مجبره: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیهالسلام') |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
ایشان، خود علاقه دارند تا اصحاب مخلوق خوانده شوند.<ref>الافصاح فی الامامة، شیخ مفید، ص227</ref> | ایشان، خود علاقه دارند تا اصحاب مخلوق خوانده شوند.<ref>الافصاح فی الامامة، شیخ مفید، ص227</ref> | ||
=در کلام شیخ عبدالجلیل رازی= | =در کلام شیخ عبدالجلیل رازی= | ||
شیخ عبدالجلیل رازی در النقض مینویسد: «چند لقب، لایق مجبّره است: مجبّره، قَدَریه، مشبّهه، ناصبی، جَهمیه، کلّابیه، صِفاتیه، مباقلیه، خارجی، گبر و | شیخ عبدالجلیل رازی در النقض مینویسد: «چند لقب، لایق مجبّره است: مجبّره، قَدَریه، مشبّهه، ناصبی، جَهمیه، کلّابیه، صِفاتیه، مباقلیه، خارجی، گبر و اشعری». <ref>النقض، عبدالجلیل رازی، ص550 </ref> | ||
=در کلام احمد بن یحیی بن مرتضی= | =در کلام احمد بن یحیی بن مرتضی= | ||
بنا به نوشته احمد بن یحیی بن مرتضی، اندیشه مجبّره از [[معاویه|معاویة بن ابی سفیان]] و ملوک بنی مروان حادث شد و سپس فتنه آن، بزرگ گردید. <ref>المنیة و الامل فی شرح الملل و النحل، احمد بن یحیی بن مرتضی، ص19</ref> | بنا به نوشته احمد بن یحیی بن مرتضی، اندیشه مجبّره از [[معاویه|معاویة بن ابی سفیان]] و ملوک بنی مروان حادث شد و سپس فتنه آن، بزرگ گردید. <ref>المنیة و الامل فی شرح الملل و النحل، احمد بن یحیی بن مرتضی، ص19</ref> | ||
=در کلام سید مرتضی رازی= | =در کلام سید مرتضی رازی= | ||
سید مرتضی رازی مینویسد: «که از قدیم معروف بوده است که الجبر و التشبیه امویان و العدل و التوحید | سید مرتضی رازی مینویسد: «که از قدیم معروف بوده است که الجبر و التشبیه امویان و العدل و التوحید علویان». | ||
آن چه در کتاب تبصرة العوام موجود است چنین است: «اول کسی که جبر آشکار کرد در اسلام، معاویة بن ابی سفیان بود و اساس جبر، او نهاد و از این جاست که امیرالمؤمنین علی | آن چه در کتاب تبصرة العوام موجود است چنین است: «اول کسی که جبر آشکار کرد در اسلام، معاویة بن ابی سفیان بود و اساس جبر، او نهاد و از این جاست که امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میفرماید: التوحید و العدل نبویان و الجبر و التشبیه امویان».<ref>تبصرة العوام، مرتضی رازی، ص176</ref> | ||
و نیز ابن سعد از ایوب نقل میکند: «که با حسن بصری (م:110هـ. ق) چند بار در مسئله قدر صحبت کردم که از کلامش منصرف شود، تا این که او را به سلطان [دولت] ترسانیدم، آن وقت گفت در این موضوع دیگر صحبتی | و نیز ابن سعد از ایوب نقل میکند: «که با حسن بصری (م:110هـ. ق) چند بار در مسئله قدر صحبت کردم که از کلامش منصرف شود، تا این که او را به سلطان [دولت] ترسانیدم، آن وقت گفت در این موضوع دیگر صحبتی نمیکنم».<ref>لطبقات الکبری، ابن سعد، ج7، ص167 | ||
</ref><br> | </ref><br> | ||
=منابع= | =منابع= | ||
[[رده: فرق و مذاهب]] | [[رده:فرق و مذاهب]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۵۶
مجبّره یا جبریه یا اهل جبر به فرقههایی گفته میشود که قائل به فاعل مختار نبوده و افعال را از بندگان نفی میکنند؛ مانند جَهمیه، نجاریه، کلابیه، اهل حدیث و اشاعره. [۱] ایشان، خود علاقه دارند تا اصحاب مخلوق خوانده شوند.[۲]
در کلام شیخ عبدالجلیل رازی
شیخ عبدالجلیل رازی در النقض مینویسد: «چند لقب، لایق مجبّره است: مجبّره، قَدَریه، مشبّهه، ناصبی، جَهمیه، کلّابیه، صِفاتیه، مباقلیه، خارجی، گبر و اشعری». [۳]
در کلام احمد بن یحیی بن مرتضی
بنا به نوشته احمد بن یحیی بن مرتضی، اندیشه مجبّره از معاویة بن ابی سفیان و ملوک بنی مروان حادث شد و سپس فتنه آن، بزرگ گردید. [۴]
در کلام سید مرتضی رازی
سید مرتضی رازی مینویسد: «که از قدیم معروف بوده است که الجبر و التشبیه امویان و العدل و التوحید علویان». آن چه در کتاب تبصرة العوام موجود است چنین است: «اول کسی که جبر آشکار کرد در اسلام، معاویة بن ابی سفیان بود و اساس جبر، او نهاد و از این جاست که امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میفرماید: التوحید و العدل نبویان و الجبر و التشبیه امویان».[۵]
و نیز ابن سعد از ایوب نقل میکند: «که با حسن بصری (م:110هـ. ق) چند بار در مسئله قدر صحبت کردم که از کلامش منصرف شود، تا این که او را به سلطان [دولت] ترسانیدم، آن وقت گفت در این موضوع دیگر صحبتی نمیکنم».[۶]
منابع
- ↑ البدء و التاریخ، مطهر مقدسی، ج5، ص146 / بیان الادیان، ابوالقاسم بلخی، ص84 / تبصرة العوام، مرتضی رازی، ص48 / المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، احمد بن علی مقریزی، ج2، ص349 / النقض، عبدالجلیل رازی، ص306
- ↑ الافصاح فی الامامة، شیخ مفید، ص227
- ↑ النقض، عبدالجلیل رازی، ص550
- ↑ المنیة و الامل فی شرح الملل و النحل، احمد بن یحیی بن مرتضی، ص19
- ↑ تبصرة العوام، مرتضی رازی، ص176
- ↑ لطبقات الکبری، ابن سعد، ج7، ص167