نفاق: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'نمی دهد' به 'نمیدهد') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۳۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
نفاق به | نفاق به معنی دورویی و مخالف بودن ظاهر با باطن است. [[قرآن]] جایگاه منافقین را قعر [[جهنم]] دانسته و آنها را به عنوان دشمنان [[اسلام]] معرفی نموده به شدت نکوهش کرده است. روایات نیز به توصیف صفات ناشایست آنها پرداخته است. | ||
= | ==تعریف لغوی== | ||
واژه نفاق از ریشه «نفق» است. نفق الرجُلُ یعنی آن مرد داخل تونل شد و النَّافِقَاء یکی از سوراخهای لانه موش صحرائی است که آن را برای روز فرار پنهان میکند.<ref>فرهنگ ابجدی، ترجمه المنجد الابجدی، ص68</ref> به جهت همین شباهت کار منافق را نفاق نامیدند، چرا که منافق در لغت به کسی میگویند که «کفرش را مخفی میکند و اظهار ایمان میکند و در کل خلاف آنچه در دل دارد، اظهار میکند».<ref>ابراهیم مصطفی و دیگران، المعجم الوسیط، دارالدعوه استانبول، 1989 ق،1410 هـ. ق، ص 942. </ref> | |||
قرآن | ==نفاق از نگاه قرآن== | ||
در [[قرآن]]کریم مردم از نظر [[ایمان]] به سه دسته تقسیم شدهاند: مؤمنان، کافران و منافقان. در این میان، تعبیرهایی که درباره اهل نفاق بهکار برده شده است، شدّت بیشتری دارد. | |||
قرآن اهتمام زیادی به امر منافقین داشته است و سخن از منافین به کرّات در سورههای قرآن آمده است. سوره بقره، آل عمران، نساء، مائده، انفال، توبه، عنکبوت، احزاب، فتح، حدید، حشر، منافقین و تحریم از جمله این سورههاست. خدا منافقان را به شدیدترین وجه تهدید نموده است. در دنیا تهدید نموده به مهر زدن بر دلهایشان، و پرده افکندن بر گوشها و چشمهایشان، و گرفتن نورشان و رها نمودن آنها در تاریکیها، به طوری که دیگر راه سعادت خود را نبینند، و در آخرت به اینکه در قعر جهنم (درک اسفل) جایشان دهد. خدای تعالی به پیامبرش خطاب میکند که منافقان دشمن هستند از آنها بر حذر باش: «هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ»<ref>سوره منافقون، آیه4</ref><ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج19، ص288</ref> | |||
=== برخی از اقدامات منافقین که قرآن به آن اشاره دارد === | |||
پیمان بستن با | * کنارهگیری از لشکر [[اسلام]] در جنگ احد | ||
* پیمان بستن با یهود و تشویق آنان به لشکرکشی علیه مسلمین | |||
* ساختن مسجد ضرار | |||
* منتشر کردن داستان افک (تهمت به عایشه)، | |||
* فتنه به پا کردنشان در داستان سقایت و داستان عقبه<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج19، ص288</ref> | |||
=== توصیف حال منافقین === | |||
توصیف حال منافقین در آیات ابتدائی سوره منافقون چنین آمده است: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ إِذَا جَاءَکَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکَاذِبُونَ (1) اتَّخَذُوا أَیْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (2) ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَیٰ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا یَفْقَهُونَ (3) وَإِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ ۖ وَإِنْ یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ ۖ أَنَّیٰ یُؤْفَکُونَ (4) وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَکْبِرُونَ (5) سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ (6) هُمُ الَّذِینَ یَقُولُونَ لَا تُنْفِقُوا عَلَیٰ مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّیٰ یَنْفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَٰکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَفْقَهُونَ (7) یَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَی الْمَدِینَةِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَٰکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ(8)»؛<ref>سوره منافقون، آیات 1 تا 8</ref> | |||
هنگامی که منافقان نزد تو میآیند میگویند ما شهادت میدهیم که حتما تو رسول خدائی. خداوند میداند که تو قطعا رسول او هستی ولی خداوند شهادت میدهد که منافقان دروغگو هستند. آنها سوگندهایشان را سپر ساختهاند تا مردم را از راه خدا بازدارند، آنها کارهای بسیار بدی انجام میدهند. این به خاطر آن است که آنها نخست ایمان آوردند سپس کافر شدند، لذا بر دلهای آنها مهر نهاده شده و حقیقت را درک نمیکنند. هنگامی که آنها را میبینی جسم و قیافه آنان تو را در شگفتی فرو میبرد و اگر سخن بگویند به سخنانشان گوش فرامی دهی، اما گوئی چوبهای خشکی هستند که بر دیوار تکیه داده شده، هر فریادی از هر جا بلند شود بر ضد خود میپندارند، آنها دشمنان واقعی تو هستند از آنان برحذر باش، خداوند آنها را بکشد چگونه از حق منحرف میشوند؟ هنگامی که به آنها گفته شود بیائید تا رسول خدا برای شما استغفار کند سرهای خود را از روی استهزا و کبر و غرور تکان میدهند و آنها را میبینی که از سخنان تو اعراض کرده و تکبر میورزند. برای آنها تفاوت نمیکند خواه استغفار برایشان کنی یا نکنی، هرگز خداوند آنها را نمیبخشد، زیرا خداوند قوم فاسق را هدایت نمیکند. آنها کسانی هستند که میگویند: به افرادی که نزد رسول خدا هستند انفاق نکنید تا پراکنده شوند غافل از این که خزائن آسمانها و زمین از آن خدا است ولی منافقان نمیفهمند. آنها میگویند: اگر به مدینه بازگردیم عزیزان ذلیلان را بیرون میکنند، در حالی که عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است ولی منافقان نمیدانند. | |||
=== نشانههای منافقین === | |||
از مجموع آیات فوق، نشانههای متعددی برای منافقان استفاده میشود که در یک جمعبندی میتوان آن را در ده نشانه خلاصه کرد: | |||
* دروغگوئی صریح و آشکار: «وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکَاذِبُونَ». | |||
* استفاده از سوگندهای دروغین برای گمراه ساختن مردم: «اتَّخَذُوا أَیْمَانَهُمْ جُنَّةً». | |||
* عدم درک واقعیات، بر اثر رهاکردن آئین حق، بعد از شناخت آن: «لایَفْقَهُون». | |||
* داشتن ظاهری آراسته و زبانی چرب، علیرغم تهی بودن درون و باطن: «وَإِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ...». | |||
