کاربر:Hoosinrasooli/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
| اهداف =  
| اهداف =  
}}
}}
'''مقاومت اسلامی نُجَباء'''، یا جنبش نُجَباء، یک شبه نظامی شیعه عراقی است که وفاداری دینی به رهبر ایران آیت الله العظمی «سید علی خامنه‌ای» ولی امر مسلمین جهان دارد و از بدو تأسیس با حزب الله لبنان روابط نزدیکی داشته است و یکی از بزرگترین گروه های حشد الشعبی شیعه و مهمترین جناح محسوب می شود. شبه نظامیان برجسته عراقی که با رژیم بشار اسد در سوریه می جنگند.
'''مقاومت اسلامی نُجَباء'''، یا '''جنبش نُجَباء'''، یک شبه نظامی [[مذهب شیعه|شیعه]] عراقی است که وفاداری دینی به رهبر ایران آیت الله العظمی «[[سید علی حسینی خامنه‌ای|سید علی خامنه‌ای]]» ولی امر مسلمین جهان دارد و از بدو تأسیس با [[حزب الله لبنان|حزب‌الله لبنان]] روابط نزدیکی داشته است و یکی از بزرگترین گروه‌های [[حشد الشعبی]] شیعه و مهمترین جناح محسوب می‌شود. شبه نظامیان برجسته عراقی که با رژیم [[بشار اسد]] در سوریه می‌جنگند.
نام این گروه از «خطبه حضرت زینب کبری (س) در شام» الهام گرفته شده است: "...ألا فالعجب کل العجب لقتل حزب الله النُجَباء بحزب الشیطان الطلقاء...".
نام این گروه از «خطبه [[زینب بنت علی|حضرت زینب کبری(سلام الله علیها)]] در [[شام (شامات)|شام]]» الهام گرفته شده است: "...ألا فالعجب کل العجب لقتل حزب الله النُجَباء بحزب الشیطان الطلقاء...".


== معرفی اجمالی ==
== معرفی اجمالی ==

نسخهٔ ‏۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۱۰

مقاومت اسلامی نُجَباء
جنبش نُجَباء.jpg
نام حزبجنبش نُجَباء
تاریخ تأسیس2004 م، ۱۳۸۲ ش‌، ۱۴۲۴ ق
مؤسساکرم الکعبی

مقاومت اسلامی نُجَباء، یا جنبش نُجَباء، یک شبه نظامی شیعه عراقی است که وفاداری دینی به رهبر ایران آیت الله العظمی «سید علی خامنه‌ای» ولی امر مسلمین جهان دارد و از بدو تأسیس با حزب‌الله لبنان روابط نزدیکی داشته است و یکی از بزرگترین گروه‌های حشد الشعبی شیعه و مهمترین جناح محسوب می‌شود. شبه نظامیان برجسته عراقی که با رژیم بشار اسد در سوریه می‌جنگند. نام این گروه از «خطبه حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) در شام» الهام گرفته شده است: "...ألا فالعجب کل العجب لقتل حزب الله النُجَباء بحزب الشیطان الطلقاء...".

معرفی اجمالی

«مقاومت اسلامی نُجَباء» گروهی اسلامی - جهادی و مرکز آن در بغداد است که به اصول اسلامی و ارزش‌های آن باور داشته، معتقد به حاکمیت مطلق اسلام و در زمان غیبت پایبند به ولایت مطلقه فقیه بوده و با هدف دفاع از تمامیت ارضی، صیانت از حرم‌های اهل‌بیت (ع) و حفاظت از حریم مردم مظلوم تشکیل شده است. نام این گروه از «خطبه حضرت زینب کبری (س) در شام» الهام گرفته شده است: "...ألا فالعجب کل العجب لقتل حزب الله النُجَباء بحزب الشیطان الطلقاء...". هسته‌های اصلی نُجَباء در سال 2004 میلادی کشف و سازماندهی شدند تا اینکه جنبش یادشده گسترش یافت و اکنون بیش از ۱۰ هزار رزمنده از آن در مناطق مختلف عراق و سوریه برای انجام ماموریت‌های مشخص حضور دارند. این گروه مقاومت اسلامی در همۀ زمینه‌های نظامی، جهادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، رسانه‌ای و ... نیز فعالیت دارد. دبیرکل نُجَباء، حجت‌الاسلام والمسلمین «اکرم الکعبی» است که پس از مسئولیت‌های متعدد جهادی، تشکیلات نظامی دیگری به نام نُجَباء را با جذب رزمندگان شجاع و دلیر عراقی ــ که سال‌های سال، قبل و بعد از سقوط «صدام حسین» دیکتاتور معدوم، سوابق جهادی فراوانی از خود به نمایش گذاشته بودند ــ تأسیس کرد.

