عفیفالدین تلمسانی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «<div class="wikiInfo">پرونده:عفیف تلمسانی.jpg|جایگزین= تلمسانی|بندانگشتی| یکی از مهمتر...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
'''تِلِمْسانی''' عارف و شاعر قرن هفتم بود. | '''تِلِمْسانی''' عارف و شاعر قرن هفتم بود. | ||
=حیات= | =حیات= | ||
تِلِمْسانی، عفیف الدین سلیمان بن علی بن عبدالله | تِلِمْسانی، عفیف الدین سلیمان بن علی بن عبدالله عابدی عارف و شاعر قرن هفتم، در ۶۱۰ در تلمسان به دنیا آمد. | ||
اصل او از قبیله کومی بود، [۱] اما در برخی منابع [۲][۳] چون نام قبیله کومی را به غلط «کوفی» خواندهاند، وی را «کوفی الاصل» معرفی کردهاند. | اصل او از قبیله کومی بود، [۱] اما در برخی منابع [۲][۳] چون نام قبیله کومی را به غلط «کوفی» خواندهاند، وی را «کوفی الاصل» معرفی کردهاند. | ||
تلمسانی از شاگردان [[صدرالدین قونیوی]] بود و از طریق او با [[عرفان]] ابن عربی آشنا شد. [۴][۵] | تلمسانی از شاگردان [[صدرالدین قونیوی]] بود و از طریق او با [[عرفان]] ابن عربی آشنا شد. [۴][۵] | ||
خط ۲۳: | خط ۲۱: | ||
=دیدار با این سبعین= | =دیدار با این سبعین= | ||
وی ملازم قونیوی بوده و در سفر به [[مصر]] | وی ملازم قونیوی بوده و در سفر به [[مصر]] حدود ۶۵۰ همراه او به دیدن ابن سَبْعین عارف قرن هفتم رفته و ابن سبعین[۶][۷] در باره این دیدار گفته است که صدرالدین قونیوی از محققان در علم [[توحید]] است اما جوانی حاذقتر از وی به نام عفیف الدین تلمسانی همراهش بود. | ||
صدرالدین قونیوی در وصیت نامه خود سفارش کرده بود که آثار او را به تلمسانی بدهند و از او خواسته بود تا آنها را جز برای کسانی که | صدرالدین قونیوی در وصیت نامه خود سفارش کرده بود که آثار او را به تلمسانی بدهند و از او خواسته بود تا آنها را جز برای کسانی که شایستهاند وصف نکند.[۸] | ||
=علمیت= | =علمیت= | ||
تلمسانی را جامع علوم عصر | تلمسانی را جامع علوم عصر خود یعنی حکمت و [[حدیث]] و [[فقه]] و [[اصول]] و ادبیات دانستهاند و شیوه شاعری وی را تحسین کردهاند. [۹][۱۰] | ||
[[ابن فوطی]] [۱۱] وی را از علمای عارف خوانده است. | [[ابن فوطی]] [۱۱] وی را از علمای عارف خوانده است. | ||
خط ۳۴: | خط ۳۲: | ||
به گفته یونینی برخی تلمسانی را از نُصیریه میدانستهاند [۱۲][۱۳] و او در جواب آنان گفته بوده است : «النصیریُّ بعضٌ مِنّی» (نصیریه جزئی از مناند). | به گفته یونینی برخی تلمسانی را از نُصیریه میدانستهاند [۱۲][۱۳] و او در جواب آنان گفته بوده است : «النصیریُّ بعضٌ مِنّی» (نصیریه جزئی از مناند). | ||
از نظر [[جامی]] | از نظر [[جامی]] [۱۴] این سخن وی بر مقام جمع او دلالت دارد که صاحب آن مقام همه اجزای وجود را مراتب و تفاصیل خود میبیند. [۱۵] | ||
