برداشتهای ناصحیح از تقریب مذاهب (مقاله): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') |
جز (Javadi صفحهٔ برداشتهای ناصحیح از تقریب مذاهب را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به برداشتهای ناصحیح از تقریب مذاهب (مقاله) منتقل کرد) |
||
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''برداشتهای ناصحیح از تقریب بین مذاهب''' مدخلی است به زبان فارسی که در [[پژوهشگاه مطالعات تقریبی]] [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] با هدف تبیین و ترویج گفتمان تقریب بین مذاهب اسلامی و رفع سوء فهمها از مفهوم تقریب بین مذاهب نگاشته شده است. از زمانی که ایده تقریب مذاهب به عنوان یک دعوت رسمی از سوی دلسوزان امّت اسلامی و [[پیشگامان تقریب]] مطرح شد و درباره آن کتابها و مقالات متعدّد نگاشته شد تا به امروز قریب به یک قرن میگذرد. در این بین تلقیهای نادرستی از مفهوم تقریب بین مذاهب در اذهان شکل گرفته که گاه همین برداشتهای ناصحیح موجب سوءظن به دعوت مبارک تقریب بین مذاهب اسلامی شده است که در این مقاله به برخی از این برداشتهای ناصحیح اشاره میشود. | |||
== ادغام مذاهب موجود == | |||
یک برداشت از تقریب بین مذاهب اسلامی این است که تقریب را به معنای ادغام همه مذاهب اسلامی و تولید یک مذهب مشترک و مختلط از مجموعه آموزههای مذاهب بدانیم، مذهبی که بتواند نظر همه صاحبان مذاهب را جلب کرده و همه را حول محور خودش جمع کند. در واقع این نگاه به تقریب، نظر به نوعی تفاهم مذهبی و معامله و سازش بر سر اصول و تصالح مسلمانان بر پیروی از یک مذهب مورد تفاهم دارد. | |||
==ادغام مذاهب موجود== | |||
یک برداشت از تقریب بین مذاهب اسلامی این است | |||
این نحوه برداشت از تقریب مذاهب، ناصحیح بوده و تفسیری است که صاحبان نظریه تقریب و منادیان گذشته و حال تقریب مذاهب اسلامی به آن راضی نیستند چنان که برخی از بزرگان تقریب مذاهب نیز به این مطلب تصریح کردهاند. مرحوم [[محمد تقی قمی]] مؤسّس دارالتقریب قاهره دراینباره مینویسد: | این نحوه برداشت از تقریب مذاهب، ناصحیح بوده و تفسیری است که صاحبان نظریه تقریب و منادیان گذشته و حال تقریب مذاهب اسلامی به آن راضی نیستند چنان که برخی از بزرگان تقریب مذاهب نیز به این مطلب تصریح کردهاند. مرحوم [[محمد تقی قمی]] مؤسّس دارالتقریب قاهره دراینباره مینویسد: | ||
«امتزاج مذاهب اسلامی نه هدف ماست و نه مقصود ما بلکه ندای ما این است که مسلمانان در اصول اسلام ـ اصولی که مسلمان بدون اعتقاد به آن مسلمان شناخته نمیشود ـ متحد باشند یعنی بدانند که در اصول با یکدیگر اتحاد دارند و در سایر مسائل نیز همچون کسی که قصدش دشمنی یا فلج کردن دیگران و غلبه بر آنان نیست به یکدیگر بنگرند...»<ref>ر.ک: عبدالکریم بی آزار شیرازی، همبستگی مذاهب اسلامی، ص 77</ref> | «امتزاج مذاهب اسلامی نه هدف ماست و نه مقصود ما بلکه ندای ما این است که مسلمانان در اصول اسلام ـ اصولی که مسلمان بدون اعتقاد به آن مسلمان شناخته نمیشود ـ متحد باشند یعنی بدانند که در اصول با یکدیگر اتحاد دارند و در سایر مسائل نیز همچون کسی که قصدش دشمنی یا فلج کردن دیگران و غلبه بر آنان نیست به یکدیگر بنگرند...»<ref>ر. ک: عبدالکریم بی آزار شیرازی، همبستگی مذاهب اسلامی، ص 77</ref> | ||
