خوارج: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
تفکر خوارج که خود جزیی از بدنه سپاهیان امام علی و از عراق بودند، از آن جا شکل گرفت که این گروه در جنگ صفین و در پی طرح مسئله حکمیت و پذیرش آن از سوی امام، با آن مخالفت کرد راه خود را از راه حضرت جدا کردند.در نگاه ایشان، حکمیت خلاف بوده و همه کسانی که به حکمیت تن دادند خصوصاامام علی علیهالسلام، می بایستی از این خطا توبه می کردند. | |||
==علت پیدایش خوارج== | ==علت پیدایش خوارج== | ||
خط ۱۱: | خط ۱۲: | ||
==مبانی اعتقادی خوارج== | ==مبانی اعتقادی خوارج== | ||
''' مبانی مهم اعتقادی خوارج عبارت است از:''' | |||
'''تکفیر''' | |||
خوارج در این عقیده اجماع دارند که مرتکب کبیره را کافر و از ساکنان جحیم می دانند. <ref>مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج۵، ص۱۴۲، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا.</ref> <ref>ابن عبری، غریغوریوس الملطی، تاریخ مختصر الدول، ص۹۷، تحقیق انطون صالحانی الیسوعی، بیروت، دار الشرق، ط الثالثة، ۱۹۹۲.</ref> در واکنش به این عقیده خاص خوارج که مخالف عقاید شیعه، مرجئه و معتزله است، <ref>مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج۵، ص۱۴۲، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا.</ref> <ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۱۳۸، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجرة، چ دوم، ۱۴۰۹.</ref> و موجب شد تا مکاتب مرجئه و معتزله خوارج شکل بگیرد، دو نکته به دست می آید: | |||
'''نکته اول'' | |||
سر زمینی که خوارج در آن حکومت نکند دار الکفر است و کسی که در چنین سرزمینی ساکن شود کافر است و باید با او مبارزه کرد همچنان که خلیفه یا حاکم دینی اگر مرتکب کبیره ای بشود مسلمان نیست و واجب است که علیه او اقدام کرد.<ref>مقدسی، مطهر بن طاهر، آفرینش و تاریخ، ج۱، ص۹۴، ترجمه محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، نشر آگه، چ اول، ۱۳۷۴.</ref> <ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۱۳۸، تحقیق اسعد داغر، قم، نشر دارالهجرة، چ دوم، ۱۴۰۹.</ref> | |||
''' نکته دوم''' | |||
خوارج مناطقی را که تحت سلطه چنین حاکمی باشد سرزمین کفر می پندارند به طوری که ریختن خون مردم ساکن در آن مناطق را جایز می دانند و دست به کشتارهای وسیع می زنند و هم چنان این نوع کشتارها در طول حیات سیاسی این فرقه وجود دارد.<ref>دینوری، احمد بن داود، الاخبار الطوال، ص۲۰۵ ۲۰۶، تحقیق عبدالمنعم عامر مراجعه جمالالدین شیال، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش.</ref> | |||
<ref>ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۶۳۹، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دارالفکر، ط الثانیة، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.</ref> | |||
<ref>ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۱۸۲، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دارالفکر، ط الثانیة، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.</ref> | |||
خط ۵۷: | خط ۵۰: | ||
طبق نقل مشهور، سه تن از بازماندگان نهروان تصمیم گرفتند سه تن از شخصیتهای حادثهساز امت اسلام را، كه عبارت بودند از - امام علی علیهالسلام، معاویه بن ابوسفیان و عمرو بن عاص - از میان بردارند، تنها عبدالرحمان بن ملجم كه مأمور كشتن امام علی علیهالسلام بود، موفق شد. |
نسخهٔ ۱۸ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۵۸
تفکر خوارج که خود جزیی از بدنه سپاهیان امام علی و از عراق بودند، از آن جا شکل گرفت که این گروه در جنگ صفین و در پی طرح مسئله حکمیت و پذیرش آن از سوی امام، با آن مخالفت کرد راه خود را از راه حضرت جدا کردند.در نگاه ایشان، حکمیت خلاف بوده و همه کسانی که به حکمیت تن دادند خصوصاامام علی علیهالسلام، می بایستی از این خطا توبه می کردند.
