ابوالعباس دینوری: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'می توان' به 'میتوان') |
جز (جایگزینی متن - 'کرده اند' به 'کردهاند') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
=وفات= | =وفات= | ||
مورخین سال وفات او را بعد از سال 340هجری قمری ذکر | مورخین سال وفات او را بعد از سال 340هجری قمری ذکر کردهاند<ref>[https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A3%D8%A8%D9%88_%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3_%D8%A7%D9%84%D8%AF%D9%8A%D9%86%D9%88%D8%B1%D9%8A أبوالعباس الدینوری]</ref>. | ||
=گفتارها= | =گفتارها= | ||
نسخهٔ ۱۶ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۰۵
نام | أحمد بن محمد |
---|---|
نامهای دیگر | أَبُو الْعَبَّاس الدینَوَرِی |
وفات | 340 ه.ق |
مذهب | صوفی اهل تسنن |
أَبُو الْعَبَّاس الدینَوَرِی که اسمش أحْمد بن مُحَمَّد بود از علمای اهل سنت و صوفی برجسته قرن چهارم هجری است.
دینوری از منظر بزرگان
دینوری از منظر ابوعبدالرحمان السلیمی
ابوعبدالرحمان السلیمی درباره ابوعباس دینوری چنین میگوید: از بهترین فتوا دهندگان و مشایخ تصوف و اهل استقامت در طریقت و با مردم در باب معرفت الهی با بهترین شیوه صحبت میکرد و ایشان را موعظه مینمود[۱].
دینوری از منظر ابوالقاسم قشیری
ابوالقاسم قشیری در مورد ابوالعباس دینوری میگوید: او عالمی فاضل بود.
معاصران
دینوری با بزرگانی از اهل تصوف هم صحبتی و آشنایی داشت که از آن میان میتوان به یُوسُف بن الْحُسَیْن، عبدالله الخراز، أَبا مُحَمَّد الْجریرِی وَ أَبا الْعَبَّاس بن عَطاء اشاره کرد [۲].
سفرها
او به نیشابور رفت و مدتی در آنجا رحل اقامت افکند. سپس به سمرقند مهاجرت نمود و تا پایان عمر در آنجا ماند.
وفات
مورخین سال وفات او را بعد از سال 340هجری قمری ذکر کردهاند[۳].
گفتارها
عالم از جهت نگاه به اشیاء متفاوت است. همه چیز به خدا بازمیگردد و سپس از خدا به خلق بازگشت دارند و چیزی از او پنهان نمی ماند و او قبل از هر چیز وجود داشته و همراه همه امور بوده. راهی غیر از آن برای رسیدن به خدا وجود ندارد. بدانید که پایین ترین مرحله ذکر این است که آنچه غیر از اوست فراموش کند و نهایت ذکر این است که ذاکر در ذکرش و از ذکرش محو شود و غرق در مذکور از رجوع به مقام ذکر است و این حالت فناء در فنا است. [۴]
پانویس
- ↑ طبقات الصوفیة، أبو عبدالرحمن السلمی، ص355-358، دار الکتب العلمیة، ط2003
- ↑ احمد بن محمد دینوری
- ↑ أبوالعباس الدینوری
- ↑ سیر أعلام النبلاء، الذهبی، ج15، ص500-501، مؤسسة الرسالة، ط3