گذشته از اینکه منادیان تقریب، چنین مقصودی از تقریب نداشته و ندارند، چنین امری امکان وقوعی ندارد چرا که اختلاف، یک امر طبیعی در بین | گذشته از اینکه منادیان تقریب، چنین مقصودی از تقریب نداشته و ندارند، چنین امری امکان وقوعی ندارد چرا که اختلاف، یک امر طبیعی در بین انسانها بوده و اصولاً اقدام به چنین کاری باعث بروز درگیری و اختلافات جدیدی بین مسلمانان گشته و عملاً نقض غرض از تقریب حاصل خواهد شد. | ||
اگر چه عناصر مشترک بین مذاهب فراوان است تا جایی که برخی از بزرگان تقریب، این مشترکات را تا حدود | اگر چه عناصر مشترک بین مذاهب فراوان است تا جایی که برخی از بزرگان تقریب، این مشترکات را تا حدود نود درصد دانستهاند اما با این حال در عمل، توافق بر این که همگان ملتزم به مذهبی واحد گردند امکانپذیر نیست زیرا هر کدام از این مذاهب دارای مبانی خاص و اصول ویژه خود هستند که گاهی تسالم و تصالح بر مذهب واحد منجر به دست کشیدن از برخی از آن مبانی خواهد شد که پیروان مذاهب به آن راضی نخواهند شد. | ||
نتیجه این که تقریب به معنای ادغام مذاهب نه تنها هدف تقریب را تأمین نمیکند بلکه گاهی موجب اختلاف بیشتر نیز میگردد و عملاً چنین کاری | نتیجه این که تقریب به معنای ادغام مذاهب نه تنها هدف تقریب را تأمین نمیکند بلکه گاهی موجب اختلاف بیشتر نیز میگردد و عملاً چنین کاری امکانپذیر نخواهد بود. | ||
استاد شهید [[مرتضی مطهّری]] که از منادیان وحدت و تقریب بین مذاهب اسلامی بود دراینباره میگوید: | استاد شهید [[مرتضی مطهّری]] که از منادیان وحدت و تقریب بین مذاهب اسلامی بود دراینباره میگوید: | ||
«بدیهی است که منظور علمای روشنفکر اسلامی از وحدت اسلامی، حصر مذاهب به یک مذهب و یا اخذ مشترکات مذاهب و طرد مفترقات آنها- که نه معقول و منطقی است و نه مطلوب و عملی- نیست. منظور این دانشمندان متشکل شدن مسلمین است در یک صف در برابر دشمنان مشترکشان.»<ref> | «بدیهی است که منظور علمای روشنفکر اسلامی از وحدت اسلامی، حصر مذاهب به یک مذهب و یا اخذ مشترکات مذاهب و طرد مفترقات آنها- که نه معقول و منطقی است و نه مطلوب و عملی- نیست. منظور این دانشمندان متشکل شدن مسلمین است در یک صف در برابر دشمنان مشترکشان.»<ref>مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج25، ص: 26</ref> | ||
==انحلال مذاهب موجود و تأسیس مذهب جدید== | == انحلال مذاهب موجود و تأسیس مذهب جدید == | ||
طرفداران این دیدگاه معتقدند باید تمام مذاهب اسلامی موجود کنار گذاشته شود و علمای مسلمان طرح مذهب جدیدی را بریزند. این تلقی هر چند بسیار نزدیک به تلقّی ادغام مذاهب است ولی با هم متفاوت میباشند. | طرفداران این دیدگاه معتقدند باید تمام مذاهب اسلامی موجود کنار گذاشته شود و علمای مسلمان طرح مذهب جدیدی را بریزند. این تلقی هر چند بسیار نزدیک به تلقّی ادغام مذاهب است ولی با هم متفاوت میباشند. | ||
در تلقّی ادغام مذاهب، نظر به حفظ مذاهب موجود و ادغام مشترکات آنها و تصالح و تفاهم بر مذهبی متشکل از همه مذاهب است تا صاحبان همه مذاهب را راضی کند و همه بر طبق آن مشترکات ادغام شده رفتار کنند اما در این تلقّی، سخن بر سر دست برداشتن از همه مذاهب موجود و تأسیس مذهبی جدید است، مذهبی که ممکن است | در تلقّی ادغام مذاهب، نظر به حفظ مذاهب موجود و ادغام مشترکات آنها و تصالح و تفاهم بر مذهبی متشکل از همه مذاهب است تا صاحبان همه مذاهب را راضی کند و همه بر طبق آن مشترکات ادغام شده رفتار کنند اما در این تلقّی، سخن بر سر دست برداشتن از همه مذاهب موجود و تأسیس مذهبی جدید است، مذهبی که ممکن است از آموزههای همه مذاهب سرچشمه نگرفته باشد. | ||
