عطار نیشابوری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'می گوید' به 'میگوید') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
=ماجرای تغییر زندگی عطار به رسم سالکان= | =ماجرای تغییر زندگی عطار به رسم سالکان= | ||
روزی درویشی به دکان عطاری فریدالدین میآید و از او که مشغول به معامله بود، طلب کمک میکند اما او به [[درویش]] کمکی نمی کند. درویش به او میگوید: ای خواجه تو چگونه میخواهی از دنیا بروی؟ | روزی درویشی به دکان عطاری فریدالدین میآید و از او که مشغول به معامله بود، طلب کمک میکند اما او به [[درویش]] کمکی نمی کند. درویش به او میگوید: ای خواجه تو چگونه میخواهی از دنیا بروی؟ عطارمیگوید: همانگونه که تو از دنیا میروی. درویش میگوید: تو مانند من میتوانی بمیری؟ عطار میگوید: بله، درویش کاسه چوبی خود را زیر سر میگذارد و با گفتن کلمه الله از دنیا میرود. عطار با دیدن [[مرگ]] درویش شدیداً متغیر شده و دست از کسب و کار میکشد و راه زندگیش را تغییر میدهد. | ||
=سفرهای عطار و آشنایی با استادان برجسته= | =سفرهای عطار و آشنایی با استادان برجسته= |
نسخهٔ ۷ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۲۸
نام | فریدالدین محمد عطار نیشابوری |
---|---|
سایر نامها و القاب | شیخ عطار • عطار • فریدالدین محمد عطار • محمد بن ابوبکر عطار نیشابوری • فریدالدین محمد |
زاده | اختلافی: ۵۳۷ یا ۵۴۰ق • نیشابور |
درگذشت | اختلافی: از ۶۱۷ تا ۶۲۷ق • نیشابور |
آثار | دیوان عطار • خسرونامه • منطقالطیر • اسرارنامه • مصیبتنامه • تذکرةالاولیا • جواهرنامه • مختارنامه • مظهرةالعجایب • پندنامه • اشترنامه • نزهةالحجاب • بیانالارشاد • سیفصل • بلبلنامه • هیلاجنامه • وصلتنامه |
دین و مذهب | اسلام • اهل سنت و شیعه به روایتی |
فعالیتها | شعر • عرفان |
فریدالدین ابوحامد محمد بن ابوبكر ابراهیم بن اسحاق عطار نیشابوری، یكی از شعرا و عارفان نامآور ایران در اواخر قرن ششم و اویل قرن هفتم هجری قمری است. او در قریه كدكن یا شادیاخ كه در آن زمان از توابع شهر نیشابور بوده به دنیا آمد. او با علوم مختلفی مانند قرآن، حدیث، فقه، تفسیر، طب، نجوم و کلام آشنایی داشت. عطار اشعار بسیاری درباره فضیلت خلفا دارد که نشان میدهد بر مذهب اهل سنت بوده است؛ اما همچنین اشعار بسیاری در فضیلت حضرت علی علیه السلام و اهل بیت علیه السلام سروده است؛ چندان که سبب شده است کسانی او را شیعه بدانند. الهینامه، اسرارنامه، خسرونامه و منطقالطیر از آثار منظوم عطارند و تذکرةالاولیا تنها اثر او به نثر است.
ولادت
در تاریخ سال ولادت عطار اختلاف است. برخی سال ولادت او را ۵۱۳ و بعضی سال ولادتش را ۵۳۷ هجری. ق، میدانند. مکان ولادت عطار قریه کدکن یا شادیاخ که در آن زمان از توابع شهر نیشابور بوده، میباشد. کودکی عطار با طغیان غزها همراه شد و او در کودکی شکنجهها، تجاوزها، خرابیها، مرگ و درد و وحشت را اطراف خود مشاهده نمود. چند سال بعد، پس از فروکش فتنهٔ غز، عطار در مکتب مشغول آموختن شد. او داروسازی و داروشناسی را از پدرش آموخت و با علوم مختلفی مانند قرآن، حدیث، فقه، تفسیر، طب، نجوم و کلام آشنایی داشت.
