رجعت: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' آن گاه ' به ' آنگاه ') |
جز (جایگزینی متن - 'پاره ای' به 'پارهای') |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
دانشمند معاصر شیعی، علامه مظفر دراینباره میگوید: | دانشمند معاصر شیعی، علامه مظفر دراینباره میگوید: | ||
«عقیده شیعه در رجعت، بر اساس پیروی از اهل بیت علیهم السلام چنین است: خداوند عدهای از کسانی را که در گذشته از دنیا رفتهاند، به همان اندام و صورتی که داشتهاند، زنده کرده و به دنیا برمیگرداند. به برخی از آنان عزت میدهد | «عقیده شیعه در رجعت، بر اساس پیروی از اهل بیت علیهم السلام چنین است: خداوند عدهای از کسانی را که در گذشته از دنیا رفتهاند، به همان اندام و صورتی که داشتهاند، زنده کرده و به دنیا برمیگرداند. به برخی از آنان عزت میدهد وپارهای را ذلیل و خوار خواهد کرد و حقوق حق پرستان را از باطل پرستان میگیرد و داد ستم دیدگان را از ستم گران می ستاند و این جریان یکی از رویدادهایی است که پس از قیام مهدی آل محمد به وجود میآید. کسانی که پس از مردن به این جهان باز میگردند یا از ایمان بالا برخوردارند یا افرادی در نهایت درجه فساد و آنگاه دوباره میمیرند». <ref>محمدرضا مظفر، عقاید الامامیه، ترجمه علیرضا مسجدجامعی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص 294.</ref> | ||
== چیستی رجعت == | == چیستی رجعت == |
نسخهٔ ۴ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۳۷
یکی از مباحث مهم اعتقادی شیعه، «رجعت» است. رجعت از جمله باورهای شیعیان است که به معنای بازگشت به سوی دنیا پس از مرگ و پیش از آخرت است. رجعت کمی بعد از ظهور امام زمان و پیش از شهادت ایشان اتفاق خواهد افتاد. این بازگشت مختص مؤمنان خالص و مشرکان محض است. این مفهوم، در طول تاریخ فراز و نشیبهای فراوانی را به خود دیده است. متاسفانه این اعتقاد، هماره از طرف مخالفان، کمتر مورد نقد منصفانه قرار گرفته و مورد طعن، استهزاء و گاهی هتاکی و بی حرمتی واقع شده است.
رجعت در لغت و اصطلاح
رجعت، مصدر ثلاثی مجرّد از باب «رَجَعَ، یرجِعُ، رُجُوعاً» است. این واژه، به بازگشتن و برگشتن اطلاق میشود. رجعت، به معنای بازگشت به مبدأ است و مبدأ میتواند محل، حالت، عمل، گفتار یا هر چیزی باشد که حرکت از آن آغاز میگردد. فیومی مینویسد: «الرَّجعه بالفتح بمعنی الرّجوع رَجعت با فتح، به معنای بازگشت میباشد» و رجعت، به معنای یک بار بازگشتن میباشد «و الرّجعه، المرّه الواحده».
بامراجعه به اغلب کتابهای لغت در خواهیم یافت که بین معانی مختلفی که برای رجعت بیان شده، یک اشتراک وجود دارد و آن بازگشت به محلی است که شروع از آن جا بوده است؛ [۱] همان گونه که در ترجمه فارسی این کلمه، به جای رجعت «بازگشت» گفته میشود که کلمه «باز»، به معنای تکرار است.