این برداشت از تقریب نیز با همان اشکالات تقریب به معنای ادغام مذاهب مواجه است و در عمل، امکان آن وجود نداشته و پیروان مذاهب گوناگون به چنین چیزی راضی نخواهند شد. بنابراین چنین راهی، تقریب ساز نبوده و مقصود از منادیان تقریب نیز چنین مطلبی نیست. | این برداشت از تقریب نیز با همان اشکالات تقریب به معنای ادغام مذاهب مواجه است و در عمل، امکان آن وجود نداشته و پیروان مذاهب گوناگون به چنین چیزی راضی نخواهند شد. بنابراین چنین راهی، تقریب ساز نبوده و مقصود از منادیان تقریب نیز چنین مطلبی نیست. | ||
==انتخاب یکی از مذاهب موجود== | == انتخاب یکی از مذاهب موجود == | ||
اساس این تلقّی از تقریب مذاهب بر این است که تمام مذاهب اسلامی را باید مورد بررسی و دقت نظر قرار داد و یکی از آنها که با ظواهر قرآن و سنّت بیشتر از دیگر مذاهب مطابقت دارد را پذیرفته و مذاهب دیگر را به کلّی طرد کنیم. | اساس این تلقّی از تقریب مذاهب بر این است که تمام مذاهب اسلامی را باید مورد بررسی و دقت نظر قرار داد و یکی از آنها که با ظواهر قرآن و سنّت بیشتر از دیگر مذاهب مطابقت دارد را پذیرفته و مذاهب دیگر را به کلّی طرد کنیم. | ||
این تفسیر از تقریب، افزون بر این که خلاف تصریح منادیان تقریب هست | این تفسیر از تقریب، افزون بر این که خلاف تصریح منادیان تقریب هست اشکالش از تلقّی ادغام مذاهب و تلقّی تأسیس مذهب جدید بیشتر است زیرا روشن است که طرفداران مذاهب به هیچ وجه حاضر نیستند که دست از مذهب خود و اصول حاکم بر آن کشیده و مذهب دیگر را بپذیرند. چنین طرحی نه تنها موجب تقریب و همدلی بین پیروان مذاهب نمیشود بلکه سبب بروز اختلافات و درگیریهای بیشتر میگردد. | ||
استاد شهید مرتضی مطهری دراینباره میگویند: | استاد شهید مرتضی مطهری دراینباره میگویند: | ||
«آیا ممکن است اقدامی بشود که یک وحدت مذهبی به وجود بیاید؟ این عملی نیست، لااقل به این زودیها عملی نیست. ما خودمان که شیعه هستیم هنوز نتوانسته ایم در امر [[تقلید|تقلید]]، وحدت به وجود بیاوریم و کاری بکنیم که مجتهدین [[شورای فتوایی|شورای فتوایی]] تشکیل دهند و در هر زمانی مردم یک رساله عملی بیشتر نداشته باشند، آن وقت توقع داریم که [[حنفی]] و [[شافعی]] و [[مالکی]] و [[حنبلی]] و [[وهابی]] و [[زیدی|زیدی]] همه بیایند شیعه [[اثناعشری]] بشوند؟»<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج20، ص90</ref> | «آیا ممکن است اقدامی بشود که یک وحدت مذهبی به وجود بیاید؟ این عملی نیست، لااقل به این زودیها عملی نیست. ما خودمان که شیعه هستیم هنوز نتوانسته ایم در امر [[تقلید|تقلید]]، وحدت به وجود بیاوریم و کاری بکنیم که مجتهدین [[شورای فتوایی|شورای فتوایی]] تشکیل دهند و در هر زمانی مردم یک رساله عملی بیشتر نداشته باشند، آن وقت توقع داریم که [[حنفی]] و [[شافعی]] و [[مالکی]] و [[حنبلی]] و [[وهابی]] و [[زیدی|زیدی]] همه بیایند شیعه [[اثناعشری]] بشوند؟»<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج20، ص90</ref> | ||
==اسلام بدون مذهب== | == اسلام بدون مذهب == | ||