نسبت نصیری یا پیروی از ابن عربی سبب شد تا برخی او را کافر و زندیق بدانند. | نسبت نصیری یا پیروی از ابن عربی سبب شد تا برخی او را کافر و زندیق بدانند. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۰: | ||
گفته شده است که مدتی متصدی خزانه [[دمشق]] بوده و در همین دوره به عنوان [[صوفی]] نیز شهرت داشته است. [۱۶] | گفته شده است که مدتی متصدی خزانه [[دمشق]] بوده و در همین دوره به عنوان [[صوفی]] نیز شهرت داشته است. [۱۶] | ||
تلمسانی فرزندی به نام محمد داشت که ادیب بود و دیوانی نیز دارد و برخی شعر او را از شعر پدرش بهتر دانستهاند. [۱۷] | تلمسانی فرزندی به نام محمد داشت که ادیب بود و دیوانی نیز دارد و برخی شعر او را از شعر پدرش بهتر دانستهاند. [۱۷] | ||
محمد در زمان حیات | محمد در زمان حیات پدرش در ۶۸۸ درگذشت. [۱۸] | ||
تلمسانی در ۵ رجب ۶۹۰ در دمشق فوت کرد و او را در مقابر صوفیه دفن کردند. [۱۹][۲۰][۲۱] | تلمسانی در ۵ رجب ۶۹۰ در دمشق فوت کرد و او را در مقابر صوفیه دفن کردند. [۱۹][۲۰][۲۱] | ||
=شاگردان= | =شاگردان= | ||
در منابع از شاگردان او ذکری | در منابع از شاگردان او ذکری نشده فقط عبدالحفیظ منصور در نسخهای به خط تلمسانی از شیخ [[محیی الدین ابراهیم بن عمر فاروثی]] نام برده که نزد تلمسانی شرح منازل السائرین را خوانده و اجازه تدریس آن را گرفته است. [۲۲] | ||
همچنین [[علاءالدوله سمنانی]] در چهل مجلس [۲۳] ملاقات خود را با یکی از شاگردان تلمسانی به نام حاجی آملی شرح داده و گفته که او از تلمسانی اجازه ارشاد در [[عراق]] و [[خراسان]] داشته است. | همچنین [[علاءالدوله سمنانی]] در چهل مجلس [۲۳] ملاقات خود را با یکی از شاگردان تلمسانی به نام حاجی آملی شرح داده و گفته که او از تلمسانی اجازه ارشاد در [[عراق]] و [[خراسان]] داشته است. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۱: | ||
از تلمسانی دیوان شعری باقی مانده [۲۴] که در ۱۳۰۸ در مصر چاپ شده و یوسف زیدان نیز جزء اول آن را چاپ کرده است (اسکندریه ۱۹۹۰). | از تلمسانی دیوان شعری باقی مانده [۲۴] که در ۱۳۰۸ در مصر چاپ شده و یوسف زیدان نیز جزء اول آن را چاپ کرده است (اسکندریه ۱۹۹۰). | ||
در باره اشعار تلمسانی و دیوان او سخنان گوناگونی گفته شده است؛ [[ابن عماد حنبلی]] [۲۵][۲۶] آن را از حیث بلاغت ستوده است، اما برخی متأخران، مانند عمر فرّوخ | در باره اشعار تلمسانی و دیوان او سخنان گوناگونی گفته شده است؛ [[ابن عماد حنبلی]] [۲۵][۲۶] آن را از حیث بلاغت ستوده است، اما برخی متأخران، مانند عمر فرّوخ [۲۷] آن را ضعیف دانستهاند. | ||
به گفته [[یوسف زیدان]] [۲۸] احوال تلمسانی در دیوان او نمایان است و این اثر مشهورترین نوشته اوست. | به گفته [[یوسف زیدان]] [۲۸] احوال تلمسانی در دیوان او نمایان است و این اثر مشهورترین نوشته اوست. | ||
شعر تلمسانی نیز بر اساس آرای ابن عربی و [[ابن سبعین]] است. [۲۹] | شعر تلمسانی نیز بر اساس آرای ابن عربی و [[ابن سبعین]] است. [۲۹] | ||
