عبدالله بن مسلم بن عقیل: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '[[حضرت علی' به '[[علی بن ابی طالب ') |
جز (جایگزینی متن - '[[حسین بن علی' به '[[حسین بن علی (سید الشهدا) ') |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
'''عبدالله''' فرزند [[مسلم بن عقیل]] و مادرش رقیه دختر [[علی بن ابی طالب|حضرت علی]] (علیهالسلام) است. وی از اصحاب [[حسین بن علی (سید الشهدا)]] (علیهالسلام) بود<ref>طوسی، محمد بن حسن، الرجال، ج۱، ص۱۰۳</ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۷</ref><ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ج۱، ص۶۲</ref><ref>ابن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکرة الخواص، ج۱، ص۲۲۹</ref> که در [[کربلا]] در سن چهارده سالگی به شهادت رسید<ref>مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۲، ص۲۱۷-۲۱۸</ref>. | '''عبدالله''' فرزند [[مسلم بن عقیل]] و مادرش رقیه دختر [[علی بن ابی طالب|حضرت علی]] (علیهالسلام) است. وی از اصحاب [[حسین بن علی (سید الشهدا) | ||
(سید الشهدا)]] (علیهالسلام) بود<ref>طوسی، محمد بن حسن، الرجال، ج۱، ص۱۰۳</ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۷</ref><ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ج۱، ص۶۲</ref><ref>ابن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکرة الخواص، ج۱، ص۲۲۹</ref> که در [[کربلا]] در سن چهارده سالگی به شهادت رسید<ref>مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۲، ص۲۱۷-۲۱۸</ref>. | |||
==نخستین شهید بنیهاشم== | ==نخستین شهید بنیهاشم== | ||
خط ۵۰: | خط ۵۱: | ||
==سرانجام قاتل عبدالله== | ==سرانجام قاتل عبدالله== | ||
[[ابن اثیر]] ذیل حوادث سال ۶۶ هجری و [[قیام مختار]] و کشتن قاتلان [[حسین بن علی (سید الشهدا)]] مینویسد: مختار گروهی را برای دستگیری زید بن ورقا جنبی -جبانی، جهنی- فرستاد. | [[ابن اثیر]] ذیل حوادث سال ۶۶ هجری و [[قیام مختار]] و کشتن قاتلان [[حسین بن علی (سید الشهدا) | ||
(سید الشهدا)]] مینویسد: مختار گروهی را برای دستگیری زید بن ورقا جنبی -جبانی، جهنی- فرستاد. | |||
او کسی بود که میگفت: «من جوانی را با تیر زدم که دست خود را بر پیشانی نهاد تا تیر به آن نخورد دست وی را به پیشانیاش دوختم که نتوانست دست خویش را از پیشانی جدا سازد. آن جوان عبدالله بن مسلم بن عقیل بود؛ و آنگاه که تیر بر وی زدم چنین گفت: بار خدایا اینها ما را اندک یافتند و خوارمان شمردند، اینها را بکش همانگونه که ما را کشتند! تیر دیگری به وی زدم و او را به قتل رساندم. وقتی نزد وی آمدم از دنیا رفته بود. تیری که بر شکمش زده بودم برگرفتم، آن تیری که بر پیشانیش بود حرکت دادم که بیرون آید، ولی پیکان آن در پیشانی بماند و چوب تیر را بیرون آوردم». | او کسی بود که میگفت: «من جوانی را با تیر زدم که دست خود را بر پیشانی نهاد تا تیر به آن نخورد دست وی را به پیشانیاش دوختم که نتوانست دست خویش را از پیشانی جدا سازد. آن جوان عبدالله بن مسلم بن عقیل بود؛ و آنگاه که تیر بر وی زدم چنین گفت: بار خدایا اینها ما را اندک یافتند و خوارمان شمردند، اینها را بکش همانگونه که ما را کشتند! تیر دیگری به وی زدم و او را به قتل رساندم. وقتی نزد وی آمدم از دنیا رفته بود. تیری که بر شکمش زده بودم برگرفتم، آن تیری که بر پیشانیش بود حرکت دادم که بیرون آید، ولی پیکان آن در پیشانی بماند و چوب تیر را بیرون آوردم». | ||
