میرداماد: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۲: خط ۹۲:


آن خواب بعدها به واقعیت پیوست و میرداماد در جوانی در تمامی [[علوم شرعی]] و [[عقلی]] تبحر یافت و به استادی رسید و بر همتایان خود برتری یافت.  
آن خواب بعدها به واقعیت پیوست و میرداماد در جوانی در تمامی [[علوم شرعی]] و [[عقلی]] تبحر یافت و به استادی رسید و بر همتایان خود برتری یافت.  
=تحصیلات و اساتید میرداماد=
از آنجا که محمدباقر در خاندانی شریف و اهل فضل و کمال رشد می یافت، از همان اواکودکی به تحصیل علم تشویق و ترغیب شد. تحصیلات [[علوم دینی]] را در خردسالی در [[مشهد]] آغاز نمود و پس از چندی نزد اساتید و فضلای آن دیار به تلمذ پرداخت.
از اساتید او در مشهد مرحوم [[سید علی فرزند ابی الحسن موسوی عاملی]] است. <ref>اعیان الشیعه، سید محسن امین، قطع رحلی، انتشارات دارالتعارف للمطبوعات</ref> مرحوم [[شیخ حر عاملی]] در [[کتاب امل الامل]] راجع به وی می نویسد: «او از بزرگان علما وفضلای عصر خویش و از شاگردان شیخ ما، [[شهید ثانی]] <ref>ر.ک:مقاله شهید ثانی</ref> بود. وی فردی [[زاهد]]، [[عابد]]، فقیه و باورع بود. <ref>ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیة و القلب، محمدعلی مدرس، انتشارات کتابفروشی خیام</ref> سید علی بن ابی الحسن عاملی همان طور که از نام وی برمی آید از علمای [[جبل عامل]] <ref>ر.ک:مقاله جبل عامل</ref> [[لبنان]] بود و سپس به [[ایران]] مهاجرت کرد.
استاد دیگر میرداماد که در رشد علمی وی تاثیر گذاشت فقیه بلند مرتبه [[شیخ عزالدین حسین فرزند عبدالصمد عاملی]] (م 984ه 0 ق)، پدر [[شیخ بهایی]] <ref>ر.ک:مقاله شیخ بهایی</ref> از علمای بزرگ منطقه جبل عامل لبنان بود. وی شاگرد برجسته [[زین الدین علی بن احمد عاملی]] معروف به شهید ثانی (شهادت در 966ه 0ق) بود و پس از کشته شدن شهید ثانی به دست طرفداران [[عثمان]] <ref>ر.ک:مقاله عثمان</ref>، جبل عامل را که ناامن شده بود ترک کرد و چون در ایران [[مذهب تشیع]] رسمیت یافته و محل امن و مناسبی برای [[شیعه]] محسوب می شد به ایران مهاجرت کرد. در این سفر پسرش محمد، شیخ بهایی که هنوز این لقب را نداشت و بیش از سیزده سال از عمر وی نمی گذشت همراه او بود.
شیخ عزالدین حسین بن عبدالصمد پس از چندی [[شیخ الاسلام]] [[قزوین]] پایتخت شاه طهماسب صفوی شد. سپس در حدود سال 969ه 0ق با همین منصب به مشهد رفت.
توقف او در مشهد مقدس بیش از دو سال طول نکشید و او در سال 971ه 0ق با همان سمت به [[هرات]] مهاجرت کرد و در آن جا تعلیم [[محمد خدابنده]] ولیعهد شاه طهماسب را به عهده گرفت. در شهر هرات پیروان [[اهل تسنن]] زیاد بودند. پس از مهاجرت وی به هرات گروه بسیاری از علما و طلاب در پیرامون او گرد آمدند. در مدت هشت سال اقامت آن فقیه بلندمرتبه در هرات (در حدود سالهای 971 تا 979) حوزه علمی غنی و پر رونقی تشکیل شد وگروه بسیاری به ارشاد وی شیعه شدند.
استفاده میرداماد از حضور این فقیه بزرگ در همین دوران صورت گرفته است. گفتیم که فقیه گرانقدر عزالدین حسین بن عبدالصمد عاملی (ره) تا حدود سال 971ه 0ق را در مشهداقامت داشت و میرداماد نیز تحصیلاتش را در مشهد آغاز نمود. لیکن با توجه به این که درآن سالها میرداماد در حدود یازده سال بیشتر نداشته نمی توانسته از محضر درس عالم بزرگی چون شیخ عزالدین حسین که در سطوح عالی تدریس می نموده استفاده کرده باشد.
به همین جهت اگر نبوغ و استعداد سرشار میرداماد را در نظر داشته باشیم استفاده میر ازحضور آن بزرگوار در اواخر اقامت ایشان در هرات و در حداثت سن میرداماد بوده است. ازتالیفات وی است: [[عقدالطهماسبی]]، [[وصول الاخیار الی الاخبار]] و <ref>مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، قطع رحلی، کتابفروشی اسلامیه و مؤسسه اسماعیلیان</ref> ....
