اروپا: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۶: خط ۹۶:
=پانویس=
=پانویس=
<br>
<br>
[[رده: اسلام در اروپا]]
[[رده: اسلام در قاره‌های جهان]]
[[رده: قاره‌های جهان]]
[[رده: مسلمانان در اروپا]]

نسخهٔ ‏۲۸ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۰۴:۳۰

قاره‌ی اروپا یكی از كم مساحت‌ترین قاره‌های جهان می‌باشد که می توان اروپا را دنباله‌ی قاره‌ی پهناور و مرتفع آسیا دانست. برخی از جغرافی‌دانان دو قاره‌ی آسیا و اروپا را یک قاره دانسته و آن را اوراسیا گفته اند. با این وجود رشته كوه اورال به عنوان یک مرز طبیعی، این دو قاره را از یک‌دیگر جدا می‌كند.

اروپا
نام قاره اروپا
وسعت 10,360,000 کیلومتر مربع
جمعیت ۸۵۷ میلیون نفر
زبان‌ اصلی لاتین، ژرمنی، اسلاوی
نظام سیاسی اتحادیه
دین مسیحیت
واحد پول یورو

جغرافیا


اروپا به دلیل قرار گرفتن در منطقه‌ی معتدل شمالی به قاره سبز معروف است و دارای سه شبه‌جزیره مهم اسکاندیناوی، بالکان و ایبری می‌باشد. این قاره بین آب‌های دریای خزر و دریای سیاه در جنوب شرقی، مدیترانه در جنوب، اقیانوس اطلس در غرب و دریای آدریاتیک در شمال قرار دارد.[۱]
اروپا دومین قاره کوچک جهان و پس از آسیا و آفریقا سومین قاره پر جمعیت جهان است ، جمعیت این قاره تقریبا ۸۵۷ میلیون نفر است که ۱۱ درصد کل جمعیت جهان را تشکیل می دهد، با اینکه روسیه به عنوان بزرگ ترین کشور اروپا محسوب می شود اما این می تواند درست نباشد چون بخشی از روسیه در آسیاست، اروپا از ۵۰ کشور مختلف تشکیل شده و مسکو و لندن از پرجمعیت ترین شهر های آن هستند.[۲]
در قاره اروپا ناهمواری‌ها به دو بخش متفاوت تقسیم می‌شوند به این صورت که در مناطق شمالی اروپا از لحاظ زمین‌شناسی کوه‌ها قدیمی و فرسوده اند، دارای قله‌های گنبدی شکل هستند و ارتفاع آن‌ها کم است. همچنین در این مناطق جلگه‌های پهناور و دریاچه‌های زیادی دیده می‌شود.
قاره اروپا دو نژاد سفید پوست و زرد پوست را در خود جای داده است، نژاد سفید دارای دو نوع مختلف به نام‌های گندم گون و خرمایی می‌باشند و بیشتر جمعیت اروپا را سفید پوستان تشکیل می‌دهند. همچنین نژاد زرد دارای تیرهای مختلف می‌باشد و در جلگه‌های شرقی در اطراف اورال شمالی زندگی می‌کنند.

اتحادیه اروپا


بعد از دو جنگ جهانی خانمان برانداز، سران کشورهای اروپا به اين نتيجه رسيدند که تنها راه جلوگيری از جنگ اين است که با يکديگر همکاری داشته باشند. اين همکاری اوّل در زمينه تجارت و اقتصاد شروع شـد. کشورهای آلمان، فرانسه، ايتاليا، بلژيک، هلند و لوکزامبورگ بسياری از اختلافاتشان را کنار گذاشته؛ و در زمينه توليدات صنايع ذغال سنگ و فولاد شروع به همکاری نمودند. سپس اين همکاری به ساير امور زندگانی مردم اين نواحی توسعه يافت. بازار مشترک اروپا (ETY) و سازمانهای ديگری برای اين همکاريهای اقتصادی تأسيس گشتند.[۳]
در سال 1967 ميلادی، برای سازمانها و تشکيلات مختلف، سازمانی مرکزی به نام جامعه اروپا يا جوامع متحد اروپا (EY)بنيان گذاشـته شد. جامعه اروپا شامل شـوراها و کميسيونهای مشترکی برای همکاری تمام کشورهای عضو بود.
در دهه 1970 ميلادی، با پيوستن اعضای جديد، جامعه اروپا رو به توسعه پيدا کرد. در سال 1972 ميلادی، برای اولين بار، اتباع کشورهای عضو جامعه اروپا توانستند به روش رأی گيری مستقيم، نمايندگان خود را برای پارلمان جامعه اروپا انتخاب نمايند.
در سال 1992 ميلادی، کشورهای عضو جامعه اروپا پيمان همکاريهای بيشـتری مابين خودشان منعقد نمودند. نام جامعه اروپا نيز به اتحاديه اروپا (EU) تغيير داده شد. اين پيمان در شهر ماستريخت (Maastricht) هلند منعقد گرديد؛ به همين مناسبت اين پيمان در متن عهدنامه اتحاديه اروپا، به نام پيمان ماستريخت درج شده است.
فنلاند در سال 1995 ميلادی به اتحاديه اروپا پيوسـت. پيش از آن؛ يعنی از سـال 1973 ميلادی، فنلاند يکی از امضاء کنندگان پيمان تجارت آزاد اروپا (EEC-sopimus) بوده اسـت. پـيمان تجارت آزاد به طرفين اين پيمان اجازه می داد که بدون پرداخت حقوق گمرکی با يکديگر مبادلات تجاری داشته باشند.
به مرور زمان برخی از سران کشورهای عضو این اتحادیه تصمیم گرفتند که دیگر عضو اتحادیه نباشند. کشورهایی که قبلا عضو اتحادیه اروپا بودند و حالا نیستند عبارت اند از: الجزایر، فرانسه، گرینلند، سن بارتلمی و انگلیس.[۴]