خط ۶۱: | خط ۵۹: | ||
=آثار دیگر= | =آثار دیگر= | ||
از دیگر آثار اوست: شرح اسماءاله الحسنی [۳۳] شرح فصوص الحکم محیی الدین ابن عربی | از دیگر آثار اوست: شرح اسماءاله الحسنی [۳۳] شرح فصوص الحکم محیی الدین ابن عربی که در باره اینکه آیا این شرح نخستین شرح فصوص الحکم بوده، اختلاف هست [۳۴][۳۵][۳۶] شرح تائیه ابن فارض [۳۷][۳۸] الکشف و البیان فی معرفه الانسان در شرح قصیده عینیه [[ابن سینا]] [۳۹] | ||
==شرح منازل السائرین== | ==شرح منازل السائرین== | ||
خط ۸۹: | خط ۸۷: | ||
=تکفیر تلمسانی= | =تکفیر تلمسانی= | ||
ابن تیمیّه | ابن تیمیّه که از مخالفان ابن عربی و پیروان اوست تلمسانی را به جهت اعتقاد به وحدت وجود کافر خوانده است. | ||
به نظر | به نظر او تفسیر [[ابن عربی]] از [[وحدت]] وجود نسبت به تفسیر تلمسانی با شریعت تعارض کمتری دارد. [۷۰] | ||
به گفته [[ابن تیمیه|ابن تیمیّه]] | به گفته [[ابن تیمیه|ابن تیمیّه]] [۷۱] تلمسانی میان ماهیت و وجود و مطلق و معیّن فرقی قائل نشده و غیری در میان ندیده و کائنات را اجزا و ابعاض وجود مطلق و به منزله موج نسبت به دریا دانسته است. | ||
به اعتقاد | به اعتقاد او این قول تلمسانی مصداق کفر و زندقه است. | ||
=فهرست منابع= | =فهرست منابع= |
نسخهٔ ۲۲ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۴۹
تِلِمْسانی عارف و شاعر قرن هفتم بود.
حیات
تِلِمْسانی، عفیف الدین سلیمان بن علی بن عبدالله عابدی عارف و شاعر قرن هفتم، در ۶۱۰ در تلمسان به دنیا آمد. اصل او از قبیله کومی بود، [۱] اما در برخی منابع [۲][۳] چون نام قبیله کومی را به غلط «کوفی» خواندهاند، وی را «کوفی الاصل» معرفی کردهاند. تلمسانی از شاگردان صدرالدین قونیوی بود و از طریق او با عرفان ابن عربی آشنا شد. [۴][۵]
دیدار با این سبعین
وی ملازم قونیوی بوده و در سفر به مصر حدود ۶۵۰ همراه او به دیدن ابن سَبْعین عارف قرن هفتم رفته و ابن سبعین[۶][۷] در باره این دیدار گفته است که صدرالدین قونیوی از محققان در علم توحید است اما جوانی حاذقتر از وی به نام عفیف الدین تلمسانی همراهش بود. صدرالدین قونیوی در وصیت نامه خود سفارش کرده بود که آثار او را به تلمسانی بدهند و از او خواسته بود تا آنها را جز برای کسانی که شایستهاند وصف نکند.[۸]
علمیت
تلمسانی را جامع علوم عصر خود یعنی حکمت و حدیث و فقه و اصول و ادبیات دانستهاند و شیوه شاعری وی را تحسین کردهاند. [۹][۱۰] ابن فوطی [۱۱] وی را از علمای عارف خوانده است.
تلمسانی از نصیریه
به گفته یونینی برخی تلمسانی را از نُصیریه میدانستهاند [۱۲][۱۳] و او در جواب آنان گفته بوده است : «النصیریُّ بعضٌ مِنّی» (نصیریه جزئی از مناند). از نظر جامی [۱۴] این سخن وی بر مقام جمع او دلالت دارد که صاحب آن مقام همه اجزای وجود را مراتب و تفاصیل خود میبیند. [۱۵] نسبت نصیری یا پیروی از ابن عربی سبب شد تا برخی او را کافر و زندیق بدانند.