دیگر استاد میرداماد دایی گرامی اش، فقیه جلیل، مرحوم [[عبادالعالی عاملی]] (م 993ه 0ق)فرزند مرحوم محقق کرکی است. مرحوم شیخ حر عاملی در امل الامل درباره وی می گوید:«او فردی فاضل، فقیه، [[محدث]]، محقق، [[متکلم]]، عابد و از [[مشایخ]] بسیار بزرگ بود. وی ازپدرش و معاصرین دیگر روایت می کند و محمد باقر حسینی داماد - میرداماد از او [[اجازه روایی]] دارد. او را رساله ای است دقیق درباره [[قبله]] و قبله [[خراسان]] بالخصوص.» <ref>فهرست مشاهیر ایران، دکتر ابوالفتح حکیمیان، انتشارات دانشگاه ملی ایران</ref>
این سه بزرگوار که در برخی از کتب شرح حال و تاریخ به عنوان اساتید و مشایخ میرداماد از آنان نام برده شده همگی در [[علوم منقول]] استاد و متبحر بوده اند.
اساتید میرداماد در علوم عقلی که وجه مشخصه علمی اوست و ما وی را به این جهت به شهرت می شناسیم بدرستی معلوم نیست، مگر اشاره ای که در [[تاریخ عالم آرای عباسی]] آمده است. در این کتاب از میان کسانی که میرداماد در مدت اقامتش در هرات و تردد به دربارولیعهد محمد خدابنده با آنان مباحثات علمی داشته تنها از [[امیر فخرالدین سماک استرآبادی]] نام برده شده است. <ref>سلافة العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر، سید علی خان مدنی، مکتبة الرضویه</ref>
در همین کتاب در شرح حال [[فخرالدین سماک استرآبادی]] آمده است که وی در علوم معقول تبحر داشته و از شاگردان [[امیر غیاث الدین منصور شیرازی]] بوده است. [[حاشیه برالهیات]] [[تجرید الاعتقاد]] [[خواجه نصیرالدین طوسی]] از تالیفات اوست. <ref>تاریخ فلاسفه ایرانی، علی اصغر حلبی، چاپ دوم، کتابفروشی زوار</ref>
بنابر آنچه [[قطب الدین لاهیجی]]، شاگرد میرداماد درباره استاد خود گفته است میر برخی ازکتب را خود مطالعه می کرده و با نیروی فهم خویش فرا می گرفته است. <ref>احوال و اشعار شیخ بهایی، سعید نفیسی، چاپخانه اقبال، تهران 1316</ref>
با توجه به گفته قطب الدین لاهیجی باید اذعان داشت که تنها استاد [[فلسفه]] و [[حکمت]] میرداماد (ره) امیر فخرالدین سماک بوده است. امیر فخرالدین سماک فیلسوفی بنام وصاحب آراء مستقل شناخته شده است و حاشیه ای بر الهیات (که بخشی از کتاب تجریدالاعتقاد را تشکیل می دهد و کتاب کلامی - فلسفی است) تنها تالیف شناخته شده وی است.
به همین جهت باید گفت آنچه میرداماد را حکیمی صاحب نظر و بلند مرتبه گردانیده هماناسعی فکری او و نبوغ وی بوده است. نبوغی که او را در فهم و تحلیل مباحث دقیق و پیچیده فلسفی که به ذهنی دقیق و نقاد نیاز دارد مدد رسانیده است.
از آنجا که ولیعهد، محمد خدابنده در سال 980ه 0ق هرات را ترک کرد و در [[شیراز]]اقامت گزید میرداماد در پایان قامت خدابنده در هرات بیش از بیست سال نداشته است. باتعبیری از کتاب عالم آرای عباسی چنین برمی آید که وی دارای نبوغ و استعداد فراوان بوده است. در عالم آرای عباسی آمده است: « - میرداماد - در زمان نواب اسکندر شان - محمدخدابنده - به اردوی معلی - هرات - آمده به صحبت علما و افاضل درگاه معلی مشرف گشته مدتی با امیر فخرالدین سماک استرآبادی و سایر دانشمندان مباحثات نمود و در علوم معقول و منقول سرآمد روزگار خود گشت.» <ref>الشواهد الربوبیه فی مناهج السلوکیه، صدرالدین شیرازی، تعلیق و تصحیح جلال الدین آشتیانی،چاپ دوم، مرکز نشر دانشگاهی</ref>
دوران تحصیل میرداماد در هرات دوران تحصیلات عالی و دوران غنای علمی وی بود.در پایان این دوره بود که به عنوان عالمی برجسته شناخته شد و از علمای سرآمد در علوم معقول و منقول گشت.
گفتیم که فقیه گرانقدر شیخ عزالدین حسین بن عبدالصمد عاملی، استاد میرداماد در سال 980ه 0ق هرات را ترک کرد و به قزوین بازگشت. در همین سال بود که محمد خدابنده ولیعهد نابینای شاه طهماسب به امر شاه هرات را ترک گفت و به حکومت شیراز منصوب شدو حکمروایی هرات به پسر هشت ساله او حمزه میرزا سپرده شد. انتقال محمد خدابنده ازهرات به شیراز به معنای روگردانی شاه از ولیعهد خویش و در واقع عزل وی از منصب ولایتعهدی بود.
در اثنای همین تحولات بود که شیخ عزالدین حسین عاملی هرات را ترک گفته و به پایتخت یعنی قزوین بازگشت. پس از مهاجرت وی، هرات دیگر اهمیت علمی خود را ازدست داد. از همین رو میرداماد نیز باید هرات را در همین سالها ترک گفته باشد.