مذهب، همانطور که از نامش پیداست راهی است برای فهم و عمل به دین. مذاهب گوناگون هر کدام مدّعی اند که راه وصول به حقیقت دین از طریق ما ممکن است. ایده اسلام بدون مذهب معتقد است که منشأ تمام اختلافها مذهبی بین مسلمین، وجود مذاهبی است که همه آنها بعد از رحلت رسول اکرم «صلّی اللّه علیه و آله و سلّم» به وجود | مذهب، همانطور که از نامش پیداست راهی است برای فهم و عمل به دین. مذاهب گوناگون هر کدام مدّعی اند که راه وصول به حقیقت دین از طریق ما ممکن است. ایده اسلام بدون مذهب معتقد است که منشأ تمام اختلافها مذهبی بین مسلمین، وجود مذاهبی است که همه آنها بعد از رحلت رسول اکرم «صلّی اللّه علیه و آله و سلّم» به وجود آمدهاند و حال این که آنچه ما باید متعبّد به آن باشیم اصل دین است لذا ما باید به سمت اسلام بدون مذهب برویم تا با این کار هم به اصل جوهر دین برسیم و هم از اختلافات ناشی از مذاهب متعدّد رهایی یابیم و این خود، راهی است برای تقریب بین پیروان مذاهب. | ||
یکی از طرفداران این دیدگاه، [[اهل سنّت سلفی]] میباشند. این گروه به پیروی از [[ابن تیمیه]] معتقدند که ملاک فهم اسلام، فهم [[صحابه]] رسول اکرم«صلّی اللّه علیه و آله و سلّم» در مرحله اوّل و سپس [[تابعان]] صحابه در مرحله بعد و تابعانِ تابعان در مرحله سوّم است بنابراین اولویت برای فهم آموزههای دین نه امامان مذاهب بلکه سلف | یکی از طرفداران این دیدگاه، [[اهل سنّت سلفی]] میباشند. این گروه به پیروی از [[ابن تیمیه]] معتقدند که ملاک فهم اسلام، فهم [[صحابه]] رسول اکرم«صلّی اللّه علیه و آله و سلّم» در مرحله اوّل و سپس [[تابعان]] صحابه در مرحله بعد و تابعانِ تابعان در مرحله سوّم است بنابراین اولویت برای فهم آموزههای دین نه امامان مذاهب بلکه سلف صالح، که همان صحابه و تابعان آنها و تابعانِ تابعان هستند میباشد. | ||
وجه تسمیه این گروه به سلفیه هم همین است زیرا سلف به معنای پیشینیان در مقابل خلف، مرجع فهم دین در نگاه این گروه هستند و برخلاف اکثریت اهل سنّت که تنها اجماع سلف را حجّت میدانند و به فهم سلف از دین کمتر اهمیّت میدهند، سلفیان، تمام آموزههایی که در مذاهب اهل سنّت بعد از سه نسل صحابه و تابعان و تابعانِ تابعان وجود دارد را در صورتی که معارض با آموزههای سلف باشد به کنار میگذارند و به نوعی خود را وابسته به مذهب خاصی نمیدانند.<ref>ر.ک: مهدی فرمانیان، | وجه تسمیه این گروه به سلفیه هم همین است زیرا سلف به معنای پیشینیان در مقابل خلف، مرجع فهم دین در نگاه این گروه هستند و برخلاف اکثریت اهل سنّت که تنها اجماع سلف را حجّت میدانند و به فهم سلف از دین کمتر اهمیّت میدهند، سلفیان، تمام آموزههایی که در مذاهب اهل سنّت بعد از سه نسل صحابه و تابعان و تابعانِ تابعان وجود دارد را در صورتی که معارض با آموزههای سلف باشد به کنار میگذارند و به نوعی خود را وابسته به مذهب خاصی نمیدانند.<ref>ر. ک: مهدی فرمانیان، جریانشناسی سلفیگری معاصر، ص 17-14</ref> | ||
ناگفته نماند هرچند ممکن است ایده اسلام بدون مذهب راهی مناسب برای تقریب بین مسلمین تلقّی شود اما اهل سنّت سلفی، این ایده را به عنوان تقریب دنبال نکرده و دغدغه تقریب مذاهب به آن شکل که بین منادیان تقریب در سده اخیر مطرح است را ندارند. | ناگفته نماند هرچند ممکن است ایده اسلام بدون مذهب راهی مناسب برای تقریب بین مسلمین تلقّی شود اما اهل سنّت سلفی، این ایده را به عنوان تقریب دنبال نکرده و دغدغه تقریب مذاهب به آن شکل که بین منادیان تقریب در سده اخیر مطرح است را ندارند. | ||