موسس

نهضت نُجَباء توسط روحانی شیعه اکرم الکعبی که از فرماندهان «لشکر مهدی» مقتدی صدر رهبر شیعیان عراق بود، تأسیس شد و سپس به همراه قیس الخزعلی در تأسیس «عصائب اهلل» شرکت کرد. شبه‌نظامیان الحق که در اوایل سال 2013 «جنبش النجبه، تیپ عمار بن یاسر» را برای جنگ با رژیم سوریه تشکیل دادند، اما جنبش نوپا در آن زمان به زودی از «عصائب» و اکرم العلم جدا شد. -کعبی در رهبری خود تنها بود.

مقاومت اسلامی نُجَباء-شیخ.jpg

اهداف

در حالی که ناظران امور عراق و سوریه می گویند که اهداف «جنبش النجبه» خدمت به نفوذ ایران و گسترش آن در کشورهای منطقه است. این جنبش خود را یکی از جناح های مقاومت اسلامی در عراق معرفی می کند که هدفش دفاع از میهن و مقدسات است، به ویژه در سوریه و عراق، جایی که اعضای جنبش در استواری خود شگفت انگیزترین تصاویر فداکاری و قهرمانی را نوشتند. و پیروزی های مکرر در برابر نیروهای شرور و تروریسم تکفیری».

و اما اهداف

  1. حرکت در مسیر آماده سازی شرایط برای ظهور منجی عالم بشریت حضرت مهدی(عج).
  2. ایجاد بصیرت و آگاهی در همه زمینه‌های اسلامی، فرهنگی، اعتقادی و اجتماعی در میان مردم.
  3. حفظ وحدت مسلمانان و هویت اسلامی آنان.
  4. حفظ و پاسداشت وحدت میان عراقی‌ها و حفظ هویت اسلامی آنان.
  5. مقاومت در برابر تمام اشکال اشغالگری.
  6. یاری ستمدیدگان و طلب گسترده شدن عدالت انسانی براساس تعالیم اسلامی.
  7. رشد سطح ایمانی، فکری و فرهنگی برادران امت اسلامی.
  8. بالا بردن سطح اجتماعی و اقتصادی بخش‌های مختلف اجتماع و ایجاد عدالت اجتماعی.
  9. مبارزه با استکبار جهانی به‌ویژه آمریکا و اسرائیل در جهت آزادسازی قدس شریف.
  10. مبارزه با تروریسم و تکفیر و آشکار ساختن چهره اسلام ناب محمدی(ص).

سیاست‌ها

  1. احترام به ادیان آسمانی و مذاهب اسلامی بر مبنای آیه شریفه: "لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ".
  2. تکیه بر اصل گفتگو و احترام به آرای دیگران بر مبنای آیه: "ادْعُ إِلَی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ".
  3. احترام به حقوق بشر از دیدگاه اسلام.
  4. تکیه بر مشورت در تصمیم گیری‌های مهم و استراتژیک.
  5. تکیه بر شیوه عمل تشکیلاتی و سازمانی.
  6. تکیه بر شیوه‌های نوین و کیفی بر تمام عرصه‌ها و ابعاد.
  7. برقراری رابطه با تمامی جریانات دینی، سیاسی، ملی و عشائری.
  8. جذب کادر تخصصی و استفاده از ظرفیت‌های آنان.

تیپ‌های رزمی نُجَباء

پس از فتوای جهاد کفایی مرجعیت عالی‌قدر عراق آیت الله العظمی «سید علی حسینی سیستانی»، دو تیپ تحت لوای سازمان بسیج مردمی عراق (الحشد الشعبی) به مبارزه علیه تروریست‌های تکفیری داعش می‌پردازد. در سوریه نیز دو تیپ متشکل از رزمندگان با تجربه برای مقابله حداکثری با مجموعه گروه های تروریستی مستقر در این کشور ساماندهی شده است.

همچنین یک تیپ تحت عنوان "نیروهای مخصوص واکنش سریع" که رزمندگان آن تحت آموزش انواع دوره های حرفه ای و فوق حرفه ای قرار گرفته اند، برای عملیات نُجَباء در اقصی نقاط جبهه مقاومت در نظر گرفته شده است. ساختار نظامی جنبش از تیپ های زیر تشکیل شده است:

  1. تیپ عمار بن یاسر؛
  2. تیپ امام حسن مجتبی؛
  3. تیپ الحمد.

این تیپ ها علاوه بر مستقر در سراسر عراق، در سوریه و شامل جنگجویان شیعه از بسیاری از کشورهای عربی است که در مناطق استراتژیک توزیع شده اند.در خط مقدم آن دمشق و حلب قرار دارند و در استفاده از سلاح های مختلف از جمله توپخانه سنگین، تانک و موشک به خوبی آموزش دیده اند.