* بیهودگی در جامعه و عدم انعطاف در مقابل حق، همچون یک قطعه چوب خشک: «کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ». | |||
* بدگمانی و ترس و وحشت از هر حادثه و هر چیز به خاطر خائن بودن: «یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِم...». | |||
* حق را به باد سخریه و استهزاء گرفتن: «لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ». | |||
* فسق و گناه: «إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ». | |||
* خود را مالک همه چیز دانستن و دیگران را محتاج به خود پنداشتن: «هُمُ الَّذِینَ یَقُولُونَ لَا تُنْفِقُوا عَلَیٰ مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّیٰ یَنْفَضُّوا». | |||
* خود را عزیز و دیگران را ذلیل، تصور کردن: «لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ». | |||
==اقسام نفاق== | |||
نویسنده تفسیر اطیب البیان در مورد اقسام نفاق میگوید: | |||
نفاق بمعنی دو رویی و مخالف بودن ظاهر با باطن است و برای آن اقسامی است: | |||
* قسم اول: نفاق در عقیده: به اینگونه که در باطن کافر و مشرک و مادیگرا و منحرف باشد ولی در ظاهر اظهار اسلام و ایمان کند. این نوع از نفاق اعظم و اشدّ و اقبح اقسام کفر است زیرا علاوه بر کفر باطنی، شامل مکر و حیله و خدعه نسبت به مسلمانان نیز میباشد. | |||
* قسم دوم: نفاق در اخلاق: یعنی باطنا متخلّق به اخلاق حمیده نباشد ولی در ظاهر چنین نمایش دهد که دارای اخلاق حمیده است مثل این که در باطن زهد و خوف از خدا و محبت خدا و سخاوت و توکل و خشوع و امثال این صفات را ندارد ولی در ظاهر خود را زاهد و خائف و محبّ خدا و سخی و متوکل و خاشع و نظائر اینها نشان میدهد. | |||
* قسم سوم: نفاق در اعمال: یعنی خلوت او با ملأ او و پنهان او با آشکارای او متفاوت باشد. در ظاهر خود را عابدترین و باتقوا ترین معرّفی کند ولی در حقیقت چنین نباشد. | |||
و دلیل بر این که نفاق شامل جمیع این اقسام است اخباری است که از رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهمالسلام در تعریف نفاق و منافق وارد شده از امام چهارم زینالعابدین علیه السّلام روایت شده که فرمود: «بدرستی که منافق نهی میکند و نهی نمیپذیرد و امر میکند به آنچه خود انجام نمیدهد و وقتی به نماز میایستد التفات و توجهش به غیر خداست و هنگامی که به رکوع میرود چون چهارپایان فرود میشود یعنی از رکوع چیزی درک نمیکند، شام میکند و همّش خوراک است با این که روزه نبوده و صبح میکند و همّش خواب است با این که شب بیدار نبوده اگر با تو سخن گوید، دروغ میگوید و اگر به او امانت بسپاری، خیانت کند و اگر از او غایب شوی، غیبت تو را مینماید و اگر با او وعده کنی، خلف وعده میکند». | |||
و از حضرت [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق]] علیه السّلام روایت شده که فرمود: «[[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|رسول خدا]] صلی اللَّه علیه و آله و سلم فرمود: فزونی خشوع اعضاء و جوارح برخلاف آنچه در قلب است، نزد ما نفاق میباشد». | |||
و نیز از حضرت صادق علیه السّلام روایت شده که فرمود: «رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم فرمود: سه خصلت است که در هر کس باشد، منافق است و اگرچه روزه بدارد و نماز بگزارد و گمان کند مسلمان است، کسی که هر گاه امانت به او سپرده شود، خیانت کند و هرگاه تکلم کند، دروغ گوید و هرگاه وعده کند، وفا ننماید».<ref>أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج1، ص303 تا 305 (نقل با تلخیص)</ref> | |||
==روایات درباره نفاق== | |||
=== منشا نفاق === | |||
قالَ رَسوُلُ اللّهِ صلی الله علیه وآله: حُبُّ المالِ والشَّرَفِ یَنْبُتانِ النِّفاقَ فِی القَلْبِ کَما یَنْبُتُ الماءُ البَقْلَ؛ نبی اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم میفرماید: حبّ مال و حب برتری، نفاق میرویانند همچنان که آب گیاه را میرویاند. | |||
=== نشانههای نفاق === | |||
* رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: ثَلَاثٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ فَهُوَ مُنَافِقٌ و َإِنْ صَامَ وَصَلَّی مَنْ إِذَا حَدَّثَ کَذَبَ و َإِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ وَإِذَا ائْتُمِنَ خَان؛ | |||
= | |||
= | |||
*رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: ثَلَاثٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ فَهُوَ مُنَافِقٌ و َإِنْ صَامَ وَصَلَّی مَنْ إِذَا حَدَّثَ کَذَبَ و َإِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ وَإِذَا ائْتُمِنَ خَان؛ | |||
سه خصلت است که در هر کس باشد منافق است هر چند روزه بگیرد و نماز بخواند و خود را مسلمان بداند: در امانت خیانت کند. در سخن دروغ بگوید. در وعده تخلّف کند. | سه خصلت است که در هر کس باشد منافق است هر چند روزه بگیرد و نماز بخواند و خود را مسلمان بداند: در امانت خیانت کند. در سخن دروغ بگوید. در وعده تخلّف کند. | ||
*عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ | * عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیهالسلام أَنَّهُ رُوِیَ أَنَّ لِلْمُنَافِقِ أَرْبَعاً مِنْ عَلَامَاتِ النِّفَاقِ قَسَاوَةَ الْقَلْبِ وَ جُمُودَ الْعَیْنِ وَ الْإِصْرَارَ عَلَی الذَّنْبِ و َالْحِرْصَ عَلَی الدُّنْیَا؛ | ||
امام صادق علیهالسلام فرمودند: چهار چیز از نشانههای نفاق است: | |||
سنگدل بودن، نَگریستن از ترس خدا، گناه پیدرپی بدون توبه واقعی، طمع بر دنیا.<ref>مستدرك الوسائل، ج11، ص367</ref> | |||
* قَالَ علیهالسلام: الْخِیَانَةُ رَأْسُ النِّفَاقِ؛ | |||
* امام علیهالسلام فرمودند: خیانت، اوج بی ایمانی و نفاق است.<ref> مستدرك الوسائل، ج14، ص14</ref> | |||
زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیهالسلام قَالَ لَا تَقُمْ إِلَی الصَّلَاةِ مُتَکَاسِلًا وَ لَا مُتَنَاعِساً وَ لَا مُتَثَاقِلًا فَآن ها مِنْ خَلَلِ النِّفَاقِ فَإِنَّ اللَّهَ نَهَی الْمُؤْمِنِینَ أَنْ یَقُومُوا إِلَی الصَّلَاةِ و َهُمْ سُکَارَی یَعْنِی مِنَ النَّوْمِ؛ | |||
امام باقر علیهالسلام فرمودند: با کسالت و خواب آلودگی و سنگینی و بی حالی نماز نخوانید که این طور نماز خواندن از نفاق است و خداوند مؤمنین را از نماز خواندن در حال خواب آلودگی نهی کرده.<ref>مستدرك الوسائل، ج4، ص90</ref> | |||
* مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ قَالَ کَتَبْتُ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ علیهالسلام أَسْأَلُهُ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَکَتَبَ إِلَی: «إِنَّ الْمُنَافِقِینَ یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَی الصَّلَاةِ قَامُوا کُسَالَیٰ یُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا یَذْکُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِیلًا* مُذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذَٰلِکَ لَا إِلَیٰ هَٰؤُلَاءِ وَلَا إِلَیٰ هَٰؤُلَاءِ وَمَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِیلًا»<ref>سوره نساء، 143 و 142</ref> لَیْسُوا مِنَ الْکَافِرِینَ وَلَیْسُوا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ و َلَیْسُوا مِنَ الْمُسْلِمِینَ یُظْهِرُونَ الْإِیمَانَ وَ یَصِیرُونَ إِلَی الْکُفْرِ وَالتَّکْذِیبِ لَعَنَهُمُ اللَّهُ؛ | |||
[[علی بن موسی (رضا)|امام رضا]] علیهالسلام، در جواب نامه محمد بن فضیل که از حضرت، مسئلهای پرسیده بود، ضمن توصیف منافقین به وسیله آیات 142 و 143 سوره نساء که میفرماید: (منافقین به خداوند خدعه میکنند و خدا هم به آنان خدعه میکند و با کسالت نماز میگزارند و ریا میکنند و به یاد خدا نیستند مگر اندکی نه با مؤمنیناند نه با کفار و کسی که از خدا و هدایت الهی جدا شد راهی برای نجات نمییابد)، فرمودند: منافقین نه از کافرین اند و نه از مؤمنین و نه از مسلمین، اظهار ایمان میکنند ولی روش زندگیشان کفر و تکذیب خدا است، از رحمت خدا دور باشند.<ref> الكافی، ج2، ص396</ref> | |||
*أَبِی حَمْزَةَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ | === بعضی از صفات منافقین === | ||
* أَبِی حَمْزَةَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهالسلام قَالَ قَالَ: إِنَّ الْمُنَافِقَ یَنْهَی و َلَا یَنْتَهِی وَ یَأْمُرُ بِمَا لَا یَأْتِی و َإِذَا قَامَ إِلَی الصَّلَاةِ اعْتَرَضَ قُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ و َمَا الِاعْتِرَاضُ قَالَ الِالْتِفَاتُ وَ إِذَا رَکَعَ رَبَضَ یُمْسِی وَ هَمُّهُ الْعَشَاءُ و َهُوَ مُفْطِرٌ وَ یُصْبِحُ و َهَمُّهُ النَّوْمُ و َلَمْ یَسْهَرْ إِنْ حَدَّثَکَ کَذَبَکَ و َإِنِ ائْتَمَنْتَهُ خَانَکَ و َإِنْ غِبْتَ اغْتَابَکَ وَ إِنْ وَعَدَکَ أَخْلَفَکَ؛ | |||
امام سجاد | امام سجاد علیهالسلام فرمودند: منافق عمل میکند به آن چه که دیگران را از آن نهی میکند و امر میکند به آنچه که خودش عمل نمیکند، نماز میخواند بدون توجه به خدا، رکوع میکند ولی چیزی از توجه به خدا و کرنش، در او نیست. روز را به شب و شب را به روز میرساند در حالی که همه تلاشش خوردن و خوابیدن است، اگر حرف بزند دروغ میگوید و اگر به او اعتماد کنی خیانت میکند، پشت سرت غیبت میکند و اگر وعده دهد خلف وعده میکند.<ref> كافی، ج2، ص397</ref> | ||
*قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله مَثَلُ الْمُنَافِقِ مَثَلُ جِذْعِ النَّخْلِ أَرَادَ صَاحِبُهُ أَنْ یَنْتَفِعَ بِهِ فِی بَعْضِ بِنَائِهِ فَلَمْ یَسْتَقِمْ لَهُ فِی الْمَوْضِعِ الَّذِی أَرَادَ فَحَوَّلَهُ فِی مَوْضِعٍ آخَرَ فَلَمْ یَسْتَقِمْ لَهُ فَکَانَ آخِرُ ذَلِکَ أَنْ أَحْرَقَهُ بِالنَّار؛ | * قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله مَثَلُ الْمُنَافِقِ مَثَلُ جِذْعِ النَّخْلِ أَرَادَ صَاحِبُهُ أَنْ یَنْتَفِعَ بِهِ فِی بَعْضِ بِنَائِهِ فَلَمْ یَسْتَقِمْ لَهُ فِی الْمَوْضِعِ الَّذِی أَرَادَ فَحَوَّلَهُ فِی مَوْضِعٍ آخَرَ فَلَمْ یَسْتَقِمْ لَهُ فَکَانَ آخِرُ ذَلِکَ أَنْ أَحْرَقَهُ بِالنَّار؛ | ||
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: مثل منافق، مثل شاخه نخلی است که وقتی صاحبش بخواهد در ساخت بنائش از او بهره بگیرد، به خاطر مستقیم نبودنش بکار نمیآید و در نتیجه فقط به درد سوزاندن | رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: مثل منافق، مثل شاخه نخلی است که وقتی صاحبش بخواهد در ساخت بنائش از او بهره بگیرد، به خاطر مستقیم نبودنش بکار نمیآید و در نتیجه فقط به درد سوزاندن میخورد.<ref>كافی، ج2، ص397</ref> | ||
*عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ | * عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله مَا زَادَ خُشُوعُ الْجَسَدِ عَلَی مَا فِی الْقَلْبِ فَهُوَ عِنْدَنَا نِفَاقٌ؛ | ||
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: اگر خشوع و کرنش و فروتنی که کسی در ظاهر نسبت به خدا نشان | رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: اگر خشوع و کرنش و فروتنی که کسی در ظاهر نسبت به خدا نشان میدهد، بیش از مقداری باشد که در قلب و باطنش است، این نفاق است.<ref> كافی، ج2، ص397</ref> | ||
*عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ | * عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیهالسلام قَالَ إِنَّا لَنَعْرِفُ الرَّجُلَ إِذَا رَأَیْنَاهُ بِحَقِیقَةِ الْإِیمَانِ وَ حَقِیقَةِ النِّفَاقِ؛ | ||
[[امام باقر]] | [[محمد بن علی (باقر العلوم)|امام باقر]] علیهالسلام فرمودند: ما با دیدن هر کس، میفهمیم که مؤمن است یا منافق.<ref>كافی، ج1، ص438</ref> | ||
*قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ | * قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ علیهالسلام: إِیَّاکُمْ و َالْمِرَاءَ و َالْخُصُومَةَ فَإِنَّهُمَا یُمْرِضَانِ الْقُلُوبَ عَلَی الْإِخْوَانِ و َیَنْبُتُ عَلَیْهِمَا النِّفَاقُ؛ | ||
امیرالمؤمنین | امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: باهم جدال و دشمنی نکنید که باعث بیماری دل و نفاق میشود.<ref>كافی، ج2، ص300</ref> | ||
==موسیقی حرام، آشیانه نفاق== | === موسیقی حرام، آشیانه نفاق === | ||
امام صادق علیهالسلام فرمودند:الْغِنَاءُ عُشُّ النِّفَاق؛ موسیقی حرام، آشیانه نفاق (نابودکننده ایمان) است.<ref> كافی، ج6، ص431</ref> | |||
امام صادق | |||
نواختن آلات موسیقی حرام، موجب مرض نفاق: | نواختن آلات موسیقی حرام، موجب مرض نفاق: | ||
