میرزا عبدالله افندی

از ویکی‌وحدت

÷

Ambox clock.svg


نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.

یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در

نام عبدالله بن عیسی بن محمدصالح اصفهانی جیرانی
سایر نامها و القاب افندی • صاحب‌ریاض • میرزا • جیرانی • تبریزی • اصفهانی
زاده ۱۰۶۶ق • اصفهان
درگذشت ۱۱۳۰ق • اصفهان
استادان محمدباقر مجلسی • محمدباقر سبزواری • آقا حسین خوانساری • آقا جمال خوانساری • فاضل هندی و ...
آثار ریاض العلماء و حیاض الفضلاء • تعلیقه بر امل الآمل حر عاملی • حاشیه علی مشارق الشموس فی شرح الدروس و ...
دین و مذهب اسلام • تشیع
فعالیت‌ها دستیار مجلسی در گردآوری بحارالانوار • شناسایی و تهیه منابع بحارالانوار

میرزا عبدالله اصفهانی افندی، یكی از چهره‌های علمی شاخص سه دهه پایانی دولت صفویه است. وی به جهت دانش پژوهی و سفرهای فراوان در جست‌جوی كتاب، ‌همراهی با علامه مجلسی در تدوین بحار الانوار و هم چنین تألیف كتاب با ارزش «ریاض العلماء و حیاض الفضلاء» شهرت یافته است.

ولادت

مورخان در تاریخ ولادت میرزا عبدالله اصفهانی اختلاف نظر دارند. در مقدمه ترجمه جلد اول كتاب «ریاض العلماء و حیاض الفضلاء» تاریخ ولادت وی 1066 هـ.ق. نوشته شده است. نویسنده «الكنی و الالقاب» هم بر همین نظر است. بعضی ولادت او را در سال 1067 هـ.ق. دانسته‌اند كه به نظر صحیح باشد؛ چون به گفته افندی، پدرش در سال 1074 هـ.ق. درگذشت[۱] و او در آن هنگام، هفت ساله بود.

كودكی

دوران كودكی میرزا عبدالله افندی با یتیمی سپری شد. خودش در این باره می‌گوید: «هفت ساله بودم كه پدرم در گذشت و مادرم نیز زمانی كه هفت ماهه بودم، از دنیا (رفته بود). پس از درگذشت پدر، برادر بزرگم آمیرزا محمد جعفر مرا تربیت كرده و مدتی نیز تحت سرپرستی دایی خودم بودم[۲]

پدر و خاندان

افندی در ریاض العلماء، به معرفی پدر و برخی از خویشان نزدیك خود پرداخته است. پدر او، آقا میرزا عیسی بن محمد صالح بیك بن حاج شاه ولی بیك بن حاج پیر محمد بیك بن خضر شاه اصفهانی[۳] است كه در محله شیخ یوسف بنا سكونت داشت. پدرش از شاگردان خلیفه سلطان، محمد تقی مجلسی و میرزا رفیعا نائینی بود. جدّش، محمد صالح بیك از كارگزاران شاه عباس اول بود. عمویش، محمد علی بیك ناظر بیوتات (خاصه) شاه عباس اول، شاه صفی و شاه عباس دوم بود.

افندی می‌نویسد: «پدرم به رغم داشتن مال و شهرت فراوان، اسیر جاه طلبی نشد. از وی خواسته شده بود تا منصب قضاوت و شیخ الاسلامی اصفهان را بپذیرد، ولی او قبول نكرد.» و نیز می‌افزاید: «او با دست خودش، كتاب‌های زیادی را استنساخ كرده و بسیاری از نزدیكان را به تحصیل علم واداشته؛ به طوری كه مشهور بوده است ... غلامی داشته كه از علما شده و شرح تجریدی هم نوشته است.»