=پانویس=
=پانویس=

نسخهٔ ‏۱۰ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۱۳


میرداماد
میرداماد
نام میرداماد
نام کامل میر برهان‌الدین محمدباقر بن محمد حسینی استرآبادی
لقب میرداماد • معلم ثالث
زادروز ۹۷۰ق
زادگاه استرآباد (گرگان کنونی) ایران
وفات ۱۰۴۱ق
آرامگاه نجف • حرم علی بن ابیطالب
محل زندگی اصفهان
اساتید حسین بن عبدالصمد حارثی
شاگردان ملا صدرا • سید احمد عاملی • سلطان العلماء • حکیم ملا عبدالرزاق لاهیجی • ملا محسن فیض کاشانی • حکیم قطب‌الدین لاهیجی • سید احمد علوی • ملاخلیل قزوینی • علی نقی کمره‌ای و ...
دین اسلام
مذهب شیعه
آثار القبسات • تقویم الایمان • الرواشح السماویه • الایقاضات • صراط المستقیم • الافق المبین • الحبل المتین • جذوات • شارح النجاة و ...

میر برهان الدین محمد باقر استرآبادی، مشهور به میرداماد معلم ثالث و متخلص به اشراق، فیلسوف، متکلم و فقیه برجسته دوره صفویه [۱] و از ارکان مکتب فلسفی اصفهان بود.

میرداماد فرزند میرشمس الدین محمد استرآبادی مشهور به داماد و از سادات حسینی گرگان است. محمد استرآبادی با دختر علی بن عبدالعالی معروف به محقق کرکی ازدواج کرد و به همین خاطر او را داماد نامیدند. میرداماد این لقب را از پدر خود به ارث برده است درباره سال تولد او، اطلاعات کافی در دست نیست. اما کتاب نخبه المقال فی اسماء الرجال تولد او را سال 969 ذکر کرده است.

معمولا در بین اهل علم رسم این است که طلاب و دانشجویان، «استاد» را انتخاب می‌‌کنند، ولی روش میرداماد این بود که او شاگردانش را پس از قبولی در امتحان انتخاب می‌‌کرد. او استاد ملاصدرای شیرازی فیلسوف معروف است و تألیفات متعددی در رشته های مختلف دارد که مشهورترین آنها کتاب قبسات در فلسفه است.

