شفاعت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:


شفاعت
'''شفاعت''' عبارت است از وساطت یک مخلوق میان خداوند و مخلوقی دیگر؛ چه در دنیا و چه در آخرت؛ چه وساطت در رسانیدن خیر و چه وساطت در دفع شر و ضرر.


عموم مسلمانان به شفاعت باور دارند. بر اساس عقاید شیعه، شفاعت به طور کامل از آن خداوند است و هیچ کس بی‌اذن او نمی‌تواند شفاعت نماید. بر این اساس اگر خداوند از ایمان بنده‌ای راضی باشد به شفیعان اذن می‌دهد در حق او شفاعت کنند
عموم مسلمانان به شفاعت باور دارند. بر اساس عقاید [[شیعه]] شفاعت به طور کامل از آن خداوند است و هیچ کس بی‌اذن او نمی‌تواند شفاعت نماید. بر این اساس اگر خداوند از ایمان بنده‌ای راضی باشد به شفیعان اذن می‌دهد در حق او شفاعت کنند
اهل سنت نیز اصل شفاعت را قبول دارند و در منابع آنها به ویژه به شفاعت پیامبر اکرم(ص) از مؤمنان تصریح شده است. اما وهابیان طلب شفاعت از غیرخدا را شرک می‌دانند.
اهل سنت نیز اصل شفاعت را قبول دارند و در منابع آنها به ویژه به شفاعت پیامبر اکرم(ص) از مؤمنان تصریح شده است. اما وهابیان طلب شفاعت از غیرخدا را شرک می‌دانند.


== معنای شفاعت ==
== معنای شفاعت ==
خط ۱۰: خط ۱۰:
شفاعت در محاورات عرفی و گفت و گوی روزمره مردم، غالباً به معنای وساطت و درخواست شخص آبرومندی از بزرگی، برای عفو مجرمی یا ترفیع درجه و پاداش خدمت گزاری، به کار می‌رود. در حقیقت شخصی که متوسل به شفاعت می‌شود، نیروی خود را به تنهایی کافی نمی‌بیند؛ به این جهت نیروی خود را با نیروی شفیع ضمیمه نموده و در نتیجه آن را مضاعف می‌کند تا به آنچه می‌خواهد نایل شود.  
شفاعت در محاورات عرفی و گفت و گوی روزمره مردم، غالباً به معنای وساطت و درخواست شخص آبرومندی از بزرگی، برای عفو مجرمی یا ترفیع درجه و پاداش خدمت گزاری، به کار می‌رود. در حقیقت شخصی که متوسل به شفاعت می‌شود، نیروی خود را به تنهایی کافی نمی‌بیند؛ به این جهت نیروی خود را با نیروی شفیع ضمیمه نموده و در نتیجه آن را مضاعف می‌کند تا به آنچه می‌خواهد نایل شود.  


=== معنای اصطلاحی شفاعت‌ ===
=== معنای اصطلاحی شفاعت‌===
شفاعت عبارت است از وساطت یک مخلوق میان خداوند و مخلوقی دیگر؛ چه در دنیا و چه در آخرت؛ چه وساطت در رسانیدن خیر و چه وساطت در دفع شر و ضرر.
شفاعت عبارت است از وساطت یک مخلوق میان خداوند و مخلوقی دیگر؛ چه در دنیا و چه در آخرت؛ چه وساطت در رسانیدن خیر و چه وساطت در دفع شر و ضرر.
یکی از مظاهر رحمت واسعه خداوند، مغفرت و آمرزش است. مغفرت و آمرزش الهی مانند هر رحمت دیگر او، از طریق مجاری خاص و براساس قانون و نظام اسباب و مسببات به بندگان می‌رسد. به عنوان مثال، همان‌گونه که رحمت هدایت الهی، از طریق وسایط به مردم می‌رسد و انبیا و وحی و کتاب های آسمانی که برای هدایت مردم فرستاده شده‌اند، وسایط هدایت و واسطه خروج از ظلمات به نور هستند؛ رحمتِ مغفرت و آمرزش الهی نیز از طریق مجاری خاصی به مردم می‌رسد؛ یعنی، فیض مغفرت الهی نیز از قانون و نظام اسباب و مسببات مستثنا نیست و از طریق اسباب و وسایط به بندگان می‌رسد
یکی از مظاهر رحمت واسعه خداوند، مغفرت و آمرزش است. مغفرت و آمرزش الهی مانند هر رحمت دیگر او، از طریق مجاری خاص و براساس قانون و نظام اسباب و مسببات به بندگان می‌رسد. به عنوان مثال، همان‌گونه که رحمت هدایت الهی، از طریق وسایط به مردم می‌رسد و انبیا و وحی و کتاب‌های آسمانی که برای هدایت مردم فرستاده شده‌اند، وسایط هدایت و واسطه خروج از ظلمات به نور هستند؛ رحمتِ مغفرت و آمرزش الهی نیز از طریق مجاری خاصی به مردم می‌رسد؛ یعنی، فیض مغفرت الهی نیز از قانون و نظام اسباب و مسببات مستثنا نیست و از طریق اسباب و وسایط به بندگان می‌رسد
شفاعت در مغفرت، عبارت است از: (وساطت در رسیدن مغفرت و آمرزش الهی به بندگان گنه‌کار). بنابراین حقیقت شفاعت، رسیدن فیض مغفرت وآمرزش الهی از طریق مجاری و اسباب آن، به بندگان است.
شفاعت در مغفرت، عبارت است از: (وساطت در رسیدن مغفرت و آمرزش الهی به بندگان گنه‌کار). بنابراین حقیقت شفاعت، رسیدن فیض مغفرت وآمرزش الهی از طریق مجاری و اسباب آن، به بندگان است.
==== شفاعت در تعبیر استاد شهید مطهری: ====
 
