اثنی عشریه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'اهل‌سنت' به 'اهل سنت')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
اثنی‌عشریه یا دوازده امامیه، پرجمعیت‏‌ترین فرقه از مجموعه فرقه‌‏‌های [[شیعه|شیعه]] است. این فرقه معتقدند تعداد امامان دوازه تن است که از [[حضرت علی (ع)|حضرت علی (علیه السلام )]] آغاز و به [[حجت بن حسن (مهدی)|محمد‌بن‌حسن مهدی آل محمّد]] (صلی الله علیه و آله) ختم می‏‌شود.  
اثنی‌عشریه یا دوازده امامیه، پرجمعیت‏‌ترین فرقه از مجموعه فرقه‌‏‌های [[شیعه|شیعه]] است. این فرقه معتقدند تعداد امامان دوازه تن است که از [[علی بن ابی طالب|حضرت علی (علیه السلام )]] آغاز و به [[حجت بن حسن (مهدی)|محمد‌بن‌حسن مهدی آل محمّد]] (صلی الله علیه و آله) ختم می‏‌شود.  


==دلیل نامگذاری==  
==دلیل نامگذاری==  
خط ۲۸: خط ۲۸:
3- امام حسین‌بن‌علی (علیه السلام) شهادت سال 61 ه
3- امام حسین‌بن‌علی (علیه السلام) شهادت سال 61 ه
4- امام علی‌بن‌حسین (علیه السلام) شهادت سال 95 ه
4- امام علی‌بن‌حسین (علیه السلام) شهادت سال 95 ه
5- [[امام محمد باقر]] (علیه‌السلام) شهادت سال 115 ه
5- [[محمد بن علی (باقر العلوم)|امام محمد باقر]] (علیه‌السلام) شهادت سال 115 ه
6- امام جعفر‌صادق (علیه‌السلام) شهادت سال 148 ه
6- امام جعفر‌صادق (علیه‌السلام) شهادت سال 148 ه
7- امام موسی‌کاظم (علیه السلام) شهادت سال 183 ه
7- امام موسی‌کاظم (علیه السلام) شهادت سال 183 ه
خط ۴۲: خط ۴۲:
== ظهور قائم آل محمد( صلی الله علیه و آله) ==
== ظهور قائم آل محمد( صلی الله علیه و آله) ==
شیعه «اثنی‌‏عشریه» معتقد است که به قدرت خداوند و لطف او، حضرت‌مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پس از بروز نشانه‌هایی ظهور خواهد کرد، درحالی‌‏که سنّ آن حضرت بین سی تا چهل سال به نظر می‌رسد. بنابر نقل روایات، آن حضرت در «[[مکه]]» ظهور خواهند کرد و مردم با آن حضرت بین «رکن و مقام» بیعت می‌کنند.
شیعه «اثنی‌‏عشریه» معتقد است که به قدرت خداوند و لطف او، حضرت‌مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پس از بروز نشانه‌هایی ظهور خواهد کرد، درحالی‌‏که سنّ آن حضرت بین سی تا چهل سال به نظر می‌رسد. بنابر نقل روایات، آن حضرت در «[[مکه]]» ظهور خواهند کرد و مردم با آن حضرت بین «رکن و مقام» بیعت می‌کنند.
از علائم ظهور حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) نزول [[عیسی|حضرت عیسی]] (علیه السلام) از آسمان است و وی «[[دجال|دجّال]]» را که پیش از حضرت ظهور کرده است می‌کشد و پشت سر آن حضرت نماز می‌گزارد. در زمان حضرت مهدی «[[اصحاب کهف|اصحاب‌کهف]]» از خواب چند هزارساله برمی‏‌خیزند و حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به ایشان سلام می‌کنند و آنان جواب سلام حضرت را می‌دهند و بار دیگر به خواب عمیق فرو می‌‏روند و تا قیامت بر نمی‌خیزند. از ودایعی که  نزد حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می‌باشد تابوت سکینه حضرت موسی (علیه السلام ) و نسخه صحیح اسفار [[تورات]] و [[انجیل|انجیل]] است و چون آن حضرت آنها را به [[یهود|یهود]] و [[نصاری]] عرضه کند، ایشان مسلمان شوند. سپس حضرت عیسی (علیه السلام) به فرمان او صلیب را می‌‏شکند و خوک را می‌کشد و کلیساها را ویران می‌کند و بعد از چهل سال می‌میرد. حضرت مهدی (عجل الله فرجه الشریف) دین راستین اسلام را اظهار و دنیا را پر از عدل و داد می‌کند، چنانکه از ظلم و جور پر شده باشد. درباره مدت خلافت آن حضرت اختلاف است و خلافت او را از هفت سال تا نه سال نوشته‏‌اند و در بعضی اخبار بیست تا چهل سال بیان شده است.
از علائم ظهور حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) نزول [[عیسی|حضرت عیسی]] (علیه السلام) از آسمان است و وی «[[دجال|دجّال]]» را که پیش از حضرت ظهور کرده است می‌کشد و پشت سر آن حضرت نماز می‌گزارد. در زمان حضرت مهدی «[[اصحاب کهف|اصحاب‌کهف]]» از خواب چند هزارساله برمی‏‌خیزند و حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به ایشان سلام می‌کنند و آنان جواب سلام حضرت را می‌دهند و بار دیگر به خواب عمیق فرو می‌‏روند و تا قیامت بر نمی‌خیزند. از ودایعی که  نزد حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می‌باشد تابوت سکینه حضرت موسی (علیه السلام ) و نسخه صحیح اسفار [[تورات]] و [[انجیل|انجیل]] است و چون آن حضرت آنها را به [[یهود|یهود]] و [[مسیحی|نصاری]] عرضه کند، ایشان مسلمان شوند. سپس حضرت عیسی (علیه السلام) به فرمان او صلیب را می‌‏شکند و خوک را می‌کشد و کلیساها را ویران می‌کند و بعد از چهل سال می‌میرد. حضرت مهدی (عجل الله فرجه الشریف) دین راستین اسلام را اظهار و دنیا را پر از عدل و داد می‌کند، چنانکه از ظلم و جور پر شده باشد. درباره مدت خلافت آن حضرت اختلاف است و خلافت او را از هفت سال تا نه سال نوشته‏‌اند و در بعضی اخبار بیست تا چهل سال بیان شده است.


