دیوان نقابت و نقش شیعیان در پاسداری از نسل نبوی (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی « <div class="wikiInfo"> {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | |- !عنوان مقاله!! data-type="authorN...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۹: خط ۳۹:
اما پدیده دیوان نقابت، در اواسط قرن سوم هجری که با آغاز دوران غیبت صغری مصادف است ایجاد می شود و هدف عمده از تشکیل آن پیراستن و جلوگیری از هر گونه آلودگی، انحراف و مشکلی در خاندان رسالت(ص) به دلیل ضرورت حفظ عظمت و شان این دودمان مقدس بوده است. زیرا در اوایل خلافت بنی‌العباس در اعقاب و بطون سلسله سادات کثرتی پدید آمد و خود بنی العباس هم که هاشمی نژاد بودند انگیزه مناسبی برای حفظ و حمایت انساب سادات داشتند. از اینجا ضرورت ایجاد دستگاه نقابت پیدا شد تا منسوبین به بنی هاشم همگی از روی شجره نامه ها شناسایی شوند و با مشخص شدن ذوی القربی، بتوانند به درستی به حقوق خود نائل آیند و اجر رسالت به ایشان عاید شود.و به سرعت تمامی نقاط جهان اسلام را در نوردید و خود عاملی در جهت تعمیق و گسترش علم انساب شد.  
اما پدیده دیوان نقابت، در اواسط قرن سوم هجری که با آغاز دوران غیبت صغری مصادف است ایجاد می شود و هدف عمده از تشکیل آن پیراستن و جلوگیری از هر گونه آلودگی، انحراف و مشکلی در خاندان رسالت(ص) به دلیل ضرورت حفظ عظمت و شان این دودمان مقدس بوده است. زیرا در اوایل خلافت بنی‌العباس در اعقاب و بطون سلسله سادات کثرتی پدید آمد و خود بنی العباس هم که هاشمی نژاد بودند انگیزه مناسبی برای حفظ و حمایت انساب سادات داشتند. از اینجا ضرورت ایجاد دستگاه نقابت پیدا شد تا منسوبین به بنی هاشم همگی از روی شجره نامه ها شناسایی شوند و با مشخص شدن ذوی القربی، بتوانند به درستی به حقوق خود نائل آیند و اجر رسالت به ایشان عاید شود.و به سرعت تمامی نقاط جهان اسلام را در نوردید و خود عاملی در جهت تعمیق و گسترش علم انساب شد.  
از سده‌ی چهارم به بعد که شیعه حیاتش را بدون حضور امام آغاز کرد، علی‌رغم اصرار قاطع بر اصل حق انحصاری و الهی حاکمیت معصوم از سوی خداوند و نامشروع شمردن حاکمیت‌های غیر معصوم، علمای شیعه در ادامه‌ی خط اعتدالی و مبارزات فرهنگی سیاسی دوره‌ی حضور امام حرکت کردند. فقیهان این دوره حکومت‌های این برهه ی تاریخی را نمونه‌ی حکومت ظلم می‌دانستند و برای آن‌ها هیچ گونه ولایت مشروعی قائل نبودند؛ لیکن از آن‌جا که دغدغه و هدف اصلی فقیهان در این دوره چگونگی نگهداری شیعه و پاسداری از مرزهای عقیدتی و فکری آنان بود،‌ پرسش‌هایی را به میان آوردند و به تلاش برخاستند تا پاسخ‌های آن‌ها را به‌درستی دریابند. پرسش‌های مطرح از این قبیل بود: پذیرش ولایت حاکمان ظالم، داد و ستد با آن‌ها، استفاده از دارایی‌هایی که حاکمان در اختیار دارند و این‌که آیا می‌توان با فرمانروای ظالم همکاری کرد؟
از سده‌ی چهارم به بعد که شیعه حیاتش را بدون حضور امام آغاز کرد، علی‌رغم اصرار قاطع بر اصل حق انحصاری و الهی حاکمیت معصوم از سوی خداوند و نامشروع شمردن حاکمیت‌های غیر معصوم، علمای شیعه در ادامه‌ی خط اعتدالی و مبارزات فرهنگی سیاسی دوره‌ی حضور امام حرکت کردند. فقیهان این دوره حکومت‌های این برهه ی تاریخی را نمونه‌ی حکومت ظلم می‌دانستند و برای آن‌ها هیچ گونه ولایت مشروعی قائل نبودند؛ لیکن از آن‌جا که دغدغه و هدف اصلی فقیهان در این دوره چگونگی نگهداری شیعه و پاسداری از مرزهای عقیدتی و فکری آنان بود،‌ پرسش‌هایی را به میان آوردند و به تلاش برخاستند تا پاسخ‌های آن‌ها را به‌درستی دریابند. پرسش‌های مطرح از این قبیل بود: پذیرش ولایت حاکمان ظالم، داد و ستد با آن‌ها، استفاده از دارایی‌هایی که حاکمان در اختیار دارند و این‌که آیا می‌توان با فرمانروای ظالم همکاری کرد؟
شیخ مفید که از برجسته‌ترین متکلمان و فقیهان شیعه می‌باشد، در شرایطی همراهی با حکومت ظالم را به شرط اجرای احکام خداوند که موجب اطاعت خداوند شود، جایز می‌شمارد. شاگرد او سید مرتضی همکاری با سلطان جائر را برای مصلحت و نفع مسلمانان جایز می‌شمارد و در رساله‌ی کوتاه و مهم با نام فی‌العمل مع‌السلطان کارکردن برای سلطان ظالم را با شرایطی از جمله امر به معروف و نهی از منکر و اقامه‌ی حق و دفع باطل، جایز و گاه واجب می‌شمارد. توجیه وی برای چنین کاری این است که در ظاهر این ولایت از جانب ظالم ولی در واقع و باطن از جانب امامان معصوم(ع) است. وی در درون حکومت عباسیان نقابت طلاب، امیری حجاج، و ولایت مظالم و... را می‌پذیرد و برادرش شریف رضی نیز همان مناصب را در دوران خلافت القادر بالله عهده‌دار بود.  