نام و نسب میرداماد

سید محمد باقر فرزند محمد داماد استرآبادی مشهور به «میرداماد» از علمای بزرگ وحکمای برجسته عهد صفوی است. نسب میرداماد به امام حسین(ع) [۲] می رسد. وی لقب «داماد» را پدرش به وام گرفته بود، پدر او، سید محمد داماد استرآبادی به سبب داشتن افتخار دامادی محقق کرکی فقیه بزرگ عهد شاه طهماسب صفوی ملقب به «داماد» گردید. بعدها این لقب به فرزندش محمد باقر نیز اطلاق شد. [۳]

ولادت میرداماد

سید محمد باقر استرآبادی در حدود سال 960 هجری قمری دیده به دنیا گشود. [۴] عنوان استرآبادی ظاهرا به دلیل انتساب پدران وی به «استرآباد» بوده و خود وی دراسترآباد به دنیا نیامده است چرا که پدرش سید محمد داماد، مسلما در مرکز سیاسی کشوربوده و دلیل و نقلی بر سکونت خانوداه میرداماد در استرآباد وجود ندارد. [۵]

درباره ازدواج سید محمد داماد با دختر محقق کرکی (ره) حکایت جالبی نقل شده است:

در کتاب نجوم السماء از فاضل داغستانی، علیقلی خان شش انگشتی متخلص به واله نقل شده است که شیخ اجل علی بن عبدالعالی، محقق کرکی - که خداوند رحمتش کند - در خواب دید که امیرالمؤمنین(ع) به او فرمود دخترش را به همسری میر شمس الدین محمد - پدرمیرداماد - درآورد. و فرمود که از وی فرزندی به دنیا خواهد آمد که وارث علوم انبیاء و اوصیاء می گردد.

شیخ (ره) دختر خود را به تزویج او درآورد. لیکن دختر پیش از آن که فرزندی به دنیا آورد وفات کرد. شیخ از خواب خود متحیر مانده بود. بار دیگر امیرالمؤمنین(ع) را در خواب دید که فرمود ما این دخترت را قصد نکرده بودیم بلکه فلان دخترت را به همسری او درآور. آن گاه شیخ همان دخترش را به ازدواج سید شمس الدین محمد درآورد و میرداماد از او متولد شد. [۶]

آن خواب بعدها به واقعیت پیوست و میرداماد در جوانی در تمامی علوم شرعی و عقلی تبحر یافت و به استادی رسید و بر همتایان خود برتری یافت.

تحصیلات و اساتید میرداماد

از آنجا که محمدباقر در خاندانی شریف و اهل فضل و کمال رشد می یافت، از همان اواکودکی به تحصیل علم تشویق و ترغیب شد. تحصیلات علوم دینی را در خردسالی در مشهد آغاز نمود و پس از چندی نزد اساتید و فضلای آن دیار به تلمذ پرداخت.

از اساتید او در مشهد مرحوم سید علی فرزند ابی الحسن موسوی عاملی است. [۷] مرحوم شیخ حر عاملی در کتاب امل الامل راجع به وی می نویسد: «او از بزرگان علما وفضلای عصر خویش و از شاگردان شیخ ما، شهید ثانی [۸] بود. وی فردی زاهد، عابد، فقیه و باورع بود. [۹] سید علی بن ابی الحسن عاملی همان طور که از نام وی برمی آید از علمای جبل عامل [۱۰] لبنان بود و سپس به ایران مهاجرت کرد.

استاد دیگر میرداماد که در رشد علمی وی تاثیر گذاشت فقیه بلند مرتبه شیخ عزالدین حسین فرزند عبدالصمد عاملی (م 984ه 0 ق)، پدر شیخ بهایی [۱۱] از علمای بزرگ منطقه جبل عامل لبنان بود. وی شاگرد برجسته زین الدین علی بن احمد عاملی معروف به شهید ثانی (شهادت در 966ه 0ق) بود و پس از کشته شدن شهید ثانی به دست طرفداران عثمان [۱۲]، جبل عامل را که ناامن شده بود ترک کرد و چون در ایران مذهب تشیع رسمیت یافته و محل امن و مناسبی برای شیعه محسوب می شد به ایران مهاجرت کرد. در این سفر پسرش محمد، شیخ بهایی که هنوز این لقب را نداشت و بیش از سیزده سال از عمر وی نمی گذشت همراه او بود.

شیخ عزالدین حسین بن عبدالصمد پس از چندی شیخ الاسلام قزوین پایتخت شاه طهماسب صفوی شد. سپس در حدود سال 969ه 0ق با همین منصب به مشهد رفت.

