عبدالله بن سبا: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '[[جعفر بن محمد (صادق) (ع)' به '[[جعفر بن محمد (صادق)') |
جز (جایگزینی متن - '[[علی بن الحسین (زین العابدین) (ع)' به '[[علی بن الحسین (زین العابدین)') |
||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
[[ابان بن عثمان]] میگوید: از [[جعفر بن محمد (صادق)]] شنیدم که میفرمود: «خداوند عبداللَّه بن سبا را لعنت کند، او مدعى ربوبیت امیرالمؤمنین (ع) بود، با این که امیرالمؤمنین (ع) بنده مطیع خدا بود. واى بر کسى که به ما افتراء زند. گروهى درباره ما اعتقاداتی دارند که ما خود درباره خویش آن اعتقاد را نداریم. ما بیزاریم از چنین مردمى، بیزاریم». <ref>کشى، محمد بن عمر، إختیار معرفة الرجال (رجال کشی)، تلخیص و تهذیب: طوسی، محمد بن حسن، محقق و مصحح: مصطفوى، حسن، ص 107</ref> | [[ابان بن عثمان]] میگوید: از [[جعفر بن محمد (صادق)]] شنیدم که میفرمود: «خداوند عبداللَّه بن سبا را لعنت کند، او مدعى ربوبیت امیرالمؤمنین (ع) بود، با این که امیرالمؤمنین (ع) بنده مطیع خدا بود. واى بر کسى که به ما افتراء زند. گروهى درباره ما اعتقاداتی دارند که ما خود درباره خویش آن اعتقاد را نداریم. ما بیزاریم از چنین مردمى، بیزاریم». <ref>کشى، محمد بن عمر، إختیار معرفة الرجال (رجال کشی)، تلخیص و تهذیب: طوسی، محمد بن حسن، محقق و مصحح: مصطفوى، حسن، ص 107</ref> | ||
[[ابو حمزه ثمالى]] میگوید: [[علی بن الحسین (زین العابدین | [[ابو حمزه ثمالى]] میگوید: [[علی بن الحسین (زین العابدین)]] فرمود: «خدا لعنت کند کسى را که به ما [[دروغ]] ببندد. من وقتى به یاد عبداللَّه بن سبأ مى افتم، تمام موهاى بدنم راست مى شود. او ادعاى بس بزرگى کرد، خدا او را لعنت کند. [[علی بن ابی طالب]] بنده اى صالح براى خدا و برادر [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا) (ص)|پیامبر اکرم (ص)]] بود و به این مقام نرسید، مگر به واسطه فرمانبردارى از خدا و پیامبرش. [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)]] به واسطه فرمانبردارى از خدا به این مقام رسید». <ref>همان، ص 107 و 108</ref> | ||
[[جعفر بن محمد (صادق)]] فرمود: ما خاندانى صدیق و راستگو هستیم، ولى از افتراء زنندگان در امان نیستیم. به واسطه دروغى که بر ما مىبندند، راستگویى ما در نظر مردم از بین میرود. پیامبر اکرم (ص) راستگوترین مردم و از تمام جهانیان صادقتر بود، ولى «مسیلمه» <ref>مسیلمة بن حبیب حنفی، معروف به مسیلمه کذاب از طایفه بنی حنیفه و از مردم یمامه و یکی از مدّعیان دروغین نبوت بود. در زمان حیات رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، در سال نهم هجرت، همراه بزرگان طایفه خود از یمامه به مدینه آمد و اظهار اسلام کرد؛ اما پس از بازگشت به وطن در اندیشه نبوت فرو رفت و مرتد شد. وی در همان زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، ادعای نبوت خود را آشکار ساخت و طی نامه ای به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نوشت که من در کار نبوت با تو شریک شدم. نیمی از زمین از آن ما است و نیمی از آن قریش. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نامهای در پاسخ وی نوشت و هلاک وی را از خدا خواست. این نامه نگاری در سال یازدهم هجرت صورت گرفت که اندکی بعد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دار فانی را وداع گفت. پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) زمینه بیشتری برای مسیلمه فراهم آمد تا جایی که توانست عده زیادی را در اطراف خویش فراهم آورد. او به تقلید از قرآن، کلماتی با نثر مسجع میساخت و بر مردم عرضه میکرد. مسیلمه با سجاح دختر حارث تمیمی که او نیز ادعای نبوت کرده بود آشنا شد و با او ازدواج کرد و مهر او را بخشودگی نماز صبح و عشاء برای پیروانشان قرار داد! در سال دوازدهم هجرت سپاهی مجهز – که تعداد زیادی از بزرگان صحابه همچون عمار بن یاسر نیز در میان آنان بودند – به فرماندهی خالد بن ولید راهی یمامه شد و پس از جنگی سخت – که در تاریخ به «جنگ یمامه» مشهور است – سپاه مسیلمه را در هم کوبیدند و مسیلمه نیز کشته شد. ر. ک: ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، تحقیق: السقا، مصطفى و الأبیارى، ابراهیم و شلبى، عبدالحفیظ، ج 2، ص 576.</ref> بر او دروغ مى بست. امیرالمؤمنین (ع) نیز راستگوترین افراد بعد از پیامبر اکرم (ص) بود. کسى که به او دروغ مى بست و با دروغ خود در راستگوئى او خدشه وارد میکرد و افترا بر خدا مى بست؛ عبداللَّه بن سبأ بود. <ref> إختیار معرفة الرجال (رجال کشی)، تلخیص و تهذیب: طوسی، محمد بن حسن، محقق و مصحح: مصطفوى، حسن، ص 108</ref> | [[جعفر بن محمد (صادق)]] فرمود: ما خاندانى صدیق و راستگو هستیم، ولى از افتراء زنندگان در امان نیستیم. به واسطه دروغى که بر ما مىبندند، راستگویى ما در نظر مردم از بین میرود. پیامبر اکرم (ص) راستگوترین مردم و از تمام جهانیان صادقتر بود، ولى «مسیلمه» <ref>مسیلمة بن حبیب حنفی، معروف به مسیلمه کذاب از طایفه بنی حنیفه و از مردم یمامه و یکی از مدّعیان دروغین نبوت بود. در زمان حیات رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، در سال نهم هجرت، همراه بزرگان طایفه خود از یمامه به مدینه آمد و اظهار اسلام کرد؛ اما پس از بازگشت به وطن در اندیشه نبوت فرو رفت و مرتد شد. وی در همان زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، ادعای نبوت خود را آشکار ساخت و طی نامه ای به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نوشت که من در کار نبوت با تو شریک شدم. نیمی از زمین از آن ما است و نیمی از آن قریش. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نامهای در پاسخ وی نوشت و هلاک وی را از خدا خواست. این نامه نگاری در سال یازدهم هجرت صورت گرفت که اندکی بعد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دار فانی را وداع گفت. پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) زمینه بیشتری برای مسیلمه فراهم آمد تا جایی که توانست عده زیادی را در اطراف خویش فراهم آورد. او به تقلید از قرآن، کلماتی با نثر مسجع میساخت و بر مردم عرضه میکرد. مسیلمه با سجاح دختر حارث تمیمی که او نیز ادعای نبوت کرده بود آشنا شد و با او ازدواج کرد و مهر او را بخشودگی نماز صبح و عشاء برای پیروانشان قرار داد! در سال دوازدهم هجرت سپاهی مجهز – که تعداد زیادی از بزرگان صحابه همچون عمار بن یاسر نیز در میان آنان بودند – به فرماندهی خالد بن ولید راهی یمامه شد و پس از جنگی سخت – که در تاریخ به «جنگ یمامه» مشهور است – سپاه مسیلمه را در هم کوبیدند و مسیلمه نیز کشته شد. ر. ک: ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، تحقیق: السقا، مصطفى و الأبیارى، ابراهیم و شلبى، عبدالحفیظ، ج 2، ص 576.