دین در اروپا


اغلب اهالی اروپا یکتا‌پرست هستند ولی در قاره اروپا هنوز هم بت‌پرستی دیده می‌شود. اکثر جمعیت اروپا مسیحی می‌باشند که به سه مذهب اصلی تقسیم می‌شوند:
۱- کاتولیک ها که در جنوب غربی اروپا ، مانند پرتغال ، اسپانیا ، ایرلند ، فرانسه ، ایتالیا ، اتریش ، و پولنی ساکن می باشند.
۲- پروتستان ها که در اسکاندیناویا، انگلستان، هلند، آلمان شمالی و جلگه‌های سوئیس و هنگری دیده می شوند.
۳- ارتدکس ها نیز، در روسیه و شبه جزیره بالکان به سر می برند.
لاپن ها و ساموئید ها، بت پرست می باشند.
اسلام نیز فقط در بالکان و اورال نفوذ دارد ولی یهودی‌ها در اروپا خیلی کم دیده می شوند.

تاریخچه


یونانیان نخستین مردم اروپایی بودند که تمدنی پیشرفته را در حدود سال ۵۰۰ ق.م بنا نهادند. دستاوردهای درخشان دانشی و هنری این تمدن را که زیربنای تمدن اروپایی در سده‌های بعد بود، رومیان که در سده دوم ق.م امپراتوری خود را بنا نهادند، جذب و به آیندگان منتقل کردند.
اروپا در دوران امپراتوری روم، شاهد ظهور و گسترش مسیحیت بود. این دین در سده چهارم م در دوران امپراتوری کنستانتین، دین رسمی اروپا شد. با نابودی امپراتوری روم، این سرزمین به سال ۳۹۵م به دو بخش شرقی با مرکزیت قسطنطنیه و غربی با مرکزیت رم قسمت شد. پس از هجوم اقوام صحرانشین ژرمن و هون و گوت و فروپاشی امپراتوری روم غربی در سده پنجم م قرون وسطا در تاریخ اروپا آغاز گشت.[۵]

آغاز تحول بنیادین


از سده شانزدهم م. اروپا چند تحول بنیادین را تجربه کرد. آغاز و گسترش نهضت رنسانس که در اصل جنبشی هنری بود و بازگشت به میراث یونان و روم، اروپا را به مرحله جدیدی از زندگانی فرهنگی و اجتماعی وارد کرد. ظهور پروتستانتیزم نیز افزون بر ایجاد تغییرات فرهنگی و اجتماعی، کشورهای اروپایی را درگیر نبرد‌های مذهبی طولانی نمود. این دوران هنگام شکل گیری دولت‌های بزرگ اروپایی و رونق دریانوردی و تصرف بخش‌هایی از قاره آمریکا و آسیای جنوب شرقی به دست این دولت‌ها بود.[۶]

تحول فکری و فلسفی


با آغاز دوران روشنگری در سده هجدهم م. اروپا شاهد تحول بزرگ فکری و فلسفی گشت. سده هجدهم م. همچنین دوران انقلاب‌های دموکراتیک بود. انقلاب کبیر فرانسه به سال ۱۷۸۹م. رخ داد و خود سرآغاز انقلاب‌هایی دیگر در اروپا شد. در همین دوره، انقلاب صنعتی که نخست در انگلیس در اواخر سده هجدهم م. آغاز شد، به دیگر نقاط اروپا گسترش یافت. انقلاب صنعتی، کشورهای اروپایی را به جست وجوی مواد خام ارزان قیمت در نقاط گوناگون جهان واداشت و استعمار اروپایی در کشورهای افریقایی و آسیایی را پی نهاد.[۷]

