خداشیه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آن‌ها' به 'آنها')
خط ۸: خط ۸:


==رهبر فرقه==
==رهبر فرقه==
رهبر فرقه خداشیه مردی به نام عمار یا [[عماره بن بدیل]] بوده که ملقب به خداش می‌باشد و آنچه به نظر می‌رسد این است که این لقب را سایر مسلمانان به وی داده‌اند، زیرا او به اسلام ضربه و خدشه وارد کرده است و در واقع این لقب نوعی اهانت به آن‌ها است به خصوص که خداشیه خود را فرقه‌ای از راوندیه می‌دانند.<ref>نهروانی، أبوالفرج معافی بن زکریا، الجلیس الصالح والأنیس الناصح، ج۱، ص۵۶۴، بیروت، بی‌نا، بی‌تا.     
رهبر فرقه خداشیه مردی به نام عمار یا [[عماره بن بدیل]] بوده که ملقب به خداش می‌باشد و آنچه به نظر می‌رسد این است که این لقب را سایر مسلمانان به وی داده‌اند، زیرا او به اسلام ضربه و خدشه وارد کرده است و در واقع این لقب نوعی اهانت به آنها است به خصوص که خداشیه خود را فرقه‌ای از راوندیه می‌دانند.<ref>نهروانی، أبوالفرج معافی بن زکریا، الجلیس الصالح والأنیس الناصح، ج۱، ص۵۶۴، بیروت، بی‌نا، بی‌تا.     
</ref>
</ref>


==اعتقادات==
==اعتقادات==
پیروان خداش معتقد بودند که خداش حرام‌های خدا را حلال کرده و نیز استفاده از زنان مردم برای را برای یکدیگر جایز می‌دانسته است. این فرقه برای آن که واجبات را انجام ندهند از توجیه و تاویل استفاده می‌کردند. معتقد بودند که خداش این مطلب را از [[مالک بن هیثم]] و [[هریش بن سلیم ]] گرفته است.<ref>الشافعی، أبی‌القاسم علی بن الحسن إبن هبه الله بن عبدالله، تاریخ مدینه دمشق وذکر فضلها وتسمیه من حلها من الأماثل، تحقیق:محب‌الدین أبی‌سعید عمر بن غرامه العمری، ج۵۶، ص۵۱۷، بیروت، دارالفکر، ۱۹۹۵.</ref> خداشیه معقتد بودند که [[نماز]]، [[روزه]]، [[حج]] واجب نیست و وقتی اسم این‌ها می‌آید، هدف دیگری دنبال می‌شود. یعنی این که منظور از نماز، دعا برای امام و رهبر جامعه و ذکر و یادآوری وی و اطاعت از وی است، نه اعمال و حرکات مخصوصی که از صدر اسلام بدان عمل می‌ شده است.و منظور از روزه، خودداری از ذکر نام امام است. (ظاهراً این تأویل یک نوع توجیه سیاسی است).و مقصود از حج این نیست که بروی [[مکه]] و مناسک خاص را انجام دهی، بلکه مقصود حرکت برای دیدار امام و رهبر فرقه است.مطابق با این مبنا در نماز اصطلاحی مسلمانان، هیچ گونه مزیتی وجود ندارد و روزه ای که مسلمانان می‌گیرند فقط گرسنگی و تشنگی است و هیچ فایده‌ای بر آن مترتب نمی‌شود. بنابراین، انسان نباید در هیچ حالی خود را از لذت نعمت‌هایی که خدا داده (مثل خوردنی‌ها و آشامیدنی‌‌ها و جماع) ممنوع کند.<ref>الشافعی، أبی‌القاسم علی بن الحسن إبن هبه الله بن عبدالله، تاریخ مدینه دمشق وذکر فضلها وتسمیه من حلها من الأماثل، تحقیق،محب‌الدین أبی‌سعید عمر بن غرامه العمری، ج۵۶، ص۵۱۷، بیروت، دارالفکر، ۱۹۹۵.</ref>آن‌ها برای تبیین اعتقادات خود (از جمله اباحه‌گری) به آیه ۹۳ سوره مائده استناد می‌کنند.<ref>http://www.wikifeqh.ir/%D9%81%D8%B1%D9%82%D9%87_%D8%AE%D8%AF%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D9%87</ref>
پیروان خداش معتقد بودند که خداش حرام‌های خدا را حلال کرده و نیز استفاده از زنان مردم برای را برای یکدیگر جایز می‌دانسته است. این فرقه برای آن که واجبات را انجام ندهند از توجیه و تاویل استفاده می‌کردند. معتقد بودند که خداش این مطلب را از [[مالک بن هیثم]] و [[هریش بن سلیم ]] گرفته است.<ref>الشافعی، أبی‌القاسم علی بن الحسن إبن هبه الله بن عبدالله، تاریخ مدینه دمشق وذکر فضلها وتسمیه من حلها من الأماثل، تحقیق:محب‌الدین أبی‌سعید عمر بن غرامه العمری، ج۵۶، ص۵۱۷، بیروت، دارالفکر، ۱۹۹۵.</ref> خداشیه معقتد بودند که [[نماز]]، [[روزه]]، [[حج]] واجب نیست و وقتی اسم این‌ها می‌آید، هدف دیگری دنبال می‌شود. یعنی این که منظور از نماز، دعا برای امام و رهبر جامعه و ذکر و یادآوری وی و اطاعت از وی است، نه اعمال و حرکات مخصوصی که از صدر اسلام بدان عمل می‌ شده است.و منظور از روزه، خودداری از ذکر نام امام است. (ظاهراً این تأویل یک نوع توجیه سیاسی است).و مقصود از حج این نیست که بروی [[مکه]] و مناسک خاص را انجام دهی، بلکه مقصود حرکت برای دیدار امام و رهبر فرقه است.مطابق با این مبنا در نماز اصطلاحی مسلمانان، هیچ گونه مزیتی وجود ندارد و روزه ای که مسلمانان می‌گیرند فقط گرسنگی و تشنگی است و هیچ فایده‌ای بر آن مترتب نمی‌شود. بنابراین، انسان نباید در هیچ حالی خود را از لذت نعمت‌هایی که خدا داده (مثل خوردنی‌ها و آشامیدنی‌‌ها و جماع) ممنوع کند.<ref>الشافعی، أبی‌القاسم علی بن الحسن إبن هبه الله بن عبدالله، تاریخ مدینه دمشق وذکر فضلها وتسمیه من حلها من الأماثل، تحقیق،محب‌الدین أبی‌سعید عمر بن غرامه العمری، ج۵۶، ص۵۱۷، بیروت، دارالفکر، ۱۹۹۵.</ref>آنها برای تبیین اعتقادات خود (از جمله اباحه‌گری) به آیه ۹۳ سوره مائده استناد می‌کنند.<ref>http://www.wikifeqh.ir/%D9%81%D8%B1%D9%82%D9%87_%D8%AE%D8%AF%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D9%87</ref>


