سالم بن احمد بن جندان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۹۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="references" style="margin: 0px 0px 10px 0px; max-height: 300px; overflow: auto; padding: 3px; font-size:95%; background: #FFA500; line-height:1.4em; padding-bottom: 7px;"><noinclude>
{{جعبه اطلاعات شخصیت
[[پرونده:Ambox clock.svg|60px|بندانگشتی|راست]]
| عنوان = سالم بن احمد بن جندان
<br>
| تصویر =
'''''نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است. '''''<br>
| نام = سالم بن احمد بن جندان
| نام‌های دیگر =
| سال تولد = 1324 ق
| تاریخ تولد =
| محل تولد = سرابایا، اندونزی
| سال درگذشت = 1389 ق
| تاریخ درگذشت =
| محل درگذشت = جاکارتا، اندونزی
| استادان = {{فهرست جعبه عمودی | پدرش أحمد بن الحسین بن جندان | محمد بن أحمد بن محمد المحضار | محمد بن عبدالرحمن البار}}
| شاگردان = {{فهرست جعبه عمودی | عبدالرحمن بن أحمد بن عبدالقادر السقاف | محمد شافعی حذامی | عبدالله الشافعی مؤسس (مدارس شافعیه)}}
| دین = اسلام
| مذهب = اهل سنت
| آثار = {{فهرست جعبه عمودی | العلم الشامخ فی معجم المشایخ | معجم الأوادم فی الأنساب والتراجم | الفهرست الکبری}}
| فعالیت‌ها = محدث، مورخ، نسب شناس، نویسنده و جهانگرد اندونزیایی
| وبگاه =
}}
'''سالم بن احمد بن جندان''' (1324 - 1389 هجری قمری) محدث، مورخ، نسب شناس، نویسنده و جهانگرد [[اندونزی|اندونزیایی]] با اصالت حضرمی است. با کسب علم از بسیاری از بزرگان زمان خود که تعداد آنها به 400 استاد رسید، عمر خود را در طلب علم، تعلیم، تبلیغ دین خدا، نوشتن و نقل روایت گذراند. در [[علم حدیث]]، [[حدیث|روایت]]، رجال، [[تاریخ]]، [[انساب]] و سایر هنرهای علمی تحقیق فراوان کرد. او در برابر استعمار [[هلند]] و [[ژاپن]] ایستاد تا جایی که او را شکنجه، زندانی کردند و به او آسیب رساندند. او بیش از 150 کتاب نوشت. یک کتابخانه عالی که حاوی بسیاری از کتاب‌های کمیاب است ایجاد کرد. روز وفاتش توسط خیل عظیمی از مردم که بیش از نیم میلیون نفر بودند تشییع شد و راه‌ها تا مسافتی بیش از چهار کیلومتر مملو از عزاداران بود.  


'''یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید. '''
== نسب ==
<br>
سالم بن أحمد بن حسین بن صالح بن عبدالله بن جندان بن عبدالله بن عمر بن عبدالله بن شیخان بن الشیخ أبی‌بکر بن سالم بن عبدالله بن عبدالرحمن بن عبدالله بن عبدالرحمن السقاف بن محمد مولی الدویلة بن علی بن علوی الغیور بن الفقیه المقدم محمد بن علی بن محمد صاحب مرباط بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبیدالله بن أحمد المهاجر بن عیسی بن محمد النقیب بن علی العریضی بن [[جعفر بن محمد (صادق)|جعفر الصادق]] بن [[محمد بن علی (باقر العلوم)|محمد‌الباقر]] بن [[علی بن الحسین (زین العابدین)|علی زین‌العابدین]] بن [[حسین بن علی (سید الشهدا)|الحسین]] بن امام [[علی بن ابی‌طالب|علی بن أبی‌طالب]] و امام علی همسر [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|فاطمه]] دختر [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|محمد]] صلی الله علیه و آله است.  
''آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ''{{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}؛</small>


<noinclude>
وی سی و پنجمین نوه رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.
</div>


== تولد و تربیت ==
وی در روز جمعه قبل از طلوع فجر در 18 رجب 1324 هجری قمری برابر با 7 سپتامبر 1906 میلادی در شهر سرابایا در کشور اندونزی به دنیا آمد و مادرش مزنه دختر علی بن مصطفی بن شیخ ابی‌بکر بن سالم بود. خواندن قرآن را فراگرفت و علوم منطوقی و مفهومی را نزد اعضای خانواده‌اش آموخت. پدرش از بزرگان صالحین زمان خود بود و علم را از علمای زمان خود مانند امام سید علی بن مصطفی فرزند شیخ ابی‌بکر بن سالم که پدر همسرش است و از عمویش شیخ صالح بن فارس بن الحسن باقیس و در جوانی از پدرش الحبیب الحسین بن صالح بن جندان فراگرفت. سپس زیر نظر عالم آقا حبیب عبدالقادر بن احمد بن محمد بن علی بلفقیه به مدرسه خیریه سرابایا پیوست.


== اساتید ==
اساتید او بسیارند او گفته است که اساتیدش حدود چهارصد نفر بوده‌اند. به برجسته‌ترین آنها اشاره می‌کنیم:
* پدرش أحمد بن الحسین بن جندان
* جدّ مادری‌اش علی بن مصطفی ابن الشیخ أبی‌بکر بن سالم
* محمد بن أحمد بن محمد المحضار
* أحمد بن حامد المرزوقی السواهانی
* خلیل بن عبداللطیف البنکلانی
* محمد بن عبدالرحمن البار
* محمد بن محمد زبارة الصنعانی
* عمر حمدان المحرسی
* علی بن فالح الظاهری المهنوی
* أبوبکر بن محمد بن عمرالسقاف
* عبدالله بن صدقة دحلان
* محمد عبدالحی بن عبدالکبیر الکتانی
* عبدالرحمن بن عبیدالله السقاف
* علوی بن طاهر الحداد
* عبدالقادر بن أحمد بلفقیه
* عبدالستار بن عبدالوهاب الصدیقی
* عبدالله أزهری الفلمبانی
* أرشد الطویل البنتانی
* عباس بن عبدالعزیز المالکی الإدریسی
* عبدالله بن عبدالرحمن العطاس الجومبانی
* أمة الله بنت عبدالغنی العمریة
* حسینة بنت شیخ بن أحمد بافقیه


== شاگردان او ==
تاریخ دان محمد ضیاء بن شهاب گفته: حبیب سالم در خانه خود جلسات آموزشی برای معلمان و دانش‌آموزان و مبلغین افتتاح کرد که آن را قصر الوافدین نامید تا مبلغان و معلمان را نسبت به روش‌های دعوت و اطلاعات و نکات ظریف آموزش و تبلیغ راهنمایی کند. به خواننده می‌گویم که در این جمله آخر تأمل کند که علما با شوق در این درس شرکت می‌کردند و این حکایت از اعتماد آنان به حبیب سالم و علوم و اطلاعات او دارد. همچنین حاکی از کثرت کسانی است که آن را گرفته‌اند، اما از اساتید خود شنیدیم که می‌گویند و تصدیق می‌کنند که در جاکارتا به طور خاص و در اندونزی به طور کلی عالمی نیست جز این سه نفر، صلوات بر همه آنها، و آن سه نفر عبارتند از: السید الحبیب علی بن عبدالرحمن الحبشی والسید الحبیب علی بن حسین العطاس والسید الحبیب سالم بن أحمد بن جندان. به عبارت دیگر عالمی در جاکارتا به طور خاص و در اندونزی به طور کلی وجود ندارد مگر اینکه شاگرد یکی از این سه بزرگوار بوده است. برخی از شاگردان قابل توجه ایشان عبارتند از:
* عبدالرحمن بن أحمد بن عبدالقادر السقاف
* محمد شافعی حذامی
* عبدالله بن نوح
* محمد ضیاء بن شهاب
* عبدالله الشافعی مؤسس المدارس الشافعیة
* طاهر راحلی مؤسس المدارس الطاهریة
* عبدالرحمن بن عبدالله بن سالم باقادر العطاس
* زین شکری الفلمبانی
* عبدالله بن سعید اللحجی
* محمد شکور یعقوب
* محمد طیب عزی
* کمال یوسف
* سیف الدین أمسیر
* عبدالله مختار السوکابومیوی
* علی بن عبدالرحمن بن أحمد السقاف
* محمد بن عبدالرحمن بن أحمد السقاف
* محمد بن علوی المالکی
* سالم بن عبدالله الشاطری
* عمر بن حامد الجیلانی


سالم بن احمد بن جندان (1324 - 1389 هجری شمسی) محدث، مورخ، نسب شناس، نویسنده و جهانگرد اندونزیایی با اصالت حضرمی است. با کسب علم از بسیاری از بزرگان زمان خود که تعداد آنها به 400 استاد رسید، عمر خود را در طلب علم، تعلیم، تبلیغ دین خدا، نوشتن و نقل روایت گذراند. در علم حدیث، روایت، رجال، تاریخ، انساب و سایر هنرهای علمی تحقیق فراوان کرد. او در برابر استعمار هلند و ژاپن ایستاد تا جایی که او را شکنجه، زندانی کردند و به او آسیب رساندند. او بیش از 150 کتاب نوشت . یک کتابخانه عالی که حاوی بسیاری از کتاب های کمیاب است ایجاد کرد. روز وفاتش توسط خیل عظیمی از مردم که بیش از نیم میلیون نفر بودند تشییع شد و راهها تا مسافتی بیش از چهار کیلومتر مملو از عزاداران بود.
== صدور اجازه به دیگران ==
 
اساتید بزرگی هستند که از ناحیه ایشان اجازاتی داشتند و او برایشان نوشته بود، برخی از آنان عبارتند از:
 
* سالم بن حفیظ
 
* محمد بن سالم بن حفیظ
=نسب=
* حسن بن محمد المشاط
سالم بن أحمد بن حسين بن صالح بن عبد الله بن جندان بن عبد الله بن عمر بن عبد الله بن شيخان بن الشيخ أبي بكر بن سالم بن عبد الله بن عبد الرحمن بن عبد الله بن عبد الرحمن السقاف بن محمد مولى الدويلة بن علي بن علوي الغيور بن الفقيه المقدم محمد بن علي بن محمد صاحب مرباط بن علي خالع قسم بن علوي بن محمد بن علوي بن عبيد الله بن أحمد المهاجر بن عيسى بن محمد النقيب بن علي العريضي بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علي زين العابدين بن الحسين بن امام علي بن أبي طالب و امام علی همسر فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله است .
* محمد بن حسن بن محمد فدعق
 
* عمر بن أحمد بن سمیط
وی سی و پنجمین نوه رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.
* محمد بن عوض باوزیر
 
* محمد بن سالم البیحانی
=تولد و تربیت=
* محمد بن أحمد العجیل
وی در روز جمعه قبل از طلوع فجر در 18 رجب 1324 هجری قمری برابر با 7 سپتامبر 1906 میلادی در شهر سرابیا به دنیا آمد و مادرش مزنه بنت علی بن مصطفی بن شیخ ابی بکر بن سالم بود. قرآن می خواند و علوم گفتاری و فهمی را به دست اعضای خانواده اش می گرفت. پدرش از بزرگان صالح زمان خود بود و علم را از ائمه زمان خود مانند امام سید علی بن مصطفی فرزند شیخ ابی بکر بن سالم که پدر همسرش است و از عمویش شیخ صالح بن فارس بن الحسن بکیس و در جوانی از پدرش الحبیب الحسین بن صالح بن جندان گرفت.از امام مسند السید احمد بن الحسن. ابن عبدالرحمن غلام آزاد شده خیره و سید علی بن حسین بافقیه شهید صاعقه و کیاهی احمد بن حمید الصواهانی و هر سه از عالم سید احمد گرفته اند. ابن زینی دحلان . و اما جد پدرش سید صالح بن عبدالله بن جندان بیش از صد سال عمر کرده است و گفته اند صد و چهل و پنج سال است و خلاف آن گفته شده است. امام محمد را درک کنمرتضی الزبیدی، آقای صالح در حضرموت در روستای منیزه، یکی از روستاهای وادی العین مستقر شد. نوه او، آقای احمد بن الحسین بن صالح، و فرزندان و نوه هایش، بنابراین حبیب سالم به تمام تعطیلات خود وارد شد، زیرا از زندگی خود حدوداً سال ها فهمید.
* محمد إبراهیم الأموی السودانی
 