در نادرست بودن این تلقّی نیز همین بس که این ایده به عنوان راهی برای تقریب بین پیروان مذاهب از همان اشکالات تلقّیهای نادرست قبلی برخوردار است چرا که پیروان مذاهب هیچ گاه راضی نمیشوند که دست از آموزههای مذهب خویش بردارند و این که بخواهیم همه را ملزم به پذیرش چنین ایده ای بکنیم در عمل | در نادرست بودن این تلقّی نیز همین بس که این ایده به عنوان راهی برای تقریب بین پیروان مذاهب از همان اشکالات تلقّیهای نادرست قبلی برخوردار است چرا که پیروان مذاهب هیچ گاه راضی نمیشوند که دست از آموزههای مذهب خویش بردارند و این که بخواهیم همه را ملزم به پذیرش چنین ایده ای بکنیم در عمل امکانپذیر نیست. [[شهید مطهّری]] از منادیان وحدت و تقریب بین مسلمین دراینباره میگوید: | ||
«ما در صدد این نیستیم که طرحی برای از بین بردن فرقهها و مذاهب و بازگشت همه به اصل اسلام بریزیم زیرا این کاری است که اوّلاً از ما ساخته نیست و ثانیاً وحدت اسلامی متوقف بر این نیست که فرق و مذاهب از بین برود. جهات اختلاف فرق و مذاهب آن قدر زیاد نیست که مانع اخوّت اسلامی بشود.»<ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهری (حج)، ج25، ص: 38</ref> | «ما در صدد این نیستیم که طرحی برای از بین بردن فرقهها و مذاهب و بازگشت همه به اصل اسلام بریزیم زیرا این کاری است که اوّلاً از ما ساخته نیست و ثانیاً وحدت اسلامی متوقف بر این نیست که فرق و مذاهب از بین برود. جهات اختلاف فرق و مذاهب آن قدر زیاد نیست که مانع اخوّت اسلامی بشود.»<ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهری (حج)، ج25، ص: 38</ref> | ||
نکته دیگر اینکه منادیان تقریب از ابتدای شکلگیری آن تا کنون اذعان کردهاند که مقصود ما از وحدت بین مسلمین و | نکته دیگر اینکه منادیان تقریب از ابتدای شکلگیری آن تا کنون اذعان کردهاند که مقصود ما از وحدت بین مسلمین و تقریب، نزدیک کردن پیروان مذاهب با حفظ مذاهب خودشان است. | ||
مقام معظم رهبری حضرت [[آیت اللّه | مقام معظم رهبری حضرت [[آیت اللّه خامنهای]] در اینباره میفرمایند: | ||
«بعضی کسان برای این که اتّحاد مسلمین را تحصیل نمایند، مذاهب را نفی میکنند. نفی مذاهب، مشکلی را حل نمیکند؛ اثبات مذاهب، مشکلات را حل میکند. همین مذاهبی که هستند، هر کدام در منطقه کار خودشان، امور معمولی خودشان را انجام دهند؛ اما روابطشان را با یکدیگر حسنه کنند.»<ref>بیانات | «بعضی کسان برای این که اتّحاد مسلمین را تحصیل نمایند، مذاهب را نفی میکنند. نفی مذاهب، مشکلی را حل نمیکند؛ اثبات مذاهب، مشکلات را حل میکند. همین مذاهبی که هستند، هر کدام در منطقه کار خودشان، امور معمولی خودشان را انجام دهند؛ اما روابطشان را با یکدیگر حسنه کنند.»<ref>بیانات در دیدار مهمانان کنفرانس بینالمللی وحدت اسلامی، 1/5/1376</ref> | ||
