اباحیه: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی « اباحيه اباحه از ريشه «بوح» به معنى ظاهر و آشكار نمودن، و ترديد كردن در يكى...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
اباحه(در لغت) از ريشه «بوح» به معنى ظاهر و آشكار نمودن، و ترديد كردن در يكى از دو كار است كه جمع بين آن دو جايز باشد. | |||
بر خلاف «تخيير» كه جمع بين آن دو جايز نيست و ناچار بايد يكى از آن دو را اختيار كنند. در شرع، اباحه آن است كه شريعت حكم به آن نكند، بلكه شخص مخير بين فعل يا ترك آن باشد. به عبارت ديگر «اباحه» در اصطلاح فقها حكمى است كه عارى از طلب باشد، و «تخيير» حكمى است كه بين فعل و ترك آن باشد و مكلّف بتواند آن را انجام دهد يا ندهد. در لغت اباحه و اباحت به معنى مباح كردن، حلال كردن و جايز شمردن آمده كه مقابل حظر و تحريم است.اباحه در اصطلاح معمولا بر افعال سهلانگارانه اخلاقى، كه منع شرعى و عرفى دارد اطلاق مى شود.چنان كه بعضى از فرق غلاة و متصوّفه را متهم به اباحه كرده اند.بعضى از غلاة شيعه مى گفتند كه ما بايد بار تكليف را از دوش برداريم و كارى يا چيزى را بر خود حرام نشماريم. | |||
برخى ديگر مى گفتند كه حرام و حلالى كه در قرآن و سنت آمده است، مقصود از آنها تبرّاى از دشمنان امامان و تولاى به ايشان و دوستان ايشان است. | |||
بعضى معتقد بودند كه شناختن امام و مهر ورزيدن به وى براى ايشان كافى است و ديگر احتياجى از پرهيز چيزهاى «حرام» ندارند از اين رو انجام هر كارى را و لو اين كه مخالف شرع باشد بر خود مباح مىدانستند. (ابراهيميه) | |||
عبد القاهر بغدادى در كتاب «الفرق بين الفرق» از بعضى فرقه هاى اباحى نام برده است و مى نويسد كه: «بابكيه» را در كوهستان شان جشنى است و در آن شب مردان و زنان شان با هم گرد آيند و مىگسارند و ساز و ناى نوازند، ناگاه چراغ را بكشند و جامه بركنند و مردان در زنان آويزند. (بابكيه).«معتزله» مى گفتند: آيا افعال آدمى را پيش از وحى يا در فاصله ميان دو وحى بايد اصولا مجاز شمرد يا ممنوع؟ و چون آنان ميزان «عقل» را در «حسن و قبح اعمال» جارى می دانستند مى گفتند:افعال خوب و سودمند روا و افعال زشت و زيانبخش نارواست. جاحظ كه يكى از بزرگان «معتزله» بوده مى گفت: هر چه در قرآن و سنت نهى نشده باشد مباح مطلق است.«اسماعيليه» مى گفتند: «اذا ظهرت الحقايق بطلت الشرايع» يعنىاگر حقايق دين آشكار شود شرايع و قوانين باطل مى گردد.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی،مشهد،انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1272 خورشیدی، چاپ دوم، ص 4</ref> | |||
==پانویس== | |||
==رده ها== مذاهب کلامی، فرقه های اسلامی | |||
نسخهٔ ۷ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۲۴
اباحه(در لغت) از ريشه «بوح» به معنى ظاهر و آشكار نمودن، و ترديد كردن در يكى از دو كار است كه جمع بين آن دو جايز باشد. بر خلاف «تخيير» كه جمع بين آن دو جايز نيست و ناچار بايد يكى از آن دو را اختيار كنند. در شرع، اباحه آن است كه شريعت حكم به آن نكند، بلكه شخص مخير بين فعل يا ترك آن باشد. به عبارت ديگر «اباحه» در اصطلاح فقها حكمى است كه عارى از طلب باشد، و «تخيير» حكمى است كه بين فعل و ترك آن باشد و مكلّف بتواند آن را انجام دهد يا ندهد. در لغت اباحه و اباحت به معنى مباح كردن، حلال كردن و جايز شمردن آمده كه مقابل حظر و تحريم است.اباحه در اصطلاح معمولا بر افعال سهلانگارانه اخلاقى، كه منع شرعى و عرفى دارد اطلاق مى شود.چنان كه بعضى از فرق غلاة و متصوّفه را متهم به اباحه كرده اند.بعضى از غلاة شيعه مى گفتند كه ما بايد بار تكليف را از دوش برداريم و كارى يا چيزى را بر خود حرام نشماريم. برخى ديگر مى گفتند كه حرام و حلالى كه در قرآن و سنت آمده است، مقصود از آنها تبرّاى از دشمنان امامان و تولاى به ايشان و دوستان ايشان است. بعضى معتقد بودند كه شناختن امام و مهر ورزيدن به وى براى ايشان كافى است و ديگر احتياجى از پرهيز چيزهاى «حرام» ندارند از اين رو انجام هر كارى را و لو اين كه مخالف شرع باشد بر خود مباح مىدانستند. (ابراهيميه) عبد القاهر بغدادى در كتاب «الفرق بين الفرق» از بعضى فرقه هاى اباحى نام برده است و مى نويسد كه: «بابكيه» را در كوهستان شان جشنى است و در آن شب مردان و زنان شان با هم گرد آيند و مىگسارند و ساز و ناى نوازند، ناگاه چراغ را بكشند و جامه بركنند و مردان در زنان آويزند. (بابكيه).«معتزله» مى گفتند: آيا افعال آدمى را پيش از وحى يا در فاصله ميان دو وحى بايد اصولا مجاز شمرد يا ممنوع؟ و چون آنان ميزان «عقل» را در «حسن و قبح اعمال» جارى می دانستند مى گفتند:افعال خوب و سودمند روا و افعال زشت و زيانبخش نارواست. جاحظ كه يكى از بزرگان «معتزله» بوده مى گفت: هر چه در قرآن و سنت نهى نشده باشد مباح مطلق است.«اسماعيليه» مى گفتند: «اذا ظهرت الحقايق بطلت الشرايع» يعنىاگر حقايق دين آشكار شود شرايع و قوانين باطل مى گردد.[۱]
پانویس
==رده ها== مذاهب کلامی، فرقه های اسلامی
- ↑ محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی،مشهد،انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1272 خورشیدی، چاپ دوم، ص 4