* علوی بن عباس المالکی
پدربزرگش از طرف مادرش علی بن مصطفی بن شیخ ابی بکر بن سالم از شاگردان سید احمد بن زینی دهلان بود و از پدر عزیزش سید مصطفی بن علی بن شیخ ابی بکر بن سالم مفتی عالم آموخت. از حضرمیان عزیز سید عبدالرحمن بن محمد المعشور و حبیب عیدروس بن عمر الحبشی و از حبیب احمد بن حسن العطاس جناب علی بن محمد الحبشی شیخ عبدالله. حمید الدغستانی، شیخ سعید الققایی، شیخ عبدالله السراج الحنفی، آقای هاشم بن شیخ الحبشی، آقای حسین بن محمد الحبشی، شیخ علی بن ذاهر الوطری، شیخ فالح. بن محمد المحنوی الظهری و بسیاری دیگر.
* محمد أمین الکتبی
 
* عبدالله بن عوض بکیر
و خواهرش خدیجه بنت احمد بن الحسین بن جندان شوهر احمد بن غالب الحمید است و علاقه شدیدی به تربیت حبیب سالم داشت. او زمانی که زیر سی سال داشت درگذشت. خانه او اولین مدرسه اوست و اساس زندگی اوست. سپس زیر نظر عالم آقا حبیب عبدالقادر بن احمد بن محمد بن علی بلفقیه به مدرسه خیریه صربیا پیوست.
* عبدالله بن عبدالرحمن باهرمز


=اساتید=
== توثیق علما ==
و اما شیوخ او بسیارند و گفته است که شیوخ او چهارصد شیخ بوده است. به برجسته ترین آنها اشاره می کنیم:
در مورد سند و سفارش ائمه به او بسیارند و به برخی از بزرگان ایشان اشاره می‌کنیم:
# محدث حجاز، شیخ عمر حمدان، او را کامل توصیف کرده، در برخی از جوازهای خود برای او به خط و مهر خود، گفته است: السید الکامل سالم بن احمد بن جندان.
# عالم بزرگ و مورخ حجة علوی بن طاهر الحداد به خط خود در اذن خود به او چنین می‌فرماید: «أما بعد فقد سألنی السید العالم الفاضل الندب الملقن الملهم ذوالحفظ والبحث والتنقیب والآتی کل یوم بمبحث غریب السید سالم بن أحمد بن جندان بن الشیخ فخرالأکارم أبی‌بکر بن سالم العلوی الحسینی.
# سید علوی بن طاهر الحداد غالباً به توثیقات حبیب سالم تکیه می‌کرد.
# محقق شیخ حسن المشاط گفت: و در میان اساتید من سید سالم بن احمد بن جندان الحضرمی العلوی که در جاکارتا از سرزمین جاوه زندگی می‌کند، است. او دارای علم و تقوای بسیار و فعال در تبلیغ دین است. او دارای سندهای روایی معتبر است که به آباء خود می‌رسد و در نهایت اعتبار هستند.
# علامه شیخ عبدالله بن سعید اللحجی می‌گوید: و یکی از استادان من عالم چیره دست، معجزه زمان، شیخ محدث سید سالم بن احمد بن حسین بن صالح بن جندان است.
# علامه حبیب عبدالقادر بن احمد السقاف می‌گوید: «سه تن از علویان در حفظ و هوش شگفتی هستند، حبیب عبدالرحمن بن عبدالله السقاف، حبیب علوی بن طاهر الحداد و حبیب سالم بن احمد بن جندان.
# علامه و فقیه فرهیخته سید زین بن عبدالله العیدروس الصلبیه جاکارتایی می‌گوید: ما سادات علوی در روایت و درایت صورتمان به سمت کعبه حبیب سالم است.
# بیش از صد نفر از علما که او را تتعریف و تمجید و توثیق کرده‌اند در کتابی مستقل گرداوری شده‌اند.


پدرش احمد بن الحسین بن جندان است
== تالیفات ==
جد مادری او علی بن مصطفی فرزند شیخ ابی بکر بن سالم است
مورخ محمد ضیاء بن شهاب در تعلیقات خود بر کتاب «شمس الظهیرة» می‌گوید: او کتاب‌هایی دارد که به خط خود نوشته و غالباً حفظ کرده است. برای توضیح کتاب‌هایش می‌گویم که حبیب سالم یکی از نویسندگان پر کار و پر تالیف است و علاقه زیادی به جمع‌آوری کتاب داشته تا حدی که کتابخانه‌اش پر از کتاب‌های کمیاب بود که از کشورهای مختلف جمع کرده بود. اما پس از مرگش کسی از آن مراقبت نکرد و از بین رفت. کتاب‌های زیادی در زمان حیاتش و بعد از مرگش دزدیده شد تا اینکه ما سی سال بعد از مرگش آمدیم و آنچه از آن کتابخانه باقی مانده بود را تحویل گرفتیم و الحمدلله آنچه را که از آن باقی مانده است، حفظ کردیم.
محمد بن احمد بن محمد المحضر
احمد بن حامد المرزوقی الصواهانی
خلیل بن عبداللطیف البکلانانی
محمد بن عبدالرحمن البر
محمد بن محمد زبره السنانی
عمر حمدان المهری
علی بن فالح الظهری المهنوی
ابوبکر بن محمد بن عمر السقاف
عبدالله بن صدقه دهلان
محمد عبدالحی بن عبدالکبیر الکتانی
عبدالرحمن بن عبید الله الثقاف
علوی بن طاهر الحداد
عبدالقادر بن احمد بلفقیه
عبدالستار بن عبدالوهاب صدیقی
عبدالله ازهاری الفلیمبانی
ارشد الطویل البنطنی
عباس بن عبدالعزیز مالکی ادریسی
عبدالله بن عبدالرحمن العطاس الجمبانی
امات الله بنت عبدالغنی العمریه
حسینه بنت شیخ بن احمد بافقیه
کسانی که آن را گرفتند
محمد دیاع بن شهاب مورخ گفت که الحبیب سالم در خانه خود شورای آموزشی را برای معلمان و دانش آموزان افتتاح کرد که آن را قصر الوفیدین نامید تا مبلغان و معلمان را به روش و روش های دعوت راهنمایی کند و به آنها غذا دهد. با اطلاعاتی که باید در دل خود حفظ کنند. به خواننده می گویم که در این جمله آخر تأمل کند که علما به عنوان لجاجت در این درس شرکت کنند تا بهره ببرند. و این حکایت از مستندات آنان به سالم عزیز و اطمینان آنان به علوم و اطلاعات او دارد. همچنین حاکی از کثرت کسانی است که آن را گرفته اند، اما از شیوخ خود شنیدیم که می گویند و تصدیق می کنند که در جاکارتا به طور خاص و در اندونزی به طور کلی عالمی نیست جز این سه نفر، صلوات بر همه آنها، و آن سه آقا هستند. حبیب علی بن عبدالرحمن الحبشی آقای . همچنین گفتند در جاکارتا به طور خاص و در اندونزی به طور عام عالمی جز شاگرد این سه یا شاگرد شاگردان آنها نیست. در اینجا به برخی از موارد قابل توجه اشاره می کنیم:


عبدالرحمن بن احمد بن عبدالقادر السقاف
در این کتاب‌ها آنچه حبیب سالم با قلم خود نوشته است یک مجموعه تصحیح شده و پاک نویس شده است و این کم است و شاید از بیست جلد بیشتر نباشد که تعداد کمی از آنها دارای تقریض از علمای دیگر است. تعدادی نیز پیش نویس هستند ویا کامل نشده‌اند و یا تصحیح و پاک نویسی نشده‌اند که بیشتر کتابه ای به جای مانده از او از این دسته هستنداز جمله: کتاب «الخلاصة الکافیة» که خود او تصریح کرده که هنوز پاک نویس نشده است و کتاب «الدر و الیاقوت» و کتاب «روضة الولدان» و غیر آن که بسیارند که بیشتر در سفرهای تبلیغی نگاشته است. نوشته‌های او بیش از صد نگاشته است که ترکیبی از نامه‌ها و جزوه ها و کتاب‌های پر برگ می‌باشند که بیشتر آنها یا از بین رفته‌اند و یا کامل نشده‌اند.
محمد شفیعی هتامی
عبدالله بن نوح
محمد ضیاء بن شهاب
عبدالله شافعی، مؤسس مکاتب شافعی
طاهر راحلی، مؤسس مدارس تحریر
عبدالرحمن بن عبدالله بن سالم باقادر العطاس
زین شکری آل فلیمبانی
عبدالله بن سعید اللهجی
محمد شکور یعقوب
محمد طیب عزی
کمال یوسف
سیف الدین امسیر
عبدالله مختار سوکابومیوه
علی بن عبدالرحمن بن احمد السقاف
محمد بن عبدالرحمن بن احمد السقاف
محمد بن علوی مالکی
سالم بن عبدالله الشاطری
عمر بن حامد الجیلانی
ائمه بزرگواران از او اذن خاصى دادند، پس آن حضرت به آنان اجازه داد و براى آنان نوشت، پس به برخى از آنان اشاره مى‏كنيم:


سالم بن حافظ
برخی از تألیفات وی را که همگی نسخه‌های خطی و منتشر نشده است ذکر می‌کنیم:
محمد بن سالم بن حفیظ
* «العلم الشامخ فی معجم المشایخ»
حسن بن محمد المشاط
* «معجم الأوادم فی الأنساب والتراجم»
محمد بن حسن بن محمد فدق
* «إعلام أهل الرسوخ بأنباء أعلام الشیوخ»
عمر بن احمد بن سمیت
* «درة الحجال فی أعلام الرجال»
محمد بن عوض بوازیر
* «المشیخة الصغری المسماة بسوابق المیدان»
محمد بن سالم البیهانی
* «الوسیط فی ثبت المحیط»
محمد بن احمد العجیل
* «الفهرست الکبری»
محمد ابراهیم العمیاد السودانی
* «منبع العیون فی رفع الأسانید إلی الفنون»
علوی بن عباس مالکی
* «القول المزید فی طرق الأسانید»
محمد امین الکتبی
* «العقود الدریة فی المسلسلات الفخریة»
عبدالله بن عوض بکیر
* «القول الحثیث فی أحکام العمل بالحدیث الضعیف»
عبدالله بن عبدالرحمن بهراموز
* «عمدة اللفاظ بذیل طبقات الحفاظ»
* «إتحاف النبیل بأخبار من بجزائر الأرخبیل»
* «الدر والیاقوت فی بیوتات عرب المهجر وحضرموت»
* «الإقلید فی شعراء الموالید»
* «ضجیج الکون من لبس البنطلون»
* «المسائل البسیطة فی أحکام لبس البرنیطة»
* «اللوامع البینات بأخبار من وفد علی مولی عینات»
* «روضة الولدان فی ثبت ابن جندان»
* «الخلاصة الکافیة»
* «ذکری الحبیب فی حیاة مولی الکثیب»
* «قطف الثمر فی حیاة الشیخ أبی‌بکر»
* «نقش التابوت فی من حل من الصحابة بحضرموت»
* «المسندات والوثائق فی الإجازات والطرائق»


