ابوعبدالرحمان سلمی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
(صفحه‌ای تازه حاوی «<div class="wikiInfo">پرونده:سلمی.jpg|جایگزین=سلمی نیشابوری|بندانگشتی|از تالیفات مهم س...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۳: خط ۵۳:
=درگذشت=
=درگذشت=


سرانجام، در روز يکشنبه سوم شعبان سال 412 هجري در نيشابور وديعه حيات به موکلان قضا و قدر سپرد و در همان خانقاه که از خاک برکشيده بود به خاک رفت.
سرانجام، در روز يکشنبه سوم شعبان سال 412 هجري در نيشابور بدرود حیات گفت و در همان خانقاه به خاک سپرده شد.





نسخهٔ ‏۴ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۰۲

سلمی نیشابوری
از تالیفات مهم سلمی نیشابوری
نام ابوعبدالرحمن محمد بن موسی ازدی سلمی نیشابوری
نام‎های دیگر سلمی
درگذشت 412ق

ابوعبدالرحمان سلمی از پرکارترین نویسندگان صوفی این دوره، آثار متعددی به زبان عربی نگاشت. از مهم‌ترین آن‌هاست: طبقات الصوفیة، که کهن‌ترین و مفصل‌ترین تذکرۀ عرفانی به عربی است و خواجه عبدالله انصاری (د ۴۸۱ق) بعدها این اثر را با همین عنوان به لهجۀ هراتی املا کرد و جامی (د ۸۹۸ ق) نیز در تألیفِ نفحات الانس از آن بهره گرفت[۱]شحقائق التفسیر، که تفسیری عرفانی و دربر دارندۀ مجموعه‌ای از تفاسیر پیش از او ست و از این نظر دارای اهمیت بسیار است، از جملۀ این تفاسیر است: تفسیر منسوب به امام جعفر صادق (ع)، که به گفتۀ پل نویا، یکی از کهن‌ترین شواهد قرائت استنباطی یا قرائت مبتنی بر تجربۀ درونی و معنوی قرآن است[۲] تفسیر ابن عطاء اَدَمی (د ۳۰۹ق)، که مفصل‌ترین تفاسیر این مجموعه است؛ تفسیر ابوالحسین نوری، که مختصرترین آن‌هاست؛ و تفسیر حسین بن منصور حلاج. از سلمی همچنین رساله‌های متعددی دربارۀ احوال و مقامات، آداب و رسوم، اخلاق و حقایق، تاریخ صوفیه، فتوت و ملامت و ملامتیه باقی‌مانده است[۳].

زندگی

«ابوعبدالرحمن محمد بن حسين بن محمد بن موسي سلمي نيشابوري، از مشاهير عارفان ايران در اواخر قرن چهارم و اوايل قرن پنجم هجري است. ولادت وي در سال 325 هجري در شهر نيشابور اتفاق افتاده است.

خاندان او، نزديک سيصد سال يا بيشتر در نيشابور ساکن بوده و همه تربيت اشرافي داشته‌اند. مادرش، دختر ابوعمرو بن نجيد -از مشايخ صوفيه- بوده و خود، تربيت صوفيانه داشته است. در نيشابور به تعليم و حفظ قرآن و روايت اشعار و تحصيل زبان عربي، و سپس به درس حديث و علم باطن پرداخته است. به عراق و ري و همدان و مرو و حجاز سفر کرده است. چون جد مادري او، ابوعمرو بن نجيد درگذشت، و غير از مادر او وارثي نداشت، با انتقال ثروت او، ابوعبدالرحمن به کار تصنيف و تأليف پرداخت و از اين جهت است که به نقال صوفيه و راوي کلام ايشان مشهور شده است.وي در آخر عمر، خانقاهي براي صوفيه در نيشابور، بنا کرد که محل سکونت صوفيه زمان و از مراکز تربيت کساني شده است که در کسب علم باطن، استعدادي داشتند.

اساتید

و شاگردي استاداني چون ابوالحسن دارقطني و ابونصر سراج و ابوالقاسم نصرآبادي و ابوعمرو بن نجيد را کرده است. غير از آنان، بيش‌تر استادان و عالمان مشهور زمان خود را ملاقات نموده و خرقه‌ي ارشاد از دست ابوالقاسم نصرآبادي پوشيده و ابوسعيد ابوالخير بعد از وفات پير ابوالفضل به صحت وي رسيده و از او خرقه گرفته است.

شاگردان

شاگرداني چون ابوبکر احمد بن حسين بن بيهقي و احمد بن علي توزي قاضي و ابومحمد جويني، امام نيشابور والد ابوالمعالي جويني و ابوعبدالله حاکم نيشابوري معروف به ابن بيع صاحب مستدرک، داشته است[۴].

آثار

آداب التعازی آداب الصحبة و حسن العشره آداب الصوفیة أمثال القرآن الأربعین الإخوة والأخوات من الصوفیة تاریخ أهل الصفوة حقائق التفسیر طبقات الصوفیة:مشهورتین اثر وی که به عنوان کتابی مرجع در تصوف مطرح است.بر اساس آن کتاب طبقات خواجه عبدالله انصاري ترتيب يافته و جامي با اطناب و تفصيل و اضافه کردن حالات بزرگان صوفيه تا زمان خود (نفحات الانس) را به قيد کتاب آورده است. مقامات الأولیاء جوامع آداب الصوفیه عیوب النفس و مداوتها درجات المعاملات کتاب السماع مناهج العارفین کتاب نسیم الارواح کتاب کلام الشافعی فی التصوف کتاب الفتوه الملامتیه و الصوفیه و اهل الفتوه کتاب الاربعین فی التصوف[۵]

درگذشت

سرانجام، در روز يکشنبه سوم شعبان سال 412 هجري در نيشابور بدرود حیات گفت و در همان خانقاه به خاک سپرده شد.


پانویس

  1. جامی، عبدالرحمان، ج۱، ص۱-۲، نفحات الانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۷۰ش. - حبیبی، عبدالحی، ج۱، ص۲۹-۳۰، مقدمه بر طبقات الصوفیۀ خواجه عبدالله انصاری، کابل، ۱۳۴۱
  2. نویا، پل، ج۱، ص۱۳۲-۱۳۵، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ترجمۀ اسماعیل سعادت، تهران، ۱۳۷۳ش
  3. پورجوادی، نصرالله، ج۱، ص۱۱-۱۵، مقدمه بر مجموعۀ آثار ابوعبدالرحمان سلمی، تهران، ۱۳۶۹ش
  4. ابو عبد الرحمن سلمی نیشابوری
  5. مهدی دهباشی و سید علی اصغر میرباقری فرد، تاریخ تصوف (جلد ول) سیر تطور عرفان اسلامی از آغاز تا قرن ششم هجری. سمت. صص. ۱۳۰