ابوالعباس سبتی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Wikivahdat (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵{{پانویس|2}}' به '== پانویس == {{پانویس}}') |
||
(۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
''' | '''سَبَتی، احمد بن جعفر''' [[تصوف|صوفی]] و [[فقیه]] مراکشی سدۀ ششم و هفتم است. شناخت این شخصیت از جهت اثری که وی بر وحدت مذاهب اسلامی میتواند داشته باشد، حائز اهمیت است. | ||
==پیشینه== | == پیشینه == | ||
او اصالتآ از قبیله | او اصالتآ از قبیله خزرج بود <ref>ابن موقت، 2003، ص 22</ref>. وی در 524 در سَبَته متولد شد <ref> مقری، ج 7، ص 267؛ ابن موقت، همان، ص20ـ21</ref> و در سال 601 در مراکش درگذشت.<ref>مقری، ج 7، ص 267</ref>. او را در خارج باب تاغزوت به خاک سپردند <ref>ابن موقت، 2003، ص 91ـ92؛ معلمة المغرب، ج 14، ص 4853</ref>. | ||
==تحصیلات== | == تحصیلات == | ||
سبتی ده ساله بود که پدرش را از دست داد و | سبتی ده ساله بود که پدرش را از دست داد و مادرش برای تأمین معاش خانواده او را به کار پارچه بافی گماشت، اما او از آن کار گریخت و نزد ابوعبداللّه فخار، شاگرد قاضی عیاض (فقیه [[مالکی]])، به تحصیل پرداخت و پس از مدتی (در شانزده یا بیست سالگی) [[قرآن]] را از حفظ کرد و فنون ادب و عربی و احکام فقهی را فراگرفت <ref>مقری، ج 7، ص 268؛ ابن موقت، همان، ص 22ـ23؛ سملالی، ج 1، ص 279ـ280؛ د. اسلام، ذیل مادّه</ref>. | ||
سبتی در شانزده یا بیست سالگی، برای دیدار مشایخ و طلب علم، از سبته عازم شهر [[مراکش]] (در کشور [[مغرب]]) شد، اما چون شهر در محاصرۀ [[موحدون]] بود، در کوهی سکنا گزید <ref>ابن موقت، همان، ص 22، 24؛ همو، 2002، ج 2، ص 284؛ غرمینی، ص 355</ref>. | |||
به گزارش تذکرهها <ref>رجوع کنید به | به گزارش تذکرهها <ref>رجوع کنید به مقری، ج 1، ص 275؛ ابن موقت، همان، ج 2، ص 285؛ سملالی، ج 1، ص 239، 320</ref>، سبتی در آغاز ورودش به مراکش در مسافرخانهای سکونت داشت و حساب و نحو تدریس میکرد و اجرت حاصل از آن را برای طلبههای دور از وطن انفاق مینمود. وی در امور دینی به مردم تذکر میداد و با آنهایی که نماز نمیخواندند بهشدت برخورد میکرد. احتمالا این گزارش، به دورۀ عبدالمؤمن بن علی (یکی از خلفای موحدون) مربوط است <ref>رجوع کنید به غرمینی، ص 355</ref>. سبتی به کوه برگشت تا اینکه یعقوب منصور، فرزند و وارث عبدالمؤمن، با تکریم او را از آنجا به شهر آورد و مدرسه و زاویه و خانهای به سبتی اختصاص داد و وی در آنجا ازدواج کرد <ref>رجوع کنید به ابن موقت، همان، ج 2، ص 289؛ سملالی، ج 1، ص 262؛ غرمینی، ص 368</ref>. | ||
==شاگردان ومعاصران== | == شاگردان ومعاصران == | ||
عیسی بن شعیب، ابوبکر بن مساعد، ابویعقوب یوسف بن احمد معروف به حکیم، از شاگردان او بودند <ref>ابن موقت، همان، ج 2، ص 285، 292؛ سملالی، ج 1، ص250، 275</ref>. | |||
