الاعلام بقواطع الاسلام (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="references" style="margin: 0px 0px 10px 0px; max-height: 300px; overflow: auto; padding: 3px; font-size:95%; background: #FFA500; line-height:1.4em; padding-bottom: 7px;"><noinclude>
{{جعبه اطلاعات کتاب
[[پرونده:Ambox clock.svg|60px|بندانگشتی|راست]]
| عنوان = الإعلام بقواطع الإسلام
<br>
| تصویر = الاعلام بقواطع الاسلام.jpg
'''''نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است. '''''<br>
| نام = الإعلام بقواطع الإسلام
 
| پدیدآوران = ابن حجر هیتمی
'''یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید. '''
| زبان = [[زبان عربی|عربی]]
<br>
| زبان اصلی =
''آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ''{{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}؛
| ترجمه =
 
| سال نشر = 2008 م
<noinclude>
| ناشر = دار التقوی
</div>
| تعداد صفحه =
<div class="wikiInfo">[[پرونده:الاعلام بقواطع الاسلام.jpg|جایگزین=کتاب الاعلام بقواطع الاسلام|بندانگشتی|کتاب الاعلام بقواطع الاسلام]]
| موضوع = [[فقه]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |نام
| شابک =
!نام نويسنده
}}
|ابن حجر هیتمی
'''الإعلام بقواطع الإسلام''' نوشتهٔ امام [[ابن حجر هیتمی]] مکی (متوفی 974 هجری قمری) اثری فقهی است که نویسندهٔ آن کلمات و افعالی را که بیانگر [[کفر]] و [[ارتداد]] می‌باشد را از دیدگاه [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] گردآوری کرده است.  
|-
|موضوع
|اصول
|-
|زبان کتاب
|عربى‌
|-
|ناشر
|دار التقوى
|-
|سال نشر
|1428هـ/ 2008م
|-
|تعداد جلد
|تک جلدی
|-
|مکان چاپ
|لبنان ـ سوریه
|-
 
|}
</div>
امام ابن حجر هیتمی مکی (متوفی 974 هجری قمری) کتابی فقهی است که نویسنده آن کلمات و افعالی را که کفر و ارتداد را تجویز می کند از دیدگاه اهل بیت جمع آوری کرده است. اهل سنت و گروه .
   
   
==دلیل نوشتن کتاب در بخشی از کتاب ==  
== دلیل نوشتن کتاب در بخشی از کتاب ==
«هذا تألیف جامع، ومجموع إن شاء الله نافع ... هذا وقد لوّحت لک بالقضیة الحاملة علی هذا التألیف، وبیانها: أنی لما کنت بمکة فی مجاورتی الثالثة سنة اثنتین وأربعین وتسعمائة، رفعت إلیّ فتوی صورت‌ها ... .


يقول ابن حجر الهيتمي في مقدمة الكتاب:
== دو نمونه‌ از سبک‌شماری اسلام ==
در این کتاب '''ابن حجر هیتمی''' نمونه‌هایی از سبک‌شماری و بی‌توجهی به [[اسلام]] را ذکر می‌کند که به‌عنوان نمونه به دو مورد اشاره می‌کنیم:
=== نمونه اول ===
* هر عملی که از روی عمد [[دین]] را به تمسخر گرفته باشد، مانند: سجده بر [[بت]] یا خورشید، اعم از اینکه در سرزمین کفر باشد یا در سرای اسلام.
=== نمونه دوم ===
* انداختن [[قرآن]] و اوراق آن در خاک و زباله بدون عذر که دلالت بر مسخره کردن آن دارد اگر‌چه کم باشد.


