امالبنین
نام | امالبنین |
---|---|
نام کامل | فاطمه بنت حِزام |
لقب | اُمّالْبَنین |
زادگاه | کوفه |
تاریخ ولادت | ۵ قمری |
دین | اسلام |
مذهب | شیعه |
نام پدر | حزام بن خالد |
نام مادر | ثمامه |
محل تولد | کوفه |
محل زندگی | مدینه |
وفات | ۱۳ جمادیالثانی ۶۴ق |
آرامگاه | مدینه • قبرستان بقیع |
حضرت امالبنین (س) مادر حضرت ابوالفضل العباس (ع)، عبدالله، جعفر و عثمان است که هر چهار فرزند او در واقعه کربلا به مقام شهادت رسیدهاند. او که از چهرههای درخشان در تاریخ اسلام است، به خانوادهای دلاور، جنگجو و شجاع تعلق داشت.
امالبنین همسر حضرت علی (ع) بعد از شهادت حضرت فاطمه (س) است که نام اصلی ایشان فاطمه کلابیه بود. برپایه روایتها ایشان بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک با امیرالمؤمنین(ع) از ایشان خواست تا به جای فاطمه او را امالبنین خطاب کند تا فرزندان حضرت زهرا (س) با ذکر نام اصلی او توسط پدرشان خاطرات مادرشان در ذهن آنها تداعی نشود و او موجبات آزردگی خاطر آنان را فراهم نسازد.
امالبنین در طول زندگی مشترک با حضرت علی (ع) همواره تمام همت خویش را بکار می بست تا بتواند جای خالی حضرت فاطمه (س) را برای فرزندان داغدار ایشان پر کند؛ تا جاییکه فرزندان فاطمه زهرا (س) با وجود این بانوی بزرگوار، فقدان مادر مهربان خود را کمتر احساس میکردند.
امالبنین از جمله زنان شیردل و صبور صدر اسلام بود که به واسطه تحمل غم ناشی از شهادت همه فرزندان خود در تاریخ اسلام اسطوره بردباری و استقامت نامیده شد. او که روحیهای شاعرانه نیز داشت، وقتی خبر شهادت چهار فرزندش در واقعه کربلا را شنید در توصیف این غم جانکاه در مرثیه هایی چنین سرود:
«ای کسی که فرزند رشیدم عباس را دیدی که همانند پدرش بر دشمنان تاخت، فرزندان علی(ع) همه شیران بیشه شجاعتند. شنیده ام بر سر عباس عمود آهنین زدند، در حالی که دست هایش را قطع کرده بودند؛ اگر دست در بدن پسرم بود، چه کسی می توانست نزد او آید و با او بجنگد؟»
نام ونسب ام البنین
نام او فاطمه بود که بعدها پس از ازدواج با حضرت علی (ع) با کنیه «امُّ البنین» (مادر پسران) مشهور شد. پدر و مادرش از خاندان بنی کلاب از اجداد بزرگ حضرت محمد (ص) بودند و دارای خوبی ها و صفات خانوادگی مشترک بودند فاطمه دختری پاکدل وباتقوا بود.
فضایل اخلاقی، کمالات انسانی، نیروی ایمانی، ثبات و پایداری، شکیبایی و بردباری، بصیرت و دانایی، نطق و سخندانی او را به شایستگی، بانوی بانوان کرده بود. حزام بن خالد بن ربیعة بن وحید بن کعب بن عامر بن کلاب [۱] پدر ام البنین است او مردی شجاع و دلیر و راستگو بود که شجاعت از صفات ویژه اوست. وی از استوانه هاى شرافت در میان عرب به شمار مى رفت و در بخشش، مهمان نوازى، دلاورى و رادمردى و منطق قوی مشهور بود.
مادر بزرگوار ام البنین، ثمامه (یا لیلی) دختر سهیل بن عامر بن جعفر بن کلاب (از اجدادرسول خدا وامیرالمومنین) [۲] است که در تربیت فرزندان کوشا بوده و تاریخ از وی چهره درخشانی را به تصویر کشیده است. بینش عمیق، دوستی با اهل بیت و دوستی با فرزندان در کنار وظیفه مهم مادری و چونان معلمی دلسوز آموختن باورهای اعتقادی و مسایل مربوط به همسرداری و آداب معاشرت با دیگران از جمله ویژگیهای خاص این بانو است. در بسیاری از کتب تاریخی نام یازده تن از مادران وی ذکر شده است که همگی از خانواده های شریف و اصیل عرب بودهاند و به واقع مصداق بارز شجره طیبه [۳] میباشند شجره ای که اصل آن در زمین است و فرع آن در آسمان ها و حاصل و نتیجه این درخت پاک همانا عباس بن علی و عثمان و... بودهاند.