در یک جمع بندی بین تعریفهای فراوان رجعت، میتوان گفت که رجعت در اصطلاح، عبارت است از: بازگشت گروهی از مؤمنان محض به دنیا، و کافران محض پس از مردن و قبل از قیامت، در حکومت حضرت مهدی (عج) و روشن است که انبیا و ائمه علیهم السلام به عنوان اشرف مؤمنان محض در بین رجعت کنندگان خواهند بود.[۲]
دانشمند معاصر شیعی، علامه مظفر دراینباره میگوید:
«عقیده شیعه در رجعت، بر اساس پیروی از اهل بیت علیهم السلام چنین است: خداوند عدهای از کسانی را که در گذشته از دنیا رفتهاند، به همان اندام و صورتی که داشتهاند، زنده کرده و به دنیا برمیگرداند. به برخی از آنان عزت میدهد وپارهای را ذلیل و خوار خواهد کرد و حقوق حق پرستان را از باطل پرستان میگیرد و داد ستم دیدگان را از ستم گران می ستاند و این جریان یکی از رویدادهایی است که پس از قیام مهدی آل محمد به وجود میآید. کسانی که پس از مردن به این جهان باز میگردند یا از ایمان بالا برخوردارند یا افرادی در نهایت درجه فساد و آنگاه دوباره میمیرند». [۳]
چیستی رجعت
ازمجموع آیات، روایات و سخنان دانشمندان بزرگ شیعه میتوان به دست آورد که رجعت عالمی است با ویژگیهای خاص که نه همچون عالم دنیاست و نه چون عالم آخرت و در عین حال، عالم برزخ نیز نیست.
علامه طباطبایی مینویسد: «رجعت از مراتب روز قیامت است؛ اگر چه در کشف و ظهور پایینتر از قیامت است و دلیل پایینتر بودن آن از قیامت، عبارت است از امکان راه یافتن فساد و شر درآن (فی الجمله)؛ به خلاف قیامت (که هیچ گونه فساد و شری درآن راه نخواهد یافت) و به همین دلیل، روز ظهور حضرت مهدی (عج) نیز گاه ملحق به قیامت شده است؛ به خاطر ظهور و غلبه تامه حق؛ اگر چه روز ظهور حضرت نیز پایینتر از روز رجعت است» [۴]
جایگاه رجعت
اگر چه برخی این اعتقاد را جزء اعتقادات ضروری شیعه دانسته، منکران آن را از دایره تشیع بیرون دانستهاند؛ [۵] ولی عدهای نیز هستند که آن را جزء ضروریات مذهب شیعه ندانستهاند؛ [۶] گرچه روایات فراوانی نظر نخست را تأیید کرده است.
آثار اعتقاد به رجعت
درباره نقش اعتقاد به رجعت در زندگی شیعه، میتوان گفت که بدون تردید همان گونه که انتظار فرج، عبادتی بس بزرگ است و نقش مهم و به سزایی در پویایی و تحرک جامعه ایفا میکند، اعتقاد به رجعت و بازگشت، هنگام ظهور حضرت مهدی (عج) نیز میتواند نقش مهم و به سزایی در نشاط دینی و امید در حکومت جهانی آن حضرت داشته باشد.
در روایات آمده است که یک گروه از رجعت کنندگان، کسانی هستند که دارای ایمان محض هستند؛ از این جهت شخص علاقهمند به درک محضر آن امام آخرین و حجت الهی، نهایت تلاش خود را به کار خواهد برد تا به درجات بالای ایمان برسد تا در زمره رجعت کنندگان باشد.
از این رو اهمیت اعتقاد به رجعت، کمتر از اعتقاد به مهدویت و انتظار فرج نیست.
اثبات رجعت
بزرگان علمای شیعه برای اثبات این اعتقاد از تمامی دلایل عقلی و نقلی بهره جستهاند که در این جا تنها به برخی آنها اشاره میشود:
1. عقل درباره اثبات رجعت، عقل همان قدر ایفای نقش میکند که در اثبات معاد نقش دارد و بنابراین میتوان گفت: بازگشت به دنیا از نظر عقل، هیچ گونه مانعی ندارد و عقل هیچ گونه مخالفتی با آن ندارد؛ زیرا قدرت ذات اقدس الهی بر هر چیز ممکن تعلق میگیرد و عقل امتناعی در زنده شدن مردگان بعد از مردن سراغ ندارد.
