شهید ثانی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱۵ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:
}}<noinclude>
}}<noinclude>
</noinclude>
</noinclude>
<div class="wikiInfo">[[پرونده:شهید ثانی.jpg |جایگزین=شهید ثانی|بندانگشتی|شهید ثانی]]
<div class="wikiInfo">[[پرونده:شهید ثانی.jpg |جایگزین=شهید ثانی|بندانگشتی|شهید ثانی]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
خط ۶۶: خط ۶۴:
</div>
</div>


'''شیخ زین‌الدین علی عاملی''' (۹۱۱-۹۶۶ ق)، معروف به <sup>شهید ثانی</sup>، از جمله نوابغ نامی و مجتهدین شیعی که در قرن دهم هجری می زیسته است. وی یکی از اعیان و مفاخر فقهای نامدار [شیعه، و یکی از اکابر متبحرین در [[علوم اسلامی]]<ref>ر.ک:مقاله علوم اسلامی</ref> و یکی از استوانه های فقهی و اجتهادی در طول ادوار فقه اسلامی می باشد که از نظر آثار و برکات وجودی کم نظیر می باشد. از آثار ماندگار شهید ثانی، می توان به [[الروضه البهیه]] در شرح [[لمعه دمشقیه]] اشاره کرد.  
'''شیخ زین‌الدین علی عاملی''' (۹۱۱-۹۶۶ ق)، معروف به شهید ثانی از جمله نوابغ نامی و مجتهدین شیعی که در قرن دهم هجری می زیسته است. وی یکی از اعیان و مفاخر فقهای نامدار [شیعه، و یکی از اکابر متبحرین در [[علوم اسلامی]] و یکی از استوانه های فقهی و اجتهادی در طول ادوار فقه اسلامی است که از نظر آثار و برکات وجودی کم نظیر می باشد. از آثار ماندگار شهید ثانی می توان به [[الروضه البهیه]] در شرح [[لمعه دمشقیه]] اشاره کرد.  


او از نوادگان [[علامه حلی]]<ref>ر.ک:مقاله علامه حلی</ref> است. وی نزد علمای [[شیعه]] و [[سنی]] به تحصیل پرداخت و از هر دو دسته تأییدیه‌هایی دریافت کرد. شهید ثانی مذاهب پنجگانه اسلامی را تدریس می‌کرد و طبق مبانی هر یک فتوا می‌داد. تلاش و كوشش خستگي ناپذير [[فقه]]<ref>ر.ک:مقاله فقه</ref> [[آل محمد]] (ص) را به نقاط مختلف جهان بسط و انتشار داده است.  
او از نوادگان [[علامه حلی]]<ref>ر.ک:مقاله علامه حلی</ref> است. وی نزد علمای [[شیعه]] و [[سنی]] به تحصیل پرداخت و از هر دو دسته تأییدیه‌هایی دریافت کرد. شهید ثانی مذاهب پنجگانه اسلامی را تدریس می‌کرد و طبق مبانی هر یک فتوا می‌داد. تلاش و كوشش خستگي ناپذير [[فقه]]<ref>ر.ک:مقاله فقه</ref> [[آل محمد]] (ص) را به نقاط مختلف جهان بسط و انتشار داده است.  
خط ۸۲: خط ۸۰:
=تحصیلات شهید ثانی=
=تحصیلات شهید ثانی=