تلمسانی مشهور به صوفی
تلمسانی بیشتر عمر خود را در شام و مصر سپری کرد. گفته شده است که مدتی متصدی خزانه دمشق بوده و در همین دوره به عنوان صوفی نیز شهرت داشته است. [۱۶] تلمسانی فرزندی به نام محمد داشت که ادیب بود و دیوانی نیز دارد و برخی شعر او را از شعر پدرش بهتر دانستهاند. [۱۷] محمد در زمان حیات پدرش در ۶۸۸ درگذشت. [۱۸] تلمسانی در ۵ رجب ۶۹۰ در دمشق فوت کرد و او را در مقابر صوفیه دفن کردند. [۱۹][۲۰][۲۱]
شاگردان
در منابع از شاگردان او ذکری نشده فقط عبدالحفیظ منصور در نسخهای به خط تلمسانی از شیخ محیی الدین ابراهیم بن عمر فاروثی نام برده که نزد تلمسانی شرح منازل السائرین را خوانده و اجازه تدریس آن را گرفته است. [۲۲] همچنین علاءالدوله سمنانی در چهل مجلس [۲۳] ملاقات خود را با یکی از شاگردان تلمسانی به نام حاجی آملی شرح داده و گفته که او از تلمسانی اجازه ارشاد در عراق و خراسان داشته است.
دیوان شعر
از تلمسانی دیوان شعری باقی مانده [۲۴] که در ۱۳۰۸ در مصر چاپ شده و یوسف زیدان نیز جزء اول آن را چاپ کرده است (اسکندریه ۱۹۹۰). در باره اشعار تلمسانی و دیوان او سخنان گوناگونی گفته شده است؛ ابن عماد حنبلی [۲۵][۲۶] آن را از حیث بلاغت ستوده است، اما برخی متأخران، مانند عمر فرّوخ [۲۷] آن را ضعیف دانستهاند. به گفته یوسف زیدان [۲۸] احوال تلمسانی در دیوان او نمایان است و این اثر مشهورترین نوشته اوست. شعر تلمسانی نیز بر اساس آرای ابن عربی و ابن سبعین است. [۲۹] موضوعات اصلی شعر او، حبّ الهی و وحدت وجود است. [۳۰][۳۱] برخی از ابیات او منطبق با معانی اشعار ابن فارض است. [۳۲]
آثار دیگر
از دیگر آثار اوست: شرح اسماءاله الحسنی [۳۳] شرح فصوص الحکم محیی الدین ابن عربی که در باره اینکه آیا این شرح نخستین شرح فصوص الحکم بوده، اختلاف هست [۳۴][۳۵][۳۶] شرح تائیه ابن فارض [۳۷][۳۸] الکشف و البیان فی معرفه الانسان در شرح قصیده عینیه ابن سینا [۳۹]
شرح منازل السائرین
شرح منازل السائرین (قم ۱۴۱۳)، این اثر از دوره حیات تلمسانی کتاب درسی بوده و خود او و شاگردانش آن را تدریس میکردهاند. [۴۰] شرحهای دیگر منازل السائرین عموماً تحت تأثیر شرح تلمسانی است، از جمله ملاعبدالرزاق کاشی در شرح منازل السائرینِ خود اغلب کلمات و جملات تلمسانی یا مضمون آنها را تکرار کرده است، مثلاً در باب توکل [۴۱] گاه عیناً از احادیث و اشعار و تعبیرات تلمسانی [۴۲] در توضیح درجات توکل استفاده کرده و در باب اراده [۴۳] مضمون سخنان او [۴۴] را آورده است. تلمسانی در شرح منازل السائرین نشان میدهد که در سلوک از هر نوع افراط میپرهیزد، مثلاً در باره ایثار میگوید که لازم نیست سالک هرچه دارد انفاق کند و حتی گاهی چنین امری را نامشروع میداند. [۴۵] وی همچنین موافقت عمل را با علم ظاهر و ارکان شریعت ضروری میشمارد. [۴۶] تلمسانی برخی آرای خواجه عبدالله انصاری را نقد و با آنها مخالفت کرده است، مثلاً در بحث از سکر ، آرای انصاری را مضطرب دانسته [۴۷] و در بحث از انفصال [۴۸] سخن وی را نقد کرده است. [۴۹] تلمسانی در این شرح از عارفان ایرانی، مثل حلاج[۵۰][۵۱] و غزالی [۵۲] و قشیری [۵۳] و بایزید بسطامی ، [۵۴][۵۵][۵۶] یاد کرده است.
