مسجد جامع: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:


در قرن‌های نخستین معمول آن بود که هر شهر یک مسجد جامع داشته باشد تا مظهر وحدت مردم و پیوند آنها با حکومت باشد با افزایش جمعیت و کمبود جا در مساجد، حاکمان به توسعه مساجد اصلی شهرها پرداختند و تا نیمه قرن دوم قمری در هریک از شهرهای مدینه، مکه، کوفه، [[بغداد]]، بصره، فسطاط و دمشق یک [[نماز جمعه]] برگزار می‌شد<ref> برای نمونه نک:ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۳، ص۵-۶؛ مقری، نفح الطیب، ۱۳۸۸ق، ج۱، ص۳۷۴: بنقل از دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۴۳۵۴.</ref>. از قرن دوم قمری به بعد، در برخی شهرها مانند مرو<ref>حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۵، ص۱۱۴.</ref>، بغداد<ref>ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۳، ص۵-۶؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، چاپ ابوملحم، ج۶، جزء۱۱، ص۳۳۲: بنقل از دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۴۳۵۴.</ref>، مصر و [[قاهره]]<ref>ناصرخسرو، سفرنامه، ۱۳۸۱ش، ص۹۰.</ref> دو یا چند مسجد جامع ساخته شد.  
در قرن‌های نخستین معمول آن بود که هر شهر یک مسجد جامع داشته باشد تا مظهر وحدت مردم و پیوند آنها با حکومت باشد با افزایش جمعیت و کمبود جا در مساجد، حاکمان به توسعه مساجد اصلی شهرها پرداختند و تا نیمه قرن دوم قمری در هریک از شهرهای مدینه، مکه، کوفه، [[بغداد]]، بصره، فسطاط و دمشق یک [[نماز جمعه]] برگزار می‌شد<ref> برای نمونه نک:ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۳، ص۵-۶؛ مقری، نفح الطیب، ۱۳۸۸ق، ج۱، ص۳۷۴: بنقل از دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۴۳۵۴.</ref>. از قرن دوم قمری به بعد، در برخی شهرها مانند مرو<ref>حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۵، ص۱۱۴.</ref>، بغداد<ref>ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۳، ص۵-۶؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، چاپ ابوملحم، ج۶، جزء۱۱، ص۳۳۲: بنقل از دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۴۳۵۴.</ref>، مصر و [[قاهره]]<ref>ناصرخسرو، سفرنامه، ۱۳۸۱ش، ص۹۰.</ref> دو یا چند مسجد جامع ساخته شد.  
=نحوه نامگذاری مساجد جامع=
مساجد جامع، به نام شهرها، بانیان، عالمان مشهور، طایفه و... نامگذاری می‌شدند. بیشتر مساجد جامع به نام شهرها خوانده می‌شوند مانند جامع بصره، کوفه، [[اصفهان]]، [[ری]]، دمشق، فسطاط و قیروان. البته در شهرهایی که چند مسجد جامع بنا می‌شد هر مسجد جامعی را جداگانه می‌خواندند مثلا در بغداد جامع منصور عباسی، جامع مدینه خوانده می‌شد و جامع مهدی عباسی به جامع رصافه شهرت داشت<ref> معروف، التعلیم فی العراق بین القرن الخامس و السابع الهجریین، ۱۹۸۹م، ص۳۷۷: بنقل از دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۴۳۵۴.</ref>. برخی از آنها مانند مسجد جامع ابن طولون، جامع حاکم، جامع منصور و جامع سلطان در بغداد به نام بانیان آنها که عمدتا از امیران و صاحب‌منصبان بودند، شهرت داشتند<ref> ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۲۵۲.</ref>. همچنین برخی از مساجد جامع را به نام سلسله حکومتی، خاندان و یا طایفه‌ای از مردم می‌نامیدند، مانند مسجد جامع اموی دمشق. در مواردی نیز نام مسجد جامع برگرفته از نام محله، بازار، پل یا بارگاه نزدیک مسجد بود<ref>مقریزی، المواعظ و الاعتبار، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۳-۱۵.</ref>.


=پانویس=
=پانویس=

نسخهٔ ‏۴ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۴۵

Ambox clock.svg


نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.

یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در

مسجد جامع
نام مسجد جامع•

مسجد جامع، مکان گردهمایی‌های سیاسی، اجتماعی و آموزشی آن‌ها و مرکزی برای برگزاری مراسم‌های مذهبی است. در معماری دوره اسلامی ایران، به مسجدی گفته می‌شود که در هر شهر برای گردهمایی مردم توسط حاکمان تأسیس می‌شده و نمازهای گروهی مهم مانند نماز جمعه و نماز عید در آن اقامه می‌شده‌است و به همین علت در مقیاس بزرگ‌تر ساخته شده‌است.

تاریخچه مسجد جامع

در عربستان پیش از اسلام هر قبیله برای گردآمدن مردم، بزرگان قوم و رئیسان خود در مناسبت ها یا به گاه ضرورت، مکانی را اختصاص داده بود. این وعده گاه‌های قبیله ای را عموماً سقیفه و در شهر مکه، دارالنّدوه می خواندند. با ظهور اسلام و هجرت نبی اکرم(ص) به یثرب، آن حضرت در اولین اقدام خود بنای مسجدی را گذاشت که مسجدالنبی نام گرفت و مرکز اصلی فعالیت های عبادی، اجتماعی، سیاسی، اداری و تعلیمی مدینه شد. گسترش مدینه بر اثر هجرت نومسلمانان به این شهر، موجب شد که پیامبر(ص) به درخواست مردم و برای راحتی آنان اجازة ساخت مساجد دیگر را بدهد. به این ترتیب دوگونه مسجد ایجاد شد: مسجد نبوی که مسجد اصلی شهر و مقرّ رئیس حکومت بود و مساجد قبیله ای یا محلی که بیشتر کاربرد عبادی و تعلیمی داشت برای آگاهی از برخی مساجد محلی و قبیله ای مدینه[۱].