</ref> بر او دروغ مى بست. امیرالمؤمنین (ع) نیز راستگوترین افراد بعد از پیامبر اکرم (ص) بود. کسى که به او دروغ مى بست و با دروغ خود در راستگوئى او خدشه وارد میکرد و افترا بر خدا مى بست؛ عبداللَّه بن سبأ بود. <ref> إختیار معرفة الرجال (رجال کشی)، تلخیص و تهذیب: طوسی، محمد بن حسن، محقق و مصحح: مصطفوى، حسن، ص 108</ref> |
نسخهٔ ۱ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۱
نام | عبدالله بن سبا |
---|---|
نام کامل | عبدالله بن وهب بن سبا |
نامهای دیگر | ابن سوده • ابن حرب • ابن وهب |
محل تولد | یمن • صنعا |
اسلام آوردن | حکومت عثمان |
دلیل شهرت | اتهام برخی به وی بهعنوان مؤسس تشیع یا غالیبودن |
خصوصیت | مکار • حیلهگر • کذّاب |
فرقه | سبئیه |
" این مدخل نیاز به بررسی محتوایی جدی دارد "
عبدالله بن سبأ به نامهای دیگر ابن سوده، ابن حرب، ابن وهب که نام فرقه سبائیه از نام وی گرفته شدهاست. اهل سنت او را از یهودیان به ظاهر مسلمانشده میدانند که نقش اصلی را در در تکوین مذهب شیعه داشت. اما گروهی از شیعیان او را از افراطیون (غالیان) میدانند که نقشی در ایجاد و گسترش شیعه واقعی نداشتهاست. برخی از شیعیان نیز شخصیت عبدالله بن سبا را افسانه و ساخته و پرداخته سیف میدانند.
عبدالله بن وهب بن سبا معروف به ابن سوداء بود زیرا مادرش سیاهپوست بود که رفته رفته اتباع او به نام (سبإیه) أو أهل مدینه بود و در زمان عثمان إسلام آورد و مهمترین نقش را در شورش علیه عثمان ابن عفان و ترور او داشت و پس از آن در شورش و فتنه علیه علی بن ابیطالب و خدا خواندن او نقشآفرینی کرد.
طبری از طریق اسنادهای مورد قبول مورخین روایت میکند: عبدالله بن سبا یهودی و اهل مدینه و مادرش سیاهپوست بود در زمان عثمان اسلام آورد.
زندگینامه عبدالله بن سبأ
بین صاحبنظران تاریخ، پیرامون اصل وجود یا عدم وجود شخصی به نام «عبدالله بن سبأ»، اختلاف دیدگاههای زیادی مشاهده میشود. با توجه به این مطلب، پس از تتبع و جستوجوی قابل توجه از منابع تاریخی شیعه و اهل سنت، تنها چیزی که در مورد زندگینامه، محل تولد و پدر و مادر او یافت شد، مطالبی است که طبری در کتاب تاریخ خود بیان میکند که باید در جای خود مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
طبری میگوید: «یزید فقعسى میگوید: عبدالله بن سبأ فردی یهودى از مردم صنعا (یمن) و مادرش کنیزى سیاه بود. وى به روزگار عثمان مسلمان شده بود. آنگاه در ولایات مسلمانان سفر کرده و قصد گمراه کردن آنها را داشت. او از حجاز آغاز کرد، آنگاه به بصره رفت، سپس به کوفه و پس از آن به شام رهسپار شد، اما نزد کسی از مردم شام نتوانست منظور خویش را به انجام برساند. در نتیجه وى را از شام بیرون کردند. بعد از آن به سوى مصر رفت و در آن جا اقامت گزید …». [۱]
نکته قابل ذکر این است که با نگاهی به منابع و کتب تاریخی و رجالی مختلف از نویسندگان شیعه و اهل سنت دریافت میشود که هیچگونه گزارشی در مورد خانواده، همسر و فرزندان احتمالی او، همچنین تحصیل و تجارب، فرازهای زندگی و مرگ او در این کتابها ثبت نشده است.