بنابراین از بین بردن مذاهب به منظور تقریب، در واقع خروج از موضوع مسأله و پاک کردن صورت مسأله است زیرا موضوع تقریب، نزدیک سازی پیروان مذاهب اسلامی با حفظ مذهب خویش است و ما باید به دنبال طرحهایی باشیم که در عین اینکه اصول هر مذهب را حفظ میکنیم بین پیروان آنها تقریب ایجاد کنیم. | بنابراین از بین بردن مذاهب به منظور تقریب، در واقع خروج از موضوع مسأله و پاک کردن صورت مسأله است زیرا موضوع تقریب، نزدیک سازی پیروان مذاهب اسلامی با حفظ مذهب خویش است و ما باید به دنبال طرحهایی باشیم که در عین اینکه اصول هر مذهب را حفظ میکنیم بین پیروان آنها تقریب ایجاد کنیم. | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | |||
[[رده: | [[رده:مقالهها]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۴۴
برداشتهای ناصحیح از تقریب بین مذاهب مدخلی است به زبان فارسی که در پژوهشگاه مطالعات تقریبی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با هدف تبیین و ترویج گفتمان تقریب بین مذاهب اسلامی و رفع سوء فهمها از مفهوم تقریب بین مذاهب نگاشته شده است. از زمانی که ایده تقریب مذاهب به عنوان یک دعوت رسمی از سوی دلسوزان امّت اسلامی و پیشگامان تقریب مطرح شد و درباره آن کتابها و مقالات متعدّد نگاشته شد تا به امروز قریب به یک قرن میگذرد. در این بین تلقیهای نادرستی از مفهوم تقریب بین مذاهب در اذهان شکل گرفته که گاه همین برداشتهای ناصحیح موجب سوءظن به دعوت مبارک تقریب بین مذاهب اسلامی شده است که در این مقاله به برخی از این برداشتهای ناصحیح اشاره میشود.
ادغام مذاهب موجود
یک برداشت از تقریب بین مذاهب اسلامی این است که تقریب را به معنای ادغام همه مذاهب اسلامی و تولید یک مذهب مشترک و مختلط از مجموعه آموزههای مذاهب بدانیم، مذهبی که بتواند نظر همه صاحبان مذاهب را جلب کرده و همه را حول محور خودش جمع کند. در واقع این نگاه به تقریب، نظر به نوعی تفاهم مذهبی و معامله و سازش بر سر اصول و تصالح مسلمانان بر پیروی از یک مذهب مورد تفاهم دارد.
این نحوه برداشت از تقریب مذاهب، ناصحیح بوده و تفسیری است که صاحبان نظریه تقریب و منادیان گذشته و حال تقریب مذاهب اسلامی به آن راضی نیستند چنان که برخی از بزرگان تقریب مذاهب نیز به این مطلب تصریح کردهاند. مرحوم محمد تقی قمی مؤسّس دارالتقریب قاهره دراینباره مینویسد:
«امتزاج مذاهب اسلامی نه هدف ماست و نه مقصود ما بلکه ندای ما این است که مسلمانان در اصول اسلام ـ اصولی که مسلمان بدون اعتقاد به آن مسلمان شناخته نمیشود ـ متحد باشند یعنی بدانند که در اصول با یکدیگر اتحاد دارند و در سایر مسائل نیز همچون کسی که قصدش دشمنی یا فلج کردن دیگران و غلبه بر آنان نیست به یکدیگر بنگرند...»[۱]
گذشته از اینکه منادیان تقریب، چنین مقصودی از تقریب نداشته و ندارند، چنین امری امکان وقوعی ندارد چرا که اختلاف، یک امر طبیعی در بین انسانها بوده و اصولاً اقدام به چنین کاری باعث بروز درگیری و اختلافات جدیدی بین مسلمانان گشته و عملاً نقض غرض از تقریب حاصل خواهد شد.
اگر چه عناصر مشترک بین مذاهب فراوان است تا جایی که برخی از بزرگان تقریب، این مشترکات را تا حدود نود درصد دانستهاند اما با این حال در عمل، توافق بر این که همگان ملتزم به مذهبی واحد گردند امکانپذیر نیست زیرا هر کدام از این مذاهب دارای مبانی خاص و اصول ویژه خود هستند که گاهی تسالم و تصالح بر مذهب واحد منجر به دست کشیدن از برخی از آن مبانی خواهد شد که پیروان مذاهب به آن راضی نخواهند شد.
نتیجه این که تقریب به معنای ادغام مذاهب نه تنها هدف تقریب را تأمین نمیکند بلکه گاهی موجب اختلاف بیشتر نیز میگردد و عملاً چنین کاری امکانپذیر نخواهد بود.
