علی کوفی]] است که شرح حال او در منابع نیامده است. از آثار تألیفی او چیزی در منابع ذکر نشده است.
| |
| | |
| == استادان ==
| |
| تنها استاد شناخته شده او «حسن بن علی کوفی» است که شرح حال او در منابع نیامده است.
| |
| | |
| == شاگردان ==
| |
| تنها «محمد بن بابویه» ملقب به «شیخ صدوق» را میتوان بعنوان شاگرد شناخته شده وی معرفی کرد.
| |
| | |
| == منابع ==
| |
| # جامع الرواه، ج1ص212؛
| |
| # الخصال، ص241 حدیث92، وص501 حدیث3؛
| |
| # طبقات اعلام الشیعه، ج1ص72؛
| |
| # طرائف المقال، ج1ص162 شماره 823؛
| |
| # علل الشرایع، ج2ص319 باب 5حدیث1، وص365 باب 85حدیث4؛
| |
| # عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج1ص288 حدیث15؛
| |
| # معجم رجال الحدیث، ج5ص52 شماره 2210؛
| |
| # من لایحضره الفقیه، ج4صص446 و521 و526.
| |
| | |
| [[رده:عالمان]]
| |
| [[رده:عالمان شیعه]]
| |
| [[رده:محدثان شیعه]]
| |
| | |
| {{جعبه اطلاعات شخصیت
| |
| | عنوان = علی بن سهل بن فروخ بغدادی
| |
| | تصویر = احمد بن علی بن حسین بن رنجویه.jpg
| |
| | نام = جعفر بن علی بن سهل بن فروخ بغدادی
| |
| | نامهای دیگر = {{فهرست جعبه عمودی |ابوالمفضل |ابوالفضل |ابامحمد }}
| |
| | سال تولد =
| |
| | تاریخ تولد = حدود 265ق.
| |
| | محل تولد = بغداد
| |
| | سال درگذشت =
| |
| | تاریخ درگذشت = 330ق.
| |
| | محل درگذشت = بغداد
| |
| | استادان = {{فهرست جعبه عمودی |محمد بن زکریا غلابی |علی بن حارث مروزی }}
| |
| | شاگردان = {{فهرست جعبه عمودی |هارون بن موسی تلعکبری |ابوالحسن دارقطنی }}
| |
| | دین = [[اسلام]]
| |
| | مذهب = شیعه
| |
| | آثار =
| |
| | فعالیتها = حافظ، [[محدّث|محدث]] [[مذهب شیعه|شیعی]]
| |
| | وبگاه =
| |
| }}
| |
| '''جعفر بن علی بن سهل بن فروخ بغدادی'''، ابومحمد دقاق دوری حافظ و محدث شیعی است. کنیه او «ابوالمفضل» یا «ابوالفضل» ذکر شده است. طوسی در رجال خود تصریح کرده که کنیه او «ابامحمد» است. [[خطیب بغدادی]] میگوید وی در سال 330هجری در [[بغداد]] فوت کرده است. وی مدتی نیز در [[بصره]] بود و در آنجا از [[محمد بن زکریا غلابی]] احادیثی فرا گرفته است.
| |
| | |
| == زندگینامه ==
| |
| جعفر بن علی بن سهل بن فروخ بغدادی، ابومحمد دقاق دوری. حافظ و محدث شیعی در قرن چهارم هجری. در بعضی از منابع<ref>مستدرک الوسائل، ج6ص288 حدیث6856</ref> کنیه او «ابوالمفضل» یا «ابوالفضل» ذکر شده است، اما [[شیخ طوسی]] در [[رجال]] خود تصریح کرده که کنیه او «ابامحمد» است. تاریخ ولادت او در هیچ منبعی ذکر نشده است. سوابق علمی او گواه آن است که تولد او در اواسط سده سوم هجری یا اندکی بعد از آن حدود 265ق روی داده است، زیرا برخی از اساتید او در اواخر همین سده زندگی را وداع گفتهاند. در باره وفات او گزارش خطیب بغدادی حاکی از آن است که وی در سال 330هجری در بغداد زندگی را به سر آورده است. به گفته [[شیخ طوسی|طوسی]]، [[شیخ تلعکبری]] در سال 328هجری و بعد از آن از او [[حدیث]] شنیده و اجازه نقل آنها را از وی دریافت کرده است. بنابراین وی دو سال پس از ملاقات [[تلعکبری]]، از دنیا رفته است. محیط خانواده و چگونگی پرورش او بر ما معلوم نیست اما چنانکه از لقب «دوری» استفاده میشود، موطن اصلی او ناحیه «دور»(منطقهای بین [[سامرا|سامراء]] و تکریت) بوده است. از لقب «بغدادی» نیز بر میآید که وی سالهای درازی در بغداد اقامت داشته و احتمالاً در ضمن تحصیل، به کار دقاقی(آرد فروشی) مشغول بوده و از این راه هزینه زندگی را تأمین میکرده است. وی مدتی نیز در [[بصره]] بود و در آنجا از «محمد بن زکریا غلابی» احادیثی فرا گرفته است، اما در بغداد تحصیلات خود را به حد کمال رساند و آموختههای او چندان بود که به او لقب «حافظ» دادهاند و شاگردانش میبایست با کسب اجازه از او، روایاتش را نقل میکردند. احادیث و محفوظاتی که وی در سینه داشت باعث شد تا شاگردان سرشناس [[مذهب شیعه|شیعی]] و [[اهل سنت و جماعت|سنی]] مانند شیخ تلعکبری و [[ابوالحسن دارقطنی]] نزد او گرد آیند و سالها از معلومات او بهرهمند گردند.
| |
| | |
| وی به دلیل اینکه از شیوخ اجازه بود، در نگاه صاحبنظران شیعی فردی مورد اعتماد و احادیث او مورد قبول همگان است. اما [[ابوزرعه جرجانی]] که از علمای [[اهل سنت و جماعت|سنی]] است، او را به دلیل [[مذهب شیعه|تشیعاش]]، فردی فاسق و کذاب معرفی نموده است. خطیب بغدادی در تاریخ خود پس از نقل حدیثی از او که دلالت بر فضیلت [[علی بن ابی طالب|علی بن ابیطالب (علیه السلام)]] دارد، گزارش تضعیف شخصیت او را از ابوزرعه آورده و بدینوسیله صحت حدیث مذکور را زیر سؤال برده است. اکنون در جوامع حدیثی [[مذهب شیعه|شیعه]]، روایات متعددی از او باقی مانده که بیشتر آنها اخلاقی و عبادی است. وی این روایات را از «جعفر بن محمد بن زکریا غلابی» و «علی بن حارث مروزی» نقل کرده و [[هارون بن موسی تلعکبری]] و [[ابوالمفضل محمد بن عبدالله]] از او نقل حدیث نمودهاند. از او اثر تألیفی معرفی نشده است.
| |
| | |
| == اساتید ==
| |
| از محمد بن زکریا غلابی و علی بن حارث مروزی بعنوان اساتید وی نامبرده شده است.
| |
| | |
| == شاگردان ==
| |
| از هارون بن موسی تلعکبری و ابوالحسن دارقطنی بعنوان شاگردان ایشان نامبرده شده است.
| |
| | |
| == پانویس ==
| |
| | |
| == منابع ==
| |
| # تاریخ بغداد، ج7ص230 شماره 3704؛
| |
| # جامع الرواه، ج1ص154؛
| |
| # رجال ابن داود، ص64 شماره 318؛
| |
| # رجال طوسی، ص419 شماره 6055؛
| |
| # سؤالات حمزه، دارقطنی، ص23؛
| |
| # کفایه الاثر، ص110؛
| |
| # معجم رجال الحدیث، ج5ص53 شماره 2211.
| |
| #
| |
| [[رده:عالمان]]
| |
| [[رده:عالمان شیعه]]
| |
| [[رده:محدثان شیعه]]
| |
| | |
| جعفر بن فضل بن جعفر بن محمد بن موسي بن حسن بن فرات، (308- 391ق) ابوالفضل. معروف به «ابن حنزابه» و مشهور به «ابن فرات سوم». دانشمند شيعي، محدث و شاعر. خاندانش از ناحيه «دجيل»(سواحل رود دجله در منطقه نهروان) به بغداد رفته و به نام «بنيفرات» معروف بودند و در دستگاه عباسي مشاغلي يافتند. پدرش «فضل بن جعفر»(م327ق) نيز مشهور به «ابن حنزابه» و از وزيران «مقتدر عباسي»(حكومت: 295 تا 320ق) بود. مادر پدرش كنيزي رومي به نام «حنزابه»(يعني زن كوتاه و فربه) بود و به همين سبب آنان را «ابن حنزابه» لقب دادهاند. وي در 308هجري در بغداد ديده به جهان گشود و در 391هجري در مصر درگذشت. جنازهاش را به مكه مكرمه منتقل كردند و در خانه خدا طواف دادند و سپس از آنجا به مدينه آوردند و در روضه مطهره در محلي كه خود قبلاً براي اين كار خريداري نموده و تربت امام حسين(ع) را در آن قرار داده بود، به خاك سپردند. گفته ميشود وي سه تار موي پيامبر اكرم(ص) را به قيمت گزافي خريداري نمود و پس از غسل، اين موها را از باب تبرك در كفن او قرار دادهاند. وي بيشتر تحصيلات خود را در بغداد انجام داد و در سامراء نيز از «احمد بن محمد مراجلي» حديث شنيده است. پس از آن رهسپار مصر گشته و در دوره «كافور اخشيد»(م357ق) و «ابوالفوارس احمد بن علي بن اخشيد» به مقام وزارت اخشيديان رسيد. وي پس از مرگ كافور از كار بر كنار شد و در 358هجري به شام گريخت كه در جريان فرار او خانه و اموال او به تاراج رفت. ظاهراً وي