افندی: «پدرم بیش‌تر شب را به عبادت و مطالعه مشغول بود.» وی حكایات زیادی درباره دقت و حافظه و تلاش پدرش در تحصیل و جدّیتش برای مطالعه از زبان دیگران شنیده است. وی شش فرزند پسر، با مقدار زیادی اموال و زمین و خانه و اثاثیه و كتاب‌هایی كه شمار آنها تا یك هزار جلد می‌رسیده، از خود بر جای گذاشته كه بیش‌تر این كتاب‌ها از میان رفته است. روی بسیاری از كتاب‌های وی، آثار از مطالعه او و تصحیحات و تعلیقاتش دیده می‌شود. افندی درباره تألیفات پدرش می‌نویسد: «آن چه از تألیفاتش كامل شده، این‌هاست: شرح كتاب الدروس شهید اول؛ رساله در كیفیت تحلیف اهل ذمه و سایر كفار؛ رساله در رؤیت هلال قبل الزوال؛ رساله در نماز جمعه؛ حواشی بر قرآن، تعلیقات بر كتب اربعه و برخی دیگر از كتاب‌های فقهی و اصولی و ادبی.»

افندی سپس درباره محله شیخ یوسف بنّا چنین می‌گوید: «محله‌ای است خارج از اصل شهر اصفهان؛ امّا متصل به آن. این شیخ یوسف بنّا از صوفیان مشهور بوده و نام اصلی او محمد بن یوسف بنّاست كه خود و فرزندانش به كار بنایی اشتغال داشته‌اند و تا وقت مرگ در این محله می‌زیسته است و بقعه او تا به امروز برجای مانده و به همین جهت، محله به نام او مشهور شده؛ گرچه من زمان زندگی او را نمی‌دانم و البته پیش از دولت صفوی بوده است. یكی از اولاد این شیخ یوسف بنّا، میرزا شاه حسین اصفهانی، وزیر شاه اسماعیل صفوی است كه وزیر عاقل و كامل و مدبری بوده و توسط برخی از نوكران شاه مزبور كشته شده است. خانه این وزیر نیز در همین محله، متصل به بقعه شیخ یوسف است[۴]

وی در جای دیگر هم از این محله یاد كرده است[۵]. یكی دیگر از خویشان افندی، آقا میرزا عنایت الله بن آقا محمد بن محمد باقر اصفهانی است كه دایی وی بود و او را با عناوین فاضل، عالم، بصیر، ناقد و از «اهل بیت الدوله و العزّ و الرفعه» یاد كرده است. وی با پدر افندی همدرس بود و در جوانی فوت كرد[۶].

در كتاب‌ها، میرزا عبدالله افندی را به عنوان‌های میرزا، افندی، جیرانی، صاحب ریاض، تبریزی و اصفهانی یاد كرده‌اند. عنوان میرزا بدان اعتبار بود كه خاندانش اهل علم و وزارت و دیگر مقامات عالی بودند. می‌توان گفت: میرزا، مخفف «امیر زاده» است؛ عنوان صاحب ریاض به اعتبار كتاب ارزنده و معروف او «ریاض العلما» عنوان تبریزی بدان جهت است كه اصل او از شهر تبریز بود؛ عنوان اصفهانی بدان اعتبار است كه وی در آن جا متولد شده و زیسته است؛ عنوان جیرانی بنابر آنچه در زهر الریاض آمده، به جهت انتساب وی به جیران محله ـ یكی از محلّات قدیم تبریز ـ و یا به این سبب كه جدش علاقه ویژه‌ای به شكار آهو[۷] داشته است.

«افندی» تقریباً شهرت عمومی اوست كه همگان او را بدین شهرت معرفی كرده‌اند ... . افندی لفظ تركی جغتایی و مغولی است و این كلمه را به فتح همزه و فتح فا و نون ساكن ضبط كرده‌اند و بعضی هم آن كلمه را با الف ممدوده، یعنی افندی گفته‌اند و لیكن مشهور همان ضبط اولی است ... افندی، تركی عثمانی است و به معنای سید و مولا و صاحب و مالك و اهل قلم و قاضی و حاكم شرع می‌باشد و كلمه احترام و تعظیم است كه به جای آقا، جناب و حضرت به كار می‌برند.» شیخ محمد علی حزین (متوفا: 1180 هـ.ق.) در تذكره خود، درباره علت شهرت وی به «افندی»، می‌نویسد: «آن گاه كه میرزا عبدالله به بلاد روم افتاد، علمای آنجا به دانش او آگاه شدند و به قاعده خود، وی را افندی خطاب كردند و به این لقب معروف شده بود و با من الفت داشت[۸]