امام صادق | امام صادق علیهالسلام فرمودند: ضَرْبُ الْعِیدَانِ یُنْبِتُ النِّفَاقَ فِی الْقَلْبِ کَمَا یُنْبِتُ الْمَاءُ الْخُضْرَةَ؛ نواختن آلات موسیقی حرام، سبب مرض نفاق در قلب میشود، همان طور که آب باعث رویش سبزه میشود.<ref>كافی، ج6، ص434</ref> | ||
==حقوقی که منافق ادا | === حقوقی که منافق ادا نمیکند === | ||
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام قَالَ ثَلَاثَةٌ لَا یَجْهَلُ حَقَّهُمْ إِلَّا مُنَافِقٌ مَعْرُوفُ النِّفَاقِ ذُو الشَّیْبَةِ فِی الْإِسْلَامِ وَحَامِلُ الْقُرْآنِ وَالْإِمَامُ الْعَادِلُ؛ امام صادق علیهالسلام فرمودند: حق سه نفر را زیر پا نمیگذارد مگر منافق معروف النفاق: پیر شده در اسلام، حاملان قرآن و امام عادل.<ref>وسایل الشیعه، ج12، ص98</ref> | |||
عَنْ | جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٍّ علیهالسلام أَنَّهُ نَهَی أَنْ یُخْفِیَ الْمَرْءُ زَکَاتَهُ عَنْ إِمَامِهِ وَقَالَ إِخْفَاءُ ذَلِکَ مِنَ النِّفَاق؛ امیرالمؤمنین علیهالسلام نهی کردند مردم را از مخفی کردن و نپرداختن زکات به امام عادل و فرمودند: مخفی کردن آن از نفاق است.<ref>مستدرك الوسائل، ج7، ص123</ref> | ||
=== ذکر خدا باعث دوری از نفاق === | |||
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَنْ أَکْثَرَ ذِکْرَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَحَبَّهُ اللَّهُ وَ مَنْ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً کُتِبَتْ لَهُ بَرَاءَتَانِ بَرَاءَةٌ مِنَ النَّارِ و َبَرَاءَةٌ مِنَ النِّفَاقِ؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: کسی که زیاد ذاکر و به یاد خداوند عزوجل باشد، خداوند او را دوست میدارد و از نفاق و آتش جهنم دور میشود.<ref>كافی، ج2، ص499</ref> | |||
== | === لبیک احرام، باعث برائت از نفاق === | ||
قَالَ رَسُولُ | عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیهالسلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّه صلی الله علیه و آله مَنْ لَبَّی فِی إِحْرَامِهِ سَبْعِینَ مَرَّةً إِیمَاناً وَاحْتِسَاباً أَشْهَدَ اللَّهُ لَهُ أَلْفَ أَلْفِ مَلَکٍ بِبَرَاءَةٍ مِنَ النَّارِ وَبَرَاءَةٍ مِنَ النِّفَاقِ؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: کسی که در حال احرام، از روی ایمان هفتاد بار لبیک گوید خداوند، هزاران هزار ملک را شاهد نمیگیرد که او را از نفاق و آتش دوزخ دور کند.<ref> كافی، ج4، ص337</ref> | ||
== | === دعاء برای دوری از نفاق === | ||
قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیهالسلام إِذَا دَخَلْتَ الْحَمَّامَ فَقُلْ فِی الْوَقْتِ الَّذِی تَنْزِعُ فِیهِ ثِیَابَکَ اللَّهُمَّ انْزِعْ عَنِّی رِبْقَةَ النِّفَاقِ و َثَبِّتْنِی عَلَی الْإِیمَان؛ امام صادق علیهالسلام فرمودند: وقتی در حمام لباست را از تن بیرون میآوری بگو: خدایا مرا از نفاق دور کن و بر ایمان، ثابت دار<ref>من لایحضره الفقیه، ج:1، ص:112</ref> | |||
سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ مَنْ صَلَّی فِی لَیْلَةِ الْأُولَی مِنْ رَجَبٍ ثَلَاثِینَ رَکْعَةً بِالْحَمْدِ و َالْجَحْدِ ثَلَاثاً و َالتَّوْحِیدِ ثَلَاثاً غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ وَبَرَأَ مِنَ النِّفَاق؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: کسی که شب اول رجب سی رکعت نماز بخواند در هر رکعت یک حمد و سه بار سوره کافرون و سه بار سوره توحید بخواند، خداوند گناهانش را میآمرزد و از نفاق دور میشود.<ref>وسائل الشیعه، ج7، ص91</ref> | |||
سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ مَنْ صَلَّی فِی لَیْلَةِ الْأُولَی مِنْ رَجَبٍ ثَلَاثِینَ رَکْعَةً بِالْحَمْدِ و َالْجَحْدِ ثَلَاثاً و َالتَّوْحِیدِ ثَلَاثاً غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ وَبَرَأَ مِنَ النِّفَاق؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: کسی که شب اول رجب سی رکعت نماز بخواند در هر رکعت یک حمد و سه بار سوره کافرون و سه بار سوره توحید بخواند، خداوند گناهانش را | |||
به [[مسلمان]] ظالم، نباید نسبت شرک و نفاق داد: | به [[مسلمان]] ظالم، نباید نسبت شرک و نفاق داد: | ||
أَنَّ عَلِیّاً | أَنَّ عَلِیّاً علیهالسلام لَمْ یَکُنْ یَنْسُبُ أَحَداً مِنْ أَهْلِ حَرْبِهِ إِلَی الشِّرْکِ وَلَا إِلَی النِّفَاقِ وَلَکِنَّهُ کَانَ یَقُولُ هُمْ إِخْوَانُنَا بَغَوْا عَلَیْنَا؛ حضرت علی علیهالسلام به مسلمانانی که با او میجنگیدند، نسبت شرک و نفاق نمیداد (که این نشانگر بزرگی نفاق است) بلکه میفرمود: اینها برادران ما هستند که بر ما ظلم میکنند و با ما میجنگند.<ref>وسائل الشیعه، ج15، ص82</ref> | ||
==نفاق، مانع استجابت دعاء== | === نفاق، مانع استجابت دعاء === | ||
امام زینالعابدین | امام زینالعابدین علیهالسلام فرمودند: از گناهانی که باعث مستجاب نشدن دعا میشود، نیت بد و باطن بد و خبیث داشتن و نفاق و دو رو بودن با برادران دینی است.<ref>وسائل الشیعه، ج16، ص281</ref> | ||
انس و ارتباط مستمر با قرآن، بهترین و مؤثرترین راه علاج و دوری از بیماری نفاق: | انس و ارتباط مستمر با قرآن، بهترین و مؤثرترین راه علاج و دوری از بیماری نفاق: | ||
نَهْجُ الْبَلَاغَةِ، قَالَ | نَهْجُ الْبَلَاغَةِ، قَالَ علیهالسلام اعْلَمُوا أَنَّ هَذَا الْقُرْآنَ هُوَ النَّاصِحُ الَّذِی لَا یَغُشُّ وَ الْهَادِی الَّذِی لَا یُضِلُّ وَ الْمُحَدِّثُ الَّذِی لَا یَکْذِبُ و َمَا جَالَسَ هَذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلَّا قَامَ عَنْهُ بِزِیَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ زِیَادَةٍ فِی هُدًی وَ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًی و َاعْلَمُوا أَنَّهُ لَیْسَ عَلَی أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ وَلَا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًی فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوَائِکُمْ و َاسْتَعِینُوا بِهِ عَلَی لَأْوَائِکُمْ فَإِنَّ فِیهِ شِفَاءً مِنْ أَکْبَرِ الدَّاءِ و َهُوَ الْکُفْرُ وَ النِّفَاقُ وَ الْعَمَی و َالضَّلَال... ؛ امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: بدانید، این قرآن نصیحتکنندهای است که فریب نمیدهد، هدایتکنندهای است که گمراه نمیکند، گویندهای است که دروغ نمیگوید و کسی با آن همنشین نمیشود مگر این که به هدایتش افزوده و از نادانیش کم میشود و بدانید، کسی که به قرآن عالم باشد، هیچ کس نمیتواند به علم او بیفزاید و هیچ عالمی از قرآن بینیاز نیست، پس از قرآن شفا بگیرید و از آن کمک بگیرید که شفای بزرگترین دردها که کفر و نفاق و نادانی و گمراهی است، در آن است.<ref>مستدرك الوسائل، ج4، ص239</ref> | ||