گویا کاربرد «مسجد جماعت» در فرمان عمر بن خطاب به والیان خود[۲]، زمینه ساز رواج اصطلاح جامع بوده است. در روایتی از وی، نماز جماعت و نماز مستحبی مسجد جامع برتر از حج و عمره مستحبی دانسته شده است[۳]. در زمان خلافت حضرت امام علی(ع) به مسجد کوفه، جامع می گفتند[۴]. در روایاتی از آن حضرت، اعتکاف فقط در مساجد جامع روا دانسته شده است [۵]. بنابراین در صورت صحت این احادیث می توان سابقه کاربرد اصطلاح جامع و اطلاق آن بر مسجد اصلی و مرکزی شهر را به دوره خلفای نخست بازگرداند.

نخستین مساجد جامع

نخستین مساجد با عنوان مسجد جامع در شهرهای بصره و کوفه ساخته شد؛ عتبة بن غزوان در سال ۱۴ق با نی و ساقه گیاهان مسجد جامع بصره را بنا کرد[۶]. مسجد کوفه نیز در سال ۱۵ یا ۱۸ق[۷] ساخته شد. همچنین در قرن نخست قمری، مساجد جامع موصل(۲۰ق)، تکریت[۸]، دمشق، حمص (حدود ۱۴ق)، مصر(۲۱ق)[۹]، شمال آفریقا و مغرب (۵۵ق)[۱۰] بنا شدند. در ایران نیز مساجدی ساخته شد که مسجد جامع توج در نزدیکی کازرون به فرمان عثمان بن ابی‌العاص والی عمر از آن جمله است[۱۱].

در قرن‌های نخستین معمول آن بود که هر شهر یک مسجد جامع داشته باشد تا مظهر وحدت مردم و پیوند آنها با حکومت باشد با افزایش جمعیت و کمبود جا در مساجد، حاکمان به توسعه مساجد اصلی شهرها پرداختند و تا نیمه قرن دوم قمری در هریک از شهرهای مدینه، مکه، کوفه، بغداد، بصره، فسطاط و دمشق یک نماز جمعه برگزار می‌شد[۱۲]. از قرن دوم قمری به بعد، در برخی شهرها مانند مرو[۱۳]، بغداد[۱۴]، مصر و قاهره[۱۵] دو یا چند مسجد جامع ساخته شد.

نحوه نامگذاری مساجد جامع

مساجد جامع، به نام شهرها، بانیان، عالمان مشهور، طایفه و... نامگذاری می‌شدند. بیشتر مساجد جامع به نام شهرها خوانده می‌شوند مانند جامع بصره، کوفه، اصفهان، ری، دمشق، فسطاط و قیروان. البته در شهرهایی که چند مسجد جامع بنا می‌شد هر مسجد جامعی را جداگانه می‌خواندند مثلا در بغداد جامع منصور عباسی، جامع مدینه خوانده می‌شد و جامع مهدی عباسی به جامع رصافه شهرت داشت[۱۶]. برخی از آنها مانند مسجد جامع ابن طولون، جامع حاکم، جامع منصور و جامع سلطان در بغداد به نام بانیان آنها که عمدتا از امیران و صاحب‌منصبان بودند، شهرت داشتند[۱۷]. همچنین برخی از مساجد جامع را به نام سلسله حکومتی، خاندان و یا طایفه‌ای از مردم می‌نامیدند، مانند مسجد جامع اموی دمشق. در مواردی نیز نام مسجد جامع برگرفته از نام محله، بازار، پل یا بارگاه نزدیک مسجد بود[۱۸].

پانویس

  1. ابن شبّه نمیری، تاریخ المدینة المنورة، ج1، ص57ـ75.
  2. مقریزی، السلوک لمعرفة دول الملوک، ج2، ص246.
  3. بحشل، تاریخ واسط، ص179.
  4. ابن بابویه، علل الشرایع، 1386، ج2، ص593.
  5. کلینی، ج4، ص176. برای فضیلت نشستن در مسجد جامع رجوع کنید به نوری، مستدرک الوسائل، ج3، ص358.
  6. ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۵۶۴.
  7. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، دارالفکر، ج۷، ص۹۳.
  8. حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵، ج۲، ص۳۹.
  9. ابن عبدالحکم، ۱۴۱۵ق، ص۱۶؛ مقریزی، السلوک لمعرفة دول الملوک، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۲۴۶: بنقل از دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۴۳۵۴.
  10. مونس، المساجد، ۱۴۰۱ق، ص۶۷-۶۸: نقل از دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۴۳۵۴.
  11. دینوری، اخبارالطوال، ۱۳۶۸ش، ص۱۳۳.
  12. برای نمونه نک:ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۳، ص۵-۶؛ مقری، نفح الطیب، ۱۳۸۸ق، ج۱، ص۳۷۴: بنقل از دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۴۳۵۴.
  13. حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۵، ص۱۱۴.
  14. ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۳، ص۵-۶؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، چاپ ابوملحم، ج۶، جزء۱۱، ص۳۳۲: بنقل از دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۴۳۵۴.
  15. ناصرخسرو، سفرنامه، ۱۳۸۱ش، ص۹۰.
  16. معروف، التعلیم فی العراق بین القرن الخامس و السابع الهجریین، ۱۹۸۹م، ص۳۷۷: بنقل از دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۴۳۵۴.
  17. ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۲۵۲.
  18. مقریزی، المواعظ و الاعتبار، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۳-۱۵.