بت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عبد ' به 'عبد')
خط ۱۳: خط ۱۳:


=در دوران‌ پیش‌ از اسلام‌=
=در دوران‌ پیش‌ از اسلام‌=
از سوی‌ دیگر، در دوران‌ پیش‌ از [[اسلام‌]] سرزمین های‌ شرقی‌ ایران‌ و خراسان‌ بزرگ‌ از مراکز مهم‌ تجمع‌ و تبلیغات‌ بوداییان‌ و هندوان‌ بوده‌، و طبعاً پرستش‌ بتها و بنای‌ بتخانه‌ ها و برگذاری‌ آیینهای‌ مربوط بدان‌ در آن‌ نواحی‌ معمول‌ و مرسوم‌ بوده‌ است‌. نام‌ یکی‌ از بزرگ‌ترین‌ شهرهای‌ این‌ ناحیه‌، بخارا، در اصل‌ «ویهاره‌» بوده‌ که‌ به‌ معنی‌ معبد بوداییان‌ است‌، و بتکده آن‌ به‌ قدری‌ بزرگ‌ و مشهور و معتبر بوده‌ که‌ نام‌ خود را به‌ این‌ شهر داده‌ است‌. بتهایی‌ که‌ در معابد شهرهایی‌ چون‌ فرخار، طراز و چگل‌ پرستیده‌ می‌شدند، به‌ زیبایی‌ و آراستگی‌ شهرت‌ تمام‌ داشتند، و معمولاً چون‌ بتها را به‌ زیباترین‌ صورت‌ می‌تراشیدند و غالباً آنها را آرایش‌ و رنگ‌آمیزی‌ نیز می‌کردند، از دیرباز در شعر عاشقانه‌ و ادبیات‌ عرفانی‌ مظاهر کمال‌ِ حسن‌ و غایت‌ِ جمال‌ را بت‌ و صنم‌ و نگار می‌گفته‌اند و معشوق‌ (به‌ معنای‌ حقیقی‌ یا مجازی‌) را بدین‌ نامها می‌خوانده‌اند و یا در نسبت‌ به‌ محل‌، در ترکیباتی‌ چون‌ «بت‌ طراز»، «بت‌ ختن‌»، «بت‌ فرخار» و... از آن‌ها یاد می‌کرده‌اند. «خنگ‌ بت‌» و «سرخ‌ بت‌»، دو بت‌ِ بامیان‌ - که‌ تا چند سال‌ پیش‌ در آن‌ ناحیه‌ در سینه کوه‌ جای‌ داشتند و در دوران‌ حکومت‌ طالبان‌ نابود شدند - در عظمت‌ و شکوهمندی‌ بی‌همتا بودند و داستانهایی‌ درباره آن‌ها ساخته‌ شده‌ بود، از جمله‌ منظومه‌ای‌ که‌ عنصری‌ با عنوان‌ «خنگ‌ بت‌ و سرخ‌ بت‌» سروده‌، و کتابی‌ که‌ ابوریحان‌ بیرونی‌ به‌ نام‌ حدیث‌ صنمی‌ البامیان‌ تصنیف‌ کرده‌ بود. <ref>فتح‌الله‌ مجتبائی‌، «بیرونی‌ و هند»، ج۱، ص۲۵۰، بررسیهایی‌ درباره ابوریحان‌ بیرونی‌، تهران‌، ۱۳۵۲ش‌.</ref>
از سوی‌ دیگر، در دوران‌ پیش‌ از [[اسلام‌]] سرزمین های‌ شرقی‌ ایران‌ و خراسان‌ بزرگ‌ از مراکز مهم‌ تجمع‌ و تبلیغات‌ بوداییان‌ و هندوان‌ بوده‌، و طبعاً پرستش‌ بتها و بنای‌ بتخانه‌ ها و برگذاری‌ آیینهای‌ مربوط بدان‌ در آن‌ نواحی‌ معمول‌ و مرسوم‌ بوده‌ است‌. نام‌ یکی‌ از بزرگ‌ترین‌ شهرهای‌ این‌ ناحیه‌، بخارا، در اصل‌ «ویهاره‌» بوده‌ که‌ به‌ معنی‌ معبدبوداییان‌ است‌، و بتکده آن‌ به‌ قدری‌ بزرگ‌ و مشهور و معتبر بوده‌ که‌ نام‌ خود را به‌ این‌ شهر داده‌ است‌. بتهایی‌ که‌ در معابد شهرهایی‌ چون‌ فرخار، طراز و چگل‌ پرستیده‌ می‌شدند، به‌ زیبایی‌ و آراستگی‌ شهرت‌ تمام‌ داشتند، و معمولاً چون‌ بتها را به‌ زیباترین‌ صورت‌ می‌تراشیدند و غالباً آنها را آرایش‌ و رنگ‌آمیزی‌ نیز می‌کردند، از دیرباز در شعر عاشقانه‌ و ادبیات‌ عرفانی‌ مظاهر کمال‌ِ حسن‌ و غایت‌ِ جمال‌ را بت‌ و صنم‌ و نگار می‌گفته‌اند و معشوق‌ (به‌ معنای‌ حقیقی‌ یا مجازی‌) را بدین‌ نامها می‌خوانده‌اند و یا در نسبت‌ به‌ محل‌، در ترکیباتی‌ چون‌ «بت‌ طراز»، «بت‌ ختن‌»، «بت‌ فرخار» و... از آن‌ها یاد می‌کرده‌اند. «خنگ‌ بت‌» و «سرخ‌ بت‌»، دو بت‌ِ بامیان‌ - که‌ تا چند سال‌ پیش‌ در آن‌ ناحیه‌ در سینه کوه‌ جای‌ داشتند و در دوران‌ حکومت‌ طالبان‌ نابود شدند - در عظمت‌ و شکوهمندی‌ بی‌همتا بودند و داستانهایی‌ درباره آن‌ها ساخته‌ شده‌ بود، از جمله‌ منظومه‌ای‌ که‌ عنصری‌ با عنوان‌ «خنگ‌ بت‌ و سرخ‌ بت‌» سروده‌، و کتابی‌ که‌ ابوریحان‌ بیرونی‌ به‌ نام‌ حدیث‌ صنمی‌ البامیان‌ تصنیف‌ کرده‌ بود. <ref>فتح‌الله‌ مجتبائی‌، «بیرونی‌ و هند»، ج۱، ص۲۵۰، بررسیهایی‌ درباره ابوریحان‌ بیرونی‌، تهران‌، ۱۳۵۲ش‌.</ref>