== مبانی فقه اثنی ‏عشریه ==
== مبانی فقه اثنی ‏عشریه ==
خط ۵۴: خط ۵۴:


====کتب اربعه====
====کتب اربعه====
مجموعه احادیث قدیم شیعه در چهار کتاب گردآوری و به [[کتب اربعه|کتب‌اربعه]] معروف شده است. اساس این کتاب‌ها اخباری است که از ائمه (علیهم السلام) به دست ما رسیده است و بیشتر به امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) منتهی می‌‏شود. در مجلس آن دو امام بزرگوار، بسیاری از راویان احادیث و بزرگان اسلام شاگردی می‌کردند. حاصل شاگردی و درک محضر آن دو امام، به تدوین حدود چهار صد رساله در شرایع اسلام انجامید که آنها را اصول اربعمائه یعنی اصول چهار صدگانه نامیده‌اند. از آن زمان تا حدود سال سیصد هجری که تقریبا دویست سال به طول انجامید، شیعیانی که از حضور امامان دور و یا به‌دلیل [[غیبت صغری|غیبت صغری]] از امام غایب مهجور بودند، به این چهارصد رساله که هر کدام دارای بابی از ابواب فقه شیعه بود عمل می‏‌کردند. به قول [[شیخ مفید|شیخ مفید]]، محدثان امامیه از زمان حضرت علی (علیه السلام) تا عهد امام حسن عسکری (علیه السلام) چهار‌صد کتاب تألیف کرده بودند که آنها را «اصول» می‏ خوانند تا این که در حدود سال سیصد هجری، ثقة الاسلام [[محمد بن یعقوب کلینی|محمد‌بن‌یعقوب کلینی]] (متوفی 329 ه) که از مردم کلین(روستای فشافویه در جنوب شرق تهران) بر مسند فقاهت نشست و با کمال دقت توانست طی بیست سال آن چهارصد رساله «اصل» را جمع و در پنج مجلد، یک جلد در مواعظ، یک جلد در اصول دین و سه جلد در فروع دین و به نام کتاب الکافی نام نهد که حدود شانزده هزار یکصد و نود ونه حدیث را شامل می‌شود.البته مجموع کتاب‌های شیخ کلینی حدود سی و دو کتاب است. پس از کلینی، فقیهی دیگر به نام ابوجعفر محمد‌بن علی‌بن بابویه قمی معروف به [[محمد بن علی بن بابویه قمی|شیخ‌صدوق]] (متوفی‏ 381 ه)مدفون در  ری، بر اساس همین رسائل چهار‌صدگانه، کتاب «[[من لا یحضره الفقیه|من لا یحضره الفقیه]]» را تألیف کرد که جمله اخبار آن پنج هزار‌و‌نهصد‌و‌شصت‌و‌سه حدیث است. پس از شیخ‌صدوق و به فاصله چند سال، عصر [[شیخ طوسی|شیخ‌طوسی]] (385- 460 ه) آغاز شد. وی بر اساس همین اصول چهار‌صدگانه، دو کتاب معروف «[[الاستبصار]]» و «[[تهذیب الاحکام|تهذیب الاحکام]]» را که اولی مشتمل بر پنج هزار و پانصد و یازده حدیث است، تألیف کرد.
مجموعه احادیث قدیم شیعه در چهار کتاب گردآوری و به [[کتب اربعه|کتب‌اربعه]] معروف شده است. اساس این کتاب‌ها اخباری است که از ائمه (علیهم السلام) به دست ما رسیده است و بیشتر به امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) منتهی می‌‏شود. در مجلس آن دو امام بزرگوار، بسیاری از راویان احادیث و بزرگان اسلام شاگردی می‌کردند. حاصل شاگردی و درک محضر آن دو امام، به تدوین حدود چهار صد رساله در شرایع اسلام انجامید که آنها را اصول اربعمائه یعنی اصول چهار صدگانه نامیده‌اند. از آن زمان تا حدود سال سیصد هجری که تقریبا دویست سال به طول انجامید، شیعیانی که از حضور امامان دور و یا به‌دلیل [[غیبت صغری|غیبت صغری]] از امام غایب مهجور بودند، به این چهارصد رساله که هر کدام دارای بابی از ابواب فقه شیعه بود عمل می‏‌کردند. به قول [[شیخ مفید|شیخ مفید]]، محدثان امامیه از زمان حضرت علی (علیه السلام) تا عهد امام حسن عسکری (علیه السلام) چهار‌صد کتاب تألیف کرده بودند که آنها را «اصول» می‏ خوانند تا این که در حدود سال سیصد هجری، ثقة الاسلام [[محمد بن یعقوب کلینی|محمد‌بن‌یعقوب کلینی]] (متوفی 329 ه) که از مردم کلین(روستای فشافویه در جنوب شرق تهران) بر مسند فقاهت نشست و با کمال دقت توانست طی بیست سال آن چهارصد رساله «اصل» را جمع و در پنج مجلد، یک جلد در مواعظ، یک جلد در اصول دین و سه جلد در فروع دین و به نام کتاب الکافی نام نهد که حدود شانزده هزار یکصد و نود ونه حدیث را شامل می‌شود.البته مجموع کتاب‌های شیخ کلینی حدود سی و دو کتاب است. پس از کلینی، فقیهی دیگر به نام ابوجعفر محمد‌بن علی‌بن بابویه قمی معروف به [[محمد بن علی بن بابویه قمی|شیخ‌صدوق]] (متوفی‏ 381 ه)مدفون در  ری، بر اساس همین رسائل چهار‌صدگانه، کتاب «[[من لا یحضره الفقیه (کتاب)|من لا یحضره الفقیه]]» را تألیف کرد که جمله اخبار آن پنج هزار‌و‌نهصد‌و‌شصت‌و‌سه حدیث است. پس از شیخ‌صدوق و به فاصله چند سال، عصر [[شیخ طوسی|شیخ‌طوسی]] (385- 460 ه) آغاز شد. وی بر اساس همین اصول چهار‌صدگانه، دو کتاب معروف «[[الاستبصار (کتاب)|الاستبصار]]» و «[[تهذیب الاحکام (کتاب)|تهذیب الاحکام]]» را که اولی مشتمل بر پنج هزار و پانصد و یازده حدیث است، تألیف کرد.