از راست: حبیب علی بن حسین العطاس، حبیب سالم بن جندان، حبیب علوی بن محمد بن طاهر الحداد، حبیب علی بن عبدالرحمن الحبشی و حبیب احمد بن عبدالله بن حسن العطاس.
== برخی از روش‌های نگارش او ==
و اما روش نگارش او عجیب و غریب و متمایز از سایر دانشمندان است. در آن به برخی از روش‌های او اشاره می‌کنیم:
# به منابعی که در اختیار داشت و اسنادی که پیدا می‌کرد و اطلاعاتی که شفاهی به دست می‌آورد راضی نمی‌شد و گاهی خودش سفر می‌کرد تا منابع را ببیند؛
# به نظر می‌رسد که نوشته‌های او نوشته‌های به روز است و موضوع و ورود و خروج آن منظم است. اما چون مرتب در حال نوشتن بود، بعضی نوشته‌هایش کامل نیست و ارجاعات او به اجزاء بعدی بی ثمر نمی‌رسد؛
# بر حفظ تکیه می‌کرد، از این رو گاه مطالب را پس و پیش می‌نوشت و برخی مطالب را که در جای دیگر می‌آورد، در جای دیگر نمی‌آورد.
# بیشتر کتاب‌هایش را ویرایش و بازنگری نکرد، بلکه پیش‌نویس‌هایی بودند که جمع‌آوری می‌کرد و دیگر به آنها مراجعه ننمود.
# در کتابت احادیث، سند آنها را ذکر می‌کرد؛
# مطالب را با منابع ذکر می‌کرد؛
# گاهی چیزی را که در نگاه اول اشتباهی آشکار به نظر می‌رسد ذکر می‌کرد تا خواننده از آنچه ذکر کرده تعجب کند، بنابراین با این سبک نه تنها توجه خواننده را جلب می‌کرد، بلکه او را نسبت به ابراز بازخورد وا می‌داشت. و جواب را در جای دیگری از کتابش یا در نوشته‌هایش توضیح می‌داد.


=توثیق علما=  
== سفرهای او ==
در مورد سند و سفارش ائمه به او بسیارند و به برخی از بزرگان ایشان اشاره می کنیم:
حبیب سالم بن احمد بن جندان به قصد کسب علم، جمع‌آوری اسناد روایات و تبلیغ دین خدا به جاهای زیادی سفر می‌کرد. او به شرق اندونزی به ترناتی، والو، جزایر کینگز، ماکاسار، کورونتالو، مانادو، ماناهاسا و فیلیپین رفت و آمد داشت و در تمام مناطق جزیره سولاوسی گشت و گذار کرد و در آنجا با علما که برجسته‌ترین آنها علامه معمرالسید محمد بن عبدالرحمن بن البار و معمر ارشد الطویل بود ملاقات کرد و نزد ایشان از جایگاه والایی برخوردار شد تا جایی که آن دو او را رتبه شیخ المشایخ دادند.


متجدد حجاز، شیخ عمر حمدان، او را کامل توصیف کرده، در برخی از جوازهای خود برای او به خط و مهر خود و نزد ما محفوظ است، گفته است: السید الکامل سالم بن احمد بن جندان.
وارد کلمنتان و برونئی شد و تمام نواحی آن را گشت و با علمای آن تماس گرفت که برجسته‌ترین آنها مفتی بنجرماسین علامه شیخ جمال‌الدین بنجری بود و به بالی و لومبوک و آن مناطق رفت و آمد می‌کرد و با علمای آن دیار از جمله عالامه شیخ محمد بن مصطفی العفیفی ارتباط گرفت.
عالم بزرگ و مورخ حجة علوی بن طاهر الحداد به خط خود در اذن خود به او چنین می فرماید: «سپس آن عالم فاضل از من الهام بخش و الهام بخش و حافظ و تحقیق و حفاری پرسید که کیست. هر روز با یک موضوع عجیب می آید آقای .
و آقای علوی بن طاهر الحداد غالباً به اسنادی که حبیب سالم یافته بود تکیه می کرد.
محقق شیخ حسن المشاط گفت: و در میان شیوخ سید سلیم بن احمد بن جندان الحضرمی العلوی که در جاکارتا از سرزمین جاوه زندگی می کند، او را بارها در مسجد الحرام و خانه خود در غزه ملاقات کردم. و او بیش از یک بار به من اجازه داد، به پدرانش، از جمله آنچه بسیار بالاست.
عالم بزرگوار شیخ عبدالله بن سعید لحجی می گوید: و یکی از استادان من عالم چیره دست، معجزه زمان، شیخ امروزی سید سالم بن احمد بن حسین بن صالح بن جندان است.
عالم حبیب عبدالقادر بن احمد ثقاف می گوید: «سه تن از علویان در حفظ و هوش شگفتی هستند، حبیب عبدالرحمن بن عبید الله ثقاف، حبیب علوی بن طاهر السّقف. حداد و الحبیب سالم بن احمد بن جندان.
عالم فرهیخته سید زین بن عبدالله العیدروس الصلبیه جاکارتاوی می گوید: ما گروه علویان در رمان و دانش هستیم، چهره ما نیمی از کعبه حبیب سالم است.
و بسیاری دیگر و ما در کتابی جداگانه جمع آوری کرده ایم و هرکس را که به او اعتماد کرده و او را ستوده اند و هر که او را ستوده اند، جمع آوری کرده و جدا کرده ایم، تا این که تعداد آنها به بیش از صد نفر از علما که او را مدح کرده اند رسید.


=سخن علما در مورد ایشان=
در سوماترا بسیار به فالمبان سفر می‌کرد و اهل آنجا بسیار او را دوست می‌داشتند. با علمای آنجا از جمله علامه شیخ عبدالله ازهری فلمبانی ارتباط گرفت. از آنجا نیز به سنگاپور رفت و مدرسه اسلامی الجنید را تاسیس کرد و در مسجد السلطان و غیر آن مجالس علمی برگزار کرد. به مالاگا نیز سفر کردو یک سال در آنجا ماند و به اطراف آن سرکشی کرد. د راین سفرها تاریخ نویس و نسب نگار سید علوی بن طاهر الحداد او را همراهی می‌کرد.
وقد تتبعنا وجمعنا حتى أفردنا في كتاب مستقل في ذكر من أثنى عليه وذكر ثناءهم حتى بلغ إلى أكثر من مائة عالم. و أقول لا أعلم أحدا قط ممن هو في طبقة مشايخه ومن هو في طبقة أقرانه ومن هو في طبقة الآخذين عنه ممن يجتمع به ويختلط به ويعرفه معرفة تامة، من يقدح في عدالته أو يجرح في علومه ومعلوماته أو يقول بتكذيبه أو بوهمه أو يقدح في روايته. و إنما قد يختلفون معه في أسلوب صراحته وجرأته في إبداء رأيه أو قد يختلفون معه في ما يختلف فيه بين العلماء من مسائل علمية. و لذلك أُلِّفَت المؤلفات. فقد كان الحبيب سالم يؤلف في جواز لبس البنطلون عند ما كره لبسَه أو حرَّمه بعض العلماء. و من ذلك ما ذكره السيد ضياء عن عَقْدِ مؤتمر العلماء بفلمبان وعَقَدَ هو مؤتمرَ العلماء في منزله حتى أصدر رسالة علمية حول القضية. و الرسالة بحمد الله موجودة لدينا. و مع ذلك كله فالمخالفون له في الاجتهاد العلمي يثنون عليه فهذا العلامة الفقيه السيد زين بن عبد الله العيدروس الصليبية الجاكرتاوي كان لا يجوّز خطبة الجمعة بغير اللغة العربية بينما كان الحبيب سالم يقول بجواز ذلك حتى أُلِّفَت المؤلفات من قِبَلِ الطرفين ولكن مع ذلك كله فهذا الحبيب سالم أفرد ترجمة مستقلة للسيد زين ويعترف له بغزارة علمه وقوة فهمه كما أن السيد زين يثني على الحبيب سالم ويوثقه و يزكيه ويعترف بفضله حتى قال نحن معاشر السادة آل باعلوي في الحديث والرواية مولون وجوهنا شطر كعبة الحبيب سالم بن جندان كما حدثني به تلميذه العلامة الكياهي محمد شكور يعقوب سماعا عنه كما تقدم. و لإن كان تجريج الأقران بعضهم على بعض يُرَدُّ كما يقال يُطْوَى ولا يُرْوَى فتوثيقهم وتزكيتهم من أقوى التوثيق والتعديل و التزكية وسلام الله على المنصفين المخلصين.


=تالیفات=
او مورد تجلیل تاجران بزرگ حجاز مانند بن لادن، بوگشان و کاکی قرار گرفت، بنابراین بن لادن چک هایی به او داد که در آن اعداد پول مورد نیاز خود را نوشته بود، بنابراین مجموعه عظیمی از کتاب‌ها را خرید و به اندونزی آورد. آنها را در کتابخانه خود گنجاند. کتاب‌های متعددی درباره حضرموت و قبایل آن نوشت، و برای اطمینان از اسناد مطالب به حضرموت سفر کرد.
مورخ محمد دیاء بن شهاب در تعلیقات خود درباره خورشید ظهر می گوید: او کتاب هایی دارد که به خط خود نوشته و غالباً حفظ کرده است. برای توضیح کتاب‌هایش می‌گویم که حبیب سالم یکی از نویسندگان و نویسندگان متعدد است و علاقه زیادی به جمع‌آوری کتاب دارد تا اینکه کتابخانه‌اش در طول زندگی‌اش با کتاب‌های کمیاب جمع‌آوری‌شده از کشورهای مختلف رونق گرفت. و پس از مرگ او هیچ کس از او مراقبت نکرد تا اینکه گم شد. کتابهای زیادی در زمان حیاتش و بعد از مرگش دزدیده شد تا اینکه ما سی سال بعد از مرگش آمدیم و آنچه از آن کتابخانه باقی مانده بود به ما تحویل دادیم و الحمدلله آنچه را که از آن باقی مانده است، حفظ کرده است. وانگهی آنچه حبیب سالم با قلم خود نوشته است یک تیونر کامل بلیچ شده است که تصحیح و سفید شده است و این کم است و شاید از بیست بیشتر نباشد. و برخی از آنها همان چیزی است که علما در زمان حیات به او داده اند که کمتر است. و از آن پیش نویسی است که آن را کامل نکرده و سفید و تصحیح نشده است و بیشتر آن است و شاید در تمام آن کتاب «الخلاص الکافیه» باشد که خودش اعلام کرده است. هنوز هم با او سیاه است، بارها در سفرهای وکالتش در حالی که در کشتی وسط دریا است یا در راه فرود آمدن در یکی از جنگل ها برای ندای خدا می نویسد. کتاب‌های او بیش از صد عنوان کتاب شامل نامه‌ها، جزوه‌ها و مجلدات عظیم را شامل می‌شد، اما بیشتر آنها گم یا ناقص بود. و هر که کتابهای او را در یک جمله ببیند، تعجب می کند که چگونه آنها را با دست خود نوشته و چه کسی آنها را اغلب حفظ کرده است، چنان که سید محمد ضیاء بن شهاب می گوید. و عبارتی را که کسانی که آن را حفظ کرده اند، تکرار می کنم. هرکس با دیدن این کتابها دل و عقل سلیم داشته باشد و به گفته های آقای ضیاء که آنها را بیشتر از خاطره خود نوشته است تأمل کند و به خوبی بفهمد که بیشتر آنها پیش نویس هایی هستند که سفید نشده اند، با خوشحالی خواهند گفت که حبیب سالم معجزه حفظ و هوش است و او را از اشتباهات موجود در آن معاف می کند و در ترمیم آن می کوشد. و کیست که خطا نمی کند و ترک نمی کند و محبوب سالم است که از خطا و غفلت معصوم نیست؟ الحمدلله شروع به خدمت و اجرای کتب و میراث او کرده ایم و امیدواریم خداوند مسلمانان را از آنها بهره مند سازد. برخی از تألیفات وی را که همگی نسخه های خطی و منتشر نشده است ذکر می کنیم:


«علم بلند در معجم الشیخ»
به همراه شیخ محمد بن سالم بیهانی نواحی [[حضرموت]] را سیاحت کرد و با شخصیت‌های آنجا ارتباط گرفت و آنچه را که به چشم دیده بود تصدیق کرد.
«معجم الأوادم النسب و تراجم»
«اطلاع مردم از ریشه با اخبار مشایخ معروف»
«دوره الحجال در پرچم های مردان»
«شیخ اصغر را پیشینیان میدان نامیدند»
"میانجی در اثبات اقیانوس"
"شاخص بزرگ"
"منبع چشم در بالا بردن زمینه ها به هنر"
«بیشتر گفتن در راه های زنجیره انتقال»
«العقد الذریه در مجموعه افتخاری»
«قول قاطع در احکام کار با احادیث ضعیف»
«شهردار کلمات با دم لایه‌های حفظ»
«اتحادیه شریف با اخبار جزایر مجمع الجزایر»
«در و یاقوت کبود در خانه های اعراب دیاسپورا و حضرموت»
"اقلیدس در شاعران نوزادان"
"صدای کائنات از پوشیدن شلوار"
«مسائل ساده در احکام پوشیدن برنت»
«اللامی البیانات با خبر هیئت علی مولا عینات»
مهدکودک کودکان ثابت بن جندان
"خلاصه کافی"
یادگار معشوق در زندگانی مولا الخبیب
چیدن میوه در زندگی شیخ ابوبکر
«کتیبه تابوت اصحاب پیامبر در حضرموت»
"اسناد و اسناد در برگ و روش"
برخی از روش های نگارش او
و اما روش نگارش او عجیب و غریب و متمایز از سایر دانشمندان است. در آن به برخی از روش های او اشاره می کنیم:


نه به منابعی که در اختیار داشت و نه اسنادی که پیدا شد و نه اطلاعاتی که از سینه مردان بهره می برد راضی نمی شد.
در سفرهای او مورخ بزرگ سید صالح بن علی الحمید و مورخ المعمرالسید جعفر بن محمد السقاف، وزیر سابق دولت کثیری، محمد بن سالم بن حافظ و شیخ همراهی می‌کردند. سالم بن سعید بکیر بغیثان که در آن زمان رئیس مجلس فتوای شرعی در تریم بود و دیگران.
و به نظر می رسد که نوشته های او نوشته های زمان است، منظورم این است که او تحقیق خاصی را انتخاب می کند و در آن می نویسد و در طول زندگی به نوشتن ادامه می دهد، بنابراین بیشتر کتاب هایش تکمیل نشده و آنها را سفید نکرده است، بنابراین می بیند. او گاهی اوقات قسمت بعد از آن را به ما قول می دهد و آن را شروع نمی کند.
و بر حفظ تکیه کرد، پس او را گاه پیشروی یا تأخیر دید و برخی از آنچه را که خود در جای دیگر ثابت می کند، از دست داد.
بیشتر کتاب‌های او سفید نشده بودند، بلکه پیش‌نویس‌هایی بودند که او در آن جمع‌آوری کرد و دیگر به آن‌ها برنگشت. وتجدا آنچه را که در ابتدا از اصلاحات خطاها ثابت نشده است ثابت می کند.
و روش او در کتابت احادیث آنها را با سند آنها ذکر کرده و گاه به شیوه های نقل آنها دست می زند.
و نسبت دادن هر موضوع به منابع آن.
او ممکن است چیزی را که در نگاه اول اشتباهی آشکار به نظر می رسد ذکر کند تا خواننده از آنچه ذکر کرده تعجب کند، بنابراین با این سبک نه تنها توجه خواننده را جلب می کند، بلکه او را برمی دارد و تکان می دهد تا به او نظر بدهد. درسی که فراموش نخواهد کرد و ابهام را در جای دیگری از کتابش یا در نوشته هایش توضیح می دهد.


حبیب سالم بن جندان در فیلم بان جمعیت پس از شنیدن سخنرانی حبیب سالم بن جندان مسجد را ترک کردند.
در این سفرها جلسات علمی که در آن بحث‌ها و پرسش و پاسخ‌های علمی انجام شد برگزار می‌گردید. سپس با کتاب‌های زیادی به اندونزی بازگشت و آنها را در کتابخانه‌اش گنجاند. و اما در جزیره جاوه که زادگاه و موطن اوست، در تمام نواحی آن رفت و آمد می‌کرد و با علمای آن تماس می‌گرفت که برجسته‌ترین آنها علامه کیاهی احمد بن حامد السواهانی و دیگران بود. و به [[هند]] و [[جمهوری عربی مصر|مصر]] و [[آفریقا|افریقا]] و [[کویت]] و [[عراق]] و غیره سفر کرده است، لذا با علما و ائمه آن مناطق نیز ارتباط داشت.


=سفرهای او=
== نبوغ و حافظه او ==
وقد رحل إلى أماكن كثيرة ورحلاته كانت لغرض العلم و الرواية و التوثيق و جمع الوثائق و الدعوة إلى الله. فكان كثير التردد إلى شرق إندونسيا إلى ترناتي و فالو و جزائر الملوك و ماكاسار و قورونتالو و منادو و مناهاسة و فليبين و جال جميع مناطق جزيرة سلاويسي و اجتمع فيها بعلمائها و من أبرزهم المعمر العلامة السيد محمد بن عبد الرحمن بن البار و العلامة المعمر أرشد الطويل حتى نال منهما علو الإسناد بما جعلاه في مرتبة شيخ مشايخه و دخل كلمنتان وبروناي و جال جميع مناطقها فاتصل بأئمتها و من أبرزهم مفتي بنجرماسين العلامة الشيخ جمال الدين البنجري وتردد إلى بالي و لومبوك و تلك النواحي فاتصل بأئمتها منهم العلامة الشيخ محمد بن مصطفى العفيفي. و أما سومطرة فقد تردد مرارا إلى فالمبان و أحبه أهلها محبة لا توصف فاتصل بأئمتها و من أبرزهم العلامة المعمر الشيخ عبد الله أزهري الفلمباني و منها إلى سنقافورة و تَشَرَّفَ بفتح مدرسة الجنيد الإسلامية فيها و ألقى محاضرات في مسجد السلطان و غيره من مساجدها و دخل مالاقا فمكث فيها سَنَةً و جال تلك النواحي و لازم العلامة الحجة المؤرخ النسابة السيد علوي بن طاهر الحداد و نسخ في بضع أيام ثبته المسمى بالخلاصة الشافية و أما جزيرة مدورة فقد بنى مدرسة فيها و تردد إليها كثيرا ولازم العلامة الشيخ خليل بن عبد اللطيف البانكلاني ثم دخل الحرمين لأداء النسكين فاتصل بعلمائها و حج أكثر من مرة و مكث في الحجاز للأخذ عن علمائها فاجتمع فيها بالواردين إليها من أئمة الدنيا شرقها و غربها و لازم الشيخ عمر حمدان ملازمة تامة و تردد إلى العلامة علي بن فالح الظاهري و أخذ عن السيد العباس بن عبد العزيز المالكي و غيرهم. لقد أكرمه كبار تجار الحجاز مثل ابن لادن و بقشان و كعكي فأعطاه ابن لادن شيكات مفتوحة يكتب فيها أرقام الفلوس التي يحتاجها فاشترى جملة هائلة من الكتب و جلبها إلى إندونسيا و ضمها إلى مكتبته. و لما ألف عدة كتب عن حضرموت و قبائلها لم يكتفي بالمصادر التي عنده و لا بالوثائق التي عثر عليها و لا بالمعلومات من الواردين والمهاجرين منها بل ذهب هو بنفسه فدخل عدن و خطب في بعض مساجدها و حضر ختم البخاري في مسجد الأهدل و ألقى فيه محاضرة أعجبت بها العلماء حتى جاء إليه العلامة الشيخ محمد بن سالم البيحاني معترفا بفضله مستجيزا منه مستفيدا و دخل حضرموت وجال في مناطقها و اتصل برجالها و زار مآثرها و تأكد بما رآها بعيني رأسه. و رافقه في تجولاته المؤرخ الكبير السيد صالح بن علي الحامد و المعمر المؤرخ السيد جعفر بن محمد السقاف سكرتير الدولة الكثيرية سابقا و عُقِدَت له مجالس خاصة و عامة حضرها أئمة وادي حضرموت منهم العلامة السيد المؤرخ عبد اللاه بن حسن بلفقيه والسيد زين بن حسن بلفقيه و السيد محمد بن سالم بن حفيظ و كذلك الشيخ سالم بن سعيد بكير باغيثان الذي كان في ذلك الوقت رئيس مجلس الإفتاء الشرعي بتريم و غيرهم. و عُقِدَت جلسات علمية تدار فيها مناقشات و ردودات علمية. ثم رجع إلى إندونسيا بكتب كثيرة تحدث الناس عن كثرتها مُنِعت من دخول ميناء لكثرتها ثم سمح لها بالدخول حتى ضمها إلى مكتبته. و أما جزيرة جاوة فإنها مسقط رأسه و موطنه و تردد في جميع مناطقها و اتصل بعلمائها و من أبرزهم العلامة الكياهي أحمد بن حامد السواهاني غيرهم. وله رحلات إلى الهند ومصر وأفريقية والكويت والعراق وغيرها فاتصل بعلماء وأئمة تلك الجهات.
در مورد قوت حفظ و هوش بیش از حد ایشان، همانطور که آقای ضیاء گفته است: اکثر کتاب‌هایش را از حفظ نوشته است. وی همچنین می‌گوید: «در مجامع عمومی خطیب بود، در سخنانش سلیم، قوی در حافظه و حاضر جواب بود و اگر حدیث نبوی نقل می‌کرد، سلسله راویان را ذکر می‌کرد، و اگر تاریخی را ذکر می‌کرد، واقعه را به تفصیل بیان می‌کرد و اگر در تاریخ از شخصی یاد می‌کرد نسبش را از حفظ ذکر می‌کرد.


=نامه های او=
بن شهاب گفت: حاج محمد رشاد به من گفت که حبیب سالم بن جندان عهد عتیق و عهد جدید را از کتاب اهل الناس حفظ کرده است و با مسیحیان مجادله می‌کرد.
در مورد تألیفات خود به علما، از آغاز روزهای درخواست، برای بسیاری از ائمه زمان خود نوشت و نامه نوشت و اجازه خواست و با آنان تماس گرفت و علمای هند و شام و مصر و مراکش را نوشت. ، حضرموت، یمن، حجاز، فارس، ترکیه و سایر کشورهای اسلامی. کاتب عالم بزرگ شیخ محفوظ بن عبدالله الترموسی، مکی اندونزیایی مکرر نوشته است که اولی آن قبل از سال 1338 بوده که در آن زمان 14 سال یا کمتر داشته است. و کاتب محمد بن محمد زبرة السنعانی در سال 1352 او را برای اذن احضار کرد و اذن داد و در آن گفت و در وصف عالم فاضل المسند السید سلیم بن احمد بن حسین بن صالح بن. عبدالله بن جندان.پایان. و پیش از آن در مکه مکرمه بین آنها ملاقاتهایی بود.


