شیخ بهایی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۸: خط ۹۸:
نسبت خاندان شیخ بهایی به حارث همدانی (متوفی ۶۵ قمری)، یار وفادار حضرت علی (ع) می‌رسد. <ref>بروجردی، سید علی، طرائف المقال، ج۲، ص۳۹۲</ref> از این‌رو به حارثی هَمْدانی نیز شهرت دارد.
نسبت خاندان شیخ بهایی به حارث همدانی (متوفی ۶۵ قمری)، یار وفادار حضرت علی (ع) می‌رسد. <ref>بروجردی، سید علی، طرائف المقال، ج۲، ص۳۹۲</ref> از این‌رو به حارثی هَمْدانی نیز شهرت دارد.
جبل عامل، زادگاه شیخ بهایی، زادگاه مجتهدان، دانشمندان و نویسندگان بزرگ شیعی مانند محقق ثانی (متوفای ۹۴۰ ق)، شهید اول (۷۳۴ - ۷۸۶ ق) و شهید ثانی (۹۱۱ - ۹۶۶ ق) است. ابوذر غفاری، نخستین مبلّغ شیعه در منطقه شام و لبنان بود. وی در دورانی که از جانب عثمان در شام تبعید بود به تبلیغ فرهنگ تشیع در آن سامان پرداخت و بذر تشیع را در آن دیار افشاند. از آن هنگام تاکنون، جبل عامل مهدِ دانشوران پارسای شیعی بوده و هست.
جبل عامل، زادگاه شیخ بهایی، زادگاه مجتهدان، دانشمندان و نویسندگان بزرگ شیعی مانند محقق ثانی (متوفای ۹۴۰ ق)، شهید اول (۷۳۴ - ۷۸۶ ق) و شهید ثانی (۹۱۱ - ۹۶۶ ق) است. ابوذر غفاری، نخستین مبلّغ شیعه در منطقه شام و لبنان بود. وی در دورانی که از جانب عثمان در شام تبعید بود به تبلیغ فرهنگ تشیع در آن سامان پرداخت و بذر تشیع را در آن دیار افشاند. از آن هنگام تاکنون، جبل عامل مهدِ دانشوران پارسای شیعی بوده و هست.
=زندگی‌نامه شیخ بهایی=
بهاءالدین عاملی در ۱۷ محرم سال ۹۵۳ق در بعلبک به دنیا آمد.<ref>قمی، وقایع الایام، ۱۳۸۹ش، ص۲۴۲</ref> محل زندگی وی جُبَع یا جُباع، از روستاهای جبل عامل بوده است.<ref>مجلسـی، محمدباقر، ج۱۰۴، ص۱، ۱۴، ۲۰، ۲۴، ۲۷، ۳۴، ۴۷، ۲۰۸، ۲۱۱؛ مهاجر، ص۱۴۵؛ مدنی، الحدائق، ص۳؛ بحرانی، ص۱۶؛ برهان آزاد، ص۱۴۳ ـ ۱۴۴</ref> پدرش، عزّالدین حسین بن عبدالصمد حارثی (متوفی ۹۸۴ق)، از شاگردان و دوستان شهید ثانی (متوفی ۹۶۶ق) بود.
نسب وی به [[حارث هَمْدانی]] (متوفی ۶۵ق) از اصحاب امیرالمومنین(ع) می‌رسد؛ از این رو به حارثی هَمْدانی نیز شهرت دارد.
==کودکی و جوانیشیخ بهائی==
یک سال بعد از تولد او در بعلبک، خانواده‌اش به جبل عامل رفتند اما پس از شهادت شهید ثانی و احساس عدم امنیت در این شهر و نیز به دعوت و تشویق شاه طهماسب اول و [[علی بن هلال کرکی]] معروف به [[شیخ علی مِنشار]]، شیخ الاسلام اصفهان، از جبل عامل به ایران نقل مکان و در اصفهان ساکن شدند. خانواده او از نخستین علمای شیعه در جبل عامل بودند که در پی استقرار حکومت شیعی صفوی، به ایران مهاجرت کردند.<ref>مهاجر، ص۹۵، ۱۴۶؛ افندی اصفهانی، ریاض العلماء، ج۲، ص۱۱۹؛ عاملی، ص۳۰؛ امین، ج۸، ص۳۶۹؛ اسکندر منشی، ج۱، ص۱۵۵؛ میراحمدی، ص</ref>
بنابر نسخه‌ای به خط شیخ بهائی که در ۹۶۹ق در قزوین نوشته شده، او هنگام ورود به ایران ۱۳ ساله بود، اما بعضی منابع او را در این زمان ۷ ساله دانسته‌اند.<ref>اعتمادالسلطنه، ص۴۴۷؛ بحرانی، ص۲۶</ref>
بعد از ۳ سال اقامت در اصفهان، شاه طهماسب اول به توصیه و تأکید شیخ علی منشار، عزّالدین حسین را به قزوین دعوت و منصب شیخ الاسلامی شهر را به او سپرد. شیخ بهائی نیز همراه پدرش به قزوین رفت و مدتی در آنجا اقامت و به تحصیل علوم مختلف پرداخت.
به نوشته شیخ بهائی <ref>بهائی، الاربعون ص۶۳</ref>، وی در سال ۹۷۱ق همراه با پدرش در مشهد بوده است.<ref> بهائی، کلیات، مقدمه نفیسی، ص۲۶</ref> بعدها پدرش برای مدتی شیخ الاسلام هرات شد، اما وی در قزوین ماند و در ۹۷۹ق و ۹۸۱ق اشعاری در اشتیاق به دیدار پدر و شهر هرات برای او فرستاد.<ref>مدنی، سلافة، ص۲۵۹، ۲۹۶؛ بهائی، کشکول، ج۱، ص۲۸ ـ ۲۹، ۴۶</ref> در سال ۹۸۳ق پدر شیخ به قزوین آمد و برای سفر [[حج]] از شاه اجازه خواست، شاه به خود او اجازه داد اما از همراهی بهاءالدین عاملی با پدر ممانعت و او را به ماندن در قزوین و تدریس علوم مکلف کرد.<ref> افندی اصفهانی، ریاض، ج۲، ص۱۲۰؛ بحرانی، ص۲۶ ـ ۲۷؛ بهائی، کلیات، مقدمه نفیسی، ص۲۹</ref>
==همسر و فرزندانشیخ بهائی ==
همسر شیخ بهائی، دختر علی منشار عاملی، زنی دانشمند بود که پس از درگذشت پدر، کتابخانه نفیس ۴ هزار جلدی او را به ارث برد و شیخ بهائی آن را در ۱۰۳۰ق وقف کرد. این کتابخانه پس از وفات شیخ بهایی، به سبب اهمال در نگهداری از بین رفت.<ref>نوری، خاتمه، ج۲، ص۲۳۱ ـ ۲۳۲؛ قمی، فوائد الرضویه، ج۲، ص۵۱۰</ref> برخی بر این عقیده‌اند از این که بهائی مدت زیادی از عمر خود را به تنهایی در سفر گذرانده، می‌توان حدس زد که فرزندی نداشته است. بیشتر منابع نیز فرزندی برای او معرفی نکرده و بعضی او را عقیم دانسته‌اند.<ref>امین، ج۹، ص۲۴۲</ref>