=== نماز جماعت، سبب دوری از نفاق === | |||
الشَّهِیدُ فِی الذِّکْرَی، عَنِ النَّبِی صلی الله علیه و آله مَنْ صَلَّی أَرْبَعِینَ یَوْماً فِی الْجَمَاعَةِ یُدْرِکُ التَّکْبِیرَةَ الْأُولَی کُتِبَ لَهُ بَرَاءَتَانِ بَرَاءَةٌ مِنَ النَّارِ و َبَرَاءَةٌ مِنَ النِّفَاقِ؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: کسی که چهل روز در نماز جماعت، از اول نماز شرکت کند از آتش دوزخ و از نفاق دور میشود.<ref>مستدرك الوسائل، ج6، ص446</ref> | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
== | == منابع == | ||
[http://wiki.ahlolbait.com/%D9%86%D9%81%D8%A7%D9%82 برگرفته از سایت دانشنامه اسلامی] | [http://wiki.ahlolbait.com/%D9%86%D9%81%D8%A7%D9%82 برگرفته از سایت دانشنامه اسلامی] | ||
[[رده: اصطلاحات | [[رده:مفاهیم و اصطلاحات]] | ||
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۴ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۶
نفاق به معنی دورویی و مخالف بودن ظاهر با باطن است. قرآن جایگاه منافقین را قعر جهنم دانسته و آنها را به عنوان دشمنان اسلام معرفی نموده به شدت نکوهش کرده است. روایات نیز به توصیف صفات ناشایست آنها پرداخته است.
تعریف لغوی
واژه نفاق از ریشه «نفق» است. نفق الرجُلُ یعنی آن مرد داخل تونل شد و النَّافِقَاء یکی از سوراخهای لانه موش صحرائی است که آن را برای روز فرار پنهان میکند.[۱] به جهت همین شباهت کار منافق را نفاق نامیدند، چرا که منافق در لغت به کسی میگویند که «کفرش را مخفی میکند و اظهار ایمان میکند و در کل خلاف آنچه در دل دارد، اظهار میکند».[۲]
نفاق از نگاه قرآن
در قرآنکریم مردم از نظر ایمان به سه دسته تقسیم شدهاند: مؤمنان، کافران و منافقان. در این میان، تعبیرهایی که درباره اهل نفاق بهکار برده شده است، شدّت بیشتری دارد.
قرآن اهتمام زیادی به امر منافقین داشته است و سخن از منافین به کرّات در سورههای قرآن آمده است. سوره بقره، آل عمران، نساء، مائده، انفال، توبه، عنکبوت، احزاب، فتح، حدید، حشر، منافقین و تحریم از جمله این سورههاست. خدا منافقان را به شدیدترین وجه تهدید نموده است. در دنیا تهدید نموده به مهر زدن بر دلهایشان، و پرده افکندن بر گوشها و چشمهایشان، و گرفتن نورشان و رها نمودن آنها در تاریکیها، به طوری که دیگر راه سعادت خود را نبینند، و در آخرت به اینکه در قعر جهنم (درک اسفل) جایشان دهد. خدای تعالی به پیامبرش خطاب میکند که منافقان دشمن هستند از آنها بر حذر باش: «هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ»[۳][۴]
برخی از اقدامات منافقین که قرآن به آن اشاره دارد
- کنارهگیری از لشکر اسلام در جنگ احد
- پیمان بستن با یهود و تشویق آنان به لشکرکشی علیه مسلمین
- ساختن مسجد ضرار
- منتشر کردن داستان افک (تهمت به عایشه)،
- فتنه به پا کردنشان در داستان سقایت و داستان عقبه[۵]
توصیف حال منافقین
توصیف حال منافقین در آیات ابتدائی سوره منافقون چنین آمده است: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ إِذَا جَاءَکَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکَاذِبُونَ (1) اتَّخَذُوا أَیْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (2) ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَیٰ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا یَفْقَهُونَ (3) وَإِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ ۖ وَإِنْ یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ ۖ أَنَّیٰ یُؤْفَکُونَ (4) وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَکْبِرُونَ (5) سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ (6) هُمُ الَّذِینَ یَقُولُونَ لَا تُنْفِقُوا عَلَیٰ مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّیٰ یَنْفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَٰکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَفْقَهُونَ (7) یَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَی الْمَدِینَةِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَٰکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ(8)»؛[۶]
هنگامی که منافقان نزد تو میآیند میگویند ما شهادت میدهیم که حتما تو رسول خدائی. خداوند میداند که تو قطعا رسول او هستی ولی خداوند شهادت میدهد که منافقان دروغگو هستند. آنها سوگندهایشان را سپر ساختهاند تا مردم را از راه خدا بازدارند، آنها کارهای بسیار بدی انجام میدهند. این به خاطر آن است که آنها نخست ایمان آوردند سپس کافر شدند، لذا بر دلهای آنها مهر نهاده شده و حقیقت را درک نمیکنند. هنگامی که آنها را میبینی جسم و قیافه آنان تو را در شگفتی فرو میبرد و اگر سخن بگویند به سخنانشان گوش فرامی دهی، اما گوئی چوبهای خشکی هستند که بر دیوار تکیه داده شده، هر فریادی از هر جا بلند شود بر ضد خود میپندارند، آنها دشمنان واقعی تو هستند از آنان برحذر باش، خداوند آنها را بکشد چگونه از حق منحرف میشوند؟ هنگامی که به آنها گفته شود بیائید تا رسول خدا برای شما استغفار کند سرهای خود را از روی استهزا و کبر و غرور تکان میدهند و آنها را میبینی که از سخنان تو اعراض کرده و تکبر میورزند. برای آنها تفاوت نمیکند خواه استغفار برایشان کنی یا نکنی، هرگز خداوند آنها را نمیبخشد، زیرا خداوند قوم فاسق را هدایت نمیکند. آنها کسانی هستند که میگویند: به افرادی که نزد رسول خدا هستند انفاق نکنید تا پراکنده شوند غافل از این که خزائن آسمانها و زمین از آن خدا است ولی منافقان نمیفهمند. آنها میگویند: اگر به مدینه بازگردیم عزیزان ذلیلان را بیرون میکنند، در حالی که عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است ولی منافقان نمیدانند.