شغل
پدر عطار به شغل دارو فروشی یا همان عطاری مشغول بوده است، فریدالدین بعد از پدر همان پیشه او یعنی عطاری را در پیش میگیرد و گاهی نیز طبابت میکند اما اطلاعی در دست نمی باشد که نزد چه کسی طبابت را فرا گرفته است. او به شغل عطاری و طبابت مشغول بوده تا ماجرایی برای او اتفاق میافتد.
ماجرای تغییر زندگی عطار به رسم سالکان
روزی درویشی به دکان عطاری فریدالدین میآید و از او که مشغول به معامله بود، طلب کمک میکند اما او به درویش کمکی نمی کند. درویش به او میگوید: ای خواجه تو چگونه میخواهی از دنیا بروی؟ عطارمیگوید: همانگونه که تو از دنیا میروی. درویش میگوید: تو مانند من میتوانی بمیری؟ عطار میگوید: بله، درویش کاسه چوبی خود را زیر سر میگذارد و با گفتن کلمه الله از دنیا میرود. عطار با دیدن مرگ درویش شدیداً متغیر شده و دست از کسب و کار میکشد و راه زندگیش را تغییر میدهد.
سفرهای عطار و آشنایی با استادان برجسته
عطار بعد از ماجرای مرگ درویش متحول شد و چند سالی در خدمت شیخ الشیوخ عارف رکنالدین اکاف بود و در آن سالها مشغول توبه و ریاضت و مجاهدت با نفس بود. به رسم سالکان عطار قسمتی از عمر خود را مشغول سفر بود و از مکه تا ماوراءالنهر به مسافرت پرداخت و در این سفرها با مشایخ و بزرگان زمان خود دیدار کرد و به خدمت مجدالدین بغدادی رسید. سپس به نیشابور بازگشت و تا پایان عمر در آنجا زیست.
هدیه نسخهای از اسرار نامه به جلالالدین
بهاءالدین محمد پدر جلالالدین بلخی با پسر خود که خردسال بود به عراق سفر میکرد که در مسیر خود به نیشابور به زیارت شیخ عطار میرود، شیخ که در آن زمان کهنسال بوده، نسخهای از اسرار نامه خود را به جلالالدین که در آن زمان کودکی خردسال بود داد.
آثار منظوم و منثور عطار
عطار مدتی از عمر خود را مشغول عطاری و طبابت بود و بعد از ادامه زندگی به رسم سالکان و گوشه گیری از خلق به سرودن و نوشتن آثار منظوم و منثور خود مشغول بوده است. آثار شیخ به دو دسته منظوم که عبارت است از دیوان اشعار که شامل غزلیات و قصاید و رباعیات است و آثار منثور که عبارت است از: الهی نامه، اسرار نامه، مصیبت نامه، وصلت نامه، بلبل نامه، بی سر نامه، منطق الطیر، جواهر الذات، حیدر نامه، مختار نامه، خسرو نامه، اشتر نامه و مظهر العجایب.
ویژگی سخن عطار
سخن عطار ساده و گیرا و بی پیرایه و خالی از هرگونه آرایش است که خواننده را مجذوب مینماید. یکی دیگر از جاذبههای آثار او کمک گرفتن از تمثیلات و بیان داستانها و حکایات مختلف میباشد.
مذهب
درباره مذهب عطار نیشابوری اختلاف است. برخی از اشعار او درباره فضیلت خلفا، ابوحنیفه و شافعی نشان میدهد بر مذهب اهل سنت بوده است اما او اشعار بسیاری در فضیلت امام علی علیه السلام، امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام و اهل بیت علیه السلام سروده که موجب شده است کسانی وی را شیعه بدانند.
