صلح حدیبیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۳: خط ۷۳:


پیامبر (ص)، ابن امّ مکتوم (یا نمیلة بن عبد اللّه لیثى‌) را در مدینه جانشین خود فرمود، و روز دوشنبه اول ماه ذیقعده از مدینه بیرون آمدند. آن حضرت در خانه خود [[غسل]] فرمود، از در خانه بر قصواء، ناقه خود سوار شدند، و مسلمانان هم بیرون آمدند. هنگام ظهر در ذى الحلیفه [[نماز]] گزاردند، و دستور فرمودند تا شترها و گاوهاى قربانى را آوردند و بر آنها جل انداختند، و سپس شخصا شانه برخى از آنها را خراش مختصرى دادند که مشخص باشد.  
پیامبر (ص)، ابن امّ مکتوم (یا نمیلة بن عبد اللّه لیثى‌) را در مدینه جانشین خود فرمود، و روز دوشنبه اول ماه ذیقعده از مدینه بیرون آمدند. آن حضرت در خانه خود [[غسل]] فرمود، از در خانه بر قصواء، ناقه خود سوار شدند، و مسلمانان هم بیرون آمدند. هنگام ظهر در ذى الحلیفه [[نماز]] گزاردند، و دستور فرمودند تا شترها و گاوهاى قربانى را آوردند و بر آنها جل انداختند، و سپس شخصا شانه برخى از آنها را خراش مختصرى دادند که مشخص باشد.  
=دلایل قریش برای صلح با مسلمانان=
از جلمه دلایل این صلح می توان به موارد زیر اشاره کرد:
==خستگی قریش==
قریش در طول این سال ها توان جنگی خود را از دست داده بود و بسیاری از سران و مردان آن کشته شده بودند، در حالی که روز به روز به تعداد مسلمانان افزوده می شد و توان آنها بالا می رفت.
   
==متمدن تر بودن قریش نسبت به سایر قبایل==
قریش همانند بدویان بیابانى نبود که تنها در اندیشه [[جنگ]] باشد، بلکه مى ‌توانست به صلح نیز بیندیشد.
   
==در خطر بودن اقتصاد قریش==
اگر قرار باشد جنگى بى‌ حاصل برپا شود، آن هم با همه تبعات سخت آن، یکى از این تبعات، قطع راه تجارتى قریش است، چه بهتر که درباره صلح نیز فکرى شود.
به هر روى سران قریش تا این اندازه پختگى سیاسى داشتند که بفهمند جنگ با مسلمانان آن هم با هدف براندازى، دیگر از توان آنان خارج شده است.
زمانى که بُدَیل بن ورقاء به حدیبیه آمد، پیامبر (ص) فرمودند: قریش قومى هستند که از جنگ ضرر و زیان دیده و جنگ آنان را به ستوه آورده است. <ref> السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۳، ص ۳۰۹؛ سبل الهدى والرشاد، ج ۵، صص ۷۱- ۶۱؛ المغازى، ج ۲، ص ۵۹۲[ و قریشٌ قومٌ قد اضرّتْ بهم الحرب ونَهَکتْهم‌] </ref> اعتقاد رسول خدا (ص) چنین بود که قریش با توجه به شکستى که در [[احزاب]] متحمل شده و به علاوه همه تجربه ‌هاى گذشته، در طى قریب بیست سال از آغاز [[بعثت]]، فکر حمله به [[اسلام]] را از سر بیرون کرده.
سهیل بن عمرو نیز در مذاکرات خود گفت که جنگ خواسته فرومایگان ماست و علاقه ‌اى بدان نداریم. <ref> المغازى، ج ۲، ص ۶۰۴</ref>


=پانویس=
=پانویس=

نسخهٔ ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۱۲


صلح حدیبیه
نام صلح حدیبیه
زمان سال ششم هجری
سوره قرآنی سوره فتح
مشهور بیعت رضوان
مدت پیمان 10 سال

صلح حُدَیبیه، پیمان صلحی است که در منطقه حدیبیه در سال ششم هجری بین حضرت محمد (ص) و مشرکان مکه امضا شد و در سوره فتح از آن به عنوان فتح المبین یاد شده است. این پیمان در سال ۶۲۸ پس از میلاد برابر با ذی القعده ۶ هجری بسته شد.