وی همزمان با حیات پدر بزرگوارش، نورالدین علی بن احمد، تحصیلات مقدماتی را نزد او گذراند سپس به قریه میس رفت و نزد شیخ ‌علی بن عبدالعالی میسی (م 938 ه.ق) تحصیلات خود را ادامه داد و كتاب های [[شرائع الاسلام]] [[محقق حلی]]، و ارشاد الاذهان علامه حلی، و كتاب قواعد علامه را نزد او خواند. علاوه بر فقه و اصول، از فلسفه و عرفان و طب و نجوم هم، آگاهی داشته است فوق العاده زاهد و متقی بوده است شاگردانش در احوالش نوشته اند كه در ایام تدریس شب ها به هیزم كشی برای اعاشه خاندانش می رفت و صبح به تدریس می نشست مدتی در بعلبك به پنج مذهب (جعفری، حنفی، شافعی، مالكی و حنبلی) تدریس می كرده است.
وی همزمان با حیات پدر بزرگوارش، نورالدین علی بن احمد، تحصیلات مقدماتی را نزد او گذراند سپس به قریه میس رفت و نزد شیخ ‌علی بن عبدالعالی میسی (م 938 ه.ق) تحصیلات خود را ادامه داد و كتاب های شرائع الاسلام [[محقق حلی]] و ارشاد الاذهان [[علامه حلی]] و كتاب قواعد علامه را نزد او خواند. علاوه بر فقه و اصول، از فلسفه و عرفان و طب و نجوم هم، آگاهی داشته است فوق العاده زاهد و متقی بوده است شاگردانش در احوالش نوشته اند كه در ایام تدریس شب ها به هیزم كشی برای اعاشه خاندانش می رفت و صبح به تدریس می نشست مدتی در بعلبك به پنج مذهب (جعفری، حنفی، شافعی، مالكی و حنبلی) تدریس می كرده است.


شهید تالیفات متعددی دارد معروفترین تالیف او در فقه، شرح لمعه شهید اول، و دیگر مسالك الافهام است كه شرح شرایع محقق حلی است. شهید ثانی نزد [[محقق كركی]] (قبل از آن كه به ایران بیاید) تحصیل كرده است، شهید ثانی به [[ایران]] نیامد صاحب معالم كه از معاریف علما پایان كتاب النفلیه با آن ها شهید ثانی كه مورد تایید محدث قمی نیز قرار گرفته است. شیعه است، فرزند شهید ثانی است.<ref> آشنایی با علوم اسلامی، ص 303</ref>
شهید تالیفات متعددی دارد معروفترین تالیف او در فقه، شرح لمعه شهید اول، و دیگر مسالك الافهام است كه شرح شرایع محقق حلی است. شهید ثانی نزد [[محقق كركی]] (قبل از آن كه به ایران بیاید) تحصیل كرده است، شهید ثانی به [[ایران]] نیامد صاحب معالم كه از معاریف علما پایان كتاب النفلیه با آن ها شهید ثانی كه مورد تایید محدث قمی نیز قرار گرفته است. شیعه است، فرزند شهید ثانی است.<ref> آشنایی با علوم اسلامی، ص 303</ref>
خط ۱۲۷: خط ۱۲۵:
شهید ثانی پس از سفرهای علمی وزیارتی خود به شهرهای دمشق ، قاهره و مكه و مدینه كه دو سال به طول انجامید،سرانجام در سال 944 ق به زادگاه خود جبع بازگشت.
شهید ثانی پس از سفرهای علمی وزیارتی خود به شهرهای دمشق ، قاهره و مكه و مدینه كه دو سال به طول انجامید،سرانجام در سال 944 ق به زادگاه خود جبع بازگشت.


بازگشتی كه كوله باری از دانش و تجربه ومعلومات و خرمنی از نور را به همراه داشت و شهید این همه را به مدد توفیقات الهی وتلاش های خستگی ناپذیر خویش كسب كرده و برای هموطنان خود به ارمغان آورده بود. دراین تاریخ آوازه دانش و مقام بلند شهید ثانی در بیشتر سرزمین های اسلامی پیچیده بود و مردم جبل عامل مشتاق دیدار با او بودند، بویژه مردم جبع كه برای ورود او لحظه شماری كرده ، بی صبرانه در انتظار مقدم [[فقیه]] و پیشوای بزرگ و هموطن خود بودند و درآن روز استقبال باشكوهی از وی به عمل آوردند.
بازگشتی كه كوله باری از دانش و تجربه ومعلومات و خرمنی از نور را به همراه داشت و شهید این همه را به مدد توفیقات الهی وتلاش های خستگی ناپذیر خویش كسب كرده و برای هموطنان خود به ارمغان آورده بود. دراین تاریخ آوازه دانش و مقام بلند شهید ثانی در بیشتر سرزمین های اسلامی پیچیده بود و مردم جبل عامل مشتاق دیدار با او بودند، بویژه مردم جبع كه برای ورود او لحظه شماری كرده ، بی صبرانه در انتظار مقدم فقیه و پیشوای بزرگ و هموطن خود بودند و درآن روز استقبال باشكوهی از وی به عمل آوردند.


