سید حسن صدر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
سید حسن صدر محدث بزرگى بود. او به عده زیادى اجازه کتبى نقل حدیث داده است که به نام برخى اشاره مى شود: آیت الله شیخ محمّدحسین غروى اصفهانى ]متوفاى: 1321 هـ .ش[، علاّمه سردار کابلى (متوفاى: 1331 هـ .ش)، سیّد شرف الدین عاملى(متوفاى: 1337 هـ .ش)، شیخ آقا بزرگ تهرانى(متوفاى: 1348 هـ .ش)، شیخ عباس قمى(متوفاى: 1319 هـ .ش)، آیت الله ابوالحسن اصفهانى (متوفاى: 1325 هـ . ش)، شیخ هادى آل کاشف الغطاء، ابوالحسن نقوى، سید رضا هندى، میرزا محمّد على اردوبادى نجفى(متوفاى: 1380 هـ . ق) میرزا هادى خراسانى، شیخ آقا رضا اصفهانى (متوفاى: 1322 هـ . ق)<ref> تأسیس الشیعه، ص 23 ـ 22 و ص 25 گلشن ابرار، ج 2، ص 580، ص 625 و 655 معارف الرجال، ج 1، ص 249 علماى بزرگ شیعه از کلینى تا خمینى، ص 338 و شیعه و پایه گذارى علوم اسلامى، ص 18 ـ 17.</ref>. نویسنده کتاب نقد فلسفه که در اصفهانسکونت داشته است و سید صدرالدین صدر. | سید حسن صدر محدث بزرگى بود. او به عده زیادى اجازه کتبى نقل حدیث داده است که به نام برخى اشاره مى شود: آیت الله شیخ محمّدحسین غروى اصفهانى ]متوفاى: 1321 هـ .ش[، علاّمه سردار کابلى (متوفاى: 1331 هـ .ش)، سیّد شرف الدین عاملى(متوفاى: 1337 هـ .ش)، شیخ آقا بزرگ تهرانى(متوفاى: 1348 هـ .ش)، شیخ عباس قمى(متوفاى: 1319 هـ .ش)، آیت الله ابوالحسن اصفهانى (متوفاى: 1325 هـ . ش)، شیخ هادى آل کاشف الغطاء، ابوالحسن نقوى، سید رضا هندى، میرزا محمّد على اردوبادى نجفى(متوفاى: 1380 هـ . ق) میرزا هادى خراسانى، شیخ آقا رضا اصفهانى (متوفاى: 1322 هـ . ق)<ref> تأسیس الشیعه، ص 23 ـ 22 و ص 25 گلشن ابرار، ج 2، ص 580، ص 625 و 655 معارف الرجال، ج 1، ص 249 علماى بزرگ شیعه از کلینى تا خمینى، ص 338 و شیعه و پایه گذارى علوم اسلامى، ص 18 ـ 17.</ref>. نویسنده کتاب نقد فلسفه که در اصفهانسکونت داشته است و سید صدرالدین صدر. | ||
=مرجعیت= | |||
میرزاى شیرازى در سال 1312 هـ . ق. به دیار باقى شتافت و شیعیان را در غم هجران خود سوگوار ساخت. بسیارى از مقلّدان میرزاى شیرازى به علّامه سید حسن صدر رجوع کردند و تقاضا کردند که وى رساله عملیه خود را منتشر سازد. سید حسن صدر پیشنهاد آنان را رد کرد و مردم را به آیت الله العظمى سید اسماعیل صدر ارجاع داد. سید اسماعیل صدر در سال 1338 هـ . ق. به دیار باقى شتافت. بار دیگر مردم به آیت الله العظمى سید حسن صدر مراجعه کردند و تقاضاى خود را تکرار کردند. سرانجام ایشان رساله عملیه خود را به نام «رؤوس المسائل المهمه» منتشر ساخت. دو کتاب دیگر وى با عنوان هاى «نجاة العباد» و «حاشیه بر عروة الوثقى» نیز در اختیار مقلّدانش قرار گرفت. وى در 66 سالگى مسؤلیت سنگین مرجعیت را بر عهده گرفت<ref> شیعه و پایه گذارى علوم اسلامى، ص 8 ـ 5 اعیان الشیعه، ج 5، ص 325 و صیام وقایع الایام، ص 665.</ref>. | |||
=پانویس= | =پانویس= |
نسخهٔ ۱۸ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۲۰
نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.
یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۱۱:۲۰، ۱۸ سپتامبر ۲۰۲۲؛
نام | سید حسن صدر |
---|---|
القاب و سایر نامها | محدث • کاظمینی • حسن الصدر • صدرالدین عاملی • حسن عاملی کاظمینی • حسن صدرالدین کاظمی موسوی • حسن موسوی • صدرالدین حسن
موسوی عاملی کاظمی • حسن سیدحسن صدر موسوی کاظمی |
زاده | جمعه • ۲۹ رمضان سال ۱۲۷۲ق • کاظمین |
درگذشت | ۱۳۵۴ قمری • کاظمین |
استادان | سید محمدحسن شیرازی • ملاحسینقلی همدانی • باقر بن محمد حسن آل یاسین • سید باقر بن الحیدر • محمد بن الحاج کاظم • میرزا باقر سلماسی
• محمدباقر شکی • محمدتقی بایکانی و ... |
شاگردان | محمد جواد بلاغی • ميرزا باقر سلماسى • مرتضی آل یاسین کاظمی |
آثار | تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام • شرح وسائل الشیعه الی احکام الشریعه • رسالة الشریفه فی الردّ علی فتاوی الوهابین •سبیل الصالحین • سایر آثار ... |
دین و مذهب | اسلام • تشیع |
سید حسن صدرفقیه، اصولی، محدث و از مراجع تقلید شیعی، مشهور به محدث کاظمینی بود. وی از عالمان دینی بسیاری اجازه روایت دریافت کرد. او فقیهى آگاه، مورّخى خبیر، رجالى برجسته و محدّثى بصیر بود که در دفاع از مکتب تشیع، آثار ارزشمندی چون «تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام» را به یادگار گذاشت.
خـانـدان صـدر
منطقه جبل عامل لبنان زادگاه فقیهان پارسایى است که نیاکان سید حسن صدر نیز از آن جمله اند. روستاهاى «شدغیث» و «معرکه» که اکنون خرابه اى از آن ها باقى است محل زندگى خاندان صدر بود. کوچ سید صالح به عراق سبب گشت خاندان صدر به سه گروه تقسیم شوند عده اى در منطقه جبل عامل باقى بمانند، عده اى در کاظمین ماندگار شوند و بعضى به اصفهان هجرت کنند. خاندان صدر از شخصیتهاى بزرگ در علم و اخلاق بودند.
نسب سید حسن صدر با سى واسطه به امام موسى بن جعفر مى رسد. به همین جهت به او موسوى مى گفتند. وى را «ابو محمّد» نیز مى خواندند زیرا نام فرزند بزرگش محمّد بود. سید حسن صدر چون در کاظمین به دنیا آمده و بیش تر عمرش را در آن جا سپرى کرده بود، به کاظمینى نیز مشهور بود[۱].