توقف او در مشهد مقدس بیش از دو سال طول نکشید و او در سال 971ه 0ق با همان سمت به هرات مهاجرت کرد و در آن جا تعلیم محمد خدابنده ولیعهد شاه طهماسب را به عهده گرفت. در شهر هرات پیروان اهل تسنن زیاد بودند. پس از مهاجرت وی به هرات گروه بسیاری از علما و طلاب در پیرامون او گرد آمدند. در مدت هشت سال اقامت آن فقیه بلندمرتبه در هرات (در حدود سالهای 971 تا 979) حوزه علمی غنی و پر رونقی تشکیل شد وگروه بسیاری به ارشاد وی شیعه شدند.

استفاده میرداماد از حضور این فقیه بزرگ در همین دوران صورت گرفته است. گفتیم که فقیه گرانقدر عزالدین حسین بن عبدالصمد عاملی (ره) تا حدود سال 971ه 0ق را در مشهداقامت داشت و میرداماد نیز تحصیلاتش را در مشهد آغاز نمود. لیکن با توجه به این که درآن سالها میرداماد در حدود یازده سال بیشتر نداشته نمی توانسته از محضر درس عالم بزرگی چون شیخ عزالدین حسین که در سطوح عالی تدریس می نموده استفاده کرده باشد.

به همین جهت اگر نبوغ و استعداد سرشار میرداماد را در نظر داشته باشیم استفاده میر ازحضور آن بزرگوار در اواخر اقامت ایشان در هرات و در حداثت سن میرداماد بوده است. ازتالیفات وی است: عقدالطهماسبی، وصول الاخیار الی الاخبار و [۱۳] ....

دیگر استاد میرداماد دایی گرامی اش، فقیه جلیل، مرحوم عبادالعالی عاملی (م 993ه 0ق)فرزند مرحوم محقق کرکی است. مرحوم شیخ حر عاملی در امل الامل درباره وی می گوید:«او فردی فاضل، فقیه، محدث، محقق، متکلم، عابد و از مشایخ بسیار بزرگ بود. وی ازپدرش و معاصرین دیگر روایت می کند و محمد باقر حسینی داماد - میرداماد از او اجازه روایی دارد. او را رساله ای است دقیق درباره قبله و قبله خراسان بالخصوص.» [۱۴]

این سه بزرگوار که در برخی از کتب شرح حال و تاریخ به عنوان اساتید و مشایخ میرداماد از آنان نام برده شده همگی در علوم منقول استاد و متبحر بوده اند.

اساتید میرداماد در علوم عقلی که وجه مشخصه علمی اوست و ما وی را به این جهت به شهرت می شناسیم بدرستی معلوم نیست، مگر اشاره ای که در تاریخ عالم آرای عباسی آمده است. در این کتاب از میان کسانی که میرداماد در مدت اقامتش در هرات و تردد به دربارولیعهد محمد خدابنده با آنان مباحثات علمی داشته تنها از امیر فخرالدین سماک استرآبادی نام برده شده است. [۱۵]

در همین کتاب در شرح حال فخرالدین سماک استرآبادی آمده است که وی در علوم معقول تبحر داشته و از شاگردان امیر غیاث الدین منصور شیرازی بوده است. حاشیه برالهیات تجرید الاعتقاد خواجه نصیرالدین طوسی از تالیفات اوست. [۱۶]

بنابر آنچه قطب الدین لاهیجی، شاگرد میرداماد درباره استاد خود گفته است میر برخی ازکتب را خود مطالعه می کرده و با نیروی فهم خویش فرا می گرفته است. [۱۷]

با توجه به گفته قطب الدین لاهیجی باید اذعان داشت که تنها استاد فلسفه و حکمت میرداماد (ره) امیر فخرالدین سماک بوده است. امیر فخرالدین سماک فیلسوفی بنام وصاحب آراء مستقل شناخته شده است و حاشیه ای بر الهیات (که بخشی از کتاب تجریدالاعتقاد را تشکیل می دهد و کتاب کلامی - فلسفی است) تنها تالیف شناخته شده وی است.

به همین جهت باید گفت آنچه میرداماد را حکیمی صاحب نظر و بلند مرتبه گردانیده هماناسعی فکری او و نبوغ وی بوده است. نبوغی که او را در فهم و تحلیل مباحث دقیق و پیچیده فلسفی که به ذهنی دقیق و نقاد نیاز دارد مدد رسانیده است.