=کاربرد بت در فقه=
=کاربرد بت در فقه=

نسخهٔ ‏۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۴۶

بُت‌ تمثال‌ یا پیکره‌ای‌ (از ایزد، شخص‌ و یا جانوری‌) است که‌ به‌ اعتقاد برخی‌ از ادیان‌ از جهاتی‌ تقدس‌ و جنبه الوهیت‌ یافته‌ است‌ و واجد قدرتهای‌ فوق‌ طبیعی‌ شناخته‌ می‌شود.

تعریف بت

بت به تندیسى اطلاق مى‌گردد که از سنگ، چوب، عاج یا فلز به شکل انسان یا حیوان و یا ترکیبى از آن دو- همچون سر فیل یا خوک با تنۀ انسان- و یا شکلهاى دیگر ساخته شده و در معابد (بتکده‌ها) و در خانه‌ها در جایگاه‌ معین‌ قرار می‌دهند و از سوى مشرکان با آداب‌ و اعمال‌ خاص‌ پرستش مى‌شود. [۱]

نام‌ بودا

واژه «بت‌» صورت‌ فارسی‌ شده نام‌ بودا است‌، [۲] و چون‌ در سرزمینهای‌ شرقی‌ ایران‌ بتکده‌ها محل‌ پرستش‌ پیکره بودا بوده‌، به‌ این‌ مناسبت‌ نام‌ او بر همه پیکره‌های‌ او، و سپس‌ بر هر نوع‌ پیکره‌ای‌ که‌ پرستیده‌ شود، اطلاق‌ می‌شده‌ است‌. این‌ کلمه‌ در نوشته‌های‌ تازی‌ به‌ صورت‌ «بدّ» (جمع‌ آن‌: بدَده‌) به‌ کار رفته‌ است‌ که‌ هم‌ به‌ معنی‌ «صنم‌» است‌، [۳][۴][۵][۶] هم‌ به‌ معنی‌ بتکده‌ [۷][۸][۹] و هم‌ خود بودا. [۱۰][۱۱]