نشانههای منافقین
از مجموع آیات فوق، نشانههای متعددی برای منافقان استفاده میشود که در یک جمعبندی میتوان آن را در ده نشانه خلاصه کرد:
- دروغگوئی صریح و آشکار: «وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکَاذِبُونَ».
- استفاده از سوگندهای دروغین برای گمراه ساختن مردم: «اتَّخَذُوا أَیْمَانَهُمْ جُنَّةً».
- عدم درک واقعیات، بر اثر رهاکردن آئین حق، بعد از شناخت آن: «لایَفْقَهُون».
- داشتن ظاهری آراسته و زبانی چرب، علیرغم تهی بودن درون و باطن: «وَإِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ...».
- بیهودگی در جامعه و عدم انعطاف در مقابل حق، همچون یک قطعه چوب خشک: «کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ».
- بدگمانی و ترس و وحشت از هر حادثه و هر چیز به خاطر خائن بودن: «یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِم...».
- حق را به باد سخریه و استهزاء گرفتن: «لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ».
- فسق و گناه: «إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ».
- خود را مالک همه چیز دانستن و دیگران را محتاج به خود پنداشتن: «هُمُ الَّذِینَ یَقُولُونَ لَا تُنْفِقُوا عَلَیٰ مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّیٰ یَنْفَضُّوا».
- خود را عزیز و دیگران را ذلیل، تصور کردن: «لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ».
اقسام نفاق
نویسنده تفسیر اطیب البیان در مورد اقسام نفاق میگوید:
نفاق بمعنی دو رویی و مخالف بودن ظاهر با باطن است و برای آن اقسامی است:
- قسم اول: نفاق در عقیده: به اینگونه که در باطن کافر و مشرک و مادیگرا و منحرف باشد ولی در ظاهر اظهار اسلام و ایمان کند. این نوع از نفاق اعظم و اشدّ و اقبح اقسام کفر است زیرا علاوه بر کفر باطنی، شامل مکر و حیله و خدعه نسبت به مسلمانان نیز میباشد.
- قسم دوم: نفاق در اخلاق: یعنی باطنا متخلّق به اخلاق حمیده نباشد ولی در ظاهر چنین نمایش دهد که دارای اخلاق حمیده است مثل این که در باطن زهد و خوف از خدا و محبت خدا و سخاوت و توکل و خشوع و امثال این صفات را ندارد ولی در ظاهر خود را زاهد و خائف و محبّ خدا و سخی و متوکل و خاشع و نظائر اینها نشان میدهد.
- قسم سوم: نفاق در اعمال: یعنی خلوت او با ملأ او و پنهان او با آشکارای او متفاوت باشد. در ظاهر خود را عابدترین و باتقوا ترین معرّفی کند ولی در حقیقت چنین نباشد.
و دلیل بر این که نفاق شامل جمیع این اقسام است اخباری است که از رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهمالسلام در تعریف نفاق و منافق وارد شده از امام چهارم زینالعابدین علیه السّلام روایت شده که فرمود: «بدرستی که منافق نهی میکند و نهی نمیپذیرد و امر میکند به آنچه خود انجام نمیدهد و وقتی به نماز میایستد التفات و توجهش به غیر خداست و هنگامی که به رکوع میرود چون چهارپایان فرود میشود یعنی از رکوع چیزی درک نمیکند، شام میکند و همّش خوراک است با این که روزه نبوده و صبح میکند و همّش خواب است با این که شب بیدار نبوده اگر با تو سخن گوید، دروغ میگوید و اگر به او امانت بسپاری، خیانت کند و اگر از او غایب شوی، غیبت تو را مینماید و اگر با او وعده کنی، خلف وعده میکند».
و از حضرت امام صادق علیه السّلام روایت شده که فرمود: «رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم فرمود: فزونی خشوع اعضاء و جوارح برخلاف آنچه در قلب است، نزد ما نفاق میباشد».
و نیز از حضرت صادق علیه السّلام روایت شده که فرمود: «رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم فرمود: سه خصلت است که در هر کس باشد، منافق است و اگرچه روزه بدارد و نماز بگزارد و گمان کند مسلمان است، کسی که هر گاه امانت به او سپرده شود، خیانت کند و هرگاه تکلم کند، دروغ گوید و هرگاه وعده کند، وفا ننماید».[۷]
روایات درباره نفاق
منشا نفاق
قالَ رَسوُلُ اللّهِ صلی الله علیه وآله: حُبُّ المالِ والشَّرَفِ یَنْبُتانِ النِّفاقَ فِی القَلْبِ کَما یَنْبُتُ الماءُ البَقْلَ؛ نبی اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم میفرماید: حبّ مال و حب برتری، نفاق میرویانند همچنان که آب گیاه را میرویاند.
نشانههای نفاق
- رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: ثَلَاثٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ فَهُوَ مُنَافِقٌ و َإِنْ صَامَ وَصَلَّی مَنْ إِذَا حَدَّثَ کَذَبَ و َإِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ وَإِذَا ائْتُمِنَ خَان؛
سه خصلت است که در هر کس باشد منافق است هر چند روزه بگیرد و نماز بخواند و خود را مسلمان بداند: در امانت خیانت کند. در سخن دروغ بگوید. در وعده تخلّف کند.
- عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیهالسلام أَنَّهُ رُوِیَ أَنَّ لِلْمُنَافِقِ أَرْبَعاً مِنْ عَلَامَاتِ النِّفَاقِ قَسَاوَةَ الْقَلْبِ وَ جُمُودَ الْعَیْنِ وَ الْإِصْرَارَ عَلَی الذَّنْبِ و َالْحِرْصَ عَلَی الدُّنْیَا؛
امام صادق علیهالسلام فرمودند: چهار چیز از نشانههای نفاق است:
سنگدل بودن، نَگریستن از ترس خدا، گناه پیدرپی بدون توبه واقعی، طمع بر دنیا.[۸]
- قَالَ علیهالسلام: الْخِیَانَةُ رَأْسُ النِّفَاقِ؛
- امام علیهالسلام فرمودند: خیانت، اوج بی ایمانی و نفاق است.[۹]
زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیهالسلام قَالَ لَا تَقُمْ إِلَی الصَّلَاةِ مُتَکَاسِلًا وَ لَا مُتَنَاعِساً وَ لَا مُتَثَاقِلًا فَآن ها مِنْ خَلَلِ النِّفَاقِ فَإِنَّ اللَّهَ نَهَی الْمُؤْمِنِینَ أَنْ یَقُومُوا إِلَی الصَّلَاةِ و َهُمْ سُکَارَی یَعْنِی مِنَ النَّوْمِ؛
امام باقر علیهالسلام فرمودند: با کسالت و خواب آلودگی و سنگینی و بی حالی نماز نخوانید که این طور نماز خواندن از نفاق است و خداوند مؤمنین را از نماز خواندن در حال خواب آلودگی نهی کرده.[۱۰]
- مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ قَالَ کَتَبْتُ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ علیهالسلام أَسْأَلُهُ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَکَتَبَ إِلَی: «إِنَّ الْمُنَافِقِینَ یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَی الصَّلَاةِ قَامُوا کُسَالَیٰ یُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا یَذْکُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِیلًا* مُذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذَٰلِکَ لَا إِلَیٰ هَٰؤُلَاءِ وَلَا إِلَیٰ هَٰؤُلَاءِ وَمَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِیلًا»[۱۱] لَیْسُوا مِنَ الْکَافِرِینَ وَلَیْسُوا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ و َلَیْسُوا مِنَ الْمُسْلِمِینَ یُظْهِرُونَ الْإِیمَانَ وَ یَصِیرُونَ إِلَی الْکُفْرِ وَالتَّکْذِیبِ لَعَنَهُمُ اللَّهُ؛
امام رضا علیهالسلام، در جواب نامه محمد بن فضیل که از حضرت، مسئلهای پرسیده بود، ضمن توصیف منافقین به وسیله آیات 142 و 143 سوره نساء که میفرماید: (منافقین به خداوند خدعه میکنند و خدا هم به آنان خدعه میکند و با کسالت نماز میگزارند و ریا میکنند و به یاد خدا نیستند مگر اندکی نه با مؤمنیناند نه با کفار و کسی که از خدا و هدایت الهی جدا شد راهی برای نجات نمییابد)، فرمودند: منافقین نه از کافرین اند و نه از مؤمنین و نه از مسلمین، اظهار ایمان میکنند ولی روش زندگیشان کفر و تکذیب خدا است، از رحمت خدا دور باشند.[۱۲]
بعضی از صفات منافقین
- أَبِی حَمْزَةَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهالسلام قَالَ قَالَ: إِنَّ الْمُنَافِقَ یَنْهَی و َلَا یَنْتَهِی وَ یَأْمُرُ بِمَا لَا یَأْتِی و َإِذَا قَامَ إِلَی الصَّلَاةِ اعْتَرَضَ قُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ و َمَا الِاعْتِرَاضُ قَالَ الِالْتِفَاتُ وَ إِذَا رَکَعَ رَبَضَ یُمْسِی وَ هَمُّهُ الْعَشَاءُ و َهُوَ مُفْطِرٌ وَ یُصْبِحُ و َهَمُّهُ النَّوْمُ و َلَمْ یَسْهَرْ إِنْ حَدَّثَکَ کَذَبَکَ و َإِنِ ائْتَمَنْتَهُ خَانَکَ و َإِنْ غِبْتَ اغْتَابَکَ وَ إِنْ وَعَدَکَ أَخْلَفَکَ؛
امام سجاد علیهالسلام فرمودند: منافق عمل میکند به آن چه که دیگران را از آن نهی میکند و امر میکند به آنچه که خودش عمل نمیکند، نماز میخواند بدون توجه به خدا، رکوع میکند ولی چیزی از توجه به خدا و کرنش، در او نیست. روز را به شب و شب را به روز میرساند در حالی که همه تلاشش خوردن و خوابیدن است، اگر حرف بزند دروغ میگوید و اگر به او اعتماد کنی خیانت میکند، پشت سرت غیبت میکند و اگر وعده دهد خلف وعده میکند.[۱۳]
- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله مَثَلُ الْمُنَافِقِ مَثَلُ جِذْعِ النَّخْلِ أَرَادَ صَاحِبُهُ أَنْ یَنْتَفِعَ بِهِ فِی بَعْضِ بِنَائِهِ فَلَمْ یَسْتَقِمْ لَهُ فِی الْمَوْضِعِ الَّذِی أَرَادَ فَحَوَّلَهُ فِی مَوْضِعٍ آخَرَ فَلَمْ یَسْتَقِمْ لَهُ فَکَانَ آخِرُ ذَلِکَ أَنْ أَحْرَقَهُ بِالنَّار؛
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: مثل منافق، مثل شاخه نخلی است که وقتی صاحبش بخواهد در ساخت بنائش از او بهره بگیرد، به خاطر مستقیم نبودنش بکار نمیآید و در نتیجه فقط به درد سوزاندن میخورد.[۱۴]
- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله مَا زَادَ خُشُوعُ الْجَسَدِ عَلَی مَا فِی الْقَلْبِ فَهُوَ عِنْدَنَا نِفَاقٌ؛
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: اگر خشوع و کرنش و فروتنی که کسی در ظاهر نسبت به خدا نشان میدهد، بیش از مقداری باشد که در قلب و باطنش است، این نفاق است.[۱۵]
- عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیهالسلام قَالَ إِنَّا لَنَعْرِفُ الرَّجُلَ إِذَا رَأَیْنَاهُ بِحَقِیقَةِ الْإِیمَانِ وَ حَقِیقَةِ النِّفَاقِ؛
امام باقر علیهالسلام فرمودند: ما با دیدن هر کس، میفهمیم که مؤمن است یا منافق.[۱۶]
- قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ علیهالسلام: إِیَّاکُمْ و َالْمِرَاءَ و َالْخُصُومَةَ فَإِنَّهُمَا یُمْرِضَانِ الْقُلُوبَ عَلَی الْإِخْوَانِ و َیَنْبُتُ عَلَیْهِمَا النِّفَاقُ؛
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: باهم جدال و دشمنی نکنید که باعث بیماری دل و نفاق میشود.[۱۷]
موسیقی حرام، آشیانه نفاق
امام صادق علیهالسلام فرمودند:الْغِنَاءُ عُشُّ النِّفَاق؛ موسیقی حرام، آشیانه نفاق (نابودکننده ایمان) است.[۱۸]
نواختن آلات موسیقی حرام، موجب مرض نفاق:
امام صادق علیهالسلام فرمودند: ضَرْبُ الْعِیدَانِ یُنْبِتُ النِّفَاقَ فِی الْقَلْبِ کَمَا یُنْبِتُ الْمَاءُ الْخُضْرَةَ؛ نواختن آلات موسیقی حرام، سبب مرض نفاق در قلب میشود، همان طور که آب باعث رویش سبزه میشود.[۱۹]
حقوقی که منافق ادا نمیکند
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام قَالَ ثَلَاثَةٌ لَا یَجْهَلُ حَقَّهُمْ إِلَّا مُنَافِقٌ مَعْرُوفُ النِّفَاقِ ذُو الشَّیْبَةِ فِی الْإِسْلَامِ وَحَامِلُ الْقُرْآنِ وَالْإِمَامُ الْعَادِلُ؛ امام صادق علیهالسلام فرمودند: حق سه نفر را زیر پا نمیگذارد مگر منافق معروف النفاق: پیر شده در اسلام، حاملان قرآن و امام عادل.[۲۰]
جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٍّ علیهالسلام أَنَّهُ نَهَی أَنْ یُخْفِیَ الْمَرْءُ زَکَاتَهُ عَنْ إِمَامِهِ وَقَالَ إِخْفَاءُ ذَلِکَ مِنَ النِّفَاق؛ امیرالمؤمنین علیهالسلام نهی کردند مردم را از مخفی کردن و نپرداختن زکات به امام عادل و فرمودند: مخفی کردن آن از نفاق است.[۲۱]
ذکر خدا باعث دوری از نفاق
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَنْ أَکْثَرَ ذِکْرَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَحَبَّهُ اللَّهُ وَ مَنْ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً کُتِبَتْ لَهُ بَرَاءَتَانِ بَرَاءَةٌ مِنَ النَّارِ و َبَرَاءَةٌ مِنَ النِّفَاقِ؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: کسی که زیاد ذاکر و به یاد خداوند عزوجل باشد، خداوند او را دوست میدارد و از نفاق و آتش جهنم دور میشود.[۲۲]
لبیک احرام، باعث برائت از نفاق
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیهالسلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّه صلی الله علیه و آله مَنْ لَبَّی فِی إِحْرَامِهِ سَبْعِینَ مَرَّةً إِیمَاناً وَاحْتِسَاباً أَشْهَدَ اللَّهُ لَهُ أَلْفَ أَلْفِ مَلَکٍ بِبَرَاءَةٍ مِنَ النَّارِ وَبَرَاءَةٍ مِنَ النِّفَاقِ؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: کسی که در حال احرام، از روی ایمان هفتاد بار لبیک گوید خداوند، هزاران هزار ملک را شاهد نمیگیرد که او را از نفاق و آتش دوزخ دور کند.[۲۳]
دعاء برای دوری از نفاق
قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیهالسلام إِذَا دَخَلْتَ الْحَمَّامَ فَقُلْ فِی الْوَقْتِ الَّذِی تَنْزِعُ فِیهِ ثِیَابَکَ اللَّهُمَّ انْزِعْ عَنِّی رِبْقَةَ النِّفَاقِ و َثَبِّتْنِی عَلَی الْإِیمَان؛ امام صادق علیهالسلام فرمودند: وقتی در حمام لباست را از تن بیرون میآوری بگو: خدایا مرا از نفاق دور کن و بر ایمان، ثابت دار[۲۴]
سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ مَنْ صَلَّی فِی لَیْلَةِ الْأُولَی مِنْ رَجَبٍ ثَلَاثِینَ رَکْعَةً بِالْحَمْدِ و َالْجَحْدِ ثَلَاثاً و َالتَّوْحِیدِ ثَلَاثاً غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ وَبَرَأَ مِنَ النِّفَاق؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: کسی که شب اول رجب سی رکعت نماز بخواند در هر رکعت یک حمد و سه بار سوره کافرون و سه بار سوره توحید بخواند، خداوند گناهانش را میآمرزد و از نفاق دور میشود.[۲۵]
به مسلمان ظالم، نباید نسبت شرک و نفاق داد:
أَنَّ عَلِیّاً علیهالسلام لَمْ یَکُنْ یَنْسُبُ أَحَداً مِنْ أَهْلِ حَرْبِهِ إِلَی الشِّرْکِ وَلَا إِلَی النِّفَاقِ وَلَکِنَّهُ کَانَ یَقُولُ هُمْ إِخْوَانُنَا بَغَوْا عَلَیْنَا؛ حضرت علی علیهالسلام به مسلمانانی که با او میجنگیدند، نسبت شرک و نفاق نمیداد (که این نشانگر بزرگی نفاق است) بلکه میفرمود: اینها برادران ما هستند که بر ما ظلم میکنند و با ما میجنگند.[۲۶]
نفاق، مانع استجابت دعاء
امام زینالعابدین علیهالسلام فرمودند: از گناهانی که باعث مستجاب نشدن دعا میشود، نیت بد و باطن بد و خبیث داشتن و نفاق و دو رو بودن با برادران دینی است.[۲۷]
انس و ارتباط مستمر با قرآن، بهترین و مؤثرترین راه علاج و دوری از بیماری نفاق:
نَهْجُ الْبَلَاغَةِ، قَالَ علیهالسلام اعْلَمُوا أَنَّ هَذَا الْقُرْآنَ هُوَ النَّاصِحُ الَّذِی لَا یَغُشُّ وَ الْهَادِی الَّذِی لَا یُضِلُّ وَ الْمُحَدِّثُ الَّذِی لَا یَکْذِبُ و َمَا جَالَسَ هَذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلَّا قَامَ عَنْهُ بِزِیَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ زِیَادَةٍ فِی هُدًی وَ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًی و َاعْلَمُوا أَنَّهُ لَیْسَ عَلَی أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ وَلَا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًی فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوَائِکُمْ و َاسْتَعِینُوا بِهِ عَلَی لَأْوَائِکُمْ فَإِنَّ فِیهِ شِفَاءً مِنْ أَکْبَرِ الدَّاءِ و َهُوَ الْکُفْرُ وَ النِّفَاقُ وَ الْعَمَی و َالضَّلَال... ؛ امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: بدانید، این قرآن نصیحتکنندهای است که فریب نمیدهد، هدایتکنندهای است که گمراه نمیکند، گویندهای است که دروغ نمیگوید و کسی با آن همنشین نمیشود مگر این که به هدایتش افزوده و از نادانیش کم میشود و بدانید، کسی که به قرآن عالم باشد، هیچ کس نمیتواند به علم او بیفزاید و هیچ عالمی از قرآن بینیاز نیست، پس از قرآن شفا بگیرید و از آن کمک بگیرید که شفای بزرگترین دردها که کفر و نفاق و نادانی و گمراهی است، در آن است.[۲۸]
نماز جماعت، سبب دوری از نفاق
الشَّهِیدُ فِی الذِّکْرَی، عَنِ النَّبِی صلی الله علیه و آله مَنْ صَلَّی أَرْبَعِینَ یَوْماً فِی الْجَمَاعَةِ یُدْرِکُ التَّکْبِیرَةَ الْأُولَی کُتِبَ لَهُ بَرَاءَتَانِ بَرَاءَةٌ مِنَ النَّارِ و َبَرَاءَةٌ مِنَ النِّفَاقِ؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: کسی که چهل روز در نماز جماعت، از اول نماز شرکت کند از آتش دوزخ و از نفاق دور میشود.[۲۹]
پانویس
- ↑ فرهنگ ابجدی، ترجمه المنجد الابجدی، ص68
- ↑ ابراهیم مصطفی و دیگران، المعجم الوسیط، دارالدعوه استانبول، 1989 ق،1410 هـ. ق، ص 942.
- ↑ سوره منافقون، آیه4
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج19، ص288
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج19، ص288
- ↑ سوره منافقون، آیات 1 تا 8
- ↑ أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج1، ص303 تا 305 (نقل با تلخیص)
- ↑ مستدرك الوسائل، ج11، ص367
- ↑ مستدرك الوسائل، ج14، ص14
- ↑ مستدرك الوسائل، ج4، ص90
- ↑ سوره نساء، 143 و 142
- ↑ الكافی، ج2، ص396
- ↑ كافی، ج2، ص397
- ↑ كافی، ج2، ص397
- ↑ كافی، ج2، ص397
- ↑ كافی، ج1، ص438
- ↑ كافی، ج2، ص300
- ↑ كافی، ج6، ص431
- ↑ كافی، ج6، ص434
- ↑ وسایل الشیعه، ج12، ص98
- ↑ مستدرك الوسائل، ج7، ص123
- ↑ كافی، ج2، ص499
- ↑ كافی، ج4، ص337
- ↑ من لایحضره الفقیه، ج:1، ص:112
- ↑ وسائل الشیعه، ج7، ص91
- ↑ وسائل الشیعه، ج15، ص82
- ↑ وسائل الشیعه، ج16، ص281
- ↑ مستدرك الوسائل، ج4، ص239
- ↑ مستدرك الوسائل، ج6، ص446