تعامل امام علی (علیهالسلام) با خلفا در جهت وحدت اسلامی (مقاله): تفاوت میان نسخهها
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
</div> | </div> | ||
{{پانویس رنگی}} | {{پانویس رنگی}} | ||
'''تعامل امام علی (علیهالسلام) با خلفا در جهت وحدت اسلامی''' عنوان مقالهای از بخش اندیشهای [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] شماره چهارم میباشد که به قلم اسماعیل دانش و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شده است. این مقاله در فصل پاییز، 1384 منتشر شده است.</div> | '''تعامل [[امام علی بن ابیطالب (ع)|امام علی (علیهالسلام)]] با خلفا در جهت وحدت اسلامی''' عنوان مقالهای از بخش اندیشهای [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] شماره چهارم میباشد که به قلم اسماعیل دانش و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شده است. این مقاله در فصل پاییز، 1384 منتشر شده است.</div> | ||
<br> | <br> | ||
=چکیده= | =چکیده= | ||
ضرورت وحدت امت اسلامى بر هیچ کس پوشیده نیست. افزون بر قرآن کریم، و سنّت پیامبر اکرم(صلىاللهعلیهوآله)سخنان و راه و روش پیشوایان معصوم(علیهمالسلام) نداى | ضرورت وحدت [[امت اسلامی|امت اسلامى]] بر هیچ کس پوشیده نیست. افزون بر قرآن کریم، و سنّت پیامبر اکرم(صلىاللهعلیهوآله) سخنان و راه و روش پیشوایان معصوم(علیهمالسلام) نداى روحبخش و طراوت آفرین «وحدت» را به طنین انداختند. در این مقاله، با توجه به ضرورت و هدف طرح موضوع، به مفهومشناسى وحدت پرداخته شده و از تعامل امام على(علیهالسلام) با خلفا در جهت وحدت اسلامى با تأکید بر پاسبان و حافظ وحدت بودن حضرت سخن به میان آمده است.<br> | ||
موضوعاتى همانند مشاوره سیاسى، مشاوره اقتصادى و نظامى، همکارى علمى و قضایى و ارائه راهنمایىهاى لازم در امور دیوانى از موارد تعامل امام على(علیهالسلام) با خلیفه اول بر شمرده شده و در دوران خلیفه دوم، افزون بر همکارى و مشورت نظامى امام على(علیهالسلام) در نبرد جسر، جنگ با رومیان و نبرد بیتالمقدس و... پیروان حضرت هم در جنگ ها و مسائل حکومتى با خلیفه همکارى داشتهاند.<br> | موضوعاتى همانند مشاوره سیاسى، مشاوره اقتصادى و نظامى، همکارى علمى و قضایى و ارائه راهنمایىهاى لازم در امور دیوانى از موارد تعامل امام على(علیهالسلام) با خلیفه اول بر شمرده شده و در دوران خلیفه دوم، افزون بر همکارى و مشورت نظامى امام على(علیهالسلام) در نبرد جسر، جنگ با رومیان و نبرد بیتالمقدس و... پیروان حضرت هم در جنگ ها و مسائل حکومتى با خلیفه همکارى داشتهاند.<br> | ||
این همکارىها در زمان خلیفه سوم هم ادامه داشت؛ اما به سبب مسائل ویژه این دوران، امام در برابر ناراضیان خلیفه، نقش وساطت و میانجیگرى را به عهده داشته است و هنگام محاصره خانه خلیفه، مشکهایى از آب را از طریق فرزندانش حسن و حسین(علیهماالسلام) براى خلیفه فرستاد.<br> | این همکارىها در زمان خلیفه سوم هم ادامه داشت؛ اما به سبب مسائل ویژه این دوران، امام در برابر ناراضیان خلیفه، نقش وساطت و میانجیگرى را به عهده داشته است و هنگام محاصره خانه خلیفه، مشکهایى از آب را از طریق فرزندانش حسن و حسین(علیهماالسلام) براى خلیفه فرستاد.<br> | ||
