سلطان‌ العلماء: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
خط ۲۶: خط ۲۶:


==تحصيلات==
==تحصيلات==
سيد حسين در خاندان علم و فضل متولد، و رشد كرد. نخستین و بهترين استاد و مربى ‏او پدر بزرگوارش، رفیع الدین بود. وی در دروان تحصیل با ملا خلیل هم‌‌مباحثه بود و به غیر از هم بحث بودن ارتباط دوستی عمیقی نیز بین آن دو بود، طوری که ملا خلیل كتاب شافی فی شرح الكافی را به ‏اسم سلطان العلماء منتشر نمودند. این دو علاوه بر تلمذ از محضر رفیع الدین، پدر سلطان العلماء، در مجلس درس شیخ بهائی، ملا محمد زمانی و ملا حسین یزدی ندوشتی حضور یافتند و از محضرشان استفاده کردند.
سيد حسين در خاندان علم و فضل متولد، و رشد كرد. نخستین و بهترين استاد و مربى ‏او پدر بزرگوارش، رفیع الدین بود. وی در دروان تحصیل با ملا خلیل هم‌‌مباحثه بود و به غیر از هم‌بحث بودن ارتباط دوستی عمیقی نیز بین آن دو بود، طوری که ملا خلیل كتاب شافی فی شرح الكافی را به ‏اسم سلطان العلماء منتشر نمودند. این دو علاوه بر تلمذ از محضر رفیع الدین، پدر سلطان العلماء، در مجلس درس شیخ بهائی، ملا محمد زمانی و ملا حسین یزدی ندوشتی حضور یافتند و از محضرشان استفاده کردند.
 
 


==منصب وزارت==
با رشد علمی سلطان العلماء، وی مورد توجه و عنایت شاه عباس اول واقع شد و پس از وفات سلمان خان وزیر وقت شاه، در سال 1033 ق از طرف شاه عباش به وزارت منصوب شد، در همان زمان پدر ایشان رفیع الدین نیز صدارت شاه عباس را به 


  با رشد علمى خليفة السلطان، او مورد عنايت شاه عباس اول واقع شده و پس از ‏وفات سلمان خان در سال 1033 قمرى، به وزارت گماشته مى‏شود‎.‎
  با رشد علمى خليفة السلطان، او مورد عنايت شاه عباس اول واقع شده و پس از ‏وفات سلمان خان در سال 1033 قمرى، به وزارت گماشته مى‏شود‎.‎

نسخهٔ ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۲۹

سلطان‌ العلماء
نام‌های دیگرعلاء الدین سید حسین بن رفیع الدین، خلیفه سلطان
اطلاعات شخصی
سال تولد1001 ق، ۹۷۱ ش‌، ۱۵۹۳ م
محل تولدایران، اصفهان
سال درگذشت1064 ق، ۱۰۳۲ ش‌، ۱۶۵۴ م
محل درگذشتایران، بهشهر مازندران
دیناسلام، شیعه
آثار{{ | | | | |}}
فعالیت‌ها{{ | | | | | | }}

زندگی‌نامه

علاء الدین سید حسین بن رفیع الدین، معروف به خلیفه سلطان در سال 1001 ق، در شهر اصفهان متولد شد. بیشتر نیاکان و اجداد وی از بزرگان مذهبی و سیاسی در عصرهای مختلف، و در دوره متأخر به سادات خلیفه مشهور بودند. نسب او از جانب پدر با 29 واسطه به امام سجاد (ع) می‌رسید و از جانب مادر از سادات شهرستان بود. اجداد سید حسین از علماء و ‏حكام مازندران بودند از جمله جد اعلاى او سيد مير بزرگ مرعشى مدتى از عمر شريفش را در ‏مازندران حكومت کردند و از خاندان وی نخستین کسی که در اصفهان ساکن شده، مير نظام الدين على بن مير قوام الدين محمد است. پدر او رفیع الدین "الحق" به فضل، کمال، سلامت نفس و خیر اندیشی معروف بود.


