کاربر:Hoosinrasooli/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
}} | }} | ||
حسن بن احمد بن حسن ناصر، مشهور به «ناصر صغير». عالم شيعي و نقيب علويان در بغداد. در برخي از منابع نام او «حسين» ضبط شده چنانكه نام پدر او به جاي احمد، «علي» ضبط شده است. تاريخ تولد او در دست نيست اما وفات او در 368هجري در بغداد روي داد. پدرش «ابوالحسين احمد بن ناصر موسوي»(م311ق) از رؤساي زمان خود و نقيب سادات در بغداد بود. جدش «ناصر كبير» مشهور به «اطروش» فرمانرواي طبرستان بود كه در 304هجري در آمل درگذشت. برادرش «ابوجعفر محمد بن ناصر» مشهور به «صاحب قلنسوه» فرمانرواي ديلم و جيلان بود. دخترش «فاطمه»(م385ق) مادر سيد رضي و سيد مرتضي است و كسي است كه نزد «شيخ مفيد»(م413ق) از احترام زيادي برخوردار بود و شيخ مفيد كتاب احكام النساء را براي دخترش فاطمه نوشت. همين دخترش با «ابواحمد حسين بن موسي موسوي»(پدر سيد مرتضي و سيد رضي) ازدواج كرد، بنابراين وي (يعني ناصر صغير) پدر مادر «سيد رضي»(م406ق) و «سيدمرتضي علم الهدي»(م436ق) ميباشد. سيدمرتضي در باره پدر بزرگش ناصر صغير ميگويد: «پدر بزرگم را ديدهام و با او حشر و نشر داشتم تا اينكه در سال 362ق بعد از كنارهگيري پدرم، مسئوليت نقابت علويان بغداد را پدر مادرم بر عهده گرفت و در 368ق در بغداد وفات يافت. او مردي نيكوكار، اهل دانش، پاكطينت و داراي اخلاق پسنديدهاي بود. در ايام «معزالدوله»(حكومت: 334 تا 356ق) چنان عظمت و هيبتي داشت كه او را در همه امور مقدم ميداشتند». مسئوليت نقابت علويان به ويژه در بغداد كه مركز خلافت اسلامي به شمار ميآمد، يكي از موقعيتهاي مهم اجتماعي، فرهنگي و سياسي بود و كسي كه به اين منصب گماشته ميشد، ميبايست لياقت رهبري و هدايت سادات را دارا بوده و بتواند از عهده مشكلات و اموري كه به نحوي به سادات و علويان مربوط ميشود، بر آيد. موقعيت او به عنوان نقيب نقباي بغداد، حاكي از شايستگيهاي فراوان او در مديريت و رهبري سادات است و بديهي است چنين شخصيتي از نظر علمي نيز ميبايست داراي مقام و منزلت ويژهاي بوده باشد تا بتواند در برابر انبوه مشكلات و كشمكشهاي فرقهاي و مذهبي كه در آن زمان فزاينده بود، فائق آيد. با اينحال در هيچيك از منابع كهن، در باره ميزان تحصيلات و سطح علمي او، سخني به ميان نيامده است، بنابراين با توجه به پوشيدهبودن حيات علمي او، امكان شناسايي اساتيد و شاگردان او براي ما وجود ندارد چنانكه از آثار تأليفي او نيز گزارشي ديده نشده است. | حسن بن احمد بن حسن ناصر، مشهور به «ناصر صغير». عالم شيعي و نقيب علويان در بغداد. در برخي از منابع نام او «حسين» ضبط شده چنانكه نام پدر او به جاي احمد، «علي» ضبط شده است. تاريخ تولد او در دست نيست اما وفات او در 368هجري در بغداد روي داد. پدرش «ابوالحسين احمد بن ناصر موسوي»(م311ق) از رؤساي زمان خود و نقيب سادات در بغداد بود. جدش «ناصر كبير» مشهور به «اطروش» فرمانرواي طبرستان بود كه در 304هجري در آمل درگذشت. برادرش «ابوجعفر محمد بن ناصر» مشهور به «صاحب قلنسوه» فرمانرواي ديلم و جيلان بود. دخترش «فاطمه»(م385ق) مادر سيد رضي و سيد مرتضي است و كسي است كه نزد «شيخ مفيد»(م413ق) از احترام زيادي برخوردار بود و شيخ مفيد كتاب احكام النساء را براي دخترش فاطمه نوشت. همين دخترش با «ابواحمد حسين بن موسي موسوي»(پدر سيد مرتضي و سيد رضي) ازدواج كرد، بنابراين وي (يعني ناصر صغير) پدر مادر «سيد رضي»(م406ق) و «سيدمرتضي علم الهدي»(م436ق) ميباشد. سيدمرتضي در باره پدر بزرگش ناصر صغير ميگويد: «پدر بزرگم را ديدهام و با او حشر و نشر داشتم تا اينكه در سال 