این رفتارها، از روح بلند وحدت و | این رفتارها، از روح بلند وحدت و یکپارچگى حکایت دارد که همواره (به ویژه در عصر حاضر) امت اسلامى سخت به آن نیازمند است. عملکرد امام على(علیهالسلام)، سراسر اهتمام به مصالح اسلام و پایدارى وحدت امت اسلامى بوده است.<br> | ||
'''کلید واژهها:''' تعامل، خلفا، وحدت اسلامى، اتحاد، مشاوره سیاسى، مشاوره نظامى، همکارى قضایى، امور دیوانى، میانجیگرى.<br> | '''کلید واژهها:''' تعامل، خلفا، وحدت اسلامى، اتحاد، مشاوره سیاسى، مشاوره نظامى، همکارى قضایى، امور دیوانى، میانجیگرى.<br> | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
=هدف= | =هدف= | ||
ایجاد وحدت و اتحاد پیروان مذاهب اسلامى و امت | ایجاد وحدت و اتحاد پیروان [[مذاهب اسلامى]] و [[امت اسلام]]، از اهداف اصلى بحث مورد نظر است که با رعایت وتوجه به سیره و شیوههاى برخورد امام على(علیهالسلام) با خلفا و مشاوره و مساعدتهاى گوناگون حضرت با آنها، رسیدن به این هدف مقدس، ممکن و آسان خوهد بود.<br> | ||
=مفهوم شناسى= | =مفهوم شناسى= | ||
از مباحث مطرح در مسائل گوناگون علمى و اجتماعى، تبیین مفاهیم و واژههایى است که در آنها به کار مىرود؛ از این رو نخست لازم است برخى واژهها تعریف شود.<br> | از مباحث مطرح در مسائل گوناگون علمى و اجتماعى، تبیین مفاهیم و واژههایى است که در آنها به کار مىرود؛ از این رو نخست لازم است برخى واژهها تعریف شود.<br> | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
قدرت تخریبى منافقان به اندزهاى بود که قرآن کریم از آنها در سورههاى بقره، آل عمران، نساء، مائده، انفال، توبه، عنکبوت، احزاب، محمد(صلىاللهعلیهوآله)، فتح، مجادله، حدید، منافقین و حشر یاد مىکند.<ref>آیت الله سبحانى، مبانى حکومت اسلامى، ص 130، پى نوشت.</ref><br> | قدرت تخریبى منافقان به اندزهاى بود که قرآن کریم از آنها در سورههاى بقره، آل عمران، نساء، مائده، انفال، توبه، عنکبوت، احزاب، محمد(صلىاللهعلیهوآله)، فتح، مجادله، حدید، منافقین و حشر یاد مىکند.<ref>آیت الله سبحانى، مبانى حکومت اسلامى، ص 130، پى نوشت.</ref><br> | ||
پس از رحلت جانکاه پیامبر اکرم، امت اسلامى بر سر مسأله خلافت و رهبرى دچار اختلاف شدیدى شدند. شیعیان بر این باور بودند که پیامبر(صلىاللهعلیهوآله) در موارد بسیارى به ویژه غدیر خم، على(علیهالسلام)را به جانشینى خود برگزید؛ اما اهل سنت اعتقاد داشتند که حضرت فرد خاصى را براى چنین منصبى هنوز معین نفرموده است.<br> | پس از رحلت جانکاه پیامبر اکرم، امت اسلامى بر سر مسأله خلافت و رهبرى دچار اختلاف شدیدى شدند. شیعیان بر این باور بودند که پیامبر(صلىاللهعلیهوآله) در موارد بسیارى به ویژه غدیر خم، على(علیهالسلام)را به جانشینى خود برگزید؛ اما اهل سنت اعتقاد داشتند که حضرت فرد خاصى را براى چنین منصبى هنوز معین نفرموده است.<br> | ||