مسلمانان که برای به جا آوردن مناسک حج رهسپار مکه شده بودند با ممانعت مشرکین قریش مواجه شدند، پیامبر(ص) تصمیم گرفت شخصی را به سوی قریش بفرستد تا مذاکره کند، ابتدا عمر بن خطاب را برگزید. ولی وی از رفتن ابا کرده و عثمان را پیشنهاد کرد، پس از عزیمت عثمان و شایعه خبر قتل وی، پیامبر(ص) مسلمانان را به پیمانی معروف به بیعت رضوان فراخواند. پس از مذاکراتی بین طرفین، سرانجام پیمان صلح حدیبیه بسته شد که بر اساس آن صلحی ده ساله بین طرفین برقرار شد و مسلمانان آن سال به مدینه بازگشتند تا سال بعد برای انجام عمره وارد مکه شوند.

مکان و زمان صلح حدیبیه

به نوشته یاقوت حموی، حدیبیه ـ که اهل حجاز آن را به تشدید (حدیبیّه) و عراقیان به تخفیف یاء می‌خوانند ـ نام قریه‌ای در یک منزلی مکه و نُه منزلی مدینه است. [۱] به گفته وی، قسمتی از آن داخل حرم و قسمت دیگر خارج از حرم قرار دارد و نام آن برگرفته از اسم چاه حدیبیه یا درختی به نام حَدْباء است که در آن ناحیه قرار داشتند. [۲]

به روایت ابن اسحاق: رسول خدا(ص) پس از غزوه بنى مصطلق، ماه رمضان و شوّال را در مدینه بود و در ماه ذى‌ قعده به قصد عمره بى ‌آن که جنگى در نظر داشته باشد آهنگ مکه کرد. واقدی تاریخ حرکت رسول خدا(ص) را رمضان سال ششم می داند. [۳]

حرکت به سوی حدیبیه

رسول خدا (ص) در خواب دیدند که وارد خانه کعبه شد، و سر خود را تراشید، و کلید خانه را گرفت، و همراه کسان دیگرى که به عرفات مى‌رفتند به عرفات رفت و وقوف فرمود. پیامبر (ص) اصحاب را براى انجام عمره دعوت فرمود، و ایشان هم شتابان آماده خروج شدند. [۴]

آن حضرت دستور داد که تنها با یک شمشیر غلاف شده حرکت کرده و از برداشتن هر نوع سلاح دیگر خوددارى کنند. این بدان دلیل بود که بر همه اعراب و نیز قریش ثابت شود رسول خدا (ص) تنها قصد انجام عمره داشته و به هیچ روى سر جنگ ندارد. سعد بن عباده و عمر بن خطّاب از آن حضرت خواستند تا احتیاطاً سلاح بردارند تا اگر دشمن دست به اقدامى زد آماده باشند. عمر به پیامبر (ص) عرض کرد: در حالى که از ابوسفیان مى ‌ترسیم، آیا صحیح است که آلات و ابزار جنگى با خود برنداریم؟ پیامبر (ص) فرمودند: مهم نیست، و به هر حال من دوست نمى ‌دارم که در حال تشرف براى عمره، با خود اسلحه حمل کنم. [۵]

پیامبر (ص)، ابن امّ مکتوم (یا نمیلة بن عبد اللّه لیثى‌) را در مدینه جانشین خود فرمود، و روز دوشنبه اول ماه ذیقعده از مدینه بیرون آمدند. آن حضرت در خانه خود غسل فرمود، از در خانه بر قصواء، ناقه خود سوار شدند، و مسلمانان هم بیرون آمدند. هنگام ظهر در ذى الحلیفه نماز گزاردند، و دستور فرمودند تا شترها و گاوهاى قربانى را آوردند و بر آنها جل انداختند، و سپس شخصا شانه برخى از آنها را خراش مختصرى دادند که مشخص باشد.

صلح حدیبیه در چه سالی بود

غزوه حدیبیه از حوادث مهم تاریخ اسلام میباشد که در سال ششم هجرت [۶] اتفاق افتاده است که سرانجام به انعقاد صلح‌نامه ای میان مسلمانان و مشرکان مکه انجامید. رسول خدا(ص) در ذی القعده آن سال، تصمیم به انجام عمره گرفت و همه مسلمانان و حتی غیر مسلمانان را بر انجام عمره تشویق میکرد. پیامبر(ص) خود به خانه رفت، غسل کرد، دو لباس پوشید و بر ناقه خود، با نام «قصواء» سوار شد و بیرون آمد. آن روز دوشنبه [۷] اول ماه ذیقعده بود. [۸]

حرکت به سوی حدیبیه

رسول خدا (ص) در خواب دیدند که وارد خانه کعبه شد، و سر خود را تراشید، و کلید خانه را گرفت، و همراه کسان دیگرى که به عرفات مى‌رفتند به عرفات رفت و وقوف فرمود. پیامبر (ص) اصحاب را براى انجام عمره دعوت فرمود، و ایشان هم شتابان آماده خروج شدند. [۹]

آن حضرت دستور داد که تنها با یک شمشیر غلاف شده حرکت کرده و از برداشتن هر نوع سلاح دیگر خوددارى کنند. این بدان دلیل بود که بر همه اعراب و نیز قریش ثابت شود رسول خدا(ص) تنها قصد انجام عمره داشته و به هیچ روى سر جنگ ندارد. سعد بن عباده و عمر بن خطّاب از آن حضرت خواستند تا احتیاطاً سلاح بردارند تا اگر دشمن دست به اقدامى زد آماده باشند. عمر به پیامبر (ص) عرض کرد: در حالى که از ابوسفیان مى ‌ترسیم، آیا صحیح است که آلات و ابزار جنگى با خود برنداریم؟ پیامبر (ص) فرمودند: مهم نیست، و به هر حال من دوست نمى ‌دارم که در حال تشرف براى عمره، با خود اسلحه حمل کنم. [۱۰]

پیامبر (ص)، ابن امّ مکتوم (یا نمیلة بن عبد اللّه لیثى‌) را در مدینه جانشین خود فرمود، و روز دوشنبه اول ماه ذیقعده از مدینه بیرون آمدند. آن حضرت در خانه خود غسل فرمود، از در خانه بر قصواء، ناقه خود سوار شدند، و مسلمانان هم بیرون آمدند. هنگام ظهر در ذى الحلیفه نماز گزاردند، و دستور فرمودند تا شترها و گاوهاى قربانى را آوردند و بر آنها جل انداختند، و سپس شخصا شانه برخى از آنها را خراش مختصرى دادند که مشخص باشد.

دلایل قریش برای صلح با مسلمانان

از جلمه دلایل این صلح می توان به موارد زیر اشاره کرد:

خستگی قریش

قریش در طول این سال ها توان جنگی خود را از دست داده بود و بسیاری از سران و مردان آن کشته شده بودند، در حالی که روز به روز به تعداد مسلمانان افزوده می شد و توان آنها بالا می رفت.

متمدن تر بودن قریش نسبت به سایر قبایل

قریش همانند بدویان بیابانى نبود که تنها در اندیشه جنگ باشد، بلکه مى ‌توانست به صلح نیز بیندیشد.


در خطر بودن اقتصاد قریش

اگر قرار باشد جنگى بى‌ حاصل برپا شود، آن هم با همه تبعات سخت آن، یکى از این تبعات، قطع راه تجارتى قریش است، چه بهتر که درباره صلح نیز فکرى شود.

به هر روى سران قریش تا این اندازه پختگى سیاسى داشتند که بفهمند جنگ با مسلمانان آن هم با هدف براندازى، دیگر از توان آنان خارج شده است.

زمانى که بُدَیل بن ورقاء به حدیبیه آمد، پیامبر (ص) فرمودند: قریش قومى هستند که از جنگ ضرر و زیان دیده و جنگ آنان را به ستوه آورده است. [۱۱] اعتقاد رسول خدا (ص) چنین بود که قریش با توجه به شکستى که در احزاب متحمل شده و به علاوه همه تجربه ‌هاى گذشته، در طى قریب بیست سال از آغاز بعثت، فکر حمله به اسلام را از سر بیرون کرده.

سهیل بن عمرو نیز در مذاکرات خود گفت که جنگ خواسته فرومایگان ماست و علاقه ‌اى بدان نداریم. [۱۲]

پانویس

  1. یاقوت حموی، ذیل ماده
  2. یاقوت حموی، ذیل ماده
  3. المغازى، ج ۲، ص ۵۷۲
  4. المغازى/ترجمه،متن،ص:۴۳۳
  5. المغازى، ج ۲، ص ۵۷۳؛ إمتاع الاسماع، ج ۱، ص ۲۷۵
  6. محمد بن موسی بن عقبة، المغازی النبویة، تحقیق حسین مرادی نسب، ص320
  7. بلاذری،انساب الاشراف،ج3، ص463
  8. الطبقات الکبری،ج2، ص73
  9. المغازى/ترجمه،متن،ص:۴۳۳
  10. المغازى، ج ۲، ص ۵۷۳؛ إمتاع الاسماع، ج ۱، ص ۲۷۵
  11. السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۳، ص ۳۰۹؛ سبل الهدى والرشاد، ج ۵، صص ۷۱- ۶۱؛ المغازى، ج ۲، ص ۵۹۲[ و قریشٌ قومٌ قد اضرّتْ بهم الحرب ونَهَکتْهم‌]
  12. المغازى، ج ۲، ص ۶۰۴