«هذا تأليف جامع، ومجموع إن شاء الله نافع، دعاني إليه وقوع غلط فاحش في مسألة أفتيت بها، فأحببت بيانها مع ما يتعلق بها؛ لأن الحاجة ماسة إلى جميع ذلك، سيما وقد توعرت هذه المسالك، حتى صار الغلط في الواضحات فضلاً عن المشكلات أقربَ إلى المنسوبين إلى العلم من حبل الوريد، ولسان حالهم يعلن أنه ليس لهم عنها من محيد، لما جبلوا عليه من مخالفة سنن الماضين، والخلود إلى أرض الشهوات والطمع فيما بأيدي الظلمة والمتمردين، نسأل الله تعالى أن يعافينا من ذلك، وأن ينجينا من ظلم هذه المهالك، وأن يوفقنا إلى ما كان عليه أئمتنا من صالح العمل، وأن يجنبنا الزلل، إنه أكرم مسؤول وأرجى مأمول.
== منابع ==
هذا وقد لوّحت لك بالقضية الحاملة على هذا التأليف، وبيانها: أني لما كنت بمكة في مجاورتي الثالثة سنة اثنتين وأربعين وتسعمائة، رفعت إليّ فتوى صورتها: ما قولكم رضي الله عنكم في من تزوج غير بالغة ثم أشهد عليها أنه أقبضها حالّ صداقها، فهل يصح هذا الإشهاد؟ وهل للوصي مطالبته بالمهر، والدعوى به عليه؟ وهل له ولو حاكما أن يقول له: يا كلب يا عديم الدين أم لا؟ فماذا يلزمه في ذلك؟
. ک: کتاب الإعلام بقواطع الإسلام.
فأجبت بما صورته: إن بلغت مصلحة لدينها ومالها صح قبضها والإشهاد عليها، ولم يكن للوصي مطالبته ولا الدعوى عليه، وقوله له ما ذكر محرم التحريم الشديد، بل ربما يكون قوله: يا عديم الدين كفراً، فيعزر التعزير الشديد اللائق به والزاجر له ولأمثاله، والله سبحانه وتعالى أعلم بالصواب، وكتبه فلان.
ثم دفعتها إلى صاحبها، فوقعت في أيدي جماعة أصدقاء للصادر منه ذلك، فقصدوا التقرب إليه بالكذب على الله (وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ)، فاعترضوا ما كتبته وشنعوا به عند العوام وموّهوا عليهم حتى قال بعض مجازفيهم لعوامه: هذا الإفتاء كفر، وعلله بأنه يقتضي أنّ قائل هذا اللفظ يكفر مطلقاً وليس كذلك، ومن كفّر مسلماً فقد كفر، ثم اعترضوه بأمور أخرى، منها: كيف يُفرع التعزير على الحكم بأنه كفر، ومنها: كيف يكتب المفتي التعزير الشديد، والتعزير راجع إلى رأي الإمام في الشدة والضعف. ومنها أن من صدر منه ذلك مثله لا يفتى عليه، ومنها أن الجواب غير مطابق للسؤال، هذا ما نُقل إلي، وسمعته من اعتراضاتهم، وهي لدلالتها على غباوة قائلها غنية عن التعرض لها بردّ أو إبطال، لكن أحببت في هذا التأليف تحرير الألفاظ المكفرة التي ذكرها أصحابنا وغيرهم، فإن هذا باب منتشر جداً، وقد اضطربت فيه أفكار الأئمة وعباراتهم، وزلت فيه أقدام كثيرين، ولخطر أمره وحكمه كان حقيقاً بالإفراد بالتأليف، ولم أر أحداً عرج على ذلك، فقصدت تسهيل جمعه وبيان ما وقع للناس فيه بحسب ما اطلعت عليه، وضممت إلى ذلك فوائد عثر عليها فكري الفاتر، واستنتجها نظري القاصر.»
ابن حجر هیتمی در مقدمه کتاب می گوید:  
نمونه هایی از اسلام شکنان از کتاب  
• از جمله: هر عملی که از روی عمد و تمسخر صریح دین انجام شده باشد، مانند سجده بر بت یا خورشید، اعم از اینکه در خانه جنگ باشد یا در سرای اسلام، مشروط بر اینکه فرضی بر نبودن آن باشد. ما در مورد امتناع او قضاوت نمی کنیم، ضعیف و واضح است که گفتار در انتخاب شده است. [2]
• از جمله کفاره ها نیز سحری است که در آن عبادت خورشید و مانند آن است. سپس ماوردی گفت: مکتب شافعی رضی الله عنه این است که نه سحر را کافر می کند و نه کشتن او و سؤال از آن واجب است، این عقیده ماست. مالک و گروهی غیر او، جادوگر را کفر خواندند، و آن سحر کفر بود، و اینکه ساحر کشته شد و توبه نکرد، خواه مسلمانی را سحر کند یا ذمی را مانند بدعت گذار. ولى بعضى از ائمه مكتب مالكى فرمودند: و درست آن است كه تا معقول بودن سحر روشن نشود در اين باره قضاوت نمى كنيم، چنان كه معانى متفاوتى از آن داده شده و توضيح آن با بيانى در خاتمه خواهد آمد. که صحت در این امر عقیده ماست چنانکه بسیاری از اصحاب مالک اذعان داشتند. آموزه احمد درباره ساحر به عقیده مالک در آن نزدیکتر است و سخنان اهل عقیده او نیز در پایان خواهد آمد. [3]
• از جمله: انداختن قرآن در خاک بدون عذر یا فرضی که دلالت بر مسخره نشدن آن دارد اگر چه ضعیف باشد و مراد از نجاست مطلقاً است و حتی چرک خالص و نیز برخی بیان کرده اند. الرویانی می گوید : و مانند قرآن، در این اوراق علوم حقوقی است ، و آنچه در ادامه می آید مورد تأیید کسانی است که گفتند: یک کاسه فرنی بهتر از کتاب های علمی و حدیثی است، و هر کاغذی که در آن باشد. اسمی از اسماء او سزاوارتر از آن است که انداختن آن در پلیدی کفاره است و غیر آن، اگر چه آثاری از پیشینیان نداشته باشد یا مختص به حدیث باشد. تفسیر و فقه؟ اصطلاح ظاهری، حتی اگر دور از فهم باشد، در برگه ای از کتاب دستور زبان است، مثلاً نام مستقر ندارد. و عبارت الزرکشیدر این مغازه: آنچه ذکر کرده است: الرفائی در انداختن قرآن در خاک مخصوص قرآن نیست، بلکه حدیث را به معنای آن نوشته و الرویانی اوراق علوم حقوقی را ملحق کرده است. به آن، و شکی نیست که حدیث و آنچه در آن است از اسماء خداوند متعال بزرگتر است. من تمام کردم. [4]