شیخ مفید که از برجسته‌ترین متکلمان و فقیهان شیعه می‌باشد، در شرایطی همراهی با حکومت ظالم را به شرط اجرای احکام خداوند که موجب اطاعت خداوند شود، جایز می‌شمارد. شاگرد او سید مرتضی همکاری با سلطان جائر را برای مصلحت و نفع مسلمانان جایز می‌شمارد و در رساله‌ی کوتاه و مهم با نام فی‌العمل مع‌السلطان کارکردن برای سلطان ظالم را با شرایطی از جمله امر به معروف و نهی از منکر و اقامه‌ی حق و دفع باطل، جایز و گاه واجب می‌شمارد. توجیه وی برای چنین کاری این است که در ظاهر این ولایت از جانب ظالم ولی در واقع و باطن از جانب امامان معصوم(ع) است. وی در درون حکومت عباسیان نقابت طلاب، امیری حجاج، و ولایت مظالم و... را می‌پذیرد و برادرش شریف رضی نیز همان مناصب را در دوران خلافت القادر بالله عهده‌دار بود.  
فقیهان بعد از شیخ مفید و سید مرتضی در چگونگی برخورد با دولت‌های ستمگر، دیدگاه‌هایی نزدیک به دیدگاه آن دو دارند. شیخ طوسی و ابن ادریس نیز پذیرش ولایت از سوی حکمروایان ستم را برای اقامه‌ی حق و از بین بردن باطل و انجام وظیفه‌ی امر به معروف و نهی از منکر و... مستحب می‌دانند. البته از این نکته نباید غافل شد که این مباحث در زمانه‌ای مطرح شده است که خلافت عامه با عباسیان بوده است و شیعیان در شرایط خاصی به سر می‌برده‌اند و تلاش علمای شیعه در این زمان برای حفظ تشیع و بسط احکام شرعی از آبشخور اصلی آن یعنی اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم‌السلام) و نیز هدایت خلق بوده است و در این چارچوب است که حکم به جواز همکاری با سلطان جائر را صادر می‌نمایند.   
فقیهان بعد از شیخ مفید و سید مرتضی در چگونگی برخورد با دولت‌های ستمگر، دیدگاه‌هایی نزدیک به دیدگاه آن دو دارند. شیخ طوسی و ابن ادریس نیز پذیرش ولایت از سوی حکمروایان ستم را برای اقامه‌ی حق و از بین بردن باطل و انجام وظیفه‌ی امر به معروف و نهی از منکر و... مستحب می‌دانند. البته از این نکته نباید غافل شد که این مباحث در زمانه‌ای مطرح شده است که خلافت عامه با عباسیان بوده است و شیعیان در شرایط خاصی به سر می‌برده‌اند و تلاش علمای شیعه در این زمان برای حفظ تشیع و بسط احکام شرعی از آبشخور اصلی آن یعنی اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم‌السلام) و نیز هدایت خلق بوده است و در این چارچوب است که حکم به جواز همکاری با سلطان جائر را صادر می‌نمایند.   
شیعیان و علویان به این دانش- انساب و بحث نقابت-به عللی هم چون: مسائل حقوقی، اجتماعی، اعتقادی و سیاسی، توجه ویژه داشته‌اند. به همین جهت می‌توان گفت تاریخ تطورات شیعه با تاریخ پرفراز و نشیب سادات و علویان در هم تندیده شده است.
شیعیان و علویان به این دانش- انساب و بحث نقابت-به عللی هم چون: مسائل حقوقی، اجتماعی، اعتقادی و سیاسی، توجه ویژه داشته‌اند. به همین جهت می‌توان گفت تاریخ تطورات شیعه با تاریخ پرفراز و نشیب سادات و علویان در هم تندیده شده است.