==سر انجام==
==سر انجام==
طبری می‌‏نویسد که خداش مردی دروغ‏‌پرداز بود و مردم را به [[آیین خرمیه|آیین خرمیه]] دعوت می‏‌کرد و به پیروان خود می‏‌گفت که مراد از «روزه» خودداری از ذکر نام امام و تأویل «نماز» دعا برای او و «حج»، قصد رفتن به سوی اوست. او می‌‏گفت این سخنان را از محمد بن علی بن عبدالله بن عباس شنیده است. اسد بن عبدالله عامل خراسان چون از دعوت او آگاه شد او را دستگیر کرده دستور داد وی را مثله کرده و سپس کشتند.<ref>ر ک فرهنگ فرق اسلامی، محمد جواد مشکور، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، ص 178</ref>در نقل دیگری هم آمده است که خداشیه باعث اختلافاتی در مرو خراسان شدند که موجب شد اسد بن عبدالله برادر خالد بن عبدالله القسری به آن‌ها حمله کند و و تعدادی از آن‌ها را بکشد و نیز خداش را مثله کرده کشتند. <ref>الشیبانی، أبوالحسن علی بن أبی‌الکرم محمد بن محمد بن عبدالکریم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۴۲۰، تحقیق:عبدالله القاضی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ه، چاپ دوم.</ref> <ref>النویری، شهاب‌الدین أحمد بن عبدالوهاب، نهایه الأرب فی فنون الأدب، ج۲۲، ص۱۴، تحقیق مفید قمحیه وجماعه، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۴ه، چاپ اول.</ref> و این گونه شد که قائله خداشیه به پایان رسید.
طبری می‌‏نویسد که خداش مردی دروغ‏‌پرداز بود و مردم را به [[آیین خرمیه|آیین خرمیه]] دعوت می‏‌کرد و به پیروان خود می‏‌گفت که مراد از «روزه» خودداری از ذکر نام امام و تأویل «نماز» دعا برای او و «حج»، قصد رفتن به سوی اوست. او می‌‏گفت این سخنان را از محمد بن علی بن عبدالله بن عباس شنیده است. اسد بن عبدالله عامل خراسان چون از دعوت او آگاه شد او را دستگیر کرده دستور داد وی را مثله کرده و سپس کشتند.<ref>ر ک فرهنگ فرق اسلامی، محمد جواد مشکور، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، ص 178</ref>در نقل دیگری هم آمده است که خداشیه باعث اختلافاتی در مرو خراسان شدند که موجب شد اسد بن عبدالله برادر خالد بن عبدالله القسری به آنها حمله کند و و تعدادی از آنها را بکشد و نیز خداش را مثله کرده کشتند. <ref>الشیبانی، أبوالحسن علی بن أبی‌الکرم محمد بن محمد بن عبدالکریم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۴۲۰، تحقیق:عبدالله القاضی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ه، چاپ دوم.</ref> <ref>النویری، شهاب‌الدین أحمد بن عبدالوهاب، نهایه الأرب فی فنون الأدب، ج۲۲، ص۱۴، تحقیق مفید قمحیه وجماعه، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۴ه، چاپ اول.</ref> و این گونه شد که قائله خداشیه به پایان رسید.


==پانویس==  
==پانویس==