۸۶٬۰۹۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'بی تفاوت' به 'بیتفاوت') |
جز (جایگزینی متن - 'جلال الدین' به 'جلالالدین') |
||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
بیش از یک سال از دوران خلافت ابوبکر، نبرد با مرتدان، پیامبران دروغین<ref>اين عده كسانی چون مسيلمه كذاب، طلحه بن خويلد، سجاح بنت سلمی و ... بودند كه قبايلی چون اسد، بنی سليم و غطفان را گرد خود فراهم ساخته بودند (احمد بن ابی يعقوب، تاريخ يعقوبی، ابراهيم آيتی، ج 2 ص 4).</ref> و مانعان زکات<ref>از اين عده قبايل كنده، حضر موت، بنی يربوع و رئيس آنان مالك بن نويره، قيس بن عاصم، حارثة بن سراقه و ... هستند (كلاعی البلنسی، تاريخ الردّه، ص3 و10).</ref> سپری شد. ابوبکر پس از ختم غائله ردّه که یک سال بیشتر زنده نماند نتوانست به فتوحات همانند دوران پس از خود دست یابد و لشکرکشی وی فقط در مصاف با رومیان در شام و سوریه خلاصه شد؛ البته خلیفه به خوبی از تجربه و مهارت جنگی، فداکاری و شجاعتهای علی(علیهالسلام)آگاه بود و میدانست که نقش سرنوشتساز او در نبرد با کافران از وی مرد جنگی تمام عیار و بلامنازع ساخته است و نمیشود از نقش مؤثر او غافل بود. از طرفی، عدم شرکت او در جنگها و فتوحات و انزوای وی میتوانست در جامعه سؤال برانگیز باشد که «چرا علی با کافران مثل روم، بیتفاوت یا منزوی است؟» به طور قطع برای همه روشن بود که ترس او از مرگ<ref>علی(عليه السلام) فرمود: «و الله لو تظاهرت العرب علی قتالی... ; به خدا سوگند! اگر عرب تماماً در كارزار با من روبه رو شوند، به آنان پشت نمی كنم (نهجالبلاغه، عبده، نامه 45، ص 81).</ref> یا سستی و کاهلی از جهاد، عامل این مسأله نبوده است؛ پس چه چیزی میتواند پیکارگر و قهرمان صحنههای نبرد را این گونه به انزوا کشانده باشد؟! این پرسشی بود که برای جامعه آن روز میتوانست مطرح باشد؛ بدین سبب، خلیفه و یارانش میکوشیدند با ورود و شرکت دادن علی(علیهالسلام) در جنگ و فتوحات، از یک طرف میدانی برای طرح چنین ابهامی فراهم نسازند و از طرف دیگر، با ورود علی(علیهالسلام) به عرصه جنگ و فتوحات، اعتبار و مشروعیت چنین اقدامی را در اذهان بسیاری از هواخواهان، به ویژه بنیهاشم مستحکم کنند.<br> | بیش از یک سال از دوران خلافت ابوبکر، نبرد با مرتدان، پیامبران دروغین<ref>اين عده كسانی چون مسيلمه كذاب، طلحه بن خويلد، سجاح بنت سلمی و ... بودند كه قبايلی چون اسد، بنی سليم و غطفان را گرد خود فراهم ساخته بودند (احمد بن ابی يعقوب، تاريخ يعقوبی، ابراهيم آيتی، ج 2 ص 4).</ref> و مانعان زکات<ref>از اين عده قبايل كنده، حضر موت، بنی يربوع و رئيس آنان مالك بن نويره، قيس بن عاصم، حارثة بن سراقه و ... هستند (كلاعی البلنسی، تاريخ الردّه، ص3 و10).</ref> سپری شد. ابوبکر پس از ختم غائله ردّه که یک سال بیشتر زنده نماند نتوانست به فتوحات همانند دوران پس از خود دست یابد و لشکرکشی وی فقط در مصاف با رومیان در شام و سوریه خلاصه شد؛ البته خلیفه به خوبی از تجربه و مهارت جنگی، فداکاری و شجاعتهای علی(علیهالسلام)آگاه بود و میدانست که نقش سرنوشتساز او در نبرد با کافران از وی مرد جنگی تمام عیار و بلامنازع ساخته است و نمیشود از نقش مؤثر او غافل بود. از طرفی، عدم شرکت او در جنگها و فتوحات و انزوای وی میتوانست در جامعه سؤال برانگیز باشد که «چرا علی با کافران مثل روم، بیتفاوت یا منزوی است؟» به طور قطع برای همه روشن بود که ترس او از مرگ<ref>علی(عليه السلام) فرمود: «و الله لو تظاهرت العرب علی قتالی... ; به خدا سوگند! اگر عرب تماماً در كارزار با من روبه رو شوند، به آنان پشت نمی كنم (نهجالبلاغه، عبده، نامه 45، ص 81).