نسب و خاندان عبدالله بن سبأ
درباره نسب و خاندان عبدالله بن سبأ تنها مطلب موجود نیز همان چیزی است که طبری در کتاب تاریخ خود بیان کرده است. وی درباره مادر او چنین گزارش میدهد که مادر عبدالله بن سبأ، کنیزى سیاه بود، ولی درباره پدر، اجداد و خاندان او مطلبی مشاهده نمیشود. [۲]
ویژگی های شخصیتی عبدالله بن سبأ
منظور از ویژگیهای شخصیتی هر فرد، خصوصیات نسبتاً پایدار او است که معرف اصلی او نیز به شمار میآید. هر فردی دارای ویژگیها و اخلاق خاص خود است و شخصیت عبدالله بن سبأ نیز از این قاعده استثناء پذیر نیست، ولی اطلاعات تاریخی درباره شخصیت و ویژگیهای اخلاقی عبدالله بن سبأ -بنا بر نظر کسانی که قائل به وجود او هستند بسیار ضعیف و کم است.
اخلاق و صفات عبدالله بن سبأ
در مورد ویژگیها و خصوصیات اخلاقی عبدالله بن سبأ باید گفت: طبری در کتاب خود او را فردی فریبکار که دیگران؛ اعم از خواص و عوام را فریب داده و به خود جذب نموده معرفی میکند. همچنین او را شخصی شورشی که بر علیه خلیفه وقت (عثمان) قیام نموده و موجب قتل او شده، میداند. [۳] برخی دیگر وی را انسانی کذّاب، ملعون، غالی و افتراء زننده که در مورد امیرالمؤمنین (ع) غلوّ نموده و او را تا حدّ خدایی بالا برده است دانسته و میگویند: علی بن ابی طالب او را به دلیل همین غلوّ در آتش افکنده و سوزانید. [۴] البته این مطلب در برخی از روایات شیعه نیز وارد شده است. [۵]
عبدالله بن سبأ در روایات شیعه
عبدالله بن سبأ در روایات شیعه به عنوان فردی مطرود، کذّاب، ملعون و غالی معرفی شده است. مرحوم کَشّی در رجال خود چند حدیث در این زمینه نقل کرده که به آنها اشاره میشود:
ابان بن عثمان میگوید: از جعفر بن محمد (صادق) شنیدم که میفرمود: «خداوند عبداللَّه بن سبا را لعنت کند، او مدعى ربوبیت امیرالمؤمنین (ع) بود، با این که امیرالمؤمنین (ع) بنده مطیع خدا بود. واى بر کسى که به ما افتراء زند. گروهى درباره ما اعتقاداتی دارند که ما خود درباره خویش آن اعتقاد را نداریم. ما بیزاریم از چنین مردمى، بیزاریم». [۶]
ابو حمزه ثمالى میگوید: علی بن الحسین (زین العابدین) فرمود: «خدا لعنت کند کسى را که به ما دروغ ببندد. من وقتى به یاد عبداللَّه بن سبأ مى افتم، تمام موهاى بدنم راست مى شود. او ادعاى بس بزرگى کرد، خدا او را لعنت کند. علی بن ابی طالب بنده اى صالح براى خدا و برادر پیامبر اکرم (ص) بود و به این مقام نرسید، مگر به واسطه فرمانبردارى از خدا و پیامبرش. محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا) به واسطه فرمانبردارى از خدا به این مقام رسید». [۷]
جعفر بن محمد (صادق) فرمود: ما خاندانى صدیق و راستگو هستیم، ولى از افتراء زنندگان در امان نیستیم. به واسطه دروغى که بر ما مىبندند، راستگویى ما در نظر مردم از بین میرود. پیامبر اکرم (ص) راستگوترین مردم و از تمام جهانیان صادقتر بود، ولى «مسیلمه» [۸] بر او دروغ مى بست. امیرالمؤمنین (ع) نیز راستگوترین افراد بعد از پیامبر اکرم (ص) بود. کسى که به او دروغ مى بست و با دروغ خود در راستگوئى او خدشه وارد میکرد و افترا بر خدا مى بست؛ عبداللَّه بن سبأ بود. [۹]
عبداللَّه بن سنان از پدر خود از محمد بن علی (باقر العلوم) نقل میکند که ایشان فرمود: «عبداللَّه بن سبأ مدعى نبوت بود و میگفت: امیرالمؤمنین (ع) خدا است (منزه است خدا از چنین گفتارى). وقتی این سخن به گوش امیرالمؤمنین (ع) رسید، او را احضار فرمود و درباره اعتقادش سؤال کرد. او اعتراف نمود و گفت: تو همان خدائى و مدعى شد که به دلم چنین افتاده که تو خدائى و من پیامبر هستم.