=پانویس=
=پانویس=

نسخهٔ ‏۱۶ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۲۶


شیخ بهایی
شیخ بهایی
نام محمد بن عزّالدین حسین
لقب شیخ بهایی
زادروز ۱۷ یا ۲۷ ذی‌الحجه سال ۹۵۳ق
زادگاه بعلبک
وفات ۱۰۳۱ق
آرامگاه ایران، مشهد، حرم امام رضا(ع)
محل زندگی بعلبک، جبل عامل، اصفهان، قزوین، هرات
اساتید ملا عبدالله یزدی، ملا علی مُذَهّب، ملا علی قائنی، ملا محمدباقر یزدی و...
شاگردان محمدتقی مجلسی، محمد محسن فیض کاشانی، صدرالمتألهین شیرازی، سید ماجد بحرانی، ملا حسنعلی شوشتری، مجتهد کرکی، ملا صالح مازندرانی، نوه شهید ثانی و ملا خلیل بن غازی قزوینی
دین اسلام
مذهب شیعه
آثار جامع عباسی، کشکول، موش و گربه، نان و پنیر
اجازه روایت ملا حسنعلی شوشتری، پدرش حسین بن عبدالصمد حارثی
فعالیت ها شیخ الاسلام و امام جمعه اصفهان، معمار و طراح برخی آثار در اصفهان و نجف