</ref> یا سستی و کاهلی از جهاد، عامل این مسأله نبوده است؛ پس چه چیزی میتواند پیکارگر و قهرمان صحنههای نبرد را این گونه به انزوا کشانده باشد؟! این پرسشی بود که برای جامعه آن روز میتوانست مطرح باشد؛ بدین سبب، خلیفه و یارانش میکوشیدند با ورود و شرکت دادن علی(علیهالسلام) در جنگ و فتوحات، از یک طرف میدانی برای طرح چنین ابهامی فراهم نسازند و از طرف دیگر، با ورود علی(علیهالسلام) به عرصه جنگ و فتوحات، اعتبار و مشروعیت چنین اقدامی را در اذهان بسیاری از هواخواهان، به ویژه بنیهاشم مستحکم کنند.<br> | ||
فتوحات و گسترش اسلام در سرزمینهای دیگر، خواست و مطلوب هر مسلمان است و علی(علیهالسلام)در این نبردها و فتوحات شخصاً حضور نیافت و فقط به مشاوره و کمک فکری در این خصوص پرداخت. | فتوحات و گسترش اسلام در سرزمینهای دیگر، خواست و مطلوب هر مسلمان است و علی(علیهالسلام)در این نبردها و فتوحات شخصاً حضور نیافت و فقط به مشاوره و کمک فکری در این خصوص پرداخت. | ||
قزوینی میگوید: به حل و عقد احکام شریعت و حل مشکلات و بیان معضلات جامعه برای حفظ شریعت اسلام در مدینه پرداخت.<ref>قزوینی رازی، سید | قزوینی میگوید: به حل و عقد احکام شریعت و حل مشکلات و بیان معضلات جامعه برای حفظ شریعت اسلام در مدینه پرداخت.<ref>قزوینی رازی، سید جلالالدین محدث، ص 310.</ref><br> | ||
طبق گزارشهای تاریخی، پس از درگذشت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و پس از آن که فضای سیاسی مدینه که دچار بحران شده بود، به آرامش گرایید و ابوبکر زمام امور را به دست گرفت، خلیفه در اجرای فرمان پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)در نبرد با رومیان به طور کامل دو دل بود. با گروهی از صحابه مشورت کرد و هر یک نظری داد که او را قانع نکرد. سرانجام با علی(علیهالسلام) به مشورت پرداخت و حضرت او را بر اجرای دستور پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)تشویق کرد و افزود که اگر با رومیان نبرد کند، پیروز خواهد شد. خلیفه از تشویق امام خرسند شد.<ref>ابن عساکر علی بن حسن الشافعی، ص 444؛ ازدی بصری، تصحیح ولیام ناسیولینس، ص 3.</ref>؛ سپس به مردم رو کرد و گفت: ای مسلمانان! این علی وارث علم پیامبر است. هرکه در راستی او شک کند، منافق است. سخن او، مرا در جهاد با روم تحریص و تشویق کرد و دل مرا بسیار شاد ساخت.<ref>ابن اعثم کوفی، ج 1، ص 97.</ref><br> | طبق گزارشهای تاریخی، پس از درگذشت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و پس از آن که فضای سیاسی مدینه که دچار بحران شده بود، به آرامش گرایید و ابوبکر زمام امور را به دست گرفت، خلیفه در اجرای فرمان پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)در نبرد با رومیان به طور کامل دو دل بود. با گروهی از صحابه مشورت کرد و هر یک نظری داد که او را قانع نکرد. سرانجام با علی(علیهالسلام) به مشورت پرداخت و حضرت او را بر اجرای دستور پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)تشویق کرد و افزود که اگر با رومیان نبرد کند، پیروز خواهد شد. خلیفه از تشویق امام خرسند شد.<ref>ابن عساکر علی بن حسن الشافعی، ص 444؛ ازدی بصری، تصحیح ولیام ناسیولینس، ص 3.</ref>؛ سپس به مردم رو کرد و گفت: ای مسلمانان! این علی وارث علم پیامبر است. هرکه در راستی او شک کند، منافق است. سخن او، مرا در جهاد با روم تحریص و تشویق کرد و دل مرا بسیار شاد ساخت.<ref>ابن اعثم کوفی، ج 1، ص 97.</ref><br> | ||
