احمدیه
احمدیه فرقهای از امامیه هستند که پس از علی بن موسی الرضا (ع) به امامت برادرش احمد بن موسی بن جعفر قائل شدند. این فرقه همچون بعضی از «فطحیه» قایل به امامت دو برادر به دنبال هم هستند.
تاریخچه
نوبختی معتقد است چون علی بن موسی الرضا (ع) درگذشت پسرش امام محمد تقی (ع) هفت ساله بود. «احمدیه» او را خرد و کودک شمرده گفتند امام باید مردی بالغ و رسا باشد و اگر خداوند بخواهد مردم را به پیروی از کودکی نارسیده امر کند، لازم میآید که نابالغی را مکلّف کرده باشد. زیرا عقل میفهمد که کودک نابالغ را نمیتوان به انجام تکالیف شرع مکلف کرد، چون از فهم احکام دقیق و پیچیده شرع ناتوان است و نمیتواند بین مردم داوری کند. در نتیجه شایسته مقام امامت نیست. از این رو امامت را در پی یکدیگر روا دانستند و به امامت احمد بن موسی معتقد شدند. شیخ مفید در کتاب ارشاد مینویسد که احمد بن موسی مردی بزرگوار و پرهیزگار و جوانمرد بود و پدرش امام موسی کاظم (ع) او را دوست میداشت و کشتزاری به نام یسیره را به او بخشیده بود. همچنین نوشتهاند که احمد بن موسی هزار برده را آزاد کرد. معینالدّین ابوالقاسم جنید شیرازی در کتاب «شد الإزار فی حطّ الاوزار عن زوار المزار» که آن را در سال 791 هجری تألیف کرده مینویسد که احمد بن موسی به دنبال برادرش علی بن موسی الرضا (ع) از مدینه به ایران آمد، چون به شیراز رسید، درگذشت.
از قبر او کسی آگاهی نداشت تا این که در روزگار مقربالدّین مسعود بن بدر، به دست اتابک ابوبکر بنایی بلند بر آن ساخت، پس از او تاشی خاتون مادر شیخ ابواسحاق اینجو گنبدی بلند بر آن بنا کرد و در کنارش مدرسهای بزرگ ساخت و قبر خود را (در سال 750 ه) در جوار او قرار داد. ابن بطوطه سیّاح معروف عرب که دو بار وارد شیراز شده بود در حیات تاشی خاتون و سلطنت پسرش شاه شیخ ابواسحاق، وصف نیکویی از این شهر و از کیفیت پذیرایی خاتون مذکور گزارش میکند و مینویسد: «از زیارتگاههای شیراز، مرقد احمد بن موسی برادر علی بن موسی بن جعفر (ع) است و آن زیارتگاهی بزرگ است و اهل شیراز به آن تبرک و توسل میجویند.»
مرحوم میرزا محمّد خان قزوینی در حاشیه کتابش مینویسد: «هم اکنون در موزه معارف شیراز، قرآن سی پاره ای موجود است که به خط ثلث بسیار خوش به قلم خطاطی معروف به پیر یحیی جمالی صوفی در سال 746 در شیراز در عهد سلطنت شاه شیخ ابواسحاق کتابت شده و تاشی خاتون آن را بر مزار منسوب به احمد بن موسی الکاظم وقف کرده است.» تصویر وقفنامه در صفحه 77 از جلد اول از «تاریخ عصر حافظ» تألیف آقای دکتر غنی چاپ شده است. فرصتالدوله شیرازی در کتاب «آثار العجم» مینویسد: بقعه متبرکه شاه چراغ مدفن حضرت سید امیر احمد ملقّب به شاه چراغ و سید السادات است. آن جناب دارای خدم و حشم بسیار بوده در عهد مأمون با جماعتی کثیر اراده کرد تا به شیراز و از آن جا به خراسان خدمت برادر خود حضرت رضا (ع) برود. در آن وقت شخصی به نام قتلغ از جانب مأمون در شیراز حاکم بود. چون خبر ورود آن بزرگوار را شنید به خان زیتان که در هشت فرسنگی شیراز است شتافت. در آن جا تلاقی فریقین شده بنای محاربه را گذاردند و حین جدال فردی از سپاه قتلغ فریاد زد که اگر مقصود شما رسیدن به خدمت حضرت علی بن موسی است، بدانید که او از دنیا رفته است. وقتی این خبر پخش شد، جماعتی از دور آن حضرت متفرق شدند، مگر تعداد اندکی از برادران و خویشان شاه چراغ، پس حضرت چون امکان بازگشت نداشت، رو به شیراز نهاده مخالفین او را تعقیب کرده در محلی که الآن مرقد آن بزرگوار است، وی را شهید کردند.
بعضی نوشتهاند احمد بن موسی چون وارد شیراز شد، در گوشهای منزوی و مشغول عبادت بود که به جوار رحمت حق پیوست و کسی از محل دفن او اطلاعی نداشت تا آن که امیر مقربالدین که از وزرای اتابک ابوبکر بود خواست در آنجا بنیاد عمارتی کند، قبری ظاهر شد و داخل آن جسدی صحیح و سالم دیده شد با انگشتری در دست که منقش به جمله العزة اللّه احمد بن موسی بود. گزارش را به اتابک ابوبکر ارسال کردند. ابوبکر بارگاهی بر آن ساخت. بعدها ملکه تاشی خاتون گنبدی بلند بر آن مشهد برافراشت و در جنب آن بقعه مطهره مدرسه عالی بنا کرد و مرقد خود را نیز همسایه آن ساخت. ضریح آن را فتحعلی شاه قاجار نقره نموده از سقف تا جدران آن بقعه، آیینهکاری و دارای جارهای بلور و قندیلهای موفور است و آن رواق عالی را دو باب است که از سیم ناب است، یکی را ظل السلطان مسعود میرزا بانی شده و درب دیگر را مرحوم حاج نصیر الملک میرزا حسن علی خان به عهده گرفته است. قبه گنبد زرکوبش به کاشیهای مختلف الالوان مزین است.
در سمت جنوب صحن، محاذی در بزرگ یک دستگاه ساعت بسیار ممتاز که زنگ آن فزون تر از چهل من است بر فراز عمارتی برپاست. از موقوفات حضرت شاه چراغ بعضی دکانها و کاروان سرا و حمام و نیز ملک میمند و توابع آن است که تولیت آن با میرزا جلالالدین محمد حسینی ملقب به مجد الاشراف که سر سلسله صوفیه ذهبیه است، میباشد. در دوران پهلوی صحن آن حضرت توسعه یافت و تغییراتی در تزیین گنبد و حرم مطهر داده شده است.[۱]
پانویس
- ↑ ر ک، مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 36 با ویرایش و اصلاح عبارات