شیخ بهاء الدین ، محمدبن حسین عاملی معروف به شیخ بهایی دانشمند بنام دوره صفویه است. اصل وی از جبل عامل شام بود. بهاء الدین محمد ده ساله بود که پدرش عزالدین حسین عاملی از بزرگان علمای شام بسوی ایران رهسپار گردید و چون به قزوین رسیدند و آن شهر را مرکز دانشمندان شیعه یافتند، در آن سکنی گزیدند و بهاءالدین به شاگردی پدر و دیگر دانشمندان آن عصر مشغول گردید.

شیخ بهایی، بهاءالدین عاملی و شیخ‌الاسلام، فقیه، دانشمند ذوفنون، محدث، حکیم، شاعر و ریاضیدان شیعه در عصر صفویه بود. وی از علمای جبل عامل که نسبش به حارث همدانی، صحابی امیرالمؤمنین (ع) می‌رسد.

شیخ بهایی مردی بود که از تظاهر و فخر فروشی نفرت داشت و این خود انگیزه ای برای اشتهار خالص شیخ بود.شیخ بهایی به تایید و تصدیق اکثر محققین و مستشرقین ، نادر روزگار و یکی از مردان یگانه دانش و ادب ایران بود که پرورش یافته فرهنگ آن عصر این مرز و بوم و از بهترین نمایندگان معارف ایران در قرن دهم و یازدهم هجری قمری بوده است.

هوش و استعداد منحصر به فرد، از ویژگی های بارز اوست. وی مدتی در دربار صفوی در اصفهان منصب شیخ الاسلامی بالاترین منصب رسمی دینی در حکومت صفویه را بر عهده داشت. شیخ بهایی شاگردان بزرگی تربیت كرده است از جمله: ملاصدرا و ملا محمدتقی مجلسی.

زادگاه شیخ بهایی

خاستگاه شیخ بهائی جَبَع یا جباع، از قرای جبل عامل بوده و نسبت «جبعی» در حواشی بعضی از تألیفات شیخ بهائی و جدش، شمس‌الدین محمد بن علی، ذکر شده است.[۱] بعضی منابع، نسبت عاملی را به آملی تغییر داده و او را ایرانی شمرده‌اند. [۲]

همچنین بعضی تذکره‌نویسان،[۳] به دلیل اقامت طولانی‌اش در قزوین، این محل را زادگاه وی دانسته‌اند.[۴] تنکابنی او را متولد عربستان دانسته که احتمالاً به دلیل نسب او است.[۵]

خاندان شیخ بهایی

پدر شیخ بهایی، عزالدین حسین بن عبدالصمد بن محمد بن علی بن حسین (۹۱۸ - ۹۸۴ ق.) از فقیهان و دانشوران بزرگ قرن دهم هجری بود که در دانش فقه[۶]، اصول، حدیث، رجال، حکمت، کلام، ریاضی، تفسیر، شعر، تاریخ، لغت و بسیاری از علوم رایج آن عصر مهارت داشت. وی از شاگردان ممتاز شهید ثانی بوده که گاه در سفرها نیز همراه استاد بود. او پس از شهادت استاد به ایران آمد و در اصفهان به تدریس علوم اسلامی مشغول شد. شاه طهماسب صفوی از او درخواست کرد که به قزوین، پایتخت صفویان بیاید. او نیز پذیرفت و به عنوان شیخ الاسلامِ حکومت صفویه انتخاب شد. وی سال‌ها در هرات و مشهد به ارشاد و هدایت مردم اشتغال ورزید.