برای بررسی بهتر زوایای پیدا و پنهان تاریخ ذریه نبوی به دلیل ثبت بسیاری از وقایع و تاریخ این خاندان در منابع نسبی و همچنین تسلط بر تاریخ مذهب تشیع ، مراجعه ومطالعه گسترده انساب ضرورت دارد. اهمیت این دانش در نزد شیعیان، بر کسی پوشیده نیست آنان به دلایل مختلف به این دانش رونق بخشیده و آن را توسعه داده اند. که به صورت مختصر اشاره می‌شود:
برای بررسی بهتر زوایای پیدا و پنهان تاریخ ذریه نبوی به دلیل ثبت بسیاری از وقایع و تاریخ این خاندان در منابع نسبی و همچنین تسلط بر تاریخ مذهب تشیع ، مراجعه ومطالعه گسترده انساب ضرورت دارد. اهمیت این دانش در نزد شیعیان، بر کسی پوشیده نیست آنان به دلایل مختلف به این دانش رونق بخشیده و آن را توسعه داده اند. که به صورت مختصر اشاره می‌شود:
1 -===دوستي و محبت اهل بيت===:از آنجا که طبق سفارش قرآن کریم محبت به ذریه پیامبر(ص) مورد تاکید قرار گرفته است  اهتمام به حفظ انساب ذریه رسول الله(ص) بر جمیع مسلمین ضروری است. اما دوستی و مودّت به این خانواده، لوازمی دارد که مهمترین آن شناخت است و شناخت این خاندان نیز آشنایی با علم انساب را بیش از پیش آشکار می کند.ازاین‌رو شیعیان و حتی اهل‌سنت نیز آثار فراوانی را مختص به انساب ذریه طاهره به رشته تحریر درآورده‌اند. علمای شیعه در باب انساب و به‌خصوص انساب سادات مشقت‌ها و زحمات فراوانی را متحمل شده اند تا بتوانند آثار فراوان و ارزشمندی در این زمینه به جامعه اسلامی و بلکه بشریت ارائه کنند. واین همه نشان از حساسیت و اهمیت دانش نسب، نزد دانشمندان اسلامی بالاخص شیعی دارد. بحث امامت و ولایت که یکی از کلیدی‌ترین موضوعات تاریخ تشیع را تشکیل می دهدـ به واسطه معرفی نسبت ائمه(ع) با پیامبر و تاکید بر این‌که آنان فرزندان پیامبر(ص) هستند، ضرورت علم نسب شناسی و به تبع آن نقابت سادات را بار دیگر نمایان می سازد.
1 -===دوستي و محبت اهل بيت===:از آنجا که طبق سفارش قرآن کریم محبت به ذریه پیامبر(ص) مورد تاکید قرار گرفته است  اهتمام به حفظ انساب ذریه رسول الله(ص) بر جمیع مسلمین ضروری است. اما دوستی و مودّت به این خانواده، لوازمی دارد که مهمترین آن شناخت است و شناخت این خاندان نیز آشنایی با علم انساب را بیش از پیش آشکار می کند.ازاین‌رو شیعیان و حتی اهل‌سنت نیز آثار فراوانی را مختص به انساب ذریه طاهره به رشته تحریر درآورده‌اند. علمای شیعه در باب انساب و به‌خصوص انساب سادات مشقت‌ها و زحمات فراوانی را متحمل شده اند تا بتوانند آثار فراوان و ارزشمندی در این زمینه به جامعه اسلامی و بلکه بشریت ارائه کنند. واین همه نشان از حساسیت و اهمیت دانش نسب، نزد دانشمندان اسلامی بالاخص شیعی دارد. بحث امامت و ولایت که یکی از کلیدی‌ترین موضوعات تاریخ تشیع را تشکیل می دهدـ به واسطه معرفی نسبت ائمه(ع) با پیامبر و تاکید بر این‌که آنان فرزندان پیامبر(ص) هستند، ضرورت علم نسب شناسی و به تبع آن نقابت سادات را بار دیگر نمایان می سازد.
2-===شناسايي و ياري رساندن به اهل بيت===:زمینه قیام‌های علویان بدون تردید، اقبال عمومی نسبت به علویان در میان مردم بود که دلیل این توجه و مقبولیت ارتباط آنان با پیامبر بوده تا جایی که افراد فراوانی مخصوصا در میان صاحبان قدرت برای استفاده از این موقعیت ممتاز و همچنین مشروعیت بخشیدن به قدرت مکتسبه، خود را به علویان منتسب می‌کردند. شناسایی نسب اینگونه افراد که منجر به تأیید و یا عدم‌تأیید برای یاری رساندن و پیوستن با ایشان می شد، بسیار مهم بود و این خود عاملی جهت ضرورت ایجاد و گسترش دیوان نقابت نیز بوده است.