ابومدین اندلسی از معاصران سبتی است. عیسی، بنابر شواهدی، این احتمال را که ابومدین شاگرد سبتی بوده باشد، درست نمیداند <ref>عیسی، ص 95ـ96؛ غرمینی، ص 356</ref>. [[ابن عربی]]، سبتی را ملاقات کرده و از او به صاحب صدقه و «شیخنا» یاد نموده و حکایاتی از او نقل کرده است <ref>ابن عربی، ج 1، ص 557، ج 3، ص 292،560</ref>. همچنین در موضعی از فتوحات <ref>ج 4، ص 121</ref>، از تعجیل سبتی در دستیابی به برخی تصرفها در این دنیا، از جمله احیا و اماته، انتقاد نموده است. | |||
[[ابن رشد]] نیز | [[ابن رشد]] نیز شخصی را برای آشنایی با طریقۀ سبتی نزد او فرستاد و در پایان، طریق عرفانی او را همانند یکی از فیلسوفان قدیم - که قائل بودند «وجود» صرفآ با «جود» منفعل میشود - ارزیابی کرد. گفتهاند که ابن رشد شخصآ برای دیدار سبتی به مراکش رفته است <ref>عیسی، ص 386؛ غرمینی، ص360؛ د. اسلام، همانجا</ref>. او را صاحب همت، قطب، دارای توانایی فوقالعاده در مناظره و پاسخگویی به مسائل، و از [[ملامتیه]] دانستهاند <ref> مقری، ج 7، ص 271؛ تنبکتی، ج 1، ص70؛ سملالی، ج 1، ص 286ـ287</ref>، البته دربارۀ او اظهارنظرهای متضادی شده است؛ برخی او را قطب و عدهای او را زندیق و ساحر تلقی میکردند <ref>معلمة المغرب، همانجا</ref>. | ||
==مشرب فکری و علمی== | == مشرب فکری و علمی == | ||
عَلّال بَختی <ref>ص 79، 94</ref> طریقۀ ابوالعباس را تصوف فلسفیِ مشتمل بر عقاید اسلامی، فلسفۀ مشرق زمین و عقاید [[گِنوسی]] دانسته است. مشرب عرفانی سبتی مبتنی بر «صدقه» و «جود» است، چنانکه سخاوت نفس، سلامت صدر، صدقه و ایثار را موجب وصول به مرتبۀ قُصوای اصحاب رسول اللّه(ص) تلقی کرده و افزون بر آن، سایر اصول شرع را به صدقه تحویل نموده است <ref> ابن قُنفُذ، ص 8؛ ابن موقت، 2002، ج 2، ص 284، 2003، ص 31ـ32؛ سَملالی، ج 1، ص 235، 237</ref>. | |||
در همین راستا او | در همین راستا او برخی مفاهیم قرآنی، از جمله «فساد در زمین» <ref> هود: 116</ref> و «امانت» <ref> احزاب: 72</ref> و «سعی» <ref> نجم: 39</ref>، را بهترتیب به بخل، رزق، انفاق تفسیر کرده است <ref>مقری، ج 7، ص 275ـ276؛ غرمینی، ص 361ـ362</ref>. وی در سیرۀ عملی خود نیز بسیار کریم و بخشنده بود <ref>غرمینی، ص 357</ref>. به گزارش غرمینی <ref>ص 363ـ364</ref>، سبتی نزد عامۀ مردم بیشتر به فقاهت مشهور بود و مشرب او به فقیهان نزدیکتر بود، چنانکه برخی مفاهیم ذوقی، ازجمله خمر و تغزل در اشعار، را به الفاظ شرعی تغییر میداد. | ||
برخی <ref> حاجی خلیفه، ج 2، ص 948؛ زرکلی، ج 1، ص 107</ref> علم زایچه را به او منسوب دانستهاند <ref>قس د. اسلام، ذیل مادّه، که شخصی دیگر اما همنام او را صاحب علم مذکور میداند</ref>. به او کراماتی نسبت دادهاند. برخی سلاطین و شخصیتهای مشهور در قرون بعد بر این عقیده بودند که از برکات معنوی او برخوردار شدهاند <ref>برای نمونه رجوع کنید به سملالی، ج 1، ص 262، 271ـ273؛ د. اسلام، همانجا</ref>. | |||
در مراکش و | در مراکش و الجزایر، دهقانان و کشاورزان برای برکتِ محصولات و بارش باران به او متوسل میشوند. در فرهنگ عامۀ مراکش، وی یکی از «[[سبعة رجال]]» یا هفت اولیایی است که مردم به زیارت آنان اعتقاد فراوان دارند <ref>د. اسلام، همانجا</ref>. برخی مصلحان مراکشی قرن چهاردهم/ بیستم، همچون ابن موقت، برای نیل به عدالت اجتماعی، او را الگوی خود دانستهاند <ref>د. اسلام، همانجا</ref>. | ||