وی سیدی فاضل، سلیم النفس، ملک خصال و آگاه به علوم معقول و منقول بود که بعد از فوت قاضی سلطان، صاحب منصب صدارت، در سال 1026 ق، از طرف عباس اول به این مقام منصوب شد و به سر و سامان دادن امور صدارت پرداخت و در زمان تصدی منصب صدرات در کمال دیانت، بی طمعی، حقانبت و پرهیزکاری رفتار کرد و پس از وفات شاه عباس اول، در زمان شاه صفی از صدارت عزل و پس از مدتی درگذشت.

تحصيلات

سيد حسين در خاندان علم و فضل متولد، و رشد كرد. نخستین و بهترين استاد و مربى ‏او پدر بزرگوارش، رفیع الدین بود. وی در دروان تحصیل با ملا خلیل هم‌‌مباحثه بود و به غیر از هم‌بحث بودن ارتباط دوستی عمیقی نیز بین آن دو بود، طوری که ملا خلیل كتاب شافی فی شرح الكافی را به ‏اسم سلطان العلماء منتشر نمودند. این دو علاوه بر تلمذ از محضر رفیع الدین، پدر سلطان العلماء، در مجلس درس شیخ بهائی، ملا محمد زمانی و ملا حسین یزدی ندوشتی حضور یافتند و از محضرشان استفاده کردند.

منصب وزارت

با رشد علمی سلطان العلماء، وی مورد توجه و عنایت شاه عباس اول واقع شد و پس از وفات سلمان خان وزیر وقت شاه، در سال 1033 ق از طرف شاه عباش به وزارت منصوب شد، در همان زمان پدر ایشان رفیع الدین نیز صدارت شاه عباس را به

با رشد علمى خليفة السلطان، او مورد عنايت شاه عباس اول واقع شده و پس از ‏وفات سلمان خان در سال 1033 قمرى، به وزارت گماشته مى‏شود‎.‎