عزّالدین معتقد به وجوب عینی نماز جمعه بود و در دوران سکونتش در قزوین، مشهد[۷] و اصفهان نماز جمعه را اقامه می‌کرد. وی پس از سفر حج آهنگ بحرین نمود و تا آخر عمر در آنجا به تبلیغ فرهنگ اسلامی پرداخت و سرانجام در هشتم ربیع الاول ۹۸۴ ق. رحلت کرد و در روستای «مصلی» حومه «هجر» از نواحی بحرین به خاک سپرده شد.

پدر بزرگ شیخ بهایی، شیخ عبدالصمد (متوفای ۹۳۵ ق.) نیز از علمای بزرگ قرن دهم هجری است. وی استاد شهید ثانی بود. شمس‌الدین محمد (متوفای ۸۷۶ یا ۸۸۶ ق.) جدّ شیخ بهایی نیز از علمای بزرگ قرن نهم هجری است که مجموعه گران‌بهایی در فوائد رجالیه و شرح حال علما نوشت که علامه مجلسی بسیاری از مطالب آن را در آخر مجلّدات بحار الانوار آورده است.[۸]

نسبت خاندان شیخ بهایی به حارث همدانی (متوفی ۶۵ قمری)، یار وفادار حضرت علی (ع) می‌رسد. [۹] از این‌رو به حارثی هَمْدانی نیز شهرت دارد. جبل عامل، زادگاه شیخ بهایی، زادگاه مجتهدان، دانشمندان و نویسندگان بزرگ شیعی مانند محقق ثانی (متوفای ۹۴۰ ق)، شهید اول (۷۳۴ - ۷۸۶ ق) و شهید ثانی (۹۱۱ - ۹۶۶ ق) است. ابوذر غفاری، نخستین مبلّغ شیعه در منطقه شام و لبنان بود. وی در دورانی که از جانب عثمان در شام تبعید بود به تبلیغ فرهنگ تشیع در آن سامان پرداخت و بذر تشیع را در آن دیار افشاند. از آن هنگام تاکنون، جبل عامل مهدِ دانشوران پارسای شیعی بوده و هست.

زندگی‌نامه شیخ بهایی

بهاءالدین عاملی در ۱۷ محرم سال ۹۵۳ق در بعلبک به دنیا آمد.[۱۰] محل زندگی وی جُبَع یا جُباع، از روستاهای جبل عامل بوده است.[۱۱] پدرش، عزّالدین حسین بن عبدالصمد حارثی (متوفی ۹۸۴ق)، از شاگردان و دوستان شهید ثانی (متوفی ۹۶۶ق) بود.

نسب وی به حارث هَمْدانی (متوفی ۶۵ق) از اصحاب امیرالمومنین(ع) می‌رسد؛ از این رو به حارثی هَمْدانی نیز شهرت دارد.

کودکی و جوانیشیخ بهائی

یک سال بعد از تولد او در بعلبک، خانواده‌اش به جبل عامل رفتند اما پس از شهادت شهید ثانی و احساس عدم امنیت در این شهر و نیز به دعوت و تشویق شاه طهماسب اول و علی بن هلال کرکی معروف به شیخ علی مِنشار، شیخ الاسلام اصفهان، از جبل عامل به ایران نقل مکان و در اصفهان ساکن شدند. خانواده او از نخستین علمای شیعه در جبل عامل بودند که در پی استقرار حکومت شیعی صفوی، به ایران مهاجرت کردند.[۱۲]

بنابر نسخه‌ای به خط شیخ بهائی که در ۹۶۹ق در قزوین نوشته شده، او هنگام ورود به ایران ۱۳ ساله بود، اما بعضی منابع او را در این زمان ۷ ساله دانسته‌اند.[۱۳] بعد از ۳ سال اقامت در اصفهان، شاه طهماسب اول به توصیه و تأکید شیخ علی منشار، عزّالدین حسین را به قزوین دعوت و منصب شیخ الاسلامی شهر را به او سپرد. شیخ بهائی نیز همراه پدرش به قزوین رفت و مدتی در آنجا اقامت و به تحصیل علوم مختلف پرداخت.