استاد شهید مرتضی مطهّری که از منادیان وحدت و تقریب بین مذاهب اسلامی بود دراینباره میگوید: «بدیهی است که منظور علمای روشنفکر اسلامی از وحدت اسلامی، حصر مذاهب به یک مذهب و یا اخذ مشترکات مذاهب و طرد مفترقات آنها- که نه معقول و منطقی است و نه مطلوب و عملی- نیست. منظور این دانشمندان متشکل شدن مسلمین است در یک صف در برابر دشمنان مشترکشان.»[۲]
انحلال مذاهب موجود و تأسیس مذهب جدید
طرفداران این دیدگاه معتقدند باید تمام مذاهب اسلامی موجود کنار گذاشته شود و علمای مسلمان طرح مذهب جدیدی را بریزند. این تلقی هر چند بسیار نزدیک به تلقّی ادغام مذاهب است ولی با هم متفاوت میباشند.
در تلقّی ادغام مذاهب، نظر به حفظ مذاهب موجود و ادغام مشترکات آنها و تصالح و تفاهم بر مذهبی متشکل از همه مذاهب است تا صاحبان همه مذاهب را راضی کند و همه بر طبق آن مشترکات ادغام شده رفتار کنند اما در این تلقّی، سخن بر سر دست برداشتن از همه مذاهب موجود و تأسیس مذهبی جدید است، مذهبی که ممکن است از آموزههای همه مذاهب سرچشمه نگرفته باشد.
این برداشت از تقریب نیز با همان اشکالات تقریب به معنای ادغام مذاهب مواجه است و در عمل، امکان آن وجود نداشته و پیروان مذاهب گوناگون به چنین چیزی راضی نخواهند شد. بنابراین چنین راهی، تقریب ساز نبوده و مقصود از منادیان تقریب نیز چنین مطلبی نیست.
انتخاب یکی از مذاهب موجود
اساس این تلقّی از تقریب مذاهب بر این است که تمام مذاهب اسلامی را باید مورد بررسی و دقت نظر قرار داد و یکی از آنها که با ظواهر قرآن و سنّت بیشتر از دیگر مذاهب مطابقت دارد را پذیرفته و مذاهب دیگر را به کلّی طرد کنیم.
این تفسیر از تقریب، افزون بر این که خلاف تصریح منادیان تقریب هست اشکالش از تلقّی ادغام مذاهب و تلقّی تأسیس مذهب جدید بیشتر است زیرا روشن است که طرفداران مذاهب به هیچ وجه حاضر نیستند که دست از مذهب خود و اصول حاکم بر آن کشیده و مذهب دیگر را بپذیرند. چنین طرحی نه تنها موجب تقریب و همدلی بین پیروان مذاهب نمیشود بلکه سبب بروز اختلافات و درگیریهای بیشتر میگردد.
استاد شهید مرتضی مطهری دراینباره میگویند: «آیا ممکن است اقدامی بشود که یک وحدت مذهبی به وجود بیاید؟ این عملی نیست، لااقل به این زودیها عملی نیست. ما خودمان که شیعه هستیم هنوز نتوانسته ایم در امر تقلید، وحدت به وجود بیاوریم و کاری بکنیم که مجتهدین شورای فتوایی تشکیل دهند و در هر زمانی مردم یک رساله عملی بیشتر نداشته باشند، آن وقت توقع داریم که حنفی و شافعی و مالکی و حنبلی و وهابی و زیدی همه بیایند شیعه اثناعشری بشوند؟»[۳]
اسلام بدون مذهب
مذهب، همانطور که از نامش پیداست راهی است برای فهم و عمل به دین. مذاهب گوناگون هر کدام مدّعی اند که راه وصول به حقیقت دین از طریق ما ممکن است. ایده اسلام بدون مذهب معتقد است که منشأ تمام اختلافها مذهبی بین مسلمین، وجود مذاهبی است که همه آنها بعد از رحلت رسول اکرم «صلّی اللّه علیه و آله و سلّم» به وجود آمدهاند و حال این که آنچه ما باید متعبّد به آن باشیم اصل دین است لذا ما باید به سمت اسلام بدون مذهب برویم تا با این کار هم به اصل جوهر دین برسیم و هم از اختلافات ناشی از مذاهب متعدّد رهایی یابیم و این خود، راهی است برای تقریب بین پیروان مذاهب.