اوج عرفان تلمسانی
اوج عرفان وی در منازل السائرین ، معمولاً در هنگام شرح مرتبه سومِ (الدرجة الثالثة) هر منزل (مقام) جلوه گر میشود، از جمله در باره مرتبه سوم از منزل غربت ، غربت عارف را از غربت معرفت متفاوت دانسته و گفته است که در غربت عارف، انسان میان همنوعانش غریب میشود، اما در غربت معرفت میان او و همنوعانش هیچ نسبتی باقی نمیماند. [۵۷][۵۸][۵۹] او بیشتر در این بخش، و بندرت در مرتبه دوم (الدرجة الثانیة)، احوال و مکاشفات و اشعار و خاطرات زندگی خود را نیز آورده است که از جمله آنها اسیر شدن وی به دست فرنگان و در معرض قتل قرار گرفتن است. [۶۰][۶۱]
شرح مواقف نفری
شرح مواقف نِفَّری اثر دیگر اوست که تلمسانی در آن بیشتر دیدگاه عرفان ابن عربی را مطرح کرده است. [۶۲] او در این شرح مقام علم را غیریّتِ محض میان انسان و خدا دانسته [۶۳] و نیز در شرحِ عنوانِ «موقف معرفة المعارف» میگوید که این مقام فروتر از مقام معرفت است، زیرا در معرفت، خداوند بدون واسطه در نظر گرفته میشود، در حالی که «معرفة المعارف» شناخت معرفت است. [۶۴]
نقد آرای تلمسانی
افراد بسیاری آرای تلمسانی را، از جمله درباره وحدت وجود ، نقد کرده و با وی مخالفت نمودهاند و حتی برخی صوفیه او را ملحد دانستهاند. علاءالدوله سمنانی در چهل مجلس [۶۵] مینویسد که الحاد او سرانجام بر سلطان مصر روشن شد و سردابهای را هم که او و مریدانش در آنجا شراب مینوشیدند، یافتند و بدین سبب سلطان او را از مصر بیرون کرد ابن کثیر [۶۶] و ابن عماد [۶۷] وی را قائل به حلول و اتحاد دانستهاند و ابوحیّان اندلسی [۶۸] او را ملعون خوانده است، اما یافعی [۶۹] وی را از این نسبتها دور دانسته و از او دفاع کرده است.
تکفیر تلمسانی
ابن تیمیّه که از مخالفان ابن عربی و پیروان اوست تلمسانی را به جهت اعتقاد به وحدت وجود کافر خوانده است. به نظر او تفسیر ابن عربی از وحدت وجود نسبت به تفسیر تلمسانی با شریعت تعارض کمتری دارد. [۷۰] به گفته ابن تیمیّه [۷۱] تلمسانی میان ماهیت و وجود و مطلق و معیّن فرقی قائل نشده و غیری در میان ندیده و کائنات را اجزا و ابعاض وجود مطلق و به منزله موج نسبت به دریا دانسته است. به اعتقاد او این قول تلمسانی مصداق کفر و زندقه است.
فهرست منابع
(۱) آقابزرگ طهرانی.
(۲) ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک المصر و القاهرة، قاهره (۱۳۸۳/۱۹۶۳).
(۳) ابن تیمیّه، مجموعة الرّسائل والمسائل، چاپ محمد رشیدرضا.
(۴) ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۷۳ـ۱۹۷۴.
(۵) ابن عماد، شذرات الذّهب فی اخبارمن ذهب، بیروت ۱۳۷۹/۱۹۷۹.
