نخستین کنفرانس بینالمللی وحدت اسلامی
این مقاله هماکنون برای مدتی کوتاه تحت ویرایش عمده است. این برچسب برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شدهاست، لطفا تا زمانیکه این پیام نمایش داده میشود ویرایشی در این صفحه انجام ندهید. این صفحه آخرینبار در ۱۳:۵۳، ۲۵ سپتامبر ۲۰۲۳ (ساعت هماهنگ جهانی) (۱۳ ماه پیش) تغییر یافتهاست؛(الگو:پاکسازی) لطفا اگر در چند ساعت اخیر ویرایش نشده است، این الگو را حذف کنید. اگر شما ویرایشگری هستید که این الگو را اضافه کرده است، لطفا مطمئن شوید آن را حذف یا با {{در دست ساخت}} جایگزین میکنید. |
زبان | فارسی |
مکان | تهران - حسینیه امام خمینی (ره) |
تاریخ | 1369/7/16 |
موضوع | وحدت جهان اسلام |
مناسبت | کنفرانس بینالمللی وحدت اسلامی |
حاضرین | مسئولان کشوری و لشکری و میهمانان شرکتکننده در کنفرانس بینالمللی وحدت اسلامیاسلامی |
منبع | Khamenei.ir |
سخنرانی حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای در نخستین کنفرانس بینالمللی وحدت اسلامی به مناسبت میلاد پر برکت پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و هفته وحدت در جمع کارگزاران دولت جمهوری اسلامی ایران و مهمانان کنفرانس بینالمللی وحدت اسلامی به تناسب شرایط زمان ایراد گردیده است.
تبریک میلاد پیامبر اکرم (ص)
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
من هم میلاد با سعادت نبی معظم اسلام، حضرت محمّد مصطفی (صلّی اللَّه علیهوآلهوسلّم) و همچنین ولادت سلاله مطهر ایشان، حضرت صادق (علیهالصّلاة والسّلام) را به همه مسلمانان عالم و به ملت بزرگوار و عزیز ایران و به شما عزیزان حاضر در این مجلس، تبریک عرض میکنم.
حضرت محمد (ص) پر جاذبهترین پدیده اسلام
نام مقدس پیامبر (ص) یکی از پُرجاذبهترین پدیدههای اسلامی برای کلیه مسلمانان عالم است؛ چون مسأله، مسأله عاطفه و ایمان با هم است. لذا قوّت عملکرد این یاد و این نام برای صحنههای مربوط به مسلمین، از بسیاری از پدیدههای دیگر اسلامی که فقط بر ایمان متکی است و عواطف در آن نقشی ندارد، بیشتر است. به همین خاطر، بعضی از متفکران بزرگ عالم اسلام، در دوره قبل از ما گفتهاند که محور وحدتِ مسلمین و اتحاد عملی آنها، میتواند نام مقدس این بزرگوار و ایمان به آن حضرت و یاد آن نبی معظم باشد. این، حرف درستی است.
اعلام رسمی تشکیل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی
خوشبختانه امسال این مراسم، با اعلام رسمی تشکیل «مجمعالتقریب بینالمذاهب الاسلامیة» - که برادران ما همت کردند و این کار شروع شد و باید انشاءاللَّه در جهت اهداف عالیه اسلام حرکت کند - همراه است.