==== شفاعت در تعبیر استاد شهید مطهری:====
   
   
شفاعت، در حقیقت همان مغفرت الهی است که وقتی به خداوند - که منبع و صاحب خیرها و رحمت‌ها است نسبت داده می‌شود، با نام (مغفرت) خوانده می‌شود و هنگامی که به وسایط و مجاری رحمت منسوب می‌گردد، نام (شفاعت) به خود می‌گیرد. <ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 1، ص 259.</ref>  
شفاعت، در حقیقت همان مغفرت الهی است که وقتی به خداوند - که منبع و صاحب خیرها و رحمت‌ها است نسبت داده می‌شود، با نام (مغفرت) خوانده می‌شود و هنگامی که به وسایط و مجاری رحمت منسوب می‌گردد، نام (شفاعت) به خود می‌گیرد. <ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 1، ص 259.</ref>  
بنابراین در شفاعت، شفیع میان خداوند و بنده گنه‌کار واسطه شده و سبب می‌شود که آمرزش و مغفرت الهی، شامل حال انسان گنه‌کار بشود. ممکن است این شفاعت در دنیا باشد و در همین دنیا مغفرت الهی شامل حال گنه‌کار گردد (مانند شفاعت توبه) و ممکن است در آخرت و روز رستاخیز باشد.
بنابراین در شفاعت، شفیع میان خداوند و بنده گنه‌کار واسطه شده و سبب می‌شود که آمرزش و مغفرت الهی، شامل حال انسان گنه‌کار بشود. ممکن است این شفاعت در دنیا باشد و در همین دنیا مغفرت الهی شامل حال گنه‌کار گردد (مانند شفاعت توبه) و ممکن است در آخرت و روز رستاخیز باشد.
== شرایط شفاعت‌ ==  
== شرایط شفاعت‌ ==  
شفاعت اولیای الهی در روز قیامت برای گنه‌کاران و واسطه شدن آنان در رساندن رحمت، مغفرت و آمرزش الهی، بدون حساب نیست؛ بلکه اینکه کسانی مورد شفاعت قرار گیرند، متوقف بر شرایطی است که در آیات و روایات بیان شده است.
شفاعت اولیای الهی در روز قیامت برای گنه‌کاران و واسطه شدن آنان در رساندن رحمت، مغفرت و آمرزش الهی، بدون حساب نیست؛ بلکه اینکه کسانی مورد شفاعت قرار گیرند، متوقف بر شرایطی است که در آیات و روایات بیان شده است.
# === رضایت خداوند: ===
 
=== رضایت خداوند: ===
شفاعت، فیض مغفرت الهی است که مانند تمام فیوضات، از جانب خدا اعطا می‌شود و شفیعان اسباب و وسایط و مجاری این فیض هستند. فیاض و اعطا کننده این رحمت خداوند است. به همین جهت در آیات و روایات، شرط اصلی و اساسی شفاعت این است که مورد رضایت و پسند خداوند باشد.  
شفاعت، فیض مغفرت الهی است که مانند تمام فیوضات، از جانب خدا اعطا می‌شود و شفیعان اسباب و وسایط و مجاری این فیض هستند. فیاض و اعطا کننده این رحمت خداوند است. به همین جهت در آیات و روایات، شرط اصلی و اساسی شفاعت این است که مورد رضایت و پسند خداوند باشد.  
# === مومن بودن شفاعت شونده ===
 
=== مومن بودن شفاعت شونده ===
گنه‌کارانی مورد شفاعت قرار می‌گیرند که گناهان آنان، اصل ایمان شان را به خطر نیفکنده باشد. به همین جهت در منابع دینی آمده است که کافر و مشرک در روز قیامت شفاعت نمی‌شوند و شفاعت شفیعان به حال آنان سودی نخواهد داشت.
گنه‌کارانی مورد شفاعت قرار می‌گیرند که گناهان آنان، اصل ایمان شان را به خطر نیفکنده باشد. به همین جهت در منابع دینی آمده است که کافر و مشرک در روز قیامت شفاعت نمی‌شوند و شفاعت شفیعان به حال آنان سودی نخواهد داشت.


== «شفاعت» در قرآن ==  
== «شفاعت» در قرآن ==  
شفاعت به همین عنوان حدود 30 مورد بحث شده است البته بحث ها و اشارات دیگرى به این مسأله بدون ذکر این عنوان نیز دیده مى شود.
شفاعت به همین عنوان حدود 30 مورد بحث شده است البته بحث‌ها و اشارات دیگری به این مسأله بدون ذکر این عنوان نیز دیده می‌شود.
=== دسته بندی آیات مربوط به شفاعت ===
 
آیات مربوط به شفاعت در قرآن به چند گروه تقسیم مى شود:
=== دسته‌بندی آیات مربوط به شفاعت ===
# ==== آیات نافی شفاعت ====
آیات مربوط به شفاعت در قرآن به چند گروه تقسیم می‌شود:
گروه اول آیاتى است که به طور مطلق شفاعت را نفى مى کنند، مانند: «أَنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فیهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَة». <ref>بقره، آیه 254.</ref> و مانند: «وَ لایُقْبَلُ مِنْها شَفاعَة». <ref>بقره، آیه 48.</ref><br>
 
==== آیات نافی شفاعت ====
گروه اول آیاتی است که به طور مطلق شفاعت را نفی می‌کنند، مانند: «أَنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فیهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَة». <ref>بقره، آیه 254.</ref> و مانند: «وَ لایُقْبَلُ مِنْها شَفاعَة». <ref>بقره، آیه 48.</ref>
 
در این آیات راه‌های متصور برای نجات مجرمان غیر از ایمان و عمل صالح چه از طریق پرداختن عوض مادی، یا پیوند و سابقه دوستی، و یا مسأله شفاعت نفی شده است.


در این آیات راه هاى متصور براى نجات مجرمان غیر از ایمان و عمل صالح چه از طریق پرداختن عوض مادى، یا پیوند و سابقه دوستى، و یا مسأله شفاعت نفى شده است.
در مورد بعضی از مجرمان می‌خوانیم: «فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشّافِعینَ»؛ (شفاعتِ شفاعت کنندگان به حال آنها سودی ندارد). <ref>مدثر، آیه 48.</ref>
در مورد بعضى از مجرمان مى خوانیم: «فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشّافِعینَ»؛ (شفاعتِ شفاعت کنندگان به حال آنها سودى ندارد). مدثر، آیه 48.


# ==== آیات انحصار شفیع در خداوند ====
==== آیات انحصار شفیع در خداوند ====
گروه دوم آیاتى است که «شفیع» را منحصراً خدا معرفى مى کند مانند: «ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیّ وَ لا شَفیع»؛ (غیر از خدا ولى و شفیعى ندارید). <ref>سجده، آیه 4.</ref>
گروه دوم آیاتی است که «شفیع» را منحصراً خدا معرفی می‌کند مانند: «ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیّ وَ لا شَفیع»؛ (غیر از خدا ولی و شفیعی ندارید). <ref>سجده، آیه 4.</ref>
«قلْ لِلّهِ الشَّفاعَةُ جَمیعا»؛ (همه شفاعت ها مخصوص خدا است). <ref>زمر، آیه 44.</ref>
«قلْ لِلّهِ الشَّفاعَةُ جَمیعا»؛ (همه شفاعت ها مخصوص خدا است). <ref>زمر، آیه 44.</ref>
# ==== آیات مشروط کننده شفاعت به اذن و فرمان خداوند ====
 
گروه سوم آیاتى است که شفاعت را مشروط به اذن و فرمان خدا مى کند مانند: «مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِه»؛ (چه کسى مى تواند جز به اذن خدا شفاعت نماید؟)<ref>، بقره، آیه 255</ref>  
==== آیات مشروط کننده شفاعت به اذن و فرمان خداوند ====
«وَ لاتَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلاّ لِمَنْ أَذِنَ لَه»؛ سبأ، آیه 23. (شفاعت جز براى کسانى که خدا اجازه دهد سودى ندارد).  
گروه سوم آیاتی است که شفاعت را مشروط به اذن و فرمان خدا می‌کند مانند: «مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِه»؛ (چه کسی می‌تواند جز به اذن خدا شفاعت نماید؟)<ref>، بقره، آیه 255</ref>  
# ==== آیات بیان شرایط شفاعت شونده ====
 
گروه چهارم آیاتى است که شرائطى براى شفاعت شونده بیان کرده است، گاهى این شرط را رضایت و خشنودى خدا معرفى مى کند، مانند: «وَ لایَشْفَعُونَ إِلاّ لِمَنِ ارْتَضى». <ref>انبیاء، آیه 28.</ref>
«وَ لاتَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلاّ لِمَنْ أَذِنَ لَه»؛ سبأ، آیه 23. (شفاعت جز برای کسانی که خدا اجازه دهد سودی ندارد).  
طبق این آیه شفاعت شفیعان منحصراً شامل حال کسانى است که به مقام «ارتضاء» یعنى پذیرفته شدن در پیشگاه خداوند، رسیده اند.
 
گاه شرط آن را گرفتن عهد و پیمان نزد خدا معرفى مى کند مانند: «لایَمْلِکُونَ الشَّفاعَةَ إِلاّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْدا» <ref>مریم، آیه 87.</ref>منظور از این عهد و پیمان ایمان به خدا و پیامبران الهى است.  
==== آیات بیان شرایط شفاعت شونده ====
و زمانى «صلاحیت شفاعت شدن» را از بعضى از مجرمان سلب مى کند، مانند سلب شفاعت از ظالمان در آیه زیر: «ما لِلظّالِمینَ مِنْ حَمیم وَ لا شَفیع یُطاعُ». <ref>غافر، آیه 18.</ref>
گروه چهارم آیاتی است که شرائطی برای شفاعت شونده بیان کرده است، گاهی این شرط را رضایت و خشنودی خدا معرفی می‌کند، مانند:<br>«وَ لایَشْفَعُونَ إِلاّ لِمَنِ ارْتَضی». <ref>انبیاء، آیه 28.</ref>طبق این آیه شفاعت شفیعان منحصراً شامل حال کسانی است که به مقام «ارتضاء» یعنی پذیرفته شدن در پیشگاه خداوند، رسیده‌اند.
و به این ترتیب، داشتنِ عهد و پیمان الهى یعنى ایمان، و رسیدن به مقام خشنودى پروردگار و پرهیز از گناهانى چون ظلم و ستم، جزء شرائط حتمى شفاعت است.  
 
گاه شرط آن را گرفتن عهد و پیمان نزد خدا معرفی می‌کند مانند: «لایَمْلِکُونَ الشَّفاعَةَ إِلاّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْدا» <ref>مریم، آیه 87.</ref>منظور از این عهد و پیمان ایمان به خدا و پیامبران الهی است.  
 
و زمانی «صلاحیت شفاعت شدن» را از بعضی از مجرمان سلب می‌کند، مانند سلب شفاعت از ظالمان در آیه زیر: «ما لِلظّالِمینَ مِنْ حَمیم وَ لا شَفیع یُطاعُ». <ref>غافر، آیه 18.</ref>
و به این ترتیب، داشتنِ عهد و پیمان الهی یعنی ایمان، و رسیدن به مقام خشنودی پروردگار و پرهیز از گناهانی چون ظلم و ستم، جزء شرائط حتمی شفاعت است.  


== شفاعت در روایات ==
== شفاعت در روایات ==
روایات شفاعت متواتر است طبق روایت نبوی، این شفاعت برای مرتکبان کبیره است که در روایت امام کاظم(ع) شرط آن، واجد بودن ایمانى معرفی شده که مجرم را به مرحله ندامت، خود سازى و جبران برساند، و از ظلم و طغیان و قانون شکنى برهاند. بنابراین شفاعت در منطق اسلام یک مطلب قراردادى و یا پارتى بازى نیست، بلکه یک مکتب تربیتى است.
روایات شفاعت متواتر است طبق روایت نبوی، این شفاعت برای مرتکبان کبیره است که در روایت امام کاظم(ع) شرط آن، واجد بودن ایمانی معرفی شده که مجرم را به مرحله ندامت، خود سازی و جبران برساند، و از ظلم و طغیان و قانون شکنی برهاند. بنابراین شفاعت در منطق اسلام یک مطلب قراردادی و یا پارتی بازی نیست، بلکه یک مکتب تربیتی است.
 
در روایات اسلامی تعبیرات فراوانی می‌بینیم که مکمل مفاد آیات قرآن است از جمله:<br>
 
1 ـ در تفسیر «برهان» از امام کاظم(علیه‌السلام) از علی(علیه‌السلام) نقل شده که می‌فرماید: از پیامبر(صلی الله علیه وآله) شنیدم: «شَفاعَتِی لاَِهْلِ الْکَبائِرِ مِنْ أُمَّتِی...»؛ (شفاعت من برای مرتکبین گناهان کبیره است. <ref>وسائل الشیعه»، جلد 15، صفحه 334، حدیث 20688 (چاپ آل البیت)؛ «بحار الانوار»، جلد 8، صفحات 30، 34 و 40.</ref><br> راوی حدیث که «ابن ابی عمیر» است می‌گوید: از امام کاظم(علیه‌السلام) پرسیدم: چگونه برای مرتکبان گناهان کبیره شفاعت ممکن است در حالی که خداوند می‌فرماید: «وَ لایَشْفَعُونَ إِلاّ لِمَنِ ارْتَضی» و مسلّم است کسی که مرتکب کبائر شود مورد ارتضاء و خشنودی خدا نیست.


در روایات اسلامى تعبیرات فراوانى مى بینیم که مکمل مفاد آیات قرآن است از جمله:<br>
امام(علیه‌السلام) در پاسخ فرمود: «هر فرد با ایمانی که مرتکب گناهی می‌شود طبعاً پشیمان خواهد شد و پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرموده پشیمانی از گناه توبه است... و کسی که پشیمان نگردد، مؤمن واقعی نیست، و شفاعت برای او نخواهد بود و عمل او ظلم است، و خداوند می‌فرماید: ظالمان دوست و شفاعت کننده ای ندارند <ref>تفسیر «برهان»، جلد 3، صفحه 57؛ «بحار الانوار»، جلد 8، صفحه 351؛ «وسائل الشیعه»، جلد 15، صفحه 335، حدیث 20675 (چاپ آل البیت)</ref><br>مضمون صدر حدیث این است که: شفاعت شامل مرتکبان کبائر می‌شود. ولی ذیل حدیث روشن می‌کند که شرط اصلی پذیرش شفاعت واجد بودن ایمانی است که مجرم را به مرحله ندامت، خود سازی و جبران برساند، و از ظلم و طغیان و قانون شکنی برهاند (دقت کنید).<br>


1 ـ در تفسیر «برهان» از امام کاظم(علیه السلام) از على(علیه السلام) نقل شده که مى فرماید: از پیامبر(صلى الله علیه وآله) شنیدم: «شَفاعَتِی لاَِهْلِ الْکَبائِرِ مِنْ أُمَّتِی...»؛ (شفاعت من براى مرتکبین گناهان کبیره است.  <ref>وسائل الشيعه»، جلد 15، صفحه 334، حديث 20688 (چاپ آل البيت)؛ «بحار الانوار»، جلد 8، صفحات 30، 34 و 40.</ref><br> راوى حدیث که «ابن ابى عمیر» است مى گوید: از امام کاظم(علیه السلام) پرسیدم: چگونه براى مرتکبان گناهان کبیره شفاعت ممکن است در حالى که خداوند مى فرماید: «وَ لایَشْفَعُونَ إِلاّ لِمَنِ ارْتَضى» و مسلّم است کسى که مرتکب کبائر شود مورد ارتضاء و خشنودى خدا نیست.<br>
2 ـ در کتاب «کافی» از امام صادق(علیه‌السلام) در نامه ای که به صورت متحد المال برای اصحابش نوشت، چنین نقل شده: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَنْفَعَهُ شَفاعَةُ الشّافِعِینَ عِنْدَ اللّهِ فَلْیَطْلُبْ إِلَی اللّهِ أَنْ یَرْضَی عَنْه».


امام(علیه السلام) در پاسخ فرمود: «هر فرد با ایمانى که مرتکب گناهى مى شود طبعاً پشیمان خواهد شد و پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرموده پشیمانى از گناه توبه است... و کسى که پشیمان نگردد، مؤمن واقعى نیست، و شفاعت براى او نخواهد بود و عمل او ظلم است، و خداوند مى فرماید: ظالمان دوست و شفاعت کننده اى ندارند <ref>تفسير «برهان»، جلد 3، صفحه 57؛ «بحار الانوار»، جلد 8، صفحه 351؛ «وسائل الشيعه»، جلد 15، صفحه 335، حديث 20675 (چاپ آل البيت)</ref><br>مضمون صدر حدیث این است که: شفاعت شامل مرتکبان کبائر مى شود.ولى ذیل حدیث روشن مى کند که شرط اصلى پذیرش شفاعت واجد بودن ایمانى است که مجرم را به مرحله ندامت، خود سازى و جبران برساند، و از ظلم و طغیان و قانون شکنى برهاند (دقت کنید).<br>
لحن این روایت نشان می‌دهد برای اصلاح اشتباهاتی که در زمینه شفاعت برای بعضی از یاران امام خصوصاً، و جمعی از مسلمانان عموماً رخ داده است صادر شده، و با صراحت شفاعت‌های تشویق کننده به گناه در آن نفی شده است و می‌گوید: «هر کس دوست دارد مشمول شفاعت گردد باید خشنودی خدا را جلب کند. <ref>نقل از «بحار الانوار»، جلد 3، صفحه 304، چاپ قدیم (جلد 8، صفحه 53، و جلد 75، صفحه 220، چاپ جدید)؛ «کافی»، جلد صفحه 11، کتاب الروضة (دار الکتب الاسلامیة)</ref><br>


2 ـ در کتاب «کافى» از امام صادق(علیه السلام) در نامه اى که به صورت متحد المال براى اصحابش نوشت، چنین نقل شده: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَنْفَعَهُ شَفاعَةُ الشّافِعِینَ عِنْدَ اللّهِ فَلْیَطْلُبْ إِلَى اللّهِ أَنْ یَرْضَى عَنْه».<br>
3 ـ باز در حدیث پر معنی دیگری از امام صادق(علیه‌السلام) می‌خوانیم: «إِذا کانَ یَوْمُ الْقِیامَةِ بَعَثَ اللّهُ الْعالِمَ وَ الْعابِدَ، فَإِذا وَقَفا بَیْنَ یَدَیِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ قِیلَ لِلْعابِدِ انْطَلِقْ إِلَی الْجَنَّةِ، وَ قِیلَ لِلْعالِمِ قِفْ تَشْفَعْ لِلنّاسِ بِحُسْنِ تَأْدِیبِکَ لَهُم»؛ (در روز رستاخیز خداوند عالم و عابد را بر می‌انگیزد به عابد می‌گوید: به سوی بهشت رو، اما به عالم می‌گوید: برای مردمی که تربیت کردی شفاعت کن! <ref>علل الشرایع»، جلد 2، صفحه 394 (انتشارات مکتبة الداوری)؛ «بحار الانوار»، جلد 3، صفحه 305، چاپ قدیم (جلد 2، صفحه 16، و جلد 8، صفحه 56، چاپ جدید)</ref>
در این حدیث پیوندی میان «تأدیب عالم» و «شفاعت او نسبت به شاگردانش» که مکتب او را درک کرده‌اند، دیده می‌شود که می‌تواند پرتوی به روی بسیاری از موارد تاریک این بحث بیفکند.<br>


لحن این روایت نشان مى دهد براى اصلاح اشتباهاتى که در زمینه شفاعت براى بعضى از یاران امام خصوصاً، و جمعى از مسلمانان عموماً رخ داده است صادر شده، و با صراحت شفاعت هاى تشویق کننده به گناه در آن نفى شده است و مى گوید: «هر کس دوست دارد مشمول شفاعت گردد باید خشنودى خدا را جلب کند. <ref>نقل از «بحار الانوار»، جلد 3، صفحه 304، چاپ قديم (جلد 8، صفحه 53، و جلد 75، صفحه 220، چاپ جديد)؛ «كافى»، جلد 8، صفحه 11، كتاب الروضة (دار الكتب الاسلامية)</ref><br>
به علاوه اختصاص شفاعت به عالم، و نفی آن از عابد، نشانه دیگری است از این که شفاعت در منطق اسلام یک مطلب قراردادی و یا پارتی بازی نیست بلکه یک مکتب تربیتی و تجسمی است از تربیت در این جهان.<br>


3 ـ باز در حدیث پر معنى دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «إِذا کانَ یَوْمُ الْقِیامَةِ بَعَثَ اللّهُ الْعالِمَ وَ الْعابِدَ، فَإِذا وَقَفا بَیْنَ یَدَیِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ قِیلَ لِلْعابِدِ انْطَلِقْ إِلَى الْجَنَّةِ، وَ قِیلَ لِلْعالِمِ قِفْ تَشْفَعْ لِلنّاسِ بِحُسْنِ تَأْدِیبِکَ لَهُم»؛ (در روز رستاخیز خداوند عالم و عابد را بر مى انگیزد به عابد مى گوید: به سوى بهشت رو، اما به عالم مى گوید: براى مردمى که تربیت کردى شفاعت کن! <ref>علل الشرايع»، جلد 2، صفحه 394 (انتشارات مكتبة الداورى)؛ «بحار الانوار»، جلد 3، صفحه 305، چاپ قديم (جلد 2، صفحه 16، و جلد 8، صفحه 56، چاپ جديد)</ref>
آنچه در مورد روایات شفاعت آوردیم کمی از بسیار بود، که به خاطر نکات خاصی که متناسب با بحث ما در آنها بود انتخاب گردید، وگرنه روایات شفاعت به مرحله تواتر رسیده است.
در این حدیث، پیوندى میان «تأدیب عالم» و «شفاعت او نسبت به شاگردانش» که مکتب او را درک کرده اند، دیده مى شود که مى تواند پرتوى به روى بسیارى از موارد تاریک این بحث بیفکند.<br>


به علاوه اختصاص شفاعت به عالم، و نفى آن از عابد، نشانه دیگرى است از این که شفاعت در منطق اسلام یک مطلب قرار دادى و یا پارتى بازى نیست بلکه یک مکتب تربیتى و تجسمى است از تربیت در این جهان.
آنچه در مورد روایات شفاعت آوردیم کمى از بسیار بود، که به خاطر نکات خاصى که متناسب با بحث ما در آنها بود انتخاب گردید، و گر نه روایات شفاعت به مرحله تواتر رسیده است.
== اجماع بر شفاعت در احادیث اهل سنت ==
== اجماع بر شفاعت در احادیث اهل سنت ==
يحيى بن شرف نووى شافعى»  در شرح «صحیح مسلم» از «قاضى عیاض» دانشمند معروف اهل تسنن نقل مى کند که مى گوید: شفاعت متواتر است. <ref>شرح مسلم نووى»، جلد 3، صفحه 35 (دار الكتاب العربى، چاپ دوم، 1407 ه. ق)؛ «بحار الانوار»، جلد 3، صفحه 307.</ref>
یحیی بن شرف نووی شافعی» در شرح «صحیح مسلم» از «قاضی عیاض» دانشمند معروف اهل تسنن نقل می‌کند که می‌گوید: شفاعت متواتر است. <ref>شرح مسلم نووی»، جلد 3، صفحه 35 (دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1407 ه. ق)؛ «بحار الانوار»، جلد 3، صفحه 307.</ref>
در کتاب «فتح المجید» تألیف «شیخ عبد الرحمن بن حسن» که از معروف ترین کتب «وهابیت» است، و هم اکنون در بسیارى از مدارس دینى «حجاز» به عنوان یک کتاب درسى شناخته مى شود، از «ابن قیم» چنین نقل شده: «احادیث در زمینه شفاعت مجرمان از ناحیه پیامبر(صلى الله علیه وآله) متواتر است، و صحابه و اهل سنت عموماً بر این موضوع اجماع دارند، و منکر آن را بدعت گذار مى دانند و به او انتقاد مى کنند و او را گمراه مى شمرند.   <ref>فتح المجيد»، صفحه 211؛ «فتح البارى»، جلد 11، صفحه 429؛ «شرح زرقانى»، جلد 2، صفحه 45.</ref>
در کتاب «فتح المجید» تألیف «شیخ عبدالرحمن بن حسن» که از معروف‌ترین کتب «وهابیت» است، و هم اکنون در بسیاری از مدارس دینی «حجاز» به عنوان یک کتاب درسی شناخته می‌شود، از «ابن قیم» چنین نقل شده: «احادیث در زمینه شفاعت مجرمان از ناحیه پیامبر(صلی الله علیه وآله) متواتر است، و صحابه و اهل سنت عموماً بر این موضوع اجماع دارند، و منکر آن را بدعت‌گذار می‌دانند و به او انتقاد می‌کنند و او را گمراه می‌شمرند. <ref>فتح المجید»، صفحه 211؛ «فتح الباری»، جلد 11، صفحه 429؛ «شرح زرقانی»، جلد 2، صفحه 45.</ref>
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
== منابع ==  
== منابع ==  
تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دار الکتب الإسلامیه، چاپ پنجاه و پنجم، ج 1، ص 273.<br>
# تفسیر نمونه، آیت‌الله‌العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ پنجاه و پنجم، ج 1، ص 273.
# تفسیر نمونه، آیت‌الله‌العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ پنجاه و پنجم، ج 1، ص 277.


• تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دار الکتب الإسلامیه، چاپ پنجاه و پنجم، ج 1، ص 277.
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات]]
== پی نوشت: ==
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۲

شفاعت عبارت است از وساطت یک مخلوق میان خداوند و مخلوقی دیگر؛ چه در دنیا و چه در آخرت؛ چه وساطت در رسانیدن خیر و چه وساطت در دفع شر و ضرر.

عموم مسلمانان به شفاعت باور دارند. بر اساس عقاید شیعه شفاعت به طور کامل از آن خداوند است و هیچ کس بی‌اذن او نمی‌تواند شفاعت نماید. بر این اساس اگر خداوند از ایمان بنده‌ای راضی باشد به شفیعان اذن می‌دهد در حق او شفاعت کنند اهل سنت نیز اصل شفاعت را قبول دارند و در منابع آنها به ویژه به شفاعت پیامبر اکرم(ص) از مؤمنان تصریح شده است. اما وهابیان طلب شفاعت از غیرخدا را شرک می‌دانند.

معنای شفاعت

معنای لغوی شفاعت

شفاعت از ماده (شفع) به معنای (زوج) در مقابل ماده (وتر) به معنای (فرد) گرفته شده است و به معنای این است که شخصی در کنار شخص دیگر قرار گیرد و با وساطت خود، او را در رسیدن به خواسته و حاجتش یاری دهد. شفاعت در محاورات عرفی و گفت و گوی روزمره مردم، غالباً به معنای وساطت و درخواست شخص آبرومندی از بزرگی، برای عفو مجرمی یا ترفیع درجه و پاداش خدمت گزاری، به کار می‌رود. در حقیقت شخصی که متوسل به شفاعت می‌شود، نیروی خود را به تنهایی کافی نمی‌بیند؛ به این جهت نیروی خود را با نیروی شفیع ضمیمه نموده و در نتیجه آن را مضاعف می‌کند تا به آنچه می‌خواهد نایل شود.

معنای اصطلاحی شفاعت‌

شفاعت عبارت است از وساطت یک مخلوق میان خداوند و مخلوقی دیگر؛ چه در دنیا و چه در آخرت؛ چه وساطت در رسانیدن خیر و چه وساطت در دفع شر و ضرر. یکی از مظاهر رحمت واسعه خداوند، مغفرت و آمرزش است. مغفرت و آمرزش الهی مانند هر رحمت دیگر او، از طریق مجاری خاص و براساس قانون و نظام اسباب و مسببات به بندگان می‌رسد. به عنوان مثال، همان‌گونه که رحمت هدایت الهی، از طریق وسایط به مردم می‌رسد و انبیا و وحی و کتاب‌های آسمانی که برای هدایت مردم فرستاده شده‌اند، وسایط هدایت و واسطه خروج از ظلمات به نور هستند؛ رحمتِ مغفرت و آمرزش الهی نیز از طریق مجاری خاصی به مردم می‌رسد؛ یعنی، فیض مغفرت الهی نیز از قانون و نظام اسباب و مسببات مستثنا نیست و از طریق اسباب و وسایط به بندگان می‌رسد شفاعت در مغفرت، عبارت است از: (وساطت در رسیدن مغفرت و آمرزش الهی به بندگان گنه‌کار). بنابراین حقیقت شفاعت، رسیدن فیض مغفرت وآمرزش الهی از طریق مجاری و اسباب آن، به بندگان است.

شفاعت در تعبیر استاد شهید مطهری:

شفاعت، در حقیقت همان مغفرت الهی است که وقتی به خداوند - که منبع و صاحب خیرها و رحمت‌ها است نسبت داده می‌شود، با نام (مغفرت) خوانده می‌شود و هنگامی که به وسایط و مجاری رحمت منسوب می‌گردد، نام (شفاعت) به خود می‌گیرد. [۱] بنابراین در شفاعت، شفیع میان خداوند و بنده گنه‌کار واسطه شده و سبب می‌شود که آمرزش و مغفرت الهی، شامل حال انسان گنه‌کار بشود. ممکن است این شفاعت در دنیا باشد و در همین دنیا مغفرت الهی شامل حال گنه‌کار گردد (مانند شفاعت توبه) و ممکن است در آخرت و روز رستاخیز باشد.

