معمر بن عباد سلمی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - 'ابو القاسم' به 'ابوالقاسم')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''ابوعمرو معمّر بن عباد سلمی''' از متکلمان شاخص [[معتزله]] و از غلات مشهور [[قدریه]] بود که در قرن سوم هجری می زیست.
'''ابوعمرو معمّر بن عباد سلمی''' از متکلمان شاخص [[معتزله]] و از غُلات مشهور [[قدریه]] بود که در قرن سوم هجری می‌زیست.


==موسس فرقه معمریه==
== موسس فرقه معمریه ==
معمر بن عباد السلمی اهل بصره و از بزرگان [[معتزله]] بود که در [[بغداد]] سکونت داشت.<ref>زرکلی خیر الدین، کتاب الاعلام، ج 7، ص 272</ref> <ref>سمعانی عبد الکریم بن محمد، الانساب، ج 5، ص 347</ref>
معمر بن عباد السلمی اهل بصره و از بزرگان [[معتزله]] بود که در [[بغداد]] سکونت داشت و فرقه [[معمریه (معتزله)]] را به راه انداخت<ref>زرکلی خیر الدین، کتاب الاعلام، ج 7، ص 272</ref><ref>سمعانی عبدالکریم بن محمد، الانساب، ج 5، ص 347</ref>.


==تاریخچه==
==تاریخچه==
نام وی در كتاب «المنیه و الامل» معمر بن عباد سلمى ابو عمر (ابو معمر) و در طبقه ششم «معتزله» آمده است. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 421</ref>ابن اثیر مَعَمَّریه را به فتح میم، فتح عین، فتح و تشدید میم دوم ضبط کرده است.<ref>ابن اثیر،اللباب فی تهذیب الانساب، ج3، ص237</ref> وی در زمان هاررون الرشید می زیست و در سال 215 هجری قمری درگذشت.
نام وی در کتاب «المنیه و الامل» معمر بن عباد سلمی ابو‌عمر (ابو معمر) و در طبقه ششم «معتزله» آمده است<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 421</ref>. ابن اثیر مَعَمَّریه را به فتح میم، فتح عین، فتح و تشدید میم دوم ضبط کرده است<ref>ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب، ج3، ص237</ref>. وی در زمان هاررون‌الرشید می‌زیست و در سال 215 هجری قمری درگذشت.


==معمر بن عباد از منظر نویسندگان==
==معمر بن عباد از منظر نویسندگان==
وی نزد نویسندگانT به عنوان شخصیتی تند معرفی و از او به عنوان یکی از سران ضلالت و الحاد نام برده شده است. عبد الکریم شهرستانی وی را از بزرگان شاخص الحاد قدریه معرفی کرده و او را در عقاید کلامی، اهل غلو دانسته است. <ref>شهرستانی عبد الکریم، الملل و النحل، ج 1، ص 64</ref> <ref>اسفرایینی طاهر بن محمد، التبصیر فی الدین، چاپ اول، ص 73</ref>  
وی نزد نویسندگان به عنوان شخصیتی تند معرفی و از او به عنوان یکی از سران ضلالت و الحاد نام برده شده است. عبدالکریم شهرستانی وی را از بزرگان شاخص الحاد قدریه معرفی کرده و او را در عقاید کلامی، اهل غلو دانسته است<ref>شهرستانی عبدالکریم، الملل و النحل، ج 1، ص 64</ref><ref>اسفرایینی طاهر بن محمد، التبصیر فی الدین، چاپ اول، ص 73</ref>.