2-===شناسايي و ياري رساندن به اهل بيت===:زمینه قیام‌های علویان بدون تردید، اقبال عمومی نسبت به علویان در میان مردم بود که دلیل این توجه و مقبولیت ارتباط آنان با پیامبر بوده تا جایی که افراد فراوانی مخصوصا در میان صاحبان قدرت برای استفاده از این موقعیت ممتاز و همچنین مشروعیت بخشیدن به قدرت مکتسبه، خود را به علویان منتسب می‌کردند. شناسایی نسب اینگونه افراد که منجر به تأیید و یا عدم‌تأیید برای یاری رساندن و پیوستن با ایشان می شد، بسیار مهم بود و این خود عاملی جهت ضرورت ایجاد و گسترش دیوان نقابت نیز بوده است.
3-==جلوگيري از ورود غير سادات==:با تاسیس نقابت خطر ورود احتمالی غیر سادات در سلسله جلیله سادات گرفته شد و انساب ایشان محفوظ ماند. از این رو نهاد نقابت شکل گرفت و به دلایلی به دو دستگاه «نقیب الطالبیین» و «نقیب العباسیین»، تقسیم گردید.  
3-==جلوگيري از ورود غير سادات==:با تاسیس نقابت خطر ورود احتمالی غیر سادات در سلسله جلیله سادات گرفته شد و انساب ایشان محفوظ ماند. از این رو نهاد نقابت شکل گرفت و به دلایلی به دو دستگاه «نقیب الطالبیین» و «نقیب العباسیین»، تقسیم گردید.  
4-===دادن امتياز به سادات===:منصب نقابت بسیار محترم و صاحب آن معظم بود و چهره شاخصی همانند سید جلیل طاهر ذی المناقب، ابواحمد حسین بن موسی  پدر سید مرتضی و سید رضی، عهده دار این منصب بود که به هشت واسطه نسبش به حضرت موسی بن جعفر×می رسید، علاوه برآن دیوان مظالم و امارت حج را نیز متصدی بود که این مسئولیت نیز به سید رضی و سید مرتضی رسید. معمولاً برای تصدی مقام ریاست نقابت، شخصی را به اسم نقیب الأشراف یا رئیس خاندان نبوی انتخاب می کردند.
4-===دادن امتياز به سادات===:منصب نقابت بسیار محترم و صاحب آن معظم بود و چهره شاخصی همانند سید جلیل طاهر ذی المناقب، ابواحمد حسین بن موسی  پدر سید مرتضی و سید رضی، عهده دار این منصب بود که به هشت واسطه نسبش به حضرت موسی بن جعفر×می رسید، علاوه برآن دیوان مظالم و امارت حج را نیز متصدی بود که این مسئولیت نیز به سید رضی و سید مرتضی رسید. معمولاً برای تصدی مقام ریاست نقابت، شخصی را به اسم نقیب الأشراف یا رئیس خاندان نبوی انتخاب می کردند.
طبق توافقاتی که میان حاکم وقت و بزرگان سادات به عمل آمد، امتیازی به سادات داده شد که به تأسیس دارالنقابه‌ها انجامید.
طبق توافقاتی که میان حاکم وقت و بزرگان سادات به عمل آمد، امتیازی به سادات داده شد که به تأسیس دارالنقابه‌ها انجامید.
در این دارالنقابه‌ها، نقیب النقبایی از طرف حکومت مرکزی تعیین می‌شد که او برای هر شهر نقیبی مشخص می‌کرد. دارالنقابه‌ها بهترین جا برای حفظ انساب سادات بود، اما متأسفانه تشکیلات نقابت از اواسط دوران صفویه برچیده شد و خلل بزرگی در انساب سادات در ایران اسلامی به وجود آمد و پس از آن مرکز خاصی برای ثبت ، ضبط، حفظ و رسیدگی به امور رفاهی، فرهنگی وآموزشی نسل سادات و شان کیان آنها وجود نداشت، در عین حال هم اکنون نیز دارالنقابه هایی در برخی از کشورهای اسلامی وجود دارد؛ و علمای بزرگ نسب‌شناسی در هر زمانی برای حفظ سلسله سادات از گزند حوادث، با استفاده و تکمیل بقایای به جا مانده از پرونده‌های موجود در دار النقابه‌ها که به جریده شهرت داشت اقدام به تألیف کتب انساب نمودند که هم اکنون مقداری از این کتاب ها در دسترس می باشند.  
در این دارالنقابه‌ها، نقیب النقبایی از طرف حکومت مرکزی تعیین می‌شد که او برای هر شهر نقیبی مشخص می‌کرد. دارالنقابه‌ها بهترین جا برای حفظ انساب سادات بود، اما متأسفانه تشکیلات نقابت از اواسط دوران صفویه برچیده شد و خلل بزرگی در انساب سادات در ایران اسلامی به وجود آمد و پس از آن مرکز خاصی برای ثبت ، ضبط، حفظ و رسیدگی به امور رفاهی، فرهنگی وآموزشی نسل سادات و شان کیان آنها وجود نداشت، در عین حال هم اکنون نیز دارالنقابه هایی در برخی از کشورهای اسلامی وجود دارد؛ و علمای بزرگ نسب‌شناسی در هر زمانی برای حفظ سلسله سادات از گزند حوادث، با استفاده و تکمیل بقایای به جا مانده از پرونده‌های موجود در دار النقابه‌ها که به جریده شهرت داشت اقدام به تألیف کتب انساب نمودند که هم اکنون مقداری از این کتاب ها در دسترس می باشند.  