پـدر
پدرش، علامه سید هادى صدر (متوفى: 1316 هـ . ق) از دانشمندان عصر خود به شمار مى رفت. از وى کراماتى نقل شده، از جمله این که علاّمه سید هادى صدر گفته است در سال 1278 هـ . ق. آب رودخانه دجله طغیان کرد و اطراف کاظمین را فرا گرفت. همه خانه هاى اطراف رودخانه تخریب گشت و راه ها مسدود شد. بعد از چند روزى که آب رودخانه فرو نشست، اطراف رودخانه تبدیل به گل و لاى و باتلاق شده بود. به همین جهت، مردم نمى توانستند از رودخـانه آب بردارند. از کنـاره شهر تا ساحل رودخانه، راه باریکى به وسیله سنگى چینى احداث شده بود، اما عرض آن خیلى کم بود و فقط یک نفر مى توانست از آن عبور کند. روزى نزدیک غروب آفتاب، متوجه شدم در خانه آبى براى نوشیدن نداریم. ظرف آب را برداشتم و با عجله از هـمان راه باریک خود را به ساحل رودخانه رساندم. هوا تاریک شـده بود. ظرف را از آب رودخـانه پر کردم و به سوى خانه حرکت کردم. هنگام بازگشت، راه را گم کردم. به هر جـا که قدم مى گذاشتم، در گل و لاى فرو مى رفتم. از ادامه راه ناامـید شدم و خـود را به کنار ساحل رساندم. متوسل به باب الحوائج، موسى بن جعفر شدم. صدایى مـرا متوجه خود کرد. نگاهى به اطراف انداختم، مردى را دیـدم که از میان باغ ها به طرف من آمد و سلام کرد. من ضمن این که جواب سلام او را دادم، از این که لباسهایم پر از گل و لاى بود، خجالت کشیدم. او پرسید: این جا چه مى کنى؟
داستان را برایش شرح دادم. ظرف آب را برداشت و به راه افتاد. من نیز از پشت سرش حرکت کردم، تا به اول راه رسیدیم. به او گفتم: اجرت با خدا، ظرف آب را بده! او جواب داد: تو نمى دانى ظرف آب را چگونه بردارى! من که شرمنده شده بودم، از او خواستم به خانه اش برگردد. او ظرف آب را تا اواخر راه باریک برایم آورد. سپس ظرف آب را به من داد. من به سوى خانه حرکت کردم. به پشت سر برگشتم تا از او تشکر کنم، ولى کسى را ندیدم. آن گاه به خود آمدم که خانه اى در این اطراف نیست و متوجه شدم که او از بندگان صالح خدا بود[۲].
ولادت
روز جمعه 29 ماه مبارک رمضان سال 1272 هـ . ق. بود که نوزادى زیباروى، از خانواده اى روحانى، در شهر مقدس کاظمین چشم به جهان گشود. پدرش او را حسن نامید[۳].
مراحل تحصیل
سید حسن صدر که در دامان خانواده اى فقیر، اما با تقوا و فضیلت رشد کرده بود. او به سفارش پدر، شروع به تحصیل علم نمود. پدرش استادانى فرزانه براى فرزندش انتخاب کرد. هنوز پانزده بهار از عمر پربرکتش نگذشته بود که صرف و نحو و بیان و معانى و بدیع را کاملا فرا گرفت. سپس علم منطق را فرا گرفت. همت بلند و عزم راسخ سید حسن و نظارت همیشگى پدر در ادامه تحصیل وى، باعث شد که در هیجده سالگى فقه و اصول را از بزرگ ترین استادان کاظمین، که پدرش نیز یکى از آنان بود، فرا گیرد.
اقامت در نجف
سید حسن صدر به امر پدر، به نجف اشرف مهاجرت نمود تا هرچه بیش تر از علوم و معارف الهى بهره مند گردد. وى هفده سال در حوزه علمیه نجف، حکمت، کلام، فقه، اصول و سایر علوم اسلامى را فرا گرفت. و در فقه و اصول مجتهد شد.
مهاجرت به سامرا
آیت الله العظمى سید محمد حسن شیرازى در سال 1291 هـ . ق. از نجف به سامرا هجرت کرد. عده بسیارى از شاگردان او نیز به آن جا مهاجرت کردند. سید حسن صدر نیز در سال 1297 هـ . ق. براى بهره بردن از محضر مرجع بزرگ شیعه، به سامرّا مهاجرت نمود و مدت هفده سال در آن جا اقامت گزید. وى ضمن استفاده از درس آیت الله شیرازى، خود نیز به تدریس پرداخت. بیان شیوا و گیرایش توجه همه را به وى جلب کرد. مرجع شیعیان نیز ارادت و عنایت خاصى نسبت به وى ابراز مى داشت. دو سال از رحلت آیت الله سید محمّدحسن شیرازى گذشته بود که ـ در سال 1314 هـ .ق. ـ سید حسن صدر همراه پسر عمویش، سید اسماعیل صدر به زادگاهش کاظمین بازگشت[۴].