==اصول فکری و اعتقادی معمر بن عباد==
==اصول فکری و اعتقادی معمر بن عباد==
محور اندیشه های منسوب که از معمّر روایت شده است، از این قرار است.1.خداوند تنها اجسام را آفریده است و اعراض از اجسام پدید می آیند. 2. عرض ها در هر نوعی نامتناهی هستند. 3. [[اراده خداوند]] در مورد یک چیز غیر از خدا است. 4. قدیم بودن خداوند به معنای قدم زمانی نیست.5. محال است که خداوند به خود عالِم باشد، زیرا در این صورت لازم می آید عالم و معلوم یک چیز باشد. 6. [[قرآن]] یک عرض است و از این رو فعل خداوند نیست، چرا که خداوند فاعل اعراض نیست. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 420</ref> <ref>صابری حسین، تاریخ فرق اسلامی، ج1، ص181</ref><ref>خیاط عبد الرحیم،الانتصار  و الرد علی ابن الراوندی الملحد، ص 183</ref>
محور اندیشه‌های منسوب که از معمّر روایت شده است، از این قرار است:
<ref>بلخی ابوالقاسم، بیان الادیان، ص 64 ،</ref> <ref>اسفراینی شهفور، التبصیر فی الدین، ص 73،</ref> <ref>جرجانی سید علی، الفرق الاسلامیه، ص 180، کرمانی شمس الدین محمد، الفرق الاسلامیه، ص 25،</ref> <ref>بغدادی عبد القاهر، الفرق بین الفرق، ص 166</ref>، <ref>صلاح ابو سعود، الفرق والجماعات و المذاهب الاسلامیة، ص 143</ref><ref>شریف یحیی الامین، فرهنگ نامه فرقه های اسلامی، ص 257</ref> ، <ref>ابن اثیر، اللباب  فی تهذیب الانساب، ج 3،  ص 236،</ref> <ref>جار الله زهدی حسن، المعتزله، ص 130،</ref> <ref>عارف تامر، معجم الفرق الاسلامیه، ص 28،</ref> <ref>بغدادی عبد القاهر، الملل و النحل، ص 83،</ref> <ref>مقریزی احمد بن علی، الخطط و الآثار، ج 2، ص 348،</ref> ح<ref>نفی عبد المنعم، موسوعه الفرق و الجماعات و المذاهب  و الاحزاب و الحرکات الاسلامیه،  ص 612</ref><ref>دانشنامه جهان اسلام، ج9، ص213</ref>
همچنین در باره اندیشه معمر بن عباد سُلمی در مورد معرفت نوشته اند: «وی بـه تکثیر اقسام معـرفت پرداخت و آن را بـه ده قسم، تقسیم کرد و از قسم مهم و جدیدی به نام معرفت ذات سخن گفت که مستقیماً بدون استعانت از [[عقل]] و حواس حاصل می شود. این قسم معرفت، بعداً مورد توجه ابن سینا قرار گرفت. <ref>دانشنامه جهان اسلام، ج9، ص213</ref>


==پانویس==
1.خداوند تنها اجسام را آفریده است و اعراض از اجسام پدید می‌آیند.
 
2. عرض‌ها در هر نوعی نامتناهی هستند.
 
3. [[اراده خداوند]] در مورد یک چیز غیر از خدا است.
 
4. قدیم بودن خداوند به معنای قدم زمانی نیست.


5. محال است که خداوند به خود عالِم باشد، زیرا در این صورت لازم می‌آید عالم و معلوم یک چیز باشد.


<references />
6. [[قرآن]] یک عرض است و از این رو فعل خداوند نیست، چرا که خداوند فاعل اعراض نیست<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 420</ref><ref>صابری حسین، تاریخ فرق اسلامی، ج1، ص181</ref><ref>خیاط عبدالرحیم، الانتصار و الرد علی ابن الراوندی الملحد، ص 183</ref><ref>بلخی ابوالقاسم، بیان الادیان، ص 64،</ref><ref>اسفراینی شهفور، التبصیر فی الدین، ص 73،</ref><ref>جرجانی سید علی، الفرق الاسلامیه، ص 180، کرمانی شمس الدین محمد، الفرق الاسلامیه، ص 25،</ref><ref>بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص 166</ref><ref>صلاح ابو سعود، الفرق والجماعات و المذاهب الاسلامیة، ص 143</ref><ref>شریف یحیی الامین، فرهنگ نامه فرقه‌های اسلامی، ص 257</ref><ref>ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب، ج 3، ص 236،</ref><ref>جار الله زهدی حسن، المعتزله، ص 130،</ref><ref>عارف تامر، معجم الفرق الاسلامیه، ص 28،</ref><ref>بغدادی عبدالقاهر، الملل و النحل، ص 83،</ref><ref>مقریزی احمد بن علی، الخطط و الآثار، ج 2، ص 348،</ref><ref>نفی عبدالمنعم، موسوعه الفرق و الجماعات و المذاهب و الاحزاب و الحرکات الاسلامیه، ص 612</ref><ref>دانشنامه جهان اسلام، ج9، ص213</ref>.
همچنین درباره اندیشه معمر بن عباد سُلمی در مورد معرفت نوشته‌اند: «وی بـه تکثیر اقسام معـرفت پرداخت و آن را بـه ده قسم، تقسیم کرد و از قسم مهم و جدیدی به نام معرفت ذات سخن گفت که مستقیماً بدون استعانت از [[عقل]] و حواس حاصل می‌شود. این قسم معرفت، بعداً مورد توجه ابن سینا قرار گرفت<ref>دانشنامه جهان اسلام، ج9، ص213</ref>.
==پانویس==
{{پانویس}}


[[رده: فرق و مذاهب]]
[[رده:شخصیت‌ها]]
[[رده: کلام ]]
[[رده:شخصیت‌های دینی]]
[[رده: مذاهب کلامی ]]
[[رده:متکلمان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۴۷

ابوعمرو معمّر بن عباد سلمی از متکلمان شاخص معتزله و از غُلات مشهور قدریه بود که در قرن سوم هجری می‌زیست.