کتابی از سبتی در دست نیست، اما برخی تذکرهها کتاب نزهة الخاطر فی اخراج الضمایر را منسوب به او دانستهاند <ref> زرکلی، همانجا</ref>. کتابهایی دربارۀ مناقب و فضائل سبتی نوشته شده <ref>برای آگاهی از آنها رجوع کنید به معلمة المغرب، ج 14، ص 4852؛ ابن موقت، 2003، ص 11</ref>و اشعاری نیز از او برجای مانده است <ref>رجوع کنید به ابن موقت 2003، ص70ـ71</ref>. | |||
= | =منابع:= | ||
# ابن عربی، الفتوحات المکیه، بیروت، بیتا؛ | |||
# | # ابن قنفذ، انس الفقیر، به اهتمام محمد فاس و ادولف نور، 1965؛ | ||
# ابن قنفذ، | # ابن موقت، تعطیرالانفاس فیالتعریف الشیخ ابیالعباس، احمد متفکر، مراکش، 2003م؛ | ||
# ابن موقت، | # همو، السعادة الابدیه، به اهتمام حسن جلاب و احمد متفکر، مراکش، 1423ه /2002م؛ | ||
# همو، | # احمد بابا تنکبتی، نیل الابتهاج، عبدالحمید عبداللّه العرانه، طرابلس، 1398ه /1989؛ | ||
# | # حاجی خلیفه، خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت، 1999؛ | ||
# | # عباس بن ابراهیم سملاکی، الاعلام بمن حَلّ مراکش و اغمات من الأعلام، عبدالوهاب بن منصور، رباط، 1413ه /1993؛ | ||
# عباس بن ابراهیم | # جمال علال بختی، الحضورالصوفی، قاهره، 1426ه /2005؛ | ||
# جمال علال | # عبدالسلام غرمینی، المدارس الصوفیه المغربیة و الاندلسیه، [مغرب، 1420ه /2000م؛ | ||
# عبدالسلام | # لطفی عیسی، مغرب المتصوفة، تونس، 2005م؛ | ||
# | # معلمة المغرب، رباط، 1423ه / 2001م؛ | ||
# | # احمد بن محمد مقری تلمسانی، نفخ الطیب، احسان عباس، بیروت، 1388ه /1968م؛ | ||
# احمد بن محمد | #EI2, s.v. "Alsabti" (by H. Bencheveb). | ||
# EI2, s.v. "Alsabti" (by H. Bencheveb). | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
[[رده: عالمان اهل سنت]] | [[رده:عالمان]] | ||
[[رده: | [[رده:عالمان اهل سنت]] | ||
[[رده:مراکش]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۱۵
سَبَتی، احمد بن جعفر صوفی و فقیه مراکشی سدۀ ششم و هفتم است. شناخت این شخصیت از جهت اثری که وی بر وحدت مذاهب اسلامی میتواند داشته باشد، حائز اهمیت است.
پیشینه
او اصالتآ از قبیله خزرج بود [۱]. وی در 524 در سَبَته متولد شد [۲] و در سال 601 در مراکش درگذشت.[۳]. او را در خارج باب تاغزوت به خاک سپردند [۴].
تحصیلات
سبتی ده ساله بود که پدرش را از دست داد و مادرش برای تأمین معاش خانواده او را به کار پارچه بافی گماشت، اما او از آن کار گریخت و نزد ابوعبداللّه فخار، شاگرد قاضی عیاض (فقیه مالکی)، به تحصیل پرداخت و پس از مدتی (در شانزده یا بیست سالگی) قرآن را از حفظ کرد و فنون ادب و عربی و احکام فقهی را فراگرفت [۵].
سبتی در شانزده یا بیست سالگی، برای دیدار مشایخ و طلب علم، از سبته عازم شهر مراکش (در کشور مغرب) شد، اما چون شهر در محاصرۀ موحدون بود، در کوهی سکنا گزید [۶].