چون یاران مختار برای دستگیری او آمدند، شمشیر به دست بیرون آمد. ابن کامل (فرمانده آن گروه) گفت: با شمشیر و نیزه او را نزنید، بلکه با تیر و سنگ بزنیدش؛ و بدین ترتیب او را ناتوان و دستگیر کردند و سپس زنده زنده در آتش سوزاندند<ref>ابن اثیر، الکامل فیالتاریخ،ج۴، ص۲۴۳</ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۶، ص۶۴</ref>. | چون یاران مختار برای دستگیری او آمدند، شمشیر به دست بیرون آمد. ابن کامل (فرمانده آن گروه) گفت: با شمشیر و نیزه او را نزنید، بلکه با تیر و سنگ بزنیدش؛ و بدین ترتیب او را ناتوان و دستگیر کردند و سپس زنده زنده در آتش سوزاندند<ref>ابن اثیر، الکامل فیالتاریخ،ج۴، ص۲۴۳</ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۶، ص۶۴</ref>. |
نسخهٔ ۴ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۵
عبدالله بن مسلم | |
---|---|
نام کامل | عبدالله بن مسلم بن عقیل بن ابی طالب |
اطلاعات شخصی | |
سال درگذشت | 61 ق، ۶۰ ش، ۶۸۱ م |
محل درگذشت | کربلا، عراق |
دین | اسلام، شیعه |
عبدالله فرزند مسلم بن عقیل و مادرش رقیه دختر حضرت علی (علیهالسلام) است. وی از اصحاب [[حسین بن علی (سید الشهدا)
(سید الشهدا)]] (علیهالسلام) بود[۱][۲][۳][۴] که در کربلا در سن چهارده سالگی به شهادت رسید[۵].
نخستین شهید بنیهاشم
آوردهاند، که پس از شهادت یاران امام حسین اهل بیت آن حضرت با یکدیگر وداع نمودند و نخستین کسی که به میدان رفت و به شهادت رسید، وی بود[۶][۷][۸][۹]. (چنانکه در شهادت [[علی بن ابی طالب
اکبر (ع)|حضرت علی اکبر]] اشاره شد، ابن اعثم[۱۰] و خوارزمی[۱۱] و ابن شهرآشوب عبدالله بن مسلم را اولین شهید ذکر کردهاند.)
ولی برخی علی اکبر را به عنوان نخستین شهید بنیهاشم و شهادت عبدالله را پس از وی آوردهاند. [۱۲]و دومین شهید از آل ابی طالب، عبدالله بن مسلم است[۱۲][۱۳][۱۴].
عبدالله در میدان
به روایتی دیگر عبدالله نزد امام حسین آمد و اجازه میدان طلبید، آن حضرت فرمود: هنوز از شهادت مسلم زمان زیادی سپری نگشته و مصیبت وی از خاطرهها فراموش نشده است، به تو اجازه میدهم که دست مادر خویش را گرفته از این صحنه دشوار بیرون بروی. عبدالله عرض کرد: پدر و مادرم به فدایت! من آن کسی نیستم که زندگی دنیای پست را بر حیات جاودانی ترجیح بدهم، تقاضای من این است که این جان ناقابلم را برای قربانیات بپذیری! آن حضرت که صاحب کرم و کرامت بود، تقاضای وی را پذیرفت و عبدالله عازم میدان شد[۱۵][۱۶].
رجز عبدالله در میدان
عبدالله این رجز را میخواند: الْیوم الْقی مُسْلِماً وَ هُوَ ابی • وَ فِتْیةٌ بادُوا عَلی دِینِ النَّبِی لَیسَ بِقَوْمٍ عُرِفُوا بالْکذِبِ • لکنْ خِیارٌ وَ کرامُ انْسَبِ مِنْ هْاشِمِ الساداتِ اهْلِ الحَسَبِ [۱۷][۱۸][۱۹][۲۰] امروز پدرم مسلم و جوانمردانی را که بر دین پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از دنیا رفتند ملاقات میکنم. آنها مردمانی نبودند که به دروغ شناخته شده باشند، بلکه نیکانی بزرگزاده از سادات خاندان بزرگ بنیهاشم بودند. (ابن اعثم با اندکی تفاوت، رجز را آورده است[۲۱].)
