ابومحمد جریری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
'''ابومحمد احمد بن محمد بن الحسین جریری''' از علمای [[اهل سنت]] و [[تصوف]] برجسته در قرن چهارم هجری است<ref>طبقات الصوفية، تأليف: أبو عبد الرحمن السلمي، ص203-206، دار الكتب العلمية، ط2003</ref>. | '''ابومحمد احمد بن محمد بن الحسین جریری''' از علمای [[اهل سنت]] و [[تصوف]] برجسته در قرن چهارم هجری است<ref>طبقات الصوفية، تأليف: أبو عبد الرحمن السلمي، ص203-206، دار الكتب العلمية، ط2003</ref>. | ||
وی از علمای شیوخ [[صوفیه]] و از اصحاب ارشد [[جنید بغدادی|جنید]] بود و هنگامی که جنید درگذشت او را به جای او نشاندند و آداب [[تصوف]] را از وی گرفتند و احادیثی به او نسبت داده می شود. ابونعیم اصفهانی در مورد او گفت: بار سنگین معرفت را حمل می کرد و همچون پرنده ای لاغر در اثر ریاضت ها مهاجر به سوی حق بود و از مقام حکمت در برابر نااهلان صیانت می نمود و مدعیان دروغین معرفت و عرفان را رسوا می کرد<ref>حلية الأولياء، تأليف: أبو نعيم الأصبهاني، ص347-348</ref>." | وی از علمای شیوخ [[صوفیه]] و از اصحاب ارشد [[جنید بغدادی|جنید]] بود و هنگامی که جنید درگذشت او را به جای او نشاندند و آداب [[تصوف]] را از وی گرفتند و احادیثی به او نسبت داده می شود. | ||
=ابونعیم اصفهانی= | |||
ابونعیم اصفهانی در مورد او گفت: بار سنگین معرفت را حمل می کرد و همچون پرنده ای لاغر در اثر ریاضت ها مهاجر به سوی حق بود و از مقام حکمت در برابر نااهلان صیانت می نمود و مدعیان دروغین معرفت و عرفان را رسوا می کرد<ref>حلية الأولياء، تأليف: أبو نعيم الأصبهاني، ص347-348</ref>." | |||
=گفتار= | =گفتار= |
نسخهٔ ۸ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۲۳
ابومحمد احمد بن محمد بن الحسین جریری از علمای اهل سنت و تصوف برجسته در قرن چهارم هجری است[۱]. وی از علمای شیوخ صوفیه و از اصحاب ارشد جنید بود و هنگامی که جنید درگذشت او را به جای او نشاندند و آداب تصوف را از وی گرفتند و احادیثی به او نسبت داده می شود.
ابونعیم اصفهانی
ابونعیم اصفهانی در مورد او گفت: بار سنگین معرفت را حمل می کرد و همچون پرنده ای لاغر در اثر ریاضت ها مهاجر به سوی حق بود و از مقام حکمت در برابر نااهلان صیانت می نمود و مدعیان دروغین معرفت و عرفان را رسوا می کرد[۲]."
گفتار
منتها هدف توده مردم درخواست کردن، در درجه بعد افراد اهل دعا و درخواست از حضرت باریتعالی می شوند ولی عرفا تمام همتشان یاد و توجه به حضرت حق است.
هرکس که نفس بر او چیره شود اسیر بند خواسته ها و شهوات میشود و اشارات معنوی بر قلب او حرام می شود پس دیگر او از کلام الهی لذت نخواهد برد حتی اگر دائما زبان او مشغول ذکر باشد زیرا خداوند فرموده: به زودی كسانی را كه در روی زمین به ناحق تكبر میورزند از ایمان به آیات خود منصرف میسازیم[۳].
بنیان ادیان، تداوم ایمان و صحت بدن ها از طریق سه چیز به دست می آید: کفایت، حفاظت(ارتقاء) و مراقبت.
هرکس به خدا اکتفا کند روح او اصلاح می شود و هرکس از آنچه نهی می کند بترسد رفتار او اصلاح شود ثمره کفایت معرفت است. پیامد تقوا حسن خلق است و هدف مراقبت از خود، اعتدال در طبیعت(بدن) است[۴].
پانویس
- ↑ طبقات الصوفية، تأليف: أبو عبد الرحمن السلمي، ص203-206، دار الكتب العلمية، ط2003
- ↑ حلية الأولياء، تأليف: أبو نعيم الأصبهاني، ص347-348
- ↑ اعراف 146
- ↑ أبو محمد الجريري