وفات
سال وفات عطار مشخص نیست و برخی از تاریخ نویسان سال وفات او را ۶۲۷ هجری. ق، دانستهاند و برخی دیگر سال وفات او را ۶۳۲ و ۶۱۶ دانستهاند. عطار نیشابوری هنگام یورش مغولان به شهر نیشابور اسیر شد و به دست یک سرباز مغول به شهادت رسید. زمانی که ضربت شمشیری توسط یکی از مغولان بر دوش شیخ خورد، شیخ قبل از مرگ با خون خود بر دیوار رباعی زیر را نوشت:
در کوی تو رسم سرفرازی این است
مستان تو را کمینه بازی این است
با این همه رتبه هیچ نتوانم گفت
شاید که تو را بنده نوازی این است
جزئیات قتل و قاتل عطار نیشابوری
داستانهای زیادی درباره مرگ عطار نیشابوری وجود دارد، یکی از معروفترین داستانهایی که درباره این اتفاق نقل شده است، را دکتر عبدالحسین زرین کوب در کتاب با کاروان حله آورده است. در این روایت آمده است:
زمانی که مغولها به ایران حمله نمودند، شیخ فریدالدین عطار در سنین پیری به سر میبرد. شیخ در حمله مغولها به نیشابور به دست مغولی اسیر شد. مغول شیخ را پیش انداخت و همراه برد اما در راه مریدی شیخ را شناخت و از مغول درخواست تا چندین سیم از وی بستاند و شیخ را به وی بخشد. اما شیخ روی به مغول کرد و گفت که بهای من نه این است. مغول پیشنهاد مرید نیشابوری را نپذیرفت و شیخ را همچنان چون اسیر پیش راند.
باز هم در راه آشنایی پیشنهاد چندین زر به مغول را برای آزادی عطار نیشابوری داد اما شیخ باز رو به مغول کرد و گفت که بهای من این نیست. مغول به این دلیل که فکر میکرد قیمت شیخ بیش از اینهاست، پیشنهاد خرید را نپذیرفت و همچنان با شیخ به راه افتاد.
در نیمه راه یکی از مردمان روستا که خر خویش را میراند، با شناختن شیخ از مغول درخواست تا وی را رها کند. مغول از او پرسید به ازای رها کردن شیخ چه خواهی داد و روستایی گفت یک توبره کاه. شیخ این بار روی به مغول کرد و گفت بفروش که بهای من این است. مغول برآشفت شمشیر کشید و شیخ را به قتل رساند.
روایت مرگ عطار در کشکول شیخ بهایی روایت مرگ عطار نیشابوری را شیخ بهاءالدین در کتاب معروف خود «کشکول» اینگونه روایت میکند:
با رسیدن لشکر تاتار به نیشابور و قتل عام اهالی نیشابور، ضربت شمشیری توسط یکی از مغولان بر دوش شیخ خورد و چون خون از زخمش جاری شد شیخ دانست که مرگش نزدیک است و با خون خود بر دیوار نوشت:
در کوی تو رسم سرفرازی این است مستان تو را کمینه بازی این است
با این همه رتبه هیچ نتوانم گفت شاید که تو را بنده نوازی این است
تاریخ وفات و مقبره عطار نیشابوری
در سال وفات عطار تناقضهای زیادی وجود دارد. برخی از تاریخ نویسان سال وفات او را ۶۲۷ هجری. ق، دانستهاند و برخی دیگر سال وفات او را ۶۳۲ و ۶۱۶ عنوان میکنند. مقبره شیخ عطار در نزدیکی شهر نیشابور و در فاصله دو کیلومتری به سمت غرب از باغ و آرامگاه حکیم عمر خیام نیشابوری در شهر نیشابور قرار گرفته است. قاضی القضاه یحیی بن صاعد، مقبره شیخ فریدالدین محمد عطار نیشابوری را ساخت. بنای اصلی مقبره هشت ضلعی و سنگ مقبره از نوع سنگ سیاه و عمودی است که اشعاری برروی آن حک شده است.
مقبره شیخ عطار در عهد تیموریان خراب شد. اما مقبره او به فرمان امیر علیشیر نوایی وزیر سلطان حسین بایقرا مرمت و تعمیر شد. به پاس جایگاه خدمات اندیشههای فلسفی و عرفانی عطار و ابراز ادب و احترام نسبت به شاعر بزرگ سرزمینمان، روز ۲۵ فروردین را روز بزرگداشت عطار نیشابوری نامگذاری کردهاند.
منبع
برگرفته از سایت زندگینامه عطار نیشابوری وجزییات قتل وی - سیری در ایرانhttps: //seeiran. ir