بن عودی شاگرد دانشمند شهید می نویسد: بازگشت شهید ثانی به وطن مانند باران رحمتی بود كه از آسمان نازل شده باشد. او با آمدن خود دل های مرده از جهل را با دانش وسیعی كه اندوخته بود، زنده كرد. صاحبان علم و فضل دور او را گرفته ، دانشمندان آن دیار همچون تشنگانی كه بر سرچشمه پاك و زلالی رسیده باشند به سوی او هجوم آوردند تا جان و روح خویش را ازسرچشمه پاك و زلال دانش گوارای وی سیراب سازند. گویی درهای دانش پیش از آمدن شهید بسته بود و با آمدن او این درها گشوده گشت و بازار كساد دانش از نو رونق گرفت وفعالیت و جنب و جوش ‍ خویش را باز یافت.
بن عودی شاگرد دانشمند شهید می نویسد: بازگشت شهید ثانی به وطن مانند باران رحمتی بود كه از آسمان نازل شده باشد. او با آمدن خود دل های مرده از جهل را با دانش وسیعی كه اندوخته بود، زنده كرد. صاحبان علم و فضل دور او را گرفته ، دانشمندان آن دیار همچون تشنگانی كه بر سرچشمه پاك و زلالی رسیده باشند به سوی او هجوم آوردند تا جان و روح خویش را ازسرچشمه پاك و زلال دانش گوارای وی سیراب سازند. گویی درهای دانش پیش از آمدن شهید بسته بود و با آمدن او این درها گشوده گشت و بازار كساد دانش از نو رونق گرفت وفعالیت و جنب و جوش ‍ خویش را باز یافت.
خط ۱۴۰: خط ۱۳۸:
وی از لحاظ مقام علمی همچون نقطه ای بود كه دائره معارف وعلوم را در برگرفته، و مركزی بود كه كره ی فضایل ارباب فضیلت آن را احاطه كرده بود. ... <ref>روضات الجنات، ص286</ref>
وی از لحاظ مقام علمی همچون نقطه ای بود كه دائره معارف وعلوم را در برگرفته، و مركزی بود كه كره ی فضایل ارباب فضیلت آن را احاطه كرده بود. ... <ref>روضات الجنات، ص286</ref>


[[شیخ حُر عاملی]] دانشمند نامی و هموطن او در كتاب <sup>امل الآمل</sup> كه قسمت اول آن راجع به زندگانی علمای جبل عامل است، می نویسد: شیخ اجل زین الدین بن علی بن احمد عاملی جبعی، شهید ثانی، شخصیت وی از لحاظ وثوق و علم و فضل و زهد و عبادت و ورع و تحقیق و تبحر و جلالت قدر و عظمت شأن و جمیع فضایل و كمالات مشهورتر از آنست كه ذكر شود، و خوبی ها و اوصاف حمیده اش بیشتر از آنست كه به شمارش آید، مصنفاتش نیز مشهور می باشد. از جماعت بسیاری از علماء خاصه و عامه در شام و مصر و [[بغداد]] و قسطنطنیه و غیره روایت كرده است. <ref> امل الآمل، جلد 1، ص85</ref>
[[شیخ حُر عاملی]] دانشمند نامی و هموطن او در كتاب امل الآمل كه قسمت اول آن راجع به زندگانی علمای جبل عامل است، می نویسد: شیخ اجل زین الدین بن علی بن احمد عاملی جبعی، شهید ثانی، شخصیت وی از لحاظ وثوق و علم و فضل و زهد و عبادت و ورع و تحقیق و تبحر و جلالت قدر و عظمت شأن و جمیع فضایل و كمالات مشهورتر از آنست كه ذكر شود، و خوبی ها و اوصاف حمیده اش بیشتر از آنست كه به شمارش آید، مصنفاتش نیز مشهور می باشد. از جماعت بسیاری از علماء خاصه و عامه در شام و مصر و [[بغداد]] و قسطنطنیه و غیره روایت كرده است. <ref> امل الآمل، جلد 1، ص85</ref>