خاندان این بانو از خاندانهاى ریشه دار و جلیل القدر بود که به دلیرى و دستگیرى معروف بودند وهر یک در بزرگی و شرافت به گونه ای مشهور گشته اند و ما جهت اختصار به برخی از ویژگیهای آنان می پردازیم. مورخان در مورد شرافت نسب ام البنین می نویسند: «تاریخ پدران و دایی های ام البنین را به ما می شناساند و ما دانستیم که آنان از سوارکاران شجاع عرب بوده و شرافت و آقایی (سیادت) آنها به حدی بوده است که حتی پادشاهان نیز به آن اذعان داشته اند.» [۴] در مورد نَسب مادری ابوالفضل العباس (ع) در کتب تاریخی مطالب زیادی هست، شاید بتوان با یک جمله تصویری از خاندان «ام البنین» ترسیم کرد و آن اینکه پدران و مادران و خاندان ام البنین در شجاعت، کرم، اخلاق، هنر و وجاهت اجتماعی و بزرگواری پس از قریش سرآمد قبایل گوناگون عرب بودهاند.
تصمیم گیری حضرت علی (ع) به ازدواج
ده سال پس از رحلت حضرت رسول(ص) و حضرت فاطمه (س)، بنابر وصیت خود حضرت فاطمه وقتی علی (ع) به فکر گرفتن همسر دیگری بود، عاشورا در برابر دیدگانش بود.
عقیل یکی از کسانی بود که نظر و گفته اش در علم انساب حجت بود ودر مسجد حضرت رسول (ص) برای وی حصیری میگذاردند که برآن نماز میکرد و قبائل عرب برای شناخت وآگاهی از علم انساب به دورش جمع می شدند و او درپاسخ مراجعات بسیار سریع الانتقال بود. [۵]
از این روست که علی بن ابیطالب (ع) آنگاه که قصد ازدواج دارد به برادر خویش عقیل بن ابیطالب که در علم انساب معروف بود و ذهن و سینه اش گنجینه ای از اسرار خاندان گوناگون عرب بوده می فرماید: «زنی را برای من اختیار کن که از نسل دلیرمردان عرب باشد تا با او ازدواج کنم و او برایم پسری شجاع و سوارکار به دنیا آورد.» [۶] عقیل بانو ام البنین از خاندان بنی کلاب را که در شجاعت بى مانند بود، براى حضرت انتخاب کرد. و در پاسخ برادر گفت: «با ام البنین کلابیه ازدواج کن زیرا در عرب شجاعتر از پدران و خاندان وی نیست.» [۷] عقیل همچنین از دیگر خصوصیات بارز خاندان بنی کلاب می گوید و امام این انتخاب را پسندید و عقیل را به خواستگارى نزد پدر امالبنین فرستاد.
ورود ام البنین به خانه علی
فاطمه کلابیه سراسر نجابت و پاکی و خلوص بود. هنگامی که می خواست پابه خانه علی بگذارد گفت تا دختر بزرگ فاطمه (س) اجازه نفرمایند وارد خانه نمی شوم این نهایت ادب او را به خاندان امامت میرساند روز اولی که ام البنین (ع) پا در خانه علی (ع) گذاشت، حسن و حسین (ع) مریض بوده و در بستر افتاده بودند. عروس تازه ابوطالب، به محض آنکه وارد خانه شد، خود را به بالین آن دو عزیز عالم وجود رسانید و همچون مادری مهربان به دلجویی و پرستاری آنان پرداخت. وهمواره میگفت من کنیز فرزندان فاطمه هستم. [۸]
ثمره ازدواج ام البنین با حضرت علی (ع)
ثمره ازدواج حضرت علی با او چهار پسر رشید بود به نام های: عبّاس، عبدالله، جعفر و عثمان، که به دلیل داشتن همین پسران، او را ام البنین، یعنی مادر پسران میخواندند. فرزندان ام البنین همگی در کربلا به شهادت رسیدند و نسل ایشان از طریق عُبیداللّه فرزند حضرت ابوالفضل علیه لسلام ادامه یافت.