شرکت در عملیات‌ها

عراق (تحت لوای الحشد الشعبی)

بیجی، تکریت، جبال مکحول، اسحاقی، نباعی، سامرا، الحویش، فلوجه، موصل، تل‌عبطه، قیروان، بعاج، صفر مرزی عراق با سوریه، القائم، عکاشات و...

سوریه

العیس، السفیرة، الراشدین، شیخ سعید، شیخ مقصود، تل شعیب، النیرب، ترکان، کفر حمرة، اللیرمون، حردتین، الملاح، نبل والزهراء، عزان، تل عرن، تل شغيب، بستان الباشا، مطار حلب، ماير، بيانون، الطامورة، باشكوی، معرسة الخان، الحويز، خناصر، اثريا، كويرس، خفسه، رود فرات در شرق حلب، الزربه، البرقوم، بلاس، كفر عبيد، كفر ابيش، خان طومان، سابقیه، الحاضر، زیتان، برنة، شیخ نجار، قلعجیة، خلصة، خالدیة، جمیمه، ابوجرین، قبتین، مدرسه الحکمه، راموسه، مجمع 1070، عبطین، وضیحی، قراصی، جبل زين العابدين، قمحانه، بطيش، محرده، خطاب، الشير، حلفايا، لاذقیه، صلنفه، جب الغار، جب الاحمر، صحرای بادیه مثلث مرزی عراق-سوریه-اردن، لاذقیه، تدمر، پايگاه‌های تی٢، تی٣ و تی٤، دیرالزور، البوکمال، صحرای مرزی بین عراق و سوریه، غوطه شرقی دمشق، السيدة زينب، ادلب و..

امکانات

جنبش دارای یک دستگاه رسانه ای یکپارچه برای خدمت به اهداف خود است که شامل یک کانال تلویزیونی به نام «کانال ماهواره ای النجبه»، وب سایتی که نام آن نیز وجود دارد و گروهی از سایت های شبکه اجتماعی است. پشتیبانی نظامی و فنی از سوی ایران و «احزاب مؤمن و مبارزی که «از مقاومت حمایت کنید و عراق را آزاد کنید» بر عهده گرفته‌اند. همچنین آموزش‌های نظامی به دست متخصصان نظامی حزب‌الله لبنان می‌بیند.

ایدئولوژی

نهضت نُجَباء متعلق به فرقه شیعه در عراق است، اما - در سطح مرجعیت در این فرقه - وفاداری سیاسی و مذهبی به "ولی فقیه"، رهبر ایران آیت الله العظمی «سید علی خامنه‌ای» ولی امر مسلمین جهان دارد که به آن اجازه روابط نزدیک داده است. شورای عالی از بدو تأسیس با نهادهای رسمی ایران و حزب‌الله که الگوی خود می‌داند، دبیرکل آن حسن نصرالله را «الگوی درخشان عرب محمدی مقاومت در برابر استکبار» توصیف می‌کند.

منطقه مبارزاتی

علاوه بر این که نهضت نُجَباء یکی از مهم‌ترین جناح‌های تشکیل‌دهنده حشد الشعبی به شمار می‌رود که با فتوای مرجع شیعی علی سیستانی برای مقابله با گسترش دولت اسلامی به دنبال کنترل آن بر حکومت اسلامی تأسیس شد. شهر موصل در ژوئن 2014، بزرگترین نقش نظامی جنبش در سوریه است.

پس از وقوع انقلاب سوریه، نهضت نُجَباء در خط مقدم گروه های مسلح شیعه قرار گرفت که برای جنگ با نیروهای دولتی سوریه، حزب الله لبنان، نیروهای ایرانی (از جمله بسیج) و سایر احزاب به خاک سوریه حرکت کردند. به بهانه «حفاظت از حرمین شیعیان»، از رژیم سوریه در برابر سقوط به دست مخالفان سوری محافظت کنید.

اما بیشترین حضور جنبش در آنجا پس از نبرد قصیر در ژوئن 2013 بود، زمانی که تعداد مبارزان خود را افزایش داد و برای انجام عملیات نظامی در پایتخت، دمشق و حومه آن، و حلب و حومه آن در شمال این کشور حرکت کرد. این کشور همچنین در عملیات شکستن محاصره روستاهای شیعه نشین مانند نبل و الزهرا شرکت کرد و می گوید که برای نیروهایش بوده است. «نقش برجسته و برجسته در عملیات باز کردن جاده حماه/حلب».