وقوع جنگ جهانی اول


مهم‌ترین رخداد اروپا در سده بیستم م. رخ دادن دو جنگ جهانی (اول: ۱۹۱۴ـ۱۹۱۸م؛ دوم: ۱۹۳۹ـ۱۹۴۵م.) بود. در پایان این نبرد‌ها، ظهور قدرت نظامی و اقتصادی جدید با نام آمریکا و رخ دادن انقلاب بلشویکی در روسیه، بر سرنوشت اروپا تاثیر نهاد. پس از پایان جنگ جهانی دوم، اروپا به جنگ سرد دچار گشت و کشورهای اروپایی به دو قسمت اروپای شرقی با نظام سوسیالیستی به رهبری شوروی، و کشورهای لیبرال با رهبری آمریکا قسمت شدند.[۸] در دهه ۷۰ سده بیستم م. کشورهای اروپای شرقی روابط خود را با کشورهای اروپای غربی بیشتر کردند و به سوی استقلال از شوروی پیش رفتند. سرانجام با ایجاد انقلاب‌هایی به سال ۱۹۸۹م. در کشورهای بلوک شرق، این کشورها از زیر سلطه شوروی بیرون آمدند.

تاریخچه اسلام در اروپا


در اواخر سده هفتم م. اروپا با امپراتوری اسلامی در شرق و جنوب مرزهای خود روبه رو شد. شمال آفریقا شتابان به دست مسلمانان افتاد و لشکرکشی‌های پیاپی در دریای مدیترانه تا محاصره قسطنطنیه به سال ۷۱۷م. پیش رفت. البته به سبب مشکلات داخلی، امویان به نابودی امپراتوری روم شرقی توفیق نیافتند. مسلمانان در غرب اروپا با گذشتن از شمال آفریقا و پیمودن تنگه جبل الطارق وارد اندلس شدند و با تصرف اندلس به پیشروی در جنوب فرانسه پرداختند تا آن گاه که در نبرد پواتیه شکست خوردند و متوقف شدند.[۹]
در سده یازدهم م. سلجوقیان آناتولی را تصرف کردند و در نبرد ملازگرد (۱۰۷۱م.) امپراتوری روم شرقی را شکست دادند و سرزمین آناتولی را از امپراتوری روم شرقی جدا کردند. دوران دولت عثمانی، پایان پیشروی مسلمانان در اروپا بود. دولت عثمانی با حمله به اروپا و تصرف قسطنطنیه به سال ۱۴۷۸م. مناطقی از جنوب اروپا از جمله صربستان ، یونان جنوبی و بوسنی را زیر سلطه خود درآورد.[۱۰]

استعمار سرزمین‌های اسلامی


حضور گروه‌های پراکنده مسلمانان در اروپا از جمله در اروپای شرقی و همچنین در جاهایی از فرانسه و اسپانیا ، به سده‌ها پیش بازمی گردد. اما تنها از سده ۱۹م. بود که مهاجرت گسترده مسلمانان به اروپا آغاز شد و در سده بیستم م. به اوج رسید.
استعمار کشورهای اروپایی در سرزمین‌های اسلامی، هم هنگام با رشد اقتصادی اروپا، از عوامل اصلی مهاجرت مسلمانان به کشورهای اروپایی بود. در اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم م. کارخانه‌های اروپا به نیروی کار ارزان نیاز داشتند که بیشتر از میان مهاجران کشورهای استعمار شده تامین می‌گشت. بدین ترتیب، در آغاز سده بیستم م. بسیاری از مسلمانان هند به انگلیس و مسلمانان شمال آفریقا به فرانسه مهاجرت کردند. مهاجرت برای یافتن کار از کشورهای مسلمان در آغاز سده بیستم م. نیز ادامه یافت و عوامل سیاسی و اجتماعی نیز به رشد آن افزود.
برای مثال، بسیاری از مسلمانان آلمان را پناهندگانی از شوروی و یوگسلاوی سابق تشکیل می‌دهند.مردم کشورهای استعمار شده بیشتر به نیروهای نظامی ارتش کشورهای اروپایی می‌پیوستند و حتی در جنگ‌های جهانی، ارتش کشورهای استعماری شامل گروه‌هایی از نیروهای بومی کشورهای استعمار شده بود که پس از نبرد به وطن خود بازنگشتند. امروزه در اروپای غربی حدود 15/000/000 مسلمان وجود دارد. این رقم در اروپای شرقی بدون احتساب روسیه که 21/000/000 مسلمان در آن سکونت دارند، به حدود 14/000/000 تن می‌رسد.[۱۱]

پانویس