بنانیه: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'گفته اند' به 'گفتهاند') |
جز (جایگزینی متن - 'رده: مذاهب کلامی ' به ' ') |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
[[رده: فرق و مذاهب]] | [[رده: فرق و مذاهب]] | ||
[[رده: کلام ]] | [[رده: کلام ]] | ||
<references /> | <references /> |
نسخهٔ ۲۶ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۲۲
بنانیه پیروان بنان تبان (کاه فروش) بودند. بعضى نوشته اند: «بنانیه» تصحیف «بیانیه» است و ظاهرا ایشان غیر از «بیانیه» پیروان بیان بن سمعان نهدى هستند. [۱] با این حال در برخی از منابع، نام او بنان بن سمعان التمیمی النهدی آمده است و فرقه او را بنانیه نامیده اند و علاوه، روایاتی که در مذمت و لعن او وارد شده، با هر دو اسم آمده است. [۲] [۳]در نتیجه بیانیه و بنانیه یک فرقه و ساخته ابن سمعان است.
شرح حال موسس
بیان بن سمعان التمیمی النهدی از اهالی کوفه به عنوان موسس این فرقه معرفی شده است. [۴].شغل وی تبانی (کاه فروش) بوده و در کوفه به این حرفه اشتغال داشته است. [۵] بنا بر این به او بیان تبان نیز گفته[۶] و آرای او تحت تاثیر افکار حمزه بن عمارة البربری قرار داشته و از تابعین او شمرده می شده است. [۷]
اعتقادات
بنانیه معتقد به «تناسخ ارواح» و «رجعت» بودند. موسس این فرقه خودش را جانشین ابوهاشم عبدالله بن محمد بن حنفیه مى دانست. [۸] [۹] و بعضی گفتهاند که مراد از بیان در آیه شریف (هذا بیان للناس)؛ اوست. [۱۰]آن ها از قائلین به تناسخ ارواح و به تعبیر دیگر، رجعت بودهاند.[۱۱] و برای خدا صورت انسانی می پنداشتند [۱۲] و امام (علیهالسّلام) را متحد با جزء الهی میدانستند و قائل به الوهیت ایشان شدهاند و گفتهاند آن جزء از آدم (علیهالسّلام) به علی (علیهالسّلام) منتقل شده و آدم به همین سبب مستوجب سجده شده است.[۱۳] بیان تبان مدعی بود که ستاره زهره را به وسیله اسم اعظم - به امامت خویش – خوانده و آن ستاره نیز جواب مثبت داده و به وسیله اسم اعظم، لشگرها را شکست میدهد. [۱۴] همچنین میگفت که نور خدا در برخی زمان ها درون او ظهور میکند و برای او صورت و اعضا و اجزایی مانند انسان است و جز صورتش، بقیه اجزا از بین میرود.[۱۵] [۱۶] عده کثیری از یاران بنان، مدعی نبوت بیانیه بودند و قائل بودند که او بعضی از شریعت پیامبر اسلام را نسخ کرده است.[۱۷]و عدهای از طرفدارانش مدعی الوهیت بیان بودند. [۱۸]
ادعای ربوبیت و امامت و خلافت با قاعده تناسخ
پیروان این فرقه ادعا میکردند که امام علی (علیهالسّلام) جزئی الهی دارد و این به دلیل تناسخ است. بنا بر این، خود را مستحق امامت و خلافت میدانستند.[۱۹] و همچنین اصحابش از بیان نقل میکنند که میگفت روح الله در انبیاء و امامان تا ابی هاشم عبدالله بن محمد از راه تناسخ منتقل شده و سپس به بیان رسیده است. به همین دلیل و بنابر مذهب حلولیه، بنان پیامبر است. [۲۰] در واقع بیان در ابتدا مدعی شد که وصی ابوهاشم است و سپس مدعی نبوت شد و بعد از آن مقام خودش را بالاتر دیده مدعی ربوبیت شد ودست یابی به این مقامات را از راه تناسخ توجیه میکرد. تمام مبانی مکتب او در یک کلام تشبیه و تناسخ است و او با این عقیده در واقع به جنگ مکتب اهل بیت برخاسته است. در مکتب حق؛ تناسخ و تشبیه برابر با کفر و شرک است. چنانکه امام رضا (علیهالسّلام) فرمود: «من قال بالتناسخ فهو کافر بالله العظیم مکذّب بالجنة و النار.[۲۱] یعنی کسی که معتقد به تناسخ باشد، به خداوند کافر شده و تکذیب کننده بهشت و جهنم است. «قال ع من اعتقد بالتشبیه و الجبر فهو کافر مشرک و نحن منه بری فی الدنیا و الاخرة [۲۲].معتقد به تشبیه و جبرگرایی کافر مشرک است و ما از ایشان در دنیا و آخرت بیزاریم.»
پانویس
- ↑ مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 107
- ↑ نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۴۵.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۹۶.
- ↑ غفاری علی اکبر، در اسات فی علم الدرایه، ص۱۴۵
- ↑ نوبختی حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۴۵.
- ↑ نوبختی حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۴۵.
- ↑ نوبختی حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۴۵.
- ↑ مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 107
- ↑ نوبختی حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۵۰ - ۵۱.
- ↑ نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۵۰ - ۵۱.
- ↑ بغدادی ابومنصور، الفرق بین الفرق، ص۲۲۷.
- ↑ ذهبی، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج۵، ص۸۶.
- ↑ ذهبی محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج۵، ص۵۸.
- ↑ بغدادی ابومنصور، الفرق بین الفرق، ص۲۲۷.
- ↑ بغدادی ابومنصور، الفرق بین الفرق، ص۲۲۷.
- ↑ ذهبی محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج۵، ص۸۶.
- ↑ بغدادی ابومنصور، الفرق بین الفرق، ص۲۲۷.
- ↑ بغدادی ابومنصور، الفرق بین الفرق، ص۲۲۷.
- ↑ ذهبی محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج۵، ص۵۸.
- ↑ بغدادی ابومنصور، الفرق بین الفرق، ص۲۲۷.
- ↑ عاملی شیخ حر، وسائل الشیعه، ج۲۸، ص۳۴۱.
- ↑ مجلسی محمد باقر، بحارالانوار، ج۳، ص۲۹۴