به گزارش تذکرهها [۷]، سبتی در آغاز ورودش به مراکش در مسافرخانهای سکونت داشت و حساب و نحو تدریس میکرد و اجرت حاصل از آن را برای طلبههای دور از وطن انفاق مینمود. وی در امور دینی به مردم تذکر میداد و با آنهایی که نماز نمیخواندند بهشدت برخورد میکرد. احتمالا این گزارش، به دورۀ عبدالمؤمن بن علی (یکی از خلفای موحدون) مربوط است [۸]. سبتی به کوه برگشت تا اینکه یعقوب منصور، فرزند و وارث عبدالمؤمن، با تکریم او را از آنجا به شهر آورد و مدرسه و زاویه و خانهای به سبتی اختصاص داد و وی در آنجا ازدواج کرد [۹].
شاگردان ومعاصران
عیسی بن شعیب، ابوبکر بن مساعد، ابویعقوب یوسف بن احمد معروف به حکیم، از شاگردان او بودند [۱۰].
ابومدین اندلسی از معاصران سبتی است. عیسی، بنابر شواهدی، این احتمال را که ابومدین شاگرد سبتی بوده باشد، درست نمیداند [۱۱]. ابن عربی، سبتی را ملاقات کرده و از او به صاحب صدقه و «شیخنا» یاد نموده و حکایاتی از او نقل کرده است [۱۲]. همچنین در موضعی از فتوحات [۱۳]، از تعجیل سبتی در دستیابی به برخی تصرفها در این دنیا، از جمله احیا و اماته، انتقاد نموده است.
ابن رشد نیز شخصی را برای آشنایی با طریقۀ سبتی نزد او فرستاد و در پایان، طریق عرفانی او را همانند یکی از فیلسوفان قدیم - که قائل بودند «وجود» صرفآ با «جود» منفعل میشود - ارزیابی کرد. گفتهاند که ابن رشد شخصآ برای دیدار سبتی به مراکش رفته است [۱۴]. او را صاحب همت، قطب، دارای توانایی فوقالعاده در مناظره و پاسخگویی به مسائل، و از ملامتیه دانستهاند [۱۵]، البته دربارۀ او اظهارنظرهای متضادی شده است؛ برخی او را قطب و عدهای او را زندیق و ساحر تلقی میکردند [۱۶].
مشرب فکری و علمی
عَلّال بَختی [۱۷] طریقۀ ابوالعباس را تصوف فلسفیِ مشتمل بر عقاید اسلامی، فلسفۀ مشرق زمین و عقاید گِنوسی دانسته است. مشرب عرفانی سبتی مبتنی بر «صدقه» و «جود» است، چنانکه سخاوت نفس، سلامت صدر، صدقه و ایثار را موجب وصول به مرتبۀ قُصوای اصحاب رسول اللّه(ص) تلقی کرده و افزون بر آن، سایر اصول شرع را به صدقه تحویل نموده است [۱۸].
در همین راستا او برخی مفاهیم قرآنی، از جمله «فساد در زمین» [۱۹] و «امانت» [۲۰] و «سعی» [۲۱]، را بهترتیب به بخل، رزق، انفاق تفسیر کرده است [۲۲]. وی در سیرۀ عملی خود نیز بسیار کریم و بخشنده بود [۲۳]. به گزارش غرمینی [۲۴]، سبتی نزد عامۀ مردم بیشتر به فقاهت مشهور بود و مشرب او به فقیهان نزدیکتر بود، چنانکه برخی مفاهیم ذوقی، ازجمله خمر و تغزل در اشعار، را به الفاظ شرعی تغییر میداد.
برخی [۲۵] علم زایچه را به او منسوب دانستهاند [۲۶]. به او کراماتی نسبت دادهاند. برخی سلاطین و شخصیتهای مشهور در قرون بعد بر این عقیده بودند که از برکات معنوی او برخوردار شدهاند [۲۷].
در مراکش و الجزایر، دهقانان و کشاورزان برای برکتِ محصولات و بارش باران به او متوسل میشوند. در فرهنگ عامۀ مراکش، وی یکی از «سبعة رجال» یا هفت اولیایی است که مردم به زیارت آنان اعتقاد فراوان دارند [۲۸]. برخی مصلحان مراکشی قرن چهاردهم/ بیستم، همچون ابن موقت، برای نیل به عدالت اجتماعی، او را الگوی خود دانستهاند [۲۹].
کتابی از سبتی در دست نیست، اما برخی تذکرهها کتاب نزهة الخاطر فی اخراج الضمایر را منسوب به او دانستهاند [۳۰]. کتابهایی دربارۀ مناقب و فضائل سبتی نوشته شده [۳۱]و اشعاری نیز از او برجای مانده است [۳۲].