استادان
سید حسن صدر علم صرف و نحو را از علاّمه باقربن محمد حسن آل یاسین و علاّمه سید باقربن الحیدر (متوفى: 1290 هـ ق) علم معانى و بیان و بدیع را از شیخ علاّمه عطار و علم منطق را از شیخ محمّدبن الحاج کاظم و میرزا باقر سلماسى فرا گرفت. او حکمت و کلام را از پدرش، شیخ محمّدباقر شکى، شیخ محمّدتقى بایکانى شیخ عبدالنبى نورى طبرسى و محمّدتقى گلپایگانى (متوفى: 1293 هـ .ق.) فرا گرفت فقه و اصول را نیز از پدرش، عبدالحسین بن نعمة الطریحى (متوفى: 1295 هـ .ق.) و میرزاى شیرازى اخلاق را از ملاحسینقلى همدانى و علوم غریبه را نزد شیخ عبدالحسین هندى فرا گرفت.
استادان وى، همگى از بزرگان حوزه بودند، امّا به عنوان نمونه، به زندگى دو استادش اشاره مى شود:
میرزاى شیرازى
وى در نیمه جمادی الاول سال 1230 هـ .ق. در اصفهان دیده به دنیا گشود. وى تحصیلاتش را از اصفهان آغاز کرد. در سال 1295 هـ . ق. در 29 سالگى عازم نجف اشرف شد. و پس از سال ها تحصیل، از صاحب جواهر گواهى اجتهاد مطلق گرفت. مرجعیت شیعه بعد از شیخ مرتضى انصارى به او سپرده شد. وى فقیهى با درایت بود که قاطعانه در مقابل نقشه هاى شوم استکبار ایستاد و نقشه هاى آنان را نقش بر آب کرد. وى در سال 1312 هـ . ق. در سامرّا درگذشت[۵].
ملاحسینقلى همدانى
او سال ها از محضر شیخ انصارى استفاده کرد. وى فقیهى آراسته به اخلاق دینى و حکیم و عارفى بریده از دنیا بود. او در تهذیب نفس بسیار کوشید و از مقام و ریاست دورى گزید. هر روز صبح در خانه اش اخلاق و عرفان درس مى داد. بسیارى از تشنگان حقیقت در درس او شرکت مى کردند. او نماز جماعت را در خانه اش به پا مى داشت. وى در سال 1311 هـ . ق. که براى زیارت قبر سیدالشهدا ,به کربلا رفته بود، به دیار باقى شتافت و در حجره چهارم، در صحن شریف به خاک سپرده شد[۶].
شاگردان
علاّمه محمد جواد بلاغى (متوفاى: 1313 هـ .ش)[۷]، شیخ مرتضى آل یاسین کاظمى و بسیارى از فرزانگان جزو شاگردان سید حسن صدر بودند.
سید حسن صدر از کارشناسان علم حدیث بود و به همین سبب، به محدث کاظمینى مشهور بود. کسانى که وى از آن ها حدیث نقل کرده است، دو گروهند:
گروه اول، کسانى هستند که بدون اجازه کتبى از آنان حدیث نقل مى کرد، که عبارتند از: میرزا حسن شیرازى (متوفاى: 1312 هـ .ق.)، میرزا حبیب الله رشتى (متوفاى: 1313 هـ .ق.)، محمد حسن بن هاشم کاظمى(متوفاى: 1308 هـ .ق.) محمد ایروانى(متوفاى: 1306 هـ .ق.)، محمّد حسن آل یاسین کاظمى و سید هادى صدر (متوفاى: 1316 هـ .ق).
گروه دوم، عالمانى که به او اجازه کتبى براى نقل حدیث داده اند، که عبارتند از: شیخ ملاّ على بن خلیل رازى (متوفاى: 1297 هـ .ق.) سید مهدى قزوینى حلّى، میرزا محمّد هاشم بن زین العابدین اصفهانى (متوفاى: 1318 هـ. ق).