سید مصطفی تفرشی از او بدین گونه یاد می كند: چهره ای درخشان از چهره های درخشنده طائفه شیعه و علمای موثق آنهاست، محفوظاتش زیاد و نوشته هایش پاكیزه است. او راست شاگردانی بزرگ، و كتابهای نفیس و نیكو، به جرم تشیع در سال 966 در قسطنطنیه به شهادت رسید. <ref>نقد الرجال، ص145</ref>
سید مصطفی تفرشی از او بدین گونه یاد می كند: چهره ای درخشان از چهره های درخشنده طائفه شیعه و علمای موثق آنهاست، محفوظاتش زیاد و نوشته هایش پاكیزه است. او راست شاگردانی بزرگ، و كتابهای نفیس و نیكو، به جرم تشیع در سال 966 در قسطنطنیه به شهادت رسید. <ref>نقد الرجال، ص145</ref>
خط ۱۵۱: خط ۱۴۹:


در سایه این فضائل روحى و معنوى فرزند برومندى همچون عـلامه بزرگوار و دانشمند پارسا و ژرف نگر، ابو منصور جمال الدین حسن (صاحب کتاب معالم ) و دیگری صاحب کتاب مدارک به ثمر رسید که آثار گرانبهایى در اصول فقه و سایر علوم اسلامى به دنیاى شیعه ارمغان آورد.
در سایه این فضائل روحى و معنوى فرزند برومندى همچون عـلامه بزرگوار و دانشمند پارسا و ژرف نگر، ابو منصور جمال الدین حسن (صاحب کتاب معالم ) و دیگری صاحب کتاب مدارک به ثمر رسید که آثار گرانبهایى در اصول فقه و سایر علوم اسلامى به دنیاى شیعه ارمغان آورد.
شـهـیـد ثـانـى در پذیرایى از میهمانان و تامین حوائج متقاضیان در حد ایثار و فداکارى مى کوشید. <ref>: شهید ثانی - دانشنامه رشد
شـهـیـد ثـانـى در پذیرایى از میهمانان و تامین حوائج متقاضیان در حد ایثار و فداکارى مى کوشید. <ref>:شهید ثانی - دانشنامه رشد
http://daneshnameh.roshd.ir › mavara
http://daneshnameh.roshd.ir › mavara
</ref>
</ref>
خط ۳۶۹: خط ۳۶۷:
محدث عالیقدر شیخ حر عاملی در <sup>امل الآمل</sup> به تفصیل درباره علت و چگونگی شهادت شهید به نقل از استادش سخن گفته است كه اجمال آن و سایر شواهد دیگر بدین قرار است: شهید به واسطه دانش بسیار و اعتقاد و تشیع، مورد رشك دانشمندان متعصب اهل تسنن قرار گرفته بود.
محدث عالیقدر شیخ حر عاملی در <sup>امل الآمل</sup> به تفصیل درباره علت و چگونگی شهادت شهید به نقل از استادش سخن گفته است كه اجمال آن و سایر شواهد دیگر بدین قرار است: شهید به واسطه دانش بسیار و اعتقاد و تشیع، مورد رشك دانشمندان متعصب اهل تسنن قرار گرفته بود.


