اخوان المسلمین لیبی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۲: خط ۵۲:
==بشیر عبد السلام الکبتی==
==بشیر عبد السلام الکبتی==


بشیر عبد السلام الکبتی، مسئول کل اخوان المسلمین لیبی است که سال 1953م در شهر بنغازی متولد شد. وی دانش آموخته رشته حسابداری از دانشکده اقتصاد و بازرگانی دانشگاه قاریونس در بنغازی است. الکبتی در سال 1982م همزمان با بازداشت سراسری اعضای اخوان المسلمین لیبی برای تحصیل در دانشگاه هاروارد عازم آمریکا شد و طی مدت 33 سال اقامت خود در این کشور مسئولیت هایی متعددی همچون ریاست «مرکز اسلامی کلرمونت» و «انجمن دانشجویان لیبیایی مقیم آمریکا» را بر عهده داشت. در نهایت عبدالسلام الکبتی بعد از سقوط دولت قذافی به لیبی بازگشت و در کنگره نهم اخوان المسلمین با رأی اکثریت به عنوان مسئول کل اخوان المسلمین انتخاب شد.
بشیر عبد السلام الکبتی، مسئول کل [[اخوان المسلمین]] لیبی است که سال 1953م در شهر بنغازی متولد شد. وی دانش آموخته رشته حسابداری از دانشکده اقتصاد و بازرگانی دانشگاه قاریونس در بنغازی است. الکبتی در سال 1982م همزمان با بازداشت سراسری اعضای اخوان المسلمین لیبی برای تحصیل در [[دانشگاه هاروارد]] عازم [[آمریکا]] شد و طی مدت 33 سال اقامت خود در این کشور مسئولیت هایی متعددی همچون ریاست [[مرکز اسلامی کلرمونت]] و [[انجمن دانشجویان لیبیایی مقیم آمریکا]] را بر عهده داشت. در نهایت عبدالسلام الکبتی بعد از سقوط دولت [[قذافی]] به لیبی بازگشت و در کنگره نهم اخوان المسلمین با رأی اکثریت به عنوان مسئول کل اخوان المسلمین انتخاب شد.<br>




گروه اخوان المسلمین لیبی مانند بسیاری از گروه های سیاسی این کشور در زمان حکمرانی معمر قذافی حق فعالیت قانونی نداشت. بعد از سال 2011 و سرنگونی قذافی، اخوانی ها هم مانند بسیاری از گروه های دیگر فرصت نقش آفرینی در تحولات لیبی را پیدا کردند.


این نقش آفرینی با انتخاب آقای مصطفی عبدالجلیل (از اعضای سابق اخوان المسلمین و به عنوان کسی که مدتی در اخوان المسلمین لیبی فعالیت داشت و در فضای سیاسی این کشور به عنوان فردی اسلام گرا شناخته می شد) برای نخست وزیری دولت انتقالی انتخاب می شود و نقش آفرینی اخوانی ها آغاز می شود. در این دوره و به ویژه بعد از جریانات انقلابهای عربی، با توجه به قدرتی که اخوانی ها در تونس و مصر پیدا می کنند، به تبع فضای مناسب برای حضور پر رنگ اخوانی ها در عرصه حکومتی لیبی ایجاد می شود و تشکیلات اخوانی ها در لیبی با ایجاد یک سری دفاتر در قاهره مصر، جزیره جربه در تونس و مهم تر از همه شهر بنغازی در لیبی موفق می شود که از طریق مجلس ملی انتقالی و بهره برداری از بازوی نظامی خود به نام الجماعه المقاتله، بر ارکان حکومت انقلابی لیبی سیطره پیدا کند.
گروه اخوان المسلمین لیبی مانند بسیاری از گروه های سیاسی این کشور در زمان حکمرانی [[معمر قذافی]] حق فعالیت قانونی نداشت. بعد از سال 2011 و سرنگونی قذافی، اخوانی ها هم مانند بسیاری از گروه های دیگر فرصت نقش آفرینی در تحولات لیبی را پیدا کردند.