==اهمیّت و مسئولیّت دیوان نقابت از نگاه مرجع بزرگ جهان تشیع==
==اهمیّت و مسئولیّت دیوان نقابت از نگاه مرجع بزرگ جهان تشیع==
خط ۶۳: خط ۶۳:
==تشکیلات نقابت==  
==تشکیلات نقابت==  
تشکیلات نقابت که دارای اهمیت فوق العاده ای بوده و به مرور توانست از ترکستان چین در شرق تا اندلس در غرب جهان اسلام دامن خود را بگستراند باید دارای تشکیلات اداری منظم و دقیقی می بود و به همین دلیل پس از عباسیان نیز قرن ها در دولتهای مختلف اسلامی دوام آورد.و تا دوران صفویه به حیات خود ادامه داد و هم اکنون نیز در بعضی از کشورهای اسلامی با تغییراتی وجود خارجی دارد چرا که از ابتدا دستگاه اداری بیت المال که در دوران عباسیان تشکیل و گسترش یافت برای دیوان بیت المال دستگاه اداری مجهزی که بر آن نظارت و اداره امور آن را به عهده داشت ، دیده شده بود . این دستگاه اموال وارده به بیت‌المال و اموالی را که برای مصارف مختلف از آن خارج می‌شد ثبت می کرد. به هر حال دستگاه و تشکیلات نقابت از گستردگی فراوانی بر خوردار گشت و افراد و عناصر فراوانی در مناصب گوناگون در این دیوان فعالیت داشتند.مناصبی چون: خلیفة النقیب،نائب النقیب، باب النقابه، حاجب النقیب،کاتب النقیب، خازن النقیب، وکیل النقیب، وصی النقیب، خادم النقابه، عامل النقابه، عین النقابه، نسابةالنقابة و... در این دیوان قرار داشت. همچنین این دیوان دارای مکانی به نام بیت النقابه (ساختمان اداری دیوان نقابت)،بوده است. در دفاتر دیوان النقابه اوقاف و املاک و مستغلّات طالبیان ثبت می گردید؛ اوقاف و نذورات و سهم سادات تحت نظارت نقیب گردآوری و در میان مستحقان تقسیم می‌گردید و وظایف متعددی را عهده دار بود و هر یک از افراد آن مسئولیت یکی از امور مربوط به دستگاه را بر عهده داشت :
تشکیلات نقابت که دارای اهمیت فوق العاده ای بوده و به مرور توانست از ترکستان چین در شرق تا اندلس در غرب جهان اسلام دامن خود را بگستراند باید دارای تشکیلات اداری منظم و دقیقی می بود و به همین دلیل پس از عباسیان نیز قرن ها در دولتهای مختلف اسلامی دوام آورد.و تا دوران صفویه به حیات خود ادامه داد و هم اکنون نیز در بعضی از کشورهای اسلامی با تغییراتی وجود خارجی دارد چرا که از ابتدا دستگاه اداری بیت المال که در دوران عباسیان تشکیل و گسترش یافت برای دیوان بیت المال دستگاه اداری مجهزی که بر آن نظارت و اداره امور آن را به عهده داشت ، دیده شده بود . این دستگاه اموال وارده به بیت‌المال و اموالی را که برای مصارف مختلف از آن خارج می‌شد ثبت می کرد. به هر حال دستگاه و تشکیلات نقابت از گستردگی فراوانی بر خوردار گشت و افراد و عناصر فراوانی در مناصب گوناگون در این دیوان فعالیت داشتند.مناصبی چون: خلیفة النقیب،نائب النقیب، باب النقابه، حاجب النقیب،کاتب النقیب، خازن النقیب، وکیل النقیب، وصی النقیب، خادم النقابه، عامل النقابه، عین النقابه، نسابةالنقابة و... در این دیوان قرار داشت. همچنین این دیوان دارای مکانی به نام بیت النقابه (ساختمان اداری دیوان نقابت)،بوده است. در دفاتر دیوان النقابه اوقاف و املاک و مستغلّات طالبیان ثبت می گردید؛ اوقاف و نذورات و سهم سادات تحت نظارت نقیب گردآوری و در میان مستحقان تقسیم می‌گردید و وظایف متعددی را عهده دار بود و هر یک از افراد آن مسئولیت یکی از امور مربوط به دستگاه را بر عهده داشت :
1ـ ===خلیفه نقیب===: نقیبانی که وظایف حقوقی – قضایی را عهده‌دار بوده و اختیار امور حسبیه را نیز در دست داشته و در مواردی مجتهدانی را به عنوان قائم مقام برای خود بر می‌گزیدند.