پیوسته آزارش می دادند و او هم غالباً در بیم و هراس به سر می برد، در عین حال سرگرم كار خود بود. تا این كه روزی دو نفر را برای قضاوت نزد او آوردند و شهید یكی از آنها را محكوم كرد. محكوم از شهید نزد قاضی صیدا به نام معروف كه مردی متعصب بود شاكی شد، قاضی هم از فرصت استفاده نموده و به سلطان سلیمان [[عثمانی]] پادشاه [[روم]] (عثمانی) كه در آن موقع [[لبنان]] و [[سوریه]] هم جزو قلمرو او بود، نوشت كه مردی شیعی در دیار ما مردم را به تشیع و گمراهی! می كشاند و از مذاهب چهارگانه [[اهل تسنن]] خارج است و در دین خدا بدعت می گذارد! سلطان سلیمان هم مأموری برای دستگیری شهید به جبل عامل فرستاد. شهید برای فرار از اسارت به دست دشمن، آهنگ [[حج]] كرد و برای چندمین بار به زیارت خانه خدا رفت. مأمور پس از ورود به جبل عامل و اطلاع از مسافرت شهید به [[مكه]] او را دنبال كرد تا این كه در میان راه بر وی دست یافت.
پیوسته آزارش می دادند و او هم غالباً در بیم و هراس به سر می برد، در عین حال سرگرم كار خود بود. تا این كه روزی دو نفر را برای قضاوت نزد او آوردند و شهید یكی از آنها را محكوم كرد. محكوم از شهید نزد قاضی صیدا به نام معروف كه مردی متعصب بود شاكی شد، قاضی هم از فرصت استفاده نموده و به سلطان سلیمان [[عثمانی]] پادشاه [[روم]] (عثمانی) كه در آن موقع [[لبنان]] و [[سوریه]] هم جزو قلمرو او بود، نوشت كه مردی شیعی در دیار ما مردم را به تشیع و گمراهی! می كشاند و از مذاهب چهارگانه [[اهل تسنن]] خارج است و در دین خدا بدعت می گذارد! سلطان سلیمان هم مأموری برای دستگیری شهید به جبل عامل فرستاد. شهید برای فرار از اسارت به دست دشمن آهنگ [[حج]] كرد و برای چندمین بار به زیارت خانه خدا رفت. مأمور پس از ورود به جبل عامل و اطلاع از مسافرت شهید به [[مكه]] او را دنبال كرد تا این كه در میان راه بر وی دست یافت.


شهید به مأمور گفت: با من باش تا حج كنیم سپس مأموریت خود را انجام بده. پس از انجام مراسم حج با مأمور به روم ([[تركیه]]) رفت. در میان راه مردی به مأمور برخورد نمود و از وی پرسید این كیست؟ گفت: مردی از علمای شیعه امامیه است كه سلطان او را احضار كرده است. مرد مزبور گفت: نمی ترسی كه سلطان به واسطه قصوری كه در فرمان او نموده ای تو را به قتل رساند. بهتر است او را به قتل رسانی و سر بریده اش را برای سلطان ببری.
شهید به مأمور گفت: با من باش تا حج كنیم سپس مأموریت خود را انجام بده. پس از انجام مراسم حج با مأمور به روم ([[تركیه]]) رفت. در میان راه مردی به مأمور برخورد نمود و از وی پرسید این كیست؟ گفت: مردی از علمای شیعه امامیه است كه سلطان او را احضار كرده است. مرد مزبور گفت: نمی ترسی كه سلطان به واسطه قصوری كه در فرمان او نموده ای تو را به قتل رساند. بهتر است او را به قتل رسانی و سر بریده اش را برای سلطان ببری.


مأمور هم آن فقیه پاك سرشت را همانجا در كنار دریا به قتل رسانید و سرش را برای سلطان برد. جمعی از تركمانان كه در آن نواحی بودند در آن شب دیدند انواری از آسمان پایین می آید و بالا می رود، و چون جستجو كردند و بدن بی سر شهید را یافتند بدون این كه او را بشناسند در همانجا دفن كردند و قبله ای بر مرقدش بنا نمودند.
مأمور هم آن فقیه پاك سرشت را همانجا در كنار دریا به قتل رسانید و سرش را برای سلطان برد. جمعی از تركمانان كه در آن نواحی بودند در آن شب دیدند انواری از آسمان پایین می آید و بالا می رود و چون جستجو كردند و بدن بی سر شهید را یافتند بدون این كه او را بشناسند در همانجا دفن كردند و قبله ای بر مرقدش بنا نمودند.


وقتی مأمور سربریده شهید را به سلطان نشان داد، سلطان خشمگین شد و گفت: من گفتم او را زنده بیاور، تو او را كشتی؟ سپس سید عبدالرحیم عباسی كه در سفر شهید به قسطنطنیه در سال 951 با وی ملاقات نموده بود، اصرار ورزید و سلطان مأمور مزبور را به قتل رسانید.
وقتی مأمور سربریده شهید را به سلطان نشان داد سلطان خشمگین شد و گفت: من گفتم او را زنده بیاور، تو او را كشتی؟ سپس سید عبدالرحیم عباسی كه در سفر شهید به قسطنطنیه در سال 951 با وی ملاقات نموده بود  اصرار ورزید و سلطان مأمور مزبور را به قتل رسانید.