===اجماع===
===اجماع===
اجماع، سومین دلیل از ادله فقه مسلمانان است که شیعه و تمامی فرقه‌های اهل سنت اجمالا در سندیت آن اتفاق نظر دارند. اجماع در اصطلاح عبارت است از اتفاق علمای عصر بر حکم شرعی راجع به مسأله‌ای که حکم آن در کتاب و سنت نیامده است. چنانکه اشاره شد، اجماع نزد شیعه نیز به عنوان یکی از «[[ادله اربعه|ادله‌اربعه]]» مورد استناد است.البته اهل سنت نفس اتفاق نظر اهل حل و عقد و مراجع نافذ الحکم را (به استناد روایت نبوی لا یجتمع امتی علی خطا) «حجت» می‏‌دانند، ولی امامیه‏ اتفاقی را که کاشف از قول معصوم باشد (یعنی امام داخل در مجمعین باشند)، ملاک عمل و حجت می‌‏دانند.
اجماع، سومین دلیل از ادله فقه مسلمانان است که شیعه و تمامی فرقه‌های اهل‌سنت اجمالا در سندیت آن اتفاق نظر دارند. اجماع در اصطلاح عبارت است از اتفاق علمای عصر بر حکم شرعی راجع به مسأله‌ای که حکم آن در کتاب و سنت نیامده است. چنانکه اشاره شد، اجماع نزد شیعه نیز به عنوان یکی از «[[ادله اربعه|ادله‌اربعه]]» مورد استناد است.البته اهل‌سنت نفس اتفاق نظر اهل حل و عقد و مراجع نافذ الحکم را (به استناد روایت نبوی لا یجتمع امتی علی خطا) «حجت» می‏‌دانند، ولی امامیه‏ اتفاقی را که کاشف از قول معصوم باشد (یعنی امام داخل در مجمعین باشند)، ملاک عمل و حجت می‌‏دانند.
از نگاه علمای [[مذهب جعفری |مذهب‌جعفری]]: اجماع عبارت است از اتفاق مجتهدین شیعه بر هر امر شرعی به نحوی که کاشف از [[قول معصوم]] باشد، بنابراین، اجماع را از آن باب که کاشف از قول معصوم است، «حجت» می‌دانند، چون شیعیان معتقدند هیچ عصری خالی از «امام‌معصوم» نمی‌‏باشد. بنابراین، از باب «لطف» بر خدا واجب است که هرگاه بندگانش در مسیر خطا قرار گیرند، به وسیله امام آنان را راهنمایی کند. پس اگر در مسأله‌‏ای «اجماع» کردند و قول خلافی هم اظهار نشد، دلیل بر رضایت معصوم است و یا اینکه امام در جمع حضور داشته و یا این مسئله از طرف معصوم القا شده است.
از نگاه علمای [[مذهب جعفری |مذهب‌جعفری]]: اجماع عبارت است از اتفاق مجتهدین شیعه بر هر امر شرعی به نحوی که کاشف از قول معصوم باشد، بنابراین، اجماع را از آن باب که کاشف از قول معصوم است، «حجت» می‌دانند، چون شیعیان معتقدند هیچ عصری خالی از «امام‌معصوم» نمی‌‏باشد. بنابراین، از باب «لطف» بر خدا واجب است که هرگاه بندگانش در مسیر خطا قرار گیرند، به وسیله امام آنان را راهنمایی کند. پس اگر در مسأله‌‏ای «اجماع» کردند و قول خلافی هم اظهار نشد، دلیل بر رضایت معصوم است و یا اینکه امام در جمع حضور داشته و یا این مسئله از طرف معصوم القا شده است.


===قیاس===
===قیاس===
امّا عمل به «قیاس» که چهارمین اصل از مصادر تشریع نزد اهل سنت و جماعت (غیر از فرقه ظاهریه) به‌شمار می‌‏رود، در فقه امامیه ممنوع است و به جای آن اعتماد بر اصلی دیگر به نام «عقل» کرده‌‏اند. از حضرت صادق (علیه السلام) روایت شده است که «[[قیاس]]» از دین من خارج است، برای اینکه اصحاب قیاس از راه سنجش، طلب علم کرده‌‏اند و به همین جهت از حقیقت دور افتاده‌‏اند و البته دین خدا با قیاس درست‏ نمی‌شود.
امّا عمل به «قیاس» که چهارمین اصل از مصادر تشریع نزد اهل‌سنت و جماعت (غیر از فرقه ظاهریه) به‌شمار می‌‏رود، در فقه امامیه ممنوع است و به جای آن اعتماد بر اصلی دیگر به نام «عقل» کرده‌‏اند. از حضرت صادق (علیه السلام) روایت شده است که «[[قیاس]]» از دین من خارج است، برای اینکه اصحاب قیاس از راه سنجش، طلب علم کرده‌‏اند و به همین جهت از حقیقت دور افتاده‌‏اند و البته دین خدا با قیاس درست‏ نمی‌شود.
در فقه شیعه قاعده‌ای موسوم به [[قاعده ملازمه|قاعده‌ملازمه]] است که: «کلّ‌ما حکم به العقل حکم به الشرع و کل‌ما حکم به الشرع حکم به العقل» یعنی هر چیزی که عقل بدان حکم کند، شرع نیز بدان حکم نماید و هر چیزی که شرع بدان حکم کند، عقل نیز بدان حکم کند.
در فقه شیعه قاعده‌ای موسوم به [[قاعده ملازمه|قاعده‌ملازمه]] است که: «کلّ‌ما حکم به العقل حکم به الشرع و کل‌ما حکم به الشرع حکم به العقل» یعنی هر چیزی که عقل بدان حکم کند، شرع نیز بدان حکم نماید و هر چیزی که شرع بدان حکم کند، عقل نیز بدان حکم کند.


خط ۶۷: خط ۶۷:
فقه جعفری فقه منسوب به ششمین امام شیعه حضرت امام صادق (علیه السلام) است، چون دوره زندگانی آن حضرت مصادف با اواخر دوره [[بنی امیه|بنی‌امیه]] و اوایل روزگار [[بنی‌عباس]] بود و به سبب اختلافی که امویان با عباسیان داشتند، کمتر مزاحم شیعه امامیه می‌‏شدند، پس در چنین فضایی فقه جعفری پا گرفت.
فقه جعفری فقه منسوب به ششمین امام شیعه حضرت امام صادق (علیه السلام) است، چون دوره زندگانی آن حضرت مصادف با اواخر دوره [[بنی امیه|بنی‌امیه]] و اوایل روزگار [[بنی‌عباس]] بود و به سبب اختلافی که امویان با عباسیان داشتند، کمتر مزاحم شیعه امامیه می‌‏شدند، پس در چنین فضایی فقه جعفری پا گرفت.
علاوه بر این، عمر امام صادق (علیه السلام) از دیگر امامان (علیهم السلام) طولانی‏ تر بود. آن حضرت در دوره طولانی امامت خود موفق شد که نظم و ترتیبی به وضع شیعه امامیه بدهد و فقه شیعه را تعلیم کند، از این جهت آن حضرت را «حبر‌الامة»، یعنی دانشمند امت اسلام و «فقیه» آل‌محمد (صلی  الله علیه و آله) خوانده‌اند. بیشتر احادیث اعتقادی و فقهی شیعه از آن حضرت روایت شده و بدین سبب فقه شیعه را «فقه جعفری» گفته و مذهب پیروان ایشان را «مذهب جعفری» نام نهاده‌اند.
علاوه بر این، عمر امام صادق (علیه السلام) از دیگر امامان (علیهم السلام) طولانی‏ تر بود. آن حضرت در دوره طولانی امامت خود موفق شد که نظم و ترتیبی به وضع شیعه امامیه بدهد و فقه شیعه را تعلیم کند، از این جهت آن حضرت را «حبر‌الامة»، یعنی دانشمند امت اسلام و «فقیه» آل‌محمد (صلی  الله علیه و آله) خوانده‌اند. بیشتر احادیث اعتقادی و فقهی شیعه از آن حضرت روایت شده و بدین سبب فقه شیعه را «فقه جعفری» گفته و مذهب پیروان ایشان را «مذهب جعفری» نام نهاده‌اند.
در مجلس درس آن حضرت که در مدینه تشکیل می‌‏شد، عده ‏ای از بزرگان اسلام حاضر می‏ شدند و از محضر آن بزرگوار  استفاده  می‌‏کردند. از مشهورترین شاگردان امام، [[زرارة‌بن‌اعین]] (متوفی در 150 ه)، [[محمد‌بن‌مسلم]]، [[ابوبصیر]]، [[برید‌بن‌معاویة عجلی]]، [[فضیل‌بن‌یسار]]، [[معروف‌بن‌خربوذ]]، [[جمیل بن‌دراج]]، [[عبداللّه‌بن‌مسکان]] و حماد‌بن‌عثمان... بودند.
در مجلس درس آن حضرت که در مدینه تشکیل می‌‏شد، عده ‏ای از بزرگان اسلام حاضر می‏ شدند و از محضر آن بزرگوار  استفاده  می‌‏کردند. از مشهورترین شاگردان امام، [[زرارة بن اعین|زرارة‌بن‌اعین]] (متوفی در 150 ه)، [[محمد بن مسلم|محمد‌بن‌مسلم]]، [[ابوبصیر]]، [[برید‌بن‌معاویة عجلی]]، [[فضیل‌بن‌یسار]]، [[معروف‌بن‌خربوذ]]، [[جمیل بن‌دراج]]، [[عبداللّه‌بن‌مسکان]] و حماد‌بن‌عثمان... بودند.


== بعضی از اعتقادات خاص امامیه ==
== بعضی از اعتقادات خاص امامیه ==
اعتقادات خاص امامیه که آنان را از اهل سنت و جماعت ممتاز می‌کند  «امامت و ولایت» حضرت علی (علیه السلام) و فرزندان او که امامان معصومین (علیهم السلام) هستند،  «[[عصمت]]» [[انبیاء|انبیاء]] و امامان، «[[تقیه|تقیه]]»، «[[بداء]]»، «[[متعه]]» است.اکنون درباره بداء، متعه و [[رجعت]] به اختصار مطالبی بیان می‌شود.