در این نبرد جانانه، سپاه اسلام با تلاشها و فداکاریهای فراوان که تعدادی از یاران علی(علیهالسلام) نیز در آن حضور داشتند، به پیروزی بزرگی دست یافت.<br> | در این نبرد جانانه، سپاه اسلام با تلاشها و فداکاریهای فراوان که تعدادی از یاران علی(علیهالسلام) نیز در آن حضور داشتند، به پیروزی بزرگی دست یافت.<br> | ||
خط ۲۵۲: | خط ۲۵۲: | ||
# ابوحنیفه احمد بن داوود دینوری، الاخبار الطوال، طبع بنفقة المکتبة العربیه، نعمان الاعظمی، بغداد]بی تا[. | # ابوحنیفه احمد بن داوود دینوری، الاخبار الطوال، طبع بنفقة المکتبة العربیه، نعمان الاعظمی، بغداد]بی تا[. | ||
# محمود زمخشری، الکشاف، بیروت، 1407 ق. | # محمود زمخشری، الکشاف، بیروت، 1407 ق. | ||
# | # جلالالدین سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، قم، 1404 ق. | ||
# محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، 1985 م/ 1405 ق. | # محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، 1985 م/ 1405 ق. | ||
# محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی. | # محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی. | ||
خط ۲۶۲: | خط ۲۶۲: | ||
# ابن کثیر القرشی الدمشقی الشافعی، البدایه و النهایه فی التاریخ، مصر، مطبعة السعاده، 1351ش. | # ابن کثیر القرشی الدمشقی الشافعی، البدایه و النهایه فی التاریخ، مصر، مطبعة السعاده، 1351ش. | ||
# محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، تهران، 1362 ش. | # محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، تهران، 1362 ش. | ||
# نصیر الدین عبد الجلیل قزوینی رازی، بعض مثالب النواصب فی نقض بعض فضایح الروافض، سید | # نصیر الدین عبد الجلیل قزوینی رازی، بعض مثالب النواصب فی نقض بعض فضایح الروافض، سید جلالالدین محدث، 1371 ش. | ||
# محمد بن جریر بن یزید طبری، تاریخ الامم والملوک، تاریخ طبری، بیروت، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم. دار التراث. | # محمد بن جریر بن یزید طبری، تاریخ الامم والملوک، تاریخ طبری، بیروت، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم. دار التراث. | ||
# کلاعی البلنسی و هذبه خورشید احمد فارق، تاریخ الردّه، اقتبسه من الاکتفأ، معهد الدراسات الاسلامیه، هند، 1920 م. | # کلاعی البلنسی و هذبه خورشید احمد فارق، تاریخ الردّه، اقتبسه من الاکتفأ، معهد الدراسات الاسلامیه، هند، 1920 م. | ||
خط ۲۷۰: | خط ۲۷۰: | ||
# یوسف ابن جوزی، تذکره الخواص، تهران، کتابخانه نینوا. | # یوسف ابن جوزی، تذکره الخواص، تهران، کتابخانه نینوا. | ||
# احمد ابن یعقوب یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، 1379 ق، ترجمه ابراهیم آیتی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1378 ش. | # احمد ابن یعقوب یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، 1379 ق، ترجمه ابراهیم آیتی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1378 ش. | ||
# | # جلالالدین سیوطی، تاریخ خلفاء، مصر، مطبعة السعاده، 1371 ق. | ||
# علی بن حسن بن عساکر، تاریخ مدینه، دمشق، مجمع اللغة العربیه، 1398 ق. | # علی بن حسن بن عساکر، تاریخ مدینه، دمشق، مجمع اللغة العربیه، 1398 ق. | ||
# محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، اول، نشر صدوق، تهران، 1417 ق. | # محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، اول، نشر صدوق، تهران، 1417 ق. |