در همان زمان پدر بزرگوار ايشان ميرزا رفيع محمد صدر، صدارت شاه عباس را به عهده داشته ‏و آن دو، در يك خانه به مراجعات مردم پاسخ مى‏داده‏اند‎.‎ سلطان العلماء حدود چهار تا پنج سال وزارت شاه عباس را به عهده داشته و علاوه بر آن، ‏داماد او نيز بوده و در سال 1033 با دختر او ازدواج كرده است‏‎.‎ از اين ازدواج چهار پسر به نامهاى سيد ابراهيم، سيد حسين، سيد رفيع الدين محمد و سيد ‏على كه همه از فضلا و بزرگان زمان خود و داراى مقام اجتهاد و استنباط بوده‏اند، حاصل ‏شده است‎.‎ ايشان پس از رحلت شاه عباس، مدت دو سال وزارت شاه صفى را به عهده داشته كه در يكى ‏از جنگها بين او و شاه صفى درگيرى پيش مى‏آيد كه جزئيات آن در منابع تاريخى موجود نيست. ‏در نتيجه اين درگيرى، او در سال 1041 از وزارت عزل شده و تمام فرزندانش كور شده و خود ‏او نيز به قم تبعيد گشت‎.‎ او در قم بين ده تا پانزده سال مشغول به مطالعه و تدريس و تأليف مى‏گردد كه كتاب ‏حاشيه بر معالم الدين را نيز در اين زمان نوشته است‎.‎ بعد از مدتى شاه صفى او را به اصفهان خوانده و او را به وزارت منصوب كرد. هنگامى كه ‏خليفة السلطان براى حج به مكه مكرمه رفته بود، شاه صفى از دنيا رفت و شاه عباس دوم ‏به سلطنت رسيد و پس از قتل مير تقى خان در سال 1052، او را به وزارت منصوب كرد كه تا ‏آخر عمر شريفش در سال (1064 قمرى) ، مدت هشت سال و شش ماه وزارت شاه عباس دوم را به ‏عهده داشت‎.‎ ويژگيها از ويژگيهاى مهم سلطان العلماء استعداد سرشار او است. او در حالى كه مدتى از عمر ‏شريفش را در منصبهاى اجرايى مشغول به كار بوده، از نظر علمى نيز تا حدى رشد كرده كه ‏نمونه آن تأليف كتابهاى متعدد در رشته‏هاى مختلف منطق، اخلاق، تفسير، فقه و اصول است‎.‎ از خصوصيات ديگر اين بزرگوار اينكه سرپرستى بسيارى از علويين و فقرا و اهل علم را به ‏عهده داشته و شبهاى تاريك غذا براى آنان مى‏برده و بين آنان توزيع مى‏كرده است‎.‎ از ديگر آثار او اقامه نماز جمعه در اصفهان و ترتيب دفاترى براى اوقاف بوده است‎.‎ او چندين بار به زيارت خانه خدا رفته كه چند بار آن با پاى پياده بوده است‏‎.‎ وى مدارس علميه‏اى را بنيان نهاده و اولين كسى است كه مراكز درمانى را در دولت صفويه ‏بنيان نهاده است‎.‎ نمونه ديگر آن، تدريس آن بزرگوار است. در أعيان الشيعة به نقل از سيد شهاب الدين ‏تبريزى اينگونه نوشته شده: كان من أشهر مدرسي عصره، يحضر درسه نحو ألفين و يصعد المنبر و ‏يلقي الدرس. بل قيل إنه لم ينصب في عصر الصفوية منبر لمدرس كما نصب له(أعيان الشيعة ج ‏‏6 ص 165‏‎)‎ در محضر درس او بزرگانى از فقها حضور داشته‏اند كه از مشهورترين آنان علامه مجلسى صاحب ‏بحار الأنوار است‎.‎ از ويژگيهاى ديگر او سفرهايش به مناطق مختلف و از جمله قسطنطنيه است. او به مصر نيز ‏مسافرت كرده و با علماى قاهره به تبادل نظر پرداخته است. همچنين به يمن مسافرت كرده و ‏با امام زيديه ملاقات داشته است‎.‎ او در سفرش به قسطنطنيه با ابى مسعود، مفتى آنان و صاحب تفسير معروف، مناظراتى داشته ‏كه بعدها فرزندش سيد على آن را به صورت كتابى تدوين كرده است‎.