2. قرآن یکی از دلایل چهارگانه، قرآن است. از نظر شیعه، قرآن به مسئله رجعت پرداخته و ثبوت و وقوع آن را هم در امتهای گذشته و هم در آخرالزمان و در آیات متعددی به صورت مفصل بیان کرده است.
الف) دلایل ثبوتی و وقوعی رجعت
همان طور که اشاره شد، آن چه مشترک بین همه مسلمانان است، این است که آیات فراوانی از قرآن، وقوع زنده شدن برخی از مردگان در دنیا را خبر داده است که به سه مورد اشاره میشود:
زنده شدن هفتاد نفر از همراهان حضرت موسی علیهالسلام:
خداوند متعال در بخشی از داستان حضرت موسی علیهالسلام چنین میفرماید: «و چون گفتید ای موسی! تا خدا را آشکارا نبینیم، هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد، پس در حالی که مینگریستید، صاعقه شما را فرو گرفت. سپس شمارا پس از مرگتان بر انگیختیم؛ باشد که شکر گزاری کنید.». [۷]
تردیدی نیست که در این حادثه، مرگی اتفاق افتاده و پس از آن زنده شدنی بوده است.
زنده شدن کشته بنی اسرائیل:
خداوند متعال داستان زنده شدن کشته بنی اسرائیل را این گونه بیان فرموده است:
«و چون شخصی را کشتید و درباره او با یکدیگر به ستیزه برخاستید و حال آن که خدا، آن چه را کتمان میکردید، آشکار گردانید. سپس فرمودیم: پارهای از آن (گاو سربریده را) به آن (مقتول) بزنید (تازنده شود)؛ این گونه خداوند، مردگان را زنده میکند. و آیات خود را به شما مینمایاند؛ باشد که بیندیشید.» [۸] و بسیار بعید است که این ظهور صریح و روشن در مرگ و زنده شدن، به صورتی دیگر تأویل شود.
زنده شدن هزاران نفر:
اگر چه زنده کردن یک مرده با تمام مردگان، برای خداوند تفاوتی نمیکند، ولی این گونه نبوده که افرادی محدودی زنده شوند. خداوند در آیهای خبر از زنده شدن هزاران مرده داده است؛ آن جا که میفرماید: «آیا از (حال) کسانی که از بیم مرگ از خانههای خود خارج شدند و هزاران تن بودند، خبر نیافتی؟ سپس خداوند به آنان گفت: تن به مرگ بسپارید؛ آنگاه آنان را زنده ساخت. آری، خداوند نسبت به مردم، صاحب بخشش است؛ ولی بیشتر مردم سپاسگزاری نمیکنند». [۹]
رسول گرامی صلی الله علیه و اله میفرماید: هر آن چه در امتهای گذشته رخ داده است در امت من نیز رخ خواهد داد. قاضی نور الله شوشتری، الصوارم المهرقه، انتشارات چاپخانه نهضت، 1367، ص 67. از این سخن نتیجه گرفتهاند که از آن جایی که رجعت یکی از مهمترین حوادث امتهای گذشته است و تاکنون نیز تحقق نیافته، قطعاً در زمان آینده صورت خواهد گرفت.
ب) آیات تأویل شده به رجعت درآخر الزمان
علاوه برآیات نخست، آیات فراوانی در قرآن آمده که از نظر شیعه قابل تطبیق بر رجعت در آخرالزمان است که جهت اختصار تنها به یک مورد اشاره میشود:
خداوند درآیه 83 سوره نمل میفرماید: «و آن روز از هر امتی، گروهی از کسانی را که آیات ما را تکذیب کردهاند، محشور میگردانیم؛ سپس آنان نگاه داشته میشوند تاهمه به هم بپیوندند». علامه طباطبایی، درباره این آیه میگوید:
«و از ظاهر آیه بر میآید که حشر در آن، حشر در غیر روز قیامت است؛ زیرا حشر در قیامت، اختصاص به یک گروه از هر امت ندارد؛ بلکه تمامی امتها در آن محشور میشوند و حتی به حکم آیه «و حشرنا هم فلم نغادر منهم احدا» یک نفرهم از قلم نمیافتد و اما در این آیه میفرماید: از هر امتی فوجی را محشور میکنیم ...».
