اصحاب الرأی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی') |
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''اَصْحابِ رَأْی''' عنوان پیروان | '''اَصْحابِ رَأْی''' عنوان پیروان یکى از دو گرایش اصلى در فقه سدههای نخستین اسلامى که مروج کاربرد شیوههای اجتهاد الرأی در استنباط فقهى بودهاند. در تاریخ فقه، فقهای سرزمین [[عراق]] به ویژه فقیه کوفى [[ابوحنیفه|ابوحنیفه]] به عنوان نماد این گرایش شناخته مىشدهاند. <ref>ر. ک. دانشنامه بزرگ اسلامی ،ج 9 ص 3597 </ref> | ||
==تاریخچه== | ==تاریخچه== | ||
اصحاب امام ابو حنیفه نعمان بن ثابت بن المرزبان | اصحاب امام ابو حنیفه نعمان بن ثابت بن المرزبان الکوفى الفارسى هستند. او مسائل فقه «استنباط» کرد و کتب فقه تصنیف کرد و شاگردانى مثل [[ابو یوسف قاضى]] و [[محمد بن الحسن شیبانى]] و [[زفر]] و [[ابو مطیع بلخى]] داشت. ایمان به مذهب او اقرار است به زبان و تصدیق به دل و «[[قیاس]]» و «[[استحسان]]» و «[[اجتهاد]]» روا دارند. فقهاى خراسان که از اصحاب ابو حنیفه اند هماهنگ با اصول مذهب سنت و جماعت هستند، اما بعضى از فقهاى عراق در اصول مذهب گرایش معتزلی دارند و در فروع مذهب با ابو حنیفه هستند. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی ، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 61 همراه با اصلاحات و ویرایش اندک</ref> | ||
==عقاید== | ==عقاید== |
نسخهٔ ۲۹ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۰۰:۰۸
اَصْحابِ رَأْی عنوان پیروان یکى از دو گرایش اصلى در فقه سدههای نخستین اسلامى که مروج کاربرد شیوههای اجتهاد الرأی در استنباط فقهى بودهاند. در تاریخ فقه، فقهای سرزمین عراق به ویژه فقیه کوفى ابوحنیفه به عنوان نماد این گرایش شناخته مىشدهاند. [۱]
تاریخچه
اصحاب امام ابو حنیفه نعمان بن ثابت بن المرزبان الکوفى الفارسى هستند. او مسائل فقه «استنباط» کرد و کتب فقه تصنیف کرد و شاگردانى مثل ابو یوسف قاضى و محمد بن الحسن شیبانى و زفر و ابو مطیع بلخى داشت. ایمان به مذهب او اقرار است به زبان و تصدیق به دل و «قیاس» و «استحسان» و «اجتهاد» روا دارند. فقهاى خراسان که از اصحاب ابو حنیفه اند هماهنگ با اصول مذهب سنت و جماعت هستند، اما بعضى از فقهاى عراق در اصول مذهب گرایش معتزلی دارند و در فروع مذهب با ابو حنیفه هستند. [۲]
عقاید
اصحاب رأی اشخاصی هستند که به عقیدۀ خود و به قیاس عمل میکنند. آن هایی که پس از رحلت پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ از اهل بیت او فاصله گرفتند و خود را از سرچشمۀ معارف اسلامی محروم ساختند. این افراد برای پیدا کردن پاسخ مسائل مورد نیاز به قرآن و احادیث نقل شده از پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ مراجعه می کردند و اگر چیزی نمییافتند، به رأی شخصی خود عمل میکردند و آن را به حساب اسلام میگذاشتند و این روش را «اجتهاد» مینامیدند و چهبسا دچار اشتباهات و خطاهایی میشدند، ولی با عنوان اجتهاد آن را توجیه میکردند؛ مثلاً ابن تیمیه که به بسیاری از خطاهای صحابه اعتراف دارد، آنها را از موارد اجتهاد میداند و برای این افراد عذرتراشی میکند.[۳]