جارودیه
«جاروديه» يا «سرحوبيه» از فرق «زيديه» اند كه پيروان «ابو الجارود» يا ابو النجم زياد بن منذر عبدى بودند.
تاریخچه
جارودیه معتقدند که پيغمبر اسلام، على را به وصف به امامت منصوص كرده است. آنان پس از امامت «زيد بن على بن الحسين» قايل به امامت محمد بن عبد اللّه بن حسن بن حسن شدند و بعضى از جارودیه معتقدن که او نمرده یا كشته نشده است بلکه خروج خواهد كرد.بعضى ديگر، «قاسم علوى» صاحب طالقان و رى و برخى «يحيى بن عمر» صاحب كوفه را امام مى شمردند. بیشتر جارودیه، مانند ديگر «زيديه» معقتدند که هر فاطمى كه شمشير بركشد و قيام و سپس مردم را به دين و تقوا دعوت كند، امام است.
چنان كه گفتيم يكى از ائمه «جاروديه» محمد بن عبد اللّه بن حسن بن حسن بود و گويند ابو حنيفه به وى بيعت كرد. چون اين خبر به منصور خليفه عباسى رسيد وى را به زندان انداخت تا بمرد. بعد از مرگ محمد مذكور «جاروديه» به امامت محمد بن قاسم بن على بن الحسين بن على صاحب طالقان و رى يقين كردند. وى در ايام معتصم خليفه عباسى گرفتار شد و در زندان او بمرد. پس از وى گروهى از «جاروديه» به امامت «يحيى بن عمر» صاحب كوفه در آمدند، او نيز در روزگار مستعين خليفه عباسى كشته شد و سر او را به نزد محمد بن عبد اللّه بن طاهر بردند. ابو الجارود خود از علماى «زيديه» بود. كشّى مىنويسد: ابو عبد اللّه امام جعفر صادق (ع)، زياد بن المنذر اعمى ابو الجارود را ملقب به سرحوب كرد (- سرحوبيه) و او را از دروغگويان دانست. نجاشى مىنويسد كه: زياد بن منذر ابو الجارود همدانى الخارقى اعمى كوفى كه كور مادرزاد بود از اصحاب ابى جعفر امام محمد باقر (ع) است. مامقانى مىنويسد كه: زياد بن منذر ابو الجارود يا ابو النجم همدانى اعمى سرحوب الخراسانى العبد الخارقى و الخارفى و الحرقى يا الحوفى (شايد اصلا الخوافى بوده است). بنا بر اختلاف نسخ از مردم خراسان بود و حضرت امام جعفر صادق (ع) او را لعنت كرد و فرمود: «انه اعمى القلب و اعمى البصر» و او را موثق ندانست و به سختى
فرهنگ فرق اسلامى، متن، ص: 135