در هر صورت، در جریان سقیفه، عدهاى پس از بحث و گفتوگوى فراوان، سرانجام خلیفهاى را براى مسلمانان برگزیدند؛ در حالى که جمع بسیارى از صحابه و نزدیکان پیامبر(صلىاللهعلیهوآله) حضور نداشتند<ref> | در هر صورت، در جریان سقیفه، عدهاى پس از بحث و گفتوگوى فراوان، سرانجام خلیفهاى را براى مسلمانان برگزیدند؛ در حالى که جمع بسیارى از صحابه و نزدیکان پیامبر(صلىاللهعلیهوآله) حضور نداشتند.<ref>[[ابوذر]]، [[سلمان]]، [[مقداد]]، [[عمار]]، [[ابويوب انصارى]]، عباس عموى پيامبر(صلى الله عليه وآله) [[فروة ابن عمرو]]، [[ابى ابن كعب]]، [[براء ابن عازب]]، [[ابوالهيثم ابن التيهان]]، [[خالدبن سعيد]] و [[بريده اسلمى]]، [[خزيه ابن ثابت]] و...، بيعت نكردند (ابن عبدربه، العقد الفريد، ج 4، ص247).</ref> و پس از آن، کشمکش میان مسلمانان اوج گرفت و اسلام در چنین وضعى هر لحظه از ناحیه دشمان خارجى و داخلى تهدید مىشد.<br> | ||
امام على(علیهالسلام) که خود را در این مسأله صاحب حق مىدانست، براى حفظ مصالح جامعه اسلامى از حق مسلّم خود دست برداشت و در برابر وضعیت پدید آمده سکوت اختیار کرد. اگر حضرت(علیهالسلام) با توسل به قدرت و قیام مسلحانه براى گرفتن حق خود اقدام مىکرد، نتایج ذیل را به دنبال مىداشت:<br> | امام على(علیهالسلام) که خود را در این مسأله صاحب حق مىدانست، براى حفظ مصالح جامعه اسلامى از حق مسلّم خود دست برداشت و در برابر وضعیت پدید آمده سکوت اختیار کرد. اگر حضرت(علیهالسلام) با توسل به قدرت و قیام مسلحانه براى گرفتن حق خود اقدام مىکرد، نتایج ذیل را به دنبال مىداشت:<br> | ||
# در قیام مسلحانه، امام(علیهالسلام) بسیارى از یاران خود را که از دل و جان به امامت او معتقد بودند از دست مىداد. شهادت و جانفشانى در راه خدا امرى مطلوب است؛ ولى با کشته شدن این افراد باز حق به صاحبش باز نمىگشت. | # در قیام مسلحانه، امام(علیهالسلام) بسیارى از یاران خود را که از دل و جان به امامت او معتقد بودند از دست مىداد. شهادت و جانفشانى در راه خدا امرى مطلوب است؛ ولى با کشته شدن این افراد باز حق به صاحبش باز نمىگشت. | ||
# افزون به از دست دادن بهترین عزیزان، قیام بنىهاشم و دیگر یاران حضرت سبب مىشد تا بسیارى از صحابه پیامبر که به خلافت امام راضى نبودند نیز کشته شوند و در نتیجه قدرت مسلمانان در مرکز تضعیف مىشد. این گروه هر چند در مسأله رهبرى در مقابل امام موضع گرفته بودند، در امور دیگر با حضرت اختلافى نداشتند و قدرتى در برابر شرک، مسیحیت و یهودیت به شمار مىرفتند.<br> | # افزون به از دست دادن بهترین عزیزان، قیام بنىهاشم و دیگر یاران حضرت سبب مىشد تا بسیارى از صحابه پیامبر که به خلافت امام راضى نبودند نیز کشته شوند و در نتیجه قدرت مسلمانان در مرکز تضعیف مىشد. این گروه هر چند در مسأله رهبرى در مقابل امام موضع گرفته بودند، در امور دیگر با حضرت اختلافى نداشتند و قدرتى در برابر شرک، مسیحیت و یهودیت به شمار مىرفتند.<br> | ||
# بر اثر ضعف مسلمانان، قبایل دور دست که اسلام به طور کامل در اندیشه آنان ریشه ندوانیده بود، به گروه مرتدان و مخالفان اسلام پیوسته، صف واحدى تشکیل مىدادند و چه بسا بر اثر قدرت مخالفان و نبود رهبرى صحیح در مرکز، چراغ توحیدى براى ابد به خاموشى مىگرایید <ref>سبحانى، فروغ ولایت، ص 166.