به نوشته شیخ بهائی [۱۴]، وی در سال ۹۷۱ق همراه با پدرش در مشهد بوده است.[۱۵] بعدها پدرش برای مدتی شیخ الاسلام هرات شد، اما وی در قزوین ماند و در ۹۷۹ق و ۹۸۱ق اشعاری در اشتیاق به دیدار پدر و شهر هرات برای او فرستاد.[۱۶] در سال ۹۸۳ق پدر شیخ به قزوین آمد و برای سفر حج از شاه اجازه خواست، شاه به خود او اجازه داد اما از همراهی بهاءالدین عاملی با پدر ممانعت و او را به ماندن در قزوین و تدریس علوم مکلف کرد.[۱۷]

همسر و فرزندانشیخ بهائی

همسر شیخ بهائی، دختر علی منشار عاملی، زنی دانشمند بود که پس از درگذشت پدر، کتابخانه نفیس ۴ هزار جلدی او را به ارث برد و شیخ بهائی آن را در ۱۰۳۰ق وقف کرد. این کتابخانه پس از وفات شیخ بهایی، به سبب اهمال در نگهداری از بین رفت.[۱۸] برخی بر این عقیده‌اند از این که بهائی مدت زیادی از عمر خود را به تنهایی در سفر گذرانده، می‌توان حدس زد که فرزندی نداشته است. بیشتر منابع نیز فرزندی برای او معرفی نکرده و بعضی او را عقیم دانسته‌اند.[۱۹]

پانویس

  1. مهاجر، جعفر، الهجرة العاملیة الی ایران فی العصر الصفوی، ج۱، ص۱۴۵
  2. طوقان، قدری حافظ، تراث العرب العلمی فی الریاضیات و الفلک، ج۱، ص۷۵
  3. طالوی ارتقی، محمد بن احمد، سانحات دمی القصر فی مطارحات بنی العصر، ج۲، ص۱۲۶ـ۱۲۷
  4. .نوری، حسین بن محمدتقی، خاتمه مستدرک الوسائل، ج۲، ص۲۲۳
  5. تنکابنی، محمد بن سلیمان، قصص العلماء، ج۱، ص۲۳۸، تهران
  6. ر.ک:مقاله فقه
  7. ر.ک:مقاله مشهد
  8. امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۸، ص۱۷
  9. بروجردی، سید علی، طرائف المقال، ج۲، ص۳۹۲
  10. قمی، وقایع الایام، ۱۳۸۹ش، ص۲۴۲
  11. مجلسـی، محمدباقر، ج۱۰۴، ص۱، ۱۴، ۲۰، ۲۴، ۲۷، ۳۴، ۴۷، ۲۰۸، ۲۱۱؛ مهاجر، ص۱۴۵؛ مدنی، الحدائق، ص۳؛ بحرانی، ص۱۶؛ برهان آزاد، ص۱۴۳ ـ ۱۴۴
  12. مهاجر، ص۹۵، ۱۴۶؛ افندی اصفهانی، ریاض العلماء، ج۲، ص۱۱۹؛ عاملی، ص۳۰؛ امین، ج۸، ص۳۶۹؛ اسکندر منشی، ج۱، ص۱۵۵؛ میراحمدی، ص
  13. اعتمادالسلطنه، ص۴۴۷؛ بحرانی، ص۲۶
  14. بهائی، الاربعون ص۶۳
  15. بهائی، کلیات، مقدمه نفیسی، ص۲۶
  16. مدنی، سلافة، ص۲۵۹، ۲۹۶؛ بهائی، کشکول، ج۱، ص۲۸ ـ ۲۹، ۴۶
  17. افندی اصفهانی، ریاض، ج۲، ص۱۲۰؛ بحرانی، ص۲۶ ـ ۲۷؛ بهائی، کلیات، مقدمه نفیسی، ص۲۹
  18. نوری، خاتمه، ج۲، ص۲۳۱ ـ ۲۳۲؛ قمی، فوائد الرضویه، ج۲، ص۵۱۰
  19. امین، ج۹، ص۲۴۲