1ـ ===خلیفه نقیب===: نقیبانی که وظایف حقوقی – قضایی را عهده‌دار بوده و اختیار امور حسبیه را نیز در دست داشته و در مواردی مجتهدانی را به عنوان قائم مقام برای خود بر می‌گزیدند.
2ـ ===نائب نقیب===: نقبایی که دارای مقام اجتهاد نبودند و مناصب قضایی نیز نداشتند برای خویش نائب یا نماینده ای را انتخاب می کردند در مواردی نیز دیده شده است نقیبان مجتهد نیز در امور عمومی نقابت نایبانی داشته اند.
2ـ ===نائب نقیب===: نقبایی که دارای مقام اجتهاد نبودند و مناصب قضایی نیز نداشتند برای خویش نائب یا نماینده ای را انتخاب می کردند در مواردی نیز دیده شده است نقیبان مجتهد نیز در امور عمومی نقابت نایبانی داشته اند.
به طور مثال: هبةالله بن علی بغدادی به نیابت از ابو احمد حسین بن موسی،پدر شریفین رضی و مرتضی نقابت محله ای در بغداد به نام کرخ را بر عهده داشت.   
به طور مثال: هبةالله بن علی بغدادی به نیابت از ابو احمد حسین بن موسی،پدر شریفین رضی و مرتضی نقابت محله ای در بغداد به نام کرخ را بر عهده داشت.   
3- ===باب النقابة===: به معنای محرم اسرار و مقرب معنا داشته و واسطه در انتقال پیام ها بوده است. جایگاه وکالت ونمایندگی را نیز برای این عنوان مطرح کرده اند.  
3- ===باب النقابة===: به معنای محرم اسرار و مقرب معنا داشته و واسطه در انتقال پیام ها بوده است. جایگاه وکالت ونمایندگی را نیز برای این عنوان مطرح کرده اند.  
5ـ ===حاجب النقیب===: در تاریخ آمده که در بعضی مواقع به نقیب توصیه می شد برای خویش حاجب یا حاجبانی تعین کرده تا برنامه روزانه ، ساعات ملاقات و رفت و آمدها را تنظیم نماید؛ این منصب بیشتر در مواردی ایجاد می شد که نقیب دارای مشاغل متعدد و هم زمان بوده است.البته این کثرت وظایف به گزارش‌های تاریخی بیشتر در توصیف شخص نقیب النقبای هر عصر آمده است.   
5ـ ===حاجب النقیب===: در تاریخ آمده که در بعضی مواقع به نقیب توصیه می شد برای خویش حاجب یا حاجبانی تعین کرده تا برنامه روزانه ، ساعات ملاقات و رفت و آمدها را تنظیم نماید؛ این منصب بیشتر در مواردی ایجاد می شد که نقیب دارای مشاغل متعدد و هم زمان بوده است.البته این کثرت وظایف به گزارش‌های تاریخی بیشتر در توصیف شخص نقیب النقبای هر عصر آمده است.   
6ـ ===کاتب النقیب===: در فرامین صادر برای نقبا یکی از موارد مورد تاکید برگزیدن شخصی امین به عنوان کاتب بوده است که در تاریخ افرادی نیز با این عنوان ثبت شده اند.  
6ـ ===کاتب النقیب===: در فرامین صادر برای نقبا یکی از موارد مورد تاکید برگزیدن شخصی امین به عنوان کاتب بوده است که در تاریخ افرادی نیز با این عنوان ثبت شده اند.  
7ـ ===خازن النقیب=== : وظیفه او حفاظت ، ثبت و شاید هم انتقال دارایی‌های نقدی دیوان بوده است.  روشن است که وجود چنین فردی در دستگاه نقابت ضروری بوده و به همین دلیل هم نقبا به داشتن چنین فردی توصیه شده اند.
7ـ ===خازن النقیب=== : وظیفه او حفاظت ، ثبت و شاید هم انتقال دارایی‌های نقدی دیوان بوده است.  روشن است که وجود چنین فردی در دستگاه نقابت ضروری بوده و به همین دلیل هم نقبا به داشتن چنین فردی توصیه شده اند.
8ـ ===وکیل النقیب=== : در بعض از احکام نقابت آمده است که نقبا برای تسهیل امور ذریه پیامبر اکرم(ص) برای خودشان وکلایی را برگزینند.  
8ـ ===وکیل النقیب=== : در بعض از احکام نقابت آمده است که نقبا برای تسهیل امور ذریه پیامبر اکرم(ص) برای خودشان وکلایی را برگزینند.  
9ـ ===وصی النقیب=== : در برخی منابع آمده استکه نقیب کسی را وصی خود قرار داد.این زمانی اهمیت پیدا می کند که بدانیم گاهی خلیفه یا سلطان به نقیبی اختیار می دادند که فردی را برای پس از مرگ خود به جانشینی انتخاب کند و این شخص معمولا از نزدیکان یا فرزندان نقیب بود  که باید عهدار امور دیوان نقابت می شد. بطور مثال:علی بن طاووس نقیب محمد بن علی بن الاعرج را وصی خود قرار داد.  