در دوره «ابوالفوارس احمد اخشيد» بار ديگر به كار گمارده شد و در 361هجري به دليل خاليشدن خزانه دولت و توقعات بياندازه بنياخشيد، از مقام وزارت معزول گرديد و بار ديگر متواري شد. وي در زمان غلبه امير «جوهر صيقلي»(م381ق) سردار فاطمي سپاه «المعز لدين الله»(م365ق) بر اخشيديان، بار ديگر با احترام به مصر بازگردانده شد اما او از فاطميان شغلي قبول نكرد و در زهد و عزلت به سر برد. وي مردي زاهد و نيكوكار بود و گذشته از فعاليتهاي سياسي مردي با فرهنگ و دانشمند نيز بود كه در اين زمينه از شهرتي بسزا برخوردار بود بهويژه اينكه برخي از دانشمندان و مورخان غير شيعي نيز او را ستودهاند. وي در راه علم و دانش و امور خيريه اموال بسيار صرف نمود. نسبت به علماء و دانشمندان عنايت ويژهاي داشت و از اموال خود، آنان را بينياز مينمود. زماني كه در مصر مقام وزارت داشت، مجلس درس او نيز داير بود و در آنجا اعلام كرده بود هر كس نزد من آيد او را بينياز خواهم كرد، به همين دليل يكي از كساني كه به مصر رفت و از او حديث شنيد «ابوالحسن دارقطني»(م385ق) بود و بدينوسيله از صلات و جوائز بيشمار او بهرهمند گرديد. همين امر موجب شد تا يافعي در مرآه الجنان دارقطني را ملامت كند. وي هميشه عدهاي از نويسندگان و صحافان همچون «ابومسلم محمد بن احمد كاتب»(م399ق) و ديگران را در كنار خود داشت كه مشغول نوشتن و استنساخ كتاب بودند و در اين راستا كاغذهاي مرغوب از سمرقند براي او فرستاده ميشد. اما آنچه در باب وي مايه شگفتي بود علاقه وي به گردآوري موزه و كلكسيوني براي گزندگان و خزندگان بود كه براي جمعآوري اين مجموعه، جوايز كلاني به مارگيران مصري پرداخته است. در باره تشيع او اگرچه شواهد محكمي در دست نيست اما شيعهبودن خاندان بنوفرات چيزي نيست كه بتوان آن را انكار نمود. علامه اميني با استفاده از منابع كهن، خاندان بنوفرات را تماماً شيعه معرفي كرده است. ابن شهرآشوب نيز وي را در زمره مصنفان شيعه ياد كرده و كتاب «الغرر» را تأليف او دانسته است. وي در اين كتاب ماجراي سقيفه بنيساعده را گزارش كرده و آتشزدن خانه فاطمه زهراء(س) به فرمان خليفه دوم را روايت نموده است. وي در بغداد در محضر عالمان سني و شيعي شاگردي نمود و اساتيد زيادي ديده است. از جمله استادان او «محمد بن هارون حضرمي» و «محمد بن سعيد ترخمي» هستند. وي همچنين سفري به اصفهان داشت و در آنجا از «عبدالله بن محمد بن عبدالكريم»، «محمد بن حمزه بن عماره» و «حسن بن محمد داركي» حديث شنيده است. از تأليفات او كتابهاي «اسماء الرجال و الانساب»، «الأمالي» و «الغرر» هستند. همچنين كتاب ديگر او با عنوان «المسند» است كه به كمك «دارقطني» و «حافظ عبدالغني بن سعيد» آن را به اتمام رسانده است.
| |
| | |
| منابع: (الغدير، ج5ص78؛ اعيان الشيعه(قطع بزرگ)، ج4ص134؛ معالم العلماء، ص68 شماره 172؛ مرآه الجنان، يافعي، ج2ص426؛ معجم الادباء، ج7ص163؛ وفيات الاعيان، ج1صص346 تا 349؛ الانساب، سمعاني، ج5ص599، زير كلمه وزير؛ تاريخ بغداد، ج7ص241 شماره 3723؛ تذكره الحفاظ، ذهبي، ج3ص1022؛ دائره المعارف تشيع، ج1ص316؛ بحار الانوار، ج28ص339؛ النص و الاجتهاد، ص16)
| |