شرایط شفاعت‌

شفاعت اولیای الهی در روز قیامت برای گنه‌کاران و واسطه شدن آنان در رساندن رحمت، مغفرت و آمرزش الهی، بدون حساب نیست؛ بلکه اینکه کسانی مورد شفاعت قرار گیرند، متوقف بر شرایطی است که در آیات و روایات بیان شده است.

رضایت خداوند:

شفاعت، فیض مغفرت الهی است که مانند تمام فیوضات، از جانب خدا اعطا می‌شود و شفیعان اسباب و وسایط و مجاری این فیض هستند. فیاض و اعطا کننده این رحمت خداوند است. به همین جهت در آیات و روایات، شرط اصلی و اساسی شفاعت این است که مورد رضایت و پسند خداوند باشد.

مومن بودن شفاعت شونده

گنه‌کارانی مورد شفاعت قرار می‌گیرند که گناهان آنان، اصل ایمان شان را به خطر نیفکنده باشد. به همین جهت در منابع دینی آمده است که کافر و مشرک در روز قیامت شفاعت نمی‌شوند و شفاعت شفیعان به حال آنان سودی نخواهد داشت.

«شفاعت» در قرآن

شفاعت به همین عنوان حدود 30 مورد بحث شده است البته بحث‌ها و اشارات دیگری به این مسأله بدون ذکر این عنوان نیز دیده می‌شود.

دسته‌بندی آیات مربوط به شفاعت

آیات مربوط به شفاعت در قرآن به چند گروه تقسیم می‌شود:

آیات نافی شفاعت

گروه اول آیاتی است که به طور مطلق شفاعت را نفی می‌کنند، مانند: «أَنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فیهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَة». [۲] و مانند: «وَ لایُقْبَلُ مِنْها شَفاعَة». [۳]

در این آیات راه‌های متصور برای نجات مجرمان غیر از ایمان و عمل صالح چه از طریق پرداختن عوض مادی، یا پیوند و سابقه دوستی، و یا مسأله شفاعت نفی شده است.

در مورد بعضی از مجرمان می‌خوانیم: «فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشّافِعینَ»؛ (شفاعتِ شفاعت کنندگان به حال آنها سودی ندارد). [۴]

آیات انحصار شفیع در خداوند

گروه دوم آیاتی است که «شفیع» را منحصراً خدا معرفی می‌کند مانند: «ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیّ وَ لا شَفیع»؛ (غیر از خدا ولی و شفیعی ندارید). [۵] «قلْ لِلّهِ الشَّفاعَةُ جَمیعا»؛ (همه شفاعت ها مخصوص خدا است). [۶]

آیات مشروط کننده شفاعت به اذن و فرمان خداوند

گروه سوم آیاتی است که شفاعت را مشروط به اذن و فرمان خدا می‌کند مانند: «مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِه»؛ (چه کسی می‌تواند جز به اذن خدا شفاعت نماید؟)[۷]

«وَ لاتَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلاّ لِمَنْ أَذِنَ لَه»؛ سبأ، آیه 23. (شفاعت جز برای کسانی که خدا اجازه دهد سودی ندارد).

آیات بیان شرایط شفاعت شونده

گروه چهارم آیاتی است که شرائطی برای شفاعت شونده بیان کرده است، گاهی این شرط را رضایت و خشنودی خدا معرفی می‌کند، مانند:
«وَ لایَشْفَعُونَ إِلاّ لِمَنِ ارْتَضی». [۸]طبق این آیه شفاعت شفیعان منحصراً شامل حال کسانی است که به مقام «ارتضاء» یعنی پذیرفته شدن در پیشگاه خداوند، رسیده‌اند.

گاه شرط آن را گرفتن عهد و پیمان نزد خدا معرفی می‌کند مانند: «لایَمْلِکُونَ الشَّفاعَةَ إِلاّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْدا» [۹]منظور از این عهد و پیمان ایمان به خدا و پیامبران الهی است.

و زمانی «صلاحیت شفاعت شدن» را از بعضی از مجرمان سلب می‌کند، مانند سلب شفاعت از ظالمان در آیه زیر: «ما لِلظّالِمینَ مِنْ حَمیم وَ لا شَفیع یُطاعُ». [۱۰] و به این ترتیب، داشتنِ عهد و پیمان الهی یعنی ایمان، و رسیدن به مقام خشنودی پروردگار و پرهیز از گناهانی چون ظلم و ستم، جزء شرائط حتمی شفاعت است.

شفاعت در روایات

روایات شفاعت متواتر است طبق روایت نبوی، این شفاعت برای مرتکبان کبیره است که در روایت امام کاظم(ع) شرط آن، واجد بودن ایمانی معرفی شده که مجرم را به مرحله ندامت، خود سازی و جبران برساند، و از ظلم و طغیان و قانون شکنی برهاند. بنابراین شفاعت در منطق اسلام یک مطلب قراردادی و یا پارتی بازی نیست، بلکه یک مکتب تربیتی است.

در روایات اسلامی تعبیرات فراوانی می‌بینیم که مکمل مفاد آیات قرآن است از جمله:

1 ـ در تفسیر «برهان» از امام کاظم(علیه‌السلام) از علی(علیه‌السلام) نقل شده که می‌فرماید: از پیامبر(صلی الله علیه وآله) شنیدم: «شَفاعَتِی لاَِهْلِ الْکَبائِرِ مِنْ أُمَّتِی...»؛ (شفاعت من برای مرتکبین گناهان کبیره است. [۱۱]
راوی حدیث که «ابن ابی عمیر» است می‌گوید: از امام کاظم(علیه‌السلام) پرسیدم: چگونه برای مرتکبان گناهان کبیره شفاعت ممکن است در حالی که خداوند می‌فرماید: «وَ لایَشْفَعُونَ إِلاّ لِمَنِ ارْتَضی» و مسلّم است کسی که مرتکب کبائر شود مورد ارتضاء و خشنودی خدا نیست.