امیرالمؤمنین (ع) فرمود: واى بر تو! شیطان بر تو مسلط شده، از این عقیده برگرد، مادرت به سوگ تو بنشیند، توبه کن. عبداللَّه بن سبا امتناع ورزید. امام دستور فرمود او را زندانى کنند. سه روز پشت سرهم او را به توبه واداشت، اما عبداللَّه توبه نکرد. آنگاه علی (ع) او را در آتش افکند و فرمود: شیطان او را فریب داده و در دل او چنین القا مى نمود». [۱۰]
عبدالله بن سبأ در روایات اهل سنت
در تتبع و جست وجوی نسبتا مفصلی که از آثار و کتب اهل سنت به عمل آمد، معلوم شد آنچه را که آنها نسبت به شخصیت عبدالله بن سبأ معتقد هستند، تنها برخاسته از همان گفته طبری در کتاب تاریخ طبری [۱۱] است و هیچ گونه روایتی در این زمینه ذکر نکرده اند.
عبدالله بن سبأ افسانه یا واقعیت
عبدالله بن سبأ از جمله شخصیتهایی است که هم اندیشمندان شیعه و هم اندیشمندان اهل سنت، درباره او اختلاف نظر داشته و او را از زوایای گوناگون مورد نقد و بررسی قرار دادهاند. در مجموع، بین عالمان شیعی و سنی، سه دیدگاه درباره او وجود دارد:
الف. کسانی که عبدالله بن سبأ را شخصی حقیقی دانسته و قائل به وجود او هستند. از این دسته؛ به عنوان نمونه میتوان:
- حسن ابراهیم حسن [۱۲] و
- أحمد أمین مصری [۱۳] (از اهل سنت)
- علامه حلی [۱۴]
- شیخ طوسى [۱۵] (از شیعه) را نام برد.
ب. کسانی که در وجود خارجی عبدالله بن سبأ تشکیک کرده و با شک و تردید با این شخصیت و یا اعمالی که او انجام داده است، برخورد کردهاند. برخی از افراد این گروه عبارتند از:
ناگفته نماند دیدگاههای اندیشمندان شیعه در اثبات و نفی عبدالله بن سبأ منحصر است و هیچ یک از آنان در وجود وی تشکیک نکرده اند.
ج. برخی دیگر از اندیشمندان، اصل وجود عبدالله بن سبأ را انکار کرده، او را افسانهای بیش ندانستهاند، که در نتیجه، نزد آنان قضیه و نقش و موقعیت او نیز مردود است. [۱۹] اینک به اسامی بعضی از آنها اشاره میشود:
- محمد عبدالحیّ شعبان [۲۰]
- هشام جعیط [۲۱] (از اهل سنت)
- سید مرتضی عسکری [۲۲]
- سید محمد حسین طباطبایی [۲۳] (از شیعه).
لیست اقدامات تاریخی عبدالله بن سبأ
به صورت کلی اقدامات عبدالله بن سبأ را میتوان در مواردی که در ذیل بیان میشود، خلاصه کرد:
- مخالفت با عثمان و پیشتازی در شوراندن مردم علیه او. [۲۴]
- سفرهای طولانی به گوشه و کنار جهان اسلام. [۲۵]
- مطرح ساختن الوهیت و خدایی علی بن ابی طالب (ع). [۲۶]
- انکار شهادت امیرالمؤمنین علی (ع)، ادعای زنده بودن او و اعلام بازگشت او به زمین.