(۶) ابن فوطی، مجمع الا´داب فی معجم الالقاب، چاپ محمدالکاظم، تهران ۱۴۱۶.
(۷) ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج ۱۳، چاپ احمد ابوملحم و دیگران، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۸) محمدبن یوسف ابوحیان غرناطی، تفسیرالبحرالمحیط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۹) اسماعیل بغدادی، هدیة العارفین.
(۱۰) سلیمان بن علی تلمسانی، دیوان عفیف الدین التلمسانی، چاپ یوسف زیدان، (مصر) ۱۹۹۰.
(۱۱) سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
(۱۲) عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ش.
(۱۳) مؤیدالدین بن محمود جندی، شرح فصوص الحکم، چاپ سیدجلال الدین آشتیانی، مشهد ۱۳۶۱ ش.
(۱۴) محسن جهانگیری، محیی الدین ابن عربی: چهره برجسته عرفان اسلامی، تهران ۱۳۷۵ش.
(۱۵) عثمان اسماعیل یحیی، مؤلفات ابن عربی: تاریخها و تصنیفها، ترجمه عن الفرنسیة احمدمحمد طیب، (مصر) ۱۴۱۳/۱۹۹۲.
(۱۶) محمدبن اسحاق صدرالدین قونیوی، ترجمه و متن کتاب الفکوک، یا، کلید اسرار فصوص الحکم، مقدمه و تصحیح و ترجمه محمد خواجوی، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۱۷) صفدی.
(۱۸) عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ش.
(۱۹) احمدبن محمد علاءالدوله سمنانی، چهل مجلس، یا، رسالة اقبالیه، تحریر امیر اقبالشاه بن سابق سجستانی، مقدمه، تصحیح و تعلیقات نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۲۰) عمر فرّوخ، تاریخ الادب العربی، بیروت ۱۹۸۹.
(۲۱) محمد عبدالرووف بن علی مناوی، الکواکب الدریة فی تراجم السادَةِالصوفیة، چاپ محمد ادیب جادر، بیروت ۱۹۹۹.
(۲۲) پل نویا، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ترجمه اسماعیل سعادت، تهران ۱۳۷۳ش.
(۲۳) عبدالله بن اسعد یافعی، مرآة الجنان و عبرة الیقظان، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
منابع
۱. ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۱۳، ص۳۴۵، چاپ احمد ابوملحم و دیگران، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۲. ↑ ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات، ج۲، ص۷۲، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۷۳ـ۱۹۷۴.
۳. ↑ ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک المصر و القاهرة، ج۸، ص۲۹، قاهره (۱۳۸۳/۱۹۶۳).
۴. ↑ سلیمان بن علی تلمسانی، دیوان عفیف الدین التلمسانی، مقدمه زیدان، ص ۱۵، چاپ یوسف زیدان، (مصر) ۱۹۹۰.
۵. ↑ محسن جهانگیری، محیی الدین ابن عربی: چهره برجسته عرفان اسلامی، ج۱، ص۵۸۷، تهران ۱۳۷۵ش.
۶. ↑ ابن عماد، شذرات الذّهب فی اخبارمن ذهب ، ج ۵، ص ۴۱۲، بیروت ۱۳۷۹/۱۹۷۹ .
۷. ↑ محمد عبدالرووف بن علی مناوی، الکواکب الدریة فی تراجم السادَةِالصوفیة، ج۲، ص۴۲۰، چاپ محمد ادیب جادر، بیروت ۱۹۹۹.
۸. ↑ محمدبن اسحاق صدرالدین قونیوی، ترجمه و متن کتاب الفکوک، یا، کلید اسرار فصوص الحکم، مقدمه و تصحیح و ترجمه محمد خواجوی، ص بیست وپنج ،تهران ۱۳۷۱ ش.
۹. ↑ صفدی، ج۱۵، ص۴۱۰.
۱۰. ↑ ابن فوطی، مجمع الا´داب فی معجم الالقاب، ج۱، ص۴۴۲، چاپ محمدالکاظم، تهران ۱۴۱۶.