به هر حال روابط گروه اخوان با نیروهای مسلحی (که بعد از خلا حکومتی و سرنگونی قذافی در لیبی ایجاد می شود) به خصوص با گروه های مسلح اسلامگرا روابط خوبی بوده است. اما نقطه تحول جدی در فعالیت اخوان لیبی در سال 2012 بود. جایی که اخوانی ها رسما حزب «عدالت و سازندگی» را با نزدیک به حدود بیست شعبه در استان های مختلف لیبی تاسیس کردند که نوعی حرکت رو به جلو در فعالیت های سیاسی اخوان المسلمین در لیبی به شمار می رفت. بعد از این اخوانی ها توانستند به سرعت نهادهای حکومتی به ویژه هیئت دولت، بانک مرکزی و خیلی از موسسه های مالی را در اختیار خود بگیرند و قانونی به نام قانون «عزل سیاسی» تصویب کنند و با این اقدام گام مهمی را در کنار زدن گروه ها و افراد وابسته به دولت و نظام قذافی بر داشتند و توانستند جای خود را در فضای سیاسی لیبی به خوبی باز کنند. هر چندآنها اکثریت نبودند، ولی به بخش مهمی از کنگره ملی را هم در دست خود داشتند. تا جایی که بارها شاهد بودیم که با دولت آقای علی زیدان، نخست وزیر وقت (که به جریان لیبرال گرایش داشت و مدافع کودتا علیه مرسی در مصر بود،) درگیر شدند و از هر راهی که می توانستند بارها دولت زیدان را تا پای استعفا پیش می برند و در نهایت هم موفق می شوند دولت زیدان را مجبور به استعفا کنند.
این نقش آفرینی با انتخاب آقای [[مصطفی عبدالجلیل]]<ref>از اعضای سابق اخوان المسلمین و به عنوان کسی که مدتی در اخوان المسلمین لیبی فعالیت داشت و در فضای سیاسی این کشور به عنوان فردی اسلام گرا شناخته می شد</ref> برای نخست وزیری دولت انتقالی انتخاب می شود و نقش آفرینی اخوانی ها آغاز می شود.  


اخوانی ها از لحاظ تاریخی سابقه قابل توجهی در لیبی داشتند، سابقه آن ها به دوره سنوسی و قبل از دوره قذافی برمیگردد و فضای بعد از انقلاب هم برای آن ها بسیار مساعد بود. ولی واقعیت این بود که شرایط برای اخوان المسلمین لیبی مانند اخوان المسلمین مصر، خیلی خوب پیش نرفت. در این بین ورود لیبی به یک دوره هرج و مرج سبب می شود که اخوانی ها از شرایط این هرج و مرج و آشوب هایی (که به واسطه حضور گروه های متعدد مسلح در لیبی به وجود می آید) متاثر شوند. چنانچه از سال 2014 به بعد اوضاع برای گروه های مختلف سیاسی در لیبی و به تبع آن اخوان المسلمین بدتر هم می شود و علت آن حضور ملموس و جدی گروه های مختلف سلفی جهادی به ویژه داعش در لیبی است.
در این دوره و به ویژه بعد از جریانات انقلابهای عربی، با توجه به قدرتی که اخوانی ها در [[تونس]] و [[مصر]] پیدا می کنند، به تبع فضای مناسب برای حضور پر رنگ اخوانی ها در عرصه حکومتی [[لیبی]] ایجاد می شود و تشکیلات اخوانی ها در [[لیبی]] با ایجاد یک سری دفاتر در قاهره مصر، جزیره جربه در [[تونس]] و مهم تر از همه شهر بنغازی در [[لیبی]] موفق می شود که از طریق مجلس ملی انتقالی و بهره برداری از بازوی نظامی خود به نام [[الجماعه المقاتله]]، بر ارکان حکومت انقلابی [[لیبی]] سیطره پیدا کند.<br>
 
 
به هر حال روابط گروه [[اخوان المسلمین|اخوان]] با نیروهای مسلحی<ref>بعد از خلا حکومتی و سرنگونی قذافی در لیبی ایجاد می شود</ref> به خصوص با گروه های مسلح اسلامگرا روابط خوبی بوده است. اما نقطه تحول جدی در فعالیت اخوان لیبی در سال 2012 بود. جایی که اخوانی ها رسما حزب «عدالت و سازندگی» را با نزدیک به حدود بیست شعبه در استان های مختلف لیبی تاسیس کردند که نوعی حرکت رو به جلو در فعالیت های سیاسی اخوان المسلمین در لیبی به شمار می رفت.
 
بعد از این اخوانی ها توانستند به سرعت نهادهای حکومتی به ویژه هیئت دولت، بانک مرکزی و خیلی از موسسه های مالی را در اختیار خود بگیرند و قانونی به نام قانون «عزل سیاسی» تصویب کنند و با این اقدام گام مهمی را در کنار زدن گروه ها و افراد وابسته به دولت و نظام قذافی بر داشتند و توانستند جای خود را در فضای سیاسی لیبی به خوبی باز کنند. هر چندآنها اکثریت نبودند، ولی به بخش مهمی از کنگره ملی را هم در دست خود داشتند.
 