- مطرح کردن اندیشههای یهودیت در لوای اسلام. [۲۷]
- وضع کردن تعالیمی برای نابودی اسلام. [۲۸]
- ایجاد تشکیلات سرّی برای گسترش آموزه های خود. [۲۹]
شاگردان و یاران عبدالله بن سبأ
در گذر تاریخ همواره در کنار شخصیتهای تأثیرگذار، افراد دیگری در کنار آنها بودهاند که از آنها درس گرفته و به عنوان شاگرد تحت تعلیم آنها قرار میگرفتهاند. همچنین اشخاص دیگری به عنوان یاران ایشان، آنها را همراهی میکردهاند که در موفقیت آنها تأثیر داشته و ایشان را برای رسیدن به اهداف صحیح یا غلطی که داشتهاند، یاری میکردهاند.
شخصیت عبدالله بن سبأ نیز -در صورتی که وجود خارجی او پذیرفته شود-، از این قاعده مستثنی نیست، اما این که او یاران و شاگردانی داشته یا نه، جای بحث است.
با توجه به ابهامات فراوانی که در مورد شخص عبدالله بن سبأ وجود دارد، تا آن جا که تحقیق شده است، هیچ خبری از نام یاران و شاگردان احتمالی او در دست نیست. البته برخی از مورخان که قائل به وجود او هستند، پیروان فرقه سبائیه و بعضی از صحابه پیامبر اکرم (ص) و یاران امیرالمؤمنین (ع) را جزو یاران و شاگردان او به حساب آوردهاند؛ به عنوان مثال؛ افراد بزرگ و اصحاب برجستهای؛ همچون، ابوذر، عمار، محمد بن ابیبکر و … از طرفداران ابن سبأ و از اعضای فرقه سبائیه شمرده شدهاند. [۳۰]
میراث عبدالله بن سبأ
در اصطلاح فقه، به اموال و حقوق قابل انتقال به دیگرى (مانند حقّ خیار، حقّ شفعه و حقّ قصاص) که شخص پس از مرگ خویش بر جاى مىگذارد «تَرَکه یا میراث» گفته مىشود. [۳۱]
ولی در این جا بحث از میراث معنوی به جا مانده از شخصیت مبهم عبدالله بن سبأ – چه در زمان حیاتش و چه بعد از مرگش – است. در این مورد باید به صورت اختصار گفت: براساس نظر کسانی که معتقد به وجود چنین شخصیتی هستند، میراث عبدالله بن سبأ، فتنهانگیزی، رواج دروغگویی، غلو (الوهیت حضرت علی علیهالسلام) و ایجاد فرقه سبائیه است. برخی نیز با تهمت زدن به پیروان مذهب شیعه، این مذهب را از جمله میراث او میدانند. همچنین این گروه قائل شدن به رجعت پیامبر اسلام (ص) و خاتم الأوصیا بودن امیرالمؤمنین (ع) را از میراث او و به وی نسبت میدهند. [۳۲]
مبع
برگرفته از سایت افسانه عبدالله بن سبأ - مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهاتhttps://www.pasokh.org
پانویس
- ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340
- ↑ . ر. ک: طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340
- ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340
- ↑ مقدسى، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 5، ص 125
- ↑ کشى، محمد بن عمر، إختیار معرفة الرجال (رجال کشی)، تلخیص و تهذیب: طوسى، محمد بن حسن، محقق و مصحح: مصطفوى، حسن، ص 107 و 108
- ↑ کشى، محمد بن عمر، إختیار معرفة الرجال (رجال کشی)، تلخیص و تهذیب: طوسی، محمد بن حسن، محقق و مصحح: مصطفوى، حسن، ص 107
- ↑ همان، ص 107 و 108
- ↑ مسیلمة بن حبیب حنفی، معروف به مسیلمه کذاب از طایفه بنی حنیفه و از مردم یمامه و یکی از مدّعیان دروغین نبوت بود. در زمان حیات رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، در سال نهم هجرت، همراه بزرگان طایفه خود از یمامه به مدینه آمد و اظهار اسلام کرد؛ اما پس از بازگشت به وطن در اندیشه نبوت فرو رفت و مرتد شد. وی در همان زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، ادعای نبوت خود را آشکار ساخت و طی نامه ای به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نوشت که من در کار نبوت با تو شریک شدم. نیمی از زمین از آن ما است و نیمی از آن قریش. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نامهای در پاسخ وی نوشت و هلاک وی را از خدا خواست. این نامه نگاری در سال یازدهم هجرت صورت گرفت که اندکی بعد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دار فانی را وداع گفت. پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) زمینه بیشتری برای مسیلمه فراهم آمد تا جایی که توانست عده زیادی را در اطراف خویش فراهم آورد. او به تقلید از قرآن، کلماتی با نثر مسجع میساخت و بر مردم عرضه میکرد. مسیلمه با سجاح دختر حارث تمیمی که او نیز ادعای نبوت کرده بود آشنا شد و با او ازدواج کرد و مهر او را بخشودگی نماز صبح و عشاء برای پیروانشان قرار داد! در سال دوازدهم هجرت سپاهی مجهز – که تعداد زیادی از بزرگان صحابه همچون عمار بن یاسر نیز در میان آنان بودند – به فرماندهی خالد بن ولید راهی یمامه شد و پس از جنگی سخت – که در تاریخ به «جنگ یمامه» مشهور است – سپاه مسیلمه را در هم کوبیدند و مسیلمه نیز کشته شد. ر. ک: ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، تحقیق: السقا، مصطفى و الأبیارى، ابراهیم و شلبى، عبدالحفیظ، ج 2، ص 576.
- ↑ إختیار معرفة الرجال (رجال کشی)، تلخیص و تهذیب: طوسی، محمد بن حسن، محقق و مصحح: مصطفوى، حسن، ص 108
- ↑ همان، ص 106 و 107؛ طوسى، محمد بن حسن، رجال الشیخ الطوسی، ج 1، ص 75
- ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340
- ↑ حسن، ابراهیم حسن، تاریخ الإسلام السیاسی و الدینی و الثقافی و الاجتماعی، ج 1، ص 358
- ↑ مصری، أحمد أمین، فجر الإسلام، ترجمه: خلیلى، عباس، ص 269
- ↑ حلى، حسن بن یوسف، رجال العلامة الحلی، ص 237
- ↑ طوسى، محمد بن حسن، رجال الشیخ الطوسی، ص 75
- ↑ همان، ص 134
- ↑ سایت اندیشه قم
- ↑ همان
- ↑ ر. ک. عسکری، سید مرتضی، عبدالله بن سبأ و أساطیر أخری، ج 1، ص 102؛ سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج 6، ص 123 – 140
- ↑ ر. ک: شعبان، محمد عبدالحیّ، صدرالأسلام و الدولة الإسلامیة
- ↑ جعیّط، هشام، الفتنة (جدلیّة الدین و السیاسة فی الإسلام المبَکر)، ص 75
- ↑ عبدالله بن سبأ و أساطیر أخری، ج 1، ص 1 – 427
- ↑ طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 9، ص 260
- ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340
- ↑ همان
- ↑ إختیار معرفة الرجال (رجال کشی)، تلخیص و تهذیب: طوسی، محمد بن حسن، محقق و مصحح: مصطفوى، حسن، ص 106 و 107؛ طوسى، محمد بن حسن، رجال الشیخ الطوسی، ج 1، ص 75
- ↑ ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 7، ص 167؛ ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر … (تاریخ ابن خلدون)، تحقیق: شحادة، خلیل، بیروت، ج 2، ص 587؛ طباطبایی، سید محمد حسین، مکتب تشیع، ص 198 – 200
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ طبرى آملى (کبیر)، محمد بن جریر، المسترشد فی إمامة علیّ بن أبیطالب (علیهالسلام)، محقق و مصحح: محمودى، احمد، ص 657؛ صدوق، محمد بن على، معانی الأخبار، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ص 35
- ↑ ر. ک: جمعى از پژوهشگران زیر نظر هاشمى شاهرودى، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع)، محقق: محققان مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى، ج 2، ص 453
- ↑ سایت اندیشه قم