منابع:
- ابن عربی، الفتوحات المکیه، بیروت، بیتا؛
- ابن قنفذ، انس الفقیر، به اهتمام محمد فاس و ادولف نور، 1965؛
- ابن موقت، تعطیرالانفاس فیالتعریف الشیخ ابیالعباس، احمد متفکر، مراکش، 2003م؛
- همو، السعادة الابدیه، به اهتمام حسن جلاب و احمد متفکر، مراکش، 1423ه /2002م؛
- احمد بابا تنکبتی، نیل الابتهاج، عبدالحمید عبداللّه العرانه، طرابلس، 1398ه /1989؛
- حاجی خلیفه، خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت، 1999؛
- عباس بن ابراهیم سملاکی، الاعلام بمن حَلّ مراکش و اغمات من الأعلام، عبدالوهاب بن منصور، رباط، 1413ه /1993؛
- جمال علال بختی، الحضورالصوفی، قاهره، 1426ه /2005؛
- عبدالسلام غرمینی، المدارس الصوفیه المغربیة و الاندلسیه، [مغرب، 1420ه /2000م؛
- لطفی عیسی، مغرب المتصوفة، تونس، 2005م؛
- معلمة المغرب، رباط، 1423ه / 2001م؛
- احمد بن محمد مقری تلمسانی، نفخ الطیب، احسان عباس، بیروت، 1388ه /1968م؛
- EI2, s.v. "Alsabti" (by H. Bencheveb).
پانویس
- ↑ ابن موقت، 2003، ص 22
- ↑ مقری، ج 7، ص 267؛ ابن موقت، همان، ص20ـ21
- ↑ مقری، ج 7، ص 267
- ↑ ابن موقت، 2003، ص 91ـ92؛ معلمة المغرب، ج 14، ص 4853
- ↑ مقری، ج 7، ص 268؛ ابن موقت، همان، ص 22ـ23؛ سملالی، ج 1، ص 279ـ280؛ د. اسلام، ذیل مادّه
- ↑ ابن موقت، همان، ص 22، 24؛ همو، 2002، ج 2، ص 284؛ غرمینی، ص 355
- ↑ رجوع کنید به مقری، ج 1، ص 275؛ ابن موقت، همان، ج 2، ص 285؛ سملالی، ج 1، ص 239، 320
- ↑ رجوع کنید به غرمینی، ص 355
- ↑ رجوع کنید به ابن موقت، همان، ج 2، ص 289؛ سملالی، ج 1، ص 262؛ غرمینی، ص 368
- ↑ ابن موقت، همان، ج 2، ص 285، 292؛ سملالی، ج 1، ص250، 275
- ↑ عیسی، ص 95ـ96؛ غرمینی، ص 356
- ↑ ابن عربی، ج 1، ص 557، ج 3، ص 292،560
- ↑ ج 4، ص 121
- ↑ عیسی، ص 386؛ غرمینی، ص360؛ د. اسلام، همانجا
- ↑ مقری، ج 7، ص 271؛ تنبکتی، ج 1، ص70؛ سملالی، ج 1، ص 286ـ287
- ↑ معلمة المغرب، همانجا
- ↑ ص 79، 94
- ↑ ابن قُنفُذ، ص 8؛ ابن موقت، 2002، ج 2، ص 284، 2003، ص 31ـ32؛ سَملالی، ج 1، ص 235، 237
- ↑ هود: 116
- ↑ احزاب: 72
- ↑ نجم: 39
- ↑ مقری، ج 7، ص 275ـ276؛ غرمینی، ص 361ـ362
- ↑ غرمینی، ص 357
- ↑ ص 363ـ364
- ↑ حاجی خلیفه، ج 2، ص 948؛ زرکلی، ج 1، ص 107
- ↑ قس د. اسلام، ذیل مادّه، که شخصی دیگر اما همنام او را صاحب علم مذکور میداند
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به سملالی، ج 1، ص 262، 271ـ273؛ د. اسلام، همانجا
- ↑ د. اسلام، همانجا
- ↑ د. اسلام، همانجا
- ↑ زرکلی، همانجا
- ↑ برای آگاهی از آنها رجوع کنید به معلمة المغرب، ج 14، ص 4852؛ ابن موقت، 2003، ص 11
- ↑ رجوع کنید به ابن موقت 2003، ص70ـ71