شهادت عبدالله
وی در سه مرحله ۹۸ نفر را به هلاکت رساند و سپس به دست عَمْرو بنِ صُبَیحِ صَیداوی و اسد بن مالک به شهادت رسید[۲۲][۲۳]. در کیفیت شهادت وی آوردهاند که عمرو بن صبیح تیری به سوی وی پرتاب کرد، او دست خویش را بر پیشانی نهاد؛ آن تیر آمد و دست و پیشانی را به هم دوخت که نتوانست از هم جدا کند، تیر دیگری به قلب وی زد و قلب وی را بشکافت [۲۴][۲۵][۲۶][۲۷][۲۸][۲۹][۳۰].فردی دیگر نیزهای به قلب وی زد و او را به شهادت رساند[۳۱][۳۲]. (در برخی گزارشها، قتل عبدالله بن مسلم، به کیفیتی که گفته شد، به شخصی به نام زید بن رقاد الجنبی نسبت داده شده است[۳۳][۳۴].)
سرانجام قاتل عبدالله
ابن اثیر ذیل حوادث سال ۶۶ هجری و قیام مختار و کشتن قاتلان [[حسین بن علی (سید الشهدا)
(سید الشهدا)]] مینویسد: مختار گروهی را برای دستگیری زید بن ورقا جنبی -جبانی، جهنی- فرستاد.
او کسی بود که میگفت: «من جوانی را با تیر زدم که دست خود را بر پیشانی نهاد تا تیر به آن نخورد دست وی را به پیشانیاش دوختم که نتوانست دست خویش را از پیشانی جدا سازد. آن جوان عبدالله بن مسلم بن عقیل بود؛ و آنگاه که تیر بر وی زدم چنین گفت: بار خدایا اینها ما را اندک یافتند و خوارمان شمردند، اینها را بکش همانگونه که ما را کشتند! تیر دیگری به وی زدم و او را به قتل رساندم. وقتی نزد وی آمدم از دنیا رفته بود. تیری که بر شکمش زده بودم برگرفتم، آن تیری که بر پیشانیش بود حرکت دادم که بیرون آید، ولی پیکان آن در پیشانی بماند و چوب تیر را بیرون آوردم». چون یاران مختار برای دستگیری او آمدند، شمشیر به دست بیرون آمد. ابن کامل (فرمانده آن گروه) گفت: با شمشیر و نیزه او را نزنید، بلکه با تیر و سنگ بزنیدش؛ و بدین ترتیب او را ناتوان و دستگیر کردند و سپس زنده زنده در آتش سوزاندند[۳۵][۳۶].
پانویس
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، الرجال، ج۱، ص۱۰۳
- ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۷
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ج۱، ص۶۲
- ↑ ابن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکرة الخواص، ج۱، ص۲۲۹
- ↑ مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۲، ص۲۱۷-۲۱۸
- ↑ حسینی حائری، تسلیةالمجالس، ج۲، ص۳۰۲
- ↑ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۵، ص۴۴
- ↑ محدث قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ج۱، ص۲۸۶-۲۸۷
- ↑ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب علیهمالسلام، ج۳، ص۲۵۴
- ↑ ابن اعثم، احمد، الفتوح، ج۵، ص۱۱۰
- ↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۳۰
- ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۴۷
- ↑ دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۵۷
- ↑ شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲.ص۱۰۷
- ↑ سپهر کاشانی، محمد تقی، ناسخ التواریخ، ج۲، ص۳۱۷
- ↑ تنکابنی، محمد، اکلیل المصائب، ج۱، ص۱۸۵
- ↑ حسینی حائری، تسلیةالمجالس، ج۲، ص۳۰۲
- ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۳۲
- ↑ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب علیهمالسلام، ج۳، ص۲۵۴
- ↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۳۰
- ↑ ابن اعثم، احمد، الفتوح، ج۵، ص۱۱۱
- ↑ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب علیهمالسلام، ج۳، ص۲۵۴
- ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۵، ص۴۴
- ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۷
- ↑ دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ج۱، ص۲۵۷
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۰۰
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ج۱، ص۶۲
- ↑ شیخ طبرسی، اعلام الوری، ص۴۶۵
- ↑ مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۲، ص۲۱۷- ۲۱۸
- ↑ علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۵، ص۴۴
- ↑ شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۰۷
- ↑ شیخ طبرسی، اعلام الوری، ج۱، ص۴۶۵
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ج۳ ص۴۰۶
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۰۸
- ↑ ابن اثیر، الکامل فیالتاریخ،ج۴، ص۲۴۳
- ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۶، ص۶۴