از آنجا که ولیعهد، محمد خدابنده در سال 980ه 0ق هرات را ترک کرد و در شیرازاقامت گزید میرداماد در پایان قامت خدابنده در هرات بیش از بیست سال نداشته است. باتعبیری از کتاب عالم آرای عباسی چنین برمی آید که وی دارای نبوغ و استعداد فراوان بوده است. در عالم آرای عباسی آمده است: « - میرداماد - در زمان نواب اسکندر شان - محمدخدابنده - به اردوی معلی - هرات - آمده به صحبت علما و افاضل درگاه معلی مشرف گشته مدتی با امیر فخرالدین سماک استرآبادی و سایر دانشمندان مباحثات نمود و در علوم معقول و منقول سرآمد روزگار خود گشت.» [۱۸]

دوران تحصیل میرداماد در هرات دوران تحصیلات عالی و دوران غنای علمی وی بود.در پایان این دوره بود که به عنوان عالمی برجسته شناخته شد و از علمای سرآمد در علوم معقول و منقول گشت.

گفتیم که فقیه گرانقدر شیخ عزالدین حسین بن عبدالصمد عاملی، استاد میرداماد در سال 980ه 0ق هرات را ترک کرد و به قزوین بازگشت. در همین سال بود که محمد خدابنده ولیعهد نابینای شاه طهماسب به امر شاه هرات را ترک گفت و به حکومت شیراز منصوب شدو حکمروایی هرات به پسر هشت ساله او حمزه میرزا سپرده شد. انتقال محمد خدابنده ازهرات به شیراز به معنای روگردانی شاه از ولیعهد خویش و در واقع عزل وی از منصب ولایتعهدی بود.

در اثنای همین تحولات بود که شیخ عزالدین حسین عاملی هرات را ترک گفته و به پایتخت یعنی قزوین بازگشت. پس از مهاجرت وی، هرات دیگر اهمیت علمی خود را ازدست داد. از همین رو میرداماد نیز باید هرات را در همین سالها ترک گفته باشد.

پانویس

  1. ر.ک:مقاله صفویه
  2. ر.ک:مقاله امام حسین(ع)
  3. فوائد الرضویه، 419; تاریخ عالم آرای عباسی، ج 1، ص 146
  4. سال وفات وی را 1041 ه 0ق گفته اند و سن او در هنگام وفات حدود هشتاد سال بوده بنابراین ولادتش در حدود سال 960 هجری قمری بوده است
  5. محقق کرکی فقیه نامدار و مرجع برجسته عهد شاه طهماسب صفوی در پایتخت به سر می برد و ازموقعیت اجتماعی و سیاسی بسزایی برخوردار بود. به طوری که شاه طهماسب در اواخر عمر حکومت واحکام حکومتی را به وی تفویض کرد. بر زادگاه میرداماد در هیچ یک از کتب شرح حال تصریح نشده جز در رساله «شرح حال علما و ادبای استرآباد» تالیف محمد صالح استرآبادی که در عهد ناصرالدین شاه قاجار تالیف شده است. در این رساله منشا و محل ولادت میرداماد استرآباد گفته شد، لیکن این گفته ظاهرا ناشی از اضافه استرآبادی به نام میرداماد است و صحیح به نظر نمی رسد. رجوع شود به رساله شرح حال علما و ادبای استرآباد که در کتاب استرآباد نامه ص 140 درج شده است.
  6. نقل از فوائدالرضویه، ص 419
  7. اعیان الشیعه، سید محسن امین، قطع رحلی، انتشارات دارالتعارف للمطبوعات
  8. ر.ک:مقاله شهید ثانی
  9. ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیة و القلب، محمدعلی مدرس، انتشارات کتابفروشی خیام
  10. ر.ک:مقاله جبل عامل
  11. ر.ک:مقاله شیخ بهایی
  12. ر.ک:مقاله عثمان
  13. مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، قطع رحلی، کتابفروشی اسلامیه و مؤسسه اسماعیلیان
  14. فهرست مشاهیر ایران، دکتر ابوالفتح حکیمیان، انتشارات دانشگاه ملی ایران
  15. سلافة العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر، سید علی خان مدنی، مکتبة الرضویه
  16. تاریخ فلاسفه ایرانی، علی اصغر حلبی، چاپ دوم، کتابفروشی زوار
  17. احوال و اشعار شیخ بهایی، سعید نفیسی، چاپخانه اقبال، تهران 1316
  18. الشواهد الربوبیه فی مناهج السلوکیه، صدرالدین شیرازی، تعلیق و تصحیح جلال الدین آشتیانی،چاپ دوم، مرکز نشر دانشگاهی