=نبوغ و حافظه او=
محمد شکور یعقوب و سید محمد بن علوی الحمید و از جمله حاج محمد رشاد است که از نوکران اوست و دخترانش و جمعیت کثیری است که گفته‏‌اند: هر کس نزد شیخ سالم می‌آمد و سؤال می‌کرد، او به سؤال کننده می‌گفت: "این کتابخانه من است." برو به گنجه فلانی و در آن به قفسه فلانی نگاه کن و بشمار، فلان کتاب از سمت راست یا چپ قفسه، و فلان کتاب را پیدا می‌کنی، صفحه فلان را باز کنید و به خط فلان نگاه کنید پاسخ خود را پیدا کنید.
در مورد قوت حفظ و هوش بیش از حد ایشان، همانطور که آقای ضیاء فرمودند اکثر کتابهای ایشان با حافظه ایشان نوشته شده است. وی همچنین می‌گوید: «در مجامع عمومی خطیب بود، در سخنانش سلیم، قوی در حافظه، سریع پاسخ می‌داد، و اگر حدیث نبوی نقل کند، سلسله راویان را که مانع ما می‌شود، ذکر می‌کرد، و اگر تاریخی را ذکر کرد. واقعه را به تفصیل بیان می کند و اگر در تاریخ از شخصی یاد کند نسبش را ذکر می کند که همه از حفظ اوست. بن شهاب، محقق، علامه النسب؟ هوش بیش از حد، اما مردم زمان او به آن شهادت دادند. حاج محمد رشاد به من گفت که حبیب سالم بن جندان عهد عتیق و عهد جدید را از کتاب اهل الناس حفظ کرده است. کتاب، و با مسیحیان مجادله می کرد. و از واقعه ی متعددی به من گفت، غیر از یکی از کسانی که شاهد آن بوده اند و امثال آن، از جمله مولای من، پدر، واعظ محبوب، نوفل بن سالم بن جندان، و از جمله آنها عالم کیاهی، حج است. محمد شکور یعقوب و از جمله آنها سید محمد بن علوی الحمید و از جمله حاج محمد رشاد است که از نوکران اوست و در میان آنها دخترانش هستند و غیر از آنها جمعیت کثیری است که هیچ کس نزد پدربزرگ سالم نمی آید و سؤال می کند، اما او به سؤال کننده گفت: "اوه، این کتابخانه من است." برو به گنجه فلانی و در آن به قفسه فلانی نگاه کن و بشمار. فلان کتاب از سمت راست یا چپ قفسه، و فلان کتاب را پیدا می کنید، صفحه فلان را باز کنید و به خط فلان نگاه کنید پاسخ خود را پیدا کنید. این امر در میان مردم مصر و زمان او مشهور و متداول است. و در پاره ای از خاطرات خود مناظره ای را با برخی از علمای مسیحی نوشته است، چون نزد او آمدند و به او رفت و آمد داشتند. شخصی از او پرسید ای حبیب چه می گویی مرده بهتر است یا زنده؟ حبیب سالم گفت: زنده بهتر است و مردگان به رامسه آمده اند. مسیحی گفت: پس عیسی از محمد بهتر است، زیرا محمد مرده و عیسی هنوز زنده است. پس معشوق لبخندی زد و گفت: اگر اینطور است پس مادرم از مریم بنت عمران بهتر است و اکنون در آشپزخانه است و برای ما ناهار می پزد. مسیحی ساکت شد و کافر مات و مبهوت شد. و بيش از يكى از آنان حاج محمد رشاد به من گفت كه يكى از علماى مسيحى نزد او آمد و به او گفت اى حبيب سالم، چرا تو مسلمانان را ختنه مى كنند؟ پس معشوق لبخندی زد و گفت: صبر کن تا آنچه را که کرم به مهمانانش عرضه می کند به تو عرضه کنیم. پس مدتی نشستند تا اینکه یکی از عاشقانش برای او هدایایی از جمله میوه موز به او آمد. پس مسیحی موز را گرفت و خواست پوست آن را بکند، آن حضرت تعجب کرد و گفت: «پوستش نکن، بلکه با پوستش بخور.» مسیحی در انکار گفت: «چطور می توانم آن را با پوستش بخورم؟ محبوب گفت: ختنه هم همینطور. مسیحی با دیدن شهود و قدرت پیشنهاد و پاسخ او مجذوب شد. و بيش از يكى از آنان حاج محمد رشاد به من گفت كه يكى از علماى مسيحى نزد او آمد و به او گفت اى حبيب سالم، چرا تو مسلمانان را ختنه مى كنند؟ پس معشوق لبخندی زد و گفت: صبر کن تا آنچه را که کرم به مهمانانش عرضه می کند به تو عرضه کنیم. پس مدتی نشستند تا اینکه یکی از عاشقانش برای او هدایایی از جمله میوه موز به او آمد. پس مسیحی موز را گرفت و خواست پوست آن را بکند، آن حضرت تعجب کرد و گفت: «پوستش نکن، بلکه با پوستش بخور.» مسیحی در انکار گفت: «چطور می توانم آن را با پوستش بخورم؟ محبوب گفت: ختنه هم همینطور. مسیحی با دیدن شهود و قدرت پیشنهاد و پاسخ او مجذوب شد. و بيش از يكى از آنان حاج محمد رشاد به من گفت كه يكى از علماى مسيحى نزد او آمد و به او گفت اى حبيب سالم، چرا تو مسلمانان را ختنه مى كنند؟ پس معشوق لبخندی زد و گفت: صبر کن تا آنچه را که کرم به مهمانانش عرضه می کند به تو عرضه کنیم. پس مدتی نشستند تا اینکه یکی از عاشقانش برای او هدایایی از جمله میوه موز به او آمد. پس مسیحی موز را گرفت و خواست پوست آن را بکند، آن حضرت تعجب کرد و گفت: «پوستش نکن، بلکه با پوستش بخور.» مسیحی در انکار گفت: «چطور می توانم آن را با پوستش بخورم؟ محبوب گفت: ختنه هم همینطور. مسیحی با دیدن شهود و قدرت پیشنهاد و پاسخ او مجذوب شد.


=زندگی اجتماعی=
== زندگی اجتماعی ==
كان يجالس العلماء ويرشد الأمراء ويذكرهم ويحترم الكبير والصغير ويجالس الشباب وينزل إلى مستواهم ويختلط بالفقراء والمساكين ويجتمعون إليه وكان محبوبا عند جميع الناس حتى النصارى والصينيين. و إلى الآن لا يدخل أحد إلى بيت أحد ممن له اتصال بالعلماء من أهل إندونسيا إلا و صورته معلقة في بيوتهم. و لا نسمع من أحد من أهل أندونسيا إلى الآن يتحدث عن الحبيب سالم إلا ويذكره بكل خير وثناء واعجاب وانبهار. و كان الحبيب سالم قد يخلع جبته و عمامته و يلبس البنطلون والبرنيطة ولباس الإفرنج لأجل أن يجالس الشباب و ينزل إلى مستواهم بل قد يلبس لباس العمال فيجلس إليهم و يأخذ بخاطرهم بل قد يخرج في بعض الليالي و بيده جنية مليئة بالفلوس فيذهب إلى أماكن معروفة بالعصاة من الزناة و غيرهم فيجمعهم يذكرهم بالله و يرشدهم إلى التوبة و يوزع عليهم الفلوس حتى لا يجعلون المعصية تكسبا ويأمرهم بالرجوع إلى بيوتهم. وإذا نفد الفلوس رجع إلى بيته وهو يبكي و ينتحب حتى سمع بكاءه كل من في سيارته. و لقد تواتر عن أهل عصره ومصره أنه كان إذا جلس بين العلماء و الأمراء فكأنه مثل الأسد و إذا انقضى المجلس جلس إلى الشباب وخلع عمامته وتكلم مع الشباب بما يسرهم و يميل إليه طبعهم و نفسياتهم بل كثيرا ما يتنازل إلى مستواهم و كان الشباب يحبونه جدا كما هو يحبهم فإلى وقتنا الآن سنة 1437 هجرية نجد كثيرا من كبار السن هم كانوا هؤلاء الشباب وأخبارهم وذكرياتهم معه لا يمل منها السامعون. و إذا جئنا إلى أحدهم و ذكرنا اسم الحبيب سالم عندهم نجدهم يبكون بكاء شوق و حنين. وكان كثير الرحلة للدعوة إلى الله وللاستفادة والإفادة ولجمع المعلومات والوثائق وللرواية. وما دخلتُ بلادا من بلدان إندونيسيا وشرق الأقصى إلا ويحدثني أهلها بأن الحبيب سالم قد دخل قبلي و له ذكريات عاطرة في كل بلدان عند أهلها. أخباره شيقة و ممتعة حتى أفردت مجلة ترجمان صفحة في ذكر أخباره ومفاكهته.
با علما می‌نشست، مسئولین را راهنمایی می‌کرد و تذکر می‌داد، به پیر و جوان احترام می‌گذاشت، با جوانان می‌نشست و خود را به سطح آنان پایین می‌آورد، با فقرا و نیازمندان می‌آمیخت و با آنها محشور می‌شد و مردم، حتی مسیحیان و چینی ها همه او را دوست داشتند. تا زمان حال نیز در خانه کسانی که با علمای اندونزی ارتباط دارند عکس او آویخته است.


=وفات=
حبیب سالم عبا و عمامه‌اش را در می‌آورد و شلوار و شنل و لباس حاشیه‌ای می‌پوشید تا با جوان‌ها بنشیند و به سطح آنها بیاید، حتی ممکن است لباس کارگران را بپوشد و با آنها بنشیند. بعضی شبها با دستی پر از پول به محله بدکاران می‌رفت، آنها را جمع می‌کرد و خدا را یادآوری می‌کرد، آنها را به توبه راهنمایی می‌کرد و پول بین آنها تقسیم می‌کرد و از آنها می‌خواست که گناه را به کسب درآمد تبدیل نکنند و به خانه‌های خود بازگردند. و اگر پولش تمام می‌شد، با گریه و هق هق به خانه‌اش برمی گشت تا اینکه همه در ماشینش صدای گریه او را شنیدند. و از مردم زمان خود و مصر نقل شده است که اگر در میان علما و امیران می‌نشست، مانند شیر بود و چون مجلس تمام شد با جوانان نشست و عمامه خود را برداشت و با جوانان سخن می‌گفت که آنان را خشنود می‌کرد و خلق و خوی و روحیات آنان به او گرایش داشت، بلکه غالباً تسلیم سطح آنان می‌شد و جوانان نیز او را بسیار دوست می‌داشتند، چنان که او آنان را دوست دارد، پس تا امروز در سال 1437 ق افراد مسن زیادی را پیدا کنید که همان جوانان بودند و اگر نزد یکی از آنان برویم و شیخ سالم را یاد کنیم، می‌بینیم که از حسرت و اشتیاق می‌گریند.
وی در شب دوشنبه 16 ربیع الاول 1389 هجری قمری مصادف با اول ژوئن 1969 میلادی درگذشت و در گنبد حبیب محسن بن محمد العطاس به خاک سپرده شد. آقای محمد دیاع بن شهاب گفت: رادیوهای مردمی خبر مرگ او را اعلام کردند و توده‌ای که حدود 150 هزار نفر تخمین زده می‌شدند برای تشییع جنازه بیرون رفتند و خیابان‌ها زیر آب رفت و حمل‌ونقل در جاده‌ای چهار کیلومتری متوقف شد. و علما و دولتمردان در تشییع جنازه شرکت کردند.» حبیب عبدالرحمن بن عبدالقادر بصره نیکوکار و صالح به من گفت که گفت من در تشییع جنازه جدت سالم در روزی که شب به جده رفتم شرکت کردم. تشییع جنازه از Usta تا Schondit برگزار شد و مردم از Usta تا Schondit ازدحام کردند، Usta to Schondit را ببینید. مسافت (حدود چهار کیلومتر) یک ملت، یک ملت، یک ملت، کل ملت دو وزن است. از ازدحام مردم جایی برای گذاشتن پا پیدا نمی کنی تا تشییع جنازه به تنهایی روی سر عزاداران راه برود. و پس از شرکت در تشییع جنازه او، برای پرواز به جده به فرودگاه رفتم و در آن زمان نوزده ساله بودم. تمام شده است همچنین می گویم که عزاداران تشییع جنازه ایشان از منزل ایشان، قصر واردین تا آخرین اقامتگاه ایشان، گنبد عزیز امام محسن بن محمد العطاس در شوندت و مسافت بیشتر است. تقریباً بیش از چهار کیلومتر است و مردم در تشییع جنازه او به حدی ازدحام می کنند که به دلیل ازدحام عزاداران نمی توانند راه بروند، از این رو دسته تشییع بر سرشان از کاخ ورود تا گنبد حبیب محسن راه می روند. نمی دانم آن وقت چند عزادارند؟ جناب ضیاء بن شهاب گفت به 150 هزار و صد و پنجاه هزار نفر رسیدند. و من می گویم، اما این تعداد را دو برابر کنید. و چگونه نه؟ این خیابان عمومی که بیش از چهار کیلومتر امتداد دارد مملو از جمعیت است به حدی که تشییع جنازه به گنبد رسیده و انبوه عزاداران به کاخ ورودی رسیده است. و چه تعداد از این فاصله ها شامل ازدحام مردم خواهد بود؟ آنچه به تشییع جنازه او با تشییع جنازه امام احمد بن حنبل شباهت دارد، بلکه به آنچه شبیه زندگی او با جانش است. آنها مورد آزار و شکنجه قرار گرفتند، زندانی شدند، در خدا آزمایش شدند، پس صبر و استقامت کردند و خداوند آنها را پذیرفت. عزیزمان شیخ عبدالقادر بن محمد بن احمد الحداد به من گفت که سال وفات حبیب سالم، سال حزن و اندوه، در ربیع الاول، ماه های جشن میلاد پیامبر از دنیا رفت، پس آن ماه ها به ماه تبدیل شد. غم و اندوه بود و آن جشن ها جشن گریه و دلتنگی بود، زیرا حبیب سالم واعظ آن گروه ها بود و مردم او را از دست دادند. حتی برخی از کسانی که زیاد شوخی می کنند و در کلامشان ساده می گویند تبدیل به گریه و گریه می شوند. تمام شده است و از شیوخ خود شنیده‌ایم که در یک جنازه، جمعیت عظیمی جز قبل از آن در حبیب علی بن عبدالرحمن الحبشی و در حبیب سالم بن جندان و سال‌ها پس از او حبیب علی بن حسین العطاس نبود. درقطنی گفت: از ابوساحل بن زیاد شنیدم، از عبدالله بن احمد شنیدم که می گفت: از پدرم شنیدم که می گفت: به اهل بدعت میان ما و شما جنازه ای که گذشتند، بگویید. حتی برخی از کسانی که زیاد شوخی می کنند و در کلامشان ساده می گویند تبدیل به گریه و گریه می شوند. تمام شده است و از شیوخ خود شنیده‌ایم که در یک جنازه، جمعیت عظیمی جز قبل از آن در حبیب علی بن عبدالرحمن الحبشی و در حبیب سالم بن جندان و سال‌ها پس از او حبیب علی بن حسین العطاس نبود. درقطنی گفت: از ابوساحل بن زیاد شنیدم، از عبدالله بن احمد شنیدم که می گفت: از پدرم شنیدم که می گفت: به اهل بدعت میان ما و شما جنازه ای که گذشتند، بگویید. حتی برخی از کسانی که زیاد شوخی می کنند و در کلامشان ساده می گویند تبدیل به گریه و گریه می شوند. تمام شده است و از شیوخ خود شنیده‌ایم که در یک جنازه، جمعیت عظیمی جز قبل از آن در حبیب علی بن عبدالرحمن الحبشی و در حبیب سالم بن جندان و سال‌ها پس از او حبیب علی بن حسین العطاس نبود. درقطنی گفت: از ابوساحل بن زیاد شنیدم، از عبدالله بن احمد شنیدم که می گفت: از پدرم شنیدم که می گفت: به اهل بدعت میان ما و شما جنازه ای که گذشتند، بگویید.


=منابع=
اخبار او به قدری جالب است که مجله تورجمان صفحه ای را به ذکر اخبار و شوخی‌های او اختصاص داده است. و سفر بسیار بود برای ندای خدا و بهره و منفعت و جمع‌آوری اطلاعات و اسناد و روایت. مردم همه کشورهایی که او به آنجا سفر کرده است، خاطرات خوشی از او دارند.
کتاب مهدکودک، تالیف محقق مدرن، سید سالم بن احمد بن جندان
خلاصه کافی، تألیف عالم به روز سید سلیم بن احمد بن جندان و به خط حبیب عبدالله بن احمد الحضر سیاه شده است.
آینه زمان در زندگی ابن جندان، تألیف محقق به روز، سید سلیم بن احمد بن جندان.
درخت شجره نامه بعلوی بزرگ
السامی فی الاصامی و کتابهای دیگر نوشته محقق جدید سید سلیم بن احمد بن جندان.
تعلیقات سید ضیاء بن شهاب بر کتاب الشمس ظهر، ج 1، ص 297-299.
ترفیع به رمان و راویان، نوشته شیخ عبدالله بن سعید اللهجی، صفحه 50-55.
سعادت برگزیده از زنجیرها و سند نوشته سید محمد بن علوی مالکی، صفحه 8.
یادداشت های مشک العطیری به دلیل ثابت شده محقق سالم بن عبدالله الشتری، صفحه ۱۱۵.
کتاب سفینه بن جندان، تألیف عالم امروزی سید سالم بن احمد بن جندان.
اسناد موجود در کتابخانه افتخاری خاندان ابن جندان.
مدخل نوشته السید علوی بن طاهر الحداد، صفحه 63، چاپ 1971م.
اثبات کبیر شیخ حسن المشاط، صفحه 183-185.
مداحی دلسوزانه ائمه بزرگوار بر حبیب سالم بن جندان، نویسنده مفتخر، به قلم نوه اش سید احمد بن نوفل بن سالم بن جندان.


=پانویس=
== وفات ==
وی در شب دوشنبه 16 ربیع الاول 1389 هجری قمری مصادف با اول ژوئن 1969 میلادی درگذشت و در مقبره حبیب محسن بن محمد العطاس واقع در شاندیت در جاکارتای اندونزی به خاک سپرده شد. آقای محمد ضیاء بن شهاب گفت: وقتی رادیوهای محلی خبر مرگ او را اعلام کردند، جمعیت بسیاری که حدود 150 هزار نفر تخمین زده می‌شدند برای تشییع جنازه بیرون رفتند و خیابان‌ها پر از جمعیت شد و حمل‌ونقل در جاده‌ای چهار کیلومتری متوقف شد. و علما و دولتمردان در تشییع جنازه شرکت کردند.»


== منابع ==
* کتاب روضة الولدان تألیف العلامة المحدث السید سالم بن أحمد بن جندان
* الخلاصة الکافیة تألیف العلامة المحدث السید سالم بن أحمد بن جندان وهو مسود بخط الحبیب عبدالله بن أحمد الهدار
* مرآة الزمان فی حیاة ابن جندان تألیف العلامة المحدث السید سالم بن أحمد بن جندان
* شجرة أنساب آل باعلوی الکبری
* السامی فی الأسامی و غیر ذلک من کتبه تألیف العلامة المحدث السید سالم بن أحمد بن جندان
* تعلیقات السید ضیاء بن شهاب علی کتاب شمس الظهیرة الجزء 1 صفحة 297-299.
* المرقاة إلی الروایة و الرواة تألیف الشیخ عبدالله بن سعید اللحجی صفحة 50-55.
* الطالع السعید المنتخب من السلسلات و الأسانید تألیف السید محمد بن علوی المالکی صفحة 8.
* نفحات المسک العاطری بثبت العلامة سالم بن عبدالله الشاطری صفحة 115.
* کتاب سفینة ابن جندان تألیف العلامة المحدث السید سالم بن أحمد بن جندان
* الوثائق الموجودة فی مکتبة الفخریة لآل ابن جندان.
* المدخل تألیف السید علوی بن طاهر الحداد صفحة 63 الطبعة 1971.
* الثبت الکبیر للشیخ حسن المشاط صفحة 183-185.
* الثناء العاطر من الأئمة الأکابر علی الحبیب سالم بن جندان ذی المفاخر تألیف حفیده السید أحمد بن نوفل بن سالم بن جندان.


[[رده: شخصیت های جهان اسلام]]
[[رده:شخصیت‌ها]]
[[رده:عالمان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۳:۳۷

سالم بن احمد بن جندان
نام کاملسالم بن احمد بن جندان
اطلاعات شخصی
سال تولد1324 ق، ۱۲۸۴ ش‌، ۱۹۰۶ م
محل تولدسرابایا، اندونزی
سال درگذشت1389 ق، ۱۳۴۸ ش‌، ۱۹۶۹ م
محل درگذشتجاکارتا، اندونزی
دیناسلام، اهل سنت
استادان
  • پدرش أحمد بن الحسین بن جندان
  • محمد بن أحمد بن محمد المحضار
  • محمد بن عبدالرحمن البار
شاگردان
  • عبدالرحمن بن أحمد بن عبدالقادر السقاف
  • محمد شافعی حذامی
  • عبدالله الشافعی مؤسس (مدارس شافعیه)
آثار
  • العلم الشامخ فی معجم المشایخ
  • معجم الأوادم فی الأنساب والتراجم
  • الفهرست الکبری
فعالیت‌هامحدث، مورخ، نسب شناس، نویسنده و جهانگرد اندونزیایی

سالم بن احمد بن جندان (1324 - 1389 هجری قمری) محدث، مورخ، نسب شناس، نویسنده و جهانگرد اندونزیایی با اصالت حضرمی است. با کسب علم از بسیاری از بزرگان زمان خود که تعداد آنها به 400 استاد رسید، عمر خود را در طلب علم، تعلیم، تبلیغ دین خدا، نوشتن و نقل روایت گذراند. در علم حدیث، روایت، رجال، تاریخ، انساب و سایر هنرهای علمی تحقیق فراوان کرد. او در برابر استعمار هلند و ژاپن ایستاد تا جایی که او را شکنجه، زندانی کردند و به او آسیب رساندند. او بیش از 150 کتاب نوشت. یک کتابخانه عالی که حاوی بسیاری از کتاب‌های کمیاب است ایجاد کرد. روز وفاتش توسط خیل عظیمی از مردم که بیش از نیم میلیون نفر بودند تشییع شد و راه‌ها تا مسافتی بیش از چهار کیلومتر مملو از عزاداران بود.

نسب

سالم بن أحمد بن حسین بن صالح بن عبدالله بن جندان بن عبدالله بن عمر بن عبدالله بن شیخان بن الشیخ أبی‌بکر بن سالم بن عبدالله بن عبدالرحمن بن عبدالله بن عبدالرحمن السقاف بن محمد مولی الدویلة بن علی بن علوی الغیور بن الفقیه المقدم محمد بن علی بن محمد صاحب مرباط بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبیدالله بن أحمد المهاجر بن عیسی بن محمد النقیب بن علی العریضی بن جعفر الصادق بن محمد‌الباقر بن علی زین‌العابدین بن الحسین بن امام علی بن أبی‌طالب و امام علی همسر فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله است.