وی سپس در تأیید این که نظر قرآن حشری غیر از قیامت است، مینویسد: «و باز مؤید گفتار ما که منظور حشر در قیامت نیست، این است که این آیه و دو آیه بعدش، بعد از داستان بیرون شدن دابة از زمین واقع شدهاند که خود یکی از علائمی است که قبل از قیامت واقع میشود؛ قیامتی که در چند آیه بعد درباره آن میفرماید: «و نفخ فی الصور» و تاچند آیه بعد، اوصاف وقایع آن روز را بیان میکند و معنا ندارد که قبل از شروع به بیان اصل قیامت و وقایع آن، یکی از وقایع آن را جلوتر ذکرکند؛ چون ترتیب وقوعی اقتضا میکند که اگر حشر فوج از هر امتی هم جزو وقایع قیامت باشد، آن را بعد از مسئله نفخ صور ذکر فرماید؛ ولی این طور ذکر نکرد؛ بلکه قبل از نفخ صور، مسئله حشر فوج از هر امتی را آورده، پس معلوم میشود این حشر، جزو وقایع قیامت نیست. [۱۰]
در توضیح پیرامون همین آیه، روایات فراوانی از اهل بیت علیهم السلام نقل شده که ایشان این آیه را دلیل محکمی بر و قوع رجعت در دوران حکومت مهدی (عج) دانستهاند. [۱۱]
رجعت در روایات
روایات رجعت را نیز میتوان همانند آیات به دو دسته کلی تقسیم کرد؛ دسته نخست روایاتی است که به تحقق رجعت در امتهای گذشته اشاره کرده است که عمدتاً در ذیل آیات مربوط به رجعت ذکر شدهاند و دسته دوم روایاتی است که به وقوع رجعت در آخر الزمان و در آستانه برپایی قیامت اشاره میکند که در این دسته، علاوه بر روایاتی که ذیل آیات ذکر شده، روایات مستقلی نیز به چشم میخورد که به یک مورد اشاره میگردد.
امام باقر علیهالسلام میفرماید: «ایام الله عزو جل ثلاثة یوم یقوم القائم و یوم الکرة و یوم القیامة؛ [۱۲] روزهای خدا سه تاست؛ روزی که قائم (عج) قیام میکند و روز رجعت و روز قیامت.
علاوه بر این روایات، دعاها و زیارت نامههای متعددی در دست است که به نحوی مسئله رجعت را مورد اشاره قرار داده است.
اجماع علمای شیعه
علاوه بر ادله نقلی (آیات و روایات) و حکم عقل، علمای شیعه به اجماع و اتفاق نظر علما و بزرگان نیز استدلال کردهاند. در موارد فراوانی گفته شد که دانشمندان شیعه در این موضوع هم نظر هستند. و حتی برخی دلیل اصلی بر رجعت را اجماع علمای شیعه دانستهاند.
امین الاسلام طبرسی در کتاب ارزش مند مجمع البیان در ذیل آیه 83 سوره نمل مینویسد:
«... و برای این که رجعت (تنها) به ظواهر اخبار منقوله اثبات نشده تا تأویل در آن راه پیدا کند؛ زیرا تکیه در اثبات رجعت بر اجماع شیعیان امامیه است؛ اگر چه اخبار وروایات این باب نیز آن را تأیید و معاضدت میکند ...». [۱۳]
رجعت کنندگان
از مجموع روایات به دست میآید که مؤمنین محض و کافرین محض رجعت میکنند والبته روایات فراوانی به صورت ویژه، خبر از رجعت افراد خاصی داده است که به صورت اختصار میتوان به برخی اشاره کرد:
- از امام حسین علیهالسلام به عنوان اولین رجعت کننده یادشده است. [۱۴]
- برای علی علیهالسلام رجعتهای متعددی ذکر شده است. [۱۵]
- ائمه معصومین علیهم السلام به صورت خصوصی به برخی از یاران خود بشارت رجعت دادهاند. [۱۶]
- برخی روایات میگوید که انبیای گذشته، رجعت خواهند کرد. [۱۷]
- پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله به همراه ائمه معصوم علیهم السلام رجعت میکنند. [۱۸]
- در روایاتی رجعت برخی از منافقان و کفار نیز ذکر شده است. [۱۹]
مدت رجعت
از روایاتی که به صورت پراکنده به زمان رجعت اشاره کردهاند این نتیجه حاصل میشود که رجعت از هنگام ظهور حضرت مهدی (عج) آغاز شده تا قبل از قیامت و رستاخیز کبری ادامه خواهد داشت.