=پانویس=
[[رده:کتاب‌ها]]
1. ↑ الاعلام مع القطعین اسلام، ابن حجر هیتمی ، ص 44 .
[[رده:کتاب‌های اهل سنت]]
2. ↑ اطلاع رسانی به شکنان اسلام، ص ۷۳ آرشیو شده در ۱۴ دسامبر ۲۰۲۰ در وب سایت Wayback Machine .
3. ↑ رسانه در اسلام ، ص ۷۵
4. ↑ اطلاع رسانی به اسلام شکنان ، ص ۷۷
[[رده: کتاب شناسی [[اهل‌سنت]]  ]]
[[رده: آثار ابن حجر الهيتمی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۰۵:۰۷

الإعلام بقواطع الإسلام
الاعلام بقواطع الاسلام.jpg
نامالإعلام بقواطع الإسلام
پدیدآورانابن حجر هیتمی
زبانعربی
سال نشر2008 م
ناشردار التقوی
موضوعفقه

الإعلام بقواطع الإسلام نوشتهٔ امام ابن حجر هیتمی مکی (متوفی 974 هجری قمری) اثری فقهی است که نویسندهٔ آن کلمات و افعالی را که بیانگر کفر و ارتداد می‌باشد را از دیدگاه اهل‌سنت گردآوری کرده است.

دلیل نوشتن کتاب در بخشی از کتاب

«هذا تألیف جامع، ومجموع إن شاء الله نافع ... هذا وقد لوّحت لک بالقضیة الحاملة علی هذا التألیف، وبیانها: أنی لما کنت بمکة فی مجاورتی الثالثة سنة اثنتین وأربعین وتسعمائة، رفعت إلیّ فتوی صورت‌ها ... .

دو نمونه‌ از سبک‌شماری اسلام

در این کتاب ابن حجر هیتمی نمونه‌هایی از سبک‌شماری و بی‌توجهی به اسلام را ذکر می‌کند که به‌عنوان نمونه به دو مورد اشاره می‌کنیم:

نمونه اول

  • هر عملی که از روی عمد دین را به تمسخر گرفته باشد، مانند: سجده بر بت یا خورشید، اعم از اینکه در سرزمین کفر باشد یا در سرای اسلام.

نمونه دوم

  • انداختن قرآن و اوراق آن در خاک و زباله بدون عذر که دلالت بر مسخره کردن آن دارد اگر‌چه کم باشد.

منابع

  • ر. ک: کتاب الإعلام بقواطع الإسلام.