تهیه خوراک و پوشاک

عقایدی‌ که‌ عامه مردم‌ درباره بت‌ها داشته‌اند، موجب‌ شده‌ است‌ که‌ آنها را زنده‌ و دارای‌ خصوصیات‌ انسانی‌ تصور کرده‌، در مواردی‌ برای‌ آنها خوراک‌ و لباس‌ تهیه‌ کنند، آنها را بشویند و تدهین‌ و تزیین‌ نمایند و حتی‌ زن‌ و فرزند برای‌ آنها قرار دهند. هر بت‌ جایگاه‌ و آیین های‌ خاص‌ خود را دارد و مناسک‌ عبادی‌ و قربانی‌ گزاریهای‌ مرسوم‌ در اطراف‌ بتها صورت‌ می‌گیرد. تصوراتی‌ که‌ پرستندگان‌ این‌ پیکره‌ها از موضوع‌ پرستش‌ خود دارند، یکسان‌ نیست‌. توده‌های‌ عوام‌ مردم‌ غالباً فراتر از ظواهر این‌ اشیاء چیزی‌ نمی‌بینند و عین‌ شی‌ء را پرستش‌ می‌کنند. برخی‌ دیگر بتها را مظاهر ذوات‌ خدایان‌ و واسطه ارتباط با آنان‌ می‌دانند و برای‌ برخی‌ دیگر حضور و ظهور الوهیت‌ در این‌ پیکره‌ها تنها تا زمانی‌ است‌ که‌ آیینهای‌ پرستش‌ ادامه‌ دارد؛ و پس‌ از آن‌ تا آغاز برگذاری‌ آیین های‌ بعدی‌ ظهور و حضوری‌ نیست‌. آداب‌ پرستش‌ با زمزمه سرودها و اوراد و ادعیه‌ای‌ که‌ روحانیان‌ و کارگزاران‌ مراسم‌ می‌خوانند و با اعمالی‌ که‌ برای‌ ایجاد فضای‌ مساعد انجام‌ می‌دهند، برگذار می‌شود و مستلزم‌ شرایط و ترتیبات‌ خاصی‌ است‌ که‌ در جوامع‌ مختلف‌ متفاوت‌ است‌.

در ایران و اسلام

در اسلام‌، همانند ادیان‌ یهود و مسیحیت‌ پرستش‌ اصنام‌ منع‌ شده‌ است‌. در ایران‌ باستان‌ نیز در مزداپرستی‌ زرتشتی‌ بت‌پرستی‌ مرسوم‌ نبوده‌ است‌. هرودت‌ به‌ این‌ نکته‌ تصریح‌ دارد و برخی‌ دیگر از تاریخ‌نگاران‌ و مؤلفان‌ یونانی‌ نیز گفته او را تکرار کرده‌اند. ولی‌ از قرائن‌ موجود چنین‌ برمی‌آید که‌ در دوران‌ سلطنت‌ اردشیر دوم‌ (۴۰۴-۳۶۰ق‌م‌) و ظاهراً از تأثیر عقاید بابلیان‌، در شهرهای‌ بزرگ‌ ایران‌ نیز بتخانه‌هایی‌ برای‌ پرستش‌ اَناهیتا (الهه آبها و باروری‌) و بعضی‌ دیگر از ایزدان‌ تأسیس‌ شده‌ بود. در دوره اشکانی‌ و ساسانی‌ نیز نقوش‌ برجسته بعضی‌ از ایزدان‌ و شاهان‌ بر سنگها دیده‌ می‌شود، ولی‌ اینگونه‌ آثار بیش‌تر یادمانهای‌ تاریخیند و یا جنبه تزیینی‌ و نمادین‌ دارند، چنانکه‌ نظایر آن‌ها در تخت‌ جمشید و جاهای‌ دیگر هم‌ دیده‌ می‌شود. بت‌ و بتکده‌ از لحاظ تاریخی‌ و دینی‌ تعریف‌ دیگری‌ دارد و در جوامع‌ مربوط به‌ خود دارای‌ محل‌ و کاربرد خاص‌ است‌. به‌ طور کلی‌ در ادبیات‌ دینی‌ زرتشتی‌ مخالفت‌ با این‌ رسم‌ دیده‌ می‌شود و در اسطوره‌های‌ دینی‌ ایرانی‌ آمده‌ است‌ که‌ تهمورث‌ رسم‌ بت‌پرستی‌ را برانداخت‌؛ ضحاک‌ بت‌پرستی‌ را رواج‌ داده‌ بود، ولی‌ زرتشت‌ بدان‌ پایان‌ داد و کیخسرو بتکده‌هایی‌ را که‌ افراسیاب‌ بنا کرده‌ بود، ویران‌ کرد.