اعتقادات خاص امامیه که آنان را از اهل‌سنت و جماعت ممتاز می‌کند  «امامت و ولایت» حضرت علی (علیه السلام) و فرزندان او که امامان معصومین (علیهم السلام) هستند،  «[[عصمت]]» [[انبیاء|انبیاء]] و امامان، «[[تقیه|تقیه]]»، «[[بداء]]»، «[[متعه]]» است.اکنون درباره بداء، متعه و [[رجعت]] به اختصار مطالبی بیان می‌شود.


===بداء در لغت و اصطلاح===
===بداء در لغت و اصطلاح===
خط ۷۶: خط ۷۶:


=== متعه ===  
=== متعه ===  
متعه به ضم میم به معنی تمتع و برخورداری است و آن [[نکاح‌منقطع]]  موقت است که در اصطلاح عوام شیعه به آن صیغه‏ می‌گویند. امامیه در حلال بودن متعه به این آیه:«فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ فِیما تَراضَیْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِیضَةِ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً» <ref>سوره نساء آیه 24</ref> و نیز به روایات وارده از اهل‌بیت و نقل بعض [[صحابه]] در این خصوص استناد می‌کنند، علاوه بر آن، متعه در زمان رسول‌اکرم (صلی الله علیه و آله ) تجویز شده است و راجع به ادعای نهی و نسخ آن که در [[خیبر|خیبر]] یا [[حجة‌الوداع]] بوده تردید شده است و همین تردید موجب می‌‏شود که نهی از آن را «[[نهی‌تنزیهی|نهی‌تنزیهی]]» بدانیم نه «[[نهی‌تحریمی|نهی تحریمی]]» که موجب نسخ حکم حلیت قبلی بشود. به‌علاوه  قوانین در شریعت اسلام برای همگان و در همه زمان‌ها است و در آن، مصالح عباد در نظر گرفته شده است و در این خصوص تشریع نکاح موقت و متعه مانع از [[زنا]] و فساد می‌شود.
متعه به ضم میم به معنی تمتع و برخورداری است و آن [[نکاح‌ منقطع]]  موقت است که در اصطلاح عوام شیعه به آن صیغه‏ می‌گویند. امامیه در حلال بودن متعه به این آیه:«فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ فِیما تَراضَیْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِیضَةِ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً» <ref>سوره نساء آیه 24</ref> و نیز به روایات وارده از اهل‌بیت و نقل بعض [[صحابه]] در این خصوص استناد می‌کنند، علاوه بر آن، متعه در زمان رسول‌اکرم (صلی الله علیه و آله ) تجویز شده است و راجع به ادعای نهی و نسخ آن که در [[خیبر|خیبر]] یا [[حجة‌الوداع]] بوده تردید شده است و همین تردید موجب می‌‏شود که نهی از آن را «[[نهی‌ تنزیهی]]» بدانیم نه «[[نهی‌ تحریمی|نهی تحریمی]]» که موجب نسخ حکم حلیت قبلی بشود. به‌علاوه  قوانین در شریعت اسلام برای همگان و در همه زمان‌ها است و در آن، مصالح عباد در نظر گرفته شده است و در این خصوص تشریع نکاح موقت و متعه مانع از [[زنا]] و فساد می‌شود.


====شرایط صحت متعه====
====شرایط صحت متعه====
خط ۸۷: خط ۸۷:
==اشتراکات و اختلافات اعمال میان شیعیان اثنی‌عشری و اهل‌تسنن==
==اشتراکات و اختلافات اعمال میان شیعیان اثنی‌عشری و اهل‌تسنن==
اعمال مذهبی شیعه‌اثنی‌عشریه فرق زیادی با اعمال مذهبی اهل‌تسنن ندارد. روزه و حج در هر دو یکی است، امّا در بعضی از مسائل همچون نماز و آداب [[وضو]]، اختلاف دارند و در [[اذان]] و اقامه؛ «اشهد انّ علیّا ولی اللّه» را تبرّکا (نه به‌عنوان جزء) و «حیّ علی الصلاة» را جزء فصول اذان و اقامه می‌دانند. اثنی‌عشریه چهار سوره‏‌ای را که در آن «آیه سجده» وجود دارد در نماز نمی‌خوانند و فقّاع  (آب‌جو) را مثل می(شراب) حرام می‌دانند و گوشت الاغ را [[مکروه]] می‌شمرند. [[نکاح]] بدون شاهد‏ را جایز می‌دانند، امّا [[طلاق]] بدون حضور شاهد عادل را جایز نمی‌ندانند و به ظاهر این آیه احتجاج می‌کنند: «فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ أَشْهِدُوا ذَوَیْ عَدْلٍ مِنْکُمْ...» (سوره طلاق آیه‌2) و می‌گویند: خدای تعالی شاهد گرفتن بر طلاق را شرط کرده نه بر نکاح و از اینکه در یک مجلس سه‌ طلاق دهند را جایز نمی‌دانند و می‌گویند: «الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسانٍ...» <ref> سوره بقره آیه 229</ref> همچنین شیعیان دوازده‌امامی در [[نماز میت|نماز‌میت]] پنج تکبیر می‌گویند.  
اعمال مذهبی شیعه‌اثنی‌عشریه فرق زیادی با اعمال مذهبی اهل‌تسنن ندارد. روزه و حج در هر دو یکی است، امّا در بعضی از مسائل همچون نماز و آداب [[وضو]]، اختلاف دارند و در [[اذان]] و اقامه؛ «اشهد انّ علیّا ولی اللّه» را تبرّکا (نه به‌عنوان جزء) و «حیّ علی الصلاة» را جزء فصول اذان و اقامه می‌دانند. اثنی‌عشریه چهار سوره‏‌ای را که در آن «آیه سجده» وجود دارد در نماز نمی‌خوانند و فقّاع  (آب‌جو) را مثل می(شراب) حرام می‌دانند و گوشت الاغ را [[مکروه]] می‌شمرند. [[نکاح]] بدون شاهد‏ را جایز می‌دانند، امّا [[طلاق]] بدون حضور شاهد عادل را جایز نمی‌ندانند و به ظاهر این آیه احتجاج می‌کنند: «فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ أَشْهِدُوا ذَوَیْ عَدْلٍ مِنْکُمْ...» (سوره طلاق آیه‌2) و می‌گویند: خدای تعالی شاهد گرفتن بر طلاق را شرط کرده نه بر نکاح و از اینکه در یک مجلس سه‌ طلاق دهند را جایز نمی‌دانند و می‌گویند: «الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسانٍ...» <ref> سوره بقره آیه 229</ref> همچنین شیعیان دوازده‌امامی در [[نماز میت|نماز‌میت]] پنج تکبیر می‌گویند.  
و اما مهم‌ترین اختلاف شیعه با اهل سنت و جماعت درباره تعیین جانشین رسول خداوند‌ است که شیعیان اثنی‌عشریه آن را به «نصّ جلیّ و خفیّ» و اهل‌تسنن به اختیار امت می‌‏دانند. به جز این مسأله اساسی، اختلاف شیعه با سنی در بعض مدارک و ادله اجتهاد و نیز در پاره‌‏ای از قواعد اصول و فروع، عبادات و معاملات و نکاح است.
و اما مهم‌ترین اختلاف شیعه با اهل‌سنت و جماعت درباره تعیین جانشین رسول خداوند‌ است که شیعیان اثنی‌عشریه آن را به «نصّ جلیّ و خفیّ» و اهل‌تسنن به اختیار امت می‌‏دانند. به جز این مسأله اساسی، اختلاف شیعه با سنی در بعض مدارک و ادله اجتهاد و نیز در پاره‌‏ای از قواعد اصول و فروع، عبادات و معاملات و نکاح است.
عمل به «قیاس» نزد شیعه امامیه حرام است، ولی نزد تمامی فرقه‌های اهل سنت (به جز [[خوارج]] و [[ظاهریه]]) مورد قبول می‌‏باشد. در بیشتر مسائل فروع فقه، مذهب شیعه امامیه غالبا با یکی از مذاهب‌اربعه اهل سنت موافق است، ولی مسائلی نیز وجود دارد که جزو منفردات امامیه است، گرچه در اکثر این مسائل نیز یکی از فقهای صحابه یا تابعین و اتباع، با شیعه موافق‏‌اند. حتی بعضی از علمای‌ اهل سنت و جماعت بدین سبب مذهب‌جعفری را کنار مذاهب چهارگانه مذهب‌ پنجم شناخته‌اند.
عمل به «قیاس» نزد شیعه امامیه حرام است، ولی نزد تمامی فرقه‌های اهل‌ سنت (به جز [[خوارج]] و [[ظاهریه]]) مورد قبول می‌‏باشد. در بیشتر مسائل فروع فقه، مذهب شیعه امامیه غالبا با یکی از مذاهب‌ اربعه اهل‌ سنت موافق است، ولی مسائلی نیز وجود دارد که جزو منفردات امامیه است، گرچه در اکثر این مسائل نیز یکی از فقهای صحابه یا تابعین و اتباع، با شیعه موافق‏‌اند. حتی بعضی از علمای‌ اهل سنت و جماعت بدین سبب مذهب‌ جعفری را کنار مذاهب چهارگانه مذهب‌ پنجم شناخته‌اند.


==اصول عقاید شیعه==
==اصول عقاید شیعه==
امّا اصول عقاید شیعیان [[توحید]] و [[نبوت]] و [[معاد]] و [[عدل]] و [[امامت]] است. شیعه امامیه، صفت عدالت را از صفات ذات خداوند می‏‌داند و مبنای آن را بر «عقل» می‌‏شناسد نه بر مشیت، «امامت» اصل اساسی است که شیعه را از سنّی جدا می‌کند. بنابر اعتقاد شیعه، وحی یک صورت بیرونی و ظاهری و یک جنبه درونی و باطنی دارد که پیامبر (ص) اسلام از هر دو جنبه درحد کمال آگاهی داشت زیرا همزمان هم نبی بود و هم ولیّ.
امّا اصول عقاید شیعیان [[توحید]] و [[نبوت]] و [[معاد]] و [[عدل]] و [[امامت]] است. شیعه امامیه، صفت عدالت را از صفات ذات خداوند می‏‌داند و مبنای آن را بر «عقل» می‌‏شناسد نه بر مشیت، «امامت» اصل اساسی است که شیعه را از سنّی جدا می‌کند. بنابر اعتقاد شیعه، وحی یک صورت بیرونی و ظاهری و یک جنبه درونی و باطنی دارد که پیامبر (ص) اسلام از هر دو جنبه درحد کمال آگاهی داشت زیرا همزمان هم نبی بود و هم ولیّ.
نبوت وظیفه ظاهری پیغمبر یعنی رسانیدن وحی الهی به مردم بود و ولایت وظیفه باطنی یعنی آشکار کردن معنای دین. با رحلت پیامبر(ص) دوره پیامبری به پایان رسید امّا دوره «ولایت» در شخص امام ادامه یافت. امام کسی است که وظیفه ولایت را بر عهده دارد و آن وظیفه به سه چیز تعلق می‏‌گیرد: حکومت بر جامعه اسلامی، بیان مسائل فقهی و دینی و رهبری روحانی که مردم را به درک معانی باطن هدایت می‏‌کند. به دلیل این سه وظیفه الهی، برگزیدن امام از طرف مردم جایز نیست، این رهبر روحانی را باید خداوند تعیین کند و او امام معصومی است که الهام گرفته از غیب بوده به رهبری مردم می‏‌پردازد. اما قطب‌الرّحای عالم امکان و ضامن حفظ و بقای شریعت است، با این‌همه، حضرت مهدی (عج) از چشم ظاهر مردمان پنهان است و ظهور نخواهد کرد مگر در [[آخر‌الزمان]]. در نظر شیعه، امام غایب ادامه شخصیت پیامبر است و به وسیله اوست که قرآن محفوظ می‌‏ماند و بی‏ ظهور او حکومت دنیوی ناقص است و تنها با ظهور دگرباره اوست که کمال مطلوب مبتنی بر «[[عدل‌الهی]]» که اسلام در تعالیم خود بر آن تکیه می‌کند، برقرار خواهد شد.
نبوت وظیفه ظاهری پیغمبر یعنی رسانیدن وحی الهی به مردم بود و ولایت وظیفه باطنی یعنی آشکار کردن معنای دین. با رحلت پیامبر(ص) دوره پیامبری به پایان رسید امّا دوره «ولایت» در شخص امام ادامه یافت. امام کسی است که وظیفه ولایت را بر عهده دارد و آن وظیفه به سه چیز تعلق می‏‌گیرد: حکومت بر جامعه اسلامی، بیان مسائل فقهی و دینی و رهبری روحانی که مردم را به درک معانی باطن هدایت می‏‌کند. به دلیل این سه وظیفه الهی، برگزیدن امام از طرف مردم جایز نیست، این رهبر روحانی را باید خداوند تعیین کند و او امام معصومی است که الهام گرفته از غیب بوده به رهبری مردم می‏‌پردازد. اما قطب‌الرّحای عالم امکان و ضامن حفظ و بقای شریعت است، با این‌همه، حضرت مهدی (عج) از چشم ظاهر مردمان پنهان است و ظهور نخواهد کرد مگر در [[آخر‌الزمان]]. در نظر شیعه، امام غایب ادامه شخصیت پیامبر است و به وسیله اوست که قرآن محفوظ می‌‏ماند و بی‏ ظهور او حکومت دنیوی ناقص است و تنها با ظهور دگرباره اوست که کمال مطلوب مبتنی بر «[[عدل|عدل‌ الهی]]» که اسلام در تعالیم خود بر آن تکیه می‌کند، برقرار خواهد شد.


== شیعه امامیه در ایران ==
== شیعه امامیه در ایران ==
مذهب شیعه اثنی‌عشریه تا پیش از [[صفویه|صفویه]] در ایران، غیر رسمی بود و به‌عنوان مذهب اقلیت به شمار می‏‌رفت. کوشش سلاطین [[آل‌بویه|آل‌بویه]] که در قرن چهارم هجری بر بعضی از ولایات ایران فرمان‌روایی داشتند و معتقد به مذهب شیعه اثنی‌عشریه بودند و در رسمی کردن آن مذهب به علت مخالفت خلفای [[بغداد]] که نفوذ دینی و سیاسی بسیار در ایران داشتند به جایی نرسید. بعد از سقوط خلافت بغداد به دست [[هلاکو خان مغول]] در 656 هجری، یکی از ایلخانان مغول به نام [[سلطان محمد خدابنده]] موقتا مذهب شیعه را پذیرفت و در سکه و خطبه نام امامان‌شیعه را نقش و ذکر نمود، ولی باز رسمی شدن آن مذهب عقیم ماند. لیکن شیعه در پشت پرده دامنه نفوذ خود را بین مردم شهرهای ایران هر روز گسترده‌تر می‌‏کرد تا این که خانواده‏‌ای شیعی مذهب به نام [[سربداران]] در اواسط قرن هشتم هجری توانست که حکومتی اثنی‌عشری در شهر [[سبزوار]] که اکثر مردم آن شیعه بودند تأسیس نمایند و نیز [[سادات مرعشی]] حکومت شیعی را در [[مازندران]] تشکیل دادند. جهانشاه از شاهان قراقویونلو که در قرن نهم هجری در [[آذربایجان|آذربایجان]] حکومت می‏‌کردند به شیعه بودن خود افتخار می‌‏نمود. پیش از ظهور صفویه بعضی از شهرهای ایران چون [[قم]]، [[کاشان]] و [[سبزوار]] معروف به شهرهای شیعه‏‌نشین بودند و اکثر مردم آنها به آن مذهب اعتقاد داشتند. [[شاه اسماعیل صفوی|شاه اسماعیل صفوی]] که به دست عدّه‌‏ای از [[صوفیان قزلباش|صوفیان قزلباش]] که مذهب شیعه داشتند روی کار آمده بود و در سال نهصد و هفت هجری بر تخت سلطنت ایران جلوس کرد و علی ‏رغم [[سلطان سلیم|سلطان سلیم]] پادشاه نیرومند عثمانی که به بهانه ادعای خلافت اسلام قصد حکومت بر مسلمانان ایران و بلعیدن این کشور را داشت، از همان آغاز پادشاهی رسمیت مذهب‌شیعه را به جای طریق‌سنت و جماعت اعلام نمود و اعتلای لوای این مذهب را سیاست دولت خود قرار داد و گفتن «اشهد ان علیا ولی اللّه» و «حی علی خیر العمل» را در اذان و اقامه عملی کرد. اکثر سنیان ایران که از بیم شمشیر شاه اسماعیل چاره‏‌ای جز تسلیم نداشتند، طوعا یا کرها ( به میل یا به زور) آن مذهب را پذیرفتند و در اندک مدتی مذهب شیعه اثنی‌عشری بیشتر ولایات [[ایران|ایران]] را فراگرفت و از آن زمان تا کنون که حدود پانصد سال می‏‌گذرد، شیعه‌ اثنی‌عشری مذهب رسمی دولت و ملّت ایران است. صفویه پس از رسمیت دادن مذهب شیعه اثنی‌عشری برای این که معارف جدیدی را جانشین معارف قدیم سنّی کرده باشند در صدد برآمدند که فقهایی را از جبل [[لبنان]] که در آن روزگار مهد معارف شیعه بود و یا از [[احساء]] و [[بحرین|بحرین]] که در ساحل غربی [[خلیج‌فارس|خلیج‌فارس]] قرار داشت برای تعلیم و تتبع [[فقه]] و [[کلام شیعه|کلام شیعه]] به ایران دعوت کنند و علمایی چون [[شیخ‌حرّ‌عاملی|شیخ حرّ عاملی]] و [[بهاءالدّین عاملی|بهاءالدّین عاملی]] به ایران روی نهادند و امثال [[علامه‌مجلسی]] از شاگردان ایشان به شمار می‏‌روند.