استادان

میرزا عبدالله اصفهانی بخش مهمی از درس‌های نخستین حوزوی را از برادرش فرا گرفت. از ظاهر «ریاض العلماء» پیداست كه وی درس‌های مقدماتی حوزه را در اصفهان از برادرش فرا گرفته است، لیكن در «زهر الریاض» آمده است: «آن گاه كه میرزا جعفر در تبریز به سر می‌برده، برادرش میرزا عبدالله بدان جا كوچ كرد و مراتب مقدماتی را از او آموخته است و در خلال این مدت، به درس دیگر اساتیدی كه در مراتب مختلفی مهارت داشته بودند، حضور پیدا می‌كرده و با جدّیت تمام به اخذ علوم معموله می‌پرداخته است تا در نتیجه شایستگی، بتواند به درس‌های عالیه دیگر اساتید بزرگ و سرشناس آن عصر، حاضر بشود[۹]

چنان كه خودش می‌گوید: «از آن پس كه مقدمات تحصیلی را فرا گرفتم، تصمیم گرفتم تا دروس بالاتر را بیاموزم. بدین منظور، حداكثر كتب اربعه حدیث (كافی، من لایحضره الفقیه، تهذیب و استبصار) و قواعد علامه حلی(ره) را از محضر استاد استفاده كرده و برخی از تهذیب شیخ طوسی و شرح اشارات و مقداری از الهیات شفا و امثال آن را از استاد فاضل رضی الله عنه و از علامه میرزا علی نواب فرزند سید جلیل خلیفه سلطان كه شیخ اجازه‌اش هم بوده است و بخشی از حاشیه قدیم ملا جلال را كه بر شرح تجرید نوشته و مقداری از شرح اشارات را از استاد محقق قدس الله روحه و بخشی از تهذیب و شرح مختصر الاصول و شرح اشارات و اصول كافی و دیگر كتاب‌های متداول را از استاد علامه فرا گرفته و آموختم[۱۰]

علامه آقا جمال الدین خوانساری (فرزند آقا حسین خوانساری، مؤلف تعلیقه مشهور بر شرح لمعه)، علامه ملا محمد بن تاج الدین حسن (مشهور به فاضل هندی، مؤلف كشف اللثام) و امیر خلیل الله تونی اصفهانی نیز از استادان او هستند. افندی در میان استادانش، از چهار استاد خود با صفت‌های مخصوص نام می‌برد. افندی از علامه ملا محمد باقر مجلسی(ره) با «استاد استناد» تعبیر می‌كند. در «روضات» آمده است: افندی از جمله {شاگردان و} فضلای حضرت مقدسه علامه مجلسی بوده است و از مجلسی و مدرس او دوری نمی‌كرده و خازن كتب او بوده است و خود مجلسی در عنوان نامه‌ای كه افندی به او نوشته، از وی تعبیر به، «بعض الازكیاء من تلامذتنا» كرده است و از آقا حسین خوانساری(ره) تعبیر به «استاد محقق» و از ملا محمد باقر فاضل سبزواری تعبیر به «استاد فاضل» و از ملا میرزای شیروانی تعبیر به «استاد علامه» كرده است. از این كه از ملا میرزا، تعبیر به استاد علامه كرده، استفاده می‌شود كه پایه علمی معظم له از دیگر اساتیدش برتر و بالاتر بوده است[۱۱].

اجازات

مشایخ اجازات و روایات افندی بسیارند. بعضی از آنها جزو استادان او می‌باشند كه پیش از این، نام برده شدند. دیگر مشایخ او عبارتند از:

  1. ملا محمد صالح مازندرانی: مؤلف «شرح اصول كافی» كه در نه مجلد به چاپ رسیده است.
  2. شیخ حر عاملی: مؤلف «وسایل الشیعه» و «امل الآمل».
  3. علامه ملا كمال الدین فسائی: مؤلف «شرح شافیه صرف» (داماد مجلسی اول).
  4. علامه سید محمد موسوی، مشهور به میرلوحی سبزواری اصفهانی.
  5. علامه ملا شمس الدین، مشهور به ملا شمسا كشمیری اصفهانی، (شاگرد شیخ بهایی).
  6. علامه سید میرزای جزائری نجفی: مؤلف «جوامع الكلم» در احادیث صحاح و حسان.
  7. علامه جلیل میرزا علی نوّاب، فرزند خلیفه سلطان[۱۲].

