جنبش اسلامی الجزایر

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۴۱ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

جنبش اسلامی در الجزایر بعد از 132 سال سلطه فرانسه و مبارزه مردم با آن، به پیروزی رسید. آنچه جنبش، بعد از پیروزی دچار آن شد، نفوذ افراد وابسته به سوسیالیسم و غرب در صفوف مجاهدان بود. این امر سبب شد که جنبش از اهداف اولیه خود دست برداشته و به طرف اهداف غیراسلامی و خواست ابرقدرت‌هاگام بردارد. در نتیجه بحران سیاسی بار دیگر الجزایر را فراگرفت و در اکتبر 1988 موج گسترده‌ای از اعتراض‌های اسلام‌گرایان به دولت «بن جدید» آغاز شد. ادامه مبارزات و مخالفت‌های عمومی در الجزایر باعث شد که دولت آمادگی خود را برای ایجاد دموکراسی در کشور و تجدید‌نظر در قانون اساسی الجزایر اعلام کند. در قانون جدید که در فوریه 1989 تدوین شد، اسلام به جای سوسیالیسم به عنوان منبع مشروعیت دولت در قانون اساسی کشور گنجانده شد.

زمینه

الجزایر، وسیع‌ترین کشور شمال آفریقاست که در سواحل جنوبی مدیترانه قرار دارد. اسلام در میانه قرن اول هجری (هفتم میلادی) وارد این سرزمین گردید و فاتحان مسلمان تا قرن شانزدهم میلادی بر این سرزمین حکومت کردند. هم اکنون نیز 99 درصد مردم آن مسلمان و بیشتر پیرو فقه مالکی هستند.

الجزایر در تاریخ اسلام جایگاه ویژه‌ای دارد؛ صدها سال از مراکز مهم اسلامی در شمال آفریقا به شمار می‌رفت و تا قرن شانزدهم بربرها بر آن حکومت می‌کردند و از نیمه دوم قرن شانزدهم تا سال 1830 ترکان عثمانی بر آن تسلط پیدا کردند. پس از عثمانی‌ها، استعمارگران فرانسوی و اسپانیایی وارد این سرزمین شدند، الجزایر از سال 1830 تا 1926 میلادی، جزو کشورهای مستعمره فرانسه به شمار می‌رفت.[۱]

ماهیت نهضت الجزایر

ورود استعمارگران در الجزایر از همان ابتدا مخالفت‌های مردم بومی را در پی داشت که سرانجام به قیام آنها در برابر سلطه خارجی‌ها انجامید. انگیزه مردم در این جنبش‌های رهایی بخش، مبارزه با استعمار بود. این مبارزات بعد از پایان جنگ جهانی دوم، شدت گرفت و «جبهه آزادی‌بخش ملی الجزایر» رهبری آن را بر عهده داشت. ملت الجزایر پس از سال‌ها جنگ و مبارزه با اشغالگران فرانسوی و بر جای گذاشتن یک میلیون شهید و هزاران زخمی1 در 5 ژوئن 1962 استقلال خود را به دست آورد.
نکته قابل توجه در مبارزات مردم الجزایر، ماهیت اسلامی آن است. حضرت آیت‌اللّه خامنه‌ای، با ستایش از مقاومت مسلمانان این کشور می‌گوید: «اسلام بود که یکصد و پنجاه سال، در الجزایر مبارزه کرد و هم او بود که ریشه‌های عربیت را در آن سرزمین پابرجا نگاه داشت... و تنها به این وسیله بود که روح مقاومت در الجزایر زنده ماند.»
بدون تردید عامل اصلی در پیروزی ملت الجزایر در برابر تجهیزات پیشرفته متجاوزان، ماهیت اسلامی جنبش الجزایر و پیروی از آموزه‌های رهایی بخش اسلام بود؛ زیرا «انگیزه مردم الجزایر در نبرد ضد استعماری خود ایمان به ضرورت آزادی میهن اسلامی از تسلط بیگانه، ایمان به وجوب دفاع و جهاد در برابر هر هجوم خارجی، و نیرومندترین سلاح آن ایمان به خدا و بی‌باکی در برابر مرگ و اعتقاد راسخ به حتمی بودن شکست دشمن، و عامل پیروزی آن آموزش‌هایی بود که توده مردم در راه پیروزی این جهاد آزادی‌بخش اسلامی در مساجد دیده بودند.»
متأسفانه جنبش اسلامی در الجزایر بعد از پیروزی، از مسیر اصلی خود منحرف شد و جبهه آزادی‌بخش ملی که به عنوان حزب پیروز در جنگ با فرانسوی‌ها قدرت را به دست گرفت، در مدت سه دهه حکومت، آرمان‌های اسلامی خود را فراموش کرد و الجزایر را به سوی برقراری یک حکومت غیردینی سوق داد. هنگامی که «هواری بومدین» به مقام ریاست‌جمهوری رسید. (1965 ـ 1978) دولتی مرکب از نخبگان نظامی، حزبی و تکنوکرات‌ها تشکیل داد. ایدئولوژی «بومدین» ترکیبی از سوسیالیسم، ناسیونالیسم و اسلام بود. «بومدین» می‌خواست برای الجزایر هویتی جدید بسازد تا بر اساس آن، هم فرانسه دوستان، هم عرب دوستان و هم اسلام‌گرایان را خشنود سازد و آن ایجاد الجزایری با اصول عربی و اسلامی و محتوای غیرمذهبی بود.
زمامداران جدید الجزایر که تحت تأثیر افکار غربی و غیردینی بودند، برای برآورده شدن خواسته‌هایشان از یک سو از نام اسلام سوء‌استفاده کردند و از سوی دیگر از فعالیت اصول گرایان، گروه‌های اسلامی سیاسی و حتی گروه‌های مذهبی مانند «القیام» و «اهل الدعوه» که فقط کارهای فرهنگی و تبلیغاتی می‌کردند و کاری به سیاست نداشتند جلوگیری کردند.
این وضعیت برای ملت الجزایر قابل تحمل نبود و مخالفت با سیاست‌های دولت روز به روز افزایش یافت. وضعیت سیاسی و اجتماعی الجزایر در دهه 80 که همزمان با ریاست‌جمهوری «شاذلی بن جدید» بود وارد مرحله تازه‌ای شد و اسلام‌گرایان با تشکیل «جبهه نجات اسلامی الجزایر» در سال 1983، مبارزات خود را برای تشکیل حکومت اسلامی در الجزایر آغاز نمودند.