در دوران‌ پیش‌ از اسلام‌

از سوی‌ دیگر، در دوران‌ پیش‌ از اسلام‌ سرزمین های‌ شرقی‌ ایران‌ و خراسان‌ بزرگ‌ از مراکز مهم‌ تجمع‌ و تبلیغات‌ بوداییان‌ و هندوان‌ بوده‌، و طبعاً پرستش‌ بتها و بنای‌ بتخانه‌ ها و برگذاری‌ آیینهای‌ مربوط بدان‌ در آن‌ نواحی‌ معمول‌ و مرسوم‌ بوده‌ است‌. نام‌ یکی‌ از بزرگ‌ترین‌ شهرهای‌ این‌ ناحیه‌، بخارا، در اصل‌ «ویهاره‌» بوده‌ که‌ به‌ معنی‌ معبدبوداییان‌ است‌، و بتکده آن‌ به‌ قدری‌ بزرگ‌ و مشهور و معتبر بوده‌ که‌ نام‌ خود را به‌ این‌ شهر داده‌ است‌. بتهایی‌ که‌ در معابد شهرهایی‌ چون‌ فرخار، طراز و چگل‌ پرستیده‌ می‌شدند، به‌ زیبایی‌ و آراستگی‌ شهرت‌ تمام‌ داشتند، و معمولاً چون‌ بتها را به‌ زیباترین‌ صورت‌ می‌تراشیدند و غالباً آنها را آرایش‌ و رنگ‌آمیزی‌ نیز می‌کردند، از دیرباز در شعر عاشقانه‌ و ادبیات‌ عرفانی‌ مظاهر کمال‌ِ حسن‌ و غایت‌ِ جمال‌ را بت‌ و صنم‌ و نگار می‌گفته‌اند و معشوق‌ (به‌ معنای‌ حقیقی‌ یا مجازی‌) را بدین‌ نامها می‌خوانده‌اند و یا در نسبت‌ به‌ محل‌، در ترکیباتی‌ چون‌ «بت‌ طراز»، «بت‌ ختن‌»، «بت‌ فرخار» و... از آن‌ها یاد می‌کرده‌اند. «خنگ‌ بت‌» و «سرخ‌ بت‌»، دو بت‌ِ بامیان‌ - که‌ تا چند سال‌ پیش‌ در آن‌ ناحیه‌ در سینه کوه‌ جای‌ داشتند و در دوران‌ حکومت‌ طالبان‌ نابود شدند - در عظمت‌ و شکوهمندی‌ بی‌همتا بودند و داستانهایی‌ درباره آن‌ها ساخته‌ شده‌ بود، از جمله‌ منظومه‌ای‌ که‌ عنصری‌ با عنوان‌ «خنگ‌ بت‌ و سرخ‌ بت‌» سروده‌، و کتابی‌ که‌ ابوریحان‌ بیرونی‌ به‌ نام‌ حدیث‌ صنمی‌ البامیان‌ تصنیف‌ کرده‌ بود. [۱۲]

کاربرد بت در فقه

از آن به مناسبت در باب تجارت و ضمان سخن رفته است.

حرمت بت پرستی

پرستش بت حرام و از مصادیق بارز شرک و پرستندۀ آن مشرک است. بت به جهت حرمت منافع آن در شرع مقدّس حرام شده است؛ ازاین‌رو ساختن، نگهدارى، عاریه دادن و نیز هر نوع کسب با آن به اجاره دادن، فروختن و مانند آن، حرام و معامله با آن باطل است. [۱۳]

حکم فروختن چوب برای بت سازی

فروختن چوب و مانند آن به کسى که از آن بت مى‌سازد بنابر مشهور مکروه است و اگر در معامله، ساختن بت شرط شود، حرام و معامله باطل خواهد بود. [۱۴] نابود کردن هیئت (شکل ظاهرى) بت با قدرت بر آن، واجب است و ضمان آور نیست؛ لیکن از بین بردن مادّۀ آن موجب ضمان است مگر آنکه اتلاف هیئت متوقّف بر آن باشد. برخى- حتّى در صورت عدم توقّف اتلاف هیئت بر آن- قائل به عدم ضمان شده‌اند. [۱۵] سوگند خوردن به بت حرام است و قسم منعقد نمى‌شود. [۱۶]

منابع

(۱) محمد ابن‌ درید، جمهرة اللغة، به‌ کوشش‌ رمزی‌ منیر بعلبکی‌، بیروت‌، ۱۹۸۷م‌.