دو نکته اساسی در وحدت: رفع اختلافات و در جهت حاکمیت اسلامی بودن
در مسأله وحدت، دو نقطه یا دو جهتگیری اساسی وجود دارد که هر کدام به تنهایی، حایز اهمیتند. وقتی ما شعار وحدت را می دهیم، این دو نکته اساسی باید مورد توجه ما باشد و همین هاست که برای زندگی عملی مسلمین، کارساز است:
- یکی از این دو نکته، عبارت از رفع اختلافات و تناقض ها و درگیریها و تضادها و کارشکنیهاست که از قرنها پیش تا امروز، میان طوایف و فِرَق مسلمین وجود داشته است و همیشه هم این تناقض ها به ضرر مسلمین تمام شده است. اگر به تاریخ اسلام برگردیم، خواهیم دید که زمام و مبدأ همه و یا قسمت اعظم این تعارضها و تناقض ها، به دستگاههای قدرت مادّی برمیگردد. تاریخ اسلام را ملاحظه کنید، خواهید دید که از اختلافات اولیه - یعنی مسأله خلق قرآن و امثال آن - تا بقیه اختلافهایی که در طول زمان، بین فِرَق اسلامی - مخصوصاً در زمانهای بیشتری بین شیعه و سنی - اتفاق افتاده است، تقریباً سر نخ این اختلافات در تمام بلاد اسلامی، دست قدرتهاست.
البته جهالتهای عمومی و تعصبهای غیرمتکی به منطق و تحریک احساسات یکدیگر اثر دارد، اما اینها زمینه است و هیچکدام، آن حوادث خونین بزرگی را که ما در تاریخ مشاهده میکنیم، به وجود نمیآورد. آن حوادث بزرگ، به دستگاه ارباب قدرت برمیگردد که از این اختلاف، دنبال فایده میگشتند. استعمار که وارد کشورهای اسلامی شد - بعضی مستقیم و بعضی غیرمستقیم - واضح شد که او هم دنبال همین قضیه است. رفتار بعضی از شخصیتهای معروف اروپایی - چه سیاسی و چه فرهنگی - خیلی عبرتانگیز است. به مصر که میرفتند، یکطور صحبت میکردند؛ به باب عالی کشور عثمانی که میرفتند، یک طور صحبت میکردند؛ به ایران شیعی که میآمدند، طور دیگر صحبت میکردند. هدفشان هم بههمریختن نظام وحدت بود که استعمار اروپا و سردمداران تمدن صنعتی، از آن میترسیدند؛ حق هم داشتند که بترسند. کار خودشان را هم کردند و بین مسلمین، اختلاف عمیق و عجیبی را به وجود آوردند.
وحدتی که ما اعلام میکنیم و شعار می دهیم و به آن دلبسته هستیم و دنبال آن، حرکت و کار میکنیم، اولین نقطهاش باید ناظر به رفع این تعارضها و تناقض ها و اختلافها و درگیریها باشد، که خدای متعال به این راضی است و مؤمنان و مخلصان و اولیا و عقلا، از آن خشنودند. باید مقدمات و زمینههای این کار فراهم بشود. اختلاف عقیدتی دارند، داشته باشند؛ اختلاف قومی دارند، داشته باشند؛ تغایر نژادی دارند، داشته باشند. اینها، مستلزم و مستوجب تنافس و تعارض و درگیری و جدال بین مسلمین نشود. باید همه مخلصانه کار کنند. علمای بزرگ، متفکران، روشنفکران، نویسندگان، شعرا، هنرمندان، واقعاً این را واجب الهی بدانند. این آیه شریفه قرآن: «واعتصموا بحبلاللَّه جمیعا»[۱] و آیات دیگر، خطاب به ما و همه مسلمین در مقابل دشمنان اسلام است. به این آیات عمل کنیم.
- نکته دوم این است که این وحدت باید در خدمت و در جهت حاکمیت اسلام باشد؛ والّا پوچ و بی معنی خواهد بود. اگر علمای اسلام قبول میکنند که قرآن فرموده است: «و ما ارسلنا من رسول الّا لیطاع باذناللَّه»[۲]، پیامبر نیامد که نصیحتی بکند، حرفی بزند، مردم هم کار خودشان را بکنند و به او هم احترامی بگذارند؛ آمد تا مورد اطاعت قرار بگیرد، جامعه و زندگی را هدایت کند، نظام را تشکیل بدهد و انسانها را به سمت اهداف زندگیِ درست پیش ببرد. اگر علمای اسلام قبول دارند که قرآن کریم میفرماید: «لقد ارسلنا رسلنا بالبیّنات و انزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم النّاس بالقسط»[۳]، اقامه قسط و عدل و رفع ظلم و ایجاد زندگی صحیح برای بشر، هدف ادیان است، پس باید حرکت به سمت حاکمیت اسلام باشد و حاکمیت اسلام در کشورها و جوامع اسلامی، امری ممکن است.