نقد و بررسی جنبش اسلامی الجزایر

جنبش اسلامی در الجزایر بعد از 132 سال سلطه فرانسه و مبارزه مردم با آن، به پیروزی رسید. آنچه جنبش، بعد از پیروزی دچار آن شد، نفوذ افراد وابسته به سوسیالیسم و غرب در صفوف مجاهدان بود. این امر سبب شد که جنبش از اهداف اولیه خود دست برداشته و به طرف اهداف غیراسلامی و خواست ابرقدرت‌ها گام بردارد.
در نتیجه بحران سیاسی بار دیگر الجزایر را فراگرفت و در اکتبر 1988 موج گسترده‌ای از اعتراض‌های اسلام‌گرایان به دولت «بن جدید» آغاز شد. ادامه مبارزات و مخالفت‌های عمومی در الجزایر باعث شد که دولت آمادگی خود را برای ایجاد دموکراسی در کشور و تجدید‌نظر در قانون اساسی الجزایر اعلام کند. در قانون جدید که در فوریه 1989 تدوین شد، اسلام به جای سوسیالیسم به عنوان منبع مشروعیت دولت در قانون اساسی کشور گنجانده شد.
فضای جدید، زمینه را برای فعالیت احزاب اصول‌گرا و جبهه نجات اسلامی که خواهان تشکیل حکومت اسلامی در الجزایر بود، آماده کرد. جبهه نجات اسلامی در انتخابات ژوئن 1990، به پیروزی قاطعی دست یافت و این زنگ خطری برای دولت «بن جدید» بود. دولت برای محدود کردن فعالیت اسلام‌گرایان و جلوگیری از پیروزی جبهه نجات در انتخابات قانون‌گذاری کشور، دو تن از رهبران این جبهه (عباس مدنی و علی بلحاج) را به اتهام توطئه علیه امنیت کشور، بازداشت کرد. با وجود اقدامات «بن جدید» جبهه نجات اسلامی در انتخابات 26 دسامبر 1991 مجلس قانون‌گذاری، دو سوم کرسی‌ها را به دست آورد. ارتش که از این پیروزی بسیار نگران شده بود، «شاذلی بن جدید» را وادار به استعفا نمود و برای اداره کشور «شورای امنیت ملی» را تشکیل داد. اولین اقدام شورا، باطل کردن نتیجه انتخابات بود.
این تصمیم شورا که توسط ارتش انجام گرفت، خشم عمومی را برانگیخت و به درگیری خونین میان مردم و ارتش انجامید و ارتش تعداد زیادی از رهبران جبهه را دستگیر کرده و به دادگاه‌های نظامی تحویل داد. به این ترتیب امید ملت مسلمان الجزایر برای تشکیل حکومت اسلامی و به قدرت رسیدن جبهه نجات اسلامی و اسلام‌گرایان که در چند قدمی آن قرار داشتند، با دخالت استکبار و غرب توسط ارتش این کشور از بین رفت.
البته نباید از نظر دور داشت که اختلافات داخلی جبهه از نظر فکری، در ناکامی آن در رسیدن به قدرت بدون تأثیر نبوده است. زیرا در جبهه نجات اسلامی که بزرگ‌ترین حزب اسلامی در این کشور است، دو جریان و خط فکری وجود دارد:
1 ـ بنیادگرایی و اصول گرایی: این دسته مانند بیشتر بنیادگرایان، خواهان تحقق عقاید اسلامی و احکام شرع در جامعه هستند و بیشترین توجه خود را به تهاجم فرهنگی غرب و بازگشت به خویشتن از غرب‌زدگی و بیگانه پرستی و انجام اصلاحات در جامعه معطوف کرده‌اند. «عباس مدنی»، رهبر جبهه نجات اسلامی که از طرفداران این نظریه است، در‌این‌باره می‌گوید: «ما اصول‌گرا هستیم. به ما می‌گویند شما یک جریان اسلامی هستید؛ نخیر، ما مسلمانیم و چیزی که ملت الجزایر می‌خواهد و به طور عملی هم آن را نشان داده است، جریان اسلامی نیست، بلکه یک حقیقت تاریخی است. حکومت اسلامی نیز که به یاری خدا در آینده نزدیک در الجزایر شاهد آن خواهیم بود، یک حقیقت تاریخی، نه الگوی واراداتی خواهد بود. بنابراین، جریان یک پدید زودگذر است، ولی ما باقی خواهیم ماند.»
2 ـ «سلفیون» و وهابی‌های آرمان گرا: این گروه از اسلام‌گرایان که تفکر واپس گرایانه دارد، تحت تأثیر اندیشه‌های «محمد بن عبدالوهاب» قرار دارد و با انجام اصلاحات و اجتهاد در امور دینی مخالف است و خواهان عمل به ظاهر قرآن و سنت می‌باشد. در گفته‌های برخی از اعضای جبهه نجات اسلامی، مانند «علی بلحاج» مرد شماره دو جبهه، تفکر و بینش وهابیت دیده می‌شود. او آشکار گفته است: «آزادی عقیده در اسلام وجود ندارد.»
وجود این دو گرایش واقع گرایانه و سلفی، جبهه را از درون، دچار بحران کرد و اختلاف بر سر پشتیبانی از یک نظام دموکراتیک در الجزایر که اصول گرایان خواهان آن بودند، بالا گرفت. جناح سلفی عقیده دارند که حکومت اسلامی با دموکراسی تضاد دارد و به این دلیل، در رد دموکراسی و رویارویی آن با اسلام، مواضع تندی را اتخاذ کردند. این اختلاف نظر در بین رهبران جبهه نجات اسلامی باعث شد که جبهه به دموکراسی به عنوان یک وسیله برای رسیدن به قدرت نگاه کند، نه شیوه‌ای برای حکومت در الجزایر.