</ref><br> | # بر اثر ضعف مسلمانان، قبایل دور دست که اسلام به طور کامل در اندیشه آنان ریشه ندوانیده بود، به گروه مرتدان و مخالفان اسلام پیوسته، صف واحدى تشکیل مىدادند و چه بسا بر اثر قدرت مخالفان و نبود رهبرى صحیح در مرکز، چراغ توحیدى براى ابد به خاموشى مىگرایید <ref>سبحانى، فروغ ولایت، ص 166.</ref><br> | ||
امیرمؤمنان خطر دشمنان و این حقایق تلخ را از نزدیک به خوبى حس کرده بود؛ بدین لحاظ براى حفظ مصالح، سکوت را بر قیام مسلحانه ترجیح داد.<br> | |||
=حافظ وحدت= | =حافظ وحدت= | ||
وحدت امت اسلامى براى على(علیهالسلام) از اصول بسیار مهم و اساسى بود. حضرت، حکومت و رهبرى را نیز براى حفظ این اصل مىخواست و تمام مصیبتها و رنجهاى زمانه را هم بدان سبب تحمل مىکرد. | وحدت امت اسلامى براى على(علیهالسلام) از اصول بسیار مهم و اساسى بود. حضرت، حکومت و رهبرى را نیز براى حفظ این اصل مىخواست و تمام مصیبتها و رنجهاى زمانه را هم بدان سبب تحمل مىکرد. | ||
هنگامى که على(علیهالسلام) مشغول تجهیز پیامبر(صلىاللهعلیهوآله) بود، عدهاى در سقیفه براى انتخاب خلیفه اجتماع کردند. ابوسفیان که شم سیاسى نیرومندى داشت، زمانى که خبر بیعت مردم را با ابوبکر شنید، زمینه اختلاف مسلمانان را آمادهتر دید. افزون بر خطر ارتداد، اختلاف مهاجران و انصار در پایتخت کشور اسلام، امرى نمایان بود موضعگیرىهاى انصار و مهاجران در جریان سقیفه که به طرح شعار «منا امیر و منکم امیر» شد، نشانى از زمینه اختلاف بین این دو گروه بود. | هنگامى که على(علیهالسلام) مشغول تجهیز پیامبر(صلىاللهعلیهوآله) بود، عدهاى در سقیفه براى انتخاب خلیفه اجتماع کردند. ابوسفیان که شم سیاسى نیرومندى داشت، زمانى که خبر بیعت مردم را با ابوبکر شنید، زمینه اختلاف مسلمانان را آمادهتر دید. افزون بر خطر ارتداد، اختلاف مهاجران و انصار در پایتخت کشور اسلام، امرى نمایان بود موضعگیرىهاى انصار و مهاجران در جریان سقیفه که به طرح شعار «منا امیر و منکم امیر» شد، نشانى از زمینه اختلاف بین این دو گروه بود. | ||
به رغم این که پیامبر(صلىاللهعلیهوآله) پیوسته براى ایجاد برادرى و الفت بین مهاجران و انصار، فراوان کوشید <ref>انفال (8)، 63.</ref>، حس عصبیت و نژاد پرستى برخى افراد، باعث شد بعد از رحلت پیامبر گرامى، مهاجران و انصار دائم | به رغم این که پیامبر(صلىاللهعلیهوآله) پیوسته براى ایجاد برادرى و الفت بین مهاجران و انصار، فراوان کوشید <ref>انفال (8)، 63.</ref>، حس عصبیت و نژاد پرستى برخى افراد، باعث شد بعد از رحلت پیامبر گرامى، مهاجران و انصار دائم همدیگر را به جنگ تهدید کنند.<br> | ||
ابوسفیان که زمینه اختلاف را به خوبى دریافته، و ابراز کرده بود که «إنّى لأَرى عجاجة لا یطفؤها الاّ الدّم؛ طوفانى مىبینم که جز خون چیز دیگرى نمىتواند آن را خاموش سازد». <ref>(ابن ابى الحدید مدائنى، ج 2، ص 45؛ احمد بن عبد الرب اندلسى، ج 4، ص245؛ محمد بن جریر بن یزید، ج 3، ص 209.