تشکیل جمهوری اسلامی ایران، تایید امکان حاکمیت اسلام
پانزده سال قبل، تردید بود که آیا اصلاً حاکمیت اسلام، ممکن است یا نه؟ انقلاب اسلامی، تشکیل نظام اسلامی در ایران، حرکت حیاتبخش و عظیم امام(رضوان اللَّه تعالی علیه)، قدرتی که آن مرد الهی و ملکوتی، در مقابل قدرتهای مادّی از خود نشان داد و ثابت کرد که قدرت دین و معنویت، از قدرت مادّیت و پول و سلاح بیشتر است، باید تردید را از ذهن ها زدوده باشد. بله، تشکیل نظام اسلامی در اقطار عالم اسلامی، امری ممکن است. البته جامعه اسلامی و حکومت اسلامی، دردسرهایی دارد. زندگی، دردسر دارد. زندگیِ بی دردسر در دنیا که ممکن نیست. این دردسر، بهای چیست؟ اگر بهای آزادی و استقلال و عزت و قرب به خدا و عمل به احکام و تعالیم اسلامی است، باشد. نظام جمهوری اسلامی، این دوازده سال را با عزت و عظمت و قدرت ایستاد، مبارزه کرد و طبیعتاً مشکلاتی هم داشت. کشورهایی هم بودند که در ظل سنگین و نامیمون حکومت و نفوذ قدرتهای خارجی زندگی کردند. مگر مردم آنها، کمتر از ملت ایران مشکل و دردسر داشتند؟ اگر بیشتر نداشتند، کمتر نداشتند. تازه در مقابل چه چیزی مشکلات داشتند؟ در مقابل اینکه امروز را به شب برسانند، شب را به صبح برسانند و زندگی روزمره و بیهدف و بی عزت و بی نور خود را سپری کنند. دردسرهای جمهوری اسلامی، همان دردسرهایی است که نبی مکرّم اسلام (صلّی اللَّه علیهوآلهوسلّم) در طول حکومت مبارک خود تحمل کرد. تبلیغات و محاصره و تهاجم دشمن بود، ولی از اینها پیروز بیرون آمد؛ ما هم پیروز بیرون آمدیم.
البته دشمنان نمیخواهند دست بردارند و به همین خاطر، این سنگ پرانی را میکنند. این حرکتی است که کاروان اسلام میکند و از پشت سر، سنگی هم پرتاب میکنند که ساق پایی را هم مجروح خواهد کرد؛ ولی جلوی راه را نمیتوانند بگیرند. در طول این دوازده سال، دشمنان علیه ما تبلیغ کردند؛ سعی نمودند که چهره زشتی از اسلام و نظام جمهوری اسلامی نشان دهند؛ تلاش کردند که چیزهایی را قلب کنند و مجعولاتی را در بین مردم دنیا منتشر نمایند؛ ولی واقعیتها غیر از اینهاست. واقعیت، عبارت از یک کشور قویِ مصممِ بزرگِ آبادِ رو به آبادی هرچه بیشتر و در زیر سایه اسلام و به سمت عدل اسلامی و عزت و قدرت ناشی از اعلای کلمه اسلام و مورد توجه و تعطف عامه مسلمین در اکناف عالم است. حالا دشمن تبلیغی هم بکند، حرف بی ربطی هم بزند، تعرضی هم بکند، یکجا یک نیش اقتصادی یا سیاسی هم بزند، چه تأثیری میکند؟ دایم از این کارها کردند، باز هم میکنند.