تکلیف رجعت کنندگان
آیا کسانی که در زمان رجعت زنده میشوند، مکلف به تکالیف شرعی هستند؟
در این موضوع روایات به دو دسته تقسیم میشود؛ بخشی میگوید تنها هدف از رجعت، مشاهده دولت مهدی (عج) و لذت بردن ازدیدن حکومت جهانی عدل است؛ ولی در روایات فراوانی نیز گفته شده که ایشان جهت یاری حضرت مهدی (عج) و حاکمیت پس از ایشان، رجعت میکنند و بدیهی است که در این صورت تکلیفی برای آنها وجود خواهد داشت و در مقابل انجام آن تکالیف دارای پاداش خواهند بود.
حکمت رجعت
در روایات حکمتهایی برای رجعت ذکر شده که عبارتند از:
1. لذت بردن منتظران راستین دولت حق از برپایی حکومت جهانی.
2. رنج و عذاب بردن کافران و منافقان از دیدن آن دولت.[۲۰]
پانویس
- ↑ ر. ک: ابن فارس، معجم مقاییس اللغة؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن؛ ابن منظور، لسان العرب؛ فیومی، المصباح المنیر؛ جزائری، فروغ اللغات ... .
- ↑ ر. ک: شیخ مفید، اوائل المقالات فی المذاهب والمختارات، ج 4، ص 77؛ سیدمرتضی، جوابات المسائل التبانیات، ج 1، ص 125؛ الحراالعاملی، الایقاظ من الرجعة، ص 29.
- ↑ محمدرضا مظفر، عقاید الامامیه، ترجمه علیرضا مسجدجامعی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص 294.
- ↑ تفسیر المیزان، ج 2، ص 109.
- ↑ شیخ طوسی، رسالة العقاید الجعفریه، ص 250؛ الحر العاملی، الایقاظ، ص 67؛ فخرالدین طریحی اسدی، مجمع البحرین.
- ↑ جعفر سبحانی، اللهبات علی هدا الکتاب و السنة و العقل، ج 4، ص 289.
- ↑ بقره (2): 55 و 56.
- ↑ همان، آیات 72 و 73.
- ↑ همان، آیه 243.
- ↑ تفسیر المیزان، ج 15، ص 570.
- ↑ ر. ک: علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج 2، ص 36.
- ↑ شیخ صدوق، الخصایص، مکتبة الصدوق، ص 108.
- ↑ مجمع البیان، ج 7 - 8 ص 367.
- ↑ ر. ک: محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، چاپخانه علمیه، ج 2، ص 282؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 8، ص 206.
- ↑ علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 53، ص 46 و 47؛ الکافی، ج 1، ص 197.
- ↑ ر. ک: محمد بن جریر طبرسی، دلائل الامامه، ص 284؛ محمد بن الحسن بن علی الطوسی. اختیار معرفة الرجال، ص 217؛ مصباح الشریعه، ص 63.
- ↑ تفسیر قمی، ج 1، ص 106؛ تفسیرعیاشی، ج 1، ص 181.
- ↑ بحار الانوار، ج 53، ص 15.
- ↑ همان، ص 39.
- ↑ رجعت چیست؟