وی سی و پنجمین نوه رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.

تولد و تربیت

وی در روز جمعه قبل از طلوع فجر در 18 رجب 1324 هجری قمری برابر با 7 سپتامبر 1906 میلادی در شهر سرابایا در کشور اندونزی به دنیا آمد و مادرش مزنه دختر علی بن مصطفی بن شیخ ابی‌بکر بن سالم بود. خواندن قرآن را فراگرفت و علوم منطوقی و مفهومی را نزد اعضای خانواده‌اش آموخت. پدرش از بزرگان صالحین زمان خود بود و علم را از علمای زمان خود مانند امام سید علی بن مصطفی فرزند شیخ ابی‌بکر بن سالم که پدر همسرش است و از عمویش شیخ صالح بن فارس بن الحسن باقیس و در جوانی از پدرش الحبیب الحسین بن صالح بن جندان فراگرفت. سپس زیر نظر عالم آقا حبیب عبدالقادر بن احمد بن محمد بن علی بلفقیه به مدرسه خیریه سرابایا پیوست.

اساتید

اساتید او بسیارند او گفته است که اساتیدش حدود چهارصد نفر بوده‌اند. به برجسته‌ترین آنها اشاره می‌کنیم:

  • پدرش أحمد بن الحسین بن جندان
  • جدّ مادری‌اش علی بن مصطفی ابن الشیخ أبی‌بکر بن سالم
  • محمد بن أحمد بن محمد المحضار
  • أحمد بن حامد المرزوقی السواهانی
  • خلیل بن عبداللطیف البنکلانی
  • محمد بن عبدالرحمن البار
  • محمد بن محمد زبارة الصنعانی
  • عمر حمدان المحرسی
  • علی بن فالح الظاهری المهنوی
  • أبوبکر بن محمد بن عمرالسقاف
  • عبدالله بن صدقة دحلان
  • محمد عبدالحی بن عبدالکبیر الکتانی
  • عبدالرحمن بن عبیدالله السقاف
  • علوی بن طاهر الحداد
  • عبدالقادر بن أحمد بلفقیه
  • عبدالستار بن عبدالوهاب الصدیقی
  • عبدالله أزهری الفلمبانی
  • أرشد الطویل البنتانی
  • عباس بن عبدالعزیز المالکی الإدریسی
  • عبدالله بن عبدالرحمن العطاس الجومبانی
  • أمة الله بنت عبدالغنی العمریة
  • حسینة بنت شیخ بن أحمد بافقیه

شاگردان او

تاریخ دان محمد ضیاء بن شهاب گفته: حبیب سالم در خانه خود جلسات آموزشی برای معلمان و دانش‌آموزان و مبلغین افتتاح کرد که آن را قصر الوافدین نامید تا مبلغان و معلمان را نسبت به روش‌های دعوت و اطلاعات و نکات ظریف آموزش و تبلیغ راهنمایی کند. به خواننده می‌گویم که در این جمله آخر تأمل کند که علما با شوق در این درس شرکت می‌کردند و این حکایت از اعتماد آنان به حبیب سالم و علوم و اطلاعات او دارد. همچنین حاکی از کثرت کسانی است که آن را گرفته‌اند، اما از اساتید خود شنیدیم که می‌گویند و تصدیق می‌کنند که در جاکارتا به طور خاص و در اندونزی به طور کلی عالمی نیست جز این سه نفر، صلوات بر همه آنها، و آن سه نفر عبارتند از: السید الحبیب علی بن عبدالرحمن الحبشی والسید الحبیب علی بن حسین العطاس والسید الحبیب سالم بن أحمد بن جندان. به عبارت دیگر عالمی در جاکارتا به طور خاص و در اندونزی به طور کلی وجود ندارد مگر اینکه شاگرد یکی از این سه بزرگوار بوده است. برخی از شاگردان قابل توجه ایشان عبارتند از:

  • عبدالرحمن بن أحمد بن عبدالقادر السقاف
  • محمد شافعی حذامی
  • عبدالله بن نوح
  • محمد ضیاء بن شهاب
  • عبدالله الشافعی مؤسس المدارس الشافعیة
  • طاهر راحلی مؤسس المدارس الطاهریة
  • عبدالرحمن بن عبدالله بن سالم باقادر العطاس
  • زین شکری الفلمبانی
  • عبدالله بن سعید اللحجی
  • محمد شکور یعقوب
  • محمد طیب عزی
  • کمال یوسف
  • سیف الدین أمسیر
  • عبدالله مختار السوکابومیوی
  • علی بن عبدالرحمن بن أحمد السقاف
  • محمد بن عبدالرحمن بن أحمد السقاف
  • محمد بن علوی المالکی
  • سالم بن عبدالله الشاطری
  • عمر بن حامد الجیلانی

صدور اجازه به دیگران

اساتید بزرگی هستند که از ناحیه ایشان اجازاتی داشتند و او برایشان نوشته بود، برخی از آنان عبارتند از:

  • سالم بن حفیظ
  • محمد بن سالم بن حفیظ
  • حسن بن محمد المشاط
  • محمد بن حسن بن محمد فدعق
  • عمر بن أحمد بن سمیط
  • محمد بن عوض باوزیر
  • محمد بن سالم البیحانی
  • محمد بن أحمد العجیل
  • محمد إبراهیم الأموی السودانی
  • علوی بن عباس المالکی
  • محمد أمین الکتبی
  • عبدالله بن عوض بکیر
  • عبدالله بن عبدالرحمن باهرمز

توثیق علما

در مورد سند و سفارش ائمه به او بسیارند و به برخی از بزرگان ایشان اشاره می‌کنیم:

  1. محدث حجاز، شیخ عمر حمدان، او را کامل توصیف کرده، در برخی از جوازهای خود برای او به خط و مهر خود، گفته است: السید الکامل سالم بن احمد بن جندان.
  2. عالم بزرگ و مورخ حجة علوی بن طاهر الحداد به خط خود در اذن خود به او چنین می‌فرماید: «أما بعد فقد سألنی السید العالم الفاضل الندب الملقن الملهم ذوالحفظ والبحث والتنقیب والآتی کل یوم بمبحث غریب السید سالم بن أحمد بن جندان بن الشیخ فخرالأکارم أبی‌بکر بن سالم العلوی الحسینی.
  3. سید علوی بن طاهر الحداد غالباً به توثیقات حبیب سالم تکیه می‌کرد.
  4. محقق شیخ حسن المشاط گفت: و در میان اساتید من سید سالم بن احمد بن جندان الحضرمی العلوی که در جاکارتا از سرزمین جاوه زندگی می‌کند، است. او دارای علم و تقوای بسیار و فعال در تبلیغ دین است. او دارای سندهای روایی معتبر است که به آباء خود می‌رسد و در نهایت اعتبار هستند.
  5. علامه شیخ عبدالله بن سعید اللحجی می‌گوید: و یکی از استادان من عالم چیره دست، معجزه زمان، شیخ محدث سید سالم بن احمد بن حسین بن صالح بن جندان است.
  6. علامه حبیب عبدالقادر بن احمد السقاف می‌گوید: «سه تن از علویان در حفظ و هوش شگفتی هستند، حبیب عبدالرحمن بن عبدالله السقاف، حبیب علوی بن طاهر الحداد و حبیب سالم بن احمد بن جندان.
  7. علامه و فقیه فرهیخته سید زین بن عبدالله العیدروس الصلبیه جاکارتایی می‌گوید: ما سادات علوی در روایت و درایت صورتمان به سمت کعبه حبیب سالم است.
  8. بیش از صد نفر از علما که او را تتعریف و تمجید و توثیق کرده‌اند در کتابی مستقل گرداوری شده‌اند.

تالیفات

مورخ محمد ضیاء بن شهاب در تعلیقات خود بر کتاب «شمس الظهیرة» می‌گوید: او کتاب‌هایی دارد که به خط خود نوشته و غالباً حفظ کرده است. برای توضیح کتاب‌هایش می‌گویم که حبیب سالم یکی از نویسندگان پر کار و پر تالیف است و علاقه زیادی به جمع‌آوری کتاب داشته تا حدی که کتابخانه‌اش پر از کتاب‌های کمیاب بود که از کشورهای مختلف جمع کرده بود. اما پس از مرگش کسی از آن مراقبت نکرد و از بین رفت. کتاب‌های زیادی در زمان حیاتش و بعد از مرگش دزدیده شد تا اینکه ما سی سال بعد از مرگش آمدیم و آنچه از آن کتابخانه باقی مانده بود را تحویل گرفتیم و الحمدلله آنچه را که از آن باقی مانده است، حفظ کردیم.

در این کتاب‌ها آنچه حبیب سالم با قلم خود نوشته است یک مجموعه تصحیح شده و پاک نویس شده است و این کم است و شاید از بیست جلد بیشتر نباشد که تعداد کمی از آنها دارای تقریض از علمای دیگر است. تعدادی نیز پیش نویس هستند ویا کامل نشده‌اند و یا تصحیح و پاک نویسی نشده‌اند که بیشتر کتابه ای به جای مانده از او از این دسته هستنداز جمله: کتاب «الخلاصة الکافیة» که خود او تصریح کرده که هنوز پاک نویس نشده است و کتاب «الدر و الیاقوت» و کتاب «روضة الولدان» و غیر آن که بسیارند که بیشتر در سفرهای تبلیغی نگاشته است. نوشته‌های او بیش از صد نگاشته است که ترکیبی از نامه‌ها و جزوه ها و کتاب‌های پر برگ می‌باشند که بیشتر آنها یا از بین رفته‌اند و یا کامل نشده‌اند.

برخی از تألیفات وی را که همگی نسخه‌های خطی و منتشر نشده است ذکر می‌کنیم:

  • «العلم الشامخ فی معجم المشایخ»
  • «معجم الأوادم فی الأنساب والتراجم»
  • «إعلام أهل الرسوخ بأنباء أعلام الشیوخ»
  • «درة الحجال فی أعلام الرجال»
  • «المشیخة الصغری المسماة بسوابق المیدان»
  • «الوسیط فی ثبت المحیط»
  • «الفهرست الکبری»
  • «منبع العیون فی رفع الأسانید إلی الفنون»
  • «القول المزید فی طرق الأسانید»
  • «العقود الدریة فی المسلسلات الفخریة»
  • «القول الحثیث فی أحکام العمل بالحدیث الضعیف»
  • «عمدة اللفاظ بذیل طبقات الحفاظ»
  • «إتحاف النبیل بأخبار من بجزائر الأرخبیل»
  • «الدر والیاقوت فی بیوتات عرب المهجر وحضرموت»
  • «الإقلید فی شعراء الموالید»
  • «ضجیج الکون من لبس البنطلون»
  • «المسائل البسیطة فی أحکام لبس البرنیطة»
  • «اللوامع البینات بأخبار من وفد علی مولی عینات»
  • «روضة الولدان فی ثبت ابن جندان»
  • «الخلاصة الکافیة»
  • «ذکری الحبیب فی حیاة مولی الکثیب»
  • «قطف الثمر فی حیاة الشیخ أبی‌بکر»
  • «نقش التابوت فی من حل من الصحابة بحضرموت»
  • «المسندات والوثائق فی الإجازات والطرائق»

برخی از روش‌های نگارش او

و اما روش نگارش او عجیب و غریب و متمایز از سایر دانشمندان است. در آن به برخی از روش‌های او اشاره می‌کنیم:

  1. به منابعی که در اختیار داشت و اسنادی که پیدا می‌کرد و اطلاعاتی که شفاهی به دست می‌آورد راضی نمی‌شد و گاهی خودش سفر می‌کرد تا منابع را ببیند؛
  2. به نظر می‌رسد که نوشته‌های او نوشته‌های به روز است و موضوع و ورود و خروج آن منظم است. اما چون مرتب در حال نوشتن بود، بعضی نوشته‌هایش کامل نیست و ارجاعات او به اجزاء بعدی بی ثمر نمی‌رسد؛
  3. بر حفظ تکیه می‌کرد، از این رو گاه مطالب را پس و پیش می‌نوشت و برخی مطالب را که در جای دیگر می‌آورد، در جای دیگر نمی‌آورد.
  4. بیشتر کتاب‌هایش را ویرایش و بازنگری نکرد، بلکه پیش‌نویس‌هایی بودند که جمع‌آوری می‌کرد و دیگر به آنها مراجعه ننمود.
  5. در کتابت احادیث، سند آنها را ذکر می‌کرد؛
  6. مطالب را با منابع ذکر می‌کرد؛
  7. گاهی چیزی را که در نگاه اول اشتباهی آشکار به نظر می‌رسد ذکر می‌کرد تا خواننده از آنچه ذکر کرده تعجب کند، بنابراین با این سبک نه تنها توجه خواننده را جلب می‌کرد، بلکه او را نسبت به ابراز بازخورد وا می‌داشت. و جواب را در جای دیگری از کتابش یا در نوشته‌هایش توضیح می‌داد.

سفرهای او

حبیب سالم بن احمد بن جندان به قصد کسب علم، جمع‌آوری اسناد روایات و تبلیغ دین خدا به جاهای زیادی سفر می‌کرد. او به شرق اندونزی به ترناتی، والو، جزایر کینگز، ماکاسار، کورونتالو، مانادو، ماناهاسا و فیلیپین رفت و آمد داشت و در تمام مناطق جزیره سولاوسی گشت و گذار کرد و در آنجا با علما که برجسته‌ترین آنها علامه معمرالسید محمد بن عبدالرحمن بن البار و معمر ارشد الطویل بود ملاقات کرد و نزد ایشان از جایگاه والایی برخوردار شد تا جایی که آن دو او را رتبه شیخ المشایخ دادند.

وارد کلمنتان و برونئی شد و تمام نواحی آن را گشت و با علمای آن تماس گرفت که برجسته‌ترین آنها مفتی بنجرماسین علامه شیخ جمال‌الدین بنجری بود و به بالی و لومبوک و آن مناطق رفت و آمد می‌کرد و با علمای آن دیار از جمله عالامه شیخ محمد بن مصطفی العفیفی ارتباط گرفت.

در سوماترا بسیار به فالمبان سفر می‌کرد و اهل آنجا بسیار او را دوست می‌داشتند. با علمای آنجا از جمله علامه شیخ عبدالله ازهری فلمبانی ارتباط گرفت. از آنجا نیز به سنگاپور رفت و مدرسه اسلامی الجنید را تاسیس کرد و در مسجد السلطان و غیر آن مجالس علمی برگزار کرد. به مالاگا نیز سفر کردو یک سال در آنجا ماند و به اطراف آن سرکشی کرد. د راین سفرها تاریخ نویس و نسب نگار سید علوی بن طاهر الحداد او را همراهی می‌کرد.

او مورد تجلیل تاجران بزرگ حجاز مانند بن لادن، بوگشان و کاکی قرار گرفت، بنابراین بن لادن چک هایی به او داد که در آن اعداد پول مورد نیاز خود را نوشته بود، بنابراین مجموعه عظیمی از کتاب‌ها را خرید و به اندونزی آورد. آنها را در کتابخانه خود گنجاند. کتاب‌های متعددی درباره حضرموت و قبایل آن نوشت، و برای اطمینان از اسناد مطالب به حضرموت سفر کرد.

به همراه شیخ محمد بن سالم بیهانی نواحی حضرموت را سیاحت کرد و با شخصیت‌های آنجا ارتباط گرفت و آنچه را که به چشم دیده بود تصدیق کرد.

در سفرهای او مورخ بزرگ سید صالح بن علی الحمید و مورخ المعمرالسید جعفر بن محمد السقاف، وزیر سابق دولت کثیری، محمد بن سالم بن حافظ و شیخ همراهی می‌کردند. سالم بن سعید بکیر بغیثان که در آن زمان رئیس مجلس فتوای شرعی در تریم بود و دیگران.

در این سفرها جلسات علمی که در آن بحث‌ها و پرسش و پاسخ‌های علمی انجام شد برگزار می‌گردید. سپس با کتاب‌های زیادی به اندونزی بازگشت و آنها را در کتابخانه‌اش گنجاند. و اما در جزیره جاوه که زادگاه و موطن اوست، در تمام نواحی آن رفت و آمد می‌کرد و با علمای آن تماس می‌گرفت که برجسته‌ترین آنها علامه کیاهی احمد بن حامد السواهانی و دیگران بود. و به هند و مصر و افریقا و کویت و عراق و غیره سفر کرده است، لذا با علما و ائمه آن مناطق نیز ارتباط داشت.

نبوغ و حافظه او

در مورد قوت حفظ و هوش بیش از حد ایشان، همانطور که آقای ضیاء گفته است: اکثر کتاب‌هایش را از حفظ نوشته است. وی همچنین می‌گوید: «در مجامع عمومی خطیب بود، در سخنانش سلیم، قوی در حافظه و حاضر جواب بود و اگر حدیث نبوی نقل می‌کرد، سلسله راویان را ذکر می‌کرد، و اگر تاریخی را ذکر می‌کرد، واقعه را به تفصیل بیان می‌کرد و اگر در تاریخ از شخصی یاد می‌کرد نسبش را از حفظ ذکر می‌کرد.

بن شهاب گفت: حاج محمد رشاد به من گفت که حبیب سالم بن جندان عهد عتیق و عهد جدید را از کتاب اهل الناس حفظ کرده است و با مسیحیان مجادله می‌کرد.

محمد شکور یعقوب و سید محمد بن علوی الحمید و از جمله حاج محمد رشاد است که از نوکران اوست و دخترانش و جمعیت کثیری است که گفته‏‌اند: هر کس نزد شیخ سالم می‌آمد و سؤال می‌کرد، او به سؤال کننده می‌گفت: "این کتابخانه من است." برو به گنجه فلانی و در آن به قفسه فلانی نگاه کن و بشمار، فلان کتاب از سمت راست یا چپ قفسه، و فلان کتاب را پیدا می‌کنی، صفحه فلان را باز کنید و به خط فلان نگاه کنید پاسخ خود را پیدا کنید.

زندگی اجتماعی

با علما می‌نشست، مسئولین را راهنمایی می‌کرد و تذکر می‌داد، به پیر و جوان احترام می‌گذاشت، با جوانان می‌نشست و خود را به سطح آنان پایین می‌آورد، با فقرا و نیازمندان می‌آمیخت و با آنها محشور می‌شد و مردم، حتی مسیحیان و چینی ها همه او را دوست داشتند. تا زمان حال نیز در خانه کسانی که با علمای اندونزی ارتباط دارند عکس او آویخته است.

حبیب سالم عبا و عمامه‌اش را در می‌آورد و شلوار و شنل و لباس حاشیه‌ای می‌پوشید تا با جوان‌ها بنشیند و به سطح آنها بیاید، حتی ممکن است لباس کارگران را بپوشد و با آنها بنشیند. بعضی شبها با دستی پر از پول به محله بدکاران می‌رفت، آنها را جمع می‌کرد و خدا را یادآوری می‌کرد، آنها را به توبه راهنمایی می‌کرد و پول بین آنها تقسیم می‌کرد و از آنها می‌خواست که گناه را به کسب درآمد تبدیل نکنند و به خانه‌های خود بازگردند. و اگر پولش تمام می‌شد، با گریه و هق هق به خانه‌اش برمی گشت تا اینکه همه در ماشینش صدای گریه او را شنیدند. و از مردم زمان خود و مصر نقل شده است که اگر در میان علما و امیران می‌نشست، مانند شیر بود و چون مجلس تمام شد با جوانان نشست و عمامه خود را برداشت و با جوانان سخن می‌گفت که آنان را خشنود می‌کرد و خلق و خوی و روحیات آنان به او گرایش داشت، بلکه غالباً تسلیم سطح آنان می‌شد و جوانان نیز او را بسیار دوست می‌داشتند، چنان که او آنان را دوست دارد، پس تا امروز در سال 1437 ق افراد مسن زیادی را پیدا کنید که همان جوانان بودند و اگر نزد یکی از آنان برویم و شیخ سالم را یاد کنیم، می‌بینیم که از حسرت و اشتیاق می‌گریند.

اخبار او به قدری جالب است که مجله تورجمان صفحه ای را به ذکر اخبار و شوخی‌های او اختصاص داده است. و سفر بسیار بود برای ندای خدا و بهره و منفعت و جمع‌آوری اطلاعات و اسناد و روایت. مردم همه کشورهایی که او به آنجا سفر کرده است، خاطرات خوشی از او دارند.

وفات

وی در شب دوشنبه 16 ربیع الاول 1389 هجری قمری مصادف با اول ژوئن 1969 میلادی درگذشت و در مقبره حبیب محسن بن محمد العطاس واقع در شاندیت در جاکارتای اندونزی به خاک سپرده شد. آقای محمد ضیاء بن شهاب گفت: وقتی رادیوهای محلی خبر مرگ او را اعلام کردند، جمعیت بسیاری که حدود 150 هزار نفر تخمین زده می‌شدند برای تشییع جنازه بیرون رفتند و خیابان‌ها پر از جمعیت شد و حمل‌ونقل در جاده‌ای چهار کیلومتری متوقف شد. و علما و دولتمردان در تشییع جنازه شرکت کردند.»

منابع

  • کتاب روضة الولدان تألیف العلامة المحدث السید سالم بن أحمد بن جندان
  • الخلاصة الکافیة تألیف العلامة المحدث السید سالم بن أحمد بن جندان وهو مسود بخط الحبیب عبدالله بن أحمد الهدار
  • مرآة الزمان فی حیاة ابن جندان تألیف العلامة المحدث السید سالم بن أحمد بن جندان
  • شجرة أنساب آل باعلوی الکبری
  • السامی فی الأسامی و غیر ذلک من کتبه تألیف العلامة المحدث السید سالم بن أحمد بن جندان
  • تعلیقات السید ضیاء بن شهاب علی کتاب شمس الظهیرة الجزء 1 صفحة 297-299.
  • المرقاة إلی الروایة و الرواة تألیف الشیخ عبدالله بن سعید اللحجی صفحة 50-55.
  • الطالع السعید المنتخب من السلسلات و الأسانید تألیف السید محمد بن علوی المالکی صفحة 8.
  • نفحات المسک العاطری بثبت العلامة سالم بن عبدالله الشاطری صفحة 115.
  • کتاب سفینة ابن جندان تألیف العلامة المحدث السید سالم بن أحمد بن جندان
  • الوثائق الموجودة فی مکتبة الفخریة لآل ابن جندان.
  • المدخل تألیف السید علوی بن طاهر الحداد صفحة 63 الطبعة 1971.
  • الثبت الکبیر للشیخ حسن المشاط صفحة 183-185.
  • الثناء العاطر من الأئمة الأکابر علی الحبیب سالم بن جندان ذی المفاخر تألیف حفیده السید أحمد بن نوفل بن سالم بن جندان.