362ق بعد از كنارهگيري پدرم، مسئوليت نقابت علويان بغداد را پدر مادرم بر عهده گرفت و در 368ق در بغداد وفات يافت. او مردي نيكوكار، اهل دانش، پاكطينت و داراي اخلاق پسنديدهاي بود. در ايام «معزالدوله»(حكومت: 334 تا 356ق) چنان عظمت و هيبتي داشت كه او را در همه امور مقدم ميداشتند». مسئوليت نقابت علويان به ويژه در بغداد كه مركز خلافت اسلامي به شمار ميآمد، يكي از موقعيتهاي مهم اجتماعي، فرهنگي و سياسي بود و كسي كه به اين منصب گماشته ميشد، ميبايست لياقت رهبري و هدايت سادات را دارا بوده و بتواند از عهده مشكلات و اموري كه به نحوي به سادات و علويان مربوط ميشود، بر آيد. موقعيت او به عنوان نقيب نقباي بغداد، حاكي از شايستگيهاي فراوان او در مديريت و رهبري سادات است و بديهي است چنين شخصيتي از نظر علمي نيز ميبايست داراي مقام و منزلت ويژهاي بوده باشد تا بتواند در برابر انبوه مشكلات و كشمكشهاي فرقهاي و مذهبي كه در آن زمان فزاينده بود، فائق آيد. با اينحال در هيچيك از منابع كهن، در باره ميزان تحصيلات و سطح علمي او، سخني به ميان نيامده است، بنابراين با توجه به پوشيدهبودن حيات علمي او، امكان شناسايي اساتيد و شاگردان او براي ما وجود ندارد چنانكه از آثار تأليفي او نيز گزارشي ديده نشده است. | ||
منابع | |||
== منابع == | |||
# الانتصار، شريف مرتضي، تحقيق موسسه النشر الاسلامي، ص12؛ | |||
# طبقات اعلام الشيعه، ج1ص82؛ | |||
# عمده الطالب، ابن عنبه، ص310؛ | |||
# الفوائد الرجاليه، ج3صص96 و97؛ | |||
# المجدي في انساب الطالبيين، ص155. | |||
[[رده:عالمان]] | [[رده:عالمان]] | ||
[[رده:عالمان شیعه]] | [[رده:عالمان شیعه]] | ||
[[رده:محدثان شیعه]] | [[رده:محدثان شیعه]] |
نسخهٔ ۱۸ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۳۶
حسن بن ابوالحسن دیلمی | |
---|---|
اطلاعات شخصی | |
محل تولد | گیلان، دیلم |
روز درگذشت | 355ق. |
دین | اسلام، شیعه |
شاگردان | شیخ ابوالفتح کراجکی |
آثار | ارشادالقلوب کتاب التفسیر |
فعالیتها | مفسر |
حسن بن ابوالحسن دیلمی، از مفسران امامیه در قرن چهارم. از نسبت «دیلمی» میتوان استنباط کرد که وی اصالتاً اهل «دیلم» از دیار گیلان بوده است اما قطعاً مسافرتهایی به عراق داشته و با بزرگان کوفه و بغداد ملاقات کرده و مدتی در آنجا به استماع حدیث مشغول بوده است. از کتابهای او تنها «کتاب التفسیر» مورد شناسایی قرار گرفته است.
معرفی اچمالی
حسن بن ابوالحسن دیلمی، از مفسران امامیه در قرن چهارم. نام او با حسن بن ابی الحسن دیلمی صاحب کتاب ارشادالقلوب مشترک است، اما زمان آندو بیش از پنج سده با یکدیگر فاصله دارد. وی صاحب «کتاب التفسیر» است که ابوالفتح کراجکی در کنز الفوائد، و ابنشهرآشوب در مناقب از او نقل میکنند.
وی در منابع رجالی فردی ناشناخته است اما در همین منابع تصریح به امامی بودن او شده است. از ولادت و وفات او اطلاعی در دست نیست، تنها از احادیث او میتوان یقین کرد که وی از رجال نیمه دوم قرن چهارم بوده است، زیرا «شیخ کراجکی» به طور مستقیم از او نقل حدیث میکند، اما اینکه وی در کجا پرورش یافته و نزد چه کسانی درس خوانده، بر ما مجهول است، زیرا نام پدر و همچنین نام سلسله اساتید او ناشناخته است. از نسبت «دیلمی» میتوان استنباط کرد که وی اصالتاً اهل «دیلم» از دیار گیلان بوده است اما قطعاً مسافرتهایی به عراق داشته و با بزرگان کوفه و بغداد ملاقات کرده و مدتی در آنجا به استماع حدیث مشغول بوده است. وی در موارد متعددی از پدرش نیز نقل حدیث میکند و این، نشان میدهد که پدرش از عالمان عصر خود بوده و در حیات علمی نامبرده سهیم بوده است.