مذهب شیعه اثنی‌عشریه تا پیش از [[صفویه|صفویه]] در ایران، غیر رسمی بود و به‌عنوان مذهب اقلیت به شمار می‏‌رفت. کوشش سلاطین [[آل‌بویه|آل‌بویه]] که در قرن چهارم هجری بر بعضی از ولایات ایران فرمان‌روایی داشتند و معتقد به مذهب شیعه اثنی‌عشریه بودند و در رسمی کردن آن مذهب به علت مخالفت خلفای [[بغداد]] که نفوذ دینی و سیاسی بسیار در ایران داشتند به جایی نرسید. بعد از سقوط خلافت بغداد به دست هلاکو خان مغول در 656 هجری، یکی از ایلخانان مغول به نام [[سلطان محمد خدابنده]] موقتا مذهب شیعه را پذیرفت و در سکه و خطبه نام امامان‌شیعه را نقش و ذکر نمود، ولی باز رسمی شدن آن مذهب عقیم ماند. لیکن شیعه در پشت پرده دامنه نفوذ خود را بین مردم شهرهای ایران هر روز گسترده‌تر می‌‏کرد تا این که خانواده‏‌ای شیعی مذهب به نام [[سربداران]] در اواسط قرن هشتم هجری توانست که حکومتی اثنی‌عشری در شهر سبزوار که اکثر مردم آن شیعه بودند تأسیس نمایند و نیز [[سادات مرعشی]] حکومت شیعی را در مازندران تشکیل دادند. جهانشاه از شاهان قراقویونلو که در قرن نهم هجری در [[آذربایجان|آذربایجان]] حکومت می‏‌کردند به شیعه بودن خود افتخار می‌‏نمود. پیش از ظهور صفویه بعضی از شهرهای ایران چون [[قم]]، [[کاشان]] و [[سبزوار]] معروف به شهرهای شیعه‏‌نشین بودند و اکثر مردم آنها به آن مذهب اعتقاد داشتند. [[شاه اسماعیل صفوی|شاه اسماعیل صفوی]] که به دست عدّه‌‏ای از [[صوفیان قزلباش|صوفیان قزلباش]] که مذهب شیعه داشتند روی کار آمده بود و در سال نهصد و هفت هجری بر تخت سلطنت ایران جلوس کرد و علی ‏رغم [[سلطان سلیم|سلطان سلیم]] پادشاه نیرومند عثمانی که به بهانه ادعای خلافت اسلام قصد حکومت بر مسلمانان ایران و بلعیدن این کشور را داشت، از همان آغاز پادشاهی رسمیت مذهب‌شیعه را به جای طریق‌سنت و جماعت اعلام نمود و اعتلای لوای این مذهب را سیاست دولت خود قرار داد و گفتن «اشهد ان علیا ولی اللّه» و «حی علی خیر العمل» را در اذان و اقامه عملی کرد. اکثر سنیان ایران که از بیم شمشیر شاه اسماعیل چاره‏‌ای جز تسلیم نداشتند، طوعا یا کرها ( به میل یا به زور) آن مذهب را پذیرفتند و در اندک مدتی مذهب شیعه اثنی‌عشری بیشتر ولایات [[ایران|ایران]] را فراگرفت و از آن زمان تا کنون که حدود پانصد سال می‏‌گذرد، شیعه‌ اثنی‌عشری مذهب رسمی دولت و ملّت ایران است. صفویه پس از رسمیت دادن مذهب شیعه اثنی‌عشری برای این که معارف جدیدی را جانشین معارف قدیم سنّی کرده باشند در صدد برآمدند که فقهایی را از جبل [[لبنان]] که در آن روزگار مهد معارف شیعه بود و یا از [[احساء]] و [[بحرین|بحرین]] که در ساحل غربی خلیج‌ فارس قرار داشت برای تعلیم و تتبع [[فقه]] و [[کلام]] شیعه به ایران دعوت کنند و علمایی چون [[شیخ حر عاملی|شیخ حرّ عاملی]] و [[شیخ بهایی|بهاءالدّین عاملی]] به ایران روی نهادند و امثال [[محمد باقر مجلسی|علامه‌ مجلسی]] از شاگردان ایشان به شمار می‏‌روند.
<ref> مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 24 با ویرایش گسترده </ref>
<ref> مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 24 با ویرایش گسترده </ref>