۱۱. ↑ ابن فوطی، مجمع الا´داب فی معجم الالقاب، ج۱، ص۴۴۲، چاپ محمدالکاظم، تهران ۱۴۱۶.
۱۲. ↑ ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات، ج۲، ص۷۲، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۷۳ـ۱۹۷۴.
۱۳. ↑ عبدالله بن اسعد یافعی، مرآة الجنان و عبرة الیقظان، ج۴، ص۱۶۳، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
۱۴. ↑ عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۵۶۹، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ش.
۱۵. ↑ عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۵۶۹، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ش.
۱۶. ↑ سلیمان بن علی تلمسانی، دیوان عفیف الدین التلمسانی، چاپ یوسف زیدان، مقدمة زیدان، ص ۱۵ـ۱۶، (مصر) ۱۹۹۰.
۱۷. ↑ صفدی، ج۳، ص۱۲۹ـ۱۳۰.
۱۸. ↑ ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک المصر و القاهرة، ج۸، ص۳۰، قاهره (۱۳۸۳/۱۹۶۳).
۱۹. ↑ ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات، ج۲، ص۷۳، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۷۳ـ۱۹۷۴.
۲۰. ↑ ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک المصر و القاهرة، ج۸، ص۳۰، قاهره (۱۳۸۳/۱۹۶۳).
۲۱. ↑ ابن عماد، شذرات الذّهب فی اخبارمن ذهب، ج۵، ص۴۱۲، بیروت ۱۳۷۹/۱۹۷۹.
۲۲. ↑ سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، مقدمة منصور، ص۳۸، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
۲۳. ↑ احمدبن محمد علاءالدوله سمنانی، چهل مجلس، ج۱، ص۲۰۷ـ ۲۰۸، یا، رسالة اقبالیه، تحریر امیر اقبالشاه بن سابق سجستانی، مقدمه، تصحیح و تعلیقات نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۶ ش.
۲۴. ↑ آقابزرگ طهرانی، ج۹، ص۱۷۵ـ۱۷۶.
۲۵. ↑ ابن عماد، شذرات الذّهب فی اخبارمن ذهب، ج۵، ص۴۱۲، بیروت ۱۳۷۹/۱۹۷۹.
۲۶. ↑ ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک المصر و القاهرة، ج۸، ص۳۰، قاهره (۱۳۸۳/۱۹۶۳).
۲۷. ↑ عمر فرّوخ، تاریخ الادب العربی، ج۳، ص۶۵۸، بیروت ۱۹۸۹.
۲۸. ↑ سلیمان بن علی تلمسانی، دیوان عفیف الدین التلمسانی، چاپ یوسف زیدان، مقدمه، ص ۴۱، (مصر) ۱۹۹۰.
۲۹. ↑ سلیمان بن علی تلمسانی، دیوان عفیف الدین التلمسانی، ج۱، ص۴۲، چاپ یوسف زیدان، (مصر) ۱۹۹۰.
۳۰. ↑ سلیمان بن علی تلمسانی، دیوان عفیف الدین التلمسانی، ج۱، ص۴۳، چاپ یوسف زیدان، (مصر) ۱۹۹۰.
۳۱. ↑ سلیمان بن علی تلمسانی، دیوان عفیف الدین التلمسانی، ج۱، ص۴۵، چاپ یوسف زیدان، (مصر) ۱۹۹۰.
۳۲. ↑ سلیمان بن علی تلمسانی، دیوان عفیف الدین التلمسانی، ج۱، ص۴۶، چاپ یوسف زیدان، (مصر) ۱۹۹۰.
۳۳. ↑ اسماعیل بغدادی، هدیة العارفین، ج ۱، ستون ۴۰۰.
۳۴. ↑ محمد عبدالرووف بن علی مناوی، الکواکب الدریة فی تراجم السادَةِالصوفیة، ج۲، ص۴۲۰، چاپ محمد ادیب جادر، بیروت ۱۹۹۹.
