اسماعیلیه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۰: خط ۲۰:




اسماعیلی‌های مستعلیه داوودی" بزرگترین فرقه شیعیان در هندوستان هستند که به "بُهره‌ها" شهرت یافته‌اند. هر چند که بُهره‌ها خود ترجیح می‌دهند از آنان با نام جامعه "شیعیان اسماعیلی طیبی" یاد شود ولی خود همواره نام "طایفه" را در گفتوگوهای محاورهای به کار میبرند. پیروان این فرقه تا امام صادق(علیه‌السلام) را قبول داشته و پس از آن به اسماعیل فرزند ارشد امام صادق(علیه‌السلام) اقتدا کردند. شیعیان اسماعیلیه، اسماعیل را امام هفتم خود میدانند. اسماعیل پنج سال پیش از شهادت امام صادق‌(علیه‌السلام) فوت کرد و اکنون مزارش در بقیع میباشد. اینان نوعی زبان گجراتی دارند که آمیزه‌ای از واژه‌های عربی و اردو است. اسماعیلی‌های مستعلیه داوودی یا همان بُهره‌ها، با روی کار آمدن حکومت فاطمیان مصر، از قدرت بسزایی برخوردار گردیدند و مبلغانی از سوی خود به سراسر پهنه اسلامی اعزام کردند. اسماعیلیان فاطمی پس از بروز درگیری‌هایی بر سر جانشینی مستنصر بالله (حکومت: ۴۲۷۴۸۷) به دو گروه تقسیم شدند: یعنی پس از مرگ «المستنصر» هشتمین خلیفه فاطمیون اختلافاتی میان آنان پیش آمد. گروهی «نزار» فرزند بزرگ وی، را رهبر اسماعیلیه بشمار آورده و گروهی دیگر «مستعلی» فرزند کوچک، را پذیرفتند.
اسماعیلی‌های مستعلیه داوودی" بزرگترین فرقه شیعیان در هندوستان هستند که به "[[بُهره‌ها]]" شهرت یافته‌اند. هر چند که بُهره‌ها خود ترجیح می‌دهند از آنان با نام جامعه "شیعیان اسماعیلی طیبی" یاد شود ولی خود همواره نام "طایفه" را در گفتوگوهای محاورهای به کار میبرند. پیروان این فرقه تا امام صادق(علیه‌السلام) را قبول داشته و پس از آن به اسماعیل فرزند ارشد امام صادق(علیه‌السلام) اقتدا کردند. شیعیان اسماعیلیه، اسماعیل را امام هفتم خود میدانند. اسماعیل پنج سال پیش از شهادت امام صادق‌(علیه‌السلام) فوت کرد و اکنون مزارش در بقیع میباشد. اینان نوعی زبان گجراتی دارند که آمیزه‌ای از واژه‌های عربی و اردو است. اسماعیلی‌های مستعلیه داوودی یا همان بُهره‌ها، با روی کار آمدن حکومت فاطمیان مصر، از قدرت بسزایی برخوردار گردیدند و مبلغانی از سوی خود به سراسر پهنه اسلامی اعزام کردند. اسماعیلیان فاطمی پس از بروز درگیری‌هایی بر سر جانشینی [[مستنصر بالله]] (حکومت: ۴۲۷۴۸۷) به دو گروه تقسیم شدند: یعنی پس از مرگ «المستنصر» هشتمین خلیفه فاطمیون اختلافاتی میان آنان پیش آمد. گروهی «نزار» فرزند بزرگ وی، را رهبر اسماعیلیه بشمار آورده و گروهی دیگر «مستعلی» فرزند کوچک، را پذیرفتند.


گروهی از شاخه اسماعیلیه (فرقه مبارکیه) هم محمد بن اسماعیل را مهدی و امام زنده غایب می‌دانند.  
گروهی از شاخه اسماعیلیه ([[فرقه مبارکیه]]) هم محمد بن اسماعیل را مهدی و امام زنده غایب می‌دانند.  
قرامطه (از گروه اسماعیلیه)، محمد بن اسماعیل را مهدی موعود می‌دانستند و عقیده داشتند که وی زنده است و در بلاد روم زندگی می‌کند.
[[قرامطه]] (از گروه اسماعیلیه)، محمد بن اسماعیل را مهدی موعود می‌دانستند و عقیده داشتند که وی زنده است و در بلاد روم زندگی می‌کند.
آنان در طول تاریخ، بدنامی‌های بسیاری را برای شیعه به ارمغان آورده‌اند و هنوز هم رسوبات آن، در ذهن بسیاری از مخالفان شیعه مانده است؛ به گونه‌ای که عقاید قرمطیان را به شیعه نسبت می‌دهند. آنان، در بحرین قدرت یافته و دولت تشکیل دادند و به شدت با عباسیان مخالفت کردند. قرامطه، قائم را کسی می‌دانند که با رسالت و شریعت جدیدی مبعوث می‌شود و شریعت حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌و‌سلم) را منسوخ می‌کند. البته این فرقه، سیاسی بودند، نه مذهبی و به دنبال اهداف خاص و منافع خود بودند.
آنان در طول تاریخ، بدنامی‌های بسیاری را برای شیعه به ارمغان آورده‌اند و هنوز هم رسوبات آن، در ذهن بسیاری از مخالفان شیعه مانده است؛ به گونه‌ای که عقاید قرمطیان را به شیعه نسبت می‌دهند. آنان، در بحرین قدرت یافته و دولت تشکیل دادند و به شدت با عباسیان مخالفت کردند. قرامطه، قائم را کسی می‌دانند که با رسالت و شریعت جدیدی مبعوث می‌شود و شریعت حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌و‌سلم) را منسوخ می‌کند. البته این فرقه، سیاسی بودند، نه مذهبی و به دنبال اهداف خاص و منافع خود بودند.
طرفداران ابو‌الخطاب (م ۱۳۸ ق) به خدایی امام صادق (علیه‌السّلام) باور داشتند و ابو الخطاب را فرستادۀ او می‌دانستند.
طرفداران ابو‌الخطاب (م ۱۳۸ ق) به خدایی امام صادق (علیه‌السّلام) باور داشتند و ابو الخطاب را فرستادۀ او می‌دانستند.
برخی از آنان، ابو‌الخطاب را قائم دانسته، گفتند: «وی نمرده است.» گروهی از پیروان وی، پس از مرگ اسماعیل، فرزندش محمد را امام دانستند و در هواداری او و فرزندانش، استوار ماندند. امام صادق (علیه‌السّلام) همۀ این گروه‌ها را نکوهش کرده، ترک و انکار نمود.
برخی از آنان، ابو‌الخطاب را قائم دانسته، گفتند: «وی نمرده است.» گروهی از پیروان وی، پس از مرگ اسماعیل، فرزندش محمد را امام دانستند و در هواداری او و فرزندانش، استوار ماندند. امام صادق (علیه‌السّلام) همۀ این گروه‌ها را نکوهش کرده، ترک و انکار نمود.