مواضع نُجَباء در قبال جمهوری اسلامی ایران

مقاومت اسلامی نُجَباء همواره خود را متاثر از اندیشه‌های امام خمینی (ره) معمار بزرگ انقلاب اسلامی، پیرو آیت الله العظمی «سید علی خامنه‌ای» ولی امر مسلمین جهان و همراه سردار شهید سپاه اسلام حاج «قاسم سلیمانی» فرمانده فقید نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، می‌داند. شیخ اکرم الکعبی در آبان ماه سال 1394 در گفتگو با شبکه تلویزیونی السومریة اظهار داشته است: «سردار قاسم سلیمانی نقش اساسی در ایجاد ارتباط بین گروه‌های مقاومت اسلامی و حمایت از نیروهای داوطلب مردمی (الحشد الشعبی) دارد. او نماینده ایران نیست بلکه با توجه به ارتباط مستقیم با ولی فقیه، نماینده اسلام و مسلمین است. پیروی از ولایت فقیه با وفاداری به میهن در تعارض نبوده یا منافات ندارد، بلکه این وفاداری را تقویت می‌کند. خط آیت الله العظمی خامنه‌ای از همه مستضعفان و گروه‌های مقاومت اسلامی در فلسطین، لبنان و عراق حمایت می‌کند». دبیرکل نُجَباء در بزرگداشت بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) نیز که در خردادماه 1395 در نجف اشرف برگزار شد؛ ابراز داشت: «انقلاب امام خمینی (ره) شروع بیداری اسلامی در قرن بیستم بود و ایشان توانست با انقلاب بزرگش، سرنوشت ایران و جهان اسلام را تغییر دهد. ایران با اندیشه‌های امام خمینی (ره) به محض آنکه تروریست‌ها به دروازه‌های بغداد رسیدند، به پشتیبانی همه جانبه از ملت عراق پرداخت». وی همچنین 11 شهریورماه 1395 در دیدار با دکتر «علی اکبر ولایتی» مشاور امور بین الملل رهبر معظم انقلاب اظهار داشت: «جمهوری اسلامی ایران، رهبر کشورهای مستضعف جهان است و این نظام در کنار مقاومت عراق در برابر اشغالگران و داعش ایستاد که این موضع تاریخی ایران در امتداد اسلام ناب محمدی است و من در اینجا به صراحت می‌گویم مقاومت اسلامی نُجَباء، حزب ولایت فقیه است».

جستارهای وابسته

منابع

استان سیستان و بلوچستان

استان سیستان و بلوچستان در شرق جنوب شرقی ایران واقع است. این استان با حدود ۱۸۰٬۷۲۶ کیلومتر مربع وسعت، بیش از ۱۱ درصد وسعت این کشور را دربرمی‌گیرد. سیستان شامل زابل و شهرهای اطرافش است و بلوچستان دربرگیرنده بقیه شهرها از زاهدان تا چابهار می‌باشد.

سیستان و بلوچستان ۱۱۰۰ کیلومتر مرز با کشورهای پاکستان و افغانستان و ۳۰۰ کیلومتر مرز آبی با دریای عمان دارد و به دلیل قرار گرفتن در موقعیت راهبردی و ترانزیتی از اهمیت فراوانی برخوردار است به ویژه بندر چابهار که تنها بندر اقیانوسی ایران و آسانترین و بهترین راه دسترسی کشورهای آسیای میانه به آبهای آزاد است.

مردم استان سیستان و بلوچستان از قومیتهای بلوچ و سیستانی می‌باشد که بلوچ ها به زبان بلوچی با لهجه های متفاوت و اغلب با مذهب تسنن و سیستانی ها به گویش پارسی سیستانی صحبت می کنند و عموماً پیرو مذهب تشیع اند. این استان بیشتر آب و هوای گرم و خشک دارد اما در عین حال از تنوع آب و هوایی و اقلیمی ویژه‌ای برخوردار است و مناطق کوهستانی، جنگلی و باتلاقی نیز در این استان پهناور به چشم می‌خورد.

زاهدان مرکز این استان است که از طریق راه‌آهن با میرجاوه پاکستان ارتباط دارد و از سوی کرمان هم به راه‌آهن سراسری ایران متصل است. به زودی قرار است خط راه‌آهنی از سوی چابهار به مشهد و از آنجا به کشورهای آسیای میانه کشیده شود که این خط آهن نقش مهمی را در توسعهٔ این استان و خاور ایران ایفا خواهد کرد.

استان سیستان و بلوچستان با داشتن موقعیت راهبردی بازرگانی و ترانزیتی و دارا بودن کشاورزی و باغبانی (به ویژه میوه‌های استوایی و گرمسیری) و همچنین جاذبه‌های فراوان تاریخی و طبیعی و نیز صنعت در حال رشد از توانایی و ظرفیت فوق‌العاده‌ای برای توسعه و آبادانی برخوردار است

دلیل نامگذاری

سیستان که صورت تغییر یافته سجستان یا سکستان است به معنای سرزمین قوم سکا است و بلوچستان نیز محل سکونت قوم بلوچ است.

پیش از اسلام

سرزمین اساطیری سیستان و بلوچستان از دو ناحیه شمال و جنوب تشکیل شده‌است. سیستان امروزی که قسمت شمالی استان را در برمی گیرد، در کتاب اوستا، یازدهمین سرزمینی است که «اهورامزدا» آفریده. همچنین زادگاه رستم دستان قهرمان حماسی شاهنامه فردوسی می‌باشد. تاریخ نگاران سیستان را به گرشاسب، یکی از نوادگان کیومرث نسبت داده‌اند. نام سیستان از نام اقوام آریایی «سکا» اخذ شده‌است. «سکاها» در حدود سال ۱۲۸ قبل از میلاد، سیستان را به تصرف خود در آورده و در پهنه آن استقرار یافته‌اند.

«نیمروز» نام دیگر سیستان است. همچنین بنای بیشتر شهرهای سیستان را به پهلوانان اسطوره‌ای ایران چون زال، سام و رستم نسبت داده‌اند. زمانی سیستان جزو متعلقات دولت ساسانی به شمار می‌آمد که به دست اردشیر بابکان فتح شد و در سال ۲۳ هجری قمری، مسلمانان عرب این سرزمین را فتح کردند.

اولین فرمانروای معروف ایرانی این سرزمین بعد از اسلام، «یعقوب لیث» صفاری بود. همچنین یعقوب لیث صفاری پس از شکست اعراب زبان فارسی را به عنوان زبان رسمی کشور اعلام کرد بعد از صفاریان، سامانیان، غزنویان و سلجوقیان نیز هر یک، مدتی در این سرزمین فرمان رانده‌اند.

سر زمین سیستان دارای مکان‌های باستانی ودیدنی فراوانیست مانند کوه خواجه که نام دیگر آن به زبان پهلوی (اوشیدا) است و به معنای کوه ابدی است. این کوه تنها بلندی دشت سیستان است و مورد تقدس زرتشتیان هم قرار دارد زیرا آنان بر این باورند که پیامبر دین زرتشت از آنجا ظهور می‌کند. کوه خواجه از سه سلسله زمانی در خود آثاری بجا دارد از سه سلسله اشکانیان ساسانیان و حکومت‌های اسلامی بعد از آن.

سرزمینی که اکنون بلوچستان نام دارد، به اسم مکا «مکه» مشهور بوده که یونانی‌ها آن را «گدروزیا» نامیده اند. در زمان قدیم در سرزمین بلوچستان باتلاق بسیار وجود داشت و «اراینا» یا «ایرینا» در زبان سانسکریت به معنی باتلاق است و برخی معتقدند از ترکیب این کلمه با کلمه «مکا» کلمه‌ای پدید آمد که به مرور زمان به مکران تبدیل شد. کلمه بلوچستان نیز از زمانی به این سرزمین اطلاق شد که بلوچ‌ها در آن سکونت کردند.

در فرهنگ معین درباره قوم بلوچ آمده است:«قومی ایرانی، صحرانشین و دلیر ساکن بلوچستان، طوایف خارجی کمتر در آن ناحیه نفوذ کرده و ایشان در برابر بیگانگان مقاومت نموده‌اند. آنان لهجه خاصی دارند که به بلوچی معروف است در تپه‌های بلوچستان آثاری به دست آمده است که تاریخ این سرزمین را به سه هزار سال پیش از میلاد می‌رساند.

آنچه مسلم است، کورش هنگام لشکرکشی به هند، مکران را نیز تصرف کرد. فردوسی در شاهنامه، ازگردان بلوچ سخن گفته است یکی از وقایع مهم بلوچستان، عبور اسکندر مقدونی از این سرزمین در هنگام بازگشت از هندوستان است که در جریان آن در اثر وجود ریگ‌های روان، بیابان‌های خشک و بی‌‌آب و سرسختی مردمان این سرزمین‌، اکثر قوای خویش را از دست داد .

در زمان خلافت خلیفه دوم، این سرزمین به وسیله عرب‌ها فتح و یکی از سرداران عرب به عنوان حاکم آن منصوب شد، ولی در اثر مخالفت‌ها و جنگ‌های مردم بلوچستان با وی، سرانجام این سرزمین را ترک کرد در سال سی‌صد و چهار هجری قمری، سرزمین بلوچستان به وسیله دیلمیان فتح گردید.

در زمان حکومت سلجوقیان در کرمان، منطقه بلوچستان نیز توسط آنها اشغال و تابع کرمان شد بعد از حکومت نادر، بلوچستان اسماً جزو ایران بود، اما حکومت مرکزی تسلط کاملی بر آن نداشت.

پس از اسلام

از زمان ساسانیان به بعد این سرزمین همواره جزیی از ایران محسوب می‌شد تا اینکه با دخالت بریتانیا در قرن نوزدهم میلادی عملاً به دو بخش غربی و شرقی تقسیم شد. از این به بعد بلوچستان مانند سایر ایالت‌ها و ولایت‌های کشور حکومت خانی داشت تا در سال ۱۳۰۷ ه. ش. پس از شکست دوست‌محمدخان بارکزایی قدرت حکومت مرکزی در این بخش کشور تثبیت شد.

جغرافیای استان

استان سیستان و بلوچستان با وسعتی حدود ۱۸۷٬۵۰۲ کیلومتر مربع، پهناورترین استان ایران می‌باشد،که با قرار گرفتن در بین ۲۵ درجه و ۳ دقیقه تا ۳۱ درجه و ۲۷ دقیقه عرض شمالی از خطاستوا و ۵۸ درجه و ۵۰ دقیقه تا ۶۳ درجه و ۲۱ دقیقه طول شرقی از نصف‌النهار گرینویچ، از نظر جمعیتی از کم تراکم‌ترین استان‌های کشور است.

استان سیستان و بلوچستان از دو منطقه سیستان و بلوچستان تشکیل می‌شود و از شمال به استان خراسان جنوبی و کشور افغانستان، از شرق به کشورهای پاکستان و افغانستان، از جنوب بهدریای عمان و از مغرب به استان‌های کرمان و هرمزگان محدود می‌شود.

شمال استان، برآمده از آبرفتهای رودخانه هیرمند، که بزرگ‌ترین دریاچه آب شیرین جهان را در خویش جای داده‌است. کوه خواجه تنها پشتهٔ بلندی می‌باشد که در منطقه مسطح سیستان خود نمایی نموده و نزد اهالی از قداستی خاص برخوردار است. دشت سیستان که در گروه اقلیم بیابانی میانه قرار دارد، بارشی کمتر از ۶۵ میلی متر را در سال دریافت می‌کند و میزان تبخیر در آن به بیش از ۵۰۰۰ میلی متر می‌رسد. این شرایط در مجموع باعث خشکی فیزیکی شدید محیط بوده و در سالهایی که میزان ورودی آب رودخانه هیرمند کاهش می‌یابد، خشکسالی‌های مخرب توسعه پیدا می‌کند. شریان حیاتی منطقه یعنی هیرمند نوسانات سالیانه قابل ملاحظه‌ای را نشان می‌دهد. وزش بادهای ۱۲۰ روزه که از اواخر بهار تا پایان تابستان می‌وزد در تشدید نیاز و خشکی محیط موثر است.

جنوب استان که وسعت متنوع اش را با دریای عمان گره زده‌است. این وادی دارای طبیعتی کوهستانی می‌باشد. مناطق جنوبی استان با توجه به مجاورت با دریای عمان و بهره‌گیری از بادهای موسمی اقلیم متفاوتی دارند. بالا بودن میانگین دما و پایین بودن نوسانات آن از مشخصه‌های اساسی اقلیم منطقه‌است. با توجه به پایین بودن بارش و عدم وجود منابع برفی کوهستانی اکثر جریانات رودخانه‌ای، موقتی و فصلی بوده و در بخش وسیعی از استان منابع محدود آب‌های زیر زمینی تنها امکانات تأمین آب بشمار می‌آیند. وجود مخروط آتشفشانی تفتان با ۳۹۴۱ متر ارتفاع در شمال بلوچستان مرکزی، شرایط اقلیمی متنوع و جالبی را فراهم آورده‌است. با توجه به دوره آماری ۱۳۷۵- ۱۳۵۹ میانگین بارش سالیانه استان ۸/۱۳۹ میلی متر و میانگین دمای سالیانه ۶/۲۲ درجه سانتی گراد، می‌باشد.