۳۵. ↑ عثمان اسماعیل یحیی، مؤلفات ابن عربی: تاریخها و تصنیفها، ترجمه عن الفرنسیة احمدمحمد طیب، ص ۴۸۰ ،(مصر) ۱۴۱۳/۱۹۹۲.
۳۶. ↑ مؤیدالدین بن محمود جندی، شرح فصوص الحکم، ج۱، صسی وهفت، چاپ سیدجلال الدین آشتیانی، مشهد ۱۳۶۱ ش.
۳۷. ↑ اسماعیل بغدادی، هدیة العارفین، ج ۱، ستون ۴۰۰.
۳۸. ↑ آقابزرگ طهرانی، ج۱۴، ص۳.
۳۹. ↑ سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، مقدمة منصور، ص۳۴، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
۴۰. ↑ سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، مقدمة منصور، ص۴۰، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
۴۱. ↑ عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین، ج۱، ص۱۷۱ـ۱۷۶، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ش.
۴۲. ↑ سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۱۹۷ـ ۲۰۰، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
۴۳. ↑ سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۲۷۲، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
۴۴. ↑ سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۲۸۶ـ ۲۸۷، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
۴۵. ↑ سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۲۴۹ـ۲۵۰، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
۴۶. ↑ سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۱۸۳، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
۴۷. ↑ سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۲، ص۵۴۴، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
۴۸. ↑ سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۲، ص۵۳۳، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
۴۹. ↑ سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۲، ص۵۷۱ ـ ۵۷۲، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
۵۰. ↑ سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۱۷۹، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
۵۱. ↑ سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج ۲، ص ۳۷۹، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
۵۲. ↑ سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۲، ص۳۳۷، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
۵۳. ↑ سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۲، ص۴۳۱، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
۵۴. ↑ سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۹۶، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
۵۵. ↑ سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۲۲۵، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
۵۶. ↑ سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۲، ص۳۷۵، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
۵۷. ↑ سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۲، ص۴۹۲ـ۴۹۳، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
۵۸. ↑ سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۲۳۴ـ ۲۳۶، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
۵۹. ↑ سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۲، ص۳۴۵ـ ۳۴۸، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
۶۰. ↑ سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۱، ص۲۲۹ـ۲۳۰، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
۶۱. ↑ سلیمان بن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین، ج۲، ص۳۴۵، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس ۱۹۸۸، چاپ افست قم ۱۳۷۱.
۶۲. ↑ پل نویا، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ج۱، ص۳۰۷، ترجمه اسماعیل سعادت، تهران ۱۳۷۳ش.
۶۳. ↑ پل نویا، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ج۱، ص۳۱۳، ترجمه اسماعیل سعادت، تهران ۱۳۷۳ش.
۶۴. ↑ پل نویا، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ج۱، ص۳۱۷، ترجمه اسماعیل سعادت، تهران ۱۳۷۳ش.
۶۵. ↑ احمدبن محمد علاءالدوله سمنانی، چهل مجلس، ج۱، ص۲۱۳، یا، رسالة اقبالیه، تحریر امیر اقبالشاه بن سابق سجستانی، مقدمه، تصحیح و تعلیقات نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۶ ش.
۶۶. ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۱۳، ص۳۴۵، چاپ احمد ابوملحم و دیگران، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۶۷. ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۱۳، ص۳۴۵، چاپ احمد ابوملحم و دیگران، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۶۸. ↑ محمدبن یوسف ابوحیان غرناطی، تفسیرالبحرالمحیط، ج۳، ص۴۴۸، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۶۹. ↑ عبدالله بن اسعد یافعی، مرآة الجنان و عبرة الیقظان، ج۴، ص۱۶۲ـ۱۶۳، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
۷۰. ↑ ابن تیمیّه، مجموعة الرّسائل والمسائل، ج۱، ص۱۷۷ـ ۱۷۸، چاپ محمد رشیدرضا.
۷۱. ↑ ابن تیمیّه، مجموعة الرّسائل والمسائل، ج۴، ص۲۳، چاپ محمد رشیدرضا.