میلاد فرزند شجاعت
نخستین فرزند پاک بانو ام البنین، علمدار کربلا ابوالفضل العباس (ع) بود؛ برخى از محققان برآنند که حضرت ابوالفضل العباس (ع) در روز چهارم ماه شعبان سال 26 هجرى دیده به جهان گشود. هنگامىکه مژده ولادت عباس به امیرالمؤمنین (ع) داده شد، به خانه شتافت او را در برگرفت، باران بوسه بر او فرو ریخت و مراسم شرعى تولد را درباره او اجرا کرد. در روز هفتم تولّدش طبق رسم و سنّت اسلامی گوسفندی را به عنوانِ عقیقه ذبح کردند و گوشت آن را به فقرا صدقه دادند امیرالمؤمنین (ع) از پس پرده هاى غیب، جنگاورى و دلیرى فرزند را در عرصه هاى پیکار دریافته بود و مى دانست که او یکى از قهرمانان اسلام خواهد بود.
لذا او را عباس (دژم: شیربیشه) نامید؛ زیرا در برابر کژیها و باطل، ترش رو و پر آژنگ بود و در مقابل نیکى، خندان و چهره گشوده. روزی ام البنین وارد اتاق شد. علی (ع) را دید که عباس خردسال را روی پاهایش نشانده، آستینهای کودک را بالا زده و بازوانش را می بوسد و به شدت می گیرید. ام البنین حیران و نگران علت را پرسید. علی (ع) با اندوه پاسخ داد: به این دو دست نگاه میکردم و آنچه بر سرشان می آید، به یاد می آوردم. تعجب ام البنین به ترس تبدیل شد: مگر چه بر سر دستان پسرم خواهد آمد؟ و پاسخ شنید که از بازو قطع خواهند شد. پرسید: چرا یاعلى؟ و آنگاه شرح کربلا را شنید و اینکه دستان فرزندش در راه پسر ریحانه رسول، قطع خواهند شد. گریه امانش نمی داد، اما شکر خدا را میگفت که پسرش فدای سبط گرامی رسول (ص) میشود. علی (ع) مادر عباس را به منزلتی که فرزندش نزد خدا داشت، بشارت داد و گفت که خداوند در عوض دو دست، دو بال به او می بخشد تا با ملائکه در بهشت پرواز کند. [۹]
سخنان بزرگان در بیان فضایل ام البنین (ع)
عالم جلیل القدر، زین الدین عاملی، شهید ثانی درباره حضرت امالبنین (ع) میگوید: «ام البنین از بانوان با معرفت و پر فضیلت بود. نسبت به خاندان نبوت، محبت و دلبستگی خالص و شدید داشت و خود را وقف خدمت به آنها کرده بود. خاندان نبوت نیز برای او جایگاه والایی قائل بودند و به او احترام ویژه میگذاشتد»
علی محمد علی دُخَیل، نویسنده معاصر عرب در وصف این بانوی بزرگوار می نویسد: «عظمت این زن (ام البنین) در آنجا آشکار میشود که وقتی خبر شهادت فرزندانش را به او میدهند به آن توجه نمیکند، بلکه از سلامت حضرت امام حسین (ع) میپرسد؛ گویی امام حسین (ع) فرزندِ اوست نه آنان» [۱۰]
مقرم مى گوید ام البنین (ع) از بانوان با فضیلت به شمار مى رفت. وى حق اهل بیت را خوب مى شناخت و در محبت و دوستى با آنان خالص بود و متقابلا خود در میان آنان جایگاه بلند و مقام ارجمندى داشت. [۱۱]
وفات ام البنین
ام البنین در ۱۳ جمادی الثانی سال ۶۴ یا ۷۰ق فوت میکند [۱۲] وی در قبرستان بقیع کنار صفیه و عاتکه عمه های پیامبر ص مدفون است. [۱۳]
پانویس
- ↑ قمر بنی هاشم، عبدالرزاق المقرم، ص 9
- ↑ مقاتل الطالبین ص 22 وبطل العلقمی 1/92
- ↑ قرآن کریم، سوره ابراهیم / 24
- ↑ عبدالرزاق المقرم، قمر بنی هاشم، ص10
- ↑ نکت الهمیال ص 200 وکتاب سردار کربلا یا ترجمه العباس از سید عبدالرزاق موسوی المقرم ص 34
- ↑ قمر بنی هاشم، مقرم، ص 15
- ↑ عمدة الطالب وسرالسلسلة وسردارکربلا ص 34
- ↑ زندگانی حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) ص 21 وکتاب چهره درخشان قمربنی هاشم ص 59
- ↑ باقر شریفقرشى، زندگانی حضرت ابوالفضلالعباس
- ↑ العباس علیه السلام، ص 18
- ↑ العباس علیه السلام، ص 72
- ↑ امالبنین، سید مهدی السیوج، ص۴۱
- ↑ زندگانی قمر بنی هاشم باب الحوائج، نویسنده عبدالحسین مؤمنی، ناشر بدرقه جاویدان، سال چاپ 1387، صفحه 137