علت پیدایش خوارج
شواهد تاریخی گواه این نکته است که فرقه مذکور پس از آن به وجود آمد که حضرت علی علیه السلام با نقض حکمیت از سوی معاویه مخالفت کرد. خوارج اگر چه خودشان در ابتدا مسئله حکمیت را مطرح کرده بودند، اما بعد از پذیرش حکمیت از سوی امام علی و خاتمه یافتن جنگ، از خواسته خود پشیمان شدند و با سر دادن شعار «لا حکم الا لله»، خواهان ادامه جنگ شدند و پذیرش حکمیت را کفر دانستند و حتی امام را به توبه دعوت کردند، و در اعتراض به امیرمؤمنان علی (ع) گفتند: «تو در دین خدا داوری را به مردان سپردی، درحالی که خداوند میگوید: تنها حکم از آن خداست.»ولی امام با استناد به آیه «أَوْفُوا بِالْعُقُود» [۱] نپذیرفت که عهد و پیمان خود را بشکند. پس از آنکه امام به کوفه و معاویه به شام بازگشت، مخالفان حکمیت از امام علی جدا شدند و به حروراء در نزدیکی کوفه رفتند[۲] که در تاریخ به خوارج یا حروریّه شهرت یافتند. در جریان حکمیت عمروبن عاص که داور شام بود توانست با ترفندی ابوموسی اشعری را که داور عراق بود فریب دهد وعده ای از لشکر امام علی ع که متوجه این نیرنگ زشت شدند به حضرت اعتراض کردند که نمی بایست زیر بار حکمیت می رفت این تعداد در ابتدا جمعیت چندانی را تشکیل نمی دادند اما به مرور بر شمار آن ها افزوده شد و سر انجام در منطقه ای به نام حروراء تجمع کرده با امام اعلان جنگ کردند. امام در این جنگ شکست سختی بر آنان وارد کرد. خوارج هر چند به ظاهر در این نبرد نابود شدند، اما انحراف اعتقادی آنان در خط و سیر جغرافیای اسلام ماندگار و به مکتبی خاص تبدیل شد.
مبانی اعتقادی خوارج
مبانی مهم اعتقادی خوارج عبارت است از:
تکفیر
خوارج در این عقیده اجماع دارند که مرتکب کبیره را کافر و از ساکنان جحیم می دانند. [۳] [۴] در واکنش به این عقیده خاص خوارج که مخالف عقاید شیعه، مرجئه و معتزله است، [۵] [۶] و موجب شد تا مکاتب مرجئه و معتزله خوارج شکل بگیرد، دو نکته به دست می آید:
'نکته اول
سر زمینی که خوارج در آن حکومت نکند دار الکفر است و کسی که در چنین سرزمینی ساکن شود کافر است و باید با او مبارزه کرد همچنان که خلیفه یا حاکم دینی اگر مرتکب کبیره ای بشود مسلمان نیست و واجب است که علیه او اقدام کرد.[۷] [۸]
نکته دوم
خوارج مناطقی را که تحت سلطه چنین حاکمی باشد سرزمین کفر می پندارند به طوری که ریختن خون مردم ساکن در آن مناطق را جایز می دانند و دست به کشتارهای وسیع می زنند و هم چنان این نوع کشتارها در طول حیات سیاسی این فرقه وجود دارد.[۹] [۱۰] [۱۱]
← خلافت
از دیدگاه خوارج تعیین خلیفه نه از طریق نص و نه استخلاف و نه براساس قریشیبودن، بلکه از طریق انتخاب مردم انجام میپذیرد و پس از واگذاری رهبری به او، وی حق ندارد کسی را به تحکیم و داوری در کار حکومت بگمارد. [۳۱] اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج۱، ۴۵۴، تحقیق محییالدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة النهضة المصریه، ۱۳۶۹ق. [۳۲]↑ اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج۱، ۱۵۷، تحقیق محییالدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة النهضة المصریه، ۱۳۶۹ق. [۳۳] شهرستانی، ابوالفتح محمد، الملل و النحل، ج۱، ص۱۳۴، تحقیق احمد فهیمی محمد، بیروت - لبنان دارالکتب العلمیه. [۳۴] شهرستانی، ابوالفتح محمد، الملل و النحل، ج۱، ص۱۱۹، تحقیق احمد فهیمی محمد، بیروت - لبنان دارالکتب العلمیه.
