ابن خلکان
نام | ابن خلکان |
---|---|
نام کامل | ابوالعبّاس، احمد بن محمّد برمکی اِربِلی |
لقب | شمسُالدین |
شهرت | ابن خَلِّکان |
متولد | ۲۱ سپتامبر ۱۲۱۱م/ ۱۱ ربیعالثانی ۶۰۸ق |
محل تولد | اربیل • شرق موصل |
پیشه | قاضی • تاریخنگار • فقیه • ادیب • نویسنده |
آثار | وفیات الاعیان انباء ابناء الزمان |
دین | اسلام • سنی • شافعی |
درگذشت | ۲۹ اکتبر ۱۲۸۲م/ ۲۶ رجب ۶۸۱ق |
محل فوت | دمشق • نجیبیّه |
شمس الدین احمد بن محمد بن ابراهیم بن خَلِّکان اربلى شافعى قاضى القضاة در شهر «اربل» در سال 608 هـ.ق متولد شد. انسان با فضل و عالم و دانشمندى بود و در ادب و شعر و علوم لغت عربى آگاه بود. اثر مهم او کتاب وفیات الأعیان در شرح حال علما و بزرگان تاریخ است که در تراجم علماء و دانشمندان یکى از منابع مهم است، البته در ادب و شعر نیز داراى تصانیف و مؤلفاتى است.
در ایّام جوانى به شام مسافرت کرد و در شهر موصل از ابن یونس فقه آموخت و در شهر حلب از قاضى بهاءالدین أخذ روایت کرد. او به مصر رفت و در آنجا مدتى سکونت داشت و در منصب قضاوت از قاضى بدرالدین سنجارى نیابت داشت و سپس در سال 695 با مقام قضاوت به شام بازگشت اودر سال 681 هـ.ق در شهر نجیبیّه وفات یافت.
قاضی ابن خلکان
شمسالدین ابوالعباس احمد بن ابراهیم بن ابیبکر بن خلکان بن ناوک بن عبدالله بن شاکَل بن الحسین بن مالک بن جعفر بن یحیی بن خالد البرمکی الاربلی الشافعی، مشهور به ابن خلکان، قاضی، تاریخنگار، فقیه، ادیب و نویسنده سدهٔ هفتم هجری بود.
شرح اجمالی
یکی از بزرگان علما و صدور روسا. و چنانکه خود او در تضاعیف وفیات گوید به سال ۶۰۸ ه’ ۳۹. ق. در شهر اربل به مدرسه ملک معظم مظفرالدین بن زینالدین متولد و در ۶۲۱ صحیح بخاری را از شیخ صالح بن هبةالله شنوده و پدر او تا آخر عمر (۶۱۰) متولی تدریس مدرسه ملکالمعظم در اربل بوده است.
ابن خلکان در سنه ۶۲۶ از موطن خویش به حلب رفته و سالی چند بوده و در سال ۶۳۳ به دمشق اقامت داشته است. و در ۶۳۶ نائب قاضیالقضاه مصر، یوسف بن حسن سنجاری شده و در ۶۵۹ قاضیالقضاه دمشق گردیده و پس از پانزده سال باز به مصر رفته و سپس به سِمَت متولی قضا به شام بازگشته است.
قاضی شام
و کتبی صاحب فوات الوفیات گوید: ابن خلکان متولی قضای شام بود و سپس منعزل و ابن صایغ قاضی آنجا شد و پس از هفت سال ابن صایغ عزل شد و ابن خلکان به مقام پیشین بازگشت و شعرای وقت از قبیل رشیدالدین فارقی و سعدالدین فارقی و نورالدین بن مصعب او را تهنیتها گفتند.
گویند وقتی او را به کذب در انتساب ببرامکه تهمت کردند، او در جواب گفت: اگر به دورغ نسب خواستمی کردن، خود را به عباس بن عبدالمطلب یا علی بن ابیطالب یا یکی از صحابه بستمی. چه فایدتی مترتب تواند بود در انتساب به قومی که از آنان بقیتی نمانده و در اصل مجوس بودهاند؟ ابن خلکان را اشعاری لطیف حاکی از طبعی سلیم و ذوقی مستقیم است.
آثار
کتاب نفیس او موسوم به وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان یکی از بزرگترین و نافعترین کتابهای فن رجال است. آن را در ۶۵۴ به قاهره آغاز کرده و در ۶۷۲ به همان شهر به پایان رسانیده است. این کتاب به ترتیب حروف معجم و ترجمه ۸۴۶ تن از بزرگان امرا و وزرا و علما و جز آنان را شامل است.
مولانا ظهیرالدین اردبیلی متوفی به ۹۳۰ آن را به فارسی آورده و مرحوم معتمدالدوله فرهادمیرزا به سال ۱۲۸۴ ه’ ۳۹. ق. با تصحیح و حواشی و قیود و اضافاتی در طهران متن عربی آن را طبع کرده است. و دوسلان به فرانسه ترجمه کرده است، و محمد افندی رودسی زاده با تصرفاتی به ترکی نقل کرده و در اسلامبول به سال ۱۲۸۰ ه’ ۳۹. ق. به طبع رسیده است. و نسخه ای از کتاب وفیات به خط مولف او در متحف بریطانیا موجود است. ابن خلکان را برادری موسوم به بهاءالدین محمد بوده که قضاء بعلبک داشته و در ۶۸۳ ه’ ۳۹. ق. وفات کرده است و شاید کتاب التاریخ الاکبر فی طبقات العلماء و اخبارهم از او باشد.
رحلت
او به سال ۶۸۰ از منصب قضای شام مستعفی شده و در ۶۸۱ درگذشته است.