تا جایی که بارها شاهد بودیم که با دولت آقای علی زیدان، نخست وزیر وقت  <ref>به جریان لیبرال گرایش داشت و مدافع کودتا علیه مرسی در مصر بود</ref> درگیر شدند و از هر راهی که می توانستند بارها دولت زیدان را تا پای استعفا پیش می برند و در نهایت هم موفق می شوند دولت زیدان را مجبور به استعفا کنند.
 
اخوانی ها از لحاظ تاریخی سابقه قابل توجهی در [[لیبی]] داشتند، سابقه آن ها به دوره سنوسی و قبل از دوره قذافی برمیگردد و فضای بعد از انقلاب هم برای آن ها بسیار مساعد بود. ولی واقعیت این بود که شرایط برای اخوان المسلمین لیبی مانند ا[[خوان المسلمین مصر]]، خیلی خوب پیش نرفت.  
 
در این بین ورود لیبی به یک دوره هرج و مرج سبب می شود که اخوانی ها از شرایط این هرج و مرج و آشوب هایی (که به واسطه حضور گروه های متعدد مسلح در لیبی به وجود می آید) متاثر شوند. چنانچه از سال 2014 به بعد اوضاع برای گروه های مختلف سیاسی در لیبی و به تبع آن اخوان المسلمین بدتر هم می شود و علت آن حضور ملموس و جدی گروه های مختلف سلفی جهادی به ویژه داعش در لیبی است.


اما از جهت دیگر باید گفت که هر چند اخوانی های لیبی مانند اخوانی های مصر، از محبوبیت گسترده مردمی برخوردار نیستند، اما واقعا بازیگر تاثیرگذاری هستند. اگر بخواهیم جایگاه اخوان را در صحنه سیاسی امروز لیبی ترسیم کنیم، باید به این نکته توجه کنیم که در یکی دو سال گذشته فضای سیاسی لیبی شاهد حضور همزمان دو دولت و مجلس موازی و رقیب ( به بیان دیگر نوعی حاکمیت دوگانه در لیبی) بود. شرایط در لیبی به گونه ای پیش رفت که در آن انتخاباتی برگزار می شود و با وجود مشارکت بسیار کمی مجلسی با ماهیتی سکولار و لیبرال شکل گرفت و مورد تایید جامعه جهانی و غربی ها قرار گرفت. از طرف دیگر جریان های اسلامگرا و نزدیک به اخوان هم (که نتیجه این انتخابات را قبول نداشتند) عمدتا در شهر طرابلس، پایتخت، اوضاع را در دست داشتند و مجلس و دولتی به ریاست آقای عمر الحاسی در طرابلس (که نزدیک به اخوانی هاست) شکل می گیرد و یک مجلس و دولت هم در تقرق در شرق لیبی به ریاست آقای عبدالله السناف شکل گرفت.
اما از جهت دیگر باید گفت که هر چند اخوانی های لیبی مانند اخوانی های مصر، از محبوبیت گسترده مردمی برخوردار نیستند، اما واقعا بازیگر تاثیرگذاری هستند. اگر بخواهیم جایگاه اخوان را در صحنه سیاسی امروز لیبی ترسیم کنیم، باید به این نکته توجه کنیم که در یکی دو سال گذشته فضای سیاسی لیبی شاهد حضور همزمان دو دولت و مجلس موازی و رقیب ( به بیان دیگر نوعی حاکمیت دوگانه در لیبی) بود. شرایط در لیبی به گونه ای پیش رفت که در آن انتخاباتی برگزار می شود و با وجود مشارکت بسیار کمی مجلسی با ماهیتی سکولار و لیبرال شکل گرفت و مورد تایید جامعه جهانی و غربی ها قرار گرفت. از طرف دیگر جریان های اسلامگرا و نزدیک به اخوان هم (که نتیجه این انتخابات را قبول نداشتند) عمدتا در شهر طرابلس، پایتخت، اوضاع را در دست داشتند و مجلس و دولتی به ریاست آقای عمر الحاسی در طرابلس (که نزدیک به اخوانی هاست) شکل می گیرد و یک مجلس و دولت هم در تقرق در شرق لیبی به ریاست آقای عبدالله السناف شکل گرفت.
۱٬۰۰۷

ویرایش