صاحب ریاض یكی از مشایخ اجازه است. افرادی كه از او اجازه گرفتند، عبارتند از:

  1. میرزا حیدر علی بن مدقق شیروانی.
  2. ملا محمد صادق، نوه علامه مجلسی.
  3. ملا محمد بن علامه ملا عبدالله تونی (مؤلف «الوافیه» در اصول).
  4. میر محمد حسین حسینی خاتون آبادی اصفهانی، نوه علامه مجلسی.
  5. شیخ محمد علی حزین.
  6. سید نور الدین جزائری[۱۳].

برخی از آثار

  1. رساله وجوب نماز جمعه: افندی این رساله را در آغاز بلوغش، به عنوان ردّ بر رساله ملا خلیل قزوینی تألیف كرد. این رساله در اولین سفر وی به حج همراه دیگر آثارش مفقود شد.
  2. شرح فارسی بر شافیه ابن حاجب كه ناتمام ماند و مفقود شد.
  3. شرح بزرگی بر شافیه ابن مالك كه ناتمام ماند و مفقود شده است. وی در این شرح به یادآوری مناقشاتی كه با ملای جامی داشته است، پرداخته است.
  4. شرح متوسط دیگری بر الفیه ابن مالك، وی این شرح را در اوایل بلوغش تدوین كرد كه هنگام مراجعت از اولین سفر حجش، همراه با كتاب‌ها و پاره‌ای از مؤلفات و تعلیقاتش كه جمعاً صد مجلد می‌شد، به انضمام اموالی كه همراه داشت، مفقود شد.
  5. حواشی بر شرح مختصر الاصول و متعلقات آن، كه ناتمام مانده است.
  6. حواشی بر تهذیب الحدیث كه به اتمام نرسیده است.
  7. حواشی بر مختلف علامه كه ناتمام مانده است.
  8. حواشی بر من لایحضره الفقیه كه برخی از این حواشی به طور مجزا جمع‌آوری شده و بعضی از آنها بر حواشی كتاب باقی مانده است.
  9. حواشی بر آیات الاحكام شیخ جواد كاظمی، شاگرد شیخ بهائی.
  10. تعلیقاتی بر حاشیه قدیمه جلالیه.
  11. تفسیر فارسی سوره واقعه كه در ضمن تفسیر این سوره به بخشی از اخبار وارده و مربوط به آن سوره اشاره كرده است.
  12. بساتین الخطباء؛ كه به نام عونه الخطیب و ریاض الازهار و یا ریاحین القدس نامیده می‌شود[۱۴].

پانویس

  1. ریاض العلماء، ج 4، ص 307.
  2. همان، ‌ج 3، ص 230 و 231.
  3. در اكثر تذكره‌ها، در آخر سلسله نسب افندی، قبل از اصفهانی بودنش به تبریزی الاصل بودن حضر شاه یا خضر بیك تأكید شده است.
  4. ریاض العلما، ج 4، ص 306 - 309.
  5. مان، ج 2، ص 295. محله یاد شده در زاویه خیابان «شریف واقفی» فعلی و خیابان «نشاط» واقع در جنوب غربی «محله قلعه طبرك» قرار داشت. جزوه تحفه فیروزیه، رسول جعفریان، ص 19.
  6. ریاض العلماء، ج 4، ص 301 و 302.
  7. «جیران» در زبان تركی به معنای آهو است.
  8. تاریخ و سفرنامه حزین، ص 208 و 209.
  9. زهر الریاض، آیت الله مرعشی، ص 11.
  10. مقدمه ترجمه ریاض العلما، ج 1، ص 7.
  11. همان، ص 8.
  12. همان، ص 8 و 9.
  13. همان، ص 9.
  14. ریاض العلما، مقدمه، ص 11 ـ 17.