خالد مقری تمار

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۵۵ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها)
خالد مقری تمار
احمد بن علی بن حسین بن رنجویه.jpg
نام کاملاسحاق بن محمد بن علی بن خالد مقری تمار
اطلاعات شخصی
سال تولد256 ق، ۲۴۹ ش‌، ۸۷۰ م
سال درگذشت340 ق، ۳۳۰ ش‌، ۹۵۱ م
دیناسلام، شیعه
شاگرداناحمد بن علی بن نوح سیرافی
فعالیت‌هامحدث شیعی

اسحاق بن محمد بن علی بن خالد مقری تمار، محدث شیعی. مدت زیادی در كوفه اقامت تحصیلی داشته و از اساتید آن‌جا بهره برده است. چنان‌كه از لقب «تمار» نیز برمی‌‏آید كه وی در ضمن تحصیل و تدریس، به كار خرمافروشی نیز مشغول بوده است.

معرفی اجمالی

اسحاق بن محمد بن علی بن خالد مقری تمار، از محدثان شیعه است. كنیه او در منابع ذكر نشده است. وی از نظر زمانی، در ردیف استادان شیخ صدوق قرار دارد زیرا شیخ صدوق با یك واسطه از استاد او ابوعمرو احمد بن حازم غفاری كوفی نقل حدیث می‏‌كند. بنابراین وفات او می‌‏بایست در اواسط سده چهارم یا اندكی پیش از آن، روی داده باشد. هم‌چنین درباره ولادت او با توجه به این‌كه استاد او در 276 هجری وفات یافت، پس وی می‌‏بایست از سن كافی(حدود 20سال) برخوردار بوده باشد تا امكان نقل حدیث از این استادش را داشته باشد. در اینكه وی كجا درس خوانده و از چه خانواده‏ای برخاسته است، اطلاعی در دست نیست، اما ظاهراً مدت زیادی در كوفه اقامت تحصیلی داشته و از اساتید آن‌جا بهره برده است.

از لقب «مقری» استفاده می‌‏شود كه وی در قرائت قرآن دست داشته و نسبت به اختلافاتی كه در ضبط كلمات قرآنی وجود داشت، آشنا بوده است. چنان‌كه از لقب «تمار» نیز برمی‌‏آید كه وی در ضمن تحصیل و تدریس، به كار خرمافروشی نیز مشغول بوده است. از شاگردان او تنها «احمد بن علی بن نوح سیرافی» را می‌‏شناسیم كه خود از اساتید نجاشی و شیخ طوسی بوده است. از معاصران او ابوجعفر محمد بن علی شیبانی(استاد حاكم نیشابوری) و محمد بن سلیمان كوفی(صاحب كتاب مناقب) هستند كه مشتركاً از ابن حازم غفاری روایت دارند. در منابع حدیثی تنها یك حدیث از او باقی‌مانده كه درباره فضیلت اهل‏بیت(علیه السلام) به ‏ویژه امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) است و در انتهای حدیث یادشده، وجود مقدس امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه) به عنوان نهمین فرزند امام حسین ذكر شده است.

منابع

  1. رجال طوسی، ص413 شماره 5986؛
  2. تنقیح المقال(حجری)، ج1ص121 شماره 713؛
  3. طبقات اعلام الشیعه، ج1ص61.