شاگردان
شاگردان او اطلاعی در دست نیست اما از آنجا که «کراجکی» بدون هیچ واسطهای از او نقل حدیث میکند چنین استنباط میشود که یکی از شاگردان او شیخ ابوالفتح کراجکی بوده است.
آثار
از کتابهای او تنها «کتاب التفسیر» مورد شناسایی قرار گرفته که به شیوه روایی تألیف شده و در تأویل و تفسیر آیات قرآنی، از احادیثی که در مناقب امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و سایر اهلبیت (علیهالسلام) وارد شده، بهره گرفته شده است.
منابع
- کنزالفوائد، کراجکی، صفحات متعدد؛
- الذریعه، ج1ص517 شماره 2527، وج4ص271 شماره 1257؛
- طبقات اعلام الشیعه، ج1ص84؛
- مرآه الکتب، تبریزی، ص489 شماره 145.
ادریس بن احمد اشعری قمی | |
---|---|
نام کامل | حسن بن احمد بن ادریس بن احمد اشعری قمی |
اطلاعات شخصی | |
محل تولد | قم |
روز درگذشت | 345ق. |
محل درگذشت | قم |
دین | اسلام، شیعه |
شاگردان | شیخ صدوق |
فعالیتها | محدث شیعی |
حسن بن احمد بن ادریس بن احمد اشعری قمی، محدث شیعی. وی فرزند فقیه و محدث مشهور احمد بن ادریس قمی و استاد شیخ صدوق است. وی در قم پرورش یافت و تحت تربیت پدرش رشد کرد و به تدریج به حد کمال رسید. احادیثی از او در باره فضیلت امام رضا (علیهالسلام) نقل شده است.
معرفی اجمالی
حسن بن احمد بن ادریس بن احمد اشعری قمی، محدث شیعی. کنیه او در منابع ذکر نشده است. وی فرزند فقیه و محدث مشهور «احمد بن ادریس قمی» و استاد «شیخ صدوق» است و در باره وفات او این اندازه روشن است که بعد از پدرش و قبل از شیخ صدوق وفات یافته است، بنابراین دوران زندگی و حیات علمی او تماماً در سده چهارم بوده و احتمالاً در اواسط این سده حدود 345هجری زندگی را به انجام رسانده است. وی در قم پرورش یافت و تحت تربیت پدرش رشد کرد و به تدریج به حد کمال رسید. پدرش یکی از دانشمندان برجسته شیعه است که حتی صاحبنظران اهلسنت نیز، از پدرش به نیکی یاد کرده و او را «بزرگ مصنفین رافضیه» معرفی کردهاند.
برادرش حسین بن احمد بن ادریس از اساتید شیخ تلعکبری و «شیخ صدوق» بود که در منابع حدیثی، نام ایندو با یکدیگر خلط میشود، اما تحقیقات نشان میدهد آنها دو شخصیت جدا از هم و با یکدیگر برادر بودهاند. وی در کنار برادرش، بیشترین بهرهها را از پدر برد و چنین مینماید که تا آخر عمر در قم اقامت داشت زیرا از رابطه او با اساتید و شاگردان شهرهای دیگر گزارشی دیده نشده است. وی در قم تمام آموختههایی را که از پدرش داشت به دیگران انتقال داد و از او احادیث متعددی بر جای مانده که محتوای آنها غالباً عبادی و اخلاقی هستند. بعضی از این احادیث نیز در باره فضیلت امام رضا (علیهالسلام) نقل شده است. در بعضی از روایات او آمده است که امام رضا (علیهالسلام) به «ابی نصر بزنطی» فرمود: «به شیعیان من ابلاغ کن که ثواب زیارت من برابر با هزار حج تمتع است». ظاهراً وی در زمان خود از شخصیتهای مورد اعتماد بود و شیخ صدوق در هنگام نقل حدیث از او با جمله «رضی الله عنه» تجلیل کرده است، و این مطلب، گویای آن است که وی از حسن سابقه برخوردار بوده و احادیث او میبایست قابل قبول انگاشته شود. از او اثر تألیفی بر جای نمانده است.