</ref>، براى رسیدن به هدف شوم خود، «درِ خانه» امام على(علیهالسلام) را زد و به وى پیشنهاد کرد که «دستت را بده تا من با تو بیعت کنم و دست تو را در جایگاه خلیفه مسلمانان بفشارم که اگر من با تو بیعت کنم، هیچ کس از فرزندان عبد مناف با تو به مخالفت بر نمىخیزد و اگر فرزندان عبد مناف با تو بیعت کنند، کسى از قریش از بیعت تو سر نمىپیچد و سرانجام همه عرب تو را به فرمانروایى مىپذیرند».<ref>ابن شهر آشوب، ص 77.</ref><br> | ابوسفیان که زمینه اختلاف را به خوبى دریافته، و ابراز کرده بود که «إنّى لأَرى عجاجة لا یطفؤها الاّ الدّم؛ طوفانى مىبینم که جز خون چیز دیگرى نمىتواند آن را خاموش سازد». <ref>(ابن ابى الحدید مدائنى، ج 2، ص 45؛ احمد بن عبد الرب اندلسى، ج 4، ص245؛ محمد بن جریر بن یزید، ج 3، ص 209.</ref>، براى رسیدن به هدف شوم خود، «درِ خانه» امام على(علیهالسلام) را زد و به وى پیشنهاد کرد که «دستت را بده تا من با تو بیعت کنم و دست تو را در جایگاه خلیفه مسلمانان بفشارم که اگر من با تو بیعت کنم، هیچ کس از فرزندان عبد مناف با تو به مخالفت بر نمىخیزد و اگر فرزندان عبد مناف با تو بیعت کنند، کسى از قریش از بیعت تو سر نمىپیچد و سرانجام همه عرب تو را به فرمانروایى مىپذیرند».<ref>ابن شهر آشوب، ص 77.</ref><br> | ||
امیرمؤمنان در این لحظه جمله تاریخى خود را درباره ابوسفیان گفت: مازلت عدواً للاسلام و اهله؛ تو بر دشمنى خود با اسلام باقى هستى <ref>یوسف بن عبد البر قرطبى مالکى، ج 2، ص 690.</ref><br> | |||
ابوسفیان ساکت ننشست و براى تحریک احساسات امام على(علیهالسلام) و یارانش اشعارى بدین مضمون سرود: نباید در مقابل حق | ابوسفیان ساکت ننشست و براى تحریک احساسات امام على(علیهالسلام) و یارانش اشعارى بدین مضمون سرود: نباید در مقابل حق مسلّمتان که غارت شده است سکوت کنید<br> | ||
بنىهاشم لاتطمعوا الناس فیکم *** و لا سیما تیم ابن مرّة او عدى<br> | بنىهاشم لاتطمعوا الناس فیکم *** و لا سیما تیم ابن مرّة او عدى<br> | ||
فما الامر الا فیکم و الیکم *** و لیس لها الا ابو حسن على<br> | فما الامر الا فیکم و الیکم *** و لیس لها الا ابو حسن على<br> | ||
<ref>ابن شهر آشوب، ص 87.</ref><br> | <ref>ابن شهر آشوب، ص 87.</ref><br> | ||
فرزندان هاشم! سکوت را بشکنید تا مردم به ویژه قبیلههاى تیم و عدى در حق مسلّم شما چشم طمع ندوزند. امر خلافت به شما و به سوى شما است و براى جز حضرت على کسى شایستگى ندارد. | فرزندان هاشم! سکوت را بشکنید تا مردم به ویژه قبیلههاى تیم و عدى در حق مسلّم شما چشم طمع ندوزند. امر خلافت به شما و به سوى شما است و براى جز حضرت على کسى شایستگى ندارد. | ||
على(علیهالسلام) که از هدف شوم | على(علیهالسلام) که از هدف شوم ابوسفیان در ایجاد فتنه و آشوب براى خشکاندن نهال نوپاى اسلام وبازگرداندن جاهلیت به خوبى آگاه بود، ضمن رد این پیشنهاد به وى فرمود: تو به جز فتنه و آشوب، هدف دیگرى ندارى. تو مدتها بدخواه اسلام بودهاى. مرا به نصیحت و سپاهیان تو نیازى نیست.<ref>طبرى، ج 3، ص 209؛ ابن ابىالحدید، ج 2، ص 45؛ على ابن اثیر، ج 2، ص 7.</ref><br> | ||