شهرهای استان

آثار باستانی معروف

اقوام در سیستان و بلوچستان

لباس محلی

لباس محلی در بلوچستان بر می‌گردد به اقلیم و آب و هوای بلوچستان که حالت گرم و خشک دارد لباسشان هم را از قدیم‌الایام بیشتر برهمین اساس انتخاب کرده‌اند. پوشاک و لباس بلوچی نیز می‌تواند برای بررسی قدمت تاریخی این قوم و مطالعات فرهنگی و تبار شناسی مورد توجه قرار گیرد. لباس بلوچی، لباسی است که در یک منطقه بزرگ جغرافیایی از قدیم مورد استفاده مردم بوده است. مناطقی چون ناحیه سیستان و بلوچستان ایران، بخش‌هایی از خراسان (به خصوص جنوب آن)، بخش‌هایی از استان کرمان و هرمزگان، کشورهایی چون پاکستان، هندوستان، افغانستان و... از جمله نواحی هستند که مردمان ملبس به این لباس را در آن‌ها مشاهده می‌کنیم. شباهت لباس برخی دیگر از اقوام ایرانی با لباس بلوچ به دلیل ریشه‌های مشترک مردمی، قومی، تبارشناسی، فرهنگی و تاریخی مردم ایران است.

گویش سیستانی

گویش سیستانی یکی از گویش های مهم زبان فارسی است که مردم سیستان بدان تکلم می کنند. این گویش هم اکنون به صورت عمده در منطقه سیستان ایران، نیمروز و فراه افغانستان، سرخس ایران، ترکمنستان و دشت گرگان جاری می باشد.

این گویش از یک سو بیشترین خویشاوندی واژگانی و دستوری را با گویش موجود و گذشته خراسانی و فراتر از آن با لهجه های مرده ماوراءالنهری وتاجیکی کنونی دارد و از سوی دیگر واژه های مشترک بسیار با بلوچی دارد که با توجه به پیوندهای تاریخی و پیوستگی های جغرافیایی و مهاجرتهای قومی و خویشاوندی طایفه ای، امری طبیعی می باشد.

سابقه تاریخی

فرهنگ نویسان، سیستانی را یکی از چهار زبان متروک پارسی یاد کرده‌اند. ابوریحان بیرونی در الصیدنه، چند لغت از زبان قدیم سیستانی آورده است. بسیاری از واژگان سیستانی از هزار سال پیش تاکنون تفاوت چندانی نکرده است. اگرچه اصل زبان که احیاناً همان سکزی است، پیش از این منقرض شده و تنها گویش آن باقی‌مانده است.

یک سرود دینی به گویش سیستانی باقی‌مانده است که به اواخر دوره ساسانی نسبت داده می شود. سرود آتشکده کرکویه یکی از زیباترین سرودهای مذهبی زرتشتیان سیستان بوده است که به هنگام روشن کردن آتشگاه ها، به آواز بلند خوانده می شده است.

خاستگاه

گویش سیستانی از گویشهای وابسته به زبان‌های ایرانی غربی و از شاخه جنوبی آن است که به گروه زبانهای هندوایرانی تعلق دارند.

دکتر محمد معین در مقدمه کتاب برهان قاطع، گویش های سگزی و زاولی را زیرمجموعه زبانهای ایرانی قید کرده است.

نوشتار

گویش سیستانی هیچگاه یک زبان نوشتاری نبوده است، پس اثر مکتوبی که مستقلاً متعلق به گویش سیستانی باشد نیز وجود ندارد. در میان کتب ادبی به نوشتار سیستانی در صده اخیر نیز ناهماهنگی های بارزی در رسم الخط سیستانی به چشم می خورد. تلاش های اخیری که برای یکپارچه سازی رسم الخط سیستانی انجام شده است تاکنون با بی اقبالی مواجه شده است.

گونه های زبانی

چهار گونه فرعی می توان برای گویش سیستانی متصور شد که شامل گونه های زرگری، ادبی (ملّایی)، سیّدی و عربی می شود.

زرگری

در گونه زرگری، ساخت هجایی یک اصل زیربنایی بوده و گویش به هجاهای سازنده تقسیم می شود و پس از هر هجای اصلی، یک هجای تبعی با ساخت «ز+مصوت» ظاهر می شود. به عنوان مثال واژه پو (به معنی پا) به صورت پوزو تلفظ می شود.

ادبی

گونه ادبی سیستانی مورد کاربرد در مواردی از قبیل تقلید ادا، مداحی، متن خوانی، شبیه خوانی (تعزیه)، زبان ملایی و سخن گفتن از سر تأمل می باشد. این گونه از چند زاویه با گونه معیار گویش سیستانی در تفاوت می باشد، شامل: ساختمان تک واژ وجهی «می»، ساختمان تک واژ وجهی «ب»، جزء پیشین، ساختمان تک واژ نفی و نهی و تکیه فعل هایی که تک واژ «می» دارند.

سیدی

در گونه سیدی، واج «س» به جای واج نخست قرار گرفته و در پایان عبارت «واج نخست حذف شده + اِدی» افزوده می شود. مثلاً کتاب به ستابکدی تبدیل می شود.