یکی از طرفداران این دیدگاه، اهل سنّت سلفی میباشند. این گروه به پیروی از ابن تیمیه معتقدند که ملاک فهم اسلام، فهم صحابه رسول اکرم«صلّی اللّه علیه و آله و سلّم» در مرحله اوّل و سپس تابعان صحابه در مرحله بعد و تابعانِ تابعان در مرحله سوّم است بنابراین اولویت برای فهم آموزههای دین نه امامان مذاهب بلکه سلف صالح، که همان صحابه و تابعان آنها و تابعانِ تابعان هستند میباشد.
وجه تسمیه این گروه به سلفیه هم همین است زیرا سلف به معنای پیشینیان در مقابل خلف، مرجع فهم دین در نگاه این گروه هستند و برخلاف اکثریت اهل سنّت که تنها اجماع سلف را حجّت میدانند و به فهم سلف از دین کمتر اهمیّت میدهند، سلفیان، تمام آموزههایی که در مذاهب اهل سنّت بعد از سه نسل صحابه و تابعان و تابعانِ تابعان وجود دارد را در صورتی که معارض با آموزههای سلف باشد به کنار میگذارند و به نوعی خود را وابسته به مذهب خاصی نمیدانند.[۴]
ناگفته نماند هرچند ممکن است ایده اسلام بدون مذهب راهی مناسب برای تقریب بین مسلمین تلقّی شود اما اهل سنّت سلفی، این ایده را به عنوان تقریب دنبال نکرده و دغدغه تقریب مذاهب به آن شکل که بین منادیان تقریب در سده اخیر مطرح است را ندارند.
در نادرست بودن این تلقّی نیز همین بس که این ایده به عنوان راهی برای تقریب بین پیروان مذاهب از همان اشکالات تلقّیهای نادرست قبلی برخوردار است چرا که پیروان مذاهب هیچ گاه راضی نمیشوند که دست از آموزههای مذهب خویش بردارند و این که بخواهیم همه را ملزم به پذیرش چنین ایده ای بکنیم در عمل امکانپذیر نیست. شهید مطهّری از منادیان وحدت و تقریب بین مسلمین دراینباره میگوید:
«ما در صدد این نیستیم که طرحی برای از بین بردن فرقهها و مذاهب و بازگشت همه به اصل اسلام بریزیم زیرا این کاری است که اوّلاً از ما ساخته نیست و ثانیاً وحدت اسلامی متوقف بر این نیست که فرق و مذاهب از بین برود. جهات اختلاف فرق و مذاهب آن قدر زیاد نیست که مانع اخوّت اسلامی بشود.»[۵]
نکته دیگر اینکه منادیان تقریب از ابتدای شکلگیری آن تا کنون اذعان کردهاند که مقصود ما از وحدت بین مسلمین و تقریب، نزدیک کردن پیروان مذاهب با حفظ مذاهب خودشان است.
مقام معظم رهبری حضرت آیت اللّه خامنهای در اینباره میفرمایند: «بعضی کسان برای این که اتّحاد مسلمین را تحصیل نمایند، مذاهب را نفی میکنند. نفی مذاهب، مشکلی را حل نمیکند؛ اثبات مذاهب، مشکلات را حل میکند. همین مذاهبی که هستند، هر کدام در منطقه کار خودشان، امور معمولی خودشان را انجام دهند؛ اما روابطشان را با یکدیگر حسنه کنند.»[۶]
بنابراین از بین بردن مذاهب به منظور تقریب، در واقع خروج از موضوع مسأله و پاک کردن صورت مسأله است زیرا موضوع تقریب، نزدیک سازی پیروان مذاهب اسلامی با حفظ مذهب خویش است و ما باید به دنبال طرحهایی باشیم که در عین اینکه اصول هر مذهب را حفظ میکنیم بین پیروان آنها تقریب ایجاد کنیم.
پانویس
- ↑ ر. ک: عبدالکریم بی آزار شیرازی، همبستگی مذاهب اسلامی، ص 77
- ↑ مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج25، ص: 26
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج20، ص90
- ↑ ر. ک: مهدی فرمانیان، جریانشناسی سلفیگری معاصر، ص 17-14
- ↑ مجموعه آثار استاد شهید مطهری (حج)، ج25، ص: 38
- ↑ بیانات در دیدار مهمانان کنفرانس بینالمللی وحدت اسلامی، 1/5/1376