(۲) محمد ازهری‌، تهذیب‌ اللغة، به‌ کوشش‌ یعقوب‌ عبدالنبی‌، قاهره‌، ۱۹۶۶-۱۹۷۶م‌.

(۳) ابوریحان‌ بیرونی‌، الاثار الباقیة، به‌ کوشش‌ پرویز اذکایی‌، تهران‌، ۱۳۸۰ش‌.

(۴) موهوب‌ جوالیقی‌، المعرّب‌، به‌ کوشش‌ احمد محمد شاکر، قاهره‌، ۱۳۸۹ق‌/ ۱۹۶۹م‌.

(۵) خلیل‌ بن‌ احمد فراهیدی‌، العین‌، به‌ کوشش‌ مهدی‌ مخزومی‌ و ابراهیم‌ سامرایی‌، قم‌، ۱۴۰۵ق‌.

(۶) محمد شهرستانی‌، الملل‌ و النحل‌، بیروت‌، ۱۹۸۱م‌.

(۷) قاموس‌.

(۸) آرتور کریستن‌ سن‌، نمونه‌های‌ نخستین‌ انسان‌ و نخستین‌ شهریار در تاریخ‌ افسانه‌ای‌ ایرانیان‌، ترجمه احمد تفضلی‌ و ژاله‌ آموزگار، تهران‌، ۱۳۶۴ش‌.

(۹) فتح‌الله‌ مجتبائی‌، «بیرونی‌ و هند»، بررسیهایی‌ درباره ابوریحان‌ بیرونی‌، تهران‌، ۱۳۵۲ش‌.

منبع

دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بت»، ج۱۱، ۴۴۷۰.

فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج‌۲، ص ۶۴.

پانویس

  1. دانشنامه جهان اسلام ج ۲، ص ۲۱۵
  2. آرتور کریستن‌ سن‌، نمونه‌های‌ نخستین‌ انسان‌ و نخستین‌ شهریار در تاریخ‌ افسانه‌ای‌ ایرانیان‌، ج۱، ص۲۵۴، ترجمه احمد تفضلی‌ و ژاله‌ آموزگار، تهران‌، ۱۳۶۴ش‌.
  3. محمد ابن‌ درید، جمهرة اللغة، ج۱، ص۶۵، به‌ کوشش‌ رمزی‌ منیر بعلبکی‌، بیروت‌، ۱۹۸۷م‌.    
  4. محمد ازهری‌، تهذیب‌ اللغة، ج۱۴، ص۷۷، به‌ کوشش‌ یعقوب‌ عبدالنبی‌، قاهره‌، ۱۹۶۶-۱۹۷۶م‌.
  5. موهوب‌ جوالیقی‌، المعرّب‌، به‌ کوشش‌ احمد محمد شاکر، قاهره‌، ۱۳۸۹ق‌/ ۱۹۶۹م‌.
  6. قاموس‌، ماده بد.
  7. خلیل‌ بن‌ احمد فراهیدی‌، العین‌، ج۸، ص۱۳، به‌ کوشش‌ مهدی‌ مخزومی‌ و ابراهیم‌ سامرایی‌، قم‌، ۱۴۰۵ق‌.    
  8. محمد ازهری‌، تهذیب‌ اللغة، ج۱۴، ص۷۷، به‌ کوشش‌ یعقوب‌ عبدالنبی‌، قاهره‌، ۱۹۶۶-۱۹۷۶م‌.
  9. قاموس‌، ماده بد.
  10. ابوریحان‌ بیرونی‌، الاثار الباقیة، ج۱، ص۲۵۲، به‌ کوشش‌ پرویز اذکایی‌، تهران‌، ۱۳۸۰ش‌.
  11. محمد شهرستانی‌، الملل‌ و النحل‌، ج۱، ص۲۴۷، بیروت‌، ۱۹۸۱م‌.
  12. فتح‌الله‌ مجتبائی‌، «بیرونی‌ و هند»، ج۱، ص۲۵۰، بررسیهایی‌ درباره ابوریحان‌ بیرونی‌، تهران‌، ۱۳۵۲ش‌.
  13. جواهر الکلام، ج ۲۲، ص ۲۵.    
  14. جواهر الکلام، ج ۲۲، ص ۳۰- ۳۱.    
  15. جواهر الکلام، ج ۲۲، ص ۲۶- ۲۷.    
  16. الدروس الشرعیة، ج۲، ص ۱۶۱.