عربی

گونه عربی تنها در میان طایفه شیخ (از طوایف سیستانی) دیده می شود و غالباً برای ایجاد ارتباط میان اعضای خانواده در حضور مهمان بیگانه به کار برده می شود و حالت خصوصی دارد. این گونه از لغات عربی بیشتری بهره می جوید.

زبان بلوچی

اولین محققی که لهجه‌های بلوچی را بیشتر بطور سیستماتیک مورد مطالعه قرارداد ویلهلم گیگر Wilhelm Geiger بود. او بلوچی را به دو لهجه اصلی تقسیم کرده و بلوچی شمالی (سرحدی) و بلوچی جنوبی (مکرانی) نامید. وی همچنین بلوچی جنوبی را به گروههای شرقی و غربی و بلوچی شمالی را به گروههای شمالی و جنوبی که بترتیب توسط طوایف لغاری Leghلri و مری Mari نمایندگی می‌شدند تقسیم کرد. گیگر برای نشان دادن تفاوت لغوی لهجه‌ها به این واقعیت اشاره می‌کند که بلوچی جنوبی به میزان بالایی از زبانهای هندی همسایه لغت اقتباس می‌کند در حالیکه بلوچی شمالی بیشتر دارای لغات اقتباس شده با ریشه فارسی می‌باشد.(ترجمه و نقل از جهانی (۸۹)) یکی دیگر از محققین لهجه‌های بلوچی “سر جرج گریرسون” Sir George Grierson می‌باشد. او لهجه‌های بلوچی را به شرقی و غربی تقسیم کرد. وی معتقد بود که بلوچی غربی در محدوده حکومتی بریتانیا دارای سه لهجه می‌باشد و آنهارا بر اساس منطقه عمده‌ای که در آن صحبت می‌شوند، لهجه کراچی karلči، کیچی kیči و پنجگوری panjguri نامید.

محقق برجسته دیگری که بصورت سیستماتیک لهجه‌های بلوچی را مطالعه کرده است پروفسور جوزف الفنبین Josef Elfenbein می‌باشد، او در کتاب “زبان بلوچی، لهجه شناسی بامتن” برای نشان دادن تفاوت بین لهجه‌های مختلف، لیستی شامل آواشناسی، دستور (صرف و نحو) و لغت تهیه کرده و آنرا بعنوان معیار مقایسه شباهت‌ها و تمایز لهجه‌ها بکار برده است.

مدارس دینی

این استان، یکی از استان‌هایی است که بیشترین مدارس علوم دینی اهل‌سنت را در خود جای داده است استان سیستان و بلوچستان است. در دوران پیش از انقلاب تعداد مدارس علمیه در استان سیستان و بلوچستان محدود بوده و حداکثر از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمی‌کرد و علاقمندان به تحصیل علوم دینی برای فراگیری این علوم اغلب به کشورهای هندوستان و پاکستان مهاجرت می‌کردند. کیفیت مدارس دینی نیز به دلیل محدودیت‌های مختلف و کمبود علمای برجسته در حد پایینی بود. پیش از انقلاب اسلامی در استان سیستان و بلوچستان 3 مدرسه دینی وجود داشت و اکنون 130 مدرسه دینی مخصوص برادران و 450 مدرسه دینی خواهران در استان در حال فعالیت هستند. با پیروزی انقلاب اسلامی و رشد روزافزون مدارس دینی در استان باعث شد طالبان علوم دینی از مهاجرت به کشورهای خارجی برای فراگیری علوم دینی بی‌نیاز گشته و مدارس متعددی در شهرهای مختلف استان راه‌اندازی گردید. هم اکنون تعداد مدارس دینی (مکاتب) و حوزه‌های علمیه در استان به بیش از 100واحد می‌رسد. رشد کیفی حوزه‌های علمیه باعث شده بسیاری از هموطنان اهل‌سنت از نقاط مختلف کشور و حتی کشور افغانستان و ایالت بلوچستان پاکستان برای تحصیل علوم دینی به مراکزدینی بلوچستان مراجعه کنند. تعداد محصلین علوم دینی در این استان 7000 نفر تخمین زده می‌شود، این در حالی است که رقم محصلین علوم دینی قبل از انقلاب در این استان از 300 نفر تجاوز نمی‌کرده است. هم اکنون عالی‌ترین سطوح دینی در حوزه‌های علمیه اهل‌سنت سیستان و بلوچستان تدریس می‌شود. در کنار مدارس علوم دینی اهل‌سنت در استان سیستان و بلوچستان موسسات و کانون‌های فرهنگی نیز فعال هستند. کتاب‌خانه‌های مجهز سالن‌های مطالعه خذمات بی‌نظیری را به اهل‌سنت ارائه می‌دهد.

منابع