نقش اسلام و انقلاب اسلامی ایران در پیروزی ملت الجزایر

برای نهضت و حرکت‌های رهایی بخش جهان اسلام، می‌توان عوامل و انگیزه‌های زیادی برشمرد، ولی عامل اساسی در نهضت‌های اسلامی، «اسلام» و آموزه‌های آن است. در جنبش اسلامی الجزایر، مهم‌ترین نکته و عامل اصلی در شروع نهضت اسلامی الجزایر و پیروزی آن، اسلام و طرز فکر انقلابی و اجتماعی اسلامی است.
بدون شک، اسلام تنها دین الهی است که هرگاه انسان به آن رو بیاورد، تفکر آزادی خواهی، عدالت جویی و مبارزه با استبداد و مفاسد اجتماعی در قلب او شعله‌ور خواهد شد. شمال آفریقا و از جمله الجزایر از سرزمین‌هایی است که اسلام در حرکت‌های اسلامی و استعمارستیز آن، نقش اصلی را بازی کرده است.
دکتر «احسان حقی» می‌نویسد: «اگر الجزایری‌ها توانسته‌اند علی‌رغم فشار فرانسوی‌ها، استقلال معنوی خود را حفظ کنند و در زیر فشار استعمارگران اروپایی از بین نروند، فقط یک علت داشته و آن اسلام است که همه مردم الجزایر را متشکل ساخت.»
پس اسلام همان گونه که در آغاز نقش داشت، در پیروزی جنبش اسلامی الجزایر و حرکت‌های بعدی نیز نقش خود را ایفا کرد. افزون بر عامل اسلام، پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در روند اسلام‌گرایی، تداوم مبارزه و اهداف جنبش الجزایر اثرات زیادی داشت.
«هرایر دکمجیان» گسترش بنیادگرایی اسلامی در الجزایر را با جنبش‌های اسلامی در جهان عرب و انقلاب اسلامی ایران در ارتباط می‌داند و می‌نویسد: «شکست آشکار سیاست‌های توسعه ملی با گسترش هویت اسلامی در میان جمعیت رو به رشد و جوان الجزایری که تحت تأثیر قدرت گرفتن اسلام‌گرایی در ایران و جهان عرب بودند، همراه شد. شکاف‌های طبقاتی در اثر یک شکاف نسلی میان نخبگان سیاسی ـ اقتصادی غیرمذهبی و غرب زده، و یک طبقه رو به رشد جوان، تحت تأثیر اسلام مردمی تقویت شد.»
بدون شک جنبش اسلامی الجزایر پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران با بهره‌گیری از اندیشه‌های سیاسی امام خمینی رحمه الله، از نظر فکری و ایدئولوژی تقویت شد.
طرح تشکیل حکومت اسلامی در الجزایر که از سوی دکتر «عباس مدنی» رهبر جبهه نجات اسلامی و اصول گرایان مطرح شد، در همین راستا و در ارتباط با پیوند روحی و معنوی رهبران نهضت اسلامی الجزایر با انقلاب اسلامی ایران صورت گرفت. به خاطر همین پیوند و ترس از نفوذ انقلاب ایران، کفر جهانی و عوامل غرب سعی نمودند که از پیروزی جبهه نجات اسلامی جلوگیری کنند.
یک دیپلمات بلندپایه غربی در این زمینه می‌گوید: «وقتی که ایران یک کشور اسلامی شد، جهان عرب به شدت تکان خورد، اگر الجزایر در اختیار اصول گرایان قرار گیرد، تأثیری بس شگرف بر منطقه می‌گذارد، درست مانند آنچه ما با سقوط رژیم‌های کمونیستی در اروپای شرقی شاهد بودیم.»

پانویس