‎ از خصوصيات ديگر، توانايى روحى بسيار بالاى او است كه پس از اينكه فرزندانش به وسيله ‏شاه صفى كور مى‏شوند با صبر و مقاومت در قم به تأليف و تحقيق پرداخته و با تحمل اين ‏مصايب، آثار ارزشمندى را از خود بر جاى گذاشته است. اگر چه اين تحمل و صبر از عظمت ‏روحى او حكايت دارد، امّا از قساوت و حق ناشناسى و ناجوانمردى شاه صفى صفوى نيز حكايت ‏مى‏كند‎.‎ ‎ ‎بزرگان اين خاندان خاندان سلطان العلماء، چه اجداد طاهرين او و چه فرزندان و بازماندگانش، خاندان ‏فضيلت و علم و تقوا مى‏باشند كه از جمله آنان است‎:‎ ‏1‏‎ - ‎درباره سيد شجاع الدين محمود بن سيد على، جد ايشان، در تاريخ عالم آرا اينطور ‏آمده است: كان من مشاهير المدرسين بأصفهان، يجتمع المحصلون من كل فج عميق في المعقول و ‏المنقول. وقف عدة أملاك لمصارف الخيريّة. (أعيان الشيعة ج 10 ص 108 به نقل تاريخ عالم ‏آرا‎(‎ ‏2‏‎ - ‎در مورد پدر بزرگوارشان رفيع الدين محمد بن شجاع الدين محمود (متوفاى 1304 قمرى)‏در أعيان اينطور گفته شده است: كان عالم عصره في المعقول و المنقول، نال الصدارة من ‏الشاه طهماسب و من الشاه عباس أيضا، كان المترجم مع السيد الداماد و الشيخ البهائي ‏شريك البحث و الدرس و كان من مشاهير المدرسين في ذلك العصر. (أعيان الشيعة ج 10 ص 55‏‎) ‏3‏‎ - ‎راجع به برادر بزرگوار سلطان العلماء، ميرزا قوام الدين بن ميرزا رفيع الدين محمد، ‏در أعيان اينطور آمده: كان عالماً فاضلاً بارعاً شاعراً لبيباً تقلد الصدارة العظمى من ‏قبل الشاه عباس الأوّل بعد وفاة والده الميرزا رفيع الدين محمد.(أعيان الشيعة ج 8 ص ‏‏451‏‎) گفتار دانشمندان أمل الآمل‎:‎ ‎‎عالم محقق مدقق عظيم الشأن جليل القدر صدر العلماء(أمل الآمل ج 2 ص 92‏‎) رياض العلماء‎:‎ ‎‎فاضل عالم محقق مدقق جامع في أكثر الفنون، شاعر، منشى‏ء، كان علاّمة عصره و أستاذ علماء ‏دهره، صاحب التصانيف المحررة و التآليف المجوّدة المقرّرة )رياض العلماء ج 2 ص 51‏‎) أعيان الشيعة‎:‎ ‎‎و مجمل القول إنّه فقيه أصولي محدث حكيم متكلم مفسر محقق مدقق أخلاقي جامع لأصناف العلوم ‏العقلية و النقلية، مؤلف مهذب التأليف هذا مع تحمله أعباء الوزارة و شؤون إدارة ‏المملكة (أعيان الشيعة ج 6 ص 164‏‎)‎ جامع الرواة‎:‎ ‎‎جليل القدر عظيم الشأن رفيع المنزلة من وجوه هذه الطائفة و ثقاتها و أثباتها و ‏أعيانها، أمره في الجلالة و عظم الشأن و سمو الرتبة و الثقة أشهر من أن يذكر و فوق ما ‏يحوم حوله العبارة، كان عالماً بالعلوم العقلية و النقلية، له تصانيف...(أعيان ‏الشيعة به نقل از جامع الرواة ج 6 ص 61‏‎)‎ الفوائد الرضوية‎:‎ ‎‎وزير و ركن معتمد كبير، عالم محقق، مدقق عظيم الشأن، جليل القدر، علاء الدولة و الدين ‏و الدنيا، صاحب صدارة الأئمة و العلماء، إليه أمر النصب و العزل من أهل العلم و ‏الفضل )الفوائد الرضوية ص 159‏‎) روضات الجنات‎:‎ ‎»‎السيد السند الوزير، و الركن المعتمد الكبير، علاء الدولة و الدين، كان من أعاظم ‏الفضلاء و الأعيان، و أناخم النبلاء في أفنان في كل ما أتى عليه حق التحقيق و مدققاً حل ‏ما توجه إليه كل التدقيق، عجيب الفطرة و الوجدان، غريب الفكرة و الإمعان، بديع ‏التصرف في العلوم، رفيع التدرب في الرسوم، مالك أزمّة الحكومة بين الخلائق في زمانه، و صاحب ‏صدارة الأئمة و العلماء في أوانه، مفوضاً إليه أمر النصب و العزل من أهل العلم و ‏الفضل (روضات الجنات ج 2 ص 346‏‎) ‎ ‎اساتيد ‏1‏‎ - ‎ملا محمود زمانى ‏2‏‎ - ‎ملا حسين يزدى ندوشتى ‏3‏‎ - ‎سيد محمد بن على بن محمد حسنى ‏4‏‎ - ‎شيخ بهايى بهاء الدين محمد بن حسين بن عبد الصمد (متوفاى 1030 قمرى‏‎(‎ ‏5‏‎ - ‎پدر بزرگوارش، سيد رفيع الدين محمد بن شجاع الدين محمود حسينى ‎ ‎شاگردان ‏1‏‎ - ‎ميرزا عنايت اللّه بن آغا محمد مؤمن بن محمد باقر اصفهانى، دايى صاحب رياض (متوفاى ‏قبل از 1074 قمرى‏‎(‎ ‏2‏‎ - ‎محمد داود تويسركانى ‏3‏‎ - ‎سيد حسن، سيد على، سيد محمد و سيد ابراهيم، فرزندان سلطان العلماء ‏4‏‎ - ‎آقا حسين خوانسارى صاحب مشارق الشموس ‏5‏‎ - ‎علامه مجلسى صاحب بحار الأنوار ‏6‏‎ - ‎ميرزا عيسى پدر سيد على صاحب الرياض ‏7‏‎ - ‎ميرزا عبد الرزاق كاشانى ‏8‏‎ - ‎ملا ابو الخير محمد تقى فارسى صاحب رسالة معرفة التقويم ‏9‏‎ - ‎ملا محمد سليم رازى ‎ ‎تأليفات ‏1‏‎ - ‎توضيح الأخلاق، خلاصه كتاب اخلاق ناصرى، تأليف خواجه نصير الدين طوسى است‎.‎ ‏2‏‎ - ‎حاشيه بر تهذيب و استبصار ‏3‏‎ - ‎ديوان سلطان العلماء ‏4‏‎ - ‎آداب الحج ‏5‏‎ - ‎أنموذج العلوم ‏6‏‎ - ‎حاشيه بر تفسير بيضاوى ‏7‏‎ - ‎حاشيه بر حاشيه خفرى بر شرح تجريد قوشچى ‏8‏‎ - ‎حاشيه بر شرح لمعه ‏9‏‎ - ‎حاشيه بر شرح اربعين حديث شيخ بهايى ‏10‏‎ - ‎حاشيه بر شرح مختصر الأصول عضدى ‏11‏‎ - ‎حاشيه بر شرح شمسيه ‏12‏‎ - ‎حاشيه بر معالم ‏13‏‎ - ‎حاشيه بر شرح مطالع ‏14‏‎ - ‎حاشيه بر مختلف علاّمه ‏15‏‎ - ‎حاشيه بر كشاف ‏16‏‎ - ‎حاشيه بر زبدة الأصول شيخ بهايى ‏17‏‎ - ‎حاشيه بر شرائع الإسلام ‏18‏‎ - ‎حاشيه بر من لا يحضره الفقيه، (بر بعضى ابواب آن‎(‎ ‏19‏‎ - ‎حاشيه بر حاشيه قديمه جلاليه ‏20‏‎ - ‎رسالة مناظراته مع الشيخ أبي السعود في القسطنطنية. اين كتاب حاصل زحمات فرزندش ‏سيد على است‎.‎ فرزندان سلطان العلماء داراى چهار پسر بوده است كه درباره آنان مؤلف أعيان الشيعة اينطور ‏مى‏نويسد: السيد إبراهيم بن سلطان العلماء (م 1098 ق)، كان فقيهاً محدثاً أصولياً ‏متكلماً شاعراً قرأ على والده (أعيان الشيعة ج 2 ص 135‏‎)‎ او داراى تصانيف متعددى بوده است كه در الذريعة اينطور آمده است: الحواشي على كتب ‏كثيرة من الأصول و الفقه و غيرها للسيد ميرزا إبراهيم بن سلطان العلماء (الذريعة ج 7 ص ‏‏107‏‎) سيد حسن بن سيد حسين سلطان العلماء: كان عالماً فاضلاً فقيهاً محدثاً متكلماً من تلامذة ‏والده (أعيان الشيعة ج 5 ص 51‏‎) سيد محمد بن سيد حسين سلطان العلماء: كان فقيهاً عالماً محدثاً ورعاً قرأ على والده، و له ‏آثار عملية و حواشي على كتب الفقه و الحديثأعيان الشيعة ج 9 ص 252‏‎)‎ و راجع به چهار فرزند اينطور آورده است: كلهم علماء فضلاء(أعيان الشيعة ج 6 ص ‏‏165‏‎)‎ ‎ ‎ ‎وفات عالم جليل القدر، سلطان العلماء حسينى، پس از برگشتن از فتح قندهار در سال 1064 قمرى، ‏در مازندران دار فانى را وداع گفت و بدن مطهر او را به نجف اشرف برده و در محلى بنام ‏كشوانيه، در جنوب شرقى حرم مطهر به خاك سپردند. قبر او هم اكنون سالم است و در داخل ‏اتاق كوچكى در كشوانيه قرار دارد‎.‎ در مورد قبر او در الذريعة جلد 6 صفحه 194 اينطور آمده است: لكن اليوم لا أنزله بل ‏المشايخ الذي أدركنا لم يعثروا عليه‎«.‎