سید حسن صدر محدث بزرگى بود. او به عده زیادى اجازه کتبى نقل حدیث داده است که به نام برخى اشاره مى شود: آیت الله شیخ محمّدحسین غروى اصفهانى ]متوفاى: 1321 هـ .ش[، علاّمه سردار کابلى (متوفاى: 1331 هـ .ش)، سیّد شرف الدین عاملى(متوفاى: 1337 هـ .ش)، شیخ آقا بزرگ تهرانى(متوفاى: 1348 هـ .ش)، شیخ عباس قمى(متوفاى: 1319 هـ .ش)، آیت الله ابوالحسن اصفهانى (متوفاى: 1325 هـ . ش)، شیخ هادى آل کاشف الغطاء، ابوالحسن نقوى، سید رضا هندى، میرزا محمّد على اردوبادى نجفى(متوفاى: 1380 هـ . ق) میرزا هادى خراسانى، شیخ آقا رضا اصفهانى (متوفاى: 1322 هـ . ق)[۸]. نویسنده کتاب نقد فلسفه که در اصفهانسکونت داشته است و سید صدرالدین صدر.
مرجعیت
میرزاى شیرازى در سال 1312 هـ . ق. به دیار باقى شتافت و شیعیان را در غم هجران خود سوگوار ساخت. بسیارى از مقلّدان میرزاى شیرازى به علّامه سید حسن صدر رجوع کردند و تقاضا کردند که وى رساله عملیه خود را منتشر سازد. سید حسن صدر پیشنهاد آنان را رد کرد و مردم را به آیت الله العظمى سید اسماعیل صدر ارجاع داد. سید اسماعیل صدر در سال 1338 هـ . ق. به دیار باقى شتافت. بار دیگر مردم به آیت الله العظمى سید حسن صدر مراجعه کردند و تقاضاى خود را تکرار کردند. سرانجام ایشان رساله عملیه خود را به نام «رؤوس المسائل المهمه» منتشر ساخت. دو کتاب دیگر وى با عنوان هاى «نجاة العباد» و «حاشیه بر عروة الوثقى» نیز در اختیار مقلّدانش قرار گرفت. وى در 66 سالگى مسؤلیت سنگین مرجعیت را بر عهده گرفت[۹].
پانویس
- ↑ اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج5، ص325 تأسیس الشیعه، ص 29 ریحانة الادب، على مدرس تبریزى، ج3، ص425 موسوعة العتبات المقدسه، ج10، ص ,102 و علماى بزرگ شیعه از کلینى تا خمینى، م.جرفادقانى ص 328.
- ↑ موسوعة العتبات المقدسه، جعفر خلیلى، ج 10، ص102، فوائد الرضویه، عباس قمى، ص 124.
- ↑ شیعه و پایه گذارى علوم اسلامى ص 5، ترجمه تأسیس الشیعه سید حسن صدر، ص 1 و گنجینه دانشمندان، محمّد شریف رازى، ج 6، ص 303.
- ↑ شیعه و پایه گذارى، ص 8 ـ 5 و ص 4 ـ 1 و 11 ـ 10 علماى معاصرین، ملاّ على واعظ تبریزى، ص 171 ـ 170 صیام وقایع الایام ـ ملاّ على تبریزى، ص 665 معارف و معاریف، سید مصطفى خمینى، ج 6، ص 661 اعیان الشیعه، ج 5، ص 325 و گنجینه دانشمندان، ج 6، ص 304.
- ↑ ریحانة الادب، ج 3، ص 425.
- ↑ تأسیس الشیعه، ص 5.
- ↑ گلشن ابرار، ج 2، ص 543.
- ↑ تأسیس الشیعه، ص 23 ـ 22 و ص 25 گلشن ابرار، ج 2، ص 580، ص 625 و 655 معارف الرجال، ج 1، ص 249 علماى بزرگ شیعه از کلینى تا خمینى، ص 338 و شیعه و پایه گذارى علوم اسلامى، ص 18 ـ 17.
- ↑ شیعه و پایه گذارى علوم اسلامى، ص 8 ـ 5 اعیان الشیعه، ج 5، ص 325 و صیام وقایع الایام، ص 665.