در | در [[نهجالبلاغه]] نیز حضرت در پاسخ این اقدام ابوسفیان و آگاه کردن مردم از عواقب بد اختلاف مىفرماید: موجهاى فتنه را با کشتىهاى نجات بشکافید. از ایجاد اختلاف و دو دستگى دورى گزینید و نشانههاى فخر فروشى را از سر بردارید. ... اگر سخن بگویم، مىگویند بر فرمانروایى حریص است و اگر خاموش بنشینم، گویند از مرگ مىترسد. به خدا سوگند! علاقه فرزند ابوطالب به مرگ بیش از علاقه کودک به پستان مادر است. اگر سکوت مىکنم، به سبب علم و آگاهى خاصى است که در آن فرو رفتهام و اگر شما هم مثل من آگاه بودید، به سان ریسمان چاه، مضطرب و لرزان مىشدید.<ref>نهج البلاغه، خطبه 5.</ref><br> | ||
عِلمى که حضرت از آن سخن مىگوید، آگاهى از نتایج | عِلمى که حضرت از آن سخن مىگوید، آگاهى از نتایج وحشتآور اختلاف و دو دستگى مسلمانان است؛ زیرا حضرت به خوبى مىدانست که قیام براى احقاق حق، به قیمت از بین رفتن اسلام و بازگشت مردم به عقاید جاهلى، تمام مىشود؛ بدین جهت، ترجیح مىدهد براى حفظ اسلام و وحدت امت اسلامى سکوت کند.<br> | ||
در نامهاى هم که به مردم مصر نوشته، علت سکوت خود را همین مسأله بیان کرده است: به خدا سوگند! من هرگز گمان نمىکردم که عرب خلافت را از خاندان پیامبر(صلىاللهعلیهوآله) بگیرد یا مرا از آن باز دارد. مرا به شگفتى وانداشت جز توجه مردم به دیگرى ]= ابوبکر[ که دست او را براى بیعت مىفشردند؛ از این رو من دست نگاه داشتم. دیدم گروهى از مردم از اسلام بازگشتهاند و مىخواهند آیین محمد(صلىاللهعلیهوآله)را محو کنند. ترسیدم که اگر به یارى اسلام و مسلمانان نشتابم، در پیکر آن رخنه و ویرانى مشاهده کنم که مصیبت و اندوه آن بر من بالاتر و بزرگ تر از حکومت چند روزهاى است که به زودى مانند سراب یا ابر از میان مىرود؛ سپس به مقابله با این حوادث برخاستم و مسلمانان را یارى کردم تا آن که باطل محو شد و آرامش به آغوش اسلام ]و جامعه اسلامى [بازگشت <ref>همان، نامه 62.</ref><br> | در نامهاى هم که به مردم مصر نوشته، علت سکوت خود را همین مسأله بیان کرده است: به خدا سوگند! من هرگز گمان نمىکردم که عرب خلافت را از خاندان پیامبر(صلىاللهعلیهوآله) بگیرد یا مرا از آن باز دارد. مرا به شگفتى وانداشت جز توجه مردم به دیگرى ]= ابوبکر[ که دست او را براى بیعت مىفشردند؛ از این رو من دست نگاه داشتم. دیدم گروهى از مردم از اسلام بازگشتهاند و مىخواهند آیین محمد(صلىاللهعلیهوآله)را محو کنند. ترسیدم که اگر به یارى اسلام و مسلمانان نشتابم، در پیکر آن رخنه و ویرانى مشاهده کنم که مصیبت و اندوه آن بر من بالاتر و بزرگ تر از حکومت چند روزهاى است که به زودى مانند سراب یا ابر از میان مىرود؛ سپس به مقابله با این حوادث برخاستم و مسلمانان را یارى کردم تا آن که باطل محو شد و آرامش به آغوش اسلام ]و جامعه اسلامى [بازگشت <ref>همان، نامه 62.</ref><br> | ||
چنانکه ملاحظه مىشود، در این نامه حضرت تصریح مىکند که نخست خود را کنار کشیدم هنگامى که اسلام و امت اسلامى را در معرض خطر دیدم و با این که حق من غصب شده بود، آن را نادیده گرفتم و به کمک دین و مسلمانان شتافتم.<br> | چنانکه ملاحظه مىشود، در این نامه حضرت تصریح مىکند که نخست خود را کنار کشیدم هنگامى که اسلام و امت اسلامى را در معرض خطر دیدم و با این که حق من غصب شده بود، آن را نادیده گرفتم و به کمک دین و مسلمانان شتافتم.<br> |