موسس فرقه معمریه

معمر بن عباد السلمی اهل بصره و از بزرگان معتزله بود که در بغداد سکونت داشت و فرقه معمریه (معتزله) را به راه انداخت[۱][۲].

تاریخچه

نام وی در کتاب «المنیه و الامل» معمر بن عباد سلمی ابو‌عمر (ابو معمر) و در طبقه ششم «معتزله» آمده است[۳]. ابن اثیر مَعَمَّریه را به فتح میم، فتح عین، فتح و تشدید میم دوم ضبط کرده است[۴]. وی در زمان هاررون‌الرشید می‌زیست و در سال 215 هجری قمری درگذشت.

معمر بن عباد از منظر نویسندگان

وی نزد نویسندگان به عنوان شخصیتی تند معرفی و از او به عنوان یکی از سران ضلالت و الحاد نام برده شده است. عبدالکریم شهرستانی وی را از بزرگان شاخص الحاد قدریه معرفی کرده و او را در عقاید کلامی، اهل غلو دانسته است[۵][۶].

اصول فکری و اعتقادی معمر بن عباد

محور اندیشه‌های منسوب که از معمّر روایت شده است، از این قرار است:

1.خداوند تنها اجسام را آفریده است و اعراض از اجسام پدید می‌آیند.

2. عرض‌ها در هر نوعی نامتناهی هستند.

3. اراده خداوند در مورد یک چیز غیر از خدا است.

4. قدیم بودن خداوند به معنای قدم زمانی نیست.

5. محال است که خداوند به خود عالِم باشد، زیرا در این صورت لازم می‌آید عالم و معلوم یک چیز باشد.

6. قرآن یک عرض است و از این رو فعل خداوند نیست، چرا که خداوند فاعل اعراض نیست[۷][۸][۹][۱۰][۱۱][۱۲][۱۳][۱۴][۱۵][۱۶][۱۷][۱۸][۱۹][۲۰][۲۱][۲۲]. همچنین درباره اندیشه معمر بن عباد سُلمی در مورد معرفت نوشته‌اند: «وی بـه تکثیر اقسام معـرفت پرداخت و آن را بـه ده قسم، تقسیم کرد و از قسم مهم و جدیدی به نام معرفت ذات سخن گفت که مستقیماً بدون استعانت از عقل و حواس حاصل می‌شود. این قسم معرفت، بعداً مورد توجه ابن سینا قرار گرفت[۲۳].

پانویس

  1. زرکلی خیر الدین، کتاب الاعلام، ج 7، ص 272
  2. سمعانی عبدالکریم بن محمد، الانساب، ج 5، ص 347
  3. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 421
  4. ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب، ج3، ص237
  5. شهرستانی عبدالکریم، الملل و النحل، ج 1، ص 64
  6. اسفرایینی طاهر بن محمد، التبصیر فی الدین، چاپ اول، ص 73
  7. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 420
  8. صابری حسین، تاریخ فرق اسلامی، ج1، ص181
  9. خیاط عبدالرحیم، الانتصار و الرد علی ابن الراوندی الملحد، ص 183
  10. بلخی ابوالقاسم، بیان الادیان، ص 64،
  11. اسفراینی شهفور، التبصیر فی الدین، ص 73،
  12. جرجانی سید علی، الفرق الاسلامیه، ص 180، کرمانی شمس الدین محمد، الفرق الاسلامیه، ص 25،
  13. بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص 166
  14. صلاح ابو سعود، الفرق والجماعات و المذاهب الاسلامیة، ص 143
  15. شریف یحیی الامین، فرهنگ نامه فرقه‌های اسلامی، ص 257
  16. ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب، ج 3، ص 236،
  17. جار الله زهدی حسن، المعتزله، ص 130،
  18. عارف تامر، معجم الفرق الاسلامیه، ص 28،
  19. بغدادی عبدالقاهر، الملل و النحل، ص 83،
  20. مقریزی احمد بن علی، الخطط و الآثار، ج 2، ص 348،
  21. نفی عبدالمنعم، موسوعه الفرق و الجماعات و المذاهب و الاحزاب و الحرکات الاسلامیه، ص 612
  22. دانشنامه جهان اسلام، ج9، ص213
  23. دانشنامه جهان اسلام، ج9، ص213