شاگردان
از شاگردان او تنها شیخ صدوق است که شنیدههای او را برای آیندگان بازگو کرده است، مگر در یک مورد که محمد بن احمد بن داود قمی(استاد شیخ طوسی) نیز از او نقل حدیث کرده است.
منابع
- تهذیب الاحکام، ج6ص85 حدیث169، وص109 حدیث194؛
- الخصال، خصلتهای سهگانه، ص110 حدیث80 و82؛
- طرائف المقال، ج1ص164 شماره 841؛
- عیون اخبار الرضا (علیهالسلام) ، ج1ص233 حدیث24؛
- کمال الدین و تمام التعمه، ص325، باب 33، وص388 باب42؛
- مسند الامام الرضا (علیهالسلام) ، ج1ص144.
حسن بن احمد بن حسن ناصر | |
---|---|
نام کامل | حسن بن احمد بن حسن ناصر |
اطلاعات شخصی | |
روز درگذشت | 368ق. |
حسن بن احمد بن حسن ناصر، مشهور به «ناصر صغير». عالم شيعي و نقيب علويان در بغداد. در برخي از منابع نام او «حسين» ضبط شده چنانكه نام پدر او به جاي احمد، «علي» ضبط شده است. تاريخ تولد او در دست نيست اما وفات او در 368هجري در بغداد روي داد. پدرش «ابوالحسين احمد بن ناصر موسوي»(م311ق) از رؤساي زمان خود و نقيب سادات در بغداد بود. جدش «ناصر كبير» مشهور به «اطروش» فرمانرواي طبرستان بود كه در 304هجري در آمل درگذشت. برادرش «ابوجعفر محمد بن ناصر» مشهور به «صاحب قلنسوه» فرمانرواي ديلم و جيلان بود. دخترش «فاطمه»(م385ق) مادر سيد رضي و سيد مرتضي است و كسي است كه نزد «شيخ مفيد»(م413ق) از احترام زيادي برخوردار بود و شيخ مفيد كتاب احكام النساء را براي دخترش فاطمه نوشت. همين دخترش با «ابواحمد حسين بن موسي موسوي»(پدر سيد مرتضي و سيد رضي) ازدواج كرد، بنابراين وي (يعني ناصر صغير) پدر مادر «سيد رضي»(م406ق) و «سيدمرتضي علم الهدي»(م436ق) ميباشد. سيدمرتضي در باره پدر بزرگش ناصر صغير ميگويد: «پدر بزرگم را ديدهام و با او حشر و نشر داشتم تا اينكه در سال 362ق بعد از كنارهگيري پدرم، مسئوليت نقابت علويان بغداد را پدر مادرم بر عهده گرفت و در 368ق در بغداد وفات يافت. او مردي نيكوكار، اهل دانش، پاكطينت و داراي اخلاق پسنديدهاي بود. در ايام «معزالدوله»(حكومت: 334 تا 356ق) چنان عظمت و هيبتي داشت كه او را در همه امور مقدم ميداشتند». مسئوليت نقابت علويان به ويژه در بغداد كه مركز خلافت اسلامي به شمار ميآمد، يكي از موقعيتهاي مهم اجتماعي، فرهنگي و سياسي بود و كسي كه به اين منصب گماشته ميشد، ميبايست لياقت رهبري و هدايت سادات را دارا بوده و بتواند از عهده مشكلات و اموري كه به نحوي به سادات و علويان مربوط ميشود، بر آيد. موقعيت او به عنوان نقيب نقباي بغداد، حاكي از شايستگيهاي فراوان او در مديريت و رهبري سادات است و بديهي است چنين شخصيتي از نظر علمي نيز ميبايست داراي مقام و منزلت ويژهاي بوده باشد تا بتواند در برابر انبوه مشكلات و كشمكشهاي فرقهاي و مذهبي كه در آن زمان فزاينده بود، فائق آيد. با اينحال در هيچيك از منابع كهن، در باره ميزان تحصيلات و سطح علمي او، سخني به ميان نيامده است، بنابراين با توجه به پوشيدهبودن حيات علمي او، امكان شناسايي اساتيد و شاگردان او براي ما وجود ندارد چنانكه از آثار تأليفي او نيز گزارشي ديده نشده است.
منابع
- الانتصار، شريف مرتضي، تحقيق موسسه النشر الاسلامي، ص12؛
- طبقات اعلام الشيعه، ج1ص82؛
- عمده الطالب، ابن عنبه، ص310؛
- الفوائد الرجاليه، ج3صص96 و97؛
- المجدي في انساب الطالبيين، ص155.