بر این اساس خلافت ابوبکر و عمر و نخستین سالهای حکومت عثمان درست بوده و عزل عثمان پس از آنکه در کار حکومت به بدعت گرایید، واجب بود. درباره امام علی (علیهالسلام) نیز عقیده داشتند انتخاب امام باید با رای و انتخاب آزاد مردم صورت گیرد. حکومت، اختصاص به امام علی علیهالسلام و فرزندان او ندارد. جایز است که اساساً در عالم امامی نباشد. و خلافت امام، صحیح و پذیرفته شده است و فقط در تحکیم خطا کرده و به همین سبب کافر شده است. [۳۵]شهرستانی، ابوالفتح محمد، الملل و النحل، ج۱، ص۱۳۵، تحقیق احمد فهیمی محمد، بیروت - لبنان دارالکتب العلمیه. حکومت و امارت موروثی نیست. خروج علیه امامی که خلاف سنّت عمل کند واجب است. ضرورت وجود امام به دو دلیل است. الف) امامت نماز ب) فرماندهی جهاد.
← برابری میان عرب و موالی
از دیگر اندیشههای خوارج برابری میان عرب و موالی در حقوق و تکالیف و خلود گناهکاران در جهنم است. [۳۶]شهرستانی، ابوالفتح محمد، الملل و النحل، ج۱، ص۱۳۲، تحقیق احمد فهیمی محمد، بیروت - لبنان دارالکتب العلمیه. [۳۷] بغدادی، ابومنصور عبدالقاهر بن طاهر تمیمی، الفرق بین الفرق، ص۲۵، تحقیق و تصحیح محمد محیالدین عبدالحمید، مصر (قاهره)، مکتبة محمد صبیح و اولاده، بیتا. [۳۸] بغدادی، ابومنصور، الفرق بین الفرق، ص۷۳ ـ ۷۴، تحقیق و تصحیح محمد محیالدین عبدالحمید، مصر (قاهره): مکتبة محمد صبیح و اولاده، بیتا.
طبق نقل مشهور، سه تن از بازماندگان نهروان تصمیم گرفتند سه تن از شخصیتهای حادثهساز امت اسلام را، كه عبارت بودند از - امام علی علیهالسلام، معاویه بن ابوسفیان و عمرو بن عاص - از میان بردارند، تنها عبدالرحمان بن ملجم كه مأمور كشتن امام علی علیهالسلام بود، موفق شد.
- ↑ سوره مائده، آیه 1
- ↑ نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص ۵۱۳-۵۱۴؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۶۳، ۷۲، ۷۸
- ↑ مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج۵، ص۱۴۲، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا.
- ↑ ابن عبری، غریغوریوس الملطی، تاریخ مختصر الدول، ص۹۷، تحقیق انطون صالحانی الیسوعی، بیروت، دار الشرق، ط الثالثة، ۱۹۹۲.
- ↑ مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج۵، ص۱۴۲، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا.
- ↑ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۱۳۸، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجرة، چ دوم، ۱۴۰۹.
- ↑ مقدسی، مطهر بن طاهر، آفرینش و تاریخ، ج۱، ص۹۴، ترجمه محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، نشر آگه، چ اول، ۱۳۷۴.
- ↑ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۱۳۸، تحقیق اسعد داغر، قم، نشر دارالهجرة، چ دوم، ۱۴۰۹.
- ↑ دینوری، احمد بن داود، الاخبار الطوال، ص۲۰۵ ۲۰۶، تحقیق عبدالمنعم عامر مراجعه جمالالدین شیال، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش.
- ↑ ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۶۳۹، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دارالفکر، ط الثانیة، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
- ↑ ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۱۸۲، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دارالفکر، ط الثانیة، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.