9ـ ===وصی النقیب=== : در برخی منابع آمده استکه نقیب کسی را وصی خود قرار داد.این زمانی اهمیت پیدا می کند که بدانیم گاهی خلیفه یا سلطان به نقیبی اختیار می دادند که فردی را برای پس از مرگ خود به جانشینی انتخاب کند و این شخص معمولا از نزدیکان یا فرزندان نقیب بود  که باید عهدار امور دیوان نقابت می شد. بطور مثال:علی بن طاووس نقیب محمد بن علی بن الاعرج را وصی خود قرار داد.  
10ـ ===خادم النقیب=== : از تعابیر و توصیفاتی که درباره این شغل در منابع ذکرشده روشن است که دارنده آن به نقیب نزدیک بوده است. به طور مثال: ناصر بن مهدی رازی قبل از آن که به نقابت بغداد بر گزیده شود در خدمت نقیب طالبیان ری بوده است.  
10ـ ===خادم النقیب=== : از تعابیر و توصیفاتی که درباره این شغل در منابع ذکرشده روشن است که دارنده آن به نقیب نزدیک بوده است. به طور مثال: ناصر بن مهدی رازی قبل از آن که به نقابت بغداد بر گزیده شود در خدمت نقیب طالبیان ری بوده است.  
11ـ ===عامل النقابه=== : تمامی کارکنان اداری دیوان را عامل می‌گفتند و در عیل حال نقیب باید برای امورات دیوان کارگزارانی که به متصرفین و کارمندانی که به عمال مشهور بودند انتخاب می نمود.  
11ـ ===عامل النقابه=== : تمامی کارکنان اداری دیوان را عامل می‌گفتند و در عیل حال نقیب باید برای امورات دیوان کارگزارانی که به متصرفین و کارمندانی که به عمال مشهور بودند انتخاب می نمود.  
12ـ ===عین النقابه=== : علاوه بر جمع آوری اطلاعات که در احکام نقبا برای وظیفه این شغل ذکر شده  مواردی نیز وجود دارد که نشان دهنده تاثیرات مهم این افراد در تاریخ دیوان نقابت بوده است.به طور مثال:شریف مرتضی در دوره نقابتش وقتی راهزنان به طور مرتب به بغداد حمله می کردند از طریق این افراد که همانند چشمان نقیب عمل می کردند بر جزییات اوضاع و احوال این افراد اطلاع می یافت و آنها را نهایتا در خانه خود گرد آورد و ابتدا با نصیحت و بعد با تهدید فتنه را پایان داد.  
12ـ ===عین النقابه=== : علاوه بر جمع آوری اطلاعات که در احکام نقبا برای وظیفه این شغل ذکر شده  مواردی نیز وجود دارد که نشان دهنده تاثیرات مهم این افراد در تاریخ دیوان نقابت بوده است.به طور مثال:شریف مرتضی در دوره نقابتش وقتی راهزنان به طور مرتب به بغداد حمله می کردند از طریق این افراد که همانند چشمان نقیب عمل می کردند بر جزییات اوضاع و احوال این افراد اطلاع می یافت و آنها را نهایتا در خانه خود گرد آورد و ابتدا با نصیحت و بعد با تهدید فتنه را پایان داد.  
13ـ نسابةالنقابة: چنان که از احکام نقبا معلوم است دردیوان نقابت حداقل یک نسب‌شناس وجود داشته که از ملزومات امر نقابت است.بطور مثال: ابو الحسن عمری مولف کتاب المجدی فی انساب الطالبیین همکار نقیب موصل بوده است.  
13ـ نسابةالنقابة: چنان که از احکام نقبا معلوم است دردیوان نقابت حداقل یک نسب‌شناس وجود داشته که از ملزومات امر نقابت است.بطور مثال: ابو الحسن عمری مولف کتاب المجدی فی انساب الطالبیین همکار نقیب موصل بوده است.  


خط ۸۷: خط ۸۷:
در حالی که در این تقسیم‌بندی ، جایگاه اقتصادی مردم مصر را در عصر فاطمی بدین گونه طبقه بندی می کند : 1ـ طبقه خواص 2ـ طبقه عوام . طبقه خواص : طبقه خواص شامل خاندان حکومتگر ، نقبا و سادات و رجال دولت و داعیان ، و طبقه عوام شامل بازرگانان ، صنعتکاران ، مردم عادی ، بندگان ، زنان و اهل ذمه بود . خاندان حکومتگر فاطمی در رأس جامعه مصری قرار داشت و خلیفه فاطمی خود در رأس این خاندان .  
در حالی که در این تقسیم‌بندی ، جایگاه اقتصادی مردم مصر را در عصر فاطمی بدین گونه طبقه بندی می کند : 1ـ طبقه خواص 2ـ طبقه عوام . طبقه خواص : طبقه خواص شامل خاندان حکومتگر ، نقبا و سادات و رجال دولت و داعیان ، و طبقه عوام شامل بازرگانان ، صنعتکاران ، مردم عادی ، بندگان ، زنان و اهل ذمه بود . خاندان حکومتگر فاطمی در رأس جامعه مصری قرار داشت و خلیفه فاطمی خود در رأس این خاندان .  