در كتاب <sup>لؤلؤه البحرین</sup> می نویسد: در یكی از كتب معتبر دیدم نوشته بود: شهید را در ربیع الاول سال 965 در مكه مشرفه به امر سلطان سلیم (سلیمان) پادشاه روم (عثمانی) گرفتند و به یكی از خانه های مكه بردند و یك ماه و ده روز زندانی كردند، سپس او را از راه دریا به قسطنطنیه (اسلامبول) پایتخت روم بردند. آنگاه در كنار دریا سرش را از تن جدا ساختند و بدنش را سه روز روی زمین انداختند، و بعد به دریا افكندند! <ref> لؤلؤة البحرین، ص34</ref>
در كتاب <sup>لؤلؤه البحرین</sup> می نویسد: در یكی از كتب معتبر دیدم نوشته بود: شهید را در ربیع الاول سال 965 در مكه مشرفه به امر سلطان سلیم (سلیمان) پادشاه روم (عثمانی) گرفتند و به یكی از خانه های مكه بردند و یك ماه و ده روز زندانی كردند سپس او را از راه دریا به قسطنطنیه (اسلامبول) پایتخت روم بردند. آنگاه در كنار دریا سرش را از تن جدا ساختند و بدنش را سه روز روی زمین انداختند و بعد به دریا افكندند! <ref> لؤلؤة البحرین، ص34</ref>


به نقل علامه نوری، [[شیخ بهایی]]<ref>ر.ک:مقاله شیخ بهایی</ref> می گوید: پدرم نقل كرد كه: بامداد روزی به خدمت شهید رسیدم دیدم آن عالم جلیل القدر غمگین است و به فكر فرو رفته است. وقتی سبب پرسیدم، گفت: ای برادر! گمان می كنم من شهید دوم باشم! زیرا دیشب در خواب دیدم كه سید مرتضی (دانشمند بزرگ شیعه) مهمانی مفصلی داده و تمامی علمای شیعه را دعوت كرده است. وقتی من وارد شدم، سید برخاست و به من خوش آمد گفت و فرمود: فلانی بنشین پهلوی شیخ شهید! من هم پهلوی شهید اول نشستم از این رو تصور می كنم من شهید دوم باشم!
به نقل علامه نوری [[شیخ بهایی]]<ref>ر.ک:مقاله شیخ بهایی</ref> می گوید: پدرم نقل كرد كه: بامداد روزی به خدمت شهید رسیدم دیدم آن عالم جلیل القدر غمگین است و به فكر فرو رفته است. وقتی سبب پرسیدم، گفت: ای برادر! گمان می كنم من شهید دوم باشم! زیرا دیشب در خواب دیدم كه سید مرتضی (دانشمند بزرگ شیعه) مهمانی مفصلی داده و تمامی علمای شیعه را دعوت كرده است. وقتی من وارد شدم، سید برخاست و به من خوش آمد گفت و فرمود: فلانی بنشین پهلوی شیخ شهید! من هم پهلوی شهید اول نشستم از این رو تصور می كنم من شهید دوم باشم!


و نیز علامه نوری در <sub>مستدرك</sub> از كتاب <sub>الدر المنثور</sub> شیخ علی عاملی نوه ی شهید ثانی نقل می كند كه نوشته است: جواب زیر را به خط شیخ حسین بن عبد الصمد عاملی (پدر شیخ بهائی) دیده ام كه سید بدرالدین حسین بن شدقم حسینی مدنی در مكه معظمه راجع به شهادت شهید و اینكه شهید چند سال قبل از مرگش محل شهادت خود را به وی نشان داده بود. سؤال كرده و آن دانشمند بزرگوار هم جواب داده است.
و نیز علامه نوری در <sub>مستدرك</sub> از كتاب الدر المنثور شیخ علی عاملی نوه ی شهید ثانی نقل می كند كه نوشته است: جواب زیر را به خط شیخ حسین بن عبد الصمد عاملی (پدر شیخ بهائی) دیده ام كه سید بدرالدین حسین بن شدقم حسینی مدنی در مكه معظمه راجع به شهادت شهید و اینكه شهید چند سال قبل از مرگش محل شهادت خود را به وی نشان داده بود. سؤال كرده و آن دانشمند بزرگوار هم جواب داده است.


=پانویس=
=پانویس=
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۳۹

ویرایش