اختلافات داخلی امت اسلام، مانع دفاع مسلمانان از حاکمیت اسلام نیست
دو نفر برادر در جمهوری اسلامی، سر قضیهی با هم مجادله لفظی میکنند که خیلی چیز عادی است و نبودنش عجیب و مایه بهت و سوءظن است و ناشی از خمودگی خواهد بود. سر قضیه خبرگان، سر قضیه امور سیاسی، سر قضیه امور اقتصادی، برادران در مجلس و در جای دیگر میایستند، یکی این میگوید، یکی آن میگوید. اختلاف نظر و مجادله، برای پیدا کردن حق است. گفتگو، برای روشن شدن راه است. هر کدام، نظر خودشان را بیان میکنند. هیچچیزی هم نیست، برادر هم هستند. هر کس هم که میخواهد امتحان کند، امتحان کند. اندک تعرضی به نظام جمهوری اسلامی بشود، همین برادرانی که سر قضیهی با هم مجادله میکنند، دست در دست هم، مشت ها گره کرده، به استقبال خطر خواهند رفت، تا از اسلام و نظام اسلامی دفاع کنند. همین مجادله و مناقشه برادرانه را ببینید، رادیوها جنجالی درست میکنند که حادثه مهمی درجریان است!! نخیر، آن حادثهی که در ایران در جریان است، عبارت از تصمیم قاطع ملت ایران به تعقیب اهداف نظام اسلامی است؛ آنچنانی که امام عزیز ما ترسیم کردهاند. آن حادثهای که در ایران در حال انجام است، انشاءاللَّه حرکت سریعتر و دقیقتر به سمت هدفهای اسلامی است. آن حوادثی که آنها و دلهای کینورز و مریض میخواهند، از محیط اسلامی ما بحمداللَّه دور بوده و دور خواهد ماند. اینها دردسرهای نظام اسلامی است؛ اینها چیزی نیست. اگر در جوامع و کشورهای اسلامی، علما و روشنفکران و متفکران و بزرگان و پیشگامان وحدت، جهت حرکتشان به سمت حاکمیت اسلام باشد، این حرکت، حرکت موفقی است؛ والّا اگر اینطور نباشد و در مقابل حاکمیت طواغیت و کفار و حکومتهای سرسپرده و بی عُرضه، تابع و تسلیم باشند، معلوم است که وحدت تضمینی نخواهد داشت. شما از این طرف، شعار وحدت بدهید، جوش بزنید، غصه بخورید؛ از آن طرف، پولهای به ناحق بذل و خرجشده و یک عده آدم سستعنصرِ قلمبهمزدِ نوکرصفت هم پیدا میشوند و اندوختههای شما را به باد خواهند داد و رشتهها را پنبه خواهند کرد. این «مجمعالتّقریب بینالمذاهب الاسلامیّة» که ما اینجا درصدد هستیم و برادران ما همت کردند - و من از کسانی که همکاری کردند و خواهند کرد، صمیمانه متشکرم - باید زمینههای تقریب را در جنبههای اعتقادی، کلامی، فکری، فقهی، اصولی و علمی فراهم بکند؛ لیکن آن هدف اساسی باید به یاد متفکران اسلام باشد. دشمنان اسلام، این را نمیخواهند؛ اما آنچه که خدا میخواهد، آن خواهد شد. «واللَّه غالب علی امره»[۴]. امیدواریم که خداوند متعال آقایان را مشمول توفیق و رحمت و فضل خود قرار بدهد. ما را در راه اسلام و خدمت به اهداف اسلامی، توفیق ادامه راه بدهد. روح مقدس امام بزرگوارمان را از آنچه میگذرد، شاد و خشنود بفرماید و ما را مشمول دعا و رضای ولیّعصر(ارواحنافداه) قرار بدهد. والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته