اسواریه: تفاوت میان نسخه‌ها

نسخهٔ ‏۱۲ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۵۱

«اسواريه» از فرقه ‏هاى كلامى پيرو على اسوارى بودند كه نخست از ياران ابو الهذيل به شمار مى ‏رفت و سپس به كيش نظام در آمد. او مى‏ گفت خداوند مى ‏داند كه اگر وجود نداشته باشد عدم وجودش براى او مقدور نيست.و نيز مى‏گفت كه: خداوند قادر بر آنچه را كه مى‏داند نيست و آن را انجام نتواند داد، زيرا وى قادر بر ظلم و دروغ نيست.ابن المرتضى مى ‏نويسد: اسوارى از جهت فقر و فاقه به بغداد آمد و «نظام» را ملاقات كرد، وى به او هزار دينار داد و گفت: زود به شهر خود بازگرد زيرا مى ‏ترسيد كه اسوارى بر او برترى جويد.^[۱]

پانویس

==رده ها== فرف اسلامی، تاریخ کلام اسلامی، مذاهب کلامی

↑ محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم ص 54

[1] محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم ص 54

[۱]

@@ خط ۱: / خط ۱: @@
-اسواريه‏
+«اسواريه» از فرقه ‏هاى كلامى پيرو على اسوارى بودند كه نخست از ياران ابو الهذيل به شمار مى ‏رفت و سپس به كيش نظام در آمد.
- «اسواريه» از فرقه‏هاى كلامى پيرو على اسوارى بودند كه نخست از ياران ابو الهذيل به شمار مى‏رفت و سپس به كيش نظام در آمد.
+او مى‏ گفت خداوند مى ‏داند كه اگر وجود نداشته باشد عدم وجودش براى او مقدور نيست.و نيز مى‏گفت كه: خداوند قادر بر آنچه را كه مى‏داند نيست و آن را انجام نتواند داد، زيرا وى قادر بر ظلم و دروغ نيست.ابن المرتضى مى ‏نويسد: اسوارى از جهت فقر و فاقه به بغداد آمد و «نظام» را ملاقات كرد، وى به او هزار دينار داد و گفت: زود به شهر خود بازگرد زيرا مى ‏ترسيد كه اسوارى بر او برترى جويد.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم ص 54</ref>
-او مى‏گفت: خداوند مى‏داند كه اگر وجود نداشته باشد عدم وجودش براى او مقدور نيست.
-و نيز مى‏گفت كه: خداوند قادر بر آنچه را كه مى‏داند نيست و آن را انجام نتواند داد، زيرا وى قادر بر ظلم و دروغ نيست.
+==پانویس==
-ابن المرتضى مى‏نويسد: اسوارى از جهت فقر و فاقه به بغداد آمد و «نظام» را ملاقات كرد، وى به او هزار دينار داد و گفت: زود به شهر خود بازگرد زيرا مى‏ترسيد كه اسوارى بر او برترى جويد.
-الفرق بين الفرق، ص 91.
+==رده ها== فرف اسلامی، تاریخ کلام اسلامی، مذاهب کلامی
-طبقات المعتزله، ص 72.
-الملل و النحل، بغدادى، ص 102.