نقبا و اشراف در عصر فاطمی دو گروه متمایز بودند:«الاشراف الاقارب» که منتسب به خاندان فاطمی بودند و به آنها اشراف اسماعیلی نیز می گفتند.  « اشراف طالبی » که از منسوبین به امام علی×بودند .گروه دیگر اشراف بودند و اداره آن‌ها با نقابه الطالبیین بود.  که به شدت در جامعه مصر صاحب نفوذ بودند. این شمه‌ای از وضعیت دیوانی با رویکرد دیوان نقابت از دوره عباسیان در بغداد تا فاطمیان در مصر بود که از نظر گذشت. و تاثیرات و گستردگی این تشکیلات معظم حکومتی را به اختصار مرور کرد.
نقبا و اشراف در عصر فاطمی دو گروه متمایز بودند:«الاشراف الاقارب» که منتسب به خاندان فاطمی بودند و به آنها اشراف اسماعیلی نیز می گفتند.  « اشراف طالبی » که از منسوبین به امام علی×بودند .گروه دیگر اشراف بودند و اداره آن‌ها با نقابه الطالبیین بود.  که به شدت در جامعه مصر صاحب نفوذ بودند. این شمه‌ای از وضعیت دیوانی با رویکرد دیوان نقابت از دوره عباسیان در بغداد تا فاطمیان در مصر بود که از نظر گذشت. و تاثیرات و گستردگی این تشکیلات معظم حکومتی را به اختصار مرور کرد.
اما توجه به این نکته نیز ضروری است که دار النقابة ها در دوران صفویه رو به افول نهاد تا در اواسط این دوره بر چیده شد، با حذف این نهاد از حکومت جامعه اسلامی در اکثر بلاد که مناسب‌ترین موقعیت برای حفظ انساب سادات بود، از بین رفت و خلل بزرگی در انساب سادات به وجود آمد و پس از آن، مرکز خاصی برای ضبط و حفظ نسل سادات و کیان آنها وجود نداشت، هرچند این دارالنقابة‌ها در برخی از کشورهای اسلامی وجود دارد.
اما توجه به این نکته نیز ضروری است که دار النقابة ها در دوران صفویه رو به افول نهاد تا در اواسط این دوره بر چیده شد، با حذف این نهاد از حکومت جامعه اسلامی در اکثر بلاد که مناسب‌ترین موقعیت برای حفظ انساب سادات بود، از بین رفت و خلل بزرگی در انساب سادات به وجود آمد و پس از آن، مرکز خاصی برای ضبط و حفظ نسل سادات و کیان آنها وجود نداشت، هرچند این دارالنقابة‌ها در برخی از کشورهای اسلامی وجود دارد.
علمای بزرگ نسب‌شناسی در هر زمانی برای حفظ سلسله سادات از گزند حوادث، اقدام به تألیف کتب انساب نمودند که هم‌اکنون مقداری از این کتاب ها در دسترس می باشند.
علمای بزرگ نسب‌شناسی در هر زمانی برای حفظ سلسله سادات از گزند حوادث، اقدام به تألیف کتب انساب نمودند که هم‌اکنون مقداری از این کتاب ها در دسترس می باشند.
==نقبای مسلمان شیعه==
==نقبای مسلمان شیعه==
طبق پژوهشی که انجام گرفت نقبای مسلمان و شیعه به ترتیب ذکر شده است که از قرن سوم آغاز و تا قرن سیزدهم ادامه می‌یابد.
طبق پژوهشی که انجام گرفت نقبای مسلمان و شیعه به ترتیب ذکر شده است که از قرن سوم آغاز و تا قرن سیزدهم ادامه می‌یابد.
طی این ده قرن نقبا که همگی آنان از بزرگان شیعه محسوب می‌گردند عبارت‌اند‌از:
طی این ده قرن نقبا که همگی آنان از بزرگان شیعه محسوب می‌گردند عبارت‌اند‌از:
===قرن سوم===:
===قرن سوم===:
1- =====شریف الحسین نقیب العلویین==== ابن ابی الغانم احمد محدث ابن ابی علی امیر الحاج المحدّث ابن یحیی المحدّث ابی حسین ابن زید شهید ابن الامام سیّد الساجدین ×؛
1- =====شریف الحسین نقیب العلویین==== ابن ابی الغانم احمد محدث ابن ابی علی امیر الحاج المحدّث ابن یحیی المحدّث ابی حسین ابن زید شهید ابن الامام سیّد الساجدین ×؛
2-====احمد بن عبدالله بن عقیل==== بن محمد بن عبدالله بن محمد بن عقیل بن ابی طالب؛
2-====احمد بن عبدالله بن عقیل==== بن محمد بن عبدالله بن محمد بن عقیل بن ابی طالب؛
۱۶۰

ویرایش