امام(علیه‌السلام) در پاسخ فرمود: «هر فرد با ایمانی که مرتکب گناهی می‌شود طبعاً پشیمان خواهد شد و پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرموده پشیمانی از گناه توبه است... و کسی که پشیمان نگردد، مؤمن واقعی نیست، و شفاعت برای او نخواهد بود و عمل او ظلم است، و خداوند می‌فرماید: ظالمان دوست و شفاعت کننده ای ندارند [۱۲]
مضمون صدر حدیث این است که: شفاعت شامل مرتکبان کبائر می‌شود. ولی ذیل حدیث روشن می‌کند که شرط اصلی پذیرش شفاعت واجد بودن ایمانی است که مجرم را به مرحله ندامت، خود سازی و جبران برساند، و از ظلم و طغیان و قانون شکنی برهاند (دقت کنید).

2 ـ در کتاب «کافی» از امام صادق(علیه‌السلام) در نامه ای که به صورت متحد المال برای اصحابش نوشت، چنین نقل شده: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَنْفَعَهُ شَفاعَةُ الشّافِعِینَ عِنْدَ اللّهِ فَلْیَطْلُبْ إِلَی اللّهِ أَنْ یَرْضَی عَنْه».

لحن این روایت نشان می‌دهد برای اصلاح اشتباهاتی که در زمینه شفاعت برای بعضی از یاران امام خصوصاً، و جمعی از مسلمانان عموماً رخ داده است صادر شده، و با صراحت شفاعت‌های تشویق کننده به گناه در آن نفی شده است و می‌گوید: «هر کس دوست دارد مشمول شفاعت گردد باید خشنودی خدا را جلب کند. [۱۳]

3 ـ باز در حدیث پر معنی دیگری از امام صادق(علیه‌السلام) می‌خوانیم: «إِذا کانَ یَوْمُ الْقِیامَةِ بَعَثَ اللّهُ الْعالِمَ وَ الْعابِدَ، فَإِذا وَقَفا بَیْنَ یَدَیِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ قِیلَ لِلْعابِدِ انْطَلِقْ إِلَی الْجَنَّةِ، وَ قِیلَ لِلْعالِمِ قِفْ تَشْفَعْ لِلنّاسِ بِحُسْنِ تَأْدِیبِکَ لَهُم»؛ (در روز رستاخیز خداوند عالم و عابد را بر می‌انگیزد به عابد می‌گوید: به سوی بهشت رو، اما به عالم می‌گوید: برای مردمی که تربیت کردی شفاعت کن! [۱۴] در این حدیث پیوندی میان «تأدیب عالم» و «شفاعت او نسبت به شاگردانش» که مکتب او را درک کرده‌اند، دیده می‌شود که می‌تواند پرتوی به روی بسیاری از موارد تاریک این بحث بیفکند.

به علاوه اختصاص شفاعت به عالم، و نفی آن از عابد، نشانه دیگری است از این که شفاعت در منطق اسلام یک مطلب قراردادی و یا پارتی بازی نیست بلکه یک مکتب تربیتی و تجسمی است از تربیت در این جهان.

آنچه در مورد روایات شفاعت آوردیم کمی از بسیار بود، که به خاطر نکات خاصی که متناسب با بحث ما در آنها بود انتخاب گردید، وگرنه روایات شفاعت به مرحله تواتر رسیده است.

اجماع بر شفاعت در احادیث اهل سنت

یحیی بن شرف نووی شافعی» در شرح «صحیح مسلم» از «قاضی عیاض» دانشمند معروف اهل تسنن نقل می‌کند که می‌گوید: شفاعت متواتر است. [۱۵] در کتاب «فتح المجید» تألیف «شیخ عبدالرحمن بن حسن» که از معروف‌ترین کتب «وهابیت» است، و هم اکنون در بسیاری از مدارس دینی «حجاز» به عنوان یک کتاب درسی شناخته می‌شود، از «ابن قیم» چنین نقل شده: «احادیث در زمینه شفاعت مجرمان از ناحیه پیامبر(صلی الله علیه وآله) متواتر است، و صحابه و اهل سنت عموماً بر این موضوع اجماع دارند، و منکر آن را بدعت‌گذار می‌دانند و به او انتقاد می‌کنند و او را گمراه می‌شمرند. [۱۶]

پانویس

  1. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 1، ص 259.
  2. بقره، آیه 254.
  3. بقره، آیه 48.
  4. مدثر، آیه 48.
  5. سجده، آیه 4.
  6. زمر، آیه 44.
  7. ، بقره، آیه 255
  8. انبیاء، آیه 28.
  9. مریم، آیه 87.
  10. غافر، آیه 18.
  11. وسائل الشیعه»، جلد 15، صفحه 334، حدیث 20688 (چاپ آل البیت)؛ «بحار الانوار»، جلد 8، صفحات 30، 34 و 40.
  12. تفسیر «برهان»، جلد 3، صفحه 57؛ «بحار الانوار»، جلد 8، صفحه 351؛ «وسائل الشیعه»، جلد 15، صفحه 335، حدیث 20675 (چاپ آل البیت)
  13. نقل از «بحار الانوار»، جلد 3، صفحه 304، چاپ قدیم (جلد 8، صفحه 53، و جلد 75، صفحه 220، چاپ جدید)؛ «کافی»، جلد 8، صفحه 11، کتاب الروضة (دار الکتب الاسلامیة)
  14. علل الشرایع»، جلد 2، صفحه 394 (انتشارات مکتبة الداوری)؛ «بحار الانوار»، جلد 3، صفحه 305، چاپ قدیم (جلد 2، صفحه 16، و جلد 8، صفحه 56، چاپ جدید)
  15. شرح مسلم نووی»، جلد 3، صفحه 35 (دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1407 ه. ق)؛ «بحار الانوار»، جلد 3، صفحه 307.
  16. فتح المجید»، صفحه 211؛ «فتح الباری»، جلد 11، صفحه 429؛ «شرح زرقانی»، جلد 2، صفحه 45.

منابع

  1. تفسیر نمونه، آیت‌الله‌العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ پنجاه و پنجم، ج 1، ص 273.
  